پرش به محتوا

عجب: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۶ آذر ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:


مفاسد پرشماری برای عجب برشمرده است؛ ازجمله:
مفاسد پرشماری برای عجب برشمرده است؛ ازجمله:
# هلاکت انسان: امام‌خمینی با استناد به برخی [[روایات]] <ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱۳.</ref>، عجب را سبب هلاک انسان معرفی می‌کند و معتقد است عجب افزون بر اینکه سبب مفاسد دیگری است، خود نیز از مهلکات است و [[ایمان]] و اعمال را نابود می‌کند،
# هلاکت انسان: امام‌خمینی با استناد به برخی روایات <ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱۳.</ref>، عجب را سبب هلاک انسان معرفی می‌کند و معتقد است عجب افزون بر اینکه سبب مفاسد دیگری است، خود نیز از مهلکات است و [[ایمان]] و اعمال را نابود می‌کند،
# کوچک‌شمردن گناهان و بی‌توجهی به اصلاح نفس: زیرا عجب، حجاب غلیظی است که مانع می‌شود شخص زشتی‌های خود را مشاهده کند؛ از این‌رو خود را نیازمند اصلاح نمی‌داند، و این مصیبتی است که انسان را از همه کمالات باز می‌دارد و به انواع نقائص مبتلا می‌کند <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۷ ـ ۶۹.</ref>،
# کوچک‌شمردن گناهان و بی‌توجهی به اصلاح نفس: زیرا عجب، حجاب غلیظی است که مانع می‌شود شخص زشتی‌های خود را مشاهده کند؛ از این‌رو خود را نیازمند اصلاح نمی‌داند، و این مصیبتی است که انسان را از همه کمالات باز می‌دارد و به انواع نقائص مبتلا می‌کند <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۷ ـ ۶۹.</ref>،
# تمرد و دوری از قرب الهی: امام‌خمینی سبب مطرودشدن [[شیطان]] از درگاه الهی و دوری او از قرب پروردگار را خودبینی و عجب شیطان می‌داند که خود را برتر از [[آدم(ع)]] دانست؛ زیرا آفرینش او از آتش بود و آفرینش [[آدم(ع)]] از خاک <ref>اعراف، ۱۲؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۹۹؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۶؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۴، ۴۹ ـ ۵۰ و ۷۱.</ref>،
# تمرد و دوری از قرب الهی: امام‌خمینی سبب مطرودشدن [[شیطان]] از درگاه الهی و دوری او از قرب پروردگار را خودبینی و عجب شیطان می‌داند که خود را برتر از آدم(ع) دانست؛ زیرا آفرینش او از آتش بود و آفرینش [[آدم(ع)]] از خاک <ref>اعراف، ۱۲؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۹۹؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۶؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۴، ۴۹ ـ ۵۰ و ۷۱.</ref>،
# عدم توجه به رحمت حق: شخص مبتلا به عجب، به اعمال خود اعتماد می‌کند و خود را طلبکار خداوند و شایسته ثواب می‌داند <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱ ـ ۷۲.</ref>. این مسئله سبب می‌شود فرد خود را مستغنی بپندارد و به فضل و رحمت حق توجه نداشته باشد و گمان کند شایسته اجر و [[ثواب]] است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۹.</ref>.
# عدم توجه به رحمت حق: شخص مبتلا به عجب، به اعمال خود اعتماد می‌کند و خود را طلبکار خداوند و شایسته ثواب می‌داند <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱ ـ ۷۲.</ref>. این مسئله سبب می‌شود فرد خود را مستغنی بپندارد و به فضل و رحمت حق توجه نداشته باشد و گمان کند شایسته اجر و [[ثواب]] است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۹.</ref>.
# مبدأبودن برای رذایل: عجب مقدمه تکبر و کفر است و زمینه ریا را به وجود می‌آورد؛ زیرا اگر انسان عمل خود را حقیر و کوچک بشمارد، اعمالش را به نمایش نمی‌گذارد و چنین عملی را برای دیگران انجام نمی‌دهد <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۹.</ref>
# مبدأبودن برای رذایل: عجب مقدمه تکبر و کفر است و زمینه ریا را به وجود می‌آورد؛ زیرا اگر انسان عمل خود را حقیر و کوچک بشمارد، اعمالش را به نمایش نمی‌گذارد و چنین عملی را برای دیگران انجام نمی‌دهد <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۹.</ref>
خط ۴۷: خط ۴۷:


