emailconfirmed
۲٬۵۷۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''زهد'''، بیاعتنایی به [[دنیا]] و ترک آن. | |||
==معنی== | ==معنی== | ||
زهد به معنای قلیل، اندک <ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۳/۳۰.</ref>، رویگردانی و اعراض از چیزی <ref>فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۲۵۷.</ref> است و ضد آن میل و رغبت است <ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۳/۱۹۶ ـ ۱۹۷.</ref>. زهد در اصطلاح علمای اخلاق رویگرداندن و اعراض [[قلب]] از دنیا و روآوردن به [[آخرت]] یا قطع نظر از غیر خداوند حتی [[بهشت]] است <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۳/۱۰۸ ـ ۱۰۹؛ خواجهنصیر، اوصاف الاشراف، ۳۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۵۷.</ref>. این واژه در اصطلاح عرفا دلنبستن و عدم وابستگی و عدم گرایش قلبی انسان به چیزی است <ref>مستملی بخاری، شرح التعرف لمذهب التصوف، ۳/۱۲۲۰؛ تلمسانی، شرح منازل، ۱/۱۳۹؛ کاشانی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۳۷۳.</ref>. | زهد به معنای قلیل، اندک <ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۳/۳۰.</ref>، رویگردانی و اعراض از چیزی <ref>فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۲۵۷.</ref> است و ضد آن میل و رغبت است <ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۳/۱۹۶ ـ ۱۹۷.</ref>. زهد در اصطلاح علمای اخلاق رویگرداندن و اعراض [[قلب]] از دنیا و روآوردن به [[آخرت]] یا قطع نظر از غیر خداوند حتی [[بهشت]] است <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۳/۱۰۸ ـ ۱۰۹؛ خواجهنصیر، اوصاف الاشراف، ۳۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۵۷.</ref>. این واژه در اصطلاح عرفا دلنبستن و عدم وابستگی و عدم گرایش قلبی انسان به چیزی است <ref>مستملی بخاری، شرح التعرف لمذهب التصوف، ۳/۱۲۲۰؛ تلمسانی، شرح منازل، ۱/۱۳۹؛ کاشانی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۳۷۳.</ref>. |