پرش به محتوا

زبان قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ آذر ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: واگردانی دستی برگردانده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: واگردانی دستی
خط ۲۱: خط ۲۱:
امام‌خمینی مانند دیگر [[مفسران]] <ref>طباطبایی، المیزان، ۳/۷۲ ـ ۷۵.</ref>، قرآن را دربردارنده لایه‌های معنایی گوناگون می‌داند که در ورای معانی ظاهری آن، هفت یا هفتاد [[بطن]] وجود دارد و این حقایق از بالاترین مراتب، تنزل کرده تا به مرتبه‌ای رسیده است که با مردم سخن بگوید <ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۳۳.</ref>. بدین ترتیب، قرآن دارای سطوح و لایه‌های پرشماری است که در سطح ظاهری و عرفی، با زبان مردم عادی سخن می‌گوید و معانی قرآن در این سطح برای آنان قابل درک است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۲ و ۱۹/۷.</ref>؛ اما در سطوح باطنی و غیبی، قرآن با [[رسول اکرم(ص)]] و پیرو ایشان با [[ائمه معصومان(ع)]] سخن می‌گوید که مخاطبان خاص کلام الهی هستند و به وسیله آنها برخی از معارف که برای بشر قابل فهم است، تفسیر شده است. زبان قرآن در این رویارویی، هنگام بیان حقایق عالم، زبانی رمزگونه است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۱۰؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۹۷؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۳۴ ـ ۱۳۷.</ref> {{ببینید|تأویل}}؛ اگرچه ایشان دستیابی غیر معصومان(ع) به معارف باطنی آیات را غیر ممکن نمی‌داند و قائل است اهل [[علم]] و [[طهارت]]، هنگامی که [[صورت]] را به [[باطن]]، و قشر را به لبّ ارجاع دهند و در حدّ معانی ظاهری وقوف نکنند، می‌توانند از این حقایق باطنی بهره‌ای ببرند، و این با [[تطهیر نفس]] و [[مجاهدات]] علمی و عقلی، ممکن می‌گردد. بنابراین هر اندازه شخص در طهارت و دوری از آلودگی‌های معنوی و [[اخلاق]] پست، منزه‌تر و پاک‌تر شود، بهره و نصیب او از حقایق قرآن فراوان‌تر خواهد بود <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۶۱؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۵۸ ـ ۶۰.</ref> {{ببینید|فهم قرآن}}.
امام‌خمینی مانند دیگر [[مفسران]] <ref>طباطبایی، المیزان، ۳/۷۲ ـ ۷۵.</ref>، قرآن را دربردارنده لایه‌های معنایی گوناگون می‌داند که در ورای معانی ظاهری آن، هفت یا هفتاد [[بطن]] وجود دارد و این حقایق از بالاترین مراتب، تنزل کرده تا به مرتبه‌ای رسیده است که با مردم سخن بگوید <ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۳۳.</ref>. بدین ترتیب، قرآن دارای سطوح و لایه‌های پرشماری است که در سطح ظاهری و عرفی، با زبان مردم عادی سخن می‌گوید و معانی قرآن در این سطح برای آنان قابل درک است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۲ و ۱۹/۷.</ref>؛ اما در سطوح باطنی و غیبی، قرآن با [[رسول اکرم(ص)]] و پیرو ایشان با [[ائمه معصومان(ع)]] سخن می‌گوید که مخاطبان خاص کلام الهی هستند و به وسیله آنها برخی از معارف که برای بشر قابل فهم است، تفسیر شده است. زبان قرآن در این رویارویی، هنگام بیان حقایق عالم، زبانی رمزگونه است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۱۰؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۹۷؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۳۴ ـ ۱۳۷.</ref> {{ببینید|تأویل}}؛ اگرچه ایشان دستیابی غیر معصومان(ع) به معارف باطنی آیات را غیر ممکن نمی‌داند و قائل است اهل [[علم]] و [[طهارت]]، هنگامی که [[صورت]] را به [[باطن]]، و قشر را به لبّ ارجاع دهند و در حدّ معانی ظاهری وقوف نکنند، می‌توانند از این حقایق باطنی بهره‌ای ببرند، و این با [[تطهیر نفس]] و [[مجاهدات]] علمی و عقلی، ممکن می‌گردد. بنابراین هر اندازه شخص در طهارت و دوری از آلودگی‌های معنوی و [[اخلاق]] پست، منزه‌تر و پاک‌تر شود، بهره و نصیب او از حقایق قرآن فراوان‌تر خواهد بود <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۶۱؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۵۸ ـ ۶۰.</ref> {{ببینید|فهم قرآن}}.
==زبان قرآن به معنای گرایش و روش==
==زبان قرآن به معنای گرایش و روش==
