پرش به محتوا

حقوق زن: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۲۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۴ بهمن ۱۴۰۱
ابرابزار
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
'''حقوق زن'''، قلمرو حقوق فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان.
'''حقوق زن'''، قلمرو حقوق فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان.
==مقدمه==
واژه حق به معنای ثبوت، ضد باطل، وجوب <ref>طریحی، مجمع البحرین، ۵/۱۴۶.</ref>، موجود ثابت و مطابقت با واقع <ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۲۴۶.</ref> معنا شده است. در [[فقه]] برخی از فقیهان، حق را به معنای [[سلطنت]] <ref>انصاری، کتاب المکاسب، ۳/۹.</ref>، نوعی از سلطنت و مرتبه ضعیفی از [[ملکیت]] یا نوعی از ملکیت <ref>یزدی طباطبایی، حاشیة المکاسب، ۱/۵۵.</ref>، تعریف کرده‌اند. از نگاه [[امام‌خمینی]]، حق امری اعتباری <ref>امام‌خمینی، البیع، ۴/۲۰۱.</ref> و مرتبه‌ای از سلطنت است که شارع حکیم آن را برای نوع [[انسان]] یا افرادی خاص قرار داده است <ref>امام‌خمینی، البیع، ۱/۴۰ ـ ۴۵؛ هاشمی شاهرودی، فرهنگ جامع فقه، ۳/۳۱۷ ـ ۳۲۰.</ref>. حق در فقه بیشتر در قالب مصادیق مانند [[حق قضاوت]] <ref>میلانی، محاضرات فی فقه الامامیه، ۲۵.</ref>، [[حق خیار]] <ref>سید مرتضی، الانتصار، ۴۶۵؛ طوسی، المبسوط، ۲/۹۶.</ref> و حق [[وصایت]] و [[تحجیر]] <ref>میلانی، محاضرات فی فقه الامامیه، ۲۹.</ref> آمده است {{ببینید|متن=ببینید|حق}}. [[حقوق]] جمع حق و در معانی گوناگونی به کار رفته است. ازجمله برای تنظیم روابط مردم و حفظ [[نظم]] در اجتماع، حقوق برای هر کس امتیازهایی در برابر دیگران می‌شناسد؛ این امتیاز را حق می‌نامند و حقوق فردی نیز گفته می‌شود، همانند حق حیات، حق مالکیت، حق [[آزادی]]، شغل و حق [[زوجیت]] <ref>کاتوزیان، مقدمه علم حقوق، ۱۳ ـ ۱۴.</ref>؛ بر این اساس حقوق زن به معنای امتیازهای اختصاصی زنان است که دیگران حق تجاوز به آنها را ندارند.
==پیشینه==
تاریخ ملل و نحل بیانگر آن است که زن در قوانین غیر الهی یا در شریعت‌های تحریف‌شده پیش از [[اسلام]] از حقوق انسانی بهره لازم نداشته است. در قوانین یونان قدیم زن نه شریک زندگی که عنصر ارضاکننده [[شهوت]] شمرده می‌شد. زن از [[ارث]] محروم بود و با وجود قانون تعدد زوجات برای مردان، [[مرد]] می‌توانست به دلیل عقیم‌بودن یا بدون هیج دلیلی زن را از خانه بیرون کند <ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۲/۳۳۵ ـ ۳۳۹.</ref>. در هند باستان [[ازدواج]] از راه ربودن زن یا خرید او صورت می‌گرفت و مرد می‌توانست در مواردی همسر خود را بفروشد یا بیرون کند <ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۵۳ و ۴۶۵.</ref>. در مراحلی از تاریخ [[هند]] رسم «ساتی» سوزانده‌شدن زن بیوه پس از مرگ شوهر اجرا می‌شد <ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۴۶۴ ـ ۴۶۵.</ref>.
حقوق زن در ایران باستان نیز بهتر از یونان نبود. رسم تعدد زوجات بی‌حد و حصر در میان دولتیان و اشراف <ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۴۳۳ ـ ۴۴۲؛ بارتلمه، زن در حقوق ساسانی، ۵۱.</ref> و نیز ازدواج با محارم، در میان آنان <ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۴۳۳ ـ ۴۴۲؛ کریستین، ایران در زمان ساسانیان، ۲۳۳.</ref> وجود داشت. به گزارشی در امپراتوری ساسانی زن به صورت کالا فرض می‌شد و اموالی که زن از راه کار یا [[هدیه]] به دست آورده بود، متعلق به کدخدا یا سرپرست خانواده بود <ref>بارتلمه، زن در حقوق ساسانی، ۴۰.</ref>؛ ولی به گزارش ویل دورانت، زن در ایران باستان می‌توانست مالک مال خود باشد و از حق پوشیدگی و [[عفاف]] بهره گیرد <ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۲/۴۳۳.</ref>. در قانون حمورابی، قدیمی‌ترین قانون منظم بشری که از آن با عنوان قدیمی‌ترین شریعت آسمانی نیز یادشده است <ref>شهابی، ادوار فقه، ۱/۳۸.</ref>، زنان به طور مستقل معامله می‌کردند و زن علاوه بر جهیزیه سهمی از اموال همسر درگذشته‌اش را به صورت هدیه دریافت می‌کرد؛ ولی دختری که جهیزیه گرفته بود از ارث محروم می‌شد <ref>حیدری و خاکسار آرانی، مطالعه تطبیقی مقررات کیفری عبرانی و حمورابی، ۱۳۵.</ref>.


در متن عهد عتیق و جدید نیز زن جایگاهی درخور نداشت. [[یهودیان]] در مسائلى چون [[عبادت خدا]]، سعادت اخروى، پاداش اعمال نیک، هرگز زن را با مرد برابر نمى‌دانند و مردان در نمازهاى خود خداوند را بر اینکه مرد خلق شده‌اند، سپاس می‌گویند <ref>دورانت، لذات فلسفه، ۱۴۹.</ref>. در شریعت یهود زن در حاکمیت کامل و برای خدمت به وی آفریده شده است <ref>کتاب مقدس، تورات، پیدایش، ب۳، ۱ ـ ۲۴.</ref>؛ بنابراین نزد یهودیان خرید و فروش زن امر نکوهیده‌ای نبود <ref>کتاب مقدس، تورات، خروج، ب۲۱، ۷.</ref>. [[مسیحیت]] نیز محدودیت‌های دیگری برای زن ایجاد کرد که تا سالیان دراز برقرار بود <ref>کونگ، زن در مسیحیت، ۱۰ و ۲۹ ـ ۳۳.</ref>. مسیحیت زن را تابع شوهر معرفی می‌کند و بر این باور است که زن به جهت زندگی و آرامش مرد آفریده شده است <ref>کتاب مقدس، انجیل، پولس، رساله اول به قرنتیان، ب۱۱، ۹.</ref> و حق یادگیری دانش را ندارد <ref>کتاب مقدس، انجیل، پولس، نامه به تیموتیوس، ب۲، ۱۱ ـ ۱۴.</ref>.
== مقدمه ==
در رویکرد جدید غرب و مسیحیت پس از [[رنسانس]]، زنان به بخشی از حقوق انسانی خود همانند حق رأی، ارتقای سطح آموزش و پرورش، اشتغال، پرداخت دستمزد مساوی دست یافتند <ref>نظری، زنان در عرصه قانون‌گذاری ایران، ۱۵ ـ ۱۶؛ حکیم‌پور، حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد، ۳۶۷ ـ ۳۶۸.</ref>؛ ولی تمدن غرب به نام آزادی زن بیش‌ترین ستم را در حق او روا داشت <ref>هاشمی رفسنجانی، جمهوری اسلامی، ۱۰.</ref>. از هم‌گسیختگی تاروپود و فروریزی بنیاد [[خانواده]] و رواج [[فساد]] و افزایش کودکان بی‌خانمان و نامشروع از دستاوردهای این روند بود <ref>رضوی، رسالت حوزه در حفظ شئون و احیای حقوق زنان، ۴۳.</ref>. غرب راه آزادی زن را در فرار وی از پذیرش نقش‌های سنتی زنانه و رسیدن به استقلال مالی نشان کرد <ref>دوبوار، جنس دوم، ۱/۸۷.</ref>.
واژه حق به معنای ثبوت، ضد باطل، وجوب،<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۵/۱۴۶.</ref> موجود ثابت و مطابقت با واقع<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۲۴۶.</ref> معنا شده است. در [[فقه]] برخی از فقیهان، حق را به معنای [[سلطنت]]،<ref>انصاری، کتاب المکاسب، ۳/۹.</ref> نوعی از سلطنت و مرتبه ضعیفی از [[ملکیت]] یا نوعی از ملکیت،<ref>یزدی طباطبایی، حاشیة المکاسب، ۱/۵۵.</ref> تعریف کرده‌اند. از نگاه [[امام‌خمینی]]، حق امری اعتباری<ref>امام‌خمینی، البیع، ۴/۲۰۱.</ref> و مرتبه‌ای از سلطنت است که شارع حکیم آن را برای نوع [[انسان]] یا افرادی خاص قرار داده است.<ref>امام‌خمینی، البیع، ۱/۴۰–۴۵؛ هاشمی شاهرودی، فرهنگ جامع فقه، ۳/۳۱۷–۳۲۰.</ref> حق در فقه بیشتر در قالب مصادیق مانند [[حق قضاوت]]،<ref>میلانی، محاضرات فی فقه الامامیه، ۲۵.</ref> [[حق خیار]]<ref>سید مرتضی، الانتصار، ۴۶۵؛ طوسی، المبسوط، ۲/۹۶.</ref> و حق [[وصایت]] و [[تحجیر]]<ref>میلانی، محاضرات فی فقه الامامیه، ۲۹.</ref> آمده است {{ببینید|متن=ببینید|حق}}. [[حقوق]] جمع حق و در معانی گوناگونی به کار رفته است. ازجمله برای تنظیم روابط مردم و حفظ [[نظم]] در اجتماع، حقوق برای هر کس امتیازهایی در برابر دیگران می‌شناسد؛ این امتیاز را حق می‌نامند و حقوق فردی نیز گفته می‌شود، همانند حق حیات، حق مالکیت، حق [[آزادی]]، شغل و حق [[زوجیت]]<ref>کاتوزیان، مقدمه علم حقوق، ۱۳–۱۴.</ref>؛ بر این اساس حقوق زن به معنای امتیازهای اختصاصی زنان است که دیگران حق تجاوز به آنها را ندارند.


زن در میان عرب‌های جاهلی نیز جایگاهی درخور نداشت. به نقل [[قرآن کریم]]، مردان با شنیدن تولد دختر رنگشان از خشم سیاه می‌شد و از شرم از میان مردم فرار می‌کردند یا در ‌‌اندیشه نابودی او بودند <ref>نحل، ۵۸ ـ ۵۹.</ref>. رسم زنده به گورکردن دختران در میان برخی از طایفه‌های عرب جاهلی رواج داشت <ref>بغوی، تفسیرالبغوی، ۳/۸۳؛ ابن‌اثیر، اسد الغابه، ۴/۱۳۳؛ علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ۵/۵۲۸.</ref>. زنان در [[جاهلیت]] حق ارث نداشتند و در صورت مرگ شوهران، به ارث برادرشوهر می‌رسیدند <ref>علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ۵/۵۳۱.</ref>. نگاه به زن در فرهنگ جهان معاصر غرب نیز میان افراط و تفریط است. کسانی مانند نیچه فیلسوف آلمانی زبان شلاق را تنها راه تعامل با زنان می‌داند {{ببینید|متن=ببینید|زن}}.
== پیشینه ==
اسلام شخصیت و حقوق زن را به او برگرداند و از نگرش و رفتار ناپسند عرب جاهلی درباره زنان و دختران منع کرد <ref>تکویر، ۸ ـ ۹؛ زمخشری، الکشاف، ۴/۷۰۸.</ref>. قرآن و [[سنت پیامبر اکرم(ص)]] و ائمه(ع) بیانگر رعایت حقوق زنان و حرمت‌نهادن به آنان است. اسلام زنان را در هویت انسانی و [[سعادت]] و [[شقاوت]] همردیف مردان می‌شمرد <ref>احزاب، ۳۵؛ آل ‌عمران، ۱۹۵.</ref> و تاکید دارد زن و مرد از خلقت یکسانی برخوردارند <ref>مکارم شیرازی، انوار الفقاهه، ۳/۳۲۵.</ref> و آن دو را مکمل یکدیگر <ref>بقره، ۱۸۷؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۹/۱۳۴.</ref> و معیار برترى انسان‌ها را بر یکدیگر در [[تقوا]] <ref>حجرات، ۱۳.</ref> می‌داند. اسلام از یک سو از زن در برابر ستم، مانند چندزنیِ نامحدود و غیر متعهدانه حمایت کرده <ref>نساء، ۳.</ref> و از سوی دیگر، به مردان دستور داده است با همسران خود پسندیده معاشرت کنند <ref>نساء، ۱۹.</ref>. دستور قرآن دلالت بر وجوب و مداومت در رفتار نیک با زنان دارد <ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۸/۳۱۱.</ref> و با تأسیس قاعده همانندی حقوق و وظایف همسران <ref>بقره، ۲۲۸.</ref>، از آنان در محدوده‌ای وسیع‌تر حمایت کرده و آنان را در سرنوشت جامعه همپای مردان شمرده و زنان را در بیعت و هجرت شرکت داده است <ref>ممتحنه، ۱۰ و ۱۲.</ref>.
تاریخ ملل و نحل بیانگر آن است که زن در قوانین غیر الهی یا در شریعت‌های تحریف‌شده پیش از [[اسلام]] از حقوق انسانی بهره لازم نداشته است. در قوانین یونان قدیم زن نه شریک زندگی که عنصر ارضاکننده [[شهوت]] شمرده می‌شد. زن از [[ارث]] محروم بود و با وجود قانون تعدد زوجات برای مردان، [[مرد]] می‌توانست به دلیل عقیم‌بودن یا بدون هیج دلیلی زن را از خانه بیرون کند.<ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۲/۳۳۵–۳۳۹.</ref> در هند باستان [[ازدواج]] از راه ربودن زن یا خرید او صورت می‌گرفت و مرد می‌توانست در مواردی همسر خود را بفروشد یا بیرون کند.<ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۵۳ و ۴۶۵.</ref> در مراحلی از تاریخ [[هند]] رسم «ساتی» سوزانده‌شدن زن بیوه پس از مرگ شوهر اجرا می‌شد.<ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۴۶۴–۴۶۵.</ref>
حقوق زن در ایران باستان نیز بهتر از یونان نبود. رسم تعدد زوجات بی‌حد و حصر در میان دولتیان و اشراف<ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۴۳۳–۴۴۲؛ بارتلمه، زن در حقوق ساسانی، ۵۱.</ref> و نیز ازدواج با محارم، در میان آنان<ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۴۳۳–۴۴۲؛ کریستین، ایران در زمان ساسانیان، ۲۳۳.</ref> وجود داشت. به گزارشی در امپراتوری ساسانی زن به صورت کالا فرض می‌شد و اموالی که زن از راه کار یا [[هدیه]] به دست آورده بود، متعلق به کدخدا یا سرپرست خانواده بود<ref>بارتلمه، زن در حقوق ساسانی، ۴۰.</ref>؛ ولی به گزارش ویل دورانت، زن در ایران باستان می‌توانست مالک مال خود باشد و از حق پوشیدگی و [[عفاف]] بهره گیرد.<ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۲/۴۳۳.</ref> در قانون حمورابی، قدیمی‌ترین قانون منظم بشری که از آن با عنوان قدیمی‌ترین شریعت آسمانی نیز یادشده است،<ref>شهابی، ادوار فقه، ۱/۳۸.</ref> زنان به‌طور مستقل معامله می‌کردند و زن علاوه بر جهیزیه سهمی از اموال همسر درگذشته‌اش را به صورت هدیه دریافت می‌کرد؛ ولی دختری که جهیزیه گرفته بود از ارث محروم می‌شد.<ref>حیدری و خاکسار آرانی، مطالعه تطبیقی مقررات کیفری عبرانی و حمورابی، ۱۳۵.</ref>


در سخنان و سیره پیامبر(ص) و ائمه(ع) نیز توصیه‌های فراوانی به مردان در جهت رعایت حقوق زنان آمده است <ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۰/۱۶۷ ـ ۱۷۱.</ref>. [[امیرالمؤمنین ‌علی(ع)]] زنان را نزد مرد [[امانت]] شمرده و به مردان درباره آزار زنان و بی‌توجهی به حقوق آنان هشدار داده است <ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴/۲۴۹ ـ ۲۵۲.</ref>. در شریعت اسلامی زن از برخی از تکلیف‌‌هایی چون [[جنگ]] و [[جهاد ابتدایی]] <ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۵/۲۳.</ref> و [[نماز جمعه]] <ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۱۹.</ref> معاف است؛ گرچه [[پیامبر اکرم(ص)]] شرکت داوطلبانه زنان در دفاع از [[اسلام]] در نبردها را می‌پذیرفت <ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۰/۱۳۲.</ref>.
در متن عهد عتیق و جدید نیز زن جایگاهی درخور نداشت. [[یهودیان]] در مسائلی چون [[عبادت خدا]]، سعادت اخروی، پاداش اعمال نیک، هرگز زن را با مرد برابر نمی‌دانند و مردان در نمازهای خود خداوند را بر اینکه مرد خلق شده‌اند، سپاس می‌گویند.<ref>دورانت، لذات فلسفه، ۱۴۹.</ref> در شریعت یهود زن در حاکمیت کامل و برای خدمت به وی آفریده شده است<ref>کتاب مقدس، تورات، پیدایش، ب۳، ۱–۲۴.</ref>؛ بنابراین نزد یهودیان خرید و فروش زن امر نکوهیده‌ای نبود.<ref>کتاب مقدس، تورات، خروج، ب۲۱، ۷.</ref> [[مسیحیت]] نیز محدودیت‌های دیگری برای زن ایجاد کرد که تا سالیان دراز برقرار بود.<ref>کونگ، زن در مسیحیت، ۱۰ و ۲۹–۳۳.</ref> مسیحیت زن را تابع شوهر معرفی می‌کند و بر این باور است که زن به جهت زندگی و آرامش مرد آفریده شده است<ref>کتاب مقدس، انجیل، پولس، رساله اول به قرنتیان، ب۱۱، ۹.</ref> و حق یادگیری دانش را ندارد.<ref>کتاب مقدس، انجیل، پولس، نامه به تیموتیوس، ب۲، ۱۱–۱۴.</ref>
در رویکرد جدید غرب و مسیحیت پس از [[رنسانس]]، زنان به بخشی از حقوق انسانی خود همانند حق رأی، ارتقای سطح آموزش و پرورش، اشتغال، پرداخت دستمزد مساوی دست یافتند<ref>نظری، زنان در عرصه قانون‌گذاری ایران، ۱۵–۱۶؛ حکیم‌پور، حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد، ۳۶۷–۳۶۸.</ref>؛ ولی تمدن غرب به نام آزادی زن بیش‌ترین ستم را در حق او روا داشت.<ref>هاشمی رفسنجانی، جمهوری اسلامی، ۱۰.</ref> از هم‌گسیختگی تاروپود و فروریزی بنیاد [[خانواده]] و رواج [[فساد]] و افزایش کودکان بی‌خانمان و نامشروع از دستاوردهای این روند بود.<ref>رضوی، رسالت حوزه در حفظ شئون و احیای حقوق زنان، ۴۳.</ref> غرب راه آزادی زن را در فرار وی از پذیرش نقش‌های سنتی زنانه و رسیدن به استقلال مالی نشان کرد.<ref>دوبوار، جنس دوم، ۱/۸۷.</ref>


فقهای شیعه و سنی کتاب‌های مستقلی درباره شخصیت، احکام و حقوق زنان نگاشته‌اند، ازجمله کتاب النساء [[جعفربن‌محمد قولویه]] (متوفی ۳۶۷)، احکام النساء [[شیخ مفید]] (متوفی ۴۱۳) و احکام النساء [[ابن‌جوزی]] (متوفی ۵۹۷). درکتاب‌های فقهی نیز حقوق زن در باب‌های گوناگون فقهی همچون [[نکاح]]، [[بیع]]، [[حضانت]]، مهر، [[نفقه]]، ارث، [[دیه]]، [[قضا]] و [[حدود]] مطرح شده است. با وجود جایگاه شایسته زنان در متون دینی و سیره معصومان(ع) در پاره‌ای از جوامع اسلامی و ایرانی دست زنان از رسیدن به همه حقوق خود کوتاه بود. حتی در آغاز سده اخیر باسوادبودن زنان نزد برخی ننگ شمرده می‌شد و زنان باسواد هنر خود را پنهان می‌کردند <ref>نظری، زنان در عرصه قانون‌گذاری ایران، ۳۳.</ref>. در [[نهضت مشروطه]] نیز حق رأی زنان به رسمیت شناخته نشد <ref>نظری، زنان در عرصه قانون‌گذاری ایران، ۵۲.</ref> و در برخی جوامع اسلامی ارباب و حاکم دختران رعیت را بدون هیچ ترس و واهمه‌ای تصرف می‌کردند <ref>دروویل، سفرنامه دروویل، ۹۷ ـ ۹۸.</ref>. ازدواج‌های تحمیلی در میان مردم وجود داشت <ref>نفیسی، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی عراق، ۲۴ ـ ۲۵.</ref>؛ ازجمله در بلوچستان [[ایران]] دختران ناخواسته برای آشتی میان دو قبیله به ازدواج فردی از قبیله رقیب درمی‌آمدند و زنان حق شکایت از سرنوشت خود نداشتند و اگر زنی برای گرفتن حق خود به دادگاه مراجعه می‌کرد، از حق ورود به خانه شوهر محروم بود <ref>جام جم، ۱۵؛ رضوی، رسالت حوزه در حفظ شئون و احیای حقوق زنان، ۴۳.</ref> و حتی در برخی از مناطق به دختران و زنان ارث نمی‌دادند <ref>رضوی، رسالت حوزه در حفظ شئون و احیای حقوق زنان، ۴۳ ـ ۴۵.</ref>.
زن در میان عرب‌های جاهلی نیز جایگاهی درخور نداشت. به نقل [[قرآن کریم]]، مردان با شنیدن تولد دختر رنگشان از خشم سیاه می‌شد و از شرم از میان مردم فرار می‌کردند یا در اندیشه نابودی او بودند.<ref>نحل، ۵۸–۵۹.</ref> رسم زنده به گورکردن دختران در میان برخی از طایفه‌های عرب جاهلی رواج داشت.<ref>بغوی، تفسیرالبغوی، ۳/۸۳؛ ابن‌اثیر، اسد الغابه، ۴/۱۳۳؛ علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ۵/۵۲۸.</ref> زنان در [[جاهلیت]] حق ارث نداشتند و در صورت مرگ شوهران، به ارث برادرشوهر می‌رسیدند.<ref>علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ۵/۵۳۱.</ref> نگاه به زن در فرهنگ جهان معاصر غرب نیز میان افراط و تفریط است. کسانی مانند نیچه فیلسوف آلمانی زبان شلاق را تنها راه تعامل با زنان می‌داند {{ببینید|متن=ببینید|زن}}.
اسلام شخصیت و حقوق زن را به او برگرداند و از نگرش و رفتار ناپسند عرب جاهلی دربارهٔ زنان و دختران منع کرد.<ref>تکویر، ۸–۹؛ زمخشری، الکشاف، ۴/۷۰۸.</ref> قرآن و [[سنت پیامبر اکرم(ص)]] و ائمه(ع) بیانگر رعایت حقوق زنان و حرمت‌نهادن به آنان است. اسلام زنان را در هویت انسانی و [[سعادت]] و [[شقاوت]] همردیف مردان می‌شمرد<ref>احزاب، ۳۵؛ آل عمران، ۱۹۵.</ref> و تأکید دارد زن و مرد از خلقت یکسانی برخوردارند<ref>مکارم شیرازی، انوار الفقاهه، ۳/۳۲۵.</ref> و آن دو را مکمل یکدیگر<ref>بقره، ۱۸۷؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۹/۱۳۴.</ref> و معیار برتری انسان‌ها را بر یکدیگر در [[تقوا]]<ref>حجرات، ۱۳.</ref> می‌داند. اسلام از یک سو از زن در برابر ستم، مانند چندزنیِ نامحدود و غیر متعهدانه حمایت کرده<ref>نساء، ۳.</ref> و از سوی دیگر، به مردان دستور داده است با همسران خود پسندیده معاشرت کنند.<ref>نساء، ۱۹.</ref> دستور قرآن دلالت بر وجوب و مداومت در رفتار نیک با زنان دارد<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۸/۳۱۱.</ref> و با تأسیس قاعده همانندی حقوق و وظایف همسران،<ref>بقره، ۲۲۸.</ref> از آنان در محدوده‌ای وسیع‌تر حمایت کرده و آنان را در سرنوشت جامعه همپای مردان شمرده و زنان را در بیعت و هجرت شرکت داده است.<ref>ممتحنه، ۱۰ و ۱۲.</ref>


[[امام‌خمینی]] زن را پرورش‌دهنده زنان و مردان بزرگ شمرده و بر آن است که مرد از دامن زن به [[معراج]] می‌رود و افراد بزرگ در دامن زنان تربیت شده‌اند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۴۱.</ref> و سعادت و شقاوت جوامع بسته به وجود زن است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۳۹.</ref>. ایشان با تأکید بر مقام انسانی و کرامت زن و بلندی جایگاه وی در دین <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۰۰.</ref> تأکید کرده است که هیچ‌یک از زن و مرد بر دیگری برتری ندارند و امتیاز انسان‌ها به تقواست <ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۱۴۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|کرامت انسان}}. ایشان با اشاره به پایمال‌شدن شخصیت و حقوق زن در جاهلیت <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۳۸ و ۱۴/۳۱۶.</ref> تأکید می‌کند اسلام به زن شخصیت داد و او را از مظلومیت و لجنزار جاهلیت نجات داد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۳۷ ـ ۳۳۸.</ref> و زن را تا حدی که بتواند مقام انسانی خود را در جامعه باز یابد و از حد شیءبودن بیرون بیاید، بالا برد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۳۶.</ref>. در نگاه ایشان خدمت اسلام به زن بیش از مردان است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۲۸.</ref> و اسلام از نظر حقوق انسانی تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۶۴.</ref>.
در سخنان و سیره پیامبر(ص) و ائمه(ع) نیز توصیه‌های فراوانی به مردان در جهت رعایت حقوق زنان آمده است.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۰/۱۶۷–۱۷۱.</ref> [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] زنان را نزد مرد [[امانت]] شمرده و به مردان دربارهٔ آزار زنان و بی‌توجهی به حقوق آنان هشدار داده است.<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴/۲۴۹–۲۵۲.</ref> در شریعت اسلامی زن از برخی از تکلیف‌هایی چون [[جنگ]] و [[جهاد ابتدایی]]<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۵/۲۳.</ref> و [[نماز جمعه]]<ref>کلینی، الکافی، ۳/۴۱۹.</ref> معاف است؛ گرچه [[پیامبر اکرم(ص)]] شرکت داوطلبانه زنان در دفاع از [[اسلام]] در نبردها را می‌پذیرفت.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۰/۱۳۲.</ref>


از سویی چنان‌که در سخن امیرالمؤمنین علی(ع) آمده است <ref>نهج البلاغه، خ۲۰۷، ۳۰۸.</ref> و برخی حقوقدانان نیز بر آن تأکید کرده‌اند در برابر هر حقی، برای دیگران تکلیف ایجاد می‌شود و مفهوم [[حق]] و [[تکلیف]] در روابط اشخاص، دو امر ملازم و متقابل‌اند <ref>کاتوزیان، مقدمه علم حقوق، ۳۶.</ref>. امام‌خمینی خاطرنشان کرده است که زن و مرد بر یکدیگر حقوقی دارند که باید آن را ادا کنند و همچنان‌که زن اگر نافرمانی کند، از برخی از امکانات محروم می‌شود، مجازات‌هایی نیز برای مرد در صورت خودداری از وظایفش در نظر گرفته شده است <ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۰ و ۲۹۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|زن}}. ایشان در فتواها و مباحث فقهی و سخنرانی‌ها و پیام‌‌های خود حقوق زن را در اسلام بیان کرده و به برخی از پرسش‌ها و شبهه‌ها درباره حقوق زن پاسخ داده است و در اینجا به چند موضوع اشاره می‌شود:
فقهای شیعه و سنی کتاب‌های مستقلی دربارهٔ شخصیت، احکام و حقوق زنان نگاشته‌اند، ازجمله کتاب النساء [[جعفربن‌محمد قولویه]] (متوفی ۳۶۷)، احکام النساء [[شیخ مفید]] (متوفی ۴۱۳) و احکام النساء [[ابن‌جوزی]] (متوفی ۵۹۷). درکتاب‌های فقهی نیز حقوق زن در باب‌های گوناگون فقهی همچون [[نکاح]]، [[بیع]]، [[حضانت]]، مهر، [[نفقه]]، ارث، [[دیه]]، [[قضا]] و [[حدود]] مطرح شده است. با وجود جایگاه شایسته زنان در متون دینی و سیره معصومان(ع) در پاره‌ای از جوامع اسلامی و ایرانی دست زنان از رسیدن به همه حقوق خود کوتاه بود. حتی در آغاز سده اخیر باسوادبودن زنان نزد برخی ننگ شمرده می‌شد و زنان باسواد هنر خود را پنهان می‌کردند.<ref>نظری، زنان در عرصه قانون‌گذاری ایران، ۳۳.</ref> در [[نهضت مشروطه]] نیز حق رأی زنان به رسمیت شناخته نشد<ref>نظری، زنان در عرصه قانون‌گذاری ایران، ۵۲.</ref> و در برخی جوامع اسلامی ارباب و حاکم دختران رعیت را بدون هیچ ترس و واهمه‌ای تصرف می‌کردند.<ref>دروویل، سفرنامه دروویل، ۹۷–۹۸.</ref> ازدواج‌های تحمیلی در میان مردم وجود داشت<ref>نفیسی، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی عراق، ۲۴–۲۵.</ref>؛ ازجمله در بلوچستان [[ایران]] دختران ناخواسته برای آشتی میان دو قبیله به ازدواج فردی از قبیله رقیب درمی‌آمدند و زنان حق شکایت از سرنوشت خود نداشتند و اگر زنی برای گرفتن حق خود به دادگاه مراجعه می‌کرد، از حق ورود به خانه شوهر محروم بود<ref>جام جم، ۱۵؛ رضوی، رسالت حوزه در حفظ شئون و احیای حقوق زنان، ۴۳.</ref> و حتی در برخی از مناطق به دختران و زنان ارث نمی‌دادند.<ref>رضوی، رسالت حوزه در حفظ شئون و احیای حقوق زنان، ۴۳–۴۵.</ref>
==حق آزادی==
آزادی به آزادی فلسفی و حقوقی و آزادی تکوینی و تشریعی تقسیم می‌شود. آزادی حقوقی نیز در یک دسته‌بندی کلان به آزادی فردی و اجتماعی تقسیم می‌گردد. غرب بر آزادی‌های فردی همانند آزادی مسکن، اشتغال، عقیده و بیان پافشاری می‌کند {{ببینید|متن=ببینید|آزادی}}. امام‌خمینی با توجه به تبلیغات گسترده غربیان درباره آزادی زن و تبلیغات منفی درباره آزادی زنان در اسلام، اسلام را نه تنها موافق آزادی زنان که آن را پایه‌گذار آزادی آنان در تمامی ابعاد وجودی آنان شمرده است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۱۷.</ref>. به تصریح ایشان آزادی بیان از اصول مورد احترام در آموزه‌های اسلامی و سیره اهل‌بیت(ع) است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۷ و ۱۴/۹۳.</ref> و «اسلام، مکتب تحمیل نیست» <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۷.</ref>؛ زیرا تحمیل عقیده و جلوگیری از آزادی اندیشه به اختناق و [[استبداد]] می‌انجامد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۹۱.</ref>. از نگاه ایشان انسان حق انتخاب دارد و اصول عقاید هر یک از زن و مرد باید از روی آگاهی و دلیل به دست آید <ref>امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۱.</ref> و در حوزه [[احکام شرعی]] نیز زن استقلال رأی دارد و احکام شرعی خود را از [[مجتهد]] و کارشناس مورد نظر خود دریافت می‌کند <ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۱/۱۳.</ref>.


فقهای شیعه به استناد سیره مسلمانان بر این نظریه‌اند که زن و مرد در معاملات و شرکت در مجالس سوگواری و سرور با رعایت حدود شرعی آزادند <ref>نجفی، جواهر الکلام، ۲۹/۹۸.</ref>. از سوی دیگر، برای حفظ حقوق شهروندان آزادی هرکس چنان‌که امام‌خمینی نیز اشاره کرده، باید محدود به آزادی دیگران شود و حق دیگران محترم شمرده شود <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۲۰؛ کاتوزیان، مقدمه علم حقوق، ۳۶.</ref>. امام‌خمینی با انتقاد از استفاده ابزاری از بانوان در [[رژیم پهلوی]] و ترویج بی‌بندوباری به نام آزادی، روابط لجام‌گسیخته زن و مرد را برخلاف مصالح مردم و برخلاف تعالیم [[دین اسلام]] شمرده <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۰۱ و ۱۰/۱۸۴.</ref> و معتقد است آزادی زن در جامعه نباید با حیثیت و شرافت وی منافات داشته باشد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۶۴.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|آزادی | زن}}.
[[امام‌خمینی]] زن را پرورش‌دهنده زنان و مردان بزرگ شمرده و بر آن است که مرد از دامن زن به [[معراج]] می‌رود و افراد بزرگ در دامن زنان تربیت شده‌اند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۴۱.</ref> و سعادت و شقاوت جوامع بسته به وجود زن است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۳۹.</ref> ایشان با تأکید بر مقام انسانی و کرامت زن و بلندی جایگاه وی در دین<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۰۰.</ref> تأکید کرده است که هیچ‌یک از زن و مرد بر دیگری برتری ندارند و امتیاز انسان‌ها به تقواست<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۱۴۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|کرامت انسان}}. ایشان با اشاره به پایمال‌شدن شخصیت و حقوق زن در جاهلیت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۳۸ و ۱۴/۳۱۶.</ref> تأکید می‌کند اسلام به زن شخصیت داد و او را از مظلومیت و لجنزار جاهلیت نجات داد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۳۷–۳۳۸.</ref> و زن را تا حدی که بتواند مقام انسانی خود را در جامعه بازیابد و از حد شیءبودن بیرون بیاید، بالا برد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۳۶.</ref> در نگاه ایشان خدمت اسلام به زن بیش از مردان است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۲۸.</ref> و اسلام از نظر حقوق انسانی تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۶۴.</ref>
==حق علم‌آموزی==
امام‌خمینی بر پایه احادیثی که یادگیری دانش را بر هر مسلمان واجب دانسته‌اند <ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱/۱۷۷؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۷/۲۴۹.</ref>، یادگیری دانش و سوادآموزی را برای همه واجب دانسته است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۵۱؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۳/۴۵۴.</ref>. از نگاه ایشان زنان همانند مردان می‌توانند درس بخوانند و به دانشگاه بروند و در رشته‌های گوناگون تحصیل کنند <ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۳۵۱ ـ ۳۵۴.</ref>. ایشان در آموزش مسائلی که یادگرفتن آن بر زن واجب و جز به خروج از خانه حاصل نمی‌شود، اذن شوهر را لازم نمی‌داند <ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۱۵۱.</ref>. به عقیده ایشان زنان می‌توانند در علوم حوزوی به جایگاه [[اجتهاد]] در احکام دینی دست یابند <ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۱/۲۱ و ۳/۳۵۵.</ref>. برخی از فقها، [[تقلید]] از زن [[فقیه جامع ‌شرایط]] در احکام شرعی را نیز جایز دانسته‌اند و مردم را به‌ویژه در مسائل ویژه زنان به مجتهدان زن ارجاع داده‌اند؛ چنان‌که [[سیدمحسن حکیم]] پس از اشاره به مبنای تقلید که بنای عُقلاست یادآور شده که عُقلا در رجوع به دانا فرقی میان مرد و زن نمی‌شناسند <ref>حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ۱/۴۳.</ref>.


امام‌خمینی پس از [[انقلاب اسلامی]] با توجه به بی‌سوادی بسیاری از مردم به‌ویژه زنان در رژیم پهلوی، از مردم خواست در مسجدها و تکیه‌ها به خواهران و برادران خود نوشتن و خواندن بیاموزند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۴۷.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|نهضت سوادآموزی}}. در پی انقلاب اسلامی زنان در عرصه سوادآموزی و کسب دیگر دانش‌ها از علوم جدید و حوزوی و تعلیم و تربیت با مردان همگام شدند و در تحصیل [[علم]] و [[عرفان]] و [[فلسفه]] و صنعت و هنر نیز به فعالیت پرداختند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۰۲.</ref>. امام‌خمینی همسر و دختران خود را نیز به علم‌آموزی تشویق می‌کرد و دختران ایشان به مراتبِ تحصیلی بالایی رسیدند {{ببینید|متن=ببینید|خانواده امام‌خمینی}}.
از سویی چنان‌که در سخن امیرالمؤمنین علی(ع) آمده است<ref>نهج البلاغه، خ۲۰۷، ۳۰۸.</ref> و برخی حقوقدانان نیز بر آن تأکید کرده‌اند در برابر هر حقی، برای دیگران تکلیف ایجاد می‌شود و مفهوم [[حق]] و [[تکلیف]] در روابط اشخاص، دو امر ملازم و متقابل‌اند.<ref>کاتوزیان، مقدمه علم حقوق، ۳۶.</ref> امام‌خمینی خاطرنشان کرده است که زن و مرد بر یکدیگر حقوقی دارند که باید آن را ادا کنند و همچنان‌که زن اگر نافرمانی کند، از برخی از امکانات محروم می‌شود، مجازات‌هایی نیز برای مرد در صورت خودداری از وظایفش در نظر گرفته شده است<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۰ و ۲۹۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|زن}}. ایشان در فتواها و مباحث فقهی و سخنرانی‌ها و پیام‌های خود حقوق زن را در اسلام بیان کرده و به برخی از پرسش‌ها و شبهه‌ها دربارهٔ حقوق زن پاسخ داده است و در اینجا به چند موضوع اشاره می‌شود:
==حق مالکیت==
در اسلام مالکیت بر اموال شخصی حق طبیعی زن و مرد است و در منطق [[قرآن]] <ref>نساء، ۳۲.</ref> هرکس مالک نصیب و کسب و دست‌رنج خود است <ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۳/۴۶۱.</ref> و برخلاف جاهلیت <ref>طبری، جامع البیان، ۴/۱۷۶؛ طبرسی، فضل‌بن‌حسن، ۳/۱۸.</ref>، زن از اموال پدر و شوهر ارث می‌برد و مالک مال و میراث خود است <ref>کلینی، الکافی، ۷/۷۵.</ref>. به تصریح فقها، زن عاقل و [[رشید]] در خرید و فروش و ملکیت و بخشش و [[وقف]] و دادن [[صدقه]] استقلال دارد <ref>مفید، احکام النساء، ۳۶؛ حلی، علامه، تذکرة الفقهاء، ۲۳/۱۹۴.</ref>. فقها در اینکه زن می‌تواند پس از [[بلوغ]] در مالش تصرف کند، هم‌نظرند و فقیهان لزوم اجازه زن از شوهر در امور مالی در برخی از روایات <ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۱/۵۱۶.</ref> را حمل بر استحباب کرده‌اند <ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، ۲۰/۳۵۱.</ref>.


ازدواج باید با مَهر همراه باشد <ref>طوسی، المبسوط ۴/۱۵۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۹/۱۲۱ ـ ۱۲۲.</ref> و مهر به شخص زن تعلق می‌گیرد <ref>نساء، ۴.</ref> و به مجرد [[عقد]]، زن مالک مهر خویش است <ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، ۲۴/۵۴۵ ـ ۵۴۶؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۸/۲۵۸؛ نجفی، جواهر الکلام، ۳۱/۱۰۷.</ref>. به فتوای برخی از فقها، [[نذر]] زن در امور مستحبی مشروط به اجازه همسر است <ref>حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۲۸۴.</ref> و برخی از فقها برآن‌اند که نذر زن تنها در امور منافی با مسائل زناشویی باید با اجازه شوهر باشد و زن می‌تواند در امور مربوط به [[حج]] و پرداخت [[زکات]] یا صدقه و کمک به پدر و مادر یا [[صله رحم]] بدون اجازه شوهر در اموال خود تصرف کند <ref>سیستانی، المسائل المنتخبه، ۴۸۲.</ref>. به نظر امام‌خمینی نیز زن مالک اموال خویش است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۹.</ref> و افزون بر ملکیت وی بر مَهر <ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۳۲۹.</ref>، پول و کالایی که شوهر به وی بخشیده است نیز ملک او محسوب می‌شود <ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۱۹۶.</ref>.
== حق آزادی ==
==حق انتخاب همسر==
آزادی به آزادی فلسفی و حقوقی و آزادی تکوینی و تشریعی تقسیم می‌شود. آزادی حقوقی نیز در یک دسته‌بندی کلان به آزادی فردی و اجتماعی تقسیم می‌گردد. غرب بر آزادی‌های فردی همانند آزادی مسکن، اشتغال، عقیده و بیان پافشاری می‌کند {{ببینید|متن=ببینید|آزادی}}. امام‌خمینی با توجه به تبلیغات گسترده غربیان دربارهٔ آزادی زن و تبلیغات منفی دربارهٔ آزادی زنان در اسلام، اسلام را نه تنها موافق آزادی زنان که آن را پایه‌گذار آزادی آنان در تمامی ابعاد وجودی آنان شمرده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۱۷.</ref> به تصریح ایشان آزادی بیان از اصول مورد احترام در آموزه‌های اسلامی و سیره اهل‌بیت(ع) است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۷ و ۱۴/۹۳.</ref> و «اسلام، مکتب تحمیل نیست»<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۷.</ref>؛ زیرا تحمیل عقیده و جلوگیری از آزادی اندیشه به اختناق و [[استبداد]] می‌انجامد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۹۱.</ref> از نگاه ایشان انسان حق انتخاب دارد و اصول عقاید هر یک از زن و مرد باید از روی آگاهی و دلیل به دست آید<ref>امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۱.</ref> و در حوزه [[احکام شرعی]] نیز زن استقلال رأی دارد و احکام شرعی خود را از [[مجتهد]] و کارشناس مورد نظر خود دریافت می‌کند.<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۱/۱۳.</ref>
در شریعت اسلامی زن در ازدواج و انتخاب شوهر آزاد است. پیامبر اکرم(ص)، مؤمنان را از تزویج زنان بدون رضایت آنان منع کرده است <ref>نسائی، السنن الکبری، ۳/۲۸۲؛ هیثمی، مجمع‌ الزوائد و منبع‌ الفوائد، ۴/۲۷۹.</ref>. آن حضرت عقد ازدواج زن بیوه‌ای را که بدون رضایت او انجام گرفته بود، نادرست شمرد <ref>احمدابن‌حنبل، مسند، ۶/۳۲۸؛ دارمی سنن الدارمی، ۲/۱۳۹.</ref>؛ همچنین ازدواج دختری را که بدون رضایت وی انجام گرفته بود، نادیده گرفت و او را به ازدواج خواستگار مورد علاقه‌اش درآورد <ref>هیثمی، مجمع‌ الزوائد و منبع‌ الفوائد، ۴/۲۷۹ ـ ۲۸۰.</ref>. افزون بر این، پیامبر(ص) دختر باکره‌ای که از ازدواج اجباری خود شکایت داشت، مخیر گذاشت به شوهر خود رضایت دهد یا از او جدا شود <ref>ابوداود، سنن ابی‌داود، ۱/۴۶۵؛ ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، ۱/۶۰۳.</ref>. پیامبر(ص) برای آگاهی از رضایت زنان به ازدواج، به مسلمانان فرمان داد تا با دختران [[مشورت]] کنند و سکوت دختر باکره را دلیل بر رضایت آنان به ازدواج دانست <ref>متقی هندی، کنز العمال، ۱۶/۳۱۳؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۰/۲۷۵.</ref>. علمای شیعه هم به استناد بعضی روایات <ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴/۳۱۶.</ref>، رضایت زن را در ازدواج لازم دانسته‌اند و سکوت دختر دوشیزه در مقام خواستگاری را قرینه رضایت وی شمرده‌اند <ref>فاضل آبی، کشف الرموز، ۲/۱۱۸؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۷/۱۶۴؛ امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۱۰۱۳.</ref>.


به فتوای امام‌خمینی زن در انتخاب همسر آزاد است و نمی‌توان وی را بدون اجازه شوهر داد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۹۳.</ref> و در صورت اکراه زن در ازدواج و بدون رضایت بعدی، عقد باطل است <ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۴۵.</ref>. عموم فقهای [[شیعه]] و [[اهل سنت]] با استناد به آیات قرآن کریم و روایات پیامبر(ص) و [[اهل‌بیت(ع)]]، اجازه ولیّ را در زنان بیوه لازم نمی‌دانند <ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۷/۱۲۳ ـ ۱۲۴؛ سرخسی، المبسوط، ۵/۹.</ref>. فقهای شیعه در ثبوت ولایت پدر و جد بر دوشیزه بالغ رشید اختلاف دارند. بیشتر آنان برآن‌اند که اختیار دختر در ازدواج به دست خود وی است <ref>مغنیه، الفقه، ۲/۳۲۲.</ref> و عده‌ای دیگر گفته‌اند پدر بر وی ولایت دارد <ref>مفید، المقنعه، ۵۱۰ ـ ۵۱۱؛ خوانساری، جامع المدارک، ۴/۱۵۷ ـ ۱۵۸.</ref>. [[محقق حلی]] <ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۲/۲۱۸ ـ ۲۲۰.</ref>، [[محقق کرکی]] <ref>کرکی، جامع المقاصد، ۱۲/۱۲۳.</ref> و [[علامه حلی]] <ref>حلی، علامه، تذکرة الفقهاء، ۲۳/۱۹۵.</ref>، اجازه از ولیّ را در ازدواج دختر بالغ رشید شرط نمی‌دانند؛ ولی [[شهید ثانی]] ازدواج آنان را نیز مشروط به اجازه ولیّ دانسته است <ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۷/۱۲۵.</ref>. به فتوای امام‌خمینی بانوی غیر دوشیزه برای ازدواج نیازمند اجازه پدر و جد نیست؛ ولی ازدواج دوشیزه مشروط به اذن است <ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۴۲.</ref> و اگر در موردی دختر مایل به ازدواج است و می‌ترسد اگر خواستگاری را رد کند، برای وی شوهر مناسبی پیدا نشود، پدر نمى‏تواند او را از ازدواج باز دارد و در صورت منع، ولایتش در این مورد ساقط مى‏شود <ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۴۲؛ امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۱۵۸؛ خوانساری، جامع المدارک، ۴/۱۶۲.</ref>. لزوم اجازه پدر از بابت این است که مرد اسیر شهوت و زن گرفتار محبت مرد است و نظارت پدر به نفع زن و برخورداری وی از پشتیبانی دلسوز و آشنا با روحیات مردان و در جهت حقوق و منافع و حرمت دختران وضع شده است <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۹/۹۱ ـ ۹۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|ازدواج}}.
فقهای شیعه به استناد سیره مسلمانان بر این نظریه‌اند که زن و مرد در معاملات و شرکت در مجالس سوگواری و سرور با رعایت حدود شرعی آزادند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۲۹/۹۸.</ref> از سوی دیگر، برای حفظ حقوق شهروندان آزادی هرکس چنان‌که امام‌خمینی نیز اشاره کرده، باید محدود به آزادی دیگران شود و حق دیگران محترم شمرده شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۲۰؛ کاتوزیان، مقدمه علم حقوق، ۳۶.</ref> امام‌خمینی با انتقاد از استفاده ابزاری از بانوان در [[رژیم پهلوی]] و ترویج بی‌بندوباری به نام آزادی، روابط لجام‌گسیخته زن و مرد را برخلاف مصالح مردم و برخلاف تعالیم [[دین اسلام]] شمرده<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۰۱ و ۱۰/۱۸۴.</ref> و معتقد است آزادی زن در جامعه نباید با حیثیت و شرافت وی منافات داشته باشد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۶۴.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|آزادی | زن}}.
==حق اشتغال==
آیات قرآن مانند آیه ۳۲ نساء و روایات اهل بیت(ع) به روشنی بیانگر ثبوت مالکیت و تملک زنان همانند مردان است. از پذیرش حق مالکیت برای زنان جواز اشتغال آنان نیز استفاده می‌شود <ref>کاشانی، تفسیر منهج الصادقین، ۳/۱۵؛ مغنیه، التفسیر الکاشف، ۲/۳۱۱؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۴/۳۳۷ ـ ۳۳۸.</ref>. در روایات نیز اشتغال زنان به برخی فعالیت‌های اقتصادی و کسب درآمد، نه تنها منعی ندارد که امری پسندیده و بدان سفارش هم شده است <ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۷/۲۳۶ ـ ۲۳۷.</ref>. در صدر اسلام زنان افزون بر انجام وظایف خانه گاه در بیرون از خانه نیز به کار مشغول بودند <ref>کلینی، الکافی، ۵/۱۵۱.</ref>. زینب عطاره در زمان پیامبر(ص) با رفت ‌و‌ آمد به خانه‌های [[مهاجران]] و [[انصار]] به آنان عطر می‌فروخت <ref>کلینی، الکافی، ۸/۱۵۳.</ref> و منابع موجود حاکی از وجود ده‌ها شغل برای زنان در آن دوره بوده است <ref>← سعیدزاده، مشاغل زنان در عصر رسالت.</ref>. فقها در باب‌های گوناگون فقه ازجمله در باب غیبت و غش به این روایت استناد کرده‌اند <ref>حلی، علامه، منتهی المطلب، ۱۵/۳۱۶؛ بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۸/۱۷۰ و ۱۹۱.</ref>. همچنین فضیلت طلب روزی حلال و کسب و کار به طور عام، شامل زنان نیز می‌شود <ref>کلینی، الکافی، ۴/۱۲.</ref>. به نظر فقها اشتغال زنان برای تأمین معاش خانواده یا رفع نیاز ضروری جامعه اسلامی، مانند تخصص‌های ویژه زنان، برتری دارد یا حتی واجب شرعی خواهد بود <ref>صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ۲/۱۶۰؛ مکارم شیرازی، احکام پزشکی، ۱۵.</ref>.


با این حال، بنابر فتوای مشهورِ فقها، جواز خروج زنان متأهل از خانه مشروط به اجازه همسر است. برخی از فقهای معاصر به جواز اشتغال زنان به شرط مزاحمت‌نداشتن با حقوق همسران [[فتوا]] داده‌اند <ref>← یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۵/۵۲.</ref>. امام‌خمینی اشتغال زن در بیرون از خانه را به شرط اجازه همسر <ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۳۵۸.</ref> و منافی‌نبودن آن با شئون و [[عفت]] زن <ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۳۴۸.</ref> جایز دانسته است. از نگاه ایشان <ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۳۵۶.</ref> و برخی فقها <ref>گلپایگانی، مجمع المسائل، ۲/۱۸۵.</ref> چنانچه زنی پیش از ازدواج به انجام کاری متعهد شده، پس از ازدواج، تعهد او حتی در صورت مخالفت شوهر باقی خواهد بود. همچنین زن اگر در ضمن عقد شرط کند که حق کارکردن در بیرون از خانه را داشته باشد، مرد باید به آن وفا کند <ref>گلپایگانی، مجمع المسائل، ۲/۱۸۵.</ref>.
== حق علم‌آموزی ==
امام‌خمینی بر آن است که زنان با حفظ عفت می‌توانند حتی در [[ارتش]] نیز فعالیت کنند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۹۳.</ref> و اگر کاری که زن به آن اشتغال دارد بر او واجب باشد، بدون اجازه شوهر نیز می‌تواند از خانه خارج و به کار خود ادامه دهد. ایشان در پاسخ به این پرسش که شرکت زن‌ها در مسائل اجتماعی مانند عضویت در [[سپاه پاسداران]]، چه حکمی دارد و اگر به حد وجوب برسد با نهی شوهر چگونه است، یادآور شده موارد مختلف است و به حسب حال اشخاص هم ممکن است فرق کند و اگر در موردی به موجب ضرورت، واجب شد، نهی شوهر مانع نیست <ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۳۴۶.</ref>؛ بر همین اساس ایشان خروج زن پزشک را از خانه برای مداوای بیمارانی که معالجه آنان بر زن واجب است، بدون اجازه همسر جایز دانسته است <ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۳۴۷ ـ ۳۴۸.</ref>. ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی به زنان اجازه داد با رعایت [[حجاب اسلامی]] در وزارتخانه‌ها به کار مشغول شوند و آموزش نظامی ببینند و به شغل پاسداری مشغول شوند <ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۳۶۰ ـ ۳۶۱؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۲۹.</ref>. در دفتر ایشان در پاریس نیز زنان و دانشجویان دختر با پوشش اسلامی به فعالیت مشغول بودند <ref>طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، ۵۲۰.</ref>.
امام‌خمینی بر پایه احادیثی که یادگیری دانش را بر هر مسلمان واجب دانسته‌اند،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱/۱۷۷؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۷/۲۴۹.</ref> یادگیری دانش و سوادآموزی را برای همه واجب دانسته است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۵۱؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۳/۴۵۴.</ref> از نگاه ایشان زنان همانند مردان می‌توانند درس بخوانند و به دانشگاه بروند و در رشته‌های گوناگون تحصیل کنند.<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۳۵۱–۳۵۴.</ref> ایشان در آموزش مسائلی که یادگرفتن آن بر زن واجب و جز به خروج از خانه حاصل نمی‌شود، اذن شوهر را لازم نمی‌داند.<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۱۵۱.</ref> به عقیده ایشان زنان می‌توانند در علوم حوزوی به جایگاه [[اجتهاد]] در احکام دینی دست یابند.<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۱/۲۱ و ۳/۳۵۵.</ref> برخی از فقها، [[تقلید]] از زن [[فقیه جامع شرایط]] در احکام شرعی را نیز جایز دانسته‌اند و مردم را به‌ویژه در مسائل ویژه زنان به مجتهدان زن ارجاع داده‌اند؛ چنان‌که [[سیدمحسن حکیم]] پس از اشاره به مبنای تقلید که بنای عُقلاست یادآور شده که عُقلا در رجوع به دانا فرقی میان مرد و زن نمی‌شناسند.<ref>حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ۱/۴۳.</ref>
==حق مشارکت اجتماعی==
در زمان پیامبر(ص) زنان در برخی از کارهای اجتماعی متناسب با خود فعالیت می‌کردند. در نبرد اُحد زنانی برای مداوای زخمی‌ها و دفاع از اسلام حضور داشتند <ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۰/۱۳۳؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۹۷.</ref>. امام‌خمینی نیز در حالی‌که شریف‌ترین کار زنان را تربیت فرزندان شایسته می‌داند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۴۷ و ۴۶۴.</ref> و تربیت فرزند صالح را بهترین خدمت به اجتماع می‌شمرد <ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۲۳۳.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|مادر| تربیت}}، تأکید می‌کند اسلام نه تنها زن را از حضور اجتماعی منع نکرده بلکه آنان را در تعیین سرنوشت خود شریک می‌کند و زنان نه تنها حق دارند در کارهای اجتماعی وارد شوند، بلکه این کار برای آنان [[تکلیف]] است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۵۰۸ و ۱۰/۱۵.</ref>. ایشان با اشاره به سیره علمای گذشته و مشارکت زنان در نهضت تنباکو به رهبری [[میرزامحمدحسن شیرازی]] و نهضت مشروطه <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۸۳.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|نهضت تحریم تنباکو| نهضت مشروطه}}، لازم می‌دانست که زنان نیز در مقدرات اساسی کشور دخالت کنند و با حفظ عفت و پایبندی به احکام اسلام در مسائل اجتماعی و سیاسی وارد شوند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۰۱.</ref> و جامعه اسلامیِ فردا را بسازند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۵۲۰.</ref>. ایشان پیروزی نهضت اسلامی ایران را مدیون مشارکت زنان می دانست و تأکید می‌کرد مردان به پیروی بانوان به خیابان‌ها آمدند و زنان پیشاپیش مردان در صحنه حضور داشتند و آنان را به مبارزه تشویق می‌کردند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۳۹.</ref>.


از سوی دیگر، از نگاه امام‌خمینی زنان متناسب با رشد و تکامل خود می‌توانند در ساختار [[حکومت اسلامی]] وظیفه به عهده بگیرند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۳۶.</ref>. دادن مسئولیت‌های مهم به زنان مانند نمایندگی [[مجلس شورای اسلامی]]، [[آموزش و پرورش]] و حتی ارتباطات جهانی مانند عضویت مرضیه دباغ در هیئت اعزامی ایران برای بردن نامه امام‌خمینی برای گورباچف آخرین رئیس‌جمهور اتحاد جماهیر شوروی، گویای این مطلب است <ref>حدید‌چی، پرواز با نور، ۲۶۵؛ جوادی آملی، آوای توحید، ۲۴.</ref>. امام‌خمینی با انتخاب دبّاغ، به تبلیغات غرب و شرق بر محدودیت زن در جامعه اسلامی پایان داد <ref>حدید‌چی، خاطرات، ۲۵۸ ـ ۲۵۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|مرضیه دباغ | نامه به میخائیل گورباچف}}. ایشان مانع فعالیت‌های اجتماعی دختران خود نمی‌شد و با دختر خود فریده مصطفوی در تأسیس مؤسسه خیریه ۱۲ فروردین قم همراهی نشان داد <ref>مصطفوی، مصاحبه، ۱/۱۳۶.</ref>. همچنین شرکت بانوان در دفاع از کشور را جایز می‌دانست و تأکید می‌کرد آموزش نظامی و دفاع از کشور بر همگان واجب است و حتی شرکت بانوان در صحنه‌های فرهنگی و نظامی را افتخار می‌شمرد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۷.</ref>.
امام‌خمینی پس از [[انقلاب اسلامی]] با توجه به بی‌سوادی بسیاری از مردم به‌ویژه زنان در رژیم پهلوی، از مردم خواست در مسجدها و تکیه‌ها به خواهران و برادران خود نوشتن و خواندن بیاموزند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۴۷.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|نهضت سوادآموزی}}. در پی انقلاب اسلامی زنان در عرصه سوادآموزی و کسب دیگر دانش‌ها از علوم جدید و حوزوی و تعلیم و تربیت با مردان همگام شدند و در تحصیل [[علم]] و [[عرفان]] و [[فلسفه]] و صنعت و هنر نیز به فعالیت پرداختند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۰۲.</ref> امام‌خمینی همسر و دختران خود را نیز به علم‌آموزی تشویق می‌کرد و دختران ایشان به مراتبِ تحصیلی بالایی رسیدند {{ببینید|متن=ببینید|خانواده امام‌خمینی}}.
==حق شرکت در انتخابات==
امام‌خمینی در دوران مبارزه با [[رژیم پهلوی]]، در رد پیشنهاد مذاکره و سازش با دولت [[اسدالله علم|اسدالله عَلَم]] یادآور شد نمایندگی زنان در انتخابات نقض ظواهر قرآن می‌باشد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۹۳.</ref>. ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بانوان را شریک مردان در تعیین سرنوشت کشور خواند و یادآور شد آنان نیز مانند مردان می‌توانند رأی دهند و رأی بگیرند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۹ و ۲۱۷.</ref> و بر مشارکت زنان در امر انتخابات مجلس شورای اسلامی تأکید کرد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۰۳.</ref>؛ از این‌رو زنان از نخستین دوره مجلس شورای اسلامی مشارکت کردند و افزون بر رأی‌دادن به نامزدها، در سمت نمایندگی مجلس شرکت کردند. ایشان در برابر خواسته برخی از اعضای [[شورای نگهبان]] درباره شرکت‌نکردن زنان در سمت نمایندگی مجلس ایستاد و آنان را از این امر منع کرد <ref>رجایی، خاطرات، ۱/۲۷۲ ـ ۲۷۳؛ روحانی، خاطرات، ۱/۲۷۳.</ref>. زنان افزون بر شرکت در رأی‌دادن، برای نمایندگی مجلس نیز نامزد شدند و به مجلس راه یافتند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۰۰ و ۷/۳۳۵.</ref>؛ البته امام‌خمینی در سال ۱۳۴۱ که رژیم پهلوی شرکت زنان در انتخابات را با تعبیرهایی چون اعطای حق زنان یا ورود نیمی از جمعیت ایران به جامعه اعلام کرد، مخالفت کرد و تعبیرهای یادشده را فریبنده و دارای مفاسد بسیار دانست <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۸ ـ ۱۴۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|انتخابات}}.
==تمایزهای حقوقی زن و مرد==
در برخی از احکام و حقوق اسلامی مانند مدیریت خانه، [[نفقه]]، مهر، [[ارث]]، [[طلاق]] و [[دیه]] فرق‌هایی میان زن و مرد وجود دارد. از نگاه امام‌خمینی این اختلاف‌ها به معنای تبعیض میان زن و مرد نیست، بلکه به لحاظ طبیعت زن و مرد است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۹؛ ← صادقی تهرانی، تبصرة الفقهاء، ۲/۱۵۴.</ref> و چنان‌که اندیشمندان اسلامی خاطرنشان کرده‌اند با [[عدالت]] و حقوق فطری بهتر تطبیق می‌کند و تأمین‌کننده سعادت خانواده و اجتماع است <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۹/۱۳۸ ـ ۱۳۹.</ref> و اگر در موضوعاتی مانند ارث و دیه سهم زن کمتر از مرد است، در بخش دیگر جبران شده است <ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۴/۳۳۶ ـ ۳۳۷.</ref>. در تحلیل امام‌خمینی، در نظام حقوقی اسلام برخی از محدودیت‌ها برای افراد به صلاح جامعه است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۳۷.</ref>.
===نفقه===
[[قرآن کریم]] <ref>بقره، ۲۳۲؛ طلاق، ۷؛ نساء، ۳۴.</ref> و [[سنت]] اهل بیت(ع) <ref>کلینی، الکافی، ۵/۵۱۰ ـ ۵۱۱.</ref>، [[نفقه]] زن را بر عهده شوهر دانسته‌اند. در برخی از روایات، نفقه حق زن شمرده شده که شوهر باید آن را پرداخت کند <ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۰۰/۲۵۴.</ref> و این موضوع مورد اتفاق همه فقهای اسلام است <ref>نجفی، جواهر الکلام، ۳۱/۳۳۴.</ref>. برخی از مفسران ذیل آیه «وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ» <ref>نساء، ۳۲.</ref>، نفقه را از امتیازات و فضل خداوند بر زنان شمرده‌اند <ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۴/۳۳۶.</ref>. نفقه شامل همه نیازمندی‌های زن به حسب [[عرف]] و نیز عادت ویژه زن از غذا، جامه، مسکن، خدمتکار و وسایل شستشو و تمیزکننده و عطر به حسب عادت مردم شهر می‌شود <ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۲/۲۷۹؛ حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۱۰۴ ـ ۱۰۵.</ref>. [[شیخ طوسی]] از مصادیق معاشرت به معروف با زنان که در قرآن به آن فرمان داده شده است <ref>نساء، ۱۹.</ref> را پرداخت هزینه خدمتکار و ادای [[زکات فطره]] وی شمرده است <ref>طوسی، المبسوط، ۱/۲۳۹.</ref>. وجوب نفقه زن مشروط به تمکن مالی شوهر نیست و وی باید هزینه زندگی همسرش را مطابق جایگاه اجتماعی و عرف جامعه تهیه کند <ref>کیدری، اصباح الشیعة، ۴۴۴.</ref>؛ نفقه زن دِین و مقدم بر نفقه دیگر خویشاوندان است <ref>کیدری، اصباح الشیعة، ۴۴۴؛ حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۱۰۶، ۱۰۸ و ۱۱۳.</ref>. البته وجوب نفقه مشروط به تمکین زن در مسائل زناشویی است. امام‌خمینی نیز بر شوهر لازم دانسته است که نیازمندی‌های زن را از خوراک، پوشاک، مسکن و اثاثیه زندگی در خور شأن و موقعیت زن، فراهم کند <ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۹ ـ ۳۰۰؛ امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۱۴۸.</ref>.


از نگاه فقها ازجمله امام‌خمینی، نفقه زن مشروط به دو شرط است: زن همسر دایمی باشد و نافرمان ([[ناشزه]]) نباشد <ref>خوانساری، جامع المدارک، ۴/۴۷۷؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۸.</ref>. اگر مرد از ادای حقوق خود سر باز زند، زن می‌تواند با نرمی و ‌اندرز از او مطالبه کند و در صورت تأثیرنکردن، به وسیله [[حاکم شرع]] حق خود را درخواست کند <ref>امام‌خمینی، نجاة العباد، ۳۸۰.</ref>. حاکم شرع نیز شوهر را پند می‌دهد و در صورت تأثیرنکردن با راهکارهایی ازجمله فروش اموال شوهر به نفع زن، احقاق حق می‌کند <ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۸/۳۶۲؛ نجفی، جواهر الکلام، ۳۱/۲۰۷؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۰ ـ ۲۹۱.</ref>.
== حق مالکیت ==
در اسلام مالکیت بر اموال شخصی حق طبیعی زن و مرد است و در منطق [[قرآن]]<ref>نساء، ۳۲.</ref> هرکس مالک نصیب و کسب و دست‌رنج خود است<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۳/۴۶۱.</ref> و برخلاف جاهلیت،<ref>طبری، جامع البیان، ۴/۱۷۶؛ طبرسی، فضل‌بن‌حسن، ۳/۱۸.</ref> زن از اموال پدر و شوهر ارث می‌برد و مالک مال و میراث خود است.<ref>کلینی، الکافی، ۷/۷۵.</ref> به تصریح فقها، زن عاقل و [[رشید]] در خرید و فروش و ملکیت و بخشش و [[وقف]] و دادن [[صدقه]] استقلال دارد.<ref>مفید، احکام النساء، ۳۶؛ حلی، علامه، تذکرة الفقهاء، ۲۳/۱۹۴.</ref> فقها در اینکه زن می‌تواند پس از [[بلوغ]] در مالش تصرف کند، هم‌نظرند و فقیهان لزوم اجازه زن از شوهر در امور مالی در برخی از روایات<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۱/۵۱۶.</ref> را حمل بر استحباب کرده‌اند.<ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، ۲۰/۳۵۱.</ref>


از سوی دیگر، به فتوای مشهور فقها، خارج‌شدن زن از خانه باید با اجازه شوهر باشد <ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۸/۳۰۸.</ref> و اگر زن بدون اجازه او خانه را ترک کند، نفقه به وی تعلق نمی‌گیرد <ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۳/۱۵۶.</ref>. برخی از فقهای معاصر <ref>شمس‌الدین، مسائل حرجة ، ۳/۸۸؛ فضل‌الله، تأملات اسلامیه، ۱۱۲؛ صانعی، فقه الثقلین، ۲/۳۱۰؛ جناتی، رساله توضیح المسائل (استفتائات)، ۴۹۵.</ref>، برآن‌اند که اگر خروج زن از خانه منافاتی با حقوق مرد نداشته باشد، اجازه مرد لازم نیست. امام‌خمینی دراین‌باره مطابق مشهور [[فتوا]] داده است <ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۳۵۱.</ref>. به فتوای ایشان برای مسائل واجب از قبیل آموزش مسائلی که یادگرفتن آن بر زن واجب و جز به خروج از خانه حاصل نمی‌شود <ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۱۲۴.</ref> و نیز برای انجام [[حج واجب]] در صورت [[استطاعت]] زن و انجام حج نذری در صورت تنگ‌بودن فرصت <ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۶۲.</ref> و نیز در نیکی به والدین و صله ارحام، رضایت مرد شرط نیست <ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۸۸.</ref>.
ازدواج باید با مَهر همراه باشد<ref>طوسی، المبسوط ۴/۱۵۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۹/۱۲۱–۱۲۲.</ref> و مهر به شخص زن تعلق می‌گیرد<ref>نساء، ۴.</ref> و به مجرد [[عقد]]، زن مالک مهر خویش است.<ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، ۲۴/۵۴۵–۵۴۶؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۸/۲۵۸؛ نجفی، جواهر الکلام، ۳۱/۱۰۷.</ref> به فتوای برخی از فقها، [[نذر]] زن در امور مستحبی مشروط به اجازه همسر است<ref>حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۲۸۴.</ref> و برخی از فقها برآن‌اند که نذر زن تنها در امور منافی با مسائل زناشویی باید با اجازه شوهر باشد و زن می‌تواند در امور مربوط به [[حج]] و پرداخت [[زکات]] یا صدقه و کمک به پدر و مادر یا [[صله رحم]] بدون اجازه شوهر در اموال خود تصرف کند.<ref>سیستانی، المسائل المنتخبه، ۴۸۲.</ref> به نظر امام‌خمینی نیز زن مالک اموال خویش است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۹.</ref> و افزون بر ملکیت وی بر مَهر،<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۳۲۹.</ref> پول و کالایی که شوهر به وی بخشیده است نیز ملک او محسوب می‌شود.<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۱۹۶.</ref>


زن همچنین باید در مسائل مربوط به زناشویی، از شوهر اطاعت کند <ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۰؛ امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۱۴۸ ـ ۱۴۹.</ref> و مایه‌های تنفر از خود را از میان ببرد <ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۸/۳۰۸.</ref>؛ ولی انجام کارهای خانه، مانند نظافت، آشپزی، خیاطی <ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۰؛ امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۱۴۸ ـ ۱۴۹.</ref> و حتی شیردادن کودک بر او واجب نیست <ref>امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۳۹۲.</ref>. به فتوای برخی از فقهای معاصر در صورت خودداری شوهر از پرداخت نفقه به همسر، زن می‌تواند در صورت امکان بدون اجازه از مال او استفاده کند و در صورت ممکن‌نبودن و نیاز به معیشت، اطاعت از همسر در تحصیل معاش واجب نیست <ref>شیرازی، ۶۵۲؛ جناتی، رساله توضیح المسائل (استفتائات)، ۴۵۹.</ref>.
== حق انتخاب همسر ==
===طلاق===
در شریعت اسلامی زن در ازدواج و انتخاب شوهر آزاد است. پیامبر اکرم(ص)، مؤمنان را از تزویج زنان بدون رضایت آنان منع کرده است.<ref>نسائی، السنن الکبری، ۳/۲۸۲؛ هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ۴/۲۷۹.</ref> آن حضرت عقد ازدواج زن بیوه‌ای را که بدون رضایت او انجام گرفته بود، نادرست شمرد<ref>احمدابن‌حنبل، مسند، ۶/۳۲۸؛ دارمی سنن الدارمی، ۲/۱۳۹.</ref>؛ همچنین ازدواج دختری را که بدون رضایت وی انجام گرفته بود، نادیده گرفت و او را به ازدواج خواستگار مورد علاقه‌اش درآورد.<ref>هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ۴/۲۷۹–۲۸۰.</ref> افزون بر این، پیامبر(ص) دختر باکره‌ای که از ازدواج اجباری خود شکایت داشت، مخیر گذاشت به شوهر خود رضایت دهد یا از او جدا شود.<ref>ابوداود، سنن ابی‌داود، ۱/۴۶۵؛ ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، ۱/۶۰۳.</ref> پیامبر(ص) برای آگاهی از رضایت زنان به ازدواج، به مسلمانان فرمان داد تا با دختران [[مشورت]] کنند و سکوت دختر باکره را دلیل بر رضایت آنان به ازدواج دانست.<ref>متقی هندی، کنز العمال، ۱۶/۳۱۳؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۰/۲۷۵.</ref> علمای شیعه هم به استناد بعضی روایات،<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴/۳۱۶.</ref> رضایت زن را در ازدواج لازم دانسته‌اند و سکوت دختر دوشیزه در مقام خواستگاری را قرینه رضایت وی شمرده‌اند.<ref>فاضل آبی، کشف الرموز، ۲/۱۱۸؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۷/۱۶۴؛ امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۱۰۱۳.</ref>
[[اسلام]] هرچند مشروعیت [[طلاق]] را به عنوان واقعیت اجتماعی <ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۴/۲۳۶ ـ ۲۳۷.</ref> پذیرفته است <ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱۵/۳۰۶؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۸۵ و ۳۱۰.</ref>، اما آن را مبغوض‌ترین حلال‌ها نزد خداوند دانسته است و کسانی که بی‌جهت همسران خود را طلاق دهند، مورد [[لعن]] یا بغض الهی قرار می‌گیرند <ref>کلینی، الکافی، ۶/۵۴؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۲/۸.</ref>. اسلام با هدف استحکام زندگی <ref>نساء، ۱۹.</ref> و ضابطه‌مندکردن آن راهکارهایی دراین‌باره ارائه کرده است <ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۰/۱۷۰ ـ ۱۷۱.</ref>. اگر در جایی طلاق ضرورت پیدا کرد، [[قرآن کریم]] رعایت حقوق زنان مطلقه را لازم دانسته و از آزار آنان منع کرده است <ref>طلاق، ۱ ـ ۷؛ بقره، ۲۳۱ ـ ۲۳۲.</ref>. فقیهان شیعه و سنی با استناد به حدیث نبوی(ص) «الطَّلاقُ لِمَنْ أَخَذَ بِالسّاقِ» <ref>طوسی، الخلاف، ۴/۴۴۲؛ ابن‌ادریس، السرائر، ۲/۶۷۳.</ref>، طلاق را از ایقاعات و عمل قضایی یکجانبه شوهر دانسته‌اند <ref>طوسی، الخلاف، ۴/۴۴۲؛ نجفی، جواهر الکلام، ۳۲/۵؛ وزارة الاوقاف، ۲۹/۱۱.</ref>. بر اساس همین مبنای فقهی، [[امام‌خمینی]] در اسفند ۱۳۴۱ در اعلامیه مشترکی همراه با دیگر مراجع، طرح بحث تساوی حقوق زن و مرد در مسئله ارث و طلاق را مخالف اسلام و قانون اساسی خواند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۵ ـ ۱۴۸.</ref>.


مشهور فقها <ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۹/۲۹؛ نجفی، جواهر الکلام، ۳۲/۲۵.</ref> ازجمله امام‌خمینی <ref>امام‌خمینی، وسیلة النجاة، ۵۱۰؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۰.</ref> قائل‌اند که می‌توان با [[وکالت]] حق طلاق را به زن داد. امام‌خمینی ضمن ایستادگی در برابر کسانی که اسلام را مخالف آزادی و حقوق زنان جلوه می‌دادند، اعلام کرد زن در ضمن عقد می‌تواند حق طلاق برای خود ایجاد کند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۹۴.</ref> و به طور مطلق یا مشروط شرط کند وکیل در طلاق خود باشد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۸۷؛ ← امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۳۱۳.</ref>. دیگر فقهای معاصر <ref>گلپایگانی، هدایة العباد، ۲/۳۹۳ ـ ۳۹۴؛ خویی، منهاج الصالحین، ۲/۲۸۱.</ref> نیز بر جواز این وکالت تصریح کرده‌اند. فقهای اهل سنت نیز علاوه بر جواز وکالت در طلاق تفویض و واگذاری امر طلاق به دست زن را هم جایز دانسته‌اند <ref>وزارة الاوقاف، ۲۹/۴۵ ـ ۴۹.</ref>.
به فتوای امام‌خمینی زن در انتخاب همسر آزاد است و نمی‌توان وی را بدون اجازه شوهر داد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۹۳.</ref> و در صورت اکراه زن در ازدواج و بدون رضایت بعدی، عقد باطل است.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۴۵.</ref> عموم فقهای [[شیعه]] و [[اهل سنت]] با استناد به آیات قرآن کریم و روایات پیامبر(ص) و [[اهل‌بیت(ع)]]، اجازه ولیّ را در زنان بیوه لازم نمی‌دانند.<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۷/۱۲۳–۱۲۴؛ سرخسی، المبسوط، ۵/۹.</ref> فقهای شیعه در ثبوت ولایت پدر و جد بر دوشیزه بالغ رشید اختلاف دارند. بیشتر آنان برآن‌اند که اختیار دختر در ازدواج به دست خود وی است<ref>مغنیه، الفقه، ۲/۳۲۲.</ref> و عده‌ای دیگر گفته‌اند پدر بر وی ولایت دارد.<ref>مفید، المقنعه، ۵۱۰–۵۱۱؛ خوانساری، جامع المدارک، ۴/۱۵۷–۱۵۸.</ref> [[محقق حلی]]،<ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۲/۲۱۸–۲۲۰.</ref> [[محقق کرکی]]<ref>کرکی، جامع المقاصد، ۱۲/۱۲۳.</ref> و [[علامه حلی]]،<ref>حلی، علامه، تذکرة الفقهاء، ۲۳/۱۹۵.</ref> اجازه از ولیّ را در ازدواج دختر بالغ رشید شرط نمی‌دانند؛ ولی [[شهید ثانی]] ازدواج آنان را نیز مشروط به اجازه ولیّ دانسته است.<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۷/۱۲۵.</ref> به فتوای امام‌خمینی بانوی غیر دوشیزه برای ازدواج نیازمند اجازه پدر و جد نیست؛ ولی ازدواج دوشیزه مشروط به اذن است<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۴۲.</ref> و اگر در موردی دختر مایل به ازدواج است و می‌ترسد اگر خواستگاری را رد کند، برای وی شوهر مناسبی پیدا نشود، پدر نمی‌تواند او را از ازدواج بازدارد و در صورت منع، ولایتش در این مورد ساقط می‌شود.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۴۲؛ امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۱۵۸؛ خوانساری، جامع المدارک، ۴/۱۶۲.</ref> لزوم اجازه پدر از بابت این است که مرد اسیر شهوت و زن گرفتار محبت مرد است و نظارت پدر به نفع زن و برخورداری وی از پشتیبانی دلسوز و آشنا با روحیات مردان و در جهت حقوق و منافع و حرمت دختران وضع شده است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۹/۹۱–۹۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|ازدواج}}.


فقهای شیعه راهکار طلاق قضایی را نیز مطرح کرده‌اند. طبق این راهکار، حاکم شرع می‌تواند در صورت عسر و حرج و درخواست زن، با وجود مخالفت شوهر، زن را طلاق دهد <ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، ۲۵/۴۸۶ ـ ۴۸۷؛ یزدی طباطبایی، تکملة العروه، ۱/۷۵؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۹/۲۸۵.</ref>. به فتوای امام‌خمینی در مواقع عسر و حرج (سختی) و مانند ‌آن، حاکم ([[قاضی]]) می‌تواند زن را طلاق دهد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۰۶ ـ ۴۰۷؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۷۲ ـ ۲۷۳.</ref> و در مواردی مانند جنون، بیماری ناعلاج و مسریِ شوهر، که ادامه زندگی برای زن دشوار است، زن حق دارد نکاح را فسخ کند <ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۸/۱۰۳؛ نجفی، جواهر الکلام، ۳۰/۳۱۸؛ مکارم شیرازی، انوار الفقاهه، ۳/۱۰ ـ ۲۱.</ref>. افزون بر این، امام‌خمینی قائل است در مواردی چون بدرفتاری مرد، مفقودشدن، ناتوانی جنسی همسر یا ندادن نفقه <ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۱۳۸ ـ ۱۳۹.</ref>، زن می‌تواند به حاکم شرع مراجعه کند و در صورت اصلاح‌نشدن شوهر، به حکم ولایی فقیه از وی جدا شود <ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۱۳۱؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۰۷.</ref>. فتوا‌های ایشان علاوه بر از میان‌بردن جو نامناسبی که علیه اسلام و انقلاب درست شده بود، دستمایه [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] که رئیس دیوان عالی کشور بود برای تدوین [[شرط ضمن عقد]] در عقدنامه‌های ازدواج پس از انقلاب نیز گردید <ref>هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۳۶۶ ـ ۳۶۷.</ref>. امام‌خمینی معتقد است شوهر در صورت رهاکردن زن باید همه حقوق وی را بپردازد و سفارش کرده است بنابر قرآن <ref>بقره، ۲۲۹.</ref> باید در حق همسر مطلقه خود احسان کند <ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۹۸۹.</ref> و حتی در دوره [[طلاق رجعی]] چنان‌که فقهای دیگر نیز گفته‌اند [[انفاق]] و مسکن زن بر عهده همسر است <ref>امام‌خمینی، نجاة العباد، ۳۸۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|طلاق}}.
== حق اشتغال ==
===ارث===
آیات قرآن مانند آیه ۳۲ نساء و روایات اهل بیت(ع) به روشنی بیانگر ثبوت مالکیت و تملک زنان همانند مردان است. از پذیرش حق مالکیت برای زنان جواز اشتغال آنان نیز استفاده می‌شود.<ref>کاشانی، تفسیر منهج الصادقین، ۳/۱۵؛ مغنیه، التفسیر الکاشف، ۲/۳۱۱؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۴/۳۳۷–۳۳۸.</ref> در روایات نیز اشتغال زنان به برخی فعالیت‌های اقتصادی و کسب درآمد، نه تنها منعی ندارد که امری پسندیده و بدان سفارش هم شده است.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۷/۲۳۶–۲۳۷.</ref> در صدر اسلام زنان افزون بر انجام وظایف خانه گاه در بیرون از خانه نیز به کار مشغول بودند.<ref>کلینی، الکافی، ۵/۱۵۱.</ref> زینب عطاره در زمان پیامبر(ص) با رفت و آمد به خانه‌های [[مهاجران]] و [[انصار]] به آنان عطر می‌فروخت<ref>کلینی، الکافی، ۸/۱۵۳.</ref> و منابع موجود حاکی از وجود ده‌ها شغل برای زنان در آن دوره بوده است.<ref>← سعیدزاده، مشاغل زنان در عصر رسالت.</ref> فقها در باب‌های گوناگون فقه ازجمله در باب غیبت و غش به این روایت استناد کرده‌اند.<ref>حلی، علامه، منتهی المطلب، ۱۵/۳۱۶؛ بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۸/۱۷۰ و ۱۹۱.</ref> همچنین فضیلت طلب روزی حلال و کسب و کار به‌طور عام، شامل زنان نیز می‌شود.<ref>کلینی، الکافی، ۴/۱۲.</ref> به نظر فقها اشتغال زنان برای تأمین معاش خانواده یا رفع نیاز ضروری جامعه اسلامی، مانند تخصص‌های ویژه زنان، برتری دارد یا حتی واجب شرعی خواهد بود.<ref>صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ۲/۱۶۰؛ مکارم شیرازی، احکام پزشکی، ۱۵.</ref>
[[قرآن کریم]] در مواردی [[ارث]] زن را نصف مرد و ارث خواهر را نصف برادر قرار داده است <ref>نساء، ۱۱ و ۱۷۶.</ref>. فقهای شیعه و سنی در این موضوع هم‌نظرند؛ ازجمله امام‌خمینی با استناد به قرآن [[فتوا]] داده‌اند که مرد پس از فوت اگر فرزندی نداشته باشد، یک‌چهارم اموال وی به همسر و بقیه به دیگر وارثان می‌رسد و اگر از مرد فرزندی به جا مانده باشد، یک‌هشتم اموال مرد برای زن و بقیه برای دیگر وارثان است <ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۳۷۶؛ امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۴۴۷.</ref>. آرای فقها در ارث زن از شوهر، مختلف است. به قول مشهور فقیهان، زن از همه دارایی منقول همسر و از قیمت بنا و درختان ارث می‌برد <ref>نجفی، جواهر الکلام، ۳۹/۲۱۰ ـ ۲۱۱.</ref> و به نظر برخی از فقهای گذشته و برخی از فقهای معاصر، زن از همه اموال شوهر ارث می‌برد <ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۲۸؛ حلی، علامه، تبصرة المتعلمین، ۱۷۲؛ صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ۲/۲۲۲.</ref>
 
امام‌خمینی برابر نظر مشهور فقها، بر آن است که زن از همه اموال منقول شوهر و قیمت ساختمان وکارخانه و ابزار آلات روی زمین و درختان خشک و تر و میوه درختان ارث می‌برد <ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۳۷۸ ـ ۳۷۹.</ref>. این تفاوت از آن جهت است که زن از همه هزینه‌های زندگی معاف و همه هزینه زندگی از نفقه و مَهر بر عهده شوهر است و از انجام کار‌های دشوار مانند [[جهاد]] نیز معاف است <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۹/۲۳۷.</ref>. زنان گرچه بر حسب یک نظریه عمومی، مالک یک‌سوم ثروت دنیا هستند؛ ولی بر حسب واقعیت خارجی، بدون تصرف مردان در سهم زنان، مخارج زنان بر عهده مردان است و زنان در دوسوم دیگر اموال دنیا نیز تصرف می‌کنند <ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۴/۲۱۵.</ref>. در برخی از روایات به این حکمت تصریح شده است <ref>کلینی، الکافی، ۷/۸۵.</ref>.
با این حال، بنابر فتوای مشهورِ فقها، جواز خروج زنان متأهل از خانه مشروط به اجازه همسر است. برخی از فقهای معاصر به جواز اشتغال زنان به شرط مزاحمت‌نداشتن با حقوق همسران [[فتوا]] داده‌اند.<ref>← یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۵/۵۲.</ref> امام‌خمینی اشتغال زن در بیرون از خانه را به شرط اجازه همسر<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۳۵۸.</ref> و منافی‌نبودن آن با شئون و [[عفت]] زن<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۳۴۸.</ref> جایز دانسته است. از نگاه ایشان<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۳۵۶.</ref> و برخی فقها<ref>گلپایگانی، مجمع المسائل، ۲/۱۸۵.</ref> چنانچه زنی پیش از ازدواج به انجام کاری متعهد شده، پس از ازدواج، تعهد او حتی در صورت مخالفت شوهر باقی خواهد بود. همچنین زن اگر در ضمن عقد شرط کند که حق کارکردن در بیرون از خانه را داشته باشد، مرد باید به آن وفا کند.<ref>گلپایگانی، مجمع المسائل، ۲/۱۸۵.</ref>
===شهادت‌دادن===
امام‌خمینی بر آن است که زنان با حفظ عفت می‌توانند حتی در [[ارتش]] نیز فعالیت کنند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۹۳.</ref> و اگر کاری که زن به آن اشتغال دارد بر او واجب باشد، بدون اجازه شوهر نیز می‌تواند از خانه خارج و به کار خود ادامه دهد. ایشان در پاسخ به این پرسش که شرکت زن‌ها در مسائل اجتماعی مانند عضویت در [[سپاه پاسداران]]، چه حکمی دارد و اگر به حد وجوب برسد با نهی شوهر چگونه است، یادآور شده موارد مختلف است و به حسب حال اشخاص هم ممکن است فرق کند و اگر در موردی به موجب ضرورت، واجب شد، نهی شوهر مانع نیست<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۳۴۶.</ref>؛ بر همین اساس ایشان خروج زن پزشک را از خانه برای مداوای بیمارانی که معالجه آنان بر زن واجب است، بدون اجازه همسر جایز دانسته است.<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۳۴۷–۳۴۸.</ref> ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی به زنان اجازه داد با رعایت [[حجاب اسلامی]] در وزارتخانه‌ها به کار مشغول شوند و آموزش نظامی ببینند و به شغل پاسداری مشغول شوند.<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۳۶۰–۳۶۱؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۲۹.</ref> در دفتر ایشان در پاریس نیز زنان و دانشجویان دختر با پوشش اسلامی به فعالیت مشغول بودند.<ref>طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، ۵۲۰.</ref>
اگر شهادت‌دادن [[حق]] باشد و نه [[تکلیف]]، زن یا مرد می‌تواند از ادای آن خودداری کند؛ اما عموم فقها ازجمله [[محقق حلی]] <ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۱۳۸ ـ ۱۴۰.</ref> و [[شهید ثانی]] <ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴/۲۶۳ ـ ۲۶۸.</ref> شهادت را تکلیف و از وجوب تحمل و ادای آن سخن گفته‌اند:
 
# در برخی از حقوق‌الناس شهادت زنان به گونه‌ای مستقل قابل پذیرش است و آن مواردی است که اطلاع مردان بر آن غالباً دشوار است مانند ولادت، بکارت یا عیوب جنسی <ref>حلبی، الکافی فی الفقه، ۴۳۹؛ طوسی، المبسوط، ۸/۱۷۴.</ref>. بیشتر فقها ازجمله [[شیخ مفید]] <ref>مفید، المقنعه،، ۷۲۹.</ref>، [[سید مرتضی]] <ref>سید مرتضی، الانتصار، ۵۰۷.</ref>، [[سلار]] <ref>سلار، ۲۳۳.</ref>، [[ابن‌حمزه]] <ref>الوسیلة الی نیل الفضیله، ۲۲۲.</ref> و محقق حلی <ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۱۲۶؛ ← کرکی، جامع المقاصد، ۱۲/۲۶۵.</ref> و [[علامه حلی]] <ref>حلی، علامه، تحریر الاحکام، ۵/۲۶۸.</ref> برآن‌اند که شهادت زنان در این موارد به‌تنهایی پذیرفته می‌شود. امام‌خمینی نیز شهادت زنان را به‌تنهایی در مسائلی مانند ولادت، بکارت، عادت زنانه و عیب‌های درونی پذیرفته است <ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۲۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|قضاوت}}.
== حق مشارکت اجتماعی ==
# در برخی موارد همانند شهادت به [[ازدواج]] و آزادکردن برده، شهادت زنان همراه مردان قابل پذیرش است <ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۱۲۵؛ حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۴۴۹.</ref>. امام‌خمینی نیز شهادت زنان در ازدواج را با ضمیمه شهادت مردان پذیرفته است <ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۲۵.</ref>. در شهادت به [[زنا]]، با شهادت سه مرد و دو زن [[سنگسار]] صورت می‌گیرد و با شهادت دو مرد و چهار زن تنها مجازات [[تازیانه]] ثابت می‌شود <ref>نجفی، جواهر الکلام، ۴۱/۱۵۵ ـ ۱۵۶؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۳۷.</ref>. در برخی از حقوق‌الناس و مالی مانند [[معامله]]، دین، [[صلح]]، [[اجاره]]، [[رهن]]، [[مساقات]] <ref>حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۴۴۹.</ref>، قتل فرزند به دست پدر و مَهر با شهادت یک مرد و دو زن یا شهادت دو زن و سوگند مدعی، حق ثابت می‌شود <ref>نجفی، جواهر الکلام، ۴۰/۲۷۴ و ۴۱/۱۶۵ ـ ۱۶۶؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۲۵.</ref>. بیشتر فقها شهادت زنان در [[قصاص]] را به همراه مردان پذیرفته‌اند <ref>طوسی، النهایه، ۳۳۳؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴/۲۵۱؛ حلی، علامه، مختلف الشیعه، ۸/۴۷۴.</ref>.
در زمان پیامبر(ص) زنان در برخی از کارهای اجتماعی متناسب با خود فعالیت می‌کردند. در نبرد اُحد زنانی برای مداوای زخمی‌ها و دفاع از اسلام حضور داشتند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۰/۱۳۳؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۹۷.</ref> امام‌خمینی نیز در حالی‌که شریف‌ترین کار زنان را تربیت فرزندان شایسته می‌داند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۴۷ و ۴۶۴.</ref> و تربیت فرزند صالح را بهترین خدمت به اجتماع می‌شمرد<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۲۳۳.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|مادر| تربیت}}، تأکید می‌کند اسلام نه تنها زن را از حضور اجتماعی منع نکرده بلکه آنان را در تعیین سرنوشت خود شریک می‌کند و زنان نه تنها حق دارند در کارهای اجتماعی وارد شوند، بلکه این کار برای آنان [[تکلیف]] است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۵۰۸ و ۱۰/۱۵.</ref> ایشان با اشاره به سیره علمای گذشته و مشارکت زنان در نهضت تنباکو به رهبری [[میرزامحمدحسن شیرازی]] و نهضت مشروطه<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۸۳.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|نهضت تحریم تنباکو| نهضت مشروطه}}، لازم می‌دانست که زنان نیز در مقدرات اساسی کشور دخالت کنند و با حفظ عفت و پایبندی به احکام اسلام در مسائل اجتماعی و سیاسی وارد شوند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۰۱.</ref> و جامعه اسلامیِ فردا را بسازند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۵۲۰.</ref> ایشان پیروزی نهضت اسلامی ایران را مدیون مشارکت زنان می‌دانست و تأکید می‌کرد مردان به پیروی بانوان به خیابان‌ها آمدند و زنان پیشاپیش مردان در صحنه حضور داشتند و آنان را به مبارزه تشویق می‌کردند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۳۹.</ref>
# در حقوق‌الله شهادت زنان پذیرفته نمی‌شود <ref>نجفی، جواهر الکلام، ۴۱/۱۵۹.</ref>. در برخی از حقوق‌الناسِ مالی و غیر مالی، همانند طلاق، [[بلوغ]]، عفو از قصاص، وکالت، [[وصیت]] و نسب نیز شهادت زنان پذیرفته نیست <ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۲۵.</ref>.
 
===دیه===
از سوی دیگر، از نگاه امام‌خمینی زنان متناسب با رشد و تکامل خود می‌توانند در ساختار [[حکومت اسلامی]] وظیفه به عهده بگیرند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۳۶.</ref> دادن مسئولیت‌های مهم به زنان مانند نمایندگی [[مجلس شورای اسلامی]]، [[آموزش و پرورش]] و حتی ارتباطات جهانی مانند عضویت مرضیه دباغ در هیئت اعزامی ایران برای بردن نامه امام‌خمینی برای گورباچف آخرین رئیس‌جمهور اتحاد جماهیر شوروی، گویای این مطلب است.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۲۶۵؛ جوادی آملی، آوای توحید، ۲۴.</ref> امام‌خمینی با انتخاب دبّاغ، به تبلیغات غرب و شرق بر محدودیت زن در جامعه اسلامی پایان داد<ref>حدیدچی، خاطرات، ۲۵۸–۲۵۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|مرضیه دباغ | نامه به میخائیل گورباچف}}. ایشان مانع فعالیت‌های اجتماعی دختران خود نمی‌شد و با دختر خود فریده مصطفوی در تأسیس مؤسسه خیریه ۱۲ فروردین قم همراهی نشان داد.<ref>مصطفوی، مصاحبه، ۱/۱۳۶.</ref> همچنین شرکت بانوان در دفاع از کشور را جایز می‌دانست و تأکید می‌کرد آموزش نظامی و دفاع از کشور بر همگان واجب است و حتی شرکت بانوان در صحنه‌های فرهنگی و نظامی را افتخار می‌شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۷.</ref>
مشهور فقهای امامیه و نیز فقهای دیگر مذاهب اسلامی، [[دیه]] زن را در باب قتل، نصف دیه مرد می‌دانند و درباره خسارت جسمانی نیز تا وقتی که میزان دیه به یک‌سومِ دیه کامل نرسیده، دیه زن و مرد برابر است. اگر میزان دیه از یک‌سومِ دیه کامل گذشت، دیه زن نصف دیه مرد می‌شود و دلیل آن روایات و [[اجماع]] علما ذکر شده است <ref>طوسی، الخلاف، ۵/۲۵۴؛ نجفی، جواهر الکلام، ۴۳/۳۲؛ جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه، ۵/۳۷۱.</ref>. برخی از فقهای معاصرِ [[شیعه]] و برخی دیگر از گذشتگان و معاصران [[اهل سنت]] ازجمله ابن‌علی و اصم، دیه زن و مرد را برابر شمرده‌اند <ref>صانعی، فقه الثقلین، ۲۰۸ ـ ۲۲۸؛ زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلته، ۶/۳۱۰ ـ ۳۱۱.</ref>. فتوای امام‌خمینی دراین‌باره نیز مطابق مشهور است <ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۳۱.</ref>. فقها حکمت این دستور را خسارت بیشتر [[خانواده]] مرد نسبت به خانواده زن و ضرورت جبران خسارت آن دو برشمرده‌اند و اگر اسلام دیه زن را کمتر از مرد شمرده، در برخی از جرایم ازجمله [[ارتداد]]، مجازات کمتری برای زنان در نظر گرفته است <ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱/۶۸۹ ـ ۶۹۱؛ جوادی آملی، زن در آیینه جلال، ۴۱۷ ـ ۴۱۹.</ref>.
 
===قضاوت===
== حق شرکت در انتخابات ==
بنابر نظر مشهور علمای شیعه، زن نمی‌تواند قاضی باشد <ref>طوسی، المبسوط، ۸/۱۰۱؛ حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۴۲۱.</ref> و بر این مسئله ادعای اجماع شده است <ref>نجفی، جواهر الکلام، ۴۰/۱۲.</ref>. برخی از فقهای شیعه در کتاب قضا، مردبودن را جزو شرایط قضاوت شمرده‌اند و بر آن به روایاتی <ref>حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳۹۴؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۳/۳۲۸؛ نراقی، ۱۷/۳۶؛ خوانساری، جامع المدارک، ۶/۷.</ref>، و ادله‌ای دیگر <ref>← مرتضوی، شایستگی زنان برای قضاوت، ۱۵۶ ـ ۲۰۲؛ مرتضوی، محقق اردبیلی و قضاوت زن، ۲/۲۳۳ ـ ۲۹۲.</ref> استناد کرده‌اند. [[محقق اردبیلی]] بر آن است در اموری که با شهادت زنان ثابت می‌شود، در صورت ثابت‌نشدن اجماع بر عدم جواز، زنان می‌توانند حکم بدهند <ref>محقق اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ۱۲/۱۵.</ref>. [[سیداحمد خوانساری]] از فقهای معاصر به برخی دلایل منع از قضاوت اشکال کرده و دراین‌باره نظر صریحی بیان نکرده است <ref>خوانساری، جامع المدارک، ۶/۷.</ref>. برخی دیگر از معاصران به‌صراحت قضاوت زن را جایز دانسته‏اند <ref>ازجمله: جوادی آملی، زن در آیینه جمال، ۴۰۳؛ صانعی، فقه الثقلین، ۲/۴۰۹؛ محمدی گیلانی، شایستگی زنان برای عهده دار شدن قضاوت، ۸۹ ـ ۱۴۶.</ref>؛ ولی امام‌خمینی به تبع مشهور، مردبودن را از شرایط قضا شمرده است <ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۳۸۶.</ref>. مستند فتوای ایشان [[روایت ابی‌خدیجه]] است <ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۷/۱۳۹.</ref> که در آن عنوان «رجل»، ناظر به رجولیت و ذکوریت است و دلیلی برای الغای خصوصیت در دست نیست <ref>فاضل لنکرانی، تفصیل الشریعة، ۲۴/۴۴ ـ ۴۵.</ref>. در توجیه فتوای مشهور، برخی از مفسران معاصر گفته‌اند «قوّام» در آیه «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ» <ref>نساء، ۳۴.</ref>، به معنای [[قیّم]] است و امور مهم و مرتبط به اداره جامعه همچون رهبری و قضاوت و جنگ به جهت توانمندیِ بیشترِ مردان، به آنان واگذار شده است <ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۴/۳۴۳.</ref>؛ اما برخی از فقها و مفسران این آیه را مربوط به امور داخلی خانه دانسته‌اند <ref>فضل‌الله، من وحی القرآن، ۴/۲۹۵؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۵/۸۳۲؛ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الإسلامیه، ۱/۳۵۰؛ موسوی اردبیلی، فقه القضاء، ۱/۹۱.</ref>.
امام‌خمینی در دوران مبارزه با [[رژیم پهلوی]]، در رد پیشنهاد مذاکره و سازش با دولت [[اسدالله علم|اسدالله عَلَم]] یادآور شد نمایندگی زنان در انتخابات نقض ظواهر قرآن می‌باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۹۳.</ref> ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بانوان را شریک مردان در تعیین سرنوشت کشور خواند و یادآور شد آنان نیز مانند مردان می‌توانند رأی دهند و رأی بگیرند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۹ و ۲۱۷.</ref> و بر مشارکت زنان در امر انتخابات مجلس شورای اسلامی تأکید کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۰۳.</ref>؛ از این‌رو زنان از نخستین دوره مجلس شورای اسلامی مشارکت کردند و افزون بر رأی‌دادن به نامزدها، در سمت نمایندگی مجلس شرکت کردند. ایشان در برابر خواسته برخی از اعضای [[شورای نگهبان]] دربارهٔ شرکت‌نکردن زنان در سمت نمایندگی مجلس ایستاد و آنان را از این امر منع کرد.<ref>رجایی، خاطرات، ۱/۲۷۲–۲۷۳؛ روحانی، خاطرات، ۱/۲۷۳.</ref> زنان افزون بر شرکت در رأی‌دادن، برای نمایندگی مجلس نیز نامزد شدند و به مجلس راه یافتند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۰۰ و ۷/۳۳۵.</ref>؛ البته امام‌خمینی در سال ۱۳۴۱ که رژیم پهلوی شرکت زنان در انتخابات را با تعبیرهایی چون اعطای حق زنان یا ورود نیمی از جمعیت ایران به جامعه اعلام کرد، مخالفت کرد و تعبیرهای یادشده را فریبنده و دارای مفاسد بسیار دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۸–۱۴۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|انتخابات}}.
==پانویس ==
 
{{پانویس}}
== تمایزهای حقوقی زن و مرد ==
==منابع==
در برخی از احکام و حقوق اسلامی مانند مدیریت خانه، [[نفقه]]، مهر، [[ارث]]، [[طلاق]] و [[دیه]] فرق‌هایی میان زن و مرد وجود دارد. از نگاه امام‌خمینی این اختلاف‌ها به معنای تبعیض میان زن و مرد نیست، بلکه به لحاظ طبیعت زن و مرد است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۹؛ ← صادقی تهرانی، تبصرة الفقهاء، ۲/۱۵۴.</ref> و چنان‌که اندیشمندان اسلامی خاطرنشان کرده‌اند با [[عدالت]] و حقوق فطری بهتر تطبیق می‌کند و تأمین‌کننده سعادت خانواده و اجتماع است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۹/۱۳۸–۱۳۹.</ref> و اگر در موضوعاتی مانند ارث و دیه سهم زن کمتر از مرد است، در بخش دیگر جبران شده است.<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۴/۳۳۶–۳۳۷.</ref> در تحلیل امام‌خمینی، در نظام حقوقی اسلام برخی از محدودیت‌ها برای افراد به صلاح جامعه است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۳۷.</ref>
 
=== نفقه ===
[[قرآن کریم]]<ref>بقره، ۲۳۲؛ طلاق، ۷؛ نساء، ۳۴.</ref> و [[سنت]] اهل بیت(ع)،<ref>کلینی، الکافی، ۵/۵۱۰–۵۱۱.</ref> [[نفقه]] زن را بر عهده شوهر دانسته‌اند. در برخی از روایات، نفقه حق زن شمرده شده که شوهر باید آن را پرداخت کند<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۰۰/۲۵۴.</ref> و این موضوع مورد اتفاق همه فقهای اسلام است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۳۱/۳۳۴.</ref> برخی از مفسران ذیل آیه «وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ»،<ref>نساء، ۳۲.</ref> نفقه را از امتیازات و فضل خداوند بر زنان شمرده‌اند.<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۴/۳۳۶.</ref> نفقه شامل همه نیازمندی‌های زن به حسب [[عرف]] و نیز عادت ویژه زن از غذا، جامه، مسکن، خدمتکار و وسایل شستشو و تمیزکننده و عطر به حسب عادت مردم شهر می‌شود.<ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۲/۲۷۹؛ حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۱۰۴–۱۰۵.</ref> [[شیخ طوسی]] از مصادیق معاشرت به معروف با زنان که در قرآن به آن فرمان داده شده است<ref>نساء، ۱۹.</ref> را پرداخت هزینه خدمتکار و ادای [[زکات فطره]] وی شمرده است.<ref>طوسی، المبسوط، ۱/۲۳۹.</ref> وجوب نفقه زن مشروط به تمکن مالی شوهر نیست و وی باید هزینه زندگی همسرش را مطابق جایگاه اجتماعی و عرف جامعه تهیه کند<ref>کیدری، اصباح الشیعة، ۴۴۴.</ref>؛ نفقه زن دِین و مقدم بر نفقه دیگر خویشاوندان است.<ref>کیدری، اصباح الشیعة، ۴۴۴؛ حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۱۰۶، ۱۰۸ و ۱۱۳.</ref> البته وجوب نفقه مشروط به تمکین زن در مسائل زناشویی است. امام‌خمینی نیز بر شوهر لازم دانسته است که نیازمندی‌های زن را از خوراک، پوشاک، مسکن و اثاثیه زندگی در خور شأن و موقعیت زن، فراهم کند.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۹–۳۰۰؛ امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۱۴۸.</ref>
 
