پرش به محتوا

هنر: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ بهمن ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


== مفهوم‌شناسی ==
== مفهوم‌شناسی ==
واژه هنر (سونر/ سونره) در سانسکریت، ترکیبی از دو واژه «سو» به معنی نیک و «نر» یا «نره» به معنای زن و مرد است. در [[زبان فارسی]] حرف «سین» به «ها» تبدیل شده و واژه هنر شکل گرفته است که به معنای [[انسان کامل]] و فرزانه است.<ref>موسوی، حکمت هنر، ۲۲</ref> هنر، علم، [[معرفت]]، دانش، فضل، [[کمال]]، کیاست و زیرکی، آن درجه از کمال آدمی است که هوشیاری و دانش را دربردارد و نمود آن صاحب هنر را از دیگران برتر می‌کند.<ref>دهخدا، لغتنامه، ۱۴/۲۰۸۴۱</ref> در کهن‌ترین تعریف هنر، [[افلاطون]] می‌گوید: هنر، میمسیس (mimesis) یا همان [[تقلید]] است.<ref>ارسطو، بوطیقا، ۲۰</ref> هنرمند نیز کسی است که هنری مانند شاعری، نقاشی، بازیگری و نوازندگی را پیشه خود کرده<ref>دهخدا، لغتنامه، ۱۴/۲۰۸۴۲</ref> و در خلق آثار هنری توانا باشد.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۸/۸۴۳۲</ref>
واژه هنر (سونر/ سونره) در سانسکریت، ترکیبی از دو واژه «سو» به معنی نیک و «نر» یا «نره» به معنای زن و مرد است. در زبان فارسی حرف «سین» به «ها» تبدیل شده و واژه هنر شکل گرفته است که به معنای [[انسان کامل]] و فرزانه است.<ref>موسوی، حکمت هنر، ۲۲</ref> هنر، [[علم]]، معرفت، دانش، فضل، کمال، کیاست و زیرکی، آن درجه از کمال آدمی است که هوشیاری و دانش را دربردارد و نمود آن صاحب هنر را از دیگران برتر می‌کند.<ref>دهخدا، لغتنامه، ۱۴/۲۰۸۴۱</ref> در کهن‌ترین تعریف هنر، [[افلاطون]] می‌گوید: هنر، میمسیس (mimesis) یا همان [[تقلید]] است.<ref>ارسطو، بوطیقا، ۲۰</ref> هنرمند نیز کسی است که هنری مانند شاعری، نقاشی، بازیگری و نوازندگی را پیشه خود کرده<ref>دهخدا، لغتنامه، ۱۴/۲۰۸۴۲</ref> و در خلق آثار هنری توانا باشد.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۸/۸۴۳۲</ref>


== پیشینه ==
== پیشینه ==
قدیمی‌ترین یافته‌های هنری باستان‌شناسان، چندین نقاشی مربوط به دوران پارینه‌سنگی است که به شصت هزار سال پیش بازمی‌گردد. این آثار در غارهای لاسکو فرانسه و آلتامیرای اسپانیا کشف شده است.<ref>قره‌باغی، هنر نقد هنری، ۳۱–۳۲</ref> در قرن چهارم پیش از میلاد، هنرمندان یونانی با آفرینش آثار هنری و تقلید یا محاکات که هدفش الگوبرداری از طبیعت بود، [[روح]] خود را از درد و رنجی که بدان گرفتار بودند، رها کرده، به [[آرامش]] می‌رسیدند.<ref>مددپور، حقیقت و هنر، ۸۰</ref> در [[دوران جاهلیت|دوران اعراب جاهلی]] پیش از [[اسلام]]، هنر و صنعتی جز [[شعر]] وجود نداشت؛ هرچند پس از اسلام، آنان با فتح [[سوریه]]، [[مصر]] و [[ایران]]، از هنر آنان اقتباس کردند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۳۳۴</ref>
قدیمی‌ترین یافته‌های هنری باستان‌شناسان، چندین نقاشی مربوط به دوران پارینه‌سنگی است که به شصت هزار سال پیش بازمی‌گردد. این آثار در غارهای لاسکو فرانسه و آلتامیرای اسپانیا کشف شده است.<ref>قره‌باغی، هنر نقد هنری، ۳۱–۳۲</ref> در قرن چهارم پیش از میلاد، هنرمندان یونانی با آفرینش آثار هنری و تقلید یا محاکات که هدفش الگوبرداری از طبیعت بود، روح خود را از درد و رنجی که بدان گرفتار بودند، رها کرده، به [[آرامش]] می‌رسیدند.<ref>مددپور، حقیقت و هنر، ۸۰</ref> در دوران اعراب جاهلی پیش از [[اسلام]]، هنر و صنعتی جز [[شعر]] وجود نداشت؛ هرچند پس از اسلام، آنان با فتح [[سوریه]]، [[مصر]] و [[ایران]]، از هنر آنان اقتباس کردند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۳۳۴</ref>


هم‌زمان با دوران جاهلیت، در ایران باستان هنر از اعتبار خاصی برخوردار بود و تجسم قدرت پادشاهان به‌شمار می‌آمد. این هنر در معماری کاخ‌ها و معابد، سنگ‌تراشی، نقوش برجسته، لعاب مینایی، پیکرتراشی، ساخت ظروف و جام‌های گران‌بها و هنر قالی‌بافی خلاصه می‌شد. در [[دوران هخامنشی]]، هنر صرفاً در خدمت قدرت بود و کمتر به زندگی حقیقی مردم توجه داشت.<ref>بروسیوس، ایران باستان، ۱۹۴</ref> هنر و معماری ساسانیان نیز در شهرسازی و ساخت کاخ‌ها بود؛ همچنین هنرهای مختلفی چون نساجی، شیشه‌سازی، فلزکاری، جواهرکاری و دیگر هنرهای تزئینی، در [[دوران ساسانی]] رشد یافت.<ref>بروسیوس، ایران باستان، ۲۵۰–۲۵۴</ref>
هم‌زمان با دوران جاهلیت، در ایران باستان هنر از اعتبار خاصی برخوردار بود و تجسم قدرت پادشاهان به‌شمار می‌آمد. این هنر در معماری کاخ‌ها و معابد، سنگ‌تراشی، نقوش برجسته، لعاب مینایی، پیکرتراشی، ساخت ظروف و جام‌های گران‌بها و هنر قالی‌بافی خلاصه می‌شد. در دوران هخامنشی، هنر صرفاً در خدمت قدرت بود و کمتر به زندگی حقیقی مردم توجه داشت.<ref>بروسیوس، ایران باستان، ۱۹۴</ref> هنر و معماری ساسانیان نیز در شهرسازی و ساخت کاخ‌ها بود؛ همچنین هنرهای مختلفی چون نساجی، شیشه‌سازی، فلزکاری، جواهرکاری و دیگر هنرهای تزئینی، در دوران ساسانی رشد یافت.<ref>بروسیوس، ایران باستان، ۲۵۰–۲۵۴</ref>


