پرش به محتوا

مجازات: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۷ آذر ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
==انواع مجازات==
==انواع مجازات==
در اسلام برای جرم‌های مختلف، مجازات‌هایی در نظر گرفته شده‌است:
در اسلام برای جرم‌های مختلف، مجازات‌هایی در نظر گرفته شده‌است:
*'''حدود:''' به مجازات شرعی معین در قبال انجام جرمی خاص، «حد» گفته می‌شود.<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱۴، ص۳۲۵؛ طباطبایی، ریاض المسائل، ج۱۵، ص۴۳۰.</ref> [[امام‌خمینی]] شش مورد زنا، لواط، قذف، [[نوشیدن شراب]]، دزدی و [[محاربه]] را از جرم‌های موجب حد دانسته‌است.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۳۲-۴۶۷.</ref> ایشان برای موارد دیگری نیز [[حد قتل]]<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۵۲-۴۶۸.</ref> یا [[حد تازیانه]] ذکر کرده‌است.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۴۸.</ref> نوع مجازات حد در هر یک از این جرم‌ها متفاوت است که اعدام، سنگسار، تازیانه یا قطع عضو است. حدود جنبه حق‌اللهی دارند و جز در موارد خاص قابل گذشت نیستند.{{ببینید|مقاله حدود}}
*'''حدود:''' به مجازات شرعی معین در قبال انجام جرمی خاص، «حد» گفته می‌شود.<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱۴، ص۳۲۵؛ طباطبایی، ریاض المسائل، ج۱۵، ص۴۳۰.</ref> [[امام‌خمینی]] شش مورد زنا، لواط، قذف، [[نوشیدن شراب]]، دزدی و [[محاربه]] را از جرم‌های موجب حد دانسته‌است.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۳۲-۴۶۷.</ref> ایشان برای موارد دیگری نیز [[حد قتل]]<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۵۲-۴۶۸.</ref> یا [[حد تازیانه]] ذکر کرده‌است.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۴۸.</ref> نوع مجازات حد در هر یک از این جرم‌ها متفاوت است که اعدام، سنگسار، تازیانه یا قطع عضو است. حدود جنبه حق‌اللهی دارند و جز در موارد خاص قابل گذشت نیستند.{{ببینید|حدود}}
*'''قصاص:''' به استیفای مثل جنایت نسبت به جانی قصاص گفته می‌شود<ref>شهید ثانی، الروضة البهیه، ج۱۰، ص۱۱؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۴۲، ص۷.</ref> و در صورت ارتکاب عمدیِ قتل نفس یا قطع عضو یا واردکردن جراحت و صدمه به دیگری، حکم به قصاص می‌شود.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۲، ص۷؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۸۳-۴۸۸ و ص۵۱۳.</ref> قصاص حق ولیّ دم و کسی است که به او جنایت وارد شده‌است؛ البته آنان می‌توانند گذشت کنند یا آن را به دیه تبدیل کنند.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۵۰۷.</ref>{{ببینید|مقاله قصاص}}
*'''قصاص:''' به استیفای مثل جنایت نسبت به جانی قصاص گفته می‌شود<ref>شهید ثانی، الروضة البهیه، ج۱۰، ص۱۱؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۴۲، ص۷.</ref> و در صورت ارتکاب عمدیِ قتل نفس یا قطع عضو یا واردکردن جراحت و صدمه به دیگری، حکم به قصاص می‌شود.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۲، ص۷؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۸۳-۴۸۸ و ص۵۱۳.</ref> قصاص حق ولیّ دم و کسی است که به او جنایت وارد شده‌است؛ البته آنان می‌توانند گذشت کنند یا آن را به دیه تبدیل کنند.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۵۰۷.</ref>{{ببینید|قصاص}}
*'''دیات:''' دیه مالی است که به سبب جنایت غیر عمد یا شبه عمد بر نفس یا عضو، به مجنی‌علیه (شخص ضرردیده از جنایت) یا ولیّ دم او پرداخت می‌شود؛<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۳، ص۲؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۵۲۵.</ref> البته در مواردی که قصاص جایز نباشد یا ولی دم یا مجنی‌علیه از قصاص گذشت کنند نیز دیه مطرح می‌شود.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۵۰۷.</ref> دیه قتل نفس مرد مسلمان، یکی از یکصد شتر، دویست گاو، هزار گوسفند، یا دویست حُله یَمانی، هزار دینار مسکوک یا ده هزار درهم مسکوک، به انتخاب مجرم است. دیه نفس زن، نصف دیه مرد است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۳، ص۴؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۵۲۶.</ref> درباره جنایت بر هر یک از اعضا و جوارح بدن نیز درصدی نسبت به دیه کامل، مشخص شده‌است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۳، ص۱۶۸-۳۸۹.</ref> چنانچه میزان دیه تا یک‌سوم دیه کامل باشد، دیه زن و مرد برابر است و در مواردی که میزان دیه، بیشتر از آن باشد، دیه زن نصف دیه مرد تعیین شده‌است.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۵۶۸.</ref> در مورد هر آنچه که در اسلام اندازه دیه آن معین نشده باشد، جانی به میزان خسارتی که وارد کرده محکوم می‌شود که به آن «اَرش» گفته می‌شود.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۳، ص۱۶۸؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۵۴۱.</ref>
*'''دیات:''' دیه مالی است که به سبب جنایت غیر عمد یا شبه عمد بر نفس یا عضو، به مجنی‌علیه (شخص ضرردیده از جنایت) یا ولیّ دم او پرداخت می‌شود؛<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۳، ص۲؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۵۲۵.</ref> البته در مواردی که قصاص جایز نباشد یا ولی دم یا مجنی‌علیه از قصاص گذشت کنند نیز دیه مطرح می‌شود.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۵۰۷.</ref> دیه قتل نفس مرد مسلمان، یکی از یکصد شتر، دویست گاو، هزار گوسفند، یا دویست حُله یَمانی، هزار دینار مسکوک یا ده هزار درهم مسکوک، به انتخاب مجرم است. دیه نفس زن، نصف دیه مرد است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۳، ص۴؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۵۲۶.</ref> درباره جنایت بر هر یک از اعضا و جوارح بدن نیز درصدی نسبت به دیه کامل، مشخص شده‌است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۳، ص۱۶۸-۳۸۹.</ref> چنانچه میزان دیه تا یک‌سوم دیه کامل باشد، دیه زن و مرد برابر است و در مواردی که میزان دیه، بیشتر از آن باشد، دیه زن نصف دیه مرد تعیین شده‌است.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۵۶۸.</ref> در مورد هر آنچه که در اسلام اندازه دیه آن معین نشده باشد، جانی به میزان خسارتی که وارد کرده محکوم می‌شود که به آن «اَرش» گفته می‌شود.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۳، ص۱۶۸؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۵۴۱.</ref>
*'''تعزیرات:''' این دسته از مجازات که اندازه آن در قوانین شرع معین نشده‌است، به دو دسته [[تعزیرات شرعی]] و حکومتی تقسیم شده‌است:
*'''تعزیرات:''' این دسته از مجازات که اندازه آن در قوانین شرع معین نشده‌است، به دو دسته [[تعزیرات شرعی]] و حکومتی تقسیم شده‌است:
#'''تعزیرات شرعی:''' مجازاتی است که در بیشتر موارد، مقدار آن در شرع تعیین نشده و به نظر [[حاکم]] واگذار شده‌است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۲۵۴.</ref> امام‌خمینی بر این باور است که هر کسی که ترک واجب کند یا مرتکب حرام شود، مستحق تعزیر است، به شرطی که آن عمل از [[گناهان کبیره]] و یا از گناهانی باشد که بر حرام‌بودن آن [[اجماع]] وجود دارد. در هر جرمی اندازه تعزیر کمتر از مقدار حدّ است.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۵۳؛ امام خمینی، استفتائات، ج۳، ص۴۵۴.</ref> بیشتر موارد تعزیر، تازیانه و حبس است.{{ببینید|مقاله تعزیرات}}
#'''تعزیرات شرعی:''' مجازاتی است که در بیشتر موارد، مقدار آن در شرع تعیین نشده و به نظر [[حاکم]] واگذار شده‌است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۲۵۴.</ref> امام‌خمینی بر این باور است که هر کسی که ترک واجب کند یا مرتکب حرام شود، مستحق تعزیر است، به شرطی که آن عمل از [[گناهان کبیره]] و یا از گناهانی باشد که بر حرام‌بودن آن [[اجماع]] وجود دارد. در هر جرمی اندازه تعزیر کمتر از مقدار حدّ است.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۵۳؛ امام خمینی، استفتائات، ج۳، ص۴۵۴.</ref> بیشتر موارد تعزیر، تازیانه و حبس است.{{ببینید|تعزیرات}}
#'''تعزیرات حکومتی:''' این قسم، مجازاتی است که در قوانین شرع معین نشده و [[حاکم شرع]] برای برقراری نظم عمومی جامعه آن را تعیین می‌کند. امام‌خمینی در مواردی که جرم جنبه عمومی دارد و با وضع مقررات حکومتی و احکام سلطانی مانند قانون قاچاق، گمرکات، تخلفات رانندگی، قوانین شهرداری و ممنوعیت [[احتکار]] و [[گران‌فروشی]] از آن جلوگیری می‌شود، قائل شده‌است غیر از تعزیرات شرعی، می‌توان این دسته از متخلفان را با مجازات‌های بازدارنده مجازات کرد.<ref>امام خمینی، استفتائات، ج۳، ص۴۵۶ و ص۵۰۵-۵۰۶؛ امام خمینی، صحیفه، ج۲۰، ص۴۱۷-۴۱۸.</ref> مجازات‌های بازدارنده در قوانین [[جمهوری اسلامی ایران]] مواردی چون حبس، جزای نقدی، تعطیلی محل کسب و کار، محرومیت از حقوق اجتماعی و لغو پروانه است.<ref>قانون مجازات اسلامی، مصوب ۱۳۹۲، ماده ۱۸.</ref>{{ببینید|مقاله تعزیرات}}
#'''تعزیرات حکومتی:''' این قسم، مجازاتی است که در قوانین شرع معین نشده و [[حاکم شرع]] برای برقراری نظم عمومی جامعه آن را تعیین می‌کند. امام‌خمینی در مواردی که جرم جنبه عمومی دارد و با وضع مقررات حکومتی و احکام سلطانی مانند قانون قاچاق، گمرکات، تخلفات رانندگی، قوانین شهرداری و ممنوعیت [[احتکار]] و [[گران‌فروشی]] از آن جلوگیری می‌شود، قائل شده‌است غیر از تعزیرات شرعی، می‌توان این دسته از متخلفان را با مجازات‌های بازدارنده مجازات کرد.<ref>امام خمینی، استفتائات، ج۳، ص۴۵۶ و ص۵۰۵-۵۰۶؛ امام خمینی، صحیفه، ج۲۰، ص۴۱۷-۴۱۸.</ref> مجازات‌های بازدارنده در قوانین [[جمهوری اسلامی ایران]] مواردی چون حبس، جزای نقدی، تعطیلی محل کسب و کار، محرومیت از حقوق اجتماعی و لغو پروانه است.<ref>قانون مجازات اسلامی، مصوب ۱۳۹۲، ماده ۱۸.</ref>{{ببینید|تعزیرات}}
*'''مجازات تکمیلی و تبعی:''' مجازات تکمیلی مجازاتی است که به حسب قانون به [[قاضی]] اختیار داده شده افزون بر مجازات اصلی که ذکر شد، برای خنثی‌سازی جرم در آینده و اصلاح مجرم و مانند آن، مجرم را محکوم به آن کند، مانند اقامت اجباری در محل معین، منع از اشتغال به شغل، حرفه یا کار معین، انفصال از خدمات دولتی و عمومی، الزام به خدمات عمومی.<ref>قانون مجازات اسلامی، مصوب ۱۳۹۲، ماده ۲۳.</ref> به مجازاتی که به حکم قانون و به تبع محکومیتی، بار می‌شود و نیازی به قید آن در حکم دادگاه وجود ندارد، مجازات تبعی گویند؛ مانند جایزنبودنِ امام جماعت‌شدن برای شخصی که [[حد شرعی]] بر او جاری شده‌است.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۲۶۱.</ref> تقسیم اموال مرد [[مرتد فطری]] میان وارثان پیش از کشته‌شدن وی <ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۰۵؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۳۴۹.</ref> از میان‌رفتن رابطه زوجیت مرتد با همسرش در همه موارد [[ارتداد]]<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۳۴۹.</ref> و برخی از محرومیت‌های اجتماعی که در قانون به آن اشاره شده‌است، مانند محرومیت از داوطلب‌شدن در انتخابات‌های مختلف مثل [[ریاست‌جمهوری]]، [[مجلس خبرگان]]، [[مجلس شورای اسلامی]]، شوراهای اسلامی شهر و روستا، عضویت در بعضی منصب‌های قانونی مانند [[شورای نگهبان]] و [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]]، هیئت دولت و دیوان عدالت اداری.<ref>قانون مجازات اسلامی، مصوب ۱۳۹۲، ماده ۲۶.</ref>
*'''مجازات تکمیلی و تبعی:''' مجازات تکمیلی مجازاتی است که به حسب قانون به [[قاضی]] اختیار داده شده افزون بر مجازات اصلی که ذکر شد، برای خنثی‌سازی جرم در آینده و اصلاح مجرم و مانند آن، مجرم را محکوم به آن کند، مانند اقامت اجباری در محل معین، منع از اشتغال به شغل، حرفه یا کار معین، انفصال از خدمات دولتی و عمومی، الزام به خدمات عمومی.<ref>قانون مجازات اسلامی، مصوب ۱۳۹۲، ماده ۲۳.</ref> به مجازاتی که به حکم قانون و به تبع محکومیتی، بار می‌شود و نیازی به قید آن در حکم دادگاه وجود ندارد، مجازات تبعی گویند؛ مانند جایزنبودنِ امام جماعت‌شدن برای شخصی که [[حد شرعی]] بر او جاری شده‌است.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۲۶۱.</ref> تقسیم اموال مرد [[مرتد فطری]] میان وارثان پیش از کشته‌شدن وی <ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۰۵؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۳۴۹.</ref> از میان‌رفتن رابطه زوجیت مرتد با همسرش در همه موارد [[ارتداد]]<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۳۴۹.</ref> و برخی از محرومیت‌های اجتماعی که در قانون به آن اشاره شده‌است، مانند محرومیت از داوطلب‌شدن در انتخابات‌های مختلف مثل [[ریاست‌جمهوری]]، [[مجلس خبرگان]]، [[مجلس شورای اسلامی]]، شوراهای اسلامی شهر و روستا، عضویت در بعضی منصب‌های قانونی مانند [[شورای نگهبان]] و [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]]، هیئت دولت و دیوان عدالت اداری.<ref>قانون مجازات اسلامی، مصوب ۱۳۹۲، ماده ۲۶.</ref>


خط ۵۹: خط ۵۹:
==سقوط مجازات==
==سقوط مجازات==
در احکام اسلامی بنابر ضوابطی برخی از مجازات‌ها قابل گذشت یا ساقط‌شدن هستند:
در احکام اسلامی بنابر ضوابطی برخی از مجازات‌ها قابل گذشت یا ساقط‌شدن هستند:
*'''وجود شبهه:''' در فقه اسلامی به استناد<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۸، ص۴۶.</ref> روایات تأکید شده‌است که اگر شبهه‌ای در ثبوت مجازات و حدود وارد شود، منتفی می‌شود<ref>طوسی، المبسوط، ج۸، ص۲۴۴.</ref> که از آن در باب حدود به قاعده «درء» تعبیر می‌شود<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۳۳۴ و ص۶۴۶.</ref> و از اسباب سقوط مجازات است.{{ببینید|مقاله حدود}}
*'''وجود شبهه:''' در فقه اسلامی به استناد<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۸، ص۴۶.</ref> روایات تأکید شده‌است که اگر شبهه‌ای در ثبوت مجازات و حدود وارد شود، منتفی می‌شود<ref>طوسی، المبسوط، ج۸، ص۲۴۴.</ref> که از آن در باب حدود به قاعده «درء» تعبیر می‌شود<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۳۳۴ و ص۶۴۶.</ref> و از اسباب سقوط مجازات است.{{ببینید|حدود}}
*'''ثبوت توبه:''' در شریعت اسلامی برخی از مجازات‌ها در صورت توبه مجرم ساقط می‌شوند<ref>مائده، ۳۹؛ نساء، ۱۶؛ نور، ۴ ـ ۵.</ref> که با توجه به فلسفه مجازات که صرف انتقام و تنبیه مجرم مد نظر نیست، بلکه تربیت و اصلاح است، معنا پیدا می‌کند. قلمرو اثربخشی توبه در سقوط مجازات دنیوی، در جرم‌هایی است که به [[حق‌الله]] برگشت کند، مانند نوشیدن شراب، لواط و زنای به غیر زور و عنف که بنابر نظر [[مشهور فقها]] اگر شخص پیش از آشکارشدنِ جرم و اثبات آن در محکمه، [[توبه]] کند، مجازات و حد شرعی ساقط می‌شود<ref>ابن‌فهد، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، ج۵، ص۱۲۳-۱۲۴؛ شهید ثانی، الروضة البهیه، ج۹، ص۵۷ و ص۱۵۴؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۳۹.</ref> تا آنجاکه در روایات کسانی که مرتکب این دست گناهان شده و اقرار به آن کرده و آبروی خود را می‌برند سخت نکوهش شده‌اند و تاکید شده‌است این افراد پیش خود توبه کنند و آن را علنی نسازند؛<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۸، ص۳۶.</ref> بلکه در کتاب‌های فقهی آمده می‌توان به مجرم مطالبی تلقین کرد که با بیان آن، حد ساقط شود؛ زیرا این موارد به گونه‌ای است که با اعتراف ثابت و با انکار ساقط می‌شوند؛<ref>طوسی، المبسوط، ج۸، ص۱۵۰ و ص۱۷۸؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱۳، ص۴۱۸.</ref> حتی در [[محارب]] اگر پیش از آنکه به مجرم غلبه پیدا کنند، توبه کند، حد او ساقط می‌شود.<ref>مائده، ۳۳ ـ ۳۴؛ شهید اول، الدروس الشرعیه، ج۲، ص۶۱؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۶۸.</ref> تعزیرات نیز با توبه پیش از آشکارشدن و ثبوت جرم، ساقط می‌شوند.<ref>اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ج۱۳، ص۱۱۸.</ref> اما اگر گناهی که مربوط به حق‌الله است، در محکمه ثابت شود، توبه حد را ساقط نمی‌کند؛<ref>طوسی، المبسوط، ج۸، ص۱۷۸؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۴۷.</ref> همچنین در جرم‌هایی که به دیگران برگشت می‌کند و پای [[حق‌الناس]] مطرح است، توبه عبارت از پشیمانی از گذشته و تکرارنکردن جرم و گناه، ادای حق مردم و به دست آوردن رضایت آنان است و آمادگی بر اجرای قصاص یا پرداخت دیه درصورتی است که به جان و بدن دیگری آسیبی وارد آورد؛ از این‌رو توبه مجازات را ساقط نمی‌کند، بلکه اثر توبه تنها در حیات اخروی افراد ظاهر می‌شود.<ref>ابن‌فهد، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، ج۵، ص۱۳۸-۱۴۰.</ref>{{ببینید|مقاله توبه}}
*'''ثبوت توبه:''' در شریعت اسلامی برخی از مجازات‌ها در صورت توبه مجرم ساقط می‌شوند<ref>مائده، ۳۹؛ نساء، ۱۶؛ نور، ۴ ـ ۵.</ref> که با توجه به فلسفه مجازات که صرف انتقام و تنبیه مجرم مد نظر نیست، بلکه تربیت و اصلاح است، معنا پیدا می‌کند. قلمرو اثربخشی توبه در سقوط مجازات دنیوی، در جرم‌هایی است که به [[حق‌الله]] برگشت کند، مانند نوشیدن شراب، لواط و زنای به غیر زور و عنف که بنابر نظر [[مشهور فقها]] اگر شخص پیش از آشکارشدنِ جرم و اثبات آن در محکمه، [[توبه]] کند، مجازات و حد شرعی ساقط می‌شود<ref>ابن‌فهد، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، ج۵، ص۱۲۳-۱۲۴؛ شهید ثانی، الروضة البهیه، ج۹، ص۵۷ و ص۱۵۴؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۳۹.</ref> تا آنجاکه در روایات کسانی که مرتکب این دست گناهان شده و اقرار به آن کرده و آبروی خود را می‌برند سخت نکوهش شده‌اند و تاکید شده‌است این افراد پیش خود توبه کنند و آن را علنی نسازند؛<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۸، ص۳۶.</ref> بلکه در کتاب‌های فقهی آمده می‌توان به مجرم مطالبی تلقین کرد که با بیان آن، حد ساقط شود؛ زیرا این موارد به گونه‌ای است که با اعتراف ثابت و با انکار ساقط می‌شوند؛<ref>طوسی، المبسوط، ج۸، ص۱۵۰ و ص۱۷۸؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱۳، ص۴۱۸.</ref> حتی در [[محارب]] اگر پیش از آنکه به مجرم غلبه پیدا کنند، توبه کند، حد او ساقط می‌شود.<ref>مائده، ۳۳ ـ ۳۴؛ شهید اول، الدروس الشرعیه، ج۲، ص۶۱؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۶۸.</ref> تعزیرات نیز با توبه پیش از آشکارشدن و ثبوت جرم، ساقط می‌شوند.<ref>اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ج۱۳، ص۱۱۸.</ref> اما اگر گناهی که مربوط به حق‌الله است، در محکمه ثابت شود، توبه حد را ساقط نمی‌کند؛<ref>طوسی، المبسوط، ج۸، ص۱۷۸؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۴۷.</ref> همچنین در جرم‌هایی که به دیگران برگشت می‌کند و پای [[حق‌الناس]] مطرح است، توبه عبارت از پشیمانی از گذشته و تکرارنکردن جرم و گناه، ادای حق مردم و به دست آوردن رضایت آنان است و آمادگی بر اجرای قصاص یا پرداخت دیه درصورتی است که به جان و بدن دیگری آسیبی وارد آورد؛ از این‌رو توبه مجازات را ساقط نمی‌کند، بلکه اثر توبه تنها در حیات اخروی افراد ظاهر می‌شود.<ref>ابن‌فهد، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، ج۵، ص۱۳۸-۱۴۰.</ref>{{ببینید|توبه}}
*'''عفو حاکم:''' شریعت اسلامی در مواردی حق اجرای حدود را بر عهده حاکم قرار داده‌است؛ مانند آنکه در برخی از [[حقوق الهی]] در صورتی که جرم ثابت شود و شخص از عمل خود توبه کند، حاکم می‌تواند مجازات را اجرا نکند.<ref>ابن‌فهد، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، ج۵، ص۸۵ و ص۱۱۳؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۴۷.</ref> بر اساس نظریه [[ولایت فقیه]] و برخورداری [[فقیه جامع شرایط]] از [[اختیارات امام معصوم(ع)]] اختیار بخشیدن مجرمان به [[فقیه جامع شرایط]] واگذار شده‌است؛ چنان‌که در [[جمهوری اسلامی ایران]] این امر طبق [[اصل ۱۱۰ قانون اساسی]] به رهبری واگذار شده‌است؛ بنابراین در بسیاری از موارد مسئولان [[قوه قضاییه]] از امام‌خمینی بخشش مجرمان را درخواست می‌کردند و ایشان با آن موافقت می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ج۱۱، ص۱۴۹؛ ج۱۴، ص۴۲۵ و ج۱۸، ص۳۴۴.</ref>{{ببینید|مقاله عفو}}
*'''عفو حاکم:''' شریعت اسلامی در مواردی حق اجرای حدود را بر عهده حاکم قرار داده‌است؛ مانند آنکه در برخی از [[حقوق الهی]] در صورتی که جرم ثابت شود و شخص از عمل خود توبه کند، حاکم می‌تواند مجازات را اجرا نکند.<ref>ابن‌فهد، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، ج۵، ص۸۵ و ص۱۱۳؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۴۷.</ref> بر اساس نظریه [[ولایت فقیه]] و برخورداری [[فقیه جامع شرایط]] از [[اختیارات امام معصوم(ع)]] اختیار بخشیدن مجرمان به [[فقیه جامع شرایط]] واگذار شده‌است؛ چنان‌که در [[جمهوری اسلامی ایران]] این امر طبق [[اصل ۱۱۰ قانون اساسی]] به رهبری واگذار شده‌است؛ بنابراین در بسیاری از موارد مسئولان [[قوه قضاییه]] از امام‌خمینی بخشش مجرمان را درخواست می‌کردند و ایشان با آن موافقت می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ج۱۱، ص۱۴۹؛ ج۱۴، ص۴۲۵ و ج۱۸، ص۳۴۴.</ref>{{ببینید|عفو}}
*'''عفو صاحب حق:''' بر اساس آیات قرآن کریم مسئله قصاص حقی است برای اولیای مقتول که اگر تمایل دارند می‌توانند قاتل را ببخشند و خونبها (دیه) بگیرند یا خونبها نیز نگیرند؛<ref>بقره، ۱۷۸ ـ ۱۷۹.</ref> بر این اساس فقها قائل شده‌اند مجنی‌علیه حق گذشت دارد یا می‌تواند به جای اجرای قصاص، دیه بگیرد.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۲، ص۲۷۸-۲۸۲؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۵۰۷.</ref>
*'''عفو صاحب حق:''' بر اساس آیات قرآن کریم مسئله قصاص حقی است برای اولیای مقتول که اگر تمایل دارند می‌توانند قاتل را ببخشند و خونبها (دیه) بگیرند یا خونبها نیز نگیرند؛<ref>بقره، ۱۷۸ ـ ۱۷۹.</ref> بر این اساس فقها قائل شده‌اند مجنی‌علیه حق گذشت دارد یا می‌تواند به جای اجرای قصاص، دیه بگیرد.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۲، ص۲۷۸-۲۸۲؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۵۰۷.</ref>


۲۱٬۲۸۸

ویرایش