از نگاه فقها ازجمله امام‌خمینی، نفقه زن مشروط به دو شرط است: زن همسر دایمی باشد و نافرمان ([[ناشزه]]) نباشد.<ref>خوانساری، جامع المدارک، ۴/۴۷۷؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۸.</ref> اگر مرد از ادای حقوق خود سر باز زند، زن می‌تواند با نرمی و اندرز از او مطالبه کند و در صورت تأثیرنکردن، به وسیله [[حاکم شرع]] حق خود را درخواست کند.<ref>امام‌خمینی، نجاة العباد، ۳۸۰.</ref> حاکم شرع نیز شوهر را پند می‌دهد و در صورت تأثیرنکردن با راهکارهایی ازجمله فروش اموال شوهر به نفع زن، احقاق حق می‌کند.<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۸/۳۶۲؛ نجفی، جواهر الکلام، ۳۱/۲۰۷؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۰–۲۹۱.</ref>
 
از سوی دیگر، به فتوای مشهور فقها، خارج‌شدن زن از خانه باید با اجازه شوهر باشد<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۸/۳۰۸.</ref> و اگر زن بدون اجازه او خانه را ترک کند، نفقه به وی تعلق نمی‌گیرد.<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۳/۱۵۶.</ref> برخی از فقهای معاصر،<ref>شمس‌الدین، مسائل حرجة، ۳/۸۸؛ فضل‌الله، تأملات اسلامیه، ۱۱۲؛ صانعی، فقه الثقلین، ۲/۳۱۰؛ جناتی، رساله توضیح المسائل (استفتائات)، ۴۹۵.</ref> برآن‌اند که اگر خروج زن از خانه منافاتی با حقوق مرد نداشته باشد، اجازه مرد لازم نیست. امام‌خمینی دراین‌باره مطابق مشهور [[فتوا]] داده است.<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۳۵۱.</ref> به فتوای ایشان برای مسائل واجب از قبیل آموزش مسائلی که یادگرفتن آن بر زن واجب و جز به خروج از خانه حاصل نمی‌شود<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۱۲۴.</ref> و نیز برای انجام [[حج واجب]] در صورت [[استطاعت]] زن و انجام حج نذری در صورت تنگ‌بودن فرصت<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۶۲.</ref> و نیز در نیکی به والدین و صله ارحام، رضایت مرد شرط نیست.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۸۸.</ref>
 
زن همچنین باید در مسائل مربوط به زناشویی، از شوهر اطاعت کند<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۰؛ امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۱۴۸–۱۴۹.</ref> و مایه‌های تنفر از خود را از میان ببرد<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۸/۳۰۸.</ref>؛ ولی انجام کارهای خانه، مانند نظافت، آشپزی، خیاطی<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۰؛ امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۱۴۸–۱۴۹.</ref> و حتی شیردادن کودک بر او واجب نیست.<ref>امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۳۹۲.</ref> به فتوای برخی از فقهای معاصر در صورت خودداری شوهر از پرداخت نفقه به همسر، زن می‌تواند در صورت امکان بدون اجازه از مال او استفاده کند و در صورت ممکن‌نبودن و نیاز به معیشت، اطاعت از همسر در تحصیل معاش واجب نیست.<ref>شیرازی، ۶۵۲؛ جناتی، رساله توضیح المسائل (استفتائات)، ۴۵۹.</ref>
 
=== طلاق ===
[[اسلام]] هرچند مشروعیت [[طلاق]] را به عنوان واقعیت اجتماعی<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۴/۲۳۶–۲۳۷.</ref> پذیرفته است،<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱۵/۳۰۶؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۸۵ و ۳۱۰.</ref> اما آن را مبغوض‌ترین حلال‌ها نزد خداوند دانسته است و کسانی که بی‌جهت همسران خود را طلاق دهند، مورد [[لعن]] یا بغض الهی قرار می‌گیرند.<ref>کلینی، الکافی، ۶/۵۴؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۲/۸.</ref> اسلام با هدف استحکام زندگی<ref>نساء، ۱۹.</ref> و ضابطه‌مندکردن آن راهکارهایی دراین‌باره ارائه کرده است.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۰/۱۷۰–۱۷۱.</ref> اگر در جایی طلاق ضرورت پیدا کرد، [[قرآن کریم]] رعایت حقوق زنان مطلقه را لازم دانسته و از آزار آنان منع کرده است.<ref>طلاق، ۱–۷؛ بقره، ۲۳۱–۲۳۲.</ref> فقیهان شیعه و سنی با استناد به حدیث نبوی(ص) «الطَّلاقُ لِمَنْ أَخَذَ بِالسّاقِ»،<ref>طوسی، الخلاف، ۴/۴۴۲؛ ابن‌ادریس، السرائر، ۲/۶۷۳.</ref> طلاق را از ایقاعات و عمل قضایی یکجانبه شوهر دانسته‌اند.<ref>طوسی، الخلاف، ۴/۴۴۲؛ نجفی، جواهر الکلام، ۳۲/۵؛ وزارة الاوقاف، ۲۹/۱۱.</ref> بر اساس همین مبنای فقهی، [[امام‌خمینی]] در اسفند ۱۳۴۱ در اعلامیه مشترکی همراه با دیگر مراجع، طرح بحث تساوی حقوق زن و مرد در مسئله ارث و طلاق را مخالف اسلام و قانون اساسی خواند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۵–۱۴۸.</ref>
 
مشهور فقها<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۹/۲۹؛ نجفی، جواهر الکلام، ۳۲/۲۵.</ref> ازجمله امام‌خمینی<ref>امام‌خمینی، وسیلة النجاة، ۵۱۰؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۰.</ref> قائل‌اند که می‌توان با [[وکالت]] حق طلاق را به زن داد. امام‌خمینی ضمن ایستادگی در برابر کسانی که اسلام را مخالف آزادی و حقوق زنان جلوه می‌دادند، اعلام کرد زن در ضمن عقد می‌تواند حق طلاق برای خود ایجاد کند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۹۴.</ref> و به‌طور مطلق یا مشروط شرط کند وکیل در طلاق خود باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۸۷؛ ← امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۳۱۳.</ref> دیگر فقهای معاصر<ref>گلپایگانی، هدایة العباد، ۲/۳۹۳–۳۹۴؛ خویی، منهاج الصالحین، ۲/۲۸۱.</ref> نیز بر جواز این وکالت تصریح کرده‌اند. فقهای اهل سنت نیز علاوه بر جواز وکالت در طلاق تفویض و واگذاری امر طلاق به دست زن را هم جایز دانسته‌اند.<ref>وزارة الاوقاف، ۲۹/۴۵–۴۹.</ref>
 
فقهای شیعه راهکار طلاق قضایی را نیز مطرح کرده‌اند. طبق این راهکار، حاکم شرع می‌تواند در صورت عسر و حرج و درخواست زن، با وجود مخالفت شوهر، زن را طلاق دهد.<ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، ۲۵/۴۸۶–۴۸۷؛ یزدی طباطبایی، تکملة العروه، ۱/۷۵؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۹/۲۸۵.</ref> به فتوای امام‌خمینی در مواقع عسر و حرج (سختی) و مانند آن، حاکم ([[قاضی]]) می‌تواند زن را طلاق دهد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۰۶–۴۰۷؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۷۲–۲۷۳.</ref> و در مواردی مانند جنون، بیماری ناعلاج و مسریِ شوهر، که ادامه زندگی برای زن دشوار است، زن حق دارد نکاح را فسخ کند.<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۸/۱۰۳؛ نجفی، جواهر الکلام، ۳۰/۳۱۸؛ مکارم شیرازی، انوار الفقاهه، ۳/۱۰–۲۱.</ref> افزون بر این، امام‌خمینی قائل است در مواردی چون بدرفتاری مرد، مفقودشدن، ناتوانی جنسی همسر یا ندادن نفقه،<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۱۳۸–۱۳۹.</ref> زن می‌تواند به حاکم شرع مراجعه کند و در صورت اصلاح‌نشدن شوهر، به حکم ولایی فقیه از وی جدا شود.<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۱۳۱؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۰۷.</ref> فتواهای ایشان علاوه بر از میان‌بردن جو نامناسبی که علیه اسلام و انقلاب درست شده بود، دستمایه [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] که رئیس دیوان عالی کشور بود برای تدوین [[شرط ضمن عقد]] در عقدنامه‌های ازدواج پس از انقلاب نیز گردید.<ref>هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۳۶۶–۳۶۷.</ref> امام‌خمینی معتقد است شوهر در صورت رهاکردن زن باید همه حقوق وی را بپردازد و سفارش کرده است بنابر قرآن<ref>بقره، ۲۲۹.</ref> باید در حق همسر مطلقه خود احسان کند<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۹۸۹.</ref> و حتی در دوره [[طلاق رجعی]] چنان‌که فقهای دیگر نیز گفته‌اند [[انفاق]] و مسکن زن بر عهده همسر است<ref>امام‌خمینی، نجاة العباد، ۳۸۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|طلاق}}.
 
=== ارث ===
[[قرآن کریم]] در مواردی [[ارث]] زن را نصف مرد و ارث خواهر را نصف برادر قرار داده است.<ref>نساء، ۱۱ و ۱۷۶.</ref> فقهای شیعه و سنی در این موضوع هم‌نظرند؛ ازجمله امام‌خمینی با استناد به قرآن [[فتوا]] داده‌اند که مرد پس از فوت اگر فرزندی نداشته باشد، یک‌چهارم اموال وی به همسر و بقیه به دیگر وارثان می‌رسد و اگر از مرد فرزندی به جا مانده باشد، یک‌هشتم اموال مرد برای زن و بقیه برای دیگر وارثان است.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۳۷۶؛ امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۴۴۷.</ref> آرای فقها در ارث زن از شوهر، مختلف است. به قول مشهور فقیهان، زن از همه دارایی منقول همسر و از قیمت بنا و درختان ارث می‌برد<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۳۹/۲۱۰–۲۱۱.</ref> و به نظر برخی از فقهای گذشته و برخی از فقهای معاصر، زن از همه اموال شوهر ارث می‌برد<ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۲۸؛ حلی، علامه، تبصرة المتعلمین، ۱۷۲؛ صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ۲/۲۲۲.</ref>
امام‌خمینی برابر نظر مشهور فقها، بر آن است که زن از همه اموال منقول شوهر و قیمت ساختمان وکارخانه و ابزار آلات روی زمین و درختان خشک و تر و میوه درختان ارث می‌برد.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۳۷۸–۳۷۹.</ref> این تفاوت از آن جهت است که زن از همه هزینه‌های زندگی معاف و همه هزینه زندگی از نفقه و مَهر بر عهده شوهر است و از انجام کارهای دشوار مانند [[جهاد]] نیز معاف است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۹/۲۳۷.</ref> زنان گرچه بر حسب یک نظریه عمومی، مالک یک‌سوم ثروت دنیا هستند؛ ولی بر حسب واقعیت خارجی، بدون تصرف مردان در سهم زنان، مخارج زنان بر عهده مردان است و زنان در دوسوم دیگر اموال دنیا نیز تصرف می‌کنند.<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۴/۲۱۵.</ref> در برخی از روایات به این حکمت تصریح شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۷/۸۵.</ref>
 
=== شهادت‌دادن ===
اگر شهادت‌دادن [[حق]] باشد و نه [[تکلیف]]، زن یا مرد می‌تواند از ادای آن خودداری کند؛ اما عموم فقها ازجمله [[محقق حلی]]<ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۱۳۸–۱۴۰.</ref> و [[شهید ثانی]]<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴/۲۶۳–۲۶۸.</ref> شهادت را تکلیف و از وجوب تحمل و ادای آن سخن گفته‌اند:
# در برخی از حقوق‌الناس شهادت زنان به گونه‌ای مستقل قابل پذیرش است و آن مواردی است که اطلاع مردان بر آن غالباً دشوار است مانند ولادت، بکارت یا عیوب جنسی.<ref>حلبی، الکافی فی الفقه، ۴۳۹؛ طوسی، المبسوط، ۸/۱۷۴.</ref> بیشتر فقها ازجمله [[شیخ مفید]]،<ref>مفید، المقنعه، ۷۲۹.</ref> [[سید مرتضی]]،<ref>سید مرتضی، الانتصار، ۵۰۷.</ref> [[سلار]]،<ref>سلار، ۲۳۳.</ref> [[ابن‌حمزه]]<ref>الوسیلة الی نیل الفضیله، ۲۲۲.</ref> و محقق حلی<ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۱۲۶؛ ← کرکی، جامع المقاصد، ۱۲/۲۶۵.</ref> و [[علامه حلی]]<ref>حلی، علامه، تحریر الاحکام، ۵/۲۶۸.</ref> برآن‌اند که شهادت زنان در این موارد به‌تنهایی پذیرفته می‌شود. امام‌خمینی نیز شهادت زنان را به‌تنهایی در مسائلی مانند ولادت، بکارت، عادت زنانه و عیب‌های درونی پذیرفته است<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۲۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|قضاوت}}.
# در برخی موارد همانند شهادت به [[ازدواج]] و آزادکردن برده، شهادت زنان همراه مردان قابل پذیرش است.<ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۱۲۵؛ حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۴۴۹.</ref> امام‌خمینی نیز شهادت زنان در ازدواج را با ضمیمه شهادت مردان پذیرفته است.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۲۵.</ref> در شهادت به [[زنا]]، با شهادت سه مرد و دو زن [[سنگسار]] صورت می‌گیرد و با شهادت دو مرد و چهار زن تنها مجازات [[تازیانه]] ثابت می‌شود.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۴۱/۱۵۵–۱۵۶؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۳۷.</ref> در برخی از حقوق‌الناس و مالی مانند [[معامله]]، دین، [[صلح]]، [[اجاره]]، [[رهن]]، [[مساقات]]،<ref>حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۴۴۹.</ref> قتل فرزند به دست پدر و مَهر با شهادت یک مرد و دو زن یا شهادت دو زن و سوگند مدعی، حق ثابت می‌شود.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۴۰/۲۷۴ و ۴۱/۱۶۵–۱۶۶؛ امام‌خمینی، امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۲۵.</ref> بیشتر فقها شهادت زنان در [[قصاص]] را به همراه مردان پذیرفته‌اند.<ref>طوسی، النهایه، ۳۳۳؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴/۲۵۱؛ حلی، علامه، مختلف الشیعه، ۸/۴۷۴.</ref>
# در حقوق‌الله شهادت زنان پذیرفته نمی‌شود.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۴۱/۱۵۹.</ref> در برخی از حقوق‌الناسِ مالی و غیر مالی، همانند طلاق، [[بلوغ]]، عفو از قصاص، وکالت، [[وصیت]] و نسب نیز شهادت زنان پذیرفته نیست.<ref>امام‌خمینی، امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۲۵.</ref>
 
=== دیه ===
مشهور فقهای امامیه و نیز فقهای دیگر مذاهب اسلامی، [[دیه]] زن را در باب قتل، نصف دیه مرد می‌دانند و دربارهٔ خسارت جسمانی نیز تا وقتی که میزان دیه به یک‌سومِ دیه کامل نرسیده، دیه زن و مرد برابر است. اگر میزان دیه از یک‌سومِ دیه کامل گذشت، دیه زن نصف دیه مرد می‌شود و دلیل آن روایات و [[اجماع]] علما ذکر شده است.<ref>طوسی، الخلاف، ۵/۲۵۴؛ نجفی، جواهر الکلام، ۴۳/۳۲؛ جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه، ۵/۳۷۱.</ref> برخی از فقهای معاصرِ [[شیعه]] و برخی دیگر از گذشتگان و معاصران [[اهل سنت]] ازجمله ابن‌علی و اصم، دیه زن و مرد را برابر شمرده‌اند.<ref>صانعی، فقه الثقلین، ۲۰۸–۲۲۸؛ زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلته، ۶/۳۱۰–۳۱۱.</ref> فتوای امام‌خمینی دراین‌باره نیز مطابق مشهور است.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۳۱.</ref> فقها حکمت این دستور را خسارت بیشتر [[خانواده]] مرد نسبت به خانواده زن و ضرورت جبران خسارت آن دو برشمرده‌اند و اگر اسلام دیه زن را کمتر از مرد شمرده، در برخی از جرایم ازجمله [[ارتداد]]، مجازات کمتری برای زنان در نظر گرفته است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱/۶۸۹–۶۹۱؛ جوادی آملی، زن در آیینه جلال، ۴۱۷–۴۱۹.</ref>
 