با طلوع اسلام در ایران، فرهنگ ساسانی با [[هنر اسلامی]] گنبدسازی، طاق‌های هلالی، گچبری، مقرنس‌کاری، خوشنویسی، تجلید [[قرآن]] و… به اوج خود نزدیک شد. هنر نگارگری نیز در هنر اسلامی رشد یافت و مینیاتور ایرانی نشانگر عالم مُثل گشت. این هنر خواهان وصف گوهر دگرگون‌نشده یا همان [[اعیان ثابته]] بود که بیانگر عالم دومی بود که حقیقت موجودات در ظرف علم حضوری حق دارند.<ref>بلخاری، آشنایی با فلسفه هنر، ۱۰۸</ref> خوشنویسی نیز به واسطه رمز و راز حروف قدسی، از تقدس خاصی در هنر اسلامی برخوردار است<ref>بلخاری، آشنایی با فلسفه هنر، ۱۱۰</ref>؛ چنان‌که هنر تذهیب سیلان روح به سوی پروردگار را متبلور می‌کند.<ref>نصر، هنر و معنویت، ۳۳</ref> و سرانجام اینکه کارکرد هنر اسلامی در ایران، جلوه‌دادن زیباشناسانه تجلی حق در عالم امکان است.<ref>بلخاری، آشنایی با فلسفه هنر، ۴۵</ref>
با طلوع اسلام در ایران، فرهنگ ساسانی با هنر اسلامی گنبدسازی، طاق‌های هلالی، گچبری، مقرنس‌کاری، خوشنویسی، تجلید [[قرآن]] و… به اوج خود نزدیک شد. هنر نگارگری نیز در هنر اسلامی رشد یافت و مینیاتور ایرانی نشانگر عالم مُثل گشت. این هنر خواهان وصف گوهر دگرگون‌نشده یا همان [[اعیان ثابته]] بود که بیانگر عالم دومی بود که حقیقت موجودات در ظرف علم حضوری حق دارند.<ref>بلخاری، آشنایی با فلسفه هنر، ۱۰۸</ref> خوشنویسی نیز به واسطه رمز و راز حروف قدسی، از تقدس خاصی در هنر اسلامی برخوردار است<ref>بلخاری، آشنایی با فلسفه هنر، ۱۱۰</ref>؛ چنان‌که هنر تذهیب سیلان روح به سوی پروردگار را متبلور می‌کند.<ref>نصر، هنر و معنویت، ۳۳</ref> و سرانجام اینکه کارکرد هنر اسلامی در ایران، جلوه‌دادن زیباشناسانه تجلی حق در عالم امکان است.<ref>بلخاری، آشنایی با فلسفه هنر، ۴۵</ref>


پس از تغییر و تحولات بسیار در هنر و چگونگی [[آفرینش]] آن و ایجاد سبک‌ها و مکاتب مختلف در جهان، هنر با فرم فعلی، از قرن شانزدهم میلادی در ایتالیا رواج یافت.<ref>قره‌باغی، هنر نقد هنری، ۳۵؛ آیت‌اللهی، شیوه‌های مختلف، ۳۶</ref> در این دوره با تأثیرپذیری از دوران روشنگری، مکاتب هنری نیز یکی پس از دیگری پدیدار شدند.<ref>عسگری‌کیا، سیر تحول مکاتب نقاشی، ۱۷–۱۸</ref>
پس از تغییر و تحولات بسیار در هنر و چگونگی آفرینش آن و ایجاد سبک‌ها و مکاتب مختلف در جهان، هنر با فرم فعلی، از قرن شانزدهم میلادی در ایتالیا رواج یافت.<ref>قره‌باغی، هنر نقد هنری، ۳۵؛ آیت‌اللهی، شیوه‌های مختلف، ۳۶</ref> در این دوره با تأثیرپذیری از دوران روشنگری، مکاتب هنری نیز یکی پس از دیگری پدیدار شدند.<ref>عسگری‌کیا، سیر تحول مکاتب نقاشی، ۱۷–۱۸</ref>


== چیستی هنر ==
== چیستی هنر ==
هنر، هر نوع فعالیت غیر معطوف به سود شخص با استفاده از نیروی تخیل و قواعد زیباشناختی است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۸/۸۴۲۹</ref> و جز با شناخت مفهوم زیبایی میسر نمی‌شود<ref>جعفری، زیبایی و هنر، ۲۶–۲۹</ref>؛ هنرمند نیز برای خلق هنر تمامی احساساتش را مهار کرده، به آنها توازن می‌بخشد.<ref>محدثی، هنر مکتبی، ۱۴–۱۵</ref> وقتی آدمی بتواند احساساتی را که خود به دست آورده، به دیگران منتقل کند، به صورتی که آنان نیز همان تأثیر و مراحل عاطفی را احساس کنند، این عمل، هنر و فرد نیز هنرمند محسوب می‌شود.<ref>تولستوی، هنر چیست، ۲۶؛ شاله، شناخت زیبایی، ۵۱</ref> هنر بر دوپایه [[فلسفه]] و [[عرفان]] استوار است. هنرمند در مرحله فلسفه، واقعیت را می‌بیند و به جایگاه اشیا و تأثیری که بر همدیگر دارند، واقف می‌شود. در مرحله عرفان نیز، تجلیات روح تصفیه می‌شود و خویش را بر هنرش حاکم می‌کند<ref>تقوی، تأملات فرهنگی، ۳۰۳</ref>؛ بنابراین هنر ایجاد عالم ایدئال است و بدون آن، حیات ناقص است و علم و فلسفه نیز نمی‌توانند جای آن را پر کنند.<ref>شاله، شناخت زیبایی، ۲۵ و ۱۶۲</ref> هنر به دو دسته تقسیم می‌شود: هنرهای زیبا که نمایش و تجسم زیبایی و ارضای میل زیبادوستی آدمی است، و هنرهای صنعتی که هدفشان تولید اشیای زیبا و مفید است.<ref>شاله، شناخت زیبایی، ۹۲–۹۳</ref>
هنر، هر نوع فعالیت غیر معطوف به سود شخص با استفاده از نیروی تخیل و قواعد زیباشناختی است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۸/۸۴۲۹</ref> و جز با شناخت مفهوم زیبایی میسر نمی‌شود<ref>جعفری، زیبایی و هنر، ۲۶–۲۹</ref>؛ هنرمند نیز برای خلق هنر تمامی احساساتش را مهار کرده، به آنها توازن می‌بخشد.<ref>محدثی، هنر مکتبی، ۱۴–۱۵</ref> وقتی آدمی بتواند احساساتی را که خود به دست آورده، به دیگران منتقل کند، به صورتی که آنان نیز همان تأثیر و مراحل عاطفی را احساس کنند، این عمل، هنر و فرد نیز هنرمند محسوب می‌شود.<ref>تولستوی، هنر چیست، ۲۶؛ شاله، شناخت زیبایی، ۵۱</ref> هنر بر دوپایه [[فلسفه]] و [[عرفان]] استوار است. هنرمند در مرحله فلسفه، واقعیت را می‌بیند و به جایگاه اشیا و تأثیری که بر همدیگر دارند، واقف می‌شود. در مرحله عرفان نیز، تجلیات روح تصفیه می‌شود و خویش را بر هنرش حاکم می‌کند<ref>تقوی، تأملات فرهنگی، ۳۰۳</ref>؛ بنابراین هنر ایجاد عالم ایدئال است و بدون آن، حیات ناقص است و [[علم]] و فلسفه نیز نمی‌توانند جای آن را پر کنند.<ref>شاله، شناخت زیبایی، ۲۵ و ۱۶۲</ref> هنر به دو دسته تقسیم می‌شود: هنرهای زیبا که نمایش و تجسم زیبایی و ارضای میل زیبادوستی آدمی است، و هنرهای صنعتی که هدفشان تولید اشیای زیبا و مفید است.<ref>شاله، شناخت زیبایی، ۹۲–۹۳</ref>


چیستی هنر بحثی فلسفی است تا هنری<ref>وابرتن، چیستی هنر، ۱۲</ref> و آنچه باعث هنرآفرینی می‌شود، قصد هنرمند است و نه عنصری در ذات و نفس اثر هنری؛ از این‌رو اثر هنری بسته به همین قصد هنرمند، در خدمت هدفی نیک آفریده می‌شود.<ref>هنفلینگ، چیستی هنر، ۳ و ۴۴</ref> هرچند پس از عصر [[رمانتیسم]]، شعار «هنر برای هنر» مطرح شد و مفیدبودن هنر، نشانه ضعف آن اعلام گشت،<ref>عبدالحسینی، هنر در کلام امام، ۱۹۶</ref> هنرمندان مبدع این نظریه، معتقد بودند هنر به خودی خود، خوشایند است و غیر از خود، هدف دیگری ندارد<ref>شاله، شناخت زیبایی، ۳۴</ref>؛ از این‌رو هنر برای صرف تفریح و لذت مخاطب، تولید می‌شود.<ref>ساروخانی، جامعه‌شناسی ارتباطات، ۱۴۰</ref>
چیستی هنر بحثی فلسفی است تا هنری<ref>وابرتن، چیستی هنر، ۱۲</ref> و آنچه باعث هنرآفرینی می‌شود، قصد هنرمند است و نه عنصری در ذات و نفس اثر هنری؛ از این‌رو اثر هنری بسته به همین قصد هنرمند، در خدمت هدفی نیک آفریده می‌شود.<ref>هنفلینگ، چیستی هنر، ۳ و ۴۴</ref> هرچند پس از عصر رمانتیسم، شعار «هنر برای هنر» مطرح شد و مفیدبودن هنر، نشانه ضعف آن اعلام گشت،<ref>عبدالحسینی، هنر در کلام امام، ۱۹۶</ref> هنرمندان مبدع این نظریه، معتقد بودند هنر به خودی خود، خوشایند است و غیر از خود، هدف دیگری ندارد<ref>شاله، شناخت زیبایی، ۳۴</ref>؛ از این‌رو هنر برای صرف تفریح و لذت مخاطب، تولید می‌شود.<ref>ساروخانی، جامعه‌شناسی ارتباطات، ۱۴۰</ref>


اسلام چنان‌که [[امام‌خمینی]] نیز اشاره کرده است،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۸۴</ref> نظریه هنر برای هنر را مردود می‌داند و هدف هنر را تعالی معنوی انسان معرفی می‌کند.<ref>آوینی، رستاخیز جان، ۱۳۴</ref> هنرمند با آفرینش هنری خویش در صدد انسان‌سازی است تا خلأ وجودی خویش را از هنر و زیبایی‌های آن پر کند<ref>قربانی، مجموعه کامل قوانین، ۱۰۹</ref>؛ از همین‌رو، برترین هنر در اسلام، هنر دینی است که از عواطف آدمی سرچشمه می‌گیرد و [[خداوند]] و [[عشق]] و نیکی را به مخاطب عرضه می‌دارد.<ref>مصاحب، دایرةالمعارف فارسی، ۲/۳۳۰۲</ref>
اسلام چنان‌که [[امام‌خمینی]] نیز اشاره کرده است،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۸۴</ref> نظریه هنر برای هنر را مردود می‌داند و هدف هنر را تعالی معنوی انسان معرفی می‌کند.<ref>آوینی، رستاخیز جان، ۱۳۴</ref> هنرمند با آفرینش هنری خویش در صدد انسان‌سازی است تا خلأ وجودی خویش را از هنر و زیبایی‌های آن پر کند<ref>قربانی، مجموعه کامل قوانین، ۱۰۹</ref>؛ از همین‌رو، برترین هنر در اسلام، هنر دینی است که از عواطف آدمی سرچشمه می‌گیرد و [[خداوند]] و [[عشق]] و نیکی را به مخاطب عرضه می‌دارد.<ref>مصاحب، دایرةالمعارف فارسی، ۲/۳۳۰۲</ref>


== جایگاه دینی هنر ==
== جایگاه دینی هنر ==
در منابع اسلامی آمده است که خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۴/۴۵۵</ref> هنر، پرستش خداوند زیبا و متجلی‌کردن جلوه‌های الهی در وجوه مختلف است.<ref>آیت‌اللهی، آیه نور، ۱۳۰</ref> خداوند عین حقیقت است و هنرمند کارش کشف حقیقت است.<ref>افروغ، مجموعه مقالات زیبایی‌شناسی، ۱۳۵</ref> منشأ هنر در دیدگاه اسلامی، عشق به جمال است که در راستای وصف [[اسمای الهی]] است. زیبایی‌شناسی هنر اسلامی بر اساس کثرت در [[وحدت]] و وحدت در کثرت است که برگرفته از [[معارف اسلامی]] است و بر توحید دلالت دارد.<ref>افروغ، مجموعه مقالات زیبایی‌شناسی، ۱۳۶</ref> از دوران [[رسول اکرم(ص)]] و [[امامان(ع)]]، هنرمندان مورد توجه بودند<ref>جناتی، بررسی هنر و زیبایی، ۷۰</ref>؛ البته از آنجایی‌که هنر هنرمندان دربار خلفای [[بنی امیه|اموی]] و [[بنی عباس|عباسی]]، مانند خوانندگان، نوازندگان و شاعران، در خدمت ارضای تمایلات نفسانی حکام بود،<ref>جناتی، بررسی هنر و زیبایی، ۵۸</ref> مورد نکوهش [[امامان معصوم(ع)]] قرار گرفت<ref>تقوی، تأملات فرهنگی، ۳۰۲</ref> و روایاتی که در نکوهش خوانندگی و نوازندگی وارد شده،<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۷/۳۱۵</ref> ناظر به همین هنر و هنرمندانی است که در خدمت عیش و نوش و فساد قدرتمندان بودند. اسلام با هنر مخالف نیست؛ به شرطی که سبب اتلاف وقت و چیرگی [[هوای نفس]] نشود و آدمی را از یاد خداوند غافل نکند.<ref>جناتی، بررسی هنر و زیبایی، ۶۱</ref> از این‌رو اسلام با توجه به نیازهای روحی و معنوی بشر، زیبایی و هنر را جایز و مطلوب می‌داند.<ref>جعفری، زیبایی و هنر، ۱۳۶</ref> هنر اسلامی نیز می‌کوشد با پدیده‌های این‌جهانی، از مفهومی مقدس سخن بگوید.<ref>امامی، عوامل معنوی و فرهنگی، ۷/۳۲–۳۳</ref> هنرمند اسلامی نیز مانند [[عارف]] از [[وجود]] و وجودشناسی سخن می‌گوید و به عالم حقایق اشاره می‌کند.<ref>افروغ، مجموعه مقالات زیبایی‌شناسی، ۱۳۱</ref>
در منابع اسلامی آمده است که خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۴/۴۵۵</ref> هنر، پرستش خداوند زیبا و متجلی‌کردن جلوه‌های الهی در وجوه مختلف است.<ref>آیت‌اللهی، آیه نور، ۱۳۰</ref> خداوند عین حقیقت است و هنرمند کارش کشف حقیقت است.<ref>افروغ، مجموعه مقالات زیبایی‌شناسی، ۱۳۵</ref> منشأ هنر در دیدگاه اسلامی، عشق به جمال است که در راستای وصف [[اسمای الهی]] است. زیبایی‌شناسی هنر اسلامی بر اساس [[وحدت و کثرت|کثرت]] در وحدت و وحدت در کثرت است که برگرفته از معارف اسلامی است و بر توحید دلالت دارد.<ref>افروغ، مجموعه مقالات زیبایی‌شناسی، ۱۳۶</ref> از دوران [[رسول اکرم(ص)]] و [[امامان(ع)]]، هنرمندان مورد توجه بودند<ref>جناتی، بررسی هنر و زیبایی، ۷۰</ref>؛ البته از آنجایی‌که هنر هنرمندان دربار خلفای [[بنی امیه|اموی]] و [[بنی عباس|عباسی]]، مانند خوانندگان، نوازندگان و شاعران، در خدمت ارضای تمایلات نفسانی حکام بود،<ref>جناتی، بررسی هنر و زیبایی، ۵۸</ref> مورد نکوهش [[امامان معصوم(ع)]] قرار گرفت<ref>تقوی، تأملات فرهنگی، ۳۰۲</ref> و روایاتی که در نکوهش خوانندگی و نوازندگی وارد شده،<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۷/۳۱۵</ref> ناظر به همین هنر و هنرمندانی است که در خدمت عیش و نوش و فساد قدرتمندان بودند. اسلام با هنر مخالف نیست؛ به شرطی که سبب اتلاف وقت و چیرگی [[هوای نفس]] نشود و آدمی را از یاد خداوند غافل نکند.<ref>جناتی، بررسی هنر و زیبایی، ۶۱</ref> از این‌رو اسلام با توجه به نیازهای روحی و معنوی بشر، زیبایی و هنر را جایز و مطلوب می‌داند.<ref>جعفری، زیبایی و هنر، ۱۳۶</ref> هنر اسلامی نیز می‌کوشد با پدیده‌های این‌جهانی، از مفهومی مقدس سخن بگوید.<ref>امامی، عوامل معنوی و فرهنگی، ۷/۳۲–۳۳</ref> هنرمند اسلامی نیز مانند [[عارف]] از [[وجود]] و وجودشناسی سخن می‌گوید و به عالم حقایق اشاره می‌کند.<ref>افروغ، مجموعه مقالات زیبایی‌شناسی، ۱۳۱</ref>