اندیشمندان در بیان جهت‌گیری و گرایش زبان قرآن، آن را زبانی جدا از زبان فلسفی و برهانی می‌دانند <ref>ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۱۵۸.</ref>؛ زیرا قرآن با زبان رایج علوم سخن نگفته است، بلکه دارای زبان خاص خود است <ref>معرفت، تفسیر و مفسران، ۱/۱۰۱؛ شاکر، مبانی و روشهای تفسیری، ۱۲۰.</ref>؛ از این‌رو در فهم کلام الهی، تنها نباید به قواعد معمول [[زبان عربی]] و علوم ادبی بسنده کرد <ref>طباطبایی، المیزان، ۳/۷۸.</ref>؛ بلکه برای فهم دقیق معانی آن به [[تدبر]] عمیق در خود [[قرآن]] و ملاحظه [[آیات]] دیگر هم نیاز است <ref>معرفت، تفسیر و مفسران، ۱/۱۰۱.</ref>؛ همچنین زبان قرآن در بیان داستان‌ها و [[تاریخ انبیا(ع)]]، بیانی نمادین و تخیلی نیست که بهره‌ای از واقعیت نداشته باشد و با عنوان [[تمثیل]] و مانند آن آورده شده باشد (مانند جریان [[حضرت آدم(ع)]] و [[شیطان}}، بلکه بیان واقعیات خارجی است <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۶/۲۵۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۶/۱۵۹.</ref>؛ زیرا در این نوع آیات دلیلی وجود ندارد که حمل بر خلاف ظاهر گردد یا با مبانی عقلی سازگار نباشد <ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۶/۱۵۹.</ref>؛ بلکه قرآن در ضمن [[داستان‌های انبیا(ع)]] و قصه‌های دیگر به نکات عبرت‌آمیز، حکمت‌ها و فواید دنیوی و اخروی متعدد اشاره می‌کند <ref>خازن، تفسیر، ۲/۵۱۱.</ref>؛ اگرچه بعضی از [[فیلسوفان غربی]] به سبب شبهاتی که در اصل تحقیق‌پذیری متون دینی دارند ـ از این‌ جهت که این مفاهیم آزمون‌پذیر نیستند ـ این مفاهیم را مفاهیمی تمثیلی و نمادین می‌دانند و قائل‌اند این گزاره‌ها ناظر به واقع نیستند <ref>علی‌زمانی، زبان دین، ۵۶ ـ ۵۷.</ref>.
اندیشمندان در بیان جهت‌گیری و گرایش زبان قرآن، آن را زبانی جدا از زبان فلسفی و برهانی می‌دانند <ref>ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۱۵۸.</ref>؛ زیرا قرآن با زبان رایج علوم سخن نگفته است، بلکه دارای زبان خاص خود است <ref>معرفت، تفسیر و مفسران، ۱/۱۰۱؛ شاکر، مبانی و روشهای تفسیری، ۱۲۰.</ref>؛ از این‌رو در فهم کلام الهی، تنها نباید به قواعد معمول [[زبان عربی]] و علوم ادبی بسنده کرد <ref>طباطبایی، المیزان، ۳/۷۸.</ref>؛ بلکه برای فهم دقیق معانی آن به [[تدبر]] عمیق در خود [[قرآن]] و ملاحظه [[آیات]] دیگر هم نیاز است <ref>معرفت، تفسیر و مفسران، ۱/۱۰۱.</ref>؛ همچنین زبان قرآن در بیان داستان‌ها و [[تاریخ انبیا(ع)]]، بیانی نمادین و تخیلی نیست که بهره‌ای از واقعیت نداشته باشد و با عنوان [[تمثیل]] و مانند آن آورده شده باشد (مانند جریان [[حضرت آدم(ع)]] و [[شیطان]])، بلکه بیان واقعیات خارجی است <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۶/۲۵۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۶/۱۵۹.</ref>؛ زیرا در این نوع آیات دلیلی وجود ندارد که حمل بر خلاف ظاهر گردد یا با مبانی عقلی سازگار نباشد <ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۶/۱۵۹.</ref>؛ بلکه قرآن در ضمن [[داستان‌های انبیا(ع)]] و قصه‌های دیگر به نکات عبرت‌آمیز، حکمت‌ها و فواید دنیوی و اخروی متعدد اشاره می‌کند <ref>خازن، تفسیر، ۲/۵۱۱.</ref>؛ اگرچه بعضی از [[فیلسوفان غربی]] به سبب شبهاتی که در اصل تحقیق‌پذیری متون دینی دارند ـ از این‌ جهت که این مفاهیم آزمون‌پذیر نیستند ـ این مفاهیم را مفاهیمی تمثیلی و نمادین می‌دانند و قائل‌اند این گزاره‌ها ناظر به واقع نیستند <ref>علی‌زمانی، زبان دین، ۵۶ ـ ۵۷.</ref>.
[[امام‌خمینی]] معتقد است نمی‌توان زبان قرآن را به معانی ظاهری محدود ساخت و یا در رموز و اسرار یا [[مفاهیم باطنی]] منحصر کرد و یا زبان قرآن را صرفاً تمثیلی دانست؛ بلکه ساختار زبان قرآن و هویت آن ساختاری ترکیبی است <ref>علی‌زمانی، زبان دین، ۱۸۷؛ ← دیاری، ‌اندیشه و آرای تفسیری امام‌خمینی، ۱۶۳.</ref>.
[[امام‌خمینی]] معتقد است نمی‌توان زبان قرآن را به معانی ظاهری محدود ساخت و یا در رموز و اسرار یا [[مفاهیم باطنی]] منحصر کرد و یا زبان قرآن را صرفاً تمثیلی دانست؛ بلکه ساختار زبان قرآن و هویت آن ساختاری ترکیبی است <ref>علی‌زمانی، زبان دین، ۱۸۷؛ ← دیاری، ‌اندیشه و آرای تفسیری امام‌خمینی، ۱۶۳.</ref>.


emailconfirmed
۲٬۵۷۶

ویرایش