۲۱٬۱۴۹
ویرایش
خط ۱٬۹۰۲: | خط ۱٬۹۰۲: | ||
امامخمینی همچنین از [[سیدحسین خادمی|خادمی]] به دلیل تاسیس مؤسسه دینی و انسجامبخشی به فعالیتهای روحانیان، در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، قدردانی و تصریح کرده است در شرایطی که سیل بنیانکن بیدینی، کشورهای اسلامی و جوانان را در مخاطره قرار داده، وجود این گونه مؤسسات، بارزترین خدمت به اسلام است{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین خادمی}}؛ چنانکه خاتمی را نیز با تعبیر «سیدالعلماء الاعلام»، یکی از چهرههای تابناک روحانیت نامید که از حامیان بیبدیل [[اسلام ناب محمدی]] بود و عمری با [[تحجّر]] مبارزه کرد{{ببینید|متن=ببینید|سیدروحالله خاتمی}}؛ مبارزات محلاتی را که از عالمان برجسته شیراز بود ستوده است{{ببینید|متن=ببینید|بهاءالدین محلاتی}}؛ اهتمام ویژهای نیز به حفظ شخصیت و همراهی دوست دیرین خود [[سیدمحمدصادق لواسانی|لواسانی]] داشت که وکیل مطلق ایشان در تهران بود{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدصادق لواسانی}}؛ [[سیدعبدالله شیرازی|شیرازی]] یکی از فقهایی است که امامخمینی پشتیبانی وی از نهضت را موجب خوشحالی دانست و میتوان ارادت و دوستی آن دو را از نامههای چندی که میان آنان رد و بدل شده است، دریافت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدعبدالله شیرازی}} ایشان از تلاش [[محمدتقی فلسفی|فلسفی]] در نشر حقایق اسلامی نیز سپاسگزاری کرده و از او با عنوان ثقةالاسلام، خطیب شهیر اسلامی، زبان قرآن و ملت، دارای فکر صائب و لسان گویا و شیرین و عمادالاعلام نام برده است.{{ببینید|متن=ببینید|محمدتقی فلسفی}} [[محمد شریعت اصفهانی|شریعت اصفهانی]] نیز از دوستان قدیمی و صمیمی امامخمینی و نماینده ایشان در پاکستان بود و امامخمینی وی را عالمی برجسته، فهیم و دارای دغدغه اسلام و مسلمانان میدانست و معتقد بود در میان شخصیتهای اسلامی و روحانی در جهان اسلام کمتر کسی مانند وی عاقل است.{{ببینید|متن=ببینید|محمد شریعت اصفهانی}} [[مرتضی حائری یزدی|حائری یزدی]] نیز شاگرد و دوست صمیمی امامخمینی بود و ایشان وی را در علم و عمل، جانشین پدرش شیخعبدالکریم حائری یزدی میدانست که از اشخاص پیشقدم در نهضت بوده است و از وی جز خیر و تلاش علمی و دینی ندیده است.{{ببینید|متن=ببینید|مرتضی حائری یزدی}} ایشان از دوره جوانی با [[سیداحمد زنجانی]] نیز دوست و همنشین بود.{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد زنجانی}} | امامخمینی همچنین از [[سیدحسین خادمی|خادمی]] به دلیل تاسیس مؤسسه دینی و انسجامبخشی به فعالیتهای روحانیان، در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، قدردانی و تصریح کرده است در شرایطی که سیل بنیانکن بیدینی، کشورهای اسلامی و جوانان را در مخاطره قرار داده، وجود این گونه مؤسسات، بارزترین خدمت به اسلام است{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین خادمی}}؛ چنانکه خاتمی را نیز با تعبیر «سیدالعلماء الاعلام»، یکی از چهرههای تابناک روحانیت نامید که از حامیان بیبدیل [[اسلام ناب محمدی]] بود و عمری با [[تحجّر]] مبارزه کرد{{ببینید|متن=ببینید|سیدروحالله خاتمی}}؛ مبارزات محلاتی را که از عالمان برجسته شیراز بود ستوده است{{ببینید|متن=ببینید|بهاءالدین محلاتی}}؛ اهتمام ویژهای نیز به حفظ شخصیت و همراهی دوست دیرین خود [[سیدمحمدصادق لواسانی|لواسانی]] داشت که وکیل مطلق ایشان در تهران بود{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدصادق لواسانی}}؛ [[سیدعبدالله شیرازی|شیرازی]] یکی از فقهایی است که امامخمینی پشتیبانی وی از نهضت را موجب خوشحالی دانست و میتوان ارادت و دوستی آن دو را از نامههای چندی که میان آنان رد و بدل شده است، دریافت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدعبدالله شیرازی}} ایشان از تلاش [[محمدتقی فلسفی|فلسفی]] در نشر حقایق اسلامی نیز سپاسگزاری کرده و از او با عنوان ثقةالاسلام، خطیب شهیر اسلامی، زبان قرآن و ملت، دارای فکر صائب و لسان گویا و شیرین و عمادالاعلام نام برده است.{{ببینید|متن=ببینید|محمدتقی فلسفی}} [[محمد شریعت اصفهانی|شریعت اصفهانی]] نیز از دوستان قدیمی و صمیمی امامخمینی و نماینده ایشان در پاکستان بود و امامخمینی وی را عالمی برجسته، فهیم و دارای دغدغه اسلام و مسلمانان میدانست و معتقد بود در میان شخصیتهای اسلامی و روحانی در جهان اسلام کمتر کسی مانند وی عاقل است.{{ببینید|متن=ببینید|محمد شریعت اصفهانی}} [[مرتضی حائری یزدی|حائری یزدی]] نیز شاگرد و دوست صمیمی امامخمینی بود و ایشان وی را در علم و عمل، جانشین پدرش شیخعبدالکریم حائری یزدی میدانست که از اشخاص پیشقدم در نهضت بوده است و از وی جز خیر و تلاش علمی و دینی ندیده است.{{ببینید|متن=ببینید|مرتضی حائری یزدی}} ایشان از دوره جوانی با [[سیداحمد زنجانی]] نیز دوست و همنشین بود.{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد زنجانی}} | ||
==شخصیتهای سیاسی== | ==شخصیتهای سیاسی== | ||
امامخمینی به فراخور حال، درباره شخصیتهای سیاسی معاصر در ایران و جهان نیز دیدگاهها و موضعگیریهایی دارد. این شخصیتها بهجز مسئولان کشوری در رژیم گذشته، برخی از سران کشورهای غربی و | امامخمینی به فراخور حال، درباره شخصیتهای سیاسی معاصر در ایران و جهان نیز دیدگاهها و موضعگیریهایی دارد. این شخصیتها بهجز مسئولان کشوری در رژیم گذشته، برخی از سران کشورهای غربی و کشورهای اسلامی را نیز دربرمیگیرد؛ چنانکه شامل پاپ نیز که در یک موضوع سیاسی وارد شده بود، میگردد: | ||
===رژیم پهلوی=== | ===رژیم پهلوی=== | ||
در داخل ایران عملکرد دولتمردان رژیم پهلوی، بهویژه رضا و [[محمدرضا پهلوی]]، بیشترین توجه امامخمینی را برانگیخته و موضوع بسیاری از خطابها، سخنرانیها، بیانیهها و نامههای ایشان بودهاند. امامخمینی رژیم پهلوی را در اساس خود رژیمی نامشروع و وابسته میدانست که بر پایه قلدری و [[دیکتاتوری]] و [[کودتا]] بنا شده است؛ از اینرو این رژیم افزون بر فقدان مشروعیت مردمی و دینی، فاقد مشروعیت سیاسی نیز بود و پرونده عملکرد سران رژیم و در راس آنان رضا و محمدرضا پهلوی پرونده سیاه و پر از تباهی و فساد بود. | در داخل ایران عملکرد دولتمردان رژیم پهلوی، بهویژه رضا و [[محمدرضا پهلوی]]، بیشترین توجه امامخمینی را برانگیخته و موضوع بسیاری از خطابها، سخنرانیها، بیانیهها و نامههای ایشان بودهاند. امامخمینی رژیم پهلوی را در اساس خود رژیمی نامشروع و وابسته میدانست که بر پایه قلدری و [[دیکتاتوری]] و [[کودتا]] بنا شده است؛ از اینرو این رژیم افزون بر فقدان مشروعیت مردمی و دینی، فاقد مشروعیت سیاسی نیز بود و پرونده عملکرد سران رژیم و در راس آنان رضا و محمدرضا پهلوی پرونده سیاه و پر از تباهی و فساد بود. | ||
====رضا و محمدرضا پهلوی==== | ====رضا و محمدرضا پهلوی==== | ||
[[رضاخان میرپنج]]، بعداً رضاشاه پهلوی، که در آغاز با تظاهر به مذهب، به سلطنت رسید، پس از تحکیم موقعیت خود، با اقدامات خشن و سرکوبگرانه، به وضع قوانین غیر اسلامی و ترویج | [[رضاخان میرپنج]]، بعداً رضاشاه پهلوی، که در آغاز با تظاهر به مذهب، به سلطنت رسید، پس از تحکیم موقعیت خود، با اقدامات خشن و سرکوبگرانه، به وضع قوانین غیر اسلامی و ترویج فرهنگ غربی اقدام کرد. دوره سلطنت او بر ایران، از سال ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ش بود. امامخمینی با مقایسهکردن پهلوی با شاهان قاجار، {{ببینید|متن=ببینید|قاجاریه}} او را بدتر از آنان میداند و معتقد است که او هم جنایتکار بود و هم خیانتکار. ایشان تاکید کرده است که پهلوی برای از بینبردن روحانیت و به تبعِ آن اسلام، از هیچ کاری فروگذار نکرد و با ایجاد خفقان، همه چیز را در اختیار خود گرفت. ایشان بارها از رضاشاه با تعبیرهایی مانند قلدر، نفهم، نانجیب، سیاهرو و بیاصل یاد کرده است که اساس سلطنتش بر پایه قلدری و دیکتاتوری قرار داشت و تنها مامور اجرای اهداف بیگانگان بود.{{ببینید|متن=ببینید|رضا پهلوی}} پس از رضاشاه، پسرش محمدرضا پهلوی نیز در دوره ۳۷سالۀ سلطنت خود (۱۳۲۰-۱۳۵۷ش)، بهویژه پس از سال ۱۳۳۲، عملاً روش پدر خود را پی گرفت. | ||
مخالفتهای علنی امامخمینی با محمدرضا پهلوی از سال ۱۳۴۱ و با آغاز اصلاحات شاهانه و رفراندوم انقلاب سفید شروع شد.{{ببینید|متن=ببینید|اصلاحات ارضی |انقلاب سفید}} امامخمینی که تا زمان حیات سیدحسین بروجردی، مرجع تقلید وقت، از اظهارنظر مستقیم در امور سیاسی پرهیز میکرد، {{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین بروجردی}} پس از درگذشت وی، نخست به قصد هدایت و اصلاحِ رویّه سلطنت، محمدرضا پهلوی را نصیحت کرد. اما ادامه اصلاحات شاهانه و سرکوب مردم موجب خطاب مستقیم ایشان به شخص پهلوی گردید. ایشان در سخنرانی معروف خود در عاشورای سال ۱۳۴۲ با مخاطب قراردادن محمدرضا پهلوی، به او اخطار کرد درباره اعمال اطرافیان خود هوشیار باشد و از آنچه بر پدرش رضاخان رفت، عبرت بگیرد و کاری نکند که اگر روزی قرار شد برود، مردم خوشحال باشند. | مخالفتهای علنی امامخمینی با محمدرضا پهلوی از سال ۱۳۴۱ و با آغاز اصلاحات شاهانه و رفراندوم انقلاب سفید شروع شد.{{ببینید|متن=ببینید|اصلاحات ارضی |انقلاب سفید}} امامخمینی که تا زمان حیات سیدحسین بروجردی، مرجع تقلید وقت، از اظهارنظر مستقیم در امور سیاسی پرهیز میکرد، {{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین بروجردی}} پس از درگذشت وی، نخست به قصد هدایت و اصلاحِ رویّه سلطنت، محمدرضا پهلوی را نصیحت کرد. اما ادامه اصلاحات شاهانه و سرکوب مردم موجب خطاب مستقیم ایشان به شخص پهلوی گردید. ایشان در سخنرانی معروف خود در عاشورای سال ۱۳۴۲ با مخاطب قراردادن محمدرضا پهلوی، به او اخطار کرد درباره اعمال اطرافیان خود هوشیار باشد و از آنچه بر پدرش رضاخان رفت، عبرت بگیرد و کاری نکند که اگر روزی قرار شد برود، مردم خوشحال باشند. | ||