هنر اسلامی بر خلاف هنر غربی که بر [[ذهن‌گرایی]] و [[اصالت فرد]] مبتنی است، سرچشمه هنر را فراتر از فرد می‌داند و می‌کوشد هنر را به بازتاب ساحتی معنوی که فراتر از ابعاد ذهنی و روان‌شناختی بشر است، مربوط سازد<ref>نصر، جوان مسلمان، ۳۲۴–۳۲۵</ref> و به تعبیر امام‌خمینی مشام جان زیباپسندِ طالبانِ جمال حق را معطر سازد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴۵</ref> بنابراین راز هنر اسلامی در معنویت و حقیقت عرفانی درون آن نهفته است. در هنر اسلامی، انسان شرف و عزت ازلی خود را در می‌یابد و به جای اینکه نفس خویش را به بیرون بازتاب دهد، در مرکز وجود خویش مستقر می‌سازد.<ref>عبدالحسینی، هنر در کلام امام، ۱۹۵</ref> از اینجاست که هنر اسلامی باید بیانگر لحظه‌های بیداری و تعالی [[انسان]]<ref>محدثی، هنر مکتبی، ۷۵</ref> و فرم و محتوای هنر مقدس حاوی بینش روحانی مشخصی<ref>بورکهارت، هنر مقدس، ۷</ref> باشد. هنر اسلامی با روح قرآن و [[وحی]] اسلام مرتبط و در پی بازتاب یگانگی [[حضرت احدیت]] است<ref>نصر، جوان مسلمان، ۱۵۴–۱۵۵</ref> و قرآن از آن جهت که اثری بی‌همتاست، خود هنر مسلم است.<ref>جناتی، بررسی هنر و زیبایی، ۷۰</ref> در هنرهای شنیداری، تلاوت [[قرآن کریم]] و در میان هنرهای تجسمی، معماری و خوشنویسی، هنرهای اسلامی‌اند که بازتابنده زیبایی کلام خداوند در [[جامعه اسلامی]] هستند.<ref>نصر، جوان مسلمان، ۱۵۶–۱۵۷</ref>
هنر اسلامی بر خلاف هنر غربی که بر ذهن‌گرایی و اصالت فرد مبتنی است، سرچشمه هنر را فراتر از فرد می‌داند و می‌کوشد هنر را به بازتاب ساحتی معنوی که فراتر از ابعاد ذهنی و روان‌شناختی بشر است، مربوط سازد<ref>نصر، جوان مسلمان، ۳۲۴–۳۲۵</ref> و به تعبیر امام‌خمینی مشام جان زیباپسندِ طالبانِ جمال حق را معطر سازد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴۵</ref> بنابراین راز هنر اسلامی در معنویت و حقیقت عرفانی درون آن نهفته است. در هنر اسلامی، انسان شرف و عزت ازلی خود را در می‌یابد و به جای اینکه نفس خویش را به بیرون بازتاب دهد، در مرکز وجود خویش مستقر می‌سازد.<ref>عبدالحسینی، هنر در کلام امام، ۱۹۵</ref> از اینجاست که هنر اسلامی باید بیانگر لحظه‌های بیداری و تعالی انسان<ref>محدثی، هنر مکتبی، ۷۵</ref> و فرم و محتوای هنر مقدس حاوی بینش روحانی مشخصی<ref>بورکهارت، هنر مقدس، ۷</ref> باشد. هنر اسلامی با روح قرآن و [[وحی]] اسلام مرتبط و در پی بازتاب یگانگی [[احدیت و واحدیت|حضرت احدیت]] است<ref>نصر، جوان مسلمان، ۱۵۴–۱۵۵</ref> و قرآن از آن جهت که اثری بی‌همتاست، خود هنر مسلم است.<ref>جناتی، بررسی هنر و زیبایی، ۷۰</ref> در هنرهای شنیداری، [[تلاوت قرآن|تلاوت قرآن کریم]] و در میان هنرهای تجسمی، معماری و خوشنویسی، هنرهای اسلامی‌اند که بازتابنده زیبایی کلام خداوند در جامعه اسلامی هستند.<ref>نصر، جوان مسلمان، ۱۵۶–۱۵۷</ref>


== نقش سازنده هنر ==
== نقش سازنده هنر ==
[[امام‌خمینی]] هنر را در خدمت تربیت و رشد سالم اخلاقی و علمی جامعه می‌خواست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۷</ref> و البته هنر متعالی باعث معراج آدمی است و چون نردبانی با تکیه بر [[ایمان]] و تعهد، او را به تکامل و بام حقیقت می‌رساند.<ref>حسینی بهشتی، زندگی و مبارزات، ۲۳۱</ref> این هنر، اضطراب و نگرانی‌های امور دنیوی را از بین برده، جهانی تازه برای آدمی کشف می‌کند<ref>امامی، عوامل معنوی و فرهنگی، ۳۵</ref> و راهی برای درک نشانه‌های الهی و تزکیه نفس بشر، در راه رسیدن به حق و حقیقت می‌گشاید<ref>آیت‌اللهی، آیه نور، ۷۳</ref> و باعث بیداری روح آدمی می‌شود<ref>میراحسان، پدیدار و معنا، ۱۴۶</ref>؛ از این‌رو هنر سینما، تلویزیون و رادیو از دیدگاه امام‌خمینی مظاهر تمدن‌اند که باید در خدمت آموزش و [[تعلیم و تعلم]] باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۷؛ ۵/۲۶۲؛ ۶/۱۵ و ۹/۱۵۴</ref> ایشان با توجه به تأثیر فراوان رسانه تلویزیون بر مردم به‌ویژه در حوزه فیلم، براین باور بود فیلم نباید انحرافی باشد و در جوانان انحراف ایجاد کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۹۷</ref> امام‌خمینی در راستای آموزش و تعلیم، تماشای فیلم‌های سازنده را خالی از اشکال شرعی می‌دانست؛ به شرطی که بیننده از روی [[شهوت]] به فیلم و شخصیت‌های آن نگاه نکند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۴۸</ref>؛ همچنین ایشان دیدن فیلم‌هایی که جنبه سازنده ندارند و آدمی را از اخلاق متعالی منحرف می‌سازند، ممنوع می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۱۴ و ۱۱/۱۹۶</ref> و به‌ویژه فیلم‌های کودکان و نوجوانان باید آموزنده باشند؛ چون باعث تربیت نسل جوان می‌شوند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۵۴؛ ۱۱/۱۹۷ و ۱۲/۳۲۶</ref>{{ببینید|رادیو|تلویزیون|سینما}}
[[امام‌خمینی]] هنر را در خدمت تربیت و رشد سالم اخلاقی و علمی [[جامعه]] می‌خواست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۷</ref> و البته هنر متعالی باعث معراج آدمی است و چون نردبانی با تکیه بر [[ایمان]] و تعهد، او را به تکامل و بام حقیقت می‌رساند.<ref>حسینی بهشتی، زندگی و مبارزات، ۲۳۱</ref> این هنر، اضطراب و نگرانی‌های امور دنیوی را از بین برده، جهانی تازه برای آدمی کشف می‌کند<ref>امامی، عوامل معنوی و فرهنگی، ۳۵</ref> و راهی برای درک نشانه‌های الهی و [[تزکیه نفس]] بشر، در راه رسیدن به حق و حقیقت می‌گشاید<ref>آیت‌اللهی، آیه نور، ۷۳</ref> و باعث بیداری روح آدمی می‌شود<ref>میراحسان، پدیدار و معنا، ۱۴۶</ref>؛ از این‌رو هنر سینما، تلویزیون و رادیو از دیدگاه امام‌خمینی مظاهر تمدن‌اند که باید در خدمت آموزش و تعلیم و تعلم باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۷؛ ۵/۲۶۲؛ ۶/۱۵ و ۹/۱۵۴</ref> ایشان با توجه به تأثیر فراوان رسانه [[تلویزیون]] بر مردم به‌ویژه در حوزه فیلم، براین باور بود فیلم نباید انحرافی باشد و در جوانان انحراف ایجاد کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۹۷</ref> امام‌خمینی در راستای آموزش و تعلیم، تماشای فیلم‌های سازنده را خالی از اشکال شرعی می‌دانست؛ به شرطی که بیننده از روی [[شهوت]] به فیلم و شخصیت‌های آن نگاه نکند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۴۸</ref>؛ همچنین ایشان دیدن فیلم‌هایی که جنبه سازنده ندارند و آدمی را از اخلاق متعالی منحرف می‌سازند، ممنوع می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۱۴ و ۱۱/۱۹۶</ref> و به‌ویژه فیلم‌های کودکان و نوجوانان باید آموزنده باشند؛ چون باعث تربیت [[جوان|نسل جوان]] می‌شوند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۵۴؛ ۱۱/۱۹۷ و ۱۲/۳۲۶</ref>{{ببینید|رادیو|تلویزیون|سینما}}


== هنر در دوره پهلوی ==
== هنر در دوره پهلوی ==
از نگاه امام‌خمینی [[فرهنگ]] و هنر در دوره پهلوی محتوای خود را از دست داده و به ابتذال کشیده شده بود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۱۵–۲۱۶</ref>؛ لذا با مخالفت ایشان روبه‌رو شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۴ و ۵۴</ref> امام‌خمینی تصریح کرده است تمام آثار تجدد و تمدن در اسلام مجاز است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۶۲</ref> ایشان با اصل هنر و مظاهر آن، ازجمله سینما، رادیو و تلویزیون که به حال ملت مفید و باعث تربیت درست و رشد جوانان باشد، مخالفتی نداشت، بلکه با فحشا و عقب‌ماندگی جوانان<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۴–۳۵ و ۵۴</ref> و اینکه این رسانه‌ها به مراکز فحشا تبدیل شده، در خدمت بیگانگان قرار گیرند،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۵</ref> مخالف بود. ایشان تئاتر، سینما و تلویزیون را در آن دوران عامل تخدیر ملت و فساد اخلاق جوانان می‌دانست که باعث بی‌توجهی آنان به تولید و کسب دانش می‌شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۲۷؛ ۵/۲۶۲ و ۱۲/۲۶</ref>
از نگاه امام‌خمینی [[فرهنگ]] و هنر در دوره پهلوی محتوای خود را از دست داده و به ابتذال کشیده شده بود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۱۵–۲۱۶</ref>؛ لذا با مخالفت ایشان روبه‌رو شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۴ و ۵۴</ref> امام‌خمینی تصریح کرده است تمام آثار تجدد و تمدن در اسلام مجاز است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۶۲</ref> ایشان با اصل هنر و مظاهر آن، ازجمله [[سینما]]، رادیو و تلویزیون که به حال ملت مفید و باعث [[تربیت]] درست و رشد جوانان باشد، مخالفتی نداشت، بلکه با فحشا و [[عقب‌ماندگی]] جوانان<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۴–۳۵ و ۵۴</ref> و اینکه این رسانه‌ها به مراکز فحشا تبدیل شده، در خدمت بیگانگان قرار گیرند،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۵</ref> مخالف بود. ایشان تئاتر، سینما و تلویزیون را در آن دوران عامل تخدیر ملت و فساد اخلاق جوانان می‌دانست که باعث بی‌توجهی آنان به تولید و کسب دانش می‌شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۲۷؛ ۵/۲۶۲ و ۱۲/۲۶</ref>


== رابطه هنر و تعهد ==
== رابطه هنر و تعهد ==
امام‌خمینی معتقد بود هنر در [[عرفان اسلامی]] ترسیمِ روشن [[عدالت]] و شرافت و انصاف است و تنها به هنری باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب و ظلم را بیاموزد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴۵</ref> و این همان تعهدی است که هنر بر دوش دارد. هنر متعهد، هنری است که قصد ارتقای معنوی انسان معاصر را داشته باشد<ref>آوینی، رستاخیز جان، ۱۳۵</ref> و باورهای دینی و [[اعتقادات]] را نشان دهد.<ref>محدثی، هنر مکتبی، ۹۱</ref> در اسلام نیز تعهد در هنر، امری الزامی است و باید در راستای تحقق وظایف دینی باشد<ref>بستانی، اسلام و هنر، ۲۲</ref>؛ از این‌رو در نگاه امام‌خمینی هنری ارجمند است که در آن عنصر تعهد و سازندگی باشد؛ هنری که بتواند ارزش‌های مقدس را ترسیم کند و آدمی را از فساد بازدارد و به او ایده و امید بدهد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴۵–۱۴۶</ref> به نظر ایشان، هنر مردان خدا آن است که بدون هیاهوهای سیاسی و خودنمایی‌های شیطانی برای خدا به جهاد برخیزند و خود را فدای هدف کنند، نه [[هوای نفس|هوا]].<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۷۸–۴۷۹</ref>
امام‌خمینی معتقد بود هنر در عرفان اسلامی ترسیمِ روشن [[عدالت]] و شرافت و انصاف است و تنها به هنری باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب و [[ظلم]] را بیاموزد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴۵</ref> و این همان تعهدی است که هنر بر دوش دارد. هنر متعهد، هنری است که قصد ارتقای معنوی انسان معاصر را داشته باشد<ref>آوینی، رستاخیز جان، ۱۳۵</ref> و باورهای دینی و اعتقادات را نشان دهد.<ref>محدثی، هنر مکتبی، ۹۱</ref> در اسلام نیز تعهد در هنر، امری الزامی است و باید در راستای تحقق وظایف دینی باشد<ref>بستانی، اسلام و هنر، ۲۲</ref>؛ از این‌رو در نگاه امام‌خمینی هنری ارجمند است که در آن عنصر تعهد و سازندگی باشد؛ هنری که بتواند ارزش‌های مقدس را ترسیم کند و آدمی را از فساد بازدارد و به او ایده و امید بدهد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴۵–۱۴۶</ref> به نظر ایشان، هنر مردان خدا آن است که بدون هیاهوهای سیاسی و خودنمایی‌های شیطانی برای خدا به جهاد برخیزند و خود را فدای هدف کنند، نه هوا.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۷۸–۴۷۹</ref>


[[امام‌خمینی]] براین باور بود تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل‌دهنده [[اسلام ناب محمدی]]، اسلام [[ائمه هدی(ع)]]، اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه‌خوردگانِ تاریخِ تلخ و شرم‌آور محرومیت‌ها باشد و هنری زیبا و پاک است که کوبنده [[سرمایه‌داری]] مدرن و [[کمونیسم]] خون‌آشام و نابودکننده اسلام رفاه و [[تجمل]]، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی‌درد و در یک کلمه، «[[اسلام آمریکایی]]» باشد؛ چنان‌که هنر متعهد در نگاه ایشان، باید نشان‌دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی بوده، ترسیم‌گر روشنِ عدالت و شرافت و انصاف و تجسیم تلخکامی گرسنگانِ مغضوبِ قدرت و پول باشد. از این‌رو باید تنها به هنری پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب و در رأس آنان [[آمریکا]] و [[شوروی]] را بیاموزد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴۵</ref>
[[امام‌خمینی]] براین باور بود تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل‌دهنده [[اسلام ناب محمدی]]، اسلام [[امامان|ائمه هدی(ع)]]، اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه‌خوردگانِ تاریخِ تلخ و شرم‌آور محرومیت‌ها باشد و هنری زیبا و پاک است که کوبنده [[سرمایه‌داری]] مدرن و [[کمونیسم]] خون‌آشام و نابودکننده اسلام [[رفاه]] و تجمل، اسلام [[التقاط]]، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی‌درد و در یک کلمه، «[[اسلام آمریکایی]]» باشد؛ چنان‌که هنر متعهد در نگاه ایشان، باید نشان‌دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی بوده، ترسیم‌گر روشنِ عدالت و شرافت و انصاف و تجسیم تلخکامی گرسنگانِ مغضوبِ قدرت و پول باشد. از این‌رو باید تنها به هنری پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب و در رأس آنان [[آمریکا]] و [[شوروی]] را بیاموزد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴۵</ref>


== هنر موسیقی ==
== هنر موسیقی ==
[[فیثاغورث]] و [[افلاطون]]، موسیقی را از آن جهت مؤثر می‌دانستند که آدمی را به یاد نغمه‌های موزون حرکت آسمان در عالم بالا می‌انداخت؛ لذا موسیقی این‌دنیایی باید یادآور نغمات آسمانی و باعث وجد آدمی باشد<ref>تقوی، تأملات فرهنگی، ۳۱۱</ref> و اگر انسان را به فکر و اندیشه وادارد و او را در عالمی برتر از روزمرگی سیر دهد و آهنگش محتوایی عرفانی و معنوی داشته باشد، به گونه‌ای که دریچه‌ای از جهان دیگر به روی انسان باز کند، شنیدن آن اشکالی ندارد<ref>محدثی، هنر مکتبی، ۱۳۷</ref>؛ اما اگر از این مسیر منحرف شود، مخدر خواهد بود؛ از این‌رو امام‌خمینی موسیقی را ـ به‌ویژه در [[رژیم پهلوی]] ـ عامل تخدیر ذهن جوانان و غیرفعال‌شدن مغز آنان می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۰۰</ref>؛ اما پس از [[انقلاب اسلامی]] بخشی از آن را به‌صراحت تأیید کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۴۰</ref> از نظر ایشان موسیقی از اموری است که هر کسی بر حسب طبع، از آن لذت می‌برد، ولی مداومت در شنیدن آن، چون مواد مخدر باعث کشیده‌شدن جوانان به بیهودگی شده، آنان را از تفکر دربارهٔ مسائل جدی بازمی‌دارد. در چنین مواقعی، موسیقی مانند هروئین است و کسی که زیاد موسیقی گوش می‌کند، مانند یک معتاد است و دشمن نیز پیش از انقلاب اسلامی، به آن دامن می‌زد تا جوانان کشور را از مسائل اصلی بازدارد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۱۵۷، ۱۷۵، ۲۰۰ و ۱۰/۳۷</ref> {{ببینید|موسیقی}}.
[[فیثاغورث]] و [[افلاطون]]، موسیقی را از آن جهت مؤثر می‌دانستند که آدمی را به یاد نغمه‌های موزون حرکت آسمان در عالم بالا می‌انداخت؛ لذا موسیقی این‌دنیایی باید یادآور نغمات آسمانی و باعث وجد آدمی باشد<ref>تقوی، تأملات فرهنگی، ۳۱۱</ref> و اگر انسان را به فکر و اندیشه وادارد و او را در عالمی برتر از روزمرگی سیر دهد و آهنگش محتوایی عرفانی و معنوی داشته باشد، به گونه‌ای که دریچه‌ای از جهان دیگر به روی انسان باز کند، شنیدن آن اشکالی ندارد<ref>محدثی، هنر مکتبی، ۱۳۷</ref>؛ اما اگر از این مسیر منحرف شود، مخدر خواهد بود؛ از این‌رو [[امام‌خمینی]] موسیقی را ـ به‌ویژه در [[رژیم پهلوی]] ـ عامل تخدیر ذهن جوانان و غیرفعال‌شدن مغز آنان می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۰۰</ref>؛ اما پس از [[انقلاب اسلامی]] بخشی از آن را به‌صراحت تأیید کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۴۰</ref> از نظر ایشان موسیقی از اموری است که هر کسی بر حسب طبع، از آن لذت می‌برد، ولی مداومت در شنیدن آن، چون مواد مخدر باعث کشیده‌شدن [[جوانان]] به بیهودگی شده، آنان را از تفکر دربارهٔ مسائل جدی بازمی‌دارد. در چنین مواقعی، موسیقی مانند هروئین است و کسی که زیاد موسیقی گوش می‌کند، مانند یک معتاد است و دشمن نیز پیش از انقلاب اسلامی، به آن دامن می‌زد تا جوانان کشور را از مسائل اصلی بازدارد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۱۵۷، ۱۷۵، ۲۰۰ و ۱۰/۳۷</ref> {{ببینید|موسیقی}}.


== وظایف دست‌اندرکاران امور هنری ==
== وظایف دست‌اندرکاران امور هنری ==
هنر راهی برای تکامل مادی و معنوی بشر است<ref>جناتی، بررسی هنر و زیبایی، ۶۰</ref>؛ لذا به واسطه ماندگاری هنر بر ذهن آدمی، اگر هنرمند و متولی امور هنری از [[دین]] فاصله بگیرد، خطر سقوطش در دام [[شیطان]] بسیار است و موجب بیراهه‌رفتن مخاطبانش نیز خواهد شد.<ref>مددپور، حکمت معنوی، ۱۳۲ و ۱۳۹</ref> امام‌خمینی به هنرمندان و مسئولان توصیه می‌کرد برای ساخت فرهنگی انسانی و هنری با [[ارزش‌های اسلامی]] و اخلاقی، متحمل زحمت‌های فراوانی شده، سینما و تئاتری انسانی ـ اسلامی ارائه دهند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۱۶–۲۱۷</ref> و با هنرشان مردم و نسل‌های فعلی و آینده را آگاه سازند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۱۰</ref> همچنین ایشان دربارهٔ فیلم‌هایی که ساخته می‌شد، تأکید می‌کرد بررسی کافی صورت گیرد تا سازندگان فیلم‌ها از بازماندگان رژیم پهلوی نباشند و قصد انحراف و [[فساد]] در میان مردم را نداشته باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۹۷ و ۱۲/۲۹۲، ۳۲۶</ref> ایشان فیلم‌های ایرانی را بهتر از فیلم‌های خارجی دانسته، معتقد بود بیشتر فیلم‌های خارجی که به ایران می‌آیند، استعماری هستند و مسئولان باید آنها را حذف کنند؛ مگر صد در صد صحیح باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۹۲</ref> امام‌خمینی از هنرمندان متعهد می‌خواست با هنرشان راه و روش زندگی شرافتمندانه و آزاداندیشانه را به ملت بیاموزند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۹</ref>؛ زیرا هنرمندان تنها زمانی می‌توانند کوله‌بار مسئولیت خود را بی‌دغدغه زمین بگذارند که مطمئن شوند مردم در چارچوب [[مکتب اسلام]] به حیات جاویدان رسیده‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴۵</ref>
هنر راهی برای تکامل مادی و معنوی بشر است<ref>جناتی، بررسی هنر و زیبایی، ۶۰</ref>؛ لذا به واسطه ماندگاری هنر بر ذهن آدمی، اگر هنرمند و متولی امور هنری از [[دین]] فاصله بگیرد، خطر سقوطش در دام [[شیطان]] بسیار است و موجب بیراهه‌رفتن مخاطبانش نیز خواهد شد.<ref>مددپور، حکمت معنوی، ۱۳۲ و ۱۳۹</ref> امام‌خمینی به هنرمندان و [[مسئولان و کارگزاران|مسئولان]] توصیه می‌کرد برای ساخت فرهنگی انسانی و هنری با ارزش‌های اسلامی و اخلاقی، متحمل زحمت‌های فراوانی شده، سینما و تئاتری انسانی ـ اسلامی ارائه دهند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۱۶–۲۱۷</ref> و با هنرشان مردم و نسل‌های فعلی و آینده را آگاه سازند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۱۰</ref> همچنین ایشان دربارهٔ فیلم‌هایی که ساخته می‌شد، تأکید می‌کرد بررسی کافی صورت گیرد تا سازندگان فیلم‌ها از بازماندگان [[رژیم پهلوی]] نباشند و قصد [[انحراف]] و فساد در میان مردم را نداشته باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۹۷ و ۱۲/۲۹۲، ۳۲۶</ref> ایشان فیلم‌های ایرانی را بهتر از فیلم‌های خارجی دانسته، معتقد بود بیشتر فیلم‌های خارجی که به ایران می‌آیند، استعماری هستند و مسئولان باید آنها را حذف کنند؛ مگر صد در صد صحیح باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۹۲</ref> امام‌خمینی از هنرمندان متعهد می‌خواست با هنرشان راه و روش زندگی شرافتمندانه و آزاداندیشانه را به ملت بیاموزند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۹</ref>؛ زیرا هنرمندان تنها زمانی می‌توانند کوله‌بار مسئولیت خود را بی‌دغدغه زمین بگذارند که مطمئن شوند مردم در چارچوب [[مکتب اسلام]] به حیات جاویدان رسیده‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴۵</ref>


== هنر و دفاع مقدس ==
== هنر و دفاع مقدس ==
در دوران [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، [[هنر دفاع مقدس]] همپای دفاع، رشد کرد. هنرمندان با هنرنمایی در عظمت [[جهاد]] برای اعتلای مکتب [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] و دفاع از میهن اسلامی و پیوند دادن دفاع رزمندگان با [[قیام کربلا]] و [[امام‌حسین(ع)]] و با یاری‌گرفتن از هنرهای نقاشی،<ref>خزایی، نمادگرایی، ۳</ref> خوشنویسی، [[شعر]]، [[خطابه]]، تئاتر، فیلم و… به برانگیختن رزمندگان و مردم در جبهه و پشت جبهه همت گماردند.<ref>رهنورد، مکتب هنر انقلاب، ۳۰؛ محبی، هنر نقاشی، ۸۲</ref>
در دوران [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، هنر دفاع مقدس همپای دفاع، رشد کرد. هنرمندان با هنرنمایی در عظمت [[جهاد]] برای اعتلای مکتب [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] و دفاع از میهن اسلامی و پیوند دادن دفاع [[رزمندگان]] با [[قیام کربلا]] و [[امام‌حسین(ع)]] و با یاری‌گرفتن از هنرهای نقاشی،<ref>خزایی، نمادگرایی، ۳</ref> خوشنویسی، [[شعر]]، خطابه، تئاتر، فیلم و… به برانگیختن رزمندگان و مردم در جبهه و پشت جبهه همت گماردند.<ref>رهنورد، مکتب هنر انقلاب، ۳۰؛ محبی، هنر نقاشی، ۸۲</ref>


امام‌خمینی رزمندگان اسلام را هنرمندان واقعی می‌دانست که شهادت‌شان، هنر و سرمایه‌ای زوال‌ناپذیر است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴۵</ref> و خون هنرمندان فرزانه در جبهه عشق و شهادت، هنری بود که به تناسب عظمت انقلاب اسلامی، جان زیباپسندان را معطر می‌ساخت. هنرمندان دفاع مقدس، برای خدا و سربلندی مردم جنگیدند و در راه پیروزی اسلام، مدعیان هنر بی‌درد را رسوا کردند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴۵–۱۴۶</ref>؛ از این‌رو امام‌خمینی از همه دولت‌مردان، گویندگان و هنرمندان درخواست کرد فداکاری و هنر رزمندگان را با گفتار و نوشتار خود به نمایش گذاشته،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۵۲۰–۵۲۱</ref> مردم را آگاه کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۱۰</ref> با این حال، خاطرنشان کرده است شاید هنرمندان بتوانند دلاوری رزمندگان را در زیر آتش گلوله و توپ تجسم نمایند و پیروزی هنرمندانه آنان را در برابر موشک و بمب نشان دهند، اما بُعد الهی عرفانی هنر شجاعت رزمندگان ترسیم‌ناشدنی است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۳۲–۳۳۳</ref>
امام‌خمینی رزمندگان اسلام را هنرمندان واقعی می‌دانست که شهادت‌شان، هنر و سرمایه‌ای زوال‌ناپذیر است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴۵</ref> و خون هنرمندان فرزانه در جبهه عشق و [[شهادت]]، هنری بود که به تناسب عظمت انقلاب اسلامی، جان زیباپسندان را معطر می‌ساخت. هنرمندان دفاع مقدس، برای خدا و سربلندی مردم جنگیدند و در راه پیروزی اسلام، مدعیان هنر بی‌درد را رسوا کردند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴۵–۱۴۶</ref>؛ از این‌رو امام‌خمینی از همه دولت‌مردان، گویندگان و هنرمندان درخواست کرد فداکاری و هنر رزمندگان را با گفتار و نوشتار خود به نمایش گذاشته،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۵۲۰–۵۲۱</ref> مردم را آگاه کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۱۰</ref> با این حال، خاطرنشان کرده است شاید هنرمندان بتوانند دلاوری رزمندگان را در زیر آتش گلوله و توپ تجسم نمایند و پیروزی هنرمندانه آنان را در برابر موشک و بمب نشان دهند، اما بُعد الهی عرفانی هنر شجاعت رزمندگان ترسیم‌ناشدنی است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۳۲–۳۳۳</ref>


== جلوه‌های هنر در شخصیت امام‌خمینی ==
== جلوه‌های هنر در شخصیت امام‌خمینی ==
امام‌خمینی روحی لطیف داشت و از منظر عرفان که همزاد هنر است، به مقوله هنر می‌نگریست.<ref>مرادی، امام‌خمینی، ۲۶۰–۲۶۲</ref> ایشان خود هنرمند و هنرشناس بود و از میان هنرها به خوشنویسی، شعر و نثر می‌پرداخت. ایشان خط و خوشنویسی را نزد یکی از استادان مدرسه تازه‌تأسیس احمدیه، آقاحمزه محلاتی آموخت.<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۳۹</ref> شعر ایشان نیز که برگرفته از روح بلند عرفانی و وسعت اندیشه ایشان است؛ به قصد شعر و شاعری سروده نشده و تنها جلوه‌ای از جلوه‌های روح بلند ایشان و نشانه‌ای از آفرینش الهی است<ref>مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۶۴–۶۵</ref>{{ببینید|دیوان امام‌خمینی|شعر}}
امام‌خمینی روحی لطیف داشت و از منظر عرفان که همزاد هنر است، به مقوله هنر می‌نگریست.<ref>مرادی، امام‌خمینی، ۲۶۰–۲۶۲</ref> ایشان خود هنرمند و هنرشناس بود و از میان هنرها به خوشنویسی، [[شعر]] و نثر می‌پرداخت. ایشان خط و خوشنویسی را نزد یکی از استادان مدرسه تازه‌تأسیس احمدیه، آقاحمزه محلاتی آموخت.<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۳۹</ref> شعر ایشان نیز که برگرفته از روح بلند عرفانی و وسعت اندیشه ایشان است؛ به قصد شعر و شاعری سروده نشده و تنها جلوه‌ای از جلوه‌های روح بلند ایشان و نشانه‌ای از آفرینش الهی است<ref>مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۶۴–۶۵</ref>{{ببینید|دیوان امام‌خمینی|شعر}}


پیام‌های نوشتاری [[امام‌خمینی]] نیز سرشار از صناعات ادبی است که بر غنای آن نوشته‌ها و جذابیت هنری آنها افزوده است.<ref>محدثی، امام‌خمینی و هنر، ۳۳۹</ref> از نگاهی دیگر، گرچه برخی هنر امام‌خمینی را در [[عرفان]] و [[فلسفه]] ایشان می‌دانند و عده‌ای در شعرشان، اما هنر امام‌خمینی در مبارزه پیگیر ایشان با واپس‌گرایان و مقدس‌مآبان است. امام‌خمینی با استفاده از [[فقه]]، عرفان، [[کلام]]، فلسفه و شعر، هنر رهایی مردم ستم‌دیده از قید متحجران را نمایان کرد.<ref>خمینی، آئینه آفتاب، ۲۳۳</ref> نهضتی که ایشان آغازگر آن بود، باعث تحول عمیق عرصه ادب و هنر شد و اهل هنر و ادب را برانگیخت تا با مفاسد آشکار نظام ظلم مبارزه کنند.<ref>مؤسسه تنظیم، مقدمه دیوان امام‌خمینی، ۲۹</ref> پیش از انقلاب اسلامی هنر بیشتر در خدمت مفاهیم غیر دینی بود، اما با پیروزی انقلاب، هنر انقلاب اسلامی با عنوان مکتبی هنری در فرایند شکل‌گیری انقلاب شکل گرفت. حسینیه‌ها و مساجد نیز که خاستگاه اولیه و منابع دینی و مذهبی و سیاسی بودند، در مقام منابع مضمونی، همه در قلمرو هنر ظاهر شدند.<ref>رهنورد، مکتب هنر انقلاب، ۲۸–۲۹</ref>
پیام‌های نوشتاری [[امام‌خمینی]] نیز سرشار از صناعات ادبی است که بر غنای آن نوشته‌ها و جذابیت هنری آنها افزوده است.<ref>محدثی، امام‌خمینی و هنر، ۳۳۹</ref> از نگاهی دیگر، گرچه برخی هنر امام‌خمینی را در [[عرفان]] و [[فلسفه]] ایشان می‌دانند و عده‌ای در شعرشان، اما هنر امام‌خمینی در مبارزه پیگیر ایشان با واپس‌گرایان و مقدس‌مآبان است. امام‌خمینی با استفاده از [[فقه]]، عرفان، [[کلام]]، فلسفه و شعر، هنر رهایی مردم ستم‌دیده از قید متحجران را نمایان کرد.<ref>خمینی، آئینه آفتاب، ۲۳۳</ref> نهضتی که ایشان آغازگر آن بود، باعث تحول عمیق عرصه ادب و هنر شد و اهل هنر و ادب را برانگیخت تا با مفاسد آشکار نظام ظلم مبارزه کنند.<ref>مؤسسه تنظیم، مقدمه دیوان امام‌خمینی، ۲۹</ref> پیش از [[انقلاب اسلامی]] هنر بیشتر در خدمت مفاهیم غیر دینی بود، اما با پیروزی انقلاب، هنر انقلاب اسلامی با عنوان مکتبی هنری در فرایند شکل‌گیری انقلاب شکل گرفت. حسینیه‌ها و [[مساجد]] نیز که خاستگاه اولیه و منابع دینی و مذهبی و سیاسی بودند، در مقام منابع مضمونی، همه در قلمرو هنر ظاهر شدند.<ref>رهنورد، مکتب هنر انقلاب، ۲۸–۲۹</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
۲۱٬۳۲۴

ویرایش