کاربر:H.Ahmadi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
imported>H.Ahmadi اصلاح ارقام، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسههای عربی |
imported>H.Ahmadi بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
شیوه برخورد با مسئولان خطاکار: امامخمینی در مواجهه با خطای کارگزاران و مسئولان نظام اسلامی، با توجه به نوع خطا، جایگاه کارگزار مورد نظر، شرایط و اقتضای فضای کشور و سطح و میزان تأثیر لغزشِ صورتگرفته در جامعه، به صورتی عالمانه، هدفمند و مدیریتشده برخورد میکرد. اصل مهم و محوری در دیدگاه ایشان، علاوه بر مصلحت اسلام و نظام که آن را مقدم بر مصلحت همه اشخاص میدانست (۱۸/۴۶۷)، عمل به وظیفه، چشمپوشی نکردن از خطاهای مسئولان و دستبرنداشتن از حق (۲۱/۳۳۲) بود. | شیوه برخورد با مسئولان خطاکار: امامخمینی در مواجهه با خطای کارگزاران و مسئولان نظام اسلامی، با توجه به نوع خطا، جایگاه کارگزار مورد نظر، شرایط و اقتضای فضای کشور و سطح و میزان تأثیر لغزشِ صورتگرفته در جامعه، به صورتی عالمانه، هدفمند و مدیریتشده برخورد میکرد. اصل مهم و محوری در دیدگاه ایشان، علاوه بر مصلحت اسلام و نظام که آن را مقدم بر مصلحت همه اشخاص میدانست (۱۸/۴۶۷)، عمل به وظیفه، چشمپوشی نکردن از خطاهای مسئولان و دستبرنداشتن از حق (۲۱/۳۳۲) بود. | ||
امامخمینی در برابر خطای کارگزاران، در مواردی نخست با بیان صفات خوبِ آن شخص، بر لزوم حفظ آن ویژگیها و علاقه و احساس شخصی خود به آن شخص تأکید میکرد (۲۰/۱۳۶ و ۲۱/۲۰)؛ سپس به تناسب موقعیتِ شخص خطاکار و خطای صورتگرفته، وی را به درک شرایط حساس کشور و مردم و لزوم مشورت با اشخاص صالح و مسئولان ردهبالای نظام در تصمیمگیریهای تأثیرگذار فرامیخواند (۱۴/۴۵۴؛ ۲۰/۱۳۶ و ۲۱/۱۲۳). ایشان مسئولان را به کوتاهبودن عمر توجه میداد و به مبارزه با هواهای نفسانی و خواستههای شیطانی و توبه و بازگشت به سوی خداوند دعوت میکرد و میخواست که به نصیحتها توجه کنند (۱۴/۴۹۱ ـ ۴۹۳)؛ همچنین گاهی در کنار اشاره به نقاط ضعف و بیان مصادیق لغزش کارگزارِ خطاکار، راهکارهای برونرفت از مشکلات را نیز بیان کردهاست (۲۰/۱۳۶ ـ ۱۳۷). | امامخمینی در برابر خطای کارگزاران، در مواردی نخست با بیان صفات خوبِ آن شخص، بر لزوم حفظ آن ویژگیها و علاقه و احساس شخصی خود به آن شخص تأکید میکرد (۲۰/۱۳۶ و ۲۱/۲۰)؛ سپس به تناسب موقعیتِ شخص خطاکار و خطای صورتگرفته، وی را به درک شرایط حساس کشور و مردم و لزوم مشورت با اشخاص صالح و مسئولان ردهبالای نظام در تصمیمگیریهای تأثیرگذار فرامیخواند (۱۴/۴۵۴؛ ۲۰/۱۳۶ و ۲۱/۱۲۳). ایشان مسئولان را به کوتاهبودن عمر توجه میداد و به مبارزه با هواهای نفسانی و خواستههای شیطانی و توبه و بازگشت به سوی خداوند دعوت میکرد و میخواست که به نصیحتها توجه کنند (۱۴/۴۹۱ ـ ۴۹۳)؛ همچنین گاهی در کنار اشاره به نقاط ضعف و بیان مصادیق لغزش کارگزارِ خطاکار، راهکارهای برونرفت از مشکلات را نیز بیان کردهاست (۲۰/۱۳۶ ـ ۱۳۷). | ||
منابع | ==منابع== | ||
قرآن کریم. | |||
آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب. | |||
درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گلمحمدی و محمد ابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نشر نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش. | |||
آذرنوش، آذرتاش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، تهران، نی، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش. | |||
ابنابیالحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق. | |||
ابناثیر، علیبنمحمد، اسدالغابۀ فی معرفۀ الصحابه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق. | |||
ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق. | |||
ابنهشام، عبدالملک، السیرة النبویه(ص)، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفه، بیتا. | |||
امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | |||
امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب سنة و الادب، قم، مرکز الغدیر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش. | |||
انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش. | |||
اوری، پیتر، تاریخ ایران کمبریج (قسمت دوم)، ترجمه تیمور قادری، تهران، مهتاب، چاپ اول، ۱۳۸۸ش. | |||
برزگر، ابراهیم، تاریخ تحول دولت در اسلام و ایران، تهران، سمت، چاپ چهارم، ۱۳۸۳ش. | |||
بشارتی، علیمحمد، ۵۷ سال اسارت، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش. | |||
پرویز، عباس، تاریخ سرزمین ایران، تهران، نگاه، چاپ اول، ۱۳۸۹ش. | |||
پیرنیا، حسن و عباس اقبال آشتیانی، تاریخ کامل ایران، تهران، شهرزاد، چاپ اول، ۱۳۸۹ش. | |||
جمشیدی، محمدحسین، مبانی و تاریخ اندیشه نظامی در ایران، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. | |||
حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | |||
حسنابراهیم، حسن، تاریخ سیاسی در اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، جاویدان، چاپ نهم، ۱۳۷۶ش. | |||
حیدری، محمد، فساد و اختناق در ایران، تهران، اطلاعات، ۱۳۵۷ش. | |||
دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش. | |||
زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهرکلام، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۹ش. | |||
سعادتمند، رسول، وظایف مسئولین، شورا، انجمنهای اسلامی از دیدگاه امامخمینی، قم، تسنیم، چاپ اول، ۱۳۸۲ش. | |||
شعبانی، رضا، کتاب ایران، گزیده تاریخ ایران، تهران، انتشارات بین المللی المهدی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش. | |||
شفائی، حسین، حکومت مردمسالاری دینی، قم، چابخانه امیر، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. | |||
صدوق، محمدبنعلی، الخصال، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش. | |||
طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق. | |||
طلوعی، محمود، بازنگری تاریخ ایران از عهد باستان تا امروز، تهران، انتشارات تهران، چاپ اول، ۱۳۸۸ش. | |||
عمید، حسن، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ هفدهم، ۱۳۷۹ش. | |||
کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | |||
گروهی از نویسندگان، حکومت علوی، کارگزاران، قم، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، چاپ اول، ۱۳۸۱ش. | |||
مزینانی، محمدصادق، ماهیت حکومت نبوی، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۹ش. | |||
معینی، مریم، اخلاق کارگزاران در نظام اقتصادی و اجتماعی اسلام بر اساس اندیشههای امامخمینی، چاپشده در مجموعه مقالات اولین کنگره بررسی اندیشههای اقتصادی امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش. | |||
منتظرالقائم، اصغر و زهرا سلیمانی، توسعه و تمدنسازی در حکومتهای دینی، مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، شماره ۲۴، ۱۳۸۸ش. | |||
نوایی، علیاکبر، تصویری از کارگزاری در نظام اسلامی و بایدهای اخلاقی آن، مجله پژوهشهای اجتماعی اسلامی (اندیشه حوزه)، شماره۴۳ ـ ۴۴، ۱۳۸۲ش. | |||
نوذری، عزتالله، تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت، تهران، خجسته، ۱۳۸۰ش. | |||
نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق. نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | |||
واعظی، احمد، حکومت اسلامی، قم، دفتر تألیف و نشر متون درسی حوزه، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. | |||
نسخهٔ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۰۱
مسئولان و کارگزاران، مسئولان اصلی، مدیران و مجریان مؤثر حکومت. مسئول به معنای پرسششده (دهخدا، ۱۲/۱۸۴۶۵) و خواستهشده (عمید، ۱۰۸۲) است. در اصطلاح مسئول به کسی میگویند که ریاست یا سرپرستی جایی را بر عهده دارد و برای اقداماتش بازخواست یا سؤال میشود (انوری، ۷/۷۰۱۴)، یا مأموری که حکومت، مسئولیتی در امور اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و مانند آن بر عهده او میگذارد (گروهی از نویسندگان، ۱۸). کارگزار نیز به معنای کاردان و کسی است که از عهده کار به خوبی بر میآید و نیازهای مردم را برطرف میکند (دهخدا، ۱۱/۱۵۸۴۴). معادل کارگزار در زبان عربی، واژه «عامل» است (آذرنوش، ۴۶۲) که به صورت خاص به مسئول جمعآوری زکات و کسی که متصدی امور مربوط به اموال، املاک و کارهای شخص دیگری است گفته میشود (ابنمنظور، ۱۱/۴۷۴). کارگزار در اصطلاح به مأموری گفته میشود که حکومت مسئولیتی در یکی از امور اجتماعی، سیاسی، اقتصادی یا نظامی بر عهده او میگذارد (گروهی از نویسندگان، ۱۸). کارگزاری در نظامهای بشری، نوعاً معطوف به مقولههایی چون قدرت، سود و لذت است؛ اما کارگزاری دینی، معطوف به ارزشها و سنتهای الهی و بایدها و نبایدهای اخلاقی، حقوقی، سیاسی و اجتماعی است (نوایی، ۹۱). در همه جوامع و با توجه به نوع و شیوه حکومت، مسئولان و کارگزارانی برای اداره امور جامعه انتخاب میشوند (همان، ۸۹). نقیبان بنیاسرائیل از طرف حضرت موسی(ع) بر اسباط دوازدهگانه بنیاسرائیل ریاست میکردند و مرجع مردم در امور دین و دنیای آنان بودند (طباطبایی، ۵/۲۴۰)؛ همانگونه که حضرت داوود(ع) کارگزارانی داشت و به صورت ناشناس بر احوال آنان نظارت میکرد. سلیمان نبی(ع) نیز کشور را به دوازده ولایت تقسیم کرده، بر هر یک کارگزاری گمارده بود تا به امور مالیات بپردازد (منتظرالقائم و سلیمانی، ۷۱ و ۷۴). مسئولان و کارگزاران در اسلام: با ظهور و گسترش اسلام، حکومت اسلامی به دست پیامبر اکرم(ص) و یاران شایستهای نظیر امیرالمؤمنین(ع) اداره میشد (حسنابراهیم، ۴۵۱). پیامبر(ص) رهبری بر امت را شایسته افرادی میدانست که خصلت پارسایی از معصیت، بردباری و مدیریتِ نیکو داشته باشند (کلینی، ۱/۴۰۷). رسول خدا(ص) پس از مهاجرت به مدینه و مرکز حکومت قراردادن آن، افرادی را کارگزار نظارت و کنترل بازار و تجارت کرد (مزینانی، ۳۳) و والیان و کارگزارانی را به دیگر مناطق و شهرها فرستاد (همان، ۲۸) و با صدور بخشنامهها و دستورالعملهایی به تعیین منطقه مأموریت و نوع مسئولیت آنان پرداخت (همان، ۳۱). ایشان در حکمی، معاذبنجبل را مأمور گردآوری صدقات از کارگزاران حکومت اسلامی، آموزش قرآن و احکام و قضاوت میان مردم کرد (همان، ۳۲). ملاک آنحضرت برای انتخاب مسئولان جامعه اسلامی صرفاً شایستگی و توانایی افراد بود نه قبیله، ثروت و سن و سال؛ چنانکه پس از فتح مکه، پیامبر(ص) جوانی بهنام عتّاببناُسید را به فرمانداری برگزید (ابناثیر، ۳/۴۵۲). در دوره خلفا مسئولیت اداره شهرها بر عهده امیران گذاشته شد (برزگر، ۲۳۴). امیرالمؤمنین علی(ع) در انتخاب مسئولان حکومتی بسیار دقیق بود و پس از انتخاب، آنان را به ترس از خدا، مهربانی با رعیت، در نظر گرفتن صلاح خراجدهندگان، پرهیز از منتنهادن بر رعیت، داشتن عدالت و همنشینی با حکیمان و خردمندان، انتخاب افراد شایسته و قابل اعتماد برای مناصب حکومتی و نظارت بر عملکرد آنان توصیه میکرد (نهج البلاغه، خ۱۷۲، ۲۴۹ و ن۵۳، ۴۵۲). ایشان در آغاز حکومت خویش با انتقاد از کارگزارانِ حکومت پیشین، این دسته از افراد را شایسته تصدی سلطه بر جان، مال و ناموس مردم نمیدانست: شخص بخیل که حریص به اموال مردم است؛ نادان که با نادانی خود، مسلمانان را به گمراهی میکشاند؛ ستمکار که حق مردم را غصب و عطایای آنان را قطع میکند و در تقسیم بیتالمال عدالت ندارد و اموال و ثروت آنان را حیف و میل و گروهی را بر گروهی مقدم میکند و رشوهخوار که حقوق مردم را پایمال و حق را به صاحبش نمیرساند (نهج البلاغه، خ۱۳۱، ۱۸۵). با رویکارآمدن امویان شیوه کشورداری و حکومتکردن رنگ و بوی شاهانه گرفت و بسیاری از رسوم اخلاقمدارانه برخورد حاکمان با مردم و مسائل حکومتی، جای خود را به شیوههای قهرآمیز داد و در بسیاری از مواقع قبیلهگرایی عامل مهمی در تقسیم وظایف حکومتی بود (نوذری، ۱۰۱). این رویه در دوران عباسیان نیز ادامه پیدا کرد؛ با این تفاوت که به جای عربها بیشتر به ایرانیان و موالی توجه شد (زیدان، ۲۳۹). از سوی دیگر، عباسیان با توجه به وسعت دولت اسلامی و بنا به موقعیت اقتصادی، حقوق کارمندان و مسئولان خود را تغییر دادند (همان، ۳۴۱) و در مورد والیان خود گاهی بهگرفتن مالیات بسنده میکردند و در دیگر امور آنان را به حال خود وا میگذاشتند (همان، ۳۲۷). مسئولان و کارگزاران در ایران: در سرزمین ایران وجود اشخاصی که عهدهدار مسئولیتی برای اداره کشور بودهاند از دوران مادها به ثبت رسیدهاست. آنان کشور را به شکل ملوکالطوایفی اداره و امیران متعددی در کشور حکمرانی میکردند (پرویز، ۳۵ ـ ۴۰). تقسیم وظایف کشوری در دوره هخامنشیان شکل گستردهتری بهخود گرفت و پادشاهان در اداره امور، علاوه بر نزدیکان خود رؤسای خانوادههای ششگانه را به مسئولیت فرا خواندند (همان، ۱۰۷). در زمان ساسانیان، شهرداران، ویس پوران و بزرگانِ گروهها و طبقات، مسئولان اداره کشور بودند (پیرنیا و آشتیانی، ۲۴۹). در دوره صفویان (شاهعباس) قدرت در دست شاه قرار داشت و فرمان اصلی را او صادر میکرد و همه عزل و نصبهای مسئولان کشور به دست وی بود (نوذری، ۲۸۹). با تحول در تقسیمبندی وظایف و مسئولیتهای دولتی در دوره زندیه، کشور دارای مناصبی چون نایبالسلطنه، وکیلالدوله، وزیر، حاکم و خان شد (جمشیدی، ۴۰۸ ـ ۴۰۹). با آغاز سلطنت آغامحمدخان قاجار، اداره امور داخلی کشور اهمیت خود را از دست داد. وزیر اعظم، منشیان و مأموران مالی تحت نظارت شاه در میدان جنگ بودند و اداره امور مملکت در اختیار لشکرنویس شاه قرار گرفت (اوری، ۷/۶۳)، تشکیلات ایالتی به بیگلربیگیها سپرده شد و حکومت شهرها میان کلانتر و داروغه تقسیم گردید (همان، ۷/۶۴). در زمان قاجاریان کشور را درباریان زیر نظر پادشاه اداره میکردند. در این دوران گروه زیادی از خویشاوندان سلطنتی، مقامهای گوناگون درباری و حکومتی را خریداری کردند و در کنار افراد معدودی نظیر میرزاتقیخان امیرکبیر و علیاصغرخان امینالسلطنه که از طبقات پایینتر بودند، عهدهدار وظایف مهم کشور شدند (همان، ۷/۱۲۰ ـ ۱۲۱). در آن دوران فساد در میان مسئولان دربار و کشور بسیار شایع بود. در حالیکه وضع کارکنان سطح پایینتر و مردمِ عادی وخیم بود، افراد درجه اول حکومت مخارج هنگفتی بر خزانه کشور بار میکردند (نوذری، ۳۴۸ ـ ۳۴۹). در دوران مشروطه تفکیک قوا پذیرفته و قدرت در قوه مقننه متمرکز شد که علاوه بر اختیارات، وظیفه انتصاب و بازرسی از وزرا را نیز بر عهده داشت. قوه مجریه را نیز وزرا اداره میکردند و علاوه بر آن فرماندهی نیروهای مسلح از اختیارات شاه محسوب میشد (آبراهامیان، ۱۱۴). با رویکارآمدن رضاخان ارتش قدرت گرفت و او مهمترین و قابل اعتمادترین افراد خود را در سمتهای مختلف نظامی بهکار گمارد (بشارتی، ۷/۴۲) و هیئت دولت، وزرا، اعیان و اشراف نیز زیر نظر مستقیم او قرار داشتند (طلوعی، ۵۷۲ ـ ۵۷۳). در زمان محمدرضا پهلوی وظایف میان دو گروه شامل شخصیتهای کشوری و مقامات لشکری تقسیم شد (بشارتی، ۷/۶۰). در این دوره جدایی و شکاف عمیقی میان مردم و مسئولان وجود داشت و مسئولان رژیم دور از مشکلات مردم زندگی میکردند (شعبانی، ۳۳۱ و ۳۹۶ ـ ۳۹۷). وابستگی سیاسی مسئولان رژیم پهلوی به قدرتهای بیگانه، وجود فساد اعتقادی و اخلاقی، بیکفایتی، تمایل آنان به زندگی مرفه و تجملاتی، سوء استفادههای مالی، اختلاس و غارت بیتالمال، ازجمله ویژگیهای رفتاری مسئولان در دوران پهلوی بود (حیدری، ۳۲ ـ ۳۳). امامخمینی معتقد بود محمدرضا پهلوی فاقد توانایی اداره مملکت است و علت تمامی مشکلات کشور، بیلیاقتی شخص وی است (۱/۲۳۱). ایشان وجود هیئت حاکم بیصلاحیت و عملکرد ضعیف مسئولان و وزرای ناصالح و ناکارآمد در رژیم پهلوی را عامل مهم