ادامه اعتراضهای علنی امامخمینی علیه تصویب [[لایحه کاپیتولاسیون]] و عملکرد رژیم، به دستگیری و تبعید ایشان انجامید{{ببینید|متن=ببینید|کاپیتولاسیون}} و موضعگیریهای ایشان در تبعید نیز به تناسب فرصتهای پیشآمده علیه اقدامات غیر قانونی محمدرضا پهلوی ادامه داشت. امامخمینی معتقد بود پهلوی در دوران سلطنت، ایران را به مستعمره [[امریکا]] تبدیل کرده است و توبه او را همانند توبه فرعون میشمرد. ایشان با اشاره به جنایات پهلوی در رویارویی با نهضت اسلامی مردم، او را دیکتاتوری خواند که به سبب نزدیکشدن مرگ سیاسی، دیوانه شده و حرکات جنونآمیز نشانه سقوط اوست.{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا پهلوی}} | ادامه اعتراضهای علنی امامخمینی علیه تصویب [[لایحه کاپیتولاسیون]] و عملکرد رژیم، به دستگیری و تبعید ایشان انجامید{{ببینید|متن=ببینید|کاپیتولاسیون}} و موضعگیریهای ایشان در تبعید نیز به تناسب فرصتهای پیشآمده علیه اقدامات غیر قانونی محمدرضا پهلوی ادامه داشت. امامخمینی معتقد بود پهلوی در دوران سلطنت، ایران را به مستعمره [[امریکا]] تبدیل کرده است و توبه او را همانند توبه فرعون میشمرد. ایشان با اشاره به جنایات پهلوی در رویارویی با نهضت اسلامی مردم، او را دیکتاتوری خواند که به سبب نزدیکشدن مرگ سیاسی، دیوانه شده و حرکات جنونآمیز نشانه سقوط اوست.{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا پهلوی}} | ||
خط ۱٬۹۱۲: | خط ۱٬۹۱۲: | ||
====محمد مصدق==== | ====محمد مصدق==== | ||
[[مصدق]] مؤسس [[جبهه ملی]]، نماینده [[مجلس شورای ملی]] و نخستوزیر در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی (۱۳۳۰-۱۳۳۲ش) بود و رهبری نهضت ملیشدن صنعت نفت را به عهده داشت و پس از کودتای مرداد ۱۳۳۲، برکنار و تبعید شد. امامخمینی مصدق را فردی شمرده است که با قصد خدمت به کشور، مرتکب اشتباهات فراوانی شده است. برکنار نکردن محمدرضا پهلوی با وجود قدرت داشتن بر آن و انحلال مجلس شورای ملی، که موجب تقویت پهلوی شد، از نظر امامخمینی از اشتباهات بارز مصدق بود.{{ببینید|متن=ببینید|محمد مصدق}} | [[مصدق]] مؤسس [[جبهه ملی]]، نماینده [[مجلس شورای ملی]] و نخستوزیر در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی (۱۳۳۰-۱۳۳۲ش) بود و رهبری نهضت ملیشدن صنعت نفت را به عهده داشت و پس از کودتای مرداد ۱۳۳۲، برکنار و تبعید شد. امامخمینی مصدق را فردی شمرده است که با قصد خدمت به کشور، مرتکب اشتباهات فراوانی شده است. برکنار نکردن محمدرضا پهلوی با وجود قدرت داشتن بر آن و انحلال مجلس شورای ملی، که موجب تقویت پهلوی شد، از نظر امامخمینی از اشتباهات بارز مصدق بود.{{ببینید|متن=ببینید|محمد مصدق}} | ||
امامخمینی در آستانه پیروزی [[نهضت اسلامی ایران]] نیز تصریح کرد راه ایشان با راه هواداران مصدق و ملیگراها تفاوت دارد. ایشان بر این باور بود روحانیت از ملیت و شخص مصدق سیلی خورده و در زمان او طلبههای مدرسه فیضیه را به مسلسل بستند و به [[سیدابوالقاسم کاشانی]] به بهانه مخالفت با مصدق، اهانت کردند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالقاسم کاشانی}} ایشان با جمله «او هم مسلم نبود» در اسلام مصدق خدشه کرده و معتقد بود اگر مصدق در قدرت باقی میماند، به [[اسلام]] ضربه میزد.{{ببینید|متن=ببینید|محمد مصدق |جبهه ملی}} | امامخمینی در آستانه پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی ایران]] نیز تصریح کرد راه ایشان با راه هواداران مصدق و ملیگراها تفاوت دارد. ایشان بر این باور بود روحانیت از ملیت و شخص مصدق سیلی خورده و در زمان او طلبههای مدرسه فیضیه را به مسلسل بستند و به [[سیدابوالقاسم کاشانی]] به بهانه مخالفت با مصدق، اهانت کردند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالقاسم کاشانی}} ایشان با جمله «او هم مسلم نبود» در اسلام مصدق خدشه کرده و معتقد بود اگر مصدق در قدرت باقی میماند، به [[اسلام]] ضربه میزد.{{ببینید|متن=ببینید|محمد مصدق |جبهه ملی}} | ||
====علی امینی==== | ====علی امینی==== | ||
[[علی امینی|امینی]] در اردیبهشت ۱۳۴۰ به نخستوزیری رسید و حدود یک سال در این مسئولیت ماند. او در این دوره ارتباط خوبی با علما برقرار کرد و دیداری نیز با امامخمینی داشت. ایشان در این دیدار از وی خواست جزء نخستوزیران «مرحوم» باشد نه نخستوزیران «ملعون». ایشان در آبان ۱۳۴۱ به جایگزینی [[اسدالله علم]] بهجای امینی، برای اجرای اصلاحات شاهانه واکنش نشان داد. با اوجگیری نهضت در سال ۱۳۵۷ امامخمینی ادعای امینی را در ارائه طرحی که مورد پذیرش امامخمینی نیز هست، رد کرد و صریحاً اعلام کرد که هرگز امینی را قبول ندارد و راه حل او اشتباه است. ایشان در ادامه امینی را به عنوان یک فرد «شاهدوست» و به تعبیر دیگران «امریکاخواه» شمرد که با حربه «مصلحتخواهی» به میدان آمده است. امامخمینی در پاسخ به اظهارات امینی و ادعای مجازات ظالمان از جانب او تصریح کرد ظالم اصلی، پهلوی است و اگر امینی راست میگوید نخست باید پهلوی را مجازات کند.{{ببینید|متن=ببینید|علی امینی}} | [[علی امینی|امینی]] در اردیبهشت ۱۳۴۰ به نخستوزیری رسید و حدود یک سال در این مسئولیت ماند. او در این دوره ارتباط خوبی با علما برقرار کرد و دیداری نیز با امامخمینی داشت. ایشان در این دیدار از وی خواست جزء نخستوزیران «مرحوم» باشد نه نخستوزیران «ملعون». ایشان در آبان ۱۳۴۱ به جایگزینی [[اسدالله علم]] بهجای امینی، برای اجرای اصلاحات شاهانه واکنش نشان داد. با اوجگیری نهضت در سال ۱۳۵۷ امامخمینی ادعای امینی را در ارائه طرحی که مورد پذیرش امامخمینی نیز هست، رد کرد و صریحاً اعلام کرد که هرگز امینی را قبول ندارد و راه حل او اشتباه است. ایشان در ادامه امینی را به عنوان یک فرد «شاهدوست» و به تعبیر دیگران «امریکاخواه» شمرد که با حربه «مصلحتخواهی» به میدان آمده است. امامخمینی در پاسخ به اظهارات امینی و ادعای مجازات ظالمان از جانب او تصریح کرد ظالم اصلی، پهلوی است و اگر امینی راست میگوید نخست باید پهلوی را مجازات کند.{{ببینید|متن=ببینید|علی امینی}} | ||
====اسدالله عَلَم==== | ====اسدالله عَلَم==== | ||
علم نخستوزیر (۱۳۴۱-۱۳۴۲ش) و وزیر دربار پهلوی (۱۳۴۵-۱۳۵۶ش) بود. او بارها مورد خطاب مستقیم امامخمینی و هشدار ایشان درباره عملکرد غیرقانونیاش قرار گرفت. ایشان عَلَم را بیسواد، ناتوان و مسئول حمله به [[مدرسه فیضیه]] و تمام فجایع وقت دانست و خواستار | علم نخستوزیر (۱۳۴۱-۱۳۴۲ش) و وزیر دربار پهلوی (۱۳۴۵-۱۳۵۶ش) بود. او بارها مورد خطاب مستقیم امامخمینی و هشدار ایشان درباره عملکرد غیرقانونیاش قرار گرفت. ایشان عَلَم را بیسواد، ناتوان و مسئول حمله به [[مدرسه فیضیه]] و تمام فجایع وقت دانست و خواستار استیضاح و برکناری وی شد.{{ببینید|متن=ببینید|حمله به مدرسه فیضیه}} امامخمینی همچنین با رد درخواست دیدار با عَلَم، او را «علیلالنفس» خواند و تماس سران حوزه علمیه با وی را به منزله خودکشی روحانیت دانست.{{ببینید|متن=ببینید|اسدالله علم |دستگیری امامخمینی}} | ||
====امیرعباس هویدا==== | ====امیرعباس هویدا==== | ||
[[امیرعباس هویدا|هویدا]] در بهمن ۱۳۴۳ در حالیکه امامخمینی در تبعید در [[ترکیه]] بود، جایگزین اسدالله علم شد و تا سال ۱۳۵۶ در این مسئولیت بود. امامخمینی در فروردین ۱۳۴۶ در نامهای سرگشاده و مفصل خطاب به هویدا، ضمن اعتراض به تبعید غیر شرعی و غیر قانونی خود، از عملکرد دولت انتقاد کرد. ایشان از حکومت غیر قانونی هویدا و گذشتگان او به عنوان حکومت قرون وسطایی، و بدترین حکومت استبدادی و خودسری به نام اسلام یاد کرد که بزرگترین ضربه را بر پیکر قرآن و احکام اسلام وارد کرده است. ایشان با هشدار به هویدا درباره نتایج عملکرد دولتش، اقدامات دولت را سندهای عقبماندگی برشمرد و وظیفه خود را نصیحت به هویدا دانست. | [[امیرعباس هویدا|هویدا]] در بهمن ۱۳۴۳ در حالیکه امامخمینی در تبعید در [[ترکیه]] بود، جایگزین [[اسدالله علم]] شد و تا سال ۱۳۵۶ در این مسئولیت بود. امامخمینی در فروردین ۱۳۴۶ در نامهای سرگشاده و مفصل خطاب به هویدا، ضمن اعتراض به تبعید غیر شرعی و غیر قانونی خود، از عملکرد دولت انتقاد کرد. ایشان از حکومت غیر قانونی هویدا و گذشتگان او به عنوان حکومت قرون وسطایی، و بدترین حکومت استبدادی و خودسری به نام اسلام یاد کرد که بزرگترین ضربه را بر پیکر قرآن و احکام اسلام وارد کرده است. ایشان با هشدار به هویدا درباره نتایج عملکرد دولتش، اقدامات دولت را سندهای عقبماندگی برشمرد و وظیفه خود را نصیحت به هویدا دانست. | ||
پس از اوجگیری نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی و دستگیری برخی افراد مؤثر رژیم، مانند هویدا با هدف آرامکردن مردم، امامخمینی هدف رژیم از بازداشت هویدا را ساکتکردن مردم دانست و آن را در روند مبارزه، بیتاثیر خواند. ایشان همچنین با معرفی هویدا به عنوان شریک پهلوی در خیانتها، دستگیری او را حیلهای برای نجات و تبرئه پهلوی و فریب مردم شمرد. | پس از اوجگیری نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی و دستگیری برخی افراد مؤثر رژیم، مانند هویدا با هدف آرامکردن مردم، امامخمینی هدف رژیم از بازداشت هویدا را ساکتکردن مردم دانست و آن را در روند مبارزه، بیتاثیر خواند. ایشان همچنین با معرفی هویدا به عنوان شریک پهلوی در خیانتها، دستگیری او را حیلهای برای نجات و تبرئه پهلوی و فریب مردم شمرد. | ||
امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در واکنش به محاکمه و اعدام هویدا، هیاهو و اظهار تاسف امریکا و دیگر دولتهای خارجی درباره اعدام وی را نه از سر حمایت از حقوق بشر، بلکه به سبب ازدستدادن نوکری وفادار ارزیابی کرد. ایشان معتقد بود هویدا در طول بیش از سیزده سال نخستوزیری، مزدور امریکا، غده سرطانی و مفسد و دشمن اسلام بود که مردم بیگناه را در خیابانها کشت و به سبب همان جنایتها محاکمه و اعدام شد.{{ببینید|متن=ببینید|امیرعباس هویدا}} | امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در واکنش به محاکمه و اعدام هویدا، هیاهو و اظهار تاسف امریکا و دیگر دولتهای خارجی درباره اعدام وی را نه از سر حمایت از حقوق بشر، بلکه به سبب ازدستدادن نوکری وفادار ارزیابی کرد. ایشان معتقد بود هویدا در طول بیش از سیزده سال نخستوزیری، مزدور امریکا، غده سرطانی و مفسد و دشمن اسلام بود که مردم بیگناه را در خیابانها کشت و به سبب همان جنایتها محاکمه و اعدام شد.{{ببینید|متن=ببینید|امیرعباس هویدا}} | ||
====جعفر شریفامامی==== | ====جعفر شریفامامی==== | ||
[[جعفر شریفامامی|شریفامامی]] که سالها رئیس مجلس سنا و شورای ملی بود، در ماههای پایانی عمر رژیم پهلوی (۵ | [[جعفر شریفامامی|شریفامامی]] که سالها رئیس مجلس سنا و شورای ملی بود، در ماههای پایانی عمر رژیم پهلوی (۵ شهریور ۱۳۵۷-۱۴ آبان ۱۳۵۷ش) از سوی محمدرضا پهلوی به نخستوزیری منصوب شد. وی با شعار آشتی ملی و تعظیم شعائر مذهبی و احترام به روحانیت آغاز به کار کرد. امامخمینی در پیامی با فریبدانستن انتخاب شریفامامی، راه مذاکره و سازش با دولت را بست و او را یکی از مهرههای پهلوی برای شکست نهضت اسلامی برشمرد. ایشان تاکید کرد اشخاصی دم از تعظیم شعائر مذهبی و احترام روحانیت میزنند که در طول نیمقرن شریکجرم دستگاه بودهاند. ایشان با افشای ترفندهای دولت شریفامامی، ماهیت واقعی آن را به مردم نشان داد و تاکید کرد او همان کسی است که تا دیروز علمای اسلام و روحانیون را مرتجع و نجس میدانست. امامخمینی شریفامامی و امثال او را به سبب قتل و جنایاتشان محکوم به [[قصاص]] و به تمام معنا وابسته به [[انگلستان]] و امریکا میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|جعفر شریفامامی}} | ||
====غلامرضا ازهاری==== | ====غلامرضا ازهاری==== | ||
پس از ناکامماندن دولت شریفامامی، دولت نظامی [[غلامرضا ازهاری|ازهاری]] برای مهار انقلاب مردم بر سر کار آمد (۱۴ آبان ۱۳۵۷-۱۲ | پس از ناکامماندن دولت شریفامامی، دولت نظامی [[غلامرضا ازهاری|ازهاری]] برای مهار انقلاب مردم بر سر کار آمد (۱۴ آبان ۱۳۵۷-۱۲ دی ۱۳۵۷ش). امامخمینی در واکنش، اقدامات دولت ازهاری در دستگیری عوامل رژیم و وعده تعدیل قانون اساسی را دروغ و فریب خواند. ایشان دولت نظامی را غاصب و توطئه رژیم خواند و بار دیگر هوشیاری ملت را خواستار شد؛ نیز هیاهوی نظامی رژیم را در برابر اراده آهنین ملت، غیر قابل اعتنا خواند.{{ببینید|متن=ببینید|غلامرضا ازهاری}} | ||
====شاپور بختیار==== | ====شاپور بختیار==== | ||
تشکیل دولت ائتلاف ملی، آخرین حربه رژیم با هدایت و حمایت امریکا در مهار انقلاب بود که با نخستوزیری [[شاپور بختیار|بختیار]] (۱۴ دی ۱۳۵۷-۲۲ | تشکیل دولت ائتلاف ملی، آخرین حربه رژیم با هدایت و حمایت امریکا در مهار انقلاب بود که با نخستوزیری [[شاپور بختیار|بختیار]] (۱۴ دی ۱۳۵۷-۲۲ بهمن ۱۳۵۷ش) محقق شد. بختیار از اعضای [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] و دبیر کل حزب ایران بود که بدون مشورت با جبهه، پیشنهاد نخستوزیری را پذیرفت. امامخمینی تلاش بختیار برای تشکیل دولت را ناموفق خواند و اظهار داشت در صورت تشکیل دولت نیز آن را تایید نخواهد کرد. ایشان ضمن آنکه بختیار را خائن خواند، تقاضای رسمی [[جیمی کارتر]] رئیسجمهور امریکا، مبنی بر موافقت با دولت وی را رد کرد.{{ببینید|متن=ببینید|شاپور بختیار}} | ||
امامخمینی هر گونه همکاری با دولت غاصب و غیرقانونی بختیار را از نظر شرعی حرام و از نظر قانونی جرم شمرد. از نظر ایشان بختیار از اول مهره بیگانگان برای روز مبادا بود و با پذیرش دولت علاوه بر ملت ایران، به ایل بزرگ بختیاری نیز خیانت کرد. ایشان معتقد بود بختیار بیعقلی کرد و اگر به نصیحت ایشان گوش داده بود، نخستوزیر باقی میماند و قهرمان نیز بود.{{ببینید|متن=ببینید|شاپور بختیار}} | امامخمینی هر گونه همکاری با دولت غاصب و غیرقانونی بختیار را از نظر شرعی حرام و از نظر قانونی جرم شمرد. از نظر ایشان بختیار از اول مهره بیگانگان برای روز مبادا بود و با پذیرش دولت علاوه بر ملت ایران، به ایل بزرگ بختیاری نیز خیانت کرد. ایشان معتقد بود بختیار بیعقلی کرد و اگر به نصیحت ایشان گوش داده بود، نخستوزیر باقی میماند و قهرمان نیز بود.{{ببینید|متن=ببینید|شاپور بختیار}} | ||
====نعمتالله نصیری==== | ====نعمتالله نصیری==== | ||
خط ۱٬۹۳۳: | خط ۱٬۹۳۳: | ||
در میان شخصیتها و سیاستمداران بیگانه، دو رئیسجمهور امریکا و برخی سران کشورهای عربی، ازجمله افرادی هستند که به فراخور شرایط روز، در آثار امامخمینی به آنان اشاره شده است. رفتار و موضع [[پاپ ژان پل دوم]] نیز که یک شخصیت برجسته دینی بود، بهویژه با توجه به ورودش در موضوع گروگانهای امریکایی، با حفظ احترام او، مورد ارزیابی و نقد امامخمینی قرار گرفته است: | در میان شخصیتها و سیاستمداران بیگانه، دو رئیسجمهور امریکا و برخی سران کشورهای عربی، ازجمله افرادی هستند که به فراخور شرایط روز، در آثار امامخمینی به آنان اشاره شده است. رفتار و موضع [[پاپ ژان پل دوم]] نیز که یک شخصیت برجسته دینی بود، بهویژه با توجه به ورودش در موضوع گروگانهای امریکایی، با حفظ احترام او، مورد ارزیابی و نقد امامخمینی قرار گرفته است: | ||
====جیمی کارتر==== | ====جیمی کارتر==== | ||
همزمانی ریاست جمهوری کارتر با نهضت اسلامی ایران و حمایتهای او از محمدرضا پهلوی و شاپور بختیار و سپس [[تصرف سفارتخانه امریکا]] و [[تجاوز به طبس]] و شکست آن، موجب اظهارنظرهای بسیاری از سوی امامخمینی درباره دولت امریکا و شخص کارتر شده است. ایشان در واکنش به سفر کارتر به ایران در دیماه ۱۳۵۶ و حمایت امریکا از محمدرضا پهلوی، به او هشدار داد که پهلوی خائن است و از سلطنت بر ایران برکنار خواهد شد. ایشان کارتر را «استاد ـ اعظم» پهلوی و اساساً گرفتاری مردم ایران را از ناحیه کارتر و امثال او میدانست و از همین رو از مجلس و مردم امریکا خواست به دلیل حمایتهای بیجای کارتر از حکومت ایران، او را استیضاح کنند.{{ببینید|متن=ببینید|جیمی کارتر}} | همزمانی ریاست جمهوری کارتر با نهضت اسلامی ایران و حمایتهای او از محمدرضا پهلوی و شاپور بختیار و سپس [[تصرف سفارتخانه امریکا]] و [[تجاوز نظامی آمریکا به طبس|تجاوز به طبس]] و شکست آن، موجب اظهارنظرهای بسیاری از سوی امامخمینی درباره دولت امریکا و شخص کارتر شده است. ایشان در واکنش به سفر کارتر به ایران در دیماه ۱۳۵۶ و حمایت امریکا از محمدرضا پهلوی، به او هشدار داد که پهلوی خائن است و از سلطنت بر ایران برکنار خواهد شد. ایشان کارتر را «استاد ـ اعظم» پهلوی و اساساً گرفتاری مردم ایران را از ناحیه کارتر و امثال او میدانست و از همین رو از مجلس و مردم امریکا خواست به دلیل حمایتهای بیجای کارتر از حکومت ایران، او را استیضاح کنند.{{ببینید|متن=ببینید|جیمی کارتر}} | ||
تصمیم امامخمینی برای بازگشت به ایران و تلاش کارتر در به تاخیرانداختن این اتفاق، {{ببینید|متن=ببینید|بازگشت به ایران}} پذیرش محمدرضا پهلوی در امریکا{{ببینید|متن=ببینید|فرار شاه}} و نیز ماجرای تصرف سفارت امریکا در ایران و تلاش این کشور برای آزادسازی گروگانها، {{ببینید|متن=ببینید|تسخیر لانه جاسوسی امریکا |تجاوز نظامی | تصمیم امامخمینی برای بازگشت به ایران و تلاش کارتر در به تاخیرانداختن این اتفاق، {{ببینید|متن=ببینید|بازگشت امامخمینی به ایران}} پذیرش محمدرضا پهلوی در امریکا{{ببینید|متن=ببینید|فرار شاه}} و نیز ماجرای تصرف سفارت امریکا در ایران و تلاش این کشور برای آزادسازی گروگانها، {{ببینید|متن=ببینید|تسخیر لانه جاسوسی امریکا |تجاوز نظامی آمریکا به طبس}} موضعگیریهای امامخمینی در برابر دولت امریکا و کارتر را در پی داشت. ایشان معتقد بود کارتر مردم دنیا را به امریکا بدبین کرده و از همینرو باید از ریاستجمهوری دوباره قطع امید کند.{{ببینید|متن=ببینید|جیمی کارتر |امریکا}} | ||
====رونالد ریگان==== | ====رونالد ریگان==== | ||
دوره ریاست جمهوری [[ریگان]] همزمان با دوران [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] بود و اقدامات او و دولتش علیه ایران، با واکنشهای مختلفی از سوی امامخمینی روبهرو شده است. سخنان امامخمینی درباره ریگان، عموماً مربوط به مسئولیت او به عنوان رئیسجمهور امریکا و اقدامات او است. ایشان منطق ریگان برای رابطه با سایر کشورها را منطق منفعت و صرفاً تامین منافع امریکا و حفظ آن میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|رونالد ریگان}} | دوره ریاست جمهوری [[ریگان]] همزمان با دوران [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] بود و اقدامات او و دولتش علیه ایران، با واکنشهای مختلفی از سوی امامخمینی روبهرو شده است. سخنان امامخمینی درباره ریگان، عموماً مربوط به مسئولیت او به عنوان رئیسجمهور امریکا و اقدامات او است. ایشان منطق ریگان برای رابطه با سایر کشورها را منطق منفعت و صرفاً تامین منافع امریکا و حفظ آن میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|رونالد ریگان}} | ||
امامخمینی همچنین پس از [[ماجرای مک | امامخمینی همچنین پس از [[ماجرای مک فارلین|ماجرای رابرت مک فارلین]]، با اشاره به نگرانی رئیسجمهور امریکا، آن را مایه ننگ ریگان و رسوایی بزرگ برای این دولت دانست.{{ببینید|متن=ببینید|ماجرای مک فارلین}} ایشان با وصف شخص ریگان به عنوان کسی که در مسائل سیاسی و تصمیمگیریها ناتوان شده و نیازمند کمک عقلا و اندیشمندان است تا ملت خود را به ورطه سقوط نکشد، به مردم امریکا هشدار داد که عنان عقل و اراده خود را در مهمترین مسائل سیاسی، نظامی و بینالمللی به دست فردی چون ریگان نسپارند.{{ببینید|متن=ببینید|رونالد ریگان}} | ||
====ملکحسن==== | ====ملکحسن==== | ||
[[ملکحسن]] شاه [[مراکش]]، از حامیان جدی پهلوی بود. امامخمینی وساطت امثال ملکحسن در نهضت اسلامی را بیفایده و در پی تحکیم قدرت پهلوی میدانست. ایشان ملکحسن را رفیق شفیق محمدرضا پهلوی نامید که با وجود پناهدادن به پهلوی، حاضر نیست پهلوی را به شاهی بشناسد.{{ببینید|متن=ببینید|فرار شاه |ملکحسن}} | [[ملکحسن]] شاه [[مراکش]]، از حامیان جدی پهلوی بود. امامخمینی وساطت امثال ملکحسن در نهضت اسلامی را بیفایده و در پی تحکیم قدرت پهلوی میدانست. ایشان ملکحسن را رفیق شفیق محمدرضا پهلوی نامید که با وجود پناهدادن به پهلوی، حاضر نیست پهلوی را به شاهی بشناسد.{{ببینید|متن=ببینید|فرار شاه |ملکحسن}} | ||
خط ۱٬۹۴۳: | خط ۱٬۹۴۳: | ||
====ملکحسین==== | ====ملکحسین==== | ||
ملکحسین شاه اردن نیز از دوستان محمدرضا پهلوی بود که در حمایت از او برای دیدار با امامخمینی عازم پاریس شد، ولی امامخمینی او را نپذیرفت. در هنگام فرار پهلوی از ایران، ملکحسین از پذیرش او عذر خواست و امامخمینی همین امر را نشانه پشتکردن دوستان پهلوی به او دانست. امامخمینی با اشاره به حمایتهای ملکحسین از [[اسرائیل]]، [[صدام حسین]] و محمدرضا پهلوی، این اقدامات را انتحاری و مضحک برشمرد و با اشاره به داوطلبی ملکحسین برای جنگ علیه ایران، شاه اردن را مانند صدام حسین، بیخبر از قدرت مردمی ایران خواند و او را نصیحت کرد.{{ببینید|متن=ببینید|ملکحسین}} | ملکحسین شاه اردن نیز از دوستان محمدرضا پهلوی بود که در حمایت از او برای دیدار با امامخمینی عازم پاریس شد، ولی امامخمینی او را نپذیرفت. در هنگام فرار پهلوی از ایران، ملکحسین از پذیرش او عذر خواست و امامخمینی همین امر را نشانه پشتکردن دوستان پهلوی به او دانست. امامخمینی با اشاره به حمایتهای ملکحسین از [[اسرائیل]]، [[صدام حسین]] و محمدرضا پهلوی، این اقدامات را انتحاری و مضحک برشمرد و با اشاره به داوطلبی ملکحسین برای جنگ علیه ایران، شاه اردن را مانند صدام حسین، بیخبر از قدرت مردمی ایران خواند و او را نصیحت کرد.{{ببینید|متن=ببینید|ملکحسین}} | ||
تلاش امثال ملکحسین در به رسمیت شناختن موجودیت رژیم اسرائیل و بازگرداندن مصر به سازمان کنفرانس اسلامی، انتقاد شدید امامخمینی نسبت به آنان را در پی داشت. ایشان در [[وصیتنامه | تلاش امثال ملکحسین در به رسمیت شناختن موجودیت رژیم اسرائیل و بازگرداندن مصر به سازمان کنفرانس اسلامی، انتقاد شدید امامخمینی نسبت به آنان را در پی داشت. ایشان در [[وصیتنامه امامخمینی|وصیتنامه]] خود نیز ملکحسین را جنایتپیشهای دورهگرد خوانده که برای خدمت به [[امریکا]] و اسرائیل از هیچ خیانتی به ملت خود رویگردان نیست.{{ببینید|متن=ببینید|ملکحسین}} | ||
====ملکفهد==== | ====ملکفهد==== | ||
رفتار [[فهدبنعبدالعزیز]] ولیعهد [[عربستان]] در آغاز پیروزی انقلاب و پیامهای تبریک او، واکنش تشکرآمیز امامخمینی را به دنبال داشت. اما او پس از رسیدن به پادشاهی در سال ۱۳۶۱ طرح بهرسمیت شناختن رژیم اسرائیل از سوی کشورهای عربی را مطرح کرد که اعتراض امامخمینی را موجب شد. ایشان با مسلماننما خواندن امثال فهد، بر این باور بود که طرح فهد یکی از طرحهایی است که اسرائیل و جنایات وی را استوار میکند و مخالفت با آن فریضه بزرگ اسلامی است.{{ببینید|متن=ببینید|ملکفهد}} | رفتار [[فهدبنعبدالعزیز]] ولیعهد [[عربستان]] در آغاز پیروزی انقلاب و پیامهای تبریک او، واکنش تشکرآمیز امامخمینی را به دنبال داشت. اما او پس از رسیدن به پادشاهی در سال ۱۳۶۱ طرح بهرسمیت شناختن رژیم اسرائیل از سوی کشورهای عربی را مطرح کرد که اعتراض امامخمینی را موجب شد. ایشان با مسلماننما خواندن امثال فهد، بر این باور بود که طرح فهد یکی از طرحهایی است که اسرائیل و جنایات وی را استوار میکند و مخالفت با آن فریضه بزرگ اسلامی است.{{ببینید|متن=ببینید|ملکفهد}} | ||
خط ۱٬۹۵۲: | خط ۱٬۹۵۲: | ||
====صدام حسین==== | ====صدام حسین==== | ||
یکی از کسانی که به فراوانی در سخنان امامخمینی از او سخن رفته است، صدام حسین، رئیس حزب بعث عفلقی عراق و رئیسجمهور پیشین عراق است.{{ببینید|متن=ببینید|جنگ تحمیلی}} امامخمینی صدام حسین را فردی دیوانه، دارای فکر مغشوش و عاری از تفکر، با خصلت جنون قدرت، اغواشده و دارای خوی و خصلت درندگی و آدمکشی و زنگی مست خوانده که امریکا تیغ به دست او داده است. ایشان که صدام را ابرجنایتکار میدانست، خاطرنشان کرد که وی جنایتهای بیشماری را در عراق و ایران انجام داده است. ایشان حتی در وصیتنامه خود افتخار کرده است که دشمن ایشان صدام عفلقی است؛ کسی که دوست و دشمنْ او را با صفاتی مانند جنایتکار، ناقض حقوق بینالملل و ناقض حقوق بشر میشناسند. ایشان صدام را خادم سرسپرده امریکا میدانست که به نفع اسرائیل، به تفرقهافکنی میان مسلمانان دست زده و در این راه از هیچ جنایتی فروگذار نمیکند. | یکی از کسانی که به فراوانی در سخنان امامخمینی از او سخن رفته است، صدام حسین، رئیس حزب بعث عفلقی عراق و رئیسجمهور پیشین عراق است.{{ببینید|متن=ببینید|جنگ تحمیلی}} امامخمینی صدام حسین را فردی دیوانه، دارای فکر مغشوش و عاری از تفکر، با خصلت جنون قدرت، اغواشده و دارای خوی و خصلت درندگی و آدمکشی و زنگی مست خوانده که امریکا تیغ به دست او داده است. ایشان که صدام را ابرجنایتکار میدانست، خاطرنشان کرد که وی جنایتهای بیشماری را در عراق و ایران انجام داده است. ایشان حتی در وصیتنامه خود افتخار کرده است که دشمن ایشان صدام عفلقی است؛ کسی که دوست و دشمنْ او را با صفاتی مانند جنایتکار، ناقض حقوق بینالملل و ناقض حقوق بشر میشناسند. ایشان صدام را خادم سرسپرده امریکا میدانست که به نفع اسرائیل، به تفرقهافکنی میان مسلمانان دست زده و در این راه از هیچ جنایتی فروگذار نمیکند. | ||
امامخمینی به همه حکومتهای منطقه نصیحت میکرد که از پشتیبانی صدام دست بردارند و تکلیف ملت عراق را ضدیت و کارشکنی علیه صدام دانست. ایشان طرفداری صدام از ملت عرب، تظاهر او به نمازخواندن و عمل به ظواهر اسلام را نیز نمایشی بیش نمیخواند و معتقد بود جنایتهای صدام، چهره ریاکارانه وی را افشا میکند. ایشان با یادآوری روزهای حضور خود در نجف تصریح کرده است که صدام در آن زمان که رئیس دولت نبود هم در میان مردم، به عنوان مخالف اسلام و به جلادی خونخوار معروف بود. ایشان پایان کار صدام را جز انتحار و خودکشی ندانست و به وی توصیه کرد همان طور که هیتلر پس از آنکه به شکست رسید خود را کشت، او نیز اگر مرد است، خود را بکشد.{{ببینید|متن=ببینید|حسین | امامخمینی به همه حکومتهای منطقه نصیحت میکرد که از پشتیبانی صدام دست بردارند و تکلیف ملت عراق را ضدیت و کارشکنی علیه صدام دانست. ایشان طرفداری صدام از ملت عرب، تظاهر او به نمازخواندن و عمل به ظواهر اسلام را نیز نمایشی بیش نمیخواند و معتقد بود جنایتهای صدام، چهره ریاکارانه وی را افشا میکند. ایشان با یادآوری روزهای حضور خود در نجف تصریح کرده است که صدام در آن زمان که رئیس دولت نبود هم در میان مردم، به عنوان مخالف اسلام و به جلادی خونخوار معروف بود. ایشان پایان کار صدام را جز انتحار و خودکشی ندانست و به وی توصیه کرد همان طور که هیتلر پس از آنکه به شکست رسید خود را کشت، او نیز اگر مرد است، خود را بکشد.{{ببینید|متن=ببینید|صدام حسین}} | ||
====پاپ ژان پل دوم ==== | ====پاپ ژان پل دوم ==== | ||
[[انقلاب اسلامی ایران]] در سال ۱۳۵۷، در زمانی به پیروزی رسید که [[ژان پل دوم]] به عنوان پاپ اعظم، عهدهدار بالاترین مقام دینی مسیحیان بود. امامخمینی در آغاز پیروزی، در دیدار با نماینده پاپ ژان پل دوم، ضمن سپاسگزاری از حسن نیت و تبریک پاپ به مناسبت پیروزی انقلاب، تاکید کرد این قدرت اسلام بود که بر ظلم و استبداد پیروز شد و امید است که ملتهای دیگر نیز با مردم ایران همراه شوند.{{ببینید|متن=ببینید|پاپ ژان پل دوم}} | [[انقلاب اسلامی ایران]] در سال ۱۳۵۷، در زمانی به پیروزی رسید که [[ژان پل دوم]] به عنوان پاپ اعظم، عهدهدار بالاترین مقام دینی مسیحیان بود. امامخمینی در آغاز پیروزی، در دیدار با نماینده پاپ ژان پل دوم، ضمن سپاسگزاری از حسن نیت و تبریک پاپ به مناسبت پیروزی انقلاب، تاکید کرد این قدرت اسلام بود که بر ظلم و استبداد پیروز شد و امید است که ملتهای دیگر نیز با مردم ایران همراه شوند.{{ببینید|متن=ببینید|پاپ ژان پل دوم}} |