=== قضاوت ===
بنابر نظر مشهور علمای شیعه، زن نمی‌تواند قاضی باشد<ref>طوسی، المبسوط، ۸/۱۰۱؛ حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۴۲۱.</ref> و بر این مسئله ادعای اجماع شده است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۴۰/۱۲.</ref> برخی از فقهای شیعه در کتاب قضا، مردبودن را جزو شرایط قضاوت شمرده‌اند و بر آن به روایاتی،<ref>حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳۹۴؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۳/۳۲۸؛ نراقی، ۱۷/۳۶؛ خوانساری، جامع المدارک، ۶/۷.</ref> و ادله‌ای دیگر<ref>← مرتضوی، شایستگی زنان برای قضاوت، ۱۵۶–۲۰۲؛ مرتضوی، محقق اردبیلی و قضاوت زن، ۲/۲۳۳–۲۹۲.</ref> استناد کرده‌اند. [[محقق اردبیلی]] بر آن است در اموری که با شهادت زنان ثابت می‌شود، در صورت ثابت‌نشدن اجماع بر عدم جواز، زنان می‌توانند حکم بدهند.<ref>محقق اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ۱۲/۱۵.</ref> [[سیداحمد خوانساری]] از فقهای معاصر به برخی دلایل منع از قضاوت اشکال کرده و دراین‌باره نظر صریحی بیان نکرده است.<ref>خوانساری، جامع المدارک، ۶/۷.</ref> برخی دیگر از معاصران به‌صراحت قضاوت زن را جایز دانسته‌اند<ref>ازجمله: جوادی آملی، زن در آیینه جمال، ۴۰۳؛ صانعی، فقه الثقلین، ۲/۴۰۹؛ محمدی گیلانی، شایستگی زنان برای عهده‌دار شدن قضاوت، ۸۹–۱۴۶.</ref>؛ ولی امام‌خمینی به تبع مشهور، مردبودن را از شرایط قضا شمرده است.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۳۸۶.</ref> مستند فتوای ایشان [[روایت ابی‌خدیجه]] است<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۷/۱۳۹.</ref> که در آن عنوان «رجل»، ناظر به رجولیت و ذکوریت است و دلیلی برای الغای خصوصیت در دست نیست.<ref>فاضل لنکرانی، تفصیل الشریعة، ۲۴/۴۴–۴۵.</ref> در توجیه فتوای مشهور، برخی از مفسران معاصر گفته‌اند «قوّام» در آیه «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ»،<ref>نساء، ۳۴.</ref> به معنای [[قیّم]] است و امور مهم و مرتبط به اداره جامعه همچون رهبری و قضاوت و جنگ به جهت توانمندیِ بیشترِ مردان، به آنان واگذار شده است<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۴/۳۴۳.</ref>؛ اما برخی از فقها و مفسران این آیه را مربوط به امور داخلی خانه دانسته‌اند.<ref>فضل‌الله، من وحی القرآن، ۴/۲۹۵؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۵/۸۳۲؛ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الإسلامیه، ۱/۳۵۰؛ موسوی اردبیلی، فقه القضاء، ۱/۹۱.</ref>
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* قرآن کریم.
* قرآن کریم.
* ابن‌اثیر، علی‌بن‌محمد، اسد الغابه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق.
* ابن‌اثیر، علی‌بن‌محمد، اسد الغابه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق.
* ابن‌ادریس حلی، محمدبن‌منصور، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
* ابن‌ادریس حلی، محمدبن‌منصور، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
* ابن‌حمزه، محمد‌بن‌علی، الوسیلة الی نیل الفضیله، تحقیق محمد حسون، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، جواهر الکلام، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
* ابن‌حمزه، محمدبن‌علی، الوسیلة الی نیل الفضیله، تحقیق محمد حسون، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، جواهر الکلام، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
* ابن‌ماجه قزوینی، محمدبن‌یزید، سنن ابن‌ماجه، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
* ابن‌ماجه قزوینی، محمدبن‌یزید، سنن ابن‌ماجه، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
* ابوداود سجستانی، سلیمان‌بن‌اشعث، سنن ابی‌داود، تحقیق سعید محمد لحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
* ابوداود سجستانی، سلیمان‌بن‌اشعث، سنن ابی‌داود، تحقیق سعید محمد لحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
خط ۸۸: خط ۱۰۶:
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، استفتائات، ج۱، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، استفتائات، ج۱، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
* امام‌خمینی، استفتائات، ج۳، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* امام‌خمینی، استفتائات، ج۳، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* امام‌خمینی، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* امام‌خمینی، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* امام‌خمینی، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
* امام‌خمینی، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
* امام‌خمینی، تهذیب الاصول، تقریر جعفر سبحانی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، تهذیب الاصول، تقریر جعفر سبحانی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، رساله توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، رساله توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، رساله نجاة العباد، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
* امام‌خمینی، رساله نجاة العباد، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
* امام‌خمینی، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امام‌خمینی، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امام‌خمینی، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* امام‌خمینی، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* امام‌خمینی، وسیلة النجاة مع تعالیق الامام‌الخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
* امام‌خمینی، وسیلة النجاة مع تعالیق الامام‌الخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
* انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
* انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
* بارتُلِمُه، کرستیان، زن در حقوق ساسانی، ترجمه ناصرالدین الزمانی، تهران، عطایی، چاپ اول، ۱۳۳۷ش.
* بارتُلِمُه، کرستیان، زن در حقوق ساسانی، ترجمه ناصرالدین الزمانی، تهران، عطایی، چاپ اول، ۱۳۳۷ش.
خط ۱۰۳: خط ۱۲۱:
* جزیری، عبدالرحمن، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، لبنان، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۳۹۲ق.
* جزیری، عبدالرحمن، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، لبنان، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۳۹۲ق.
* جناتی، محمدابراهیم، رساله توضیح المسائل (استفتائات)، قم، انصاریان، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
* جناتی، محمدابراهیم، رساله توضیح المسائل (استفتائات)، قم، انصاریان، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
* جوادی آملی، عبدالله، آوای توحید، قم، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۷۳ش.
* جوادی آملی، عبدالله، آوای توحید، قم، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۷۳ش.
* جوادی آملی، زن در آئینه جلال و جمال، قم، اسراء، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
* جوادی آملی، زن در آئینه جلال و جمال، قم، اسراء، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
* حدید‌چی (دباغ)، مرضیه، پرواز با نور، به کوشش عالیه شفیعی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
* حدیدچی (دباغ)، مرضیه، پرواز با نور، به کوشش عالیه شفیعی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
* حدید‌چی، خاطرات مرضیه حدید‌چی، به کوشش محسن کاظمی، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، به کوشش محسن کاظمی، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
* حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
* حکیم طباطبایی، سیدمحسن، مستمسک العروة الوثقی، قم، دارالتفسیر، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
* حکیم طباطبایی، سیدمحسن، مستمسک العروة الوثقی، قم، دارالتفسیر، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
خط ۱۱۲: خط ۱۳۰:
* حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، تصحیح رضا استادی، اصفهان، کتابخانه امام‌امیرالمؤمنین(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
* حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، تصحیح رضا استادی، اصفهان، کتابخانه امام‌امیرالمؤمنین(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
* حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، تبصرة المتعلمین فی احکام الدین، تحقیق محمدهادی یوسفی غروی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
* حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، تبصرة المتعلمین فی احکام الدین، تحقیق محمدهادی یوسفی غروی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
* حلی، تحریر الاحکام ‌الشرعیة علی مذهب ‌الامامیه، تصحیح ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام‌صادق(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
* حلی، تحریر الاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیه، تصحیح ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام‌صادق(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
* حلی، تذکرة الفقهاء، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
* حلی، تذکرة الفقهاء، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
* حلی، قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
* حلی، قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
خط ۱۳۴: خط ۱۵۲:
* زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، تحقیق مصطفی حسین احمد، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
* زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، تحقیق مصطفی حسین احمد، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
* سرخسی، محمدبن‌ابی‌سهل، المبسوط، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق.
* سرخسی، محمدبن‌ابی‌سهل، المبسوط، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق.
* سعیدزاده، سیدمحسن، مشاغل زنان در عصر رسالت، ‌ماهنامه پیام زن، شماره ۳۸ و ۳۹، اردیبهشت و خرداد ۱۳۷۴ش.
* سعیدزاده، سیدمحسن، مشاغل زنان در عصر رسالت، ماهنامه پیام زن، شماره ۳۸ و ۳۹، اردیبهشت و خرداد ۱۳۷۴ش.
* سید مرتضی، علم‌الهدی، علی‌بن‌حسین، الانتصار فی انفرادات الإمامیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
* سید مرتضی، علم‌الهدی، علی‌بن‌حسین، الانتصار فی انفرادات الإمامیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
* سیستانی، سیدعلی، المسائل المنتخبه، قم، دفتر آیت‌الله سیستانی، چاپ نهم، ۱۴۲۲ق.
* سیستانی، سیدعلی، المسائل المنتخبه، قم، دفتر آیت‌الله سیستانی، چاپ نهم، ۱۴۲۲ق.
* شمس‌الدین، محمدمهدی، مسائل حرجة‌ فی فقه المرئة ـ حقوق الزوجه، بیروت، مؤسسه الدولیة للدراسات و النشورات، چاپ اول، ۱۹۹۶م.
* شمس‌الدین، محمدمهدی، مسائل حرجة فی فقه المرئة ـ حقوق الزوجه، بیروت، مؤسسه الدولیة للدراسات و النشورات، چاپ اول، ۱۹۹۶م.
* شهابی، محمود، ادوار فقه، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
* شهابی، محمود، ادوار فقه، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
* شهید ثانی، زین‌الدین‌‌بن‌علی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم، مؤسسه‌ معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
* شهید ثانی، زین‌الدین‌بن‌علی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم، مؤسسه معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
* شیرازی، سیدصادق، المسائل الاسلامیه مع المسائل الحدیثه، قم، یس الزهرا، چاپ سوم، ۱۴۲۵ق.
* شیرازی، سیدصادق، المسائل الاسلامیه مع المسائل الحدیثه، قم، یس الزهرا، چاپ سوم، ۱۴۲۵ق.
* صادقی تهرانی، محمد، تبصره الفقهاء بین الکتاب و السنه، قم، اسماعیلیان، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
* صادقی تهرانی، محمد، تبصره الفقهاء بین الکتاب و السنه، قم، اسماعیلیان، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
* صافی گلپایگانی، لطف‌الله، جامع الاحکام، قم، نشر حضرت معصومه(س)، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
* صافی گلپایگانی، لطف‌الله، جامع الاحکام، قم، نشر حضرت معصومه (س)، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
* صانعی، یوسف، فقه الثقلین فی شرح تحریر الوسیله، قصاص، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
* صانعی، یوسف، فقه الثقلین فی شرح تحریر الوسیله، قصاص، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
* طباطبایی، سیده‌فاطمه، اقلیم خاطرات، تهران، پژوهشکده امام‌خمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
* طباطبایی، سیده‌فاطمه، اقلیم خاطرات، تهران، پژوهشکده امام‌خمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
خط ۱۵۱: خط ۱۶۹:
* طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
* طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
* طوسی، محمدبن‌حسن، الخلاف، تحقیق سیدعلی خراسانی و دیگران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
* طوسی، محمدبن‌حسن، الخلاف، تحقیق سیدعلی خراسانی و دیگران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
* طوسی، المبسوط فی فقه ‌الامامیه، تحقیق سیدمحمدتقی کشفی، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۸۷ق.
* طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، تحقیق سیدمحمدتقی کشفی، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۸۷ق.
* طوسی، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۰ق.
* طوسی، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۰ق.
* علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ اول، ۱۹۷۰م.
* علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ اول، ۱۹۷۰م.
خط ۱۶۰: خط ۱۷۸:
* کاتوزیان، ناصر مقدمه علم حقوق با اضافات، تهران سهامی انتشار، چاپ هفتاد ونهم، ۱۳۹۰ش.
* کاتوزیان، ناصر مقدمه علم حقوق با اضافات، تهران سهامی انتشار، چاپ هفتاد ونهم، ۱۳۹۰ش.
* کاشانی، ملافتح‌الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تصحیح میرزاابوالحسن شعرانی، تهران، اسلامیه، بی‌تا.
* کاشانی، ملافتح‌الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تصحیح میرزاابوالحسن شعرانی، تهران، اسلامیه، بی‌تا.
* کتاب مقدس، بی‌جا، ‌دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
* کتاب مقدس، بی‌جا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
* کرکی، محقق ثانی، علی‌بن‌حسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ دوّم، ۱۴۱۴ق.
* کرکی، محقق ثانی، علی‌بن‌حسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ دوّم، ۱۴۱۴ق.
* کریستین، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران، دنیای کتاب، چاپ نهم، ۱۳۷۴ش.
* کریستین، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران، دنیای کتاب، چاپ نهم، ۱۳۷۴ش.
خط ۱۷۰: خط ۱۸۸:
* متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۹ق.
* متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۹ق.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
* محمدی گیلانی، محمد، شایستگی زنان برای عهده دار شدن قضاوت، مجله فقه اهل بیت(ع)، شماره ۱۰، ۱۳۷۶ش.
* محمدی گیلانی، محمد، شایستگی زنان برای عهده‌دار شدن قضاوت، مجله فقه اهل بیت(ع)، شماره ۱۰، ۱۳۷۶ش.
* مرتضوی، سیدضیاء، شایستگی زنان برای قضاوت، نقدی بر شایستگی زنان برای قضاوت و مناصب رسمی، مجله حکومت اسلامی،‌ شماره ۶، ۱۳۷۶ش.
* مرتضوی، سیدضیاء، شایستگی زنان برای قضاوت، نقدی بر شایستگی زنان برای قضاوت و مناصب رسمی، مجله حکومت اسلامی، شماره ۶، ۱۳۷۶ش.
* مرتضوی، محقق اردبیلی و قضاوت زن، چاپ شده در مقالات کنگره محقق اردبیلی، قم، دفتر کنگره، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
* مرتضوی، محقق اردبیلی و قضاوت زن، چاپ شده در مقالات کنگره محقق اردبیلی، قم، دفتر کنگره، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
* مصطفوی، زهرا، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
* مصطفوی، زهرا، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
خط ۱۸۱: خط ۱۹۹:
* مفید، محمدبن‌محمد، المقنعه، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
* مفید، محمدبن‌محمد، المقنعه، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
* مکارم شیرازی، ناصر، احکام پزشکی، قم، مدرسه امام‌علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۹ق.
* مکارم شیرازی، ناصر، احکام پزشکی، قم، مدرسه امام‌علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۹ق.
* مکارم شیرازی، انوار الفقاهه فی شرح تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم ...، ۱۳۸۷ش.
* مکارم شیرازی، انوار الفقاهه فی شرح تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم …، ۱۳۸۷ش.
* مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ پنجاه‌ و یکم، ۱۳۸۶ش.
* مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ پنجاه و یکم، ۱۳۸۶ش.
* مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی ‌و نهم، ۱۳۸۶ش.
* مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و نهم، ۱۳۸۶ش.
* مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۴،‌ تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و ششم، ۱۳۸۶ش.
* مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۴، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و ششم، ۱۳۸۶ش.
* منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الإسلامیه، قم، تفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
* منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الإسلامیه، قم، تفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
* موسوی اردبیلی، سیدعبدالکریم، فقه القضاء، قم، بی‌جا، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
* موسوی اردبیلی، سیدعبدالکریم، فقه القضاء، قم، بی‌جا، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
خط ۱۹۰: خط ۲۰۸:
* نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
* نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
* نراقی، ملااحمد، مستند الشیعة فی أحکام الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
* نراقی، ملااحمد، مستند الشیعة فی أحکام الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
* نسائی، احمد‌بن‌شعیب، السنن الکبری، تحقیق عبدالغفار البنداری و سیدکسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
* نسائی، احمدبن‌شعیب، السنن الکبری، تحقیق عبدالغفار البنداری و سیدکسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
* نظری، منوچهر، زنان در عرصه قانون‌گذاری ایران، تهران، کویر، چاپ اول، ۱۳۹۵ش.
* نظری، منوچهر، زنان در عرصه قانون‌گذاری ایران، تهران، کویر، چاپ اول، ۱۳۹۵ش.
* نفیسی، عبدالله فهد، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی عراق، ترجمه کاظم چاپچیان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۴ش.
* نفیسی، عبدالله فهد، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی عراق، ترجمه کاظم چاپچیان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۴ش.
* نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
* نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
* وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیه، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ج۲۴ ـ ۳۸، مصر، دارالصفوه، چاپ اول، ۱۴۰۴ ـ ۱۴۲۷ق.
* وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیه، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ج۲۴–۳۸، مصر، دارالصفوه، چاپ اول، ۱۴۰۴–۱۴۲۷ق.
* نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال‌های ۱۳۵۷ ـ ۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
* هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال‌های ۱۳۵۷–۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
* هاشمی رفسنجانی، مصاحبه، روزنامه جمهوری اسلامی، ۷/۱۰/۱۳۶۴ش.
* هاشمی رفسنجانی، مصاحبه، روزنامه جمهوری اسلامی، ۷/۱۰/۱۳۶۴ش.
* هاشمی شاهرودی، سیدمحمود، فرهنگ جامع فقه مطابق مذهب أهل بیت علیهم السلام، قم، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
* هاشمی شاهرودی، سیدمحمود، فرهنگ جامع فقه مطابق مذهب أهل بیت علیهم السلام، قم، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
* هیثمی، علی‌بن‌ابی‌بکر، مجمع‌ الزوائد و منبع‌ الفوائد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق.
* هیثمی، علی‌بن‌ابی‌بکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق.
* یزدی طباطبایی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، تحقیق احمد محسنی سبزواری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
* یزدی طباطبایی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، تحقیق احمد محسنی سبزواری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
* یزدی طباطبایی، تکملة العروة الوثقی، تحقیق سیدمحمدحسین طباطبایی، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
* یزدی طباطبایی، تکملة العروة الوثقی، تحقیق سیدمحمدحسین طباطبایی، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
* یزدی طباطبایی، حاشیة المکاسب، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۲۱ق.
* یزدی طباطبایی، حاشیة المکاسب، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۲۱ق.
{{پایان}}
{{پایان}}
سیدعباس رضوی، «[https://books.khomeini.ir/books/10004/519/ حقوق زن]»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۵۱۹.
==پیوند به بیرون==
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
* سیدعباس رضوی، «[https://books.khomeini.ir/books/10004/519/ حقوق زن]»، [[دانشنامه امام خمینی]]، ج۴، ص۵۱۹.
[[رده:فقه]]
[[رده:فقه]]
[[رده:مفاهیم حقوقی]]
[[رده:مفاهیم حقوقی]]
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های بدون لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های بدون لینک دانشنامه]]
۲۱٬۱۶۶

ویرایش