ایجاد تباهی در اقتصاد و سیاست کشور میدانست (۵/۳۱۵). به باور ایشان، در زمان حکومت پهلوی فساد همهجانبه مسئولان و مقامات مملکتی رژیم پهلوی از شاه گرفته تا نخستوزیر و سایر مقامات عالیرتبه کشور (۳/۳۱۹ و ۶/۱۴۱) فضای مملکت را به تباهی کشاند (۴/۱۴۶ و ۷/۴۴۷ ـ ۴۴۸) و مسئولان نظام در آن دوره همواره با ایجاد رعب و وحشت (۱۹/۷۳)، اعمال اختناق و فشار (۳/۳۱۴ ـ ۳۱۵؛ ۶/۱۰۶ و ۷/۳۲)، به مال و جان مردم دستاندازی میکردند (۱۹/۷۳) و حکومتشان با اتکای به زور سرنیزه و اعمال خشونت بود (۱/۴۱۷؛ ۳/۷۱ و ۵/۱۷۳). پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سفارش امامخمینی در انتخابِ مسئولان نظام، رعایت معیار تقوا و تعهد بود (← ادامه مقاله). ویژگی مسئولان و کارگزاران اسلامی: انتخاب مسئولان از سرنوشتسازترین اقدامات اجرایی در یک نظام سیاسی است و شایستگی، توانمندی و سلامت رفتاری مسئولان ازجمله مهمترین عوامل ساماندهی صحیح امور اجتماعی و سیاسی است (← سعادتمند، ۲۱۲ ـ ۲۱۴). قرآن کریم مسئولیتها را امانتهایی دانسته که لازم است به اهل آن واگذار شوند (نساء، ۵۸؛ طباطبایی، ۴/۳۷۸). با مطالعه تاریخ صدر اسلام و سیره و روش معصومان(ع) میتوان به شاخصههایی در زمینه ویژگیها و صفات کارگزاران نظام اسلامی دست یافت. در روایات اسلامی مسئول و کارگزار دولت اسلامی دارای این اوصاف است: ۱. تدبیری نیکو، دانش و تخصص کافی دارد (نهج البلاغه، خ۱۷۲، ۲۴۹)؛ ۲. توانا و امانتدار است (ابنابیالحدید، ۲۰/۲۷۶)؛ ۳. از غرور و خودپسندی و ستم، دور و اهل انصاف است (نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۴) ۴. برای پذیرش مسئولیت، شایستهترین به شمار میآید (امینی، ۸/۴۱۱)؛ ۵. مسئولیت را بر اساس تکلیف الهی میپذیرد (نهج البلاغه، خ۳، ۲۴)، نه برای بهرهمندی از متاع دنیا (همان، خ۱۳۱، ۱۸۵)؛ ۶. دارای ملکه تقوا و پرهیز از گناه است تا با بردباری و نیروی کنترل خشم، امور را به صورت صحیح تدبیر کند (کلینی، ۱/۴۰۷)؛ ۷. بر مردم آسان میگیرد و از سختگیری خودداری میکند (ابنهشام، ۲/۵۹۰) و بر اساس مدارا با مردم رفتار میکند (کلینی، ۲/۱۱۷)؛ اما بر خود سخت میگیرد تا فرودستان جامعه احساس ناراحتی نکنند (نهج البلاغه، خ۲۰۰، ۳۰۰)؛ ۸. مصلحت توده مردم را بر مصالح خواص جامعه ترجیح میدهد (همان، ن۵۳، ۴۵۵)؛ ۹. در مبارزه با ظلم با قاطعیت عمل میکند (همان، خ۳۷، ۵۹)، ۱۰. با مردم فروتن، نرمخو، مهربان، گشادهرو و خندان است (همان، ن۲۷، ۴۰۰)، ۱۱. مردمی است (حر عاملی، ۸/۱۴) و درِ خانه او به روی مردم باز است (کلینی، ۱/۴۰۶)، ۱۲. پیوندش با مردم مانند رابطه پدر ـ فرزندی است و با آنان در نهایتِ مهربانی و بر اساس مصالح آنان عمل میکند (نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۶۰)؛ ۱۳. انتقادپذیر است (همان، خ۱۲۱، ۱۷۳)؛ ۱۴. از مال حرام و رشوه پرهیز میکند (همان، خ۱۳۱، ۱۸۵)؛ ۱۵. زندگی سادهای دارد (نوری، ۱۱/۱۲۵). امامخمینی با توجه به سنت و سیره معصومان(ع) بهخصوص پیامبر اکرم(ص) و امامعلی(ع) ویژگیهایی برای مسئولان و کارگزاران ذکر کردهاست. در نگاه ایشان برخورداری از علم و تخصص در شمار صفات ضروری است