۱۹٬۱۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حکما'''، فیلسوفان بزرگ مورد توجه و استناد [[امامخمینی]]. | '''حکما'''، فیلسوفان بزرگ مورد توجه و استناد [[امامخمینی]]. | ||
در حوزه [[فلسفه]]، حکمای بزرگی ظهور کردند که تأثیرگذار در فلسفه بودند. برخی سنت فلسفی را دارای خاستگاه الهی میداند و [[پیامبران(ع)|انبیای الهی]] را معلمان نخستین حکمت معرفی میکنند و حکمایی چون آغاذیموس، انباذقلس، هرمس، فیثاغورس را پیامبر میدانند. حکمای پیش از [[سقراط]] نخستین مرحله فلسفه یونانی را تشکیل میدادند، در دورههای بعد، حکمایی چون سقراط، [[افلاطون]] و [[ارسطو]] ظهور کردند و باعث رشد و بالندگی فلسفه شدند. | |||
ورود فلسفه به دنیای اسلام سبب ظهور حکمایی چون کندی، ابنراوندی شد. اما شکلگیری فلسفه اسلامی به معنای واقعی آن به دست [[فارابی]] صورت گرفت، بعدها حکیم [[ابنسینا]] بر مبنای مشائی به گسترش فلسفه پرداخت. در برابر حکمای مشاء، حکمای اشراق در نیمه قرن ششم هجری ظهور کردند. بعدها حکیم [[ملاصدرا]] با تأسیس [[حکمت متعالیه]] سرنوشت فلسفه اسلامی را دگرگون ساخت. وی تمام زحمات و تلاش حکمای پیشین را در راستای همزبانی و نزدیکی افق فکری به نقطه اوج کمال نهایی رساند. | |||
[[امامخمینی]] نیز به حکما و فیلسوفان پیش از اسلام توجه داشته و معتقد بود که آنان سخنان مرموزی دارند که متأخران برای حل آنها احتمالاتی دادهاند. به اعتقاد امامخمینی برخی حکما و فیلسوفان بزرگ در زمان حضرت داود(ع) بودند و حکمت را از او و لقمان حکیم فرا گرفتهاند. ایشان آراء و مبانی برخی حکمای یونان نظیر ثالیس، انکسیمایس، انباذقلس، فیثاغورس، سقراط، افلاطون و ارسطو و همچنین آراء و مبانی حکمای اسلامی نظیر ابنسینا، [[شهابالدین سهروردی|شیخ اشراق]]، ملاصدرا و ملاهادی سبزواری را مورد بررسی و نقد قرار داده است. | |||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
خط ۸۷: | خط ۹۳: | ||
== ابنکمونه == | == ابنکمونه == | ||
عزالدوله ابوالرضا فرزند هبةاللهبنکمونه اسرائیلی بغدادی، فیلسوف سده هفتم است<ref>ابنکمونه، تنقیح الابحاث للملل الثلاث، ۱–۳.</ref> که همعصر با خواجه طوسی بود و با وی نامهنگاری داشت. او در بغداد میزیست و پس از نگارش کتاب تنقیح الابحاث للملل الثلاث ([[اسلام]]، [[مسیحت]] و [[یهود]]) به دلیل مطالب و شبهههایی که دربارهٔ [[قرآن]] و اسلام مطرح کرد، مورد خشم واقع شد و مردم بر او شوریدند. برخی او را مسلمان معرفی کردهاند.<ref>آقابزرگ، الذریعه، ۴/۴۶۰؛ سلیمانی، ابنکمونه و شبهه وارد بر ادله اثبات توحید خدا، ۱۰۲–۱۰۳.</ref> برخی از آثار وی عبارتاند از: تنقیح الابحاث فی الملل الثلاث، التنقیحات فی شرح التلویحات الجدید فی الحکمه، رسالة ازلیة النفس، ملتقط من کتاب زبدة النقض، ملتقط تحصیل المحصل، الکاشف و اللمعة الجوینیه. | عزالدوله ابوالرضا فرزند هبةاللهبنکمونه اسرائیلی بغدادی، فیلسوف سده هفتم است<ref>ابنکمونه، تنقیح الابحاث للملل الثلاث، ۱–۳.</ref> که همعصر با [[خواجهنصیرالدین طوسی|خواجه طوسی]] بود و با وی نامهنگاری داشت. او در بغداد میزیست و پس از نگارش کتاب تنقیح الابحاث للملل الثلاث ([[اسلام]]، [[مسیحت]] و [[یهود]]) به دلیل مطالب و شبهههایی که دربارهٔ [[قرآن]] و اسلام مطرح کرد، مورد خشم واقع شد و مردم بر او شوریدند. برخی او را مسلمان معرفی کردهاند.<ref>آقابزرگ، الذریعه، ۴/۴۶۰؛ سلیمانی، ابنکمونه و شبهه وارد بر ادله اثبات توحید خدا، ۱۰۲–۱۰۳.</ref> برخی از آثار وی عبارتاند از: تنقیح الابحاث فی الملل الثلاث، التنقیحات فی شرح التلویحات الجدید فی الحکمه، رسالة ازلیة النفس، ملتقط من کتاب زبدة النقض، ملتقط تحصیل المحصل، الکاشف و اللمعة الجوینیه. | ||
[[شبهه ابنکمونه]] در کتابهای فلسفی مطرح و نقدهایی بر آن وارد شده است<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۶/۵۸؛ ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۶۱–۶۲؛ آملی، درر الفوائد، ۱/۴۴۰–۴۴۶.</ref>؛ البته به عقیده [[ملاصدرا]]، اصل شبهه را شیخ اشراق مطرح کرده است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۶/۶۳.</ref> این شبهه چنان شهرتی به خود گرفته بود که حل آن را از معضلات میدانستند؛ به گونهای که برخی قائل بودند اگر [[امام زمان(ع)]] ظهور کند، از او معجزهای جز پاسخ به این شبهه درخواست نمیشود.<ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ۱۰/۵۹.</ref> این شبهه باعث شده است برخی از آن به «افتخار شیطان» یاد کنند.<ref>← مدرس یزدی، رسائل حکمیه، ۸۲.</ref> اصل شبهه آن است که چرا ممکن نیست دو هویت مختلف به تمام ذات مغایر هم باشند که هر یک بذاته [[واجبالوجود]] باشند و مفهوم واجبالوجود از آنها منتزع و بهطور عرضی بر آنها حمل شود.<ref>← امامخمینی، تقریرات، ۲/۶۸–۶۹.</ref> امامخمینی معتقد است [[ابنکمونه]] فردی الهی و اهل [[توحید]] بوده است<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۶۸.</ref> و اغلب این نقدها به سبب درکنکردن صحیح افکار و عقاید او ناشی شده است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۶۸–۶۹.</ref> | |||
دو اشکال بر سخن ابنکمونه وارد شده است: | دو اشکال بر سخن ابنکمونه وارد شده است: | ||
خط ۲۸۱: | خط ۲۸۷: | ||
*باقر صاحبی، «[https://books.khomeini.ir/books/10004/573/ حکما]»، [[دانشنامه امام خمینی]]، ج۴، ص۵۷۳. | *باقر صاحبی، «[https://books.khomeini.ir/books/10004/573/ حکما]»، [[دانشنامه امام خمینی]]، ج۴، ص۵۷۳. | ||
[[رده:حکما| ]] | [[رده:حکما| ]] | ||
[[رده:مقالههای | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | |||
[[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | |||
[[رده:مقالههای جلد چهارم دانشنامه امامخمینی]] | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |