۱٬۷۶۵
ویرایش
جز (انتقال از رده:اندیشههای امام خمینی به رده:اندیشههای امامخمینی ردهانبوه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اسفار اربعه'''، مراحل سیر چهارگانه معنوی سالک. | '''اسفار اربعه'''، مراحل سیر چهارگانه معنوی سالک. | ||
بحث از اسفار اربعه جایگاه مهمی در مباحث عرفانی دارد و راهی را که [[سالک]] برای رسیدن به مبدأ طی میکند و منازل و مقاماتی که در این راه به آن میرسد، نشان میدهد عرفا سیر را به سیر الیالله و سیر فی الله تقسیم کرده، برای سیر الیالله نهایتی قرار دادهاند، ولی سیر فی الله را بینهایت شمردهاند. | |||
ترتیب اسفار اربعه در کلام قدما به وضوح تبیین نشده است، اما پس از [[ابنعربی]] عارفان دیگری به تکمیل و توضیح آن پرداختهاند، اسفار اربعه در نزد [[اهل معرفت]] به صورت کلی عبارتند از: سفر اول: سیر از خلق به حق؛ سفر دوم: سیر از حق به حق بالحق؛ سفر سوم: سیر از حق به خلق بالحق؛ سفر چهارم: سیر از خلق به خلق بالحق. امام خمینی به این موضوع در کتاب [[مصباحالهدایه]] به تفصیل پرداخته و کلام حکیم [[محمدرضا قمشهای]] را در چهار سفر نقل کرده، به تحلیل و بیان نظر خود در آن باره میپردازد. | |||
به اعتقاد امام خمینی، اختلاف پیامبر و اولیای الهی در اسفار اربعه، به مظهریت آنها از اسمای الهی برمیگردد. همچنین ایشان اطلاع بر [[سرالقدر|سرّالقدر]] و [[اعیان ثابته]] را در سفر سوم میداند و بر این باور است که سالک در سفر سوم از حضرت [[احدیت و واحدیت|احدیت]] جمعی در اعیان ثابته سیر میکند و حقایق اشیاء و کمالات آنها و همچنین چگونگی عروج آنها را در قوس صعود در مییابد. | |||
امام خمینی در تطبیق اسفار اربعه بر [[نماز]] معتقد است، نماز نمونهای از این سفرهاست که با استعاذه آغاز، و با تشهد و سلام سفر چهارم به اتمام میرسد. | |||
==معنای لغوی و اصطلاحی== | ==معنای لغوی و اصطلاحی== | ||
اسفار جمع «سَفَر» و به معنای آشکارشدن<ref>جوهری، الصحاح، ۲/۶۸۵؛ طریحی، مجمع البحرین، ۳/۳۳۲.</ref> و یا پیمودن مسافت طولانی<ref>فیومی، المصباح المنیر، ۲۷۸.</ref> است. سفر در اصطلاح عرفانی، به معنای توجه قلبی به حق، به همراه [[ذکر]] است<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۲/۱۳۴؛ کاشانی، لطائف الاعلام، ۳۲۸.</ref> که سالک در آن، با سیر باطنی، برای رسیدن به مبدا کل، گام بر میدارد.<ref>فناری، مصباح الانس، ۶۴۱.</ref> از الفاظ مرتبط با سفر [[سیر و سلوک]] است. بعضی سفر را در معنای اصطلاحی، مترادف سیر دانستهاند.<ref>تهانوی، موسوعة کشاف، ۱/۹۵۷.</ref> سیر در اصطلاح [[عرفان|عرفانی]] تلبس به احوال متعاقبه برای سالک است<ref>فناری، مصباح الانس، ۶۳۱.</ref> و سلوک انتقال و حرکت معنوی از گفتارهای بد به گفتارهای نیک و از افعال بد به افعال نیک و از هستی خود به هستی حق است.<ref>نسفی، زبدة الحقائق، ۱۰۳.</ref> | اسفار جمع «سَفَر» و به معنای آشکارشدن<ref>جوهری، الصحاح، ۲/۶۸۵؛ طریحی، مجمع البحرین، ۳/۳۳۲.</ref> و یا پیمودن مسافت طولانی<ref>فیومی، المصباح المنیر، ۲۷۸.</ref> است. سفر در اصطلاح عرفانی، به معنای توجه قلبی به حق، به همراه [[ذکر]] است<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۲/۱۳۴؛ کاشانی، لطائف الاعلام، ۳۲۸.</ref> که سالک در آن، با سیر باطنی، برای رسیدن به مبدا کل، گام بر میدارد.<ref>فناری، مصباح الانس، ۶۴۱.</ref> از الفاظ مرتبط با سفر [[سیر و سلوک]] است. بعضی سفر را در معنای اصطلاحی، مترادف سیر دانستهاند.<ref>تهانوی، موسوعة کشاف، ۱/۹۵۷.</ref> سیر در اصطلاح [[عرفان|عرفانی]] تلبس به احوال متعاقبه برای سالک است<ref>فناری، مصباح الانس، ۶۳۱.</ref> و سلوک انتقال و حرکت معنوی از گفتارهای بد به گفتارهای نیک و از افعال بد به افعال نیک و از هستی خود به هستی حق است.<ref>نسفی، زبدة الحقائق، ۱۰۳.</ref> | ||
خط ۷۸: | خط ۸۸: | ||
[[رده:عرفان]] | [[رده:عرفان]] | ||
[[رده:اندیشههای امامخمینی]] | [[رده:اندیشههای امامخمینی]] | ||
[[رده:مقاله های نیازمند ارزیابی]] |