۲۱٬۳۱۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
زرتشت (مزدَیسنا) به عنوان یک دین الهی معروف است که برخی آن را همان [[دین مجوس]] دانستهاند.<ref>فخر رازی، المطالب العالیه، ۸/۷۵؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴/۳۵۸.</ref> امامخمینی مانند برخی اندیشمندان<ref>آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۲/۲۷۹.</ref> [[زرتشت]] را طایفهای از مجوس میداند.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۱.</ref> تاریخ ظهور دین زرتشت روشن نیست؛ اما بعضی ظهور آن را در میانه هزاره اول پیش از میلاد میدانند.<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۵۳.</ref> پیامبر این دین، زرتشت است و به نامهای دیگری مانند زردشت، زرادشت، زاردشت، زراتشت، زردهشت نیز آمده است.<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۲/۱۹۰–۱۹۱؛ خاتمی، فرهنگ علم کلام، ۱۲۷.</ref> کتاب مقدس زرتشتیان اوستا نام دارد که شامل پنج بخش است و معروفترین آنها یسنا (جشن و پرستش) است که قسمتی از آن گاتها (سرود) نامیده میشود. یسنا که شامل ادعیه و معارف دینی است، منسوب به خود زرتشت است و باقی بخشها به پیشوایان زرتشت نسبت داده میشوند و «زند» تفسیری است که در زمان [[ساسانیان]] به خط پهلوی بر آن نوشته شده است.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۶۴؛ خاتمی، فرهنگ علم کلام، ۱۲۸.</ref> البته این قوم معتقدند کتاب خود را در واقعه استیلای اسکندر بر [[ایران]] از دست دادند و در زمان ساسانیان دوباره نوشتند؛ به همین جهت بنابر نظر برخی محققان ممکن نیست به واقعیت مذهب آنان اطلاع یافت.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴/۳۵۸.</ref> | زرتشت (مزدَیسنا) به عنوان یک دین الهی معروف است که برخی آن را همان [[دین مجوس]] دانستهاند.<ref>فخر رازی، المطالب العالیه، ۸/۷۵؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴/۳۵۸.</ref> امامخمینی مانند برخی اندیشمندان<ref>آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۲/۲۷۹.</ref> [[زرتشت]] را طایفهای از مجوس میداند.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۱.</ref> تاریخ ظهور دین زرتشت روشن نیست؛ اما بعضی ظهور آن را در میانه هزاره اول پیش از میلاد میدانند.<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۵۳.</ref> پیامبر این دین، زرتشت است و به نامهای دیگری مانند زردشت، زرادشت، زاردشت، زراتشت، زردهشت نیز آمده است.<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۲/۱۹۰–۱۹۱؛ خاتمی، فرهنگ علم کلام، ۱۲۷.</ref> کتاب مقدس زرتشتیان اوستا نام دارد که شامل پنج بخش است و معروفترین آنها یسنا (جشن و پرستش) است که قسمتی از آن گاتها (سرود) نامیده میشود. یسنا که شامل ادعیه و معارف دینی است، منسوب به خود زرتشت است و باقی بخشها به پیشوایان زرتشت نسبت داده میشوند و «زند» تفسیری است که در زمان [[ساسانیان]] به خط پهلوی بر آن نوشته شده است.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۶۴؛ خاتمی، فرهنگ علم کلام، ۱۲۸.</ref> البته این قوم معتقدند کتاب خود را در واقعه استیلای اسکندر بر [[ایران]] از دست دادند و در زمان ساسانیان دوباره نوشتند؛ به همین جهت بنابر نظر برخی محققان ممکن نیست به واقعیت مذهب آنان اطلاع یافت.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴/۳۵۸.</ref> | ||
در [[قرآن کریم]]<ref>حج، ۱۷.</ref> و روایات<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۶/۱۷۵؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۹/۲۲۱–۲۲۲.</ref> مجوس در صف [[ادیان آسمانی]] و در برابر و قسیم مشرکان قرار گرفته است. اگر چه قرآن کریم از کتاب مجوس نام نبرده است؛ اما بعضی روایات، مجوس را اهل کتاب شمردهاند و لازمه آن این است که یا برای خود کتابی داشته باشند یا منسوب به یکی از کتابهای ادیان دیگر باشند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳/۳۰۶.</ref> | در [[قرآن کریم]]<ref>حج، ۱۷.</ref> و روایات<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۶/۱۷۵؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۹/۲۲۱–۲۲۲.</ref> مجوس در صف [[ادیان آسمانی]] و در برابر و قسیم مشرکان قرار گرفته است. اگر چه قرآن کریم از کتاب مجوس نام نبرده است؛ اما بعضی روایات، مجوس را اهل کتاب شمردهاند و لازمه آن این است که یا برای خود کتابی داشته باشند یا منسوب به یکی از کتابهای ادیان دیگر باشند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳/۳۰۶.</ref> [[امامخمینی]]، اوستا را کتاب تحریفشده منسوب به زرتشت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۰۹؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۸۱.</ref> و مجوس را از جهت فقهی ملحق به یهودیان و مسیحیان میداند و از اهل کتاب میشمارد که گمان به کتابداشتن آنان وجود دارد؛ از این جهت حکم [[جزیه]] بر آنان ثابت است.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۷۲.</ref> | ||
مجوسیان بر این اعتقادند که | مجوسیان بر این اعتقادند که یزدان مبدأ [[خیر]] و اهرمن مبدأ [[شر]] است و یزدان اهرمن را ایجاد کرده است؛ اما ایجاد او شر نبوده، بلکه شر از اهرمن ناشی شده است. از اینرو بعضی مجوس را ازجمله ثنویه بهشمار نمیآورند؛ زیرا ثنویه به دو مبدأ نور و ظلمت قائل بودند که ازلی و قدیماند؛ اما مجوس نور را قدیم و ظلمت را حادث میدانند و نور را یزدان و اهرمن را [[شیطان]] مینامند که منشأ شرور است.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۷۸، ۲۹۰؛ نراقی، جامع الافکار و ناقد الانظار، ۱/۴۵۵؛ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۱.</ref> | ||
ازجمله مهمترین عقاید زرتشتیان عبارت است از: | ازجمله مهمترین عقاید زرتشتیان عبارت است از: | ||
# توحید: اصل عقیده زرتشت بر یگانهپرستی بوده است و معلوم نیست که گرایش زرتشتیان بر دوگانهپرستی از چه عصری آغاز شد. در اعتقاد آنان اهورامزدا در عرض جلال خود هیچ ضد و مثلی ندارد.<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۶۰.</ref> | # [[توحید (فلسفه و کلام)|توحید]]: اصل عقیده زرتشت بر یگانهپرستی بوده است و معلوم نیست که گرایش زرتشتیان بر دوگانهپرستی از چه عصری آغاز شد. در اعتقاد آنان اهورامزدا در عرض جلال خود هیچ ضد و مثلی ندارد.<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۶۰.</ref> | ||
## [[معاد]] و بقای روح: در آیین زرتشت مرگ به مفهوم «نیستی» حقیقت ندارد. آنان قائل به جاودانگی روحاند؛ همچنین آنان به صراط، میزان اعمال، [[بهشت]] و [[برزخ]] معتقدند.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۶۶.</ref> | ## [[معاد]] و بقای روح: در آیین زرتشت مرگ به مفهوم «نیستی» حقیقت ندارد. آنان قائل به جاودانگی روحاند؛ همچنین آنان به صراط، میزان اعمال، [[بهشت]] و [[برزخ]] معتقدند.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۶۶.</ref> | ||
## اندیشه، گفتار و کردار نیک: در آئین زرتشت، سه رکن اندیشه نیک (هَومَتَه)، گفتار نیک (هوخْته) و کردار نیک (هورشته) بیش از هر چیز قابل توجه است.<ref>اوستا، وندیداد، فرگرد ۱۸: ۱۷.</ref> | ## اندیشه، گفتار و کردار نیک: در آئین زرتشت، سه رکن اندیشه نیک (هَومَتَه)، گفتار نیک (هوخْته) و کردار نیک (هورشته) بیش از هر چیز قابل توجه است.<ref>اوستا، وندیداد، فرگرد ۱۸: ۱۷.</ref> | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
== صابئیان == | == صابئیان == | ||
