۲۱٬۳۲۴
ویرایش
(اصلاح نویسههای عربی، اصلاح ارقام) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''ابرقدرتها'''، کشورهای دارای قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی برتر در جهان. | '''ابرقدرتها'''، کشورهای دارای قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی برتر در جهان. | ||
ابرقدرت، قدرت مسلط و برتر در جهان است که به دلیل ویژگیهایی چون تسلط بر منابع جهان و سازمانهای تصمیمساز بینالمللی، خطوط کلی | ابرقدرت، قدرت مسلط و برتر در جهان است که به دلیل ویژگیهایی چون تسلط بر منابع جهان و سازمانهای تصمیمساز بینالمللی، خطوط کلی نظام بینالملل را ترسیم میکند. این قدرت برتر، اغلب موجب رابطهای سلطهآمیز با سایر کشورها، بهویژه کشورهایی با منابع بیشتر مانند کشورهای خاورمیانه میشود. اصطلاح «ابرقدرت» نخستینبار در سال ۱۹۴۴م/ ۱۳۲۳ش در کتابی به همین نام، برای اشاره به دو ابرقدرت بزرگ نظامی و سیاسی جهان، [[آمریکا]] و اتحاد جماهیر [[شوروی]] سابق بهکار رفت. | ||
مقالۀ پیش رو ضمن شرح رابطۀ سلطهآمیز ابرقدرتها با [[جهان اسلام]]، ارتباط ابرقدرتها با ایران را در دو دورۀ پهلوی و جمهوری اسلامی مقایسه میکند. پهلوی به دلیل ترس از کمونیسم و ابرقدرت شرق، به ابرقدرت غرب متمایل بود؛ اما در اندیشه امامخمینی و انقلاب | مقالۀ پیش رو ضمن شرح رابطۀ سلطهآمیز ابرقدرتها با [[جهان اسلام]]، ارتباط ابرقدرتها با ایران را در دو [[دوره پهلوی|دورۀ پهلوی]] و [[جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی]] مقایسه میکند. پهلوی به دلیل ترس از [[کمونیسم]] و ابرقدرت شرق، به ابرقدرت غرب متمایل بود؛ اما در اندیشه [[امامخمینی]] و [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]]، تقابل و تضاد با نظام حاکم بر روابط بینالملل و قطع وابستگیها، سیاستی آشکار بود که با شعار «[[نه شرقی، نه غربی]]» تجلی یافت. | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
== رابطه سلطهآمیز ابرقدرتها با جهان اسلام == | == رابطه سلطهآمیز ابرقدرتها با جهان اسلام == | ||
[[امامخمینی]] با توجه به برنامه ابرقدرتها برای گسترش سلطه خود بر تمام جهان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۷۶؛ ۱۲/۳۱۸ و ۱۸/۲۰۶.</ref> تمام برنامهها و [[شعار|شعارهای]] آنان همچون [[حقوق بشر]] و [[امنیت]] را در راستای سلطه بر ملتهای ضعیف میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۵۱۸.</ref> ایشان معتقد بود ابرقدرتها بهویژه [[امریکا]] و [[شوروی]]، جهان را به دو بخش آزاد تقسیم کردهاند که هیچ حد و مرز و قانونی نمیشناسد و یک قرنطینه سیاسی پدیدآوردهاند که ملتها در آن حق حیات و اظهار نظر ندارند. آنان به وسیله عوامل اجرایی و حاکمان تحمیلشده، منافعشان را دنبال میکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۷۹.</ref> ایشان با توجه به برنامه [[اسلام]] برای هدایت فکری و عملی انسانها<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۱.</ref> و دستور [[قرآن کریم]] بر نپذیرفتن سلطه [[کافران]] بر [[مؤمنان]]،<ref>نساء، ۱۴۱.</ref> سلطهجویی ابرقدرتها بر جهان و بهویژه کشورهای اسلامی و مسلمانان را خلاف آموزههای الهی و حرکت [[پیامبران(ع)]] قلمداد میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۰۷.</ref> و معتقد بود اگر سلطهجویی و چیرگی آنان موجب ناتوانی | [[امامخمینی]] با توجه به برنامه ابرقدرتها برای گسترش سلطه خود بر تمام جهان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۷۶؛ ۱۲/۳۱۸ و ۱۸/۲۰۶.</ref> تمام برنامهها و [[شعار|شعارهای]] آنان همچون [[حقوق بشر]] و [[امنیت]] را در راستای سلطه بر ملتهای ضعیف میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۵۱۸.</ref> ایشان معتقد بود ابرقدرتها بهویژه [[امریکا]] و [[شوروی]]، جهان را به دو بخش آزاد تقسیم کردهاند که هیچ حد و مرز و قانونی نمیشناسد و یک قرنطینه سیاسی پدیدآوردهاند که ملتها در آن حق حیات و اظهار نظر ندارند. آنان به وسیله عوامل اجرایی و حاکمان تحمیلشده، منافعشان را دنبال میکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۷۹.</ref> ایشان با توجه به برنامه [[اسلام]] برای هدایت فکری و عملی انسانها<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۱.</ref> و دستور [[قرآن کریم]] بر نپذیرفتن سلطه [[کافران]] بر [[مؤمنان]]،<ref>نساء، ۱۴۱.</ref> سلطهجویی ابرقدرتها بر جهان و بهویژه کشورهای اسلامی و مسلمانان را خلاف آموزههای الهی و حرکت [[پیامبران(ع)]] قلمداد میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۰۷.</ref> و معتقد بود اگر سلطهجویی و چیرگی آنان موجب ناتوانی امت اسلام شود، بر مسلمانان واجب است از این روابط پرهیز کنند و ایشان این رابطه را [[حرام]] میدانست.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۱–۴۶۳.</ref> | ||
امامخمینی گرفتاری کشورهای اسلامی را از ابرقدرتها میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۷۹–۸۰.</ref> و به مسلمانان سفارش میکرد برای بازپسگرفتن حق خود با قیام و ایستادگی در برابر ابرقدرتها، دست آنان را از کشورهای اسلامی کوتاه کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۴؛ ۱۲/۱۳۶، ۱۴۷ و ۲۱/۱۲۰–۱۲۱.</ref> ایشان مهمترین راهکار برای قطع سلطه ابرقدرتهای مستکبر را [[وحدت]] میان مسلمانان میدید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۹۴.</ref> و معتقد بود با توجه بهاندوختههای مادی و معنوی جهان اسلام، اگر مسلمانان با کنار نهادن اختلافات، متحد شوند، به ابرقدرتی تبدیل خواهند شد که مانع سلطه ابرقدرتها بر [[جهان اسلام]] میشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۸۲.</ref> ایشان با تأکید بر اینکه ابرقدرتها با تأکید بر [[ملیگرایی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۳–۴۴۴.</ref> و شکاف میان [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۱–۳۸۲.</ref> در پی اختلافافکنی میان مسلمانان هستند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۴۹–۳۵۰ و ۱۸/۴۲۴.</ref> جامعیت اسلام را راه رهایی افراد گرفتار از چنگال ابرقدرتها معرفی میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۱۹.</ref> | امامخمینی گرفتاری کشورهای اسلامی را از ابرقدرتها میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۷۹–۸۰.</ref> و به مسلمانان سفارش میکرد برای بازپسگرفتن حق خود با قیام و ایستادگی در برابر ابرقدرتها، دست آنان را از کشورهای اسلامی کوتاه کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۴؛ ۱۲/۱۳۶، ۱۴۷ و ۲۱/۱۲۰–۱۲۱.</ref> ایشان مهمترین راهکار برای قطع سلطه ابرقدرتهای مستکبر را [[وحدت]] میان مسلمانان میدید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۹۴.</ref> و معتقد بود با توجه بهاندوختههای مادی و معنوی جهان اسلام، اگر مسلمانان با کنار نهادن اختلافات، متحد شوند، به ابرقدرتی تبدیل خواهند شد که مانع سلطه ابرقدرتها بر [[جهان اسلام]] میشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۸۲.</ref> ایشان با تأکید بر اینکه ابرقدرتها با تأکید بر [[ملیگرایی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۳–۴۴۴.</ref> و شکاف میان [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۱–۳۸۲.</ref> در پی اختلافافکنی میان مسلمانان هستند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۴۹–۳۵۰ و ۱۸/۴۲۴.</ref> جامعیت اسلام را راه رهایی افراد گرفتار از چنگال ابرقدرتها معرفی میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۱۹.</ref> |