==درمان عجب==
==درمان عجب==
علمای اخلاق درمان این بیماری را به اجمال و تفصیل بیان کرده‌اند. در درمان اجمالی، شخص باید به معرفت پروردگار توجه داشته باشد و بداند [[عزت]] و عظمت، مخصوص خداوند است و بنده نصیبی جز [[ذلت]] و [[فقر]] در برابر او ندارد. اما درمان تفصیلی آن است که در هر یک از موارد عجب، مانند عجب به [[عبادت]]، علم، اطاعت و مانند این امور، اسبابی که سبب عجب است، از میان ببرد <ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۷۸ ـ ۲۸۴؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۶۶ ـ ۳۷۳؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۲۶۵ و ۲۶۹.</ref>؛ برای مثال، در عجب به علم، به خود بفهماند علم نهایتی ندارد و اگر به بالاترین درجه علم هم برسد، برتر از او هم عالمی هست و به علم خود عجب پیدا نکند <ref>خواجه‌نصیر، اخلاق ناصری، ۱۵۷.</ref>. در عجب به اموال و اولاد، در ضعف این امور [[تفکر]] کند و همه آنها را از خداوند بداند که از خود قدرت و تأثیری ندارند <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۷۴؛ ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، ۱/۲۱۴.</ref>. در عجب به قدرت و عبادت نیز لازم است بفهمد همه این امور از طرف خداوند است و انسان تنها مجرای این نعمت و وسیله‌ای بیش نیست و اگر خداوند بخواهد می‌تواند این امور را از انسان سلب کند <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۲۷۸ ـ ۲۷۹.</ref>.
علمای اخلاق درمان این بیماری را به اجمال و تفصیل بیان کرده‌اند. در درمان اجمالی، شخص باید به معرفت پروردگار توجه داشته باشد و بداند عزت و عظمت، مخصوص خداوند است و بنده نصیبی جز ذلت و [[فقر]] در برابر او ندارد. اما درمان تفصیلی آن است که در هر یک از موارد عجب، مانند عجب به [[عبادت]]، علم، اطاعت و مانند این امور، اسبابی که سبب عجب است، از میان ببرد <ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۷۸ ـ ۲۸۴؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۶۶ ـ ۳۷۳؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۲۶۵ و ۲۶۹.</ref>؛ برای مثال، در عجب به علم، به خود بفهماند علم نهایتی ندارد و اگر به بالاترین درجه علم هم برسد، برتر از او هم عالمی هست و به علم خود عجب پیدا نکند <ref>خواجه‌نصیر، اخلاق ناصری، ۱۵۷.</ref>. در عجب به اموال و اولاد، در ضعف این امور [[تفکر]] کند و همه آنها را از خداوند بداند که از خود قدرت و تأثیری ندارند <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۷۴؛ ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، ۱/۲۱۴.</ref>. در عجب به قدرت و عبادت نیز لازم است بفهمد همه این امور از طرف خداوند است و انسان تنها مجرای این نعمت و وسیله‌ای بیش نیست و اگر خداوند بخواهد می‌تواند این امور را از انسان سلب کند <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۲۷۸ ـ ۲۷۹.</ref>.


امام‌خمینی چون یکی از اسباب عجب را [[حب نفس]] می‌داند <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref>، معتقد است برای درمان و زدودن [[رذایل اخلاقی]]، باید سرچشمه آن رذیله درمان گردد <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۱۱.</ref>. ایشان برای هر یک از عجب در علم و عمل، راه خاصی نشان می‌دهد و معتقد است راه درمان عجب در علم، توجه به بی‌ارزش بودن علمی است که جز پاره‌ای اصطلاحات نیست و فایده‌ای برای اصلاح حال [[نفس]] و [[عالم آخرت]] ندارد <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۴۲ ـ ۳۴۳.</ref>؛ اما علمی که انسان را از [[هواهای نفسانی]] و [[صفات رذیله]] دور کند، علم سودمند است و هر علمی که در انسان عجب و سرکشی ایجاد کند یا انسان را از صفات رذیله مبرّا نکند، منشأ آن تصرف شیطان و نفس اماره است <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۳۹.</ref>. ایشان درباره درمان عجبِ در عمل، معتقد است اگر انسان به عمل خود توجه کند و حقارت و نقص آن را از جهت اخلاص بسنجد، عجبِ در عمل به او راه نمی‌یابد؛ زیرا که عمل و [[عبادات]] انسان غالباً برای لذات نفسانی است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۲ ـ ۷۵.</ref> و اگر خداوند بخواهد با عدلش با انسان برخورد کند، تمام عباداتش ناچیز و باطل خواهد بود؛ از این‌رو [[انبیا]] و اولیای الهی در پیشگاه خداوند خوفناک بوده‌اند و خود را در قیام به عبادت او مقصر می‌دانستند <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث ، ۷۰.</ref>.
امام‌خمینی چون یکی از اسباب عجب را [[حب نفس]] می‌داند <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۱.</ref>، معتقد است برای درمان و زدودن [[رذایل اخلاقی]]، باید سرچشمه آن رذیله درمان گردد <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۱۱.</ref>. ایشان برای هر یک از عجب در علم و عمل، راه خاصی نشان می‌دهد و معتقد است راه درمان عجب در علم، توجه به بی‌ارزش بودن علمی است که جز پاره‌ای اصطلاحات نیست و فایده‌ای برای اصلاح حال [[نفس]] و [[عالم آخرت]] ندارد <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۴۲ ـ ۳۴۳.</ref>؛ اما علمی که انسان را از [[هواهای نفسانی]] و [[صفات رذیله]] دور کند، علم سودمند است و هر علمی که در انسان عجب و سرکشی ایجاد کند یا انسان را از صفات رذیله مبرّا نکند، منشأ آن تصرف شیطان و نفس اماره است <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۳۹.</ref>. ایشان درباره درمان عجبِ در عمل، معتقد است اگر انسان به عمل خود توجه کند و حقارت و نقص آن را از جهت اخلاص بسنجد، عجبِ در عمل به او راه نمی‌یابد؛ زیرا که عمل و [[عبادات]] انسان غالباً برای لذات نفسانی است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۲ ـ ۷۵.</ref> و اگر خداوند بخواهد با عدلش با انسان برخورد کند، تمام عباداتش ناچیز و باطل خواهد بود؛ از این‌رو [[انبیا]] و اولیای الهی در پیشگاه خداوند خوفناک بوده‌اند و خود را در قیام به عبادت او مقصر می‌دانستند <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث ، ۷۰.</ref>.
emailconfirmed
۲٬۵۷۶

ویرایش