قرآن کریم در بعضی آیات صابئیان را در کنار اهل کتاب یاد کرده است.<ref>بقره، ۶۲؛ حج، ۱۷.</ref> صابئی از ریشه «صبوه» و معنایی مقابل حنیفیه دارد و صابئه به سبب دورشدن از سنتهای حق و گمراهی از روش انبیا، صابئه گفته شدهاند. این طایفه معتقدند انسان در شناخت خداوند و اوامر و نواهی او نیازمند واسطههایی است که باید از جنس روحانیون و مجردات باشند، نه از جنس بشر<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۲/۳۰۷–۳۰۸.</ref> همچنین قائلاند سیارات علویه بهمنزله بدن برای روحانیوناند که مبدأ موجودات و معاد آنها بهشمار میروند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۲/۳۳۴–۳۳۵.</ref> برخی از این طایفه از انبیا تنها [[حضرت شیث|شیث]] و [[حضرت ادریس|ادریس]] را پذیرفتهاند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۲/۳۰۶؛ جرجانی، ۸/۲۳۵.</ref> از نگاه فقهی در اینکه صابئیان ملحق به مسیحیان یا یهود یا مجوس باشند یا گروهی باشند که ستارگان را میپرستند، اختلاف است.<ref>علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ۹/۲۸۲–۲۸۳؛ کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ۳/۴۴۸.</ref> برخی صابئه را دینی آمیخته از مذهب مجوس میدانند<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۱۹۶.</ref> برخی نیز معتقدند صابئیان دو گروهاند: گروهی موافق مسیحیان در | قرآن کریم در بعضی آیات صابئیان را در کنار اهل کتاب یاد کرده است.<ref>بقره، ۶۲؛ حج، ۱۷.</ref> صابئی از ریشه «صبوه» و معنایی مقابل حنیفیه دارد و صابئه به سبب دورشدن از سنتهای حق و گمراهی از روش انبیا، صابئه گفته شدهاند. این طایفه معتقدند انسان در شناخت خداوند و اوامر و نواهی او نیازمند واسطههایی است که باید از جنس روحانیون و مجردات باشند، نه از جنس بشر<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۲/۳۰۷–۳۰۸.</ref> همچنین قائلاند سیارات علویه بهمنزله بدن برای روحانیوناند که مبدأ موجودات و [[معاد]] آنها بهشمار میروند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۲/۳۳۴–۳۳۵.</ref> برخی از این طایفه از [[پیامبران(ع)|انبیا]] تنها [[حضرت شیث|شیث]] و [[حضرت ادریس|ادریس]] را پذیرفتهاند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۲/۳۰۶؛ جرجانی، ۸/۲۳۵.</ref> از نگاه فقهی در اینکه صابئیان ملحق به مسیحیان یا یهود یا مجوس باشند یا گروهی باشند که ستارگان را میپرستند، اختلاف است.<ref>علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ۹/۲۸۲–۲۸۳؛ کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ۳/۴۴۸.</ref> برخی صابئه را دینی آمیخته از مذهب مجوس میدانند<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۱۹۶.</ref> برخی نیز معتقدند صابئیان دو گروهاند: گروهی موافق مسیحیان در اصول دین و گروهی مخالف آنان که ستارگان هفتگانه را میپرستند که به مجوس نزدیکترند.<ref>کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ۱۲/۳۸۵.</ref> | ||
امامخمینی خاطرنشان کرده است که حقیقت دین صابئیان تاکنون روشن نشده و ممکن است در حکم مسیحیان باشند که در این صورت احکام آنان را دارند.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۷۱.</ref> | [[امامخمینی]] خاطرنشان کرده است که حقیقت دین صابئیان تاکنون روشن نشده و ممکن است در حکم مسیحیان باشند که در این صورت احکام آنان را دارند.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۷۱.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |