۲۱٬۲۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
رضا از ماده «رضو»<ref>زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۱۹/۴۶۲.</ref> یا «رضی» به معنای خشنودی و موافقت میل است با آنچه برای شخص اتفاق میافتد و با آن روبهرو میشود<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۳۵۶؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۷/۱۰۶۶۲؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۴/۱۵۲.</ref> و مقابل آن سخط است.<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۴/۳۲۳؛ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۲۲۹.</ref> در اصطلاح [[اخلاق|علم اخلاق]] به معنای ترک اعتراض به مقدرات الهی<ref>نراقی، احمد، جامع السعادات، ۷۶۷.</ref> و ترک ناخشنودی از خداوند در باطن و ظاهر و قول و فعل<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۰۲.</ref> است. در اصطلاح عرفانی رفع کراهت از احکام قضا و قدر و توقف [[اراده]] بنده در برابر اراده پروردگار است.<ref>انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، ۷۱؛ کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۳۹۹.</ref> [[امامخمینی]] رضا را به معنای خشنودی بنده از حقتعالی و اراده و مقدرات او میدان.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۱.</ref> مقام رضا با مقامهایی چون | رضا از ماده «رضو»<ref>زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۱۹/۴۶۲.</ref> یا «رضی» به معنای خشنودی و موافقت میل است با آنچه برای شخص اتفاق میافتد و با آن روبهرو میشود<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۳۵۶؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۷/۱۰۶۶۲؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۴/۱۵۲.</ref> و مقابل آن سخط است.<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۴/۳۲۳؛ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۲۲۹.</ref> در اصطلاح [[اخلاق|علم اخلاق]] به معنای ترک اعتراض به مقدرات الهی<ref>نراقی، احمد، جامع السعادات، ۷۶۷.</ref> و ترک ناخشنودی از خداوند در باطن و ظاهر و قول و فعل<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۰۲.</ref> است. در اصطلاح عرفانی رفع کراهت از احکام قضا و قدر و توقف [[اراده]] بنده در برابر اراده پروردگار است.<ref>انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، ۷۱؛ کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۳۹۹.</ref> [[امامخمینی]] رضا را به معنای خشنودی بنده از حقتعالی و اراده و مقدرات او میدان.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۱.</ref> مقام رضا با مقامهایی چون تسلیم، [[توکل]] و [[صبر]] مرتبط میباشد. | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
[[ادیان الهی]] به صفت رضا توجه کرده و رضایت خداوند را سبب حیات<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۳۰، ۵.</ref> و از صفات خائفان<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۱۴۷، ۱۱.</ref> ذکر کردهاند؛ همچنین رضایت خداوند را بدون [[ایمان]] محال شمردهاند.<ref>کتاب مقدس، عبرانیان، ب۱۱، ۶.</ref> [[قرآن کریم]] رضایت را صفت | [[ادیان الهی]] به صفت رضا توجه کرده و رضایت خداوند را سبب حیات<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۳۰، ۵.</ref> و از صفات خائفان<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۱۴۷، ۱۱.</ref> ذکر کردهاند؛ همچنین رضایت خداوند را بدون [[ایمان]] محال شمردهاند.<ref>کتاب مقدس، عبرانیان، ب۱۱، ۶.</ref> [[قرآن کریم]] رضایت را صفت اهل خشیت<ref>بینه، ۸.</ref> و [[صدق]] معرفی کرده که خداوند از دارندگان آن راضی است.<ref>مائده، ۱۱۹؛ بینه، ۸.</ref> برخی مجامع روایی نیز به رضا توجه کرده و باب مستقلی به آن اختصاص دادهاند.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۶۰؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۳/۲۵۰.</ref> [[امیرالمؤمنین(ع)]] یکی از ارکان ایمان را رضا به قضای الهی شمرده است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۵۶.</ref> [[امامصادق(ع)]] اساس اطاعت از خداوند و رأس بندگی او را صبر و رضایت و خشنودی از خداوند متعال دانسته است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۶۰.</ref> | ||
اهل معرفت مقام رضا را از مقامات عرفانی دانستهاند<ref>انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، ۷۰؛ کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، ۳۵۸.</ref> و سراج (م۳۷۸ق) در اللمع<ref>سراج طوسی، اللمع فی التصوف، ۱۰۶.</ref> و کلاباذی (م۳۸۰ق) در التعرف<ref>کلاباذی، کتاب التعرف، ۱۰۲.</ref> ازجمله نخستین عارفانیاند که بابی مستقل به آن اختصاص دادهاند. عارفان رضا در خداوند را ازجمله [[اسما و صفات|صفات جمالیه]] میدانند که در برابر [[اسما و صفات|صفت غضب]] قرار میگیرد.<ref>جامی، شرح فصوص، ۳۱۳.</ref> برخی از اهل معرفت جایگاه رضا را پس از منزل صبر و پیش از منزل شکر میدانند.<ref>انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، ۶۹ ـ ۷۲.</ref> برخی نیز آن را از بالاترین [[مقامات|مقامات یقین]] شمردهاند.<ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۲/۶۳.</ref> [[امامخمینی]] بالاترین مرتبه رضا را از بزرگترین مقامات اهل جذبه و [[محبت]] میداند و بر آن است که مرتبه بالای رضا از اعلی مراتب کمال انسانی است و آن فوق مقام تسلیم و پایینتر از [[مقام فنا]] میباشد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۱.</ref>{{ببینید|اسما و صفات}} | |||
متکلمان اسلامی در آثار خود درباره رضا به [[قضای الهی]] و مباحث مرتبط با آن مانند رضا به [[کفر]] و بغضِ اهل کفر به بحث و بررسی پرداختهاند.<ref>قاضیعبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۵۲۳؛ غزالی، الاربعین، ۱۶۱؛ تفتازانی، شرح العقائد النسفیه، ۵۶؛ دوانی، التعلیقات علی شرح عقائد العضدیه، ۸۶.</ref> حکمای اسلامی نیز از مقام رضا و رضا به قضای الهی سخن به میان آوردهاند.<ref>اخوانالصفاء، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، ۴/۷۳؛ خواجهنصیر، شرح الاشارات، ۳/۳۹۱؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۶/۳۸۰؛ سبزواری، شرح المنظومه، ۵/۴۰۸.</ref> عالمان اخلاق مقام رضا را ازجمله مقامات در سلوک منازل دین شمردهاند که بالاتر از مقام صبر<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۲۰.</ref> و پایینتر از مقام محبت میباشد.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۸۳.</ref> امامخمینی نیز در آثار خود از حقیقت مقام رضا،<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۱ ـ ۱۶۳.</ref> جایگاه،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۱۷.</ref> مراتب،<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۶ ـ ۱۷۰</ref> مبادی،<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۰ ـ ۱۷۲.</ref> فضیلت<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۵ ـ ۱۷۹.</ref> و آثار آن<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۸۶ ـ ۸۷.</ref> بحث کرده است. | |||
==حقیقت مقام رضا== | ==حقیقت مقام رضا== | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
==رابطه دعا با رضا== | ==رابطه دعا با رضا== | ||
اهل معرفت<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۲/۲۹؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۰۰۷؛ جامی، نقد النصوص، ۲۴۷.</ref> و علمای اخلاق<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۳۶؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۸/۹۴؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۰۸.</ref> بر این باورند که [[دعا]] منافاتی با مقام رضا ندارد؛ زیرا انسان از جانب [[شریعت]] مأمور به دعا کردن است و منافعی از همین راه نصیب او میشود.<ref>نراقی، احمد، جامع السعادات، ۷۷۲.</ref> | |||
امامخمینی نیز بر این باور است که [[ | امامخمینی نیز بر این باور است که سیره [[پیامبران(ع)|انبیا(ع)]] و [[سیره|ائمه معصومین(ع)]] بر آن بوده که هیچگاه از دعا و عجز و تضرع در درگاه معبود خودداری نمیکردند و حاجات خود را به حضرت حق عرضه میداشتند؛ با آنکه آنان مقاماتی بالاتر از [[صبر]] و رضا و تسلیم داشتند و این مخالف مقامات روحانیه آنان نیست؛ بلکه تذکر [[حق]] و انس و خلوت با محبوب و اظهار بندگی در پیشگاه کامل مطلق، نهایتِ آرزوی عارفان و نتیجه سلوک سالکین است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۱.</ref> | ||
==نسبت مقام رضا با مقامات دیگر== | ==نسبت مقام رضا با مقامات دیگر== | ||
برخی | برخی اندیشمندان اسلامی مقام رضا را پس از عبور از منزل [[توکل]]<ref>کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۳۹۹.</ref> و برخی نیز آن را متصل به مقام توکل<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۴۱.</ref> دانستهاند. [[امامخمینی]] مقام رضا را غیر از مقام توکل دانسته<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۱۴ و ۲۱۷.</ref> و آن را شامختر و عالیتر از مقام توکل میداند؛ زیرا متوکل طالب خیر و صلاح خویش است و حقتعالی را فاعل خیر میداند و او را وکیل خود در تحصیل خیر میکند؛ اما انسانِ راضی، اراده خود را در اراده خداوند فانی کرده است و از برای خود اختیاری نمیکند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۱۷.</ref> | ||
برخی اندیشمندان [[مقامات|مقام تسلیم]] را بالاتر از مقام رضا میدانند؛<ref>خواجهنصیر، اوصاف الاشراف، ۹۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۱۳؛ سبزواری، شرح المنظومه، ۵/۴۱۵.</ref> زیرا در مقام رضا هرچه [[خداوند]] انجام دهد موافق طبع و میل فرد خواهد بود؛ اما در مقام تسلیم طبع و میل خود را به خدا سپرده است.<ref>خواجهنصیر، اوصاف الاشراف، ۹۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۱۳.</ref> در این میان خواجهعبدالله انصاری مقام رضا را بالاتر از مقام تسلیم میداند. ایشان مقام تسلیم را از بالاترین درجات عامه دانسته؛ اما مقام رضا را از نخستین درجات خاصه و دشوارترین امور برای عامه میداند.<ref>انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، ۶۸ و ۷۰ ـ ۷۱.</ref> | برخی اندیشمندان [[مقامات|مقام تسلیم]] را بالاتر از مقام رضا میدانند؛<ref>خواجهنصیر، اوصاف الاشراف، ۹۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۱۳؛ سبزواری، شرح المنظومه، ۵/۴۱۵.</ref> زیرا در مقام رضا هرچه [[خداوند]] انجام دهد موافق طبع و میل فرد خواهد بود؛ اما در مقام تسلیم طبع و میل خود را به خدا سپرده است.<ref>خواجهنصیر، اوصاف الاشراف، ۹۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۱۳.</ref> در این میان خواجهعبدالله انصاری مقام رضا را بالاتر از مقام تسلیم میداند. ایشان مقام تسلیم را از بالاترین درجات عامه دانسته؛ اما مقام رضا را از نخستین درجات خاصه و دشوارترین امور برای عامه میداند.<ref>انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، ۶۸ و ۷۰ ـ ۷۱.</ref> | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
امامخمینی مقام رضا را بالاتر از مقام تسلیم میداند؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۱.</ref> اگرچه معتقد است مرتبهای از مقام تسلیم فوق مقام توکل و رضاست؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۰۵.</ref> زیرا اگر سالک اهل طلب و [[محبت]] و به دور از انانیت و نفسانیات باشد، خداوند متعال با یک جلوه و جذبه او را به [[فنا]] و صعق مطلق میرساند، همانگونه که برای [[حضرت موسی(ع)]] روی داد و اگر هم دارای نقصی باشد، با همین جلوه رحمانی که از روی عنایت خاص الهی حاصل شده، از میان بر میخیزد که این مقام از تسلیم، از توکل و رضا به قضای الهی بالاتر است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۰۵.</ref> | امامخمینی مقام رضا را بالاتر از مقام تسلیم میداند؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۱.</ref> اگرچه معتقد است مرتبهای از مقام تسلیم فوق مقام توکل و رضاست؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۰۵.</ref> زیرا اگر سالک اهل طلب و [[محبت]] و به دور از انانیت و نفسانیات باشد، خداوند متعال با یک جلوه و جذبه او را به [[فنا]] و صعق مطلق میرساند، همانگونه که برای [[حضرت موسی(ع)]] روی داد و اگر هم دارای نقصی باشد، با همین جلوه رحمانی که از روی عنایت خاص الهی حاصل شده، از میان بر میخیزد که این مقام از تسلیم، از توکل و رضا به قضای الهی بالاتر است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۰۵.</ref> | ||
برخی اندیشمندان بر این باورند که مقام رضا بالاتر از مقام صبر است.<ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۲/۷۶؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۴۶.</ref> امامخمینی نیز همسو با اینان مقام رضا را بالاتر از مقام صبر میداند؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۶ و ۴۱۰؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۰.</ref> زیرا صبر خودداری از شکایت به غیر خداوند است، در حالیکه نفس از واردات از جانب حقتعالی کراهت دارد؛ اما در مقام رضا انسان از بلاها و ناگواریها اظهار خشنودی میکند و از جان و دل طالب هر آن چیزی است که از جانب حق میرسد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۰۹ ـ ۴۱۰.</ref> | برخی اندیشمندان بر این باورند که مقام رضا بالاتر از مقام صبر است.<ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۲/۷۶؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۴۶.</ref> امامخمینی نیز همسو با اینان مقام رضا را بالاتر از مقام صبر میداند؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۶ و ۴۱۰؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۰.</ref> زیرا صبر خودداری از شکایت به غیر خداوند است، در حالیکه نفس از واردات از جانب حقتعالی کراهت دارد؛ اما در مقام رضا انسان از بلاها و ناگواریها اظهار خشنودی میکند و از جان و دل طالب هر آن چیزی است که از جانب حق میرسد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۰۹ ـ ۴۱۰.</ref>{{ببینید|صبر}} | ||
==خاستگاه و راه تحصیل مقام رضا== | ==خاستگاه و راه تحصیل مقام رضا== | ||
بعضی از اندیشمندان منشأ مقام رضا را [[یقین]] دانستهاند؛ زیرا تا دل [[مؤمن]] به نور یقین باز نشود، چشم بصیرتش به مشاهده حسن تدبیر خداوند باز نمیشود و در نتیجه گنجایش حوادث و وقایع و خوشحالی به وقوع آنها در او به وجود نمیآید.<ref>کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۴۰۰.</ref> بعضی نیز معرفت و انس به پروردگار را باعث رضایت از مقدرات او میدانند.<ref>نراقی، احمد، جامع السعادات، ۱۹۱.</ref> | بعضی از اندیشمندان منشأ مقام رضا را [[یقین]] دانستهاند؛ زیرا تا دل [[مؤمن]] به نور یقین باز نشود، چشم بصیرتش به مشاهده حسن تدبیر خداوند باز نمیشود و در نتیجه گنجایش حوادث و وقایع و خوشحالی به وقوع آنها در او به وجود نمیآید.<ref>کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۴۰۰.</ref> بعضی نیز معرفت و انس به پروردگار را باعث رضایت از مقدرات او میدانند.<ref>نراقی، احمد، جامع السعادات، ۱۹۱.</ref> | ||
[[امامخمینی]] مبدأ رضا از حقتعالی را معرفت بنده به جمیلبودن افعال خداوند متعال میداند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۰.</ref> طبق این بیان متعلقِ معرفت، افعالِ خداوند است؛ این معرفت دارای چهار مرتبه است: | [[امامخمینی]] مبدأ رضا از حقتعالی را معرفت بنده به جمیلبودن افعال خداوند متعال میداند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۰.</ref> طبق این بیان متعلقِ معرفت، افعالِ خداوند است؛ این معرفت دارای چهار مرتبه است: | ||
# علم به جمیلبودن ذاتی، صفاتی و فعلی حقتعالی. اگرچه این مرتبه کلید ابواب معارف است و دستیابی به آن ساده نمیباشد، وقوف در آن از حجابهای بزرگ به شمار میآید؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۰.</ref> | |||
# ایمان به جمیلبودن اوصاف و افعال حق. به این معنا که سالک علمی را که در مرتبه اول کسب کرده، به قلب برساند؛ به طوری که [[قلب]] به جمیلبودن [[حق]] ایمان آورد. نتیجه چنین ایمانی آن است که نور خشنودی و خوشبینی به [[خدا]] در دل سالک جلوهگر میشود و این نخستین مرتبه رضاست؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۱.</ref> | |||
# اطمینان به جمیلبودن اوصاف و افعال حق. در این مرتبه بنده سالک به درجه اطمینان میرسد؛ هنگامی که نفس به جمیلبودن حق اطمینان پیدا کرد، مرتبه رضا کاملتر میشود و ممکن است آیه «یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیةً مَرْضِیةً»<ref>فجر، ۲۷ ـ ۲۸.</ref> اشاره به این مقام باشد؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۱.</ref> | |||
# مقام مشاهده. این مقام برای اصحاب قلوب و اهل معرفت و شهود است که قلب آنان از عالم کثرت و ظلمت منصرف شده و خانه دل را از غبار اغیار زدودهاند؛ در این مقام حقتعالی با جلوههایی که مناسب قلوب اهل این مقام است، در آنان تجلی میکند و سبب دلخوشیشان به ذات و انصراف از غیر میشود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۱ ـ ۱۷۲.</ref> | |||
امامخمینی برای مقام مشاهده سه درجه بر میشمارد: الف) مشاهده تجلی افعالی و در این درجه رضا به قضای الهی در حد کمال حاصل میشود؛ ب) مشاهده تجلی صفاتی و اسمائی؛ ج) مشاهده تجلی ذاتی. دو درجه اخیر بالاتر از مقام رضا و مانند آن است؛ گرچه روح رضا که حقیقت محبت و جذبه است، در این دو درجه به طور کامل وجود دارد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۲.</ref> | امامخمینی برای مقام مشاهده سه درجه بر میشمارد: الف) مشاهده تجلی افعالی و در این درجه رضا به قضای الهی در حد کمال حاصل میشود؛ ب) مشاهده تجلی صفاتی و اسمائی؛ ج) مشاهده تجلی ذاتی. دو درجه اخیر بالاتر از مقام رضا و مانند آن است؛ گرچه روح رضا که حقیقت محبت و جذبه است، در این دو درجه به طور کامل وجود دارد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۲.</ref> | ||
خط ۴۰: | خط ۴۳: | ||
علمای اخلاق برای دستیابی به مقام رضا راههایی ذکر کردهاند؛ ازجمله اینکه بنده باور داشته باشد مصلحت آنچه خداوند برای او در نظر گرفته است، بیشتر است؛ حتی اگر مصلحت و فایده آن را در نیابد و اینکه ناخشنودی و کراهت از مقدرات خداوند هیچ فایدهای ندارد و خواست الهی را تغییر نمیدهد.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۱۲ ـ ۲۱۳.</ref> | علمای اخلاق برای دستیابی به مقام رضا راههایی ذکر کردهاند؛ ازجمله اینکه بنده باور داشته باشد مصلحت آنچه خداوند برای او در نظر گرفته است، بیشتر است؛ حتی اگر مصلحت و فایده آن را در نیابد و اینکه ناخشنودی و کراهت از مقدرات خداوند هیچ فایدهای ندارد و خواست الهی را تغییر نمیدهد.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۱۲ ـ ۲۱۳.</ref> | ||
امامخمینی بر این باور است کسی که کمال مطلق را حقتعالی بداند و معرفت حضوری به آن مقام داشته باشد، تمام نظام وجود و آنچه را که از او ظهور پیدا میکند، کامل میبیند؛ بنابراین جمال و کمال حق را در جمیع موجودات ظاهر میبیند و به مشاهده حضوری درمییابد که از جمیل مطلق جز جمیل ظاهر نشود؛ در چنین صورتی بنده از حق و همه نظام وجود راضی و خشنود خواهد بود و به هرچه از طرف حق برای او صادر شود، به نظر خشنودی و رضایت نظر میکند و از افعال او خشنود میشود، و از هرچه غیر حق است و متعلق به غیر باشد متنفر خواهد بود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۴ ـ ۱۶۵.</ref> | [[امامخمینی]] بر این باور است کسی که کمال مطلق را حقتعالی بداند و معرفت حضوری به آن مقام داشته باشد، تمام نظام وجود و آنچه را که از او ظهور پیدا میکند، کامل میبیند؛ بنابراین جمال و کمال حق را در جمیع موجودات ظاهر میبیند و به مشاهده حضوری درمییابد که از جمیل مطلق جز جمیل ظاهر نشود؛ در چنین صورتی بنده از حق و همه نظام وجود راضی و خشنود خواهد بود و به هرچه از طرف حق برای او صادر شود، به نظر خشنودی و رضایت نظر میکند و از افعال او خشنود میشود، و از هرچه غیر حق است و متعلق به غیر باشد متنفر خواهد بود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۴ ـ ۱۶۵.</ref> | ||
==مراتب و درجات رضا== | ==مراتب و درجات رضا== | ||
اهل معرفت برای مقام رضا سه درجه ذکر میکنند: | |||
# رضای عامه و آن رضا به ربوبیت حق و ناخشنودی از [[عبادت]] و بندگی غیر اوست؛ | |||
# رضای خاصه و آن رضای از خداوند، در هرچه حکم و مقدر کرده، میباشد و این درجه از اوایل مقامات اهل خاصه است؛ | |||
# رضا به رضای خداوند. در این مرتبه بنده برای خود خشم و خشنودی نمیبیند و به هوا و هوس حکم نمیکند و اختیارش از ریشه قطع میشود و [[قدرت]] تمییز و تشخیص او از بین میرود؛ به طوری که اگر خداوند او را در آتش اندازد، آن را از [[بهشت]] تمییز نمیدهد.<ref>انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، ۷۱ ـ ۷۲.</ref> | |||
امامخمینی نیز با تذکر این نکته که برای رضا و کمالات نفسانی دیگر مراتب و درجات زیادی است، برای مقام رضا سه مرتبه ذکر میکند: | امامخمینی نیز با تذکر این نکته که برای رضا و کمالات نفسانی دیگر مراتب و درجات زیادی است، برای مقام رضا سه مرتبه ذکر میکند: | ||
خط ۵۶: | خط ۶۳: | ||
==رضا در سیره عملی امامخمینی== | ==رضا در سیره عملی امامخمینی== | ||
یکی از ویژگیهای بارز [[امامخمینی]] رضایتمندی از | یکی از ویژگیهای بارز [[امامخمینی]] رضایتمندی از مقدرات الهی و آرامش ایشان در شدیدترین حوادث زندگی بود.<ref>رضایی، خاطره، ۴۱.</ref> در طول زندگیشان، چه در دوران مبارزه با [[رژیم پهلوی]]، چه پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب]]، از وقایع، شکایتی نداشت و رضایت خود را اعلام میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۳۴ ـ ۲۳۵، ۲۵۳ و ۲۱/۹۵، ۳۳۲؛ رفیقدوست، خاطره، ۲/۲۵۲۹؛ دعایی، خاطره، ۲/ ۲۵۲.</ref> ایشان باور داشت همه امور در دست خداوند است<ref>رجایی، برداشتهایی از سیره امامخمینی، ۳/۲۰۱.</ref> و آنچه خداوند برای انسان ثبت کرده، به او میرسد.<ref>مهری، خاطره، ۳/۵۱۹.</ref> ایشان در حوادث و جریانهای انقلاب نهتنها آرام بود، بلکه با یک جمله به همه دلهرهها خاتمه میداد<ref>انصاری، محمدعلی، خاطره، ۳۱.</ref> و در پایان عمر نیز اعلام کرد با دلی آرام و قلبی مطمئن به جایگاه ابدی سفر میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۵۰.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۲۰: | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
* محمدهادی زاهد غروی، [https://books.khomeini.ir/books/10005/638/ رضا]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۵، ص۶۳۲–۶۳۸. | |||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | [[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] |