و مسئولی که در خود توانایی و صلاحیت لازم را نمیبیند، باید استعفا کند، وگرنه مرتکب گناه کبیره شدهاست (۱۴/۳۵۷ و ۱۹/۱۵۷)؛ چنانکه امیرالمؤمنین(ع) کسی را شایسته منصب حکومت و سلطه بر جان، مال و ناموس مردم میدانست که بخیل، جفاکار، ترسو و رشوهخوار نباشد (نهج البلاغه، خ۱۳۱، ۱۸۵). امامخمینی اعتقاد عمیق به اسلام، تعهد به اجرای قوانین آن و مقبول مردم بودن، ویژگی مهم رئیس حکومت اسلامی و همه زمامداران امور میدانست (۵/۳۸۲). ایشان با توجه به اینکه بعثت انبیا(ع) برای حکومت خدا بر دلهاست، تأکید داشت قبول مسئولیت از جانب مسئولان نظام، برای ارضای تمایلات نفسانی مانند مقامپرستی و شهرتطلبی نیست؛ بلکه ادای وظیفه است (۲۰/۲۸۰). ایشان که ثمره مسئولیتپذیری را آسایش و اطمینانِ خاطر مردم (۱۴/۲۳۷) و جلوگیری از ایجاد نارضایتی آنان میدانست (۱۹/۳۵ ـ ۳۶)، باور داشت مسئولان کشور باید بر اساس ضوابط معتبر، موازین شرعی و قانونی و مشورت با کارشناسان متعهد (۲۱/۴۲۲)، به شرط اشتهار به تقوا و تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی انتخاب شوند و افرادی مطلع (۲۱/۴۲۰)، مهذب و درستکار (۳/۴۹۸) باشند. برخی دیگر از شاخصههای مهم و اصلی کارگزاران نظام اسلامی از نگاه امامخمینی عبارتاند از: ۱. امانتداری (۱۷/۲۳۸)؛ ۲. ایمان به انقلاب (۱۳/۱۷۵)؛ ۳. سادهزیستی و مردمیبودن (۸/۴۲۹)؛ ۴. اعتماد به نفس داشتن (۱۸/۱۸۹)؛ ۵. فعال؛ ۶. خدمتگزار (۱۹/۳۶۷ ـ ۳۶۸)؛ ۷. خوشنام و قابل اعتماد بودن (۵/۱۵۱)؛ ۸. شجاعت در حل مسئله (۲۱/۵۱)؛ ۹. آگاهی از مسائل جهانی؛ ۱۰. مدبر؛ ۱۱. متعهد به اسلام و مکتب (۱۳/۷۶)؛ ۱۲. تمایلنداشتن به مکاتب انحرافی؛ ۱۳. نداشتن وابستگی به سرمایه و سرمایهداران (۵/۱۵۱) و ۱۴. انتقادپذیری، حتی اگر ناحق باشد (۲۱/۲۰). وظایف و توصیهها: تأمین همهجانبه اهداف مادی و معنوی حکومت دینی، وظیفه سنگینی را بر دوش حاکمان و مسئولان حکومت جمهوری اسلامی ایران میگذارد (واعظی، ۲۳۲). رعایت عدالت در حقوق اجتماعی مردم (همان، ۲۳۴)، تماس مستقیم با مردم، فقرزدایی و تأمین اجتماعی (همان، ۲۳۵) ازجمله وظایفی است که حکومت دینی برای مسئولان خود مطرح کردهاست. همچنین در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران وظایف رهبر (اصل ۱۱۰)، رئیسجمهور که بیشترین مسئولیت اجرایی را دارد (اصول ۱۱۴، ۱۲۱، ۱۲۲، ۱۲۵، ۱۲۶، ۱۲۸، ۱۲۹، ۱۳۴ و ۱۷۷)، نمایندگان مجلس (اصل ۷۱) و مسئولان قوه قضاییه (اصول ۱۵۶ و ۱۷۴) بهخوبی تبیین شدهاست. امامخمینی پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی و واردشدن در عرصه عمل و اجرای برنامهها اسلامی و دینی، در مناسبتهای گوناگون به تبیین ابعاد حکومت اسلامی، ازجمله شرح وظایف مسئولان و کارگزاران میپرداخت. به اعتقاد امامخمینی اسلام دین قانون است و حتی پیامبر اکرم(ص) نیز حق و توان زیرپاگذاشتن قانون را نداشت (۱۱/۲۲)؛ عمل به وظایفی که قانون برای مسئولان معین کرده، حکمی شرعی و سرپیچی از آن، خلاف شرع است (۱۳/۶۲). رؤسای نظام اسلامی بهخصوص رؤسای قوا باید پاسخگو باشند (۱۵/۷۲) و بدانند اینکه مسئولیت میپذیرند در امتحان قرار میگیرند (۱۳/۴۷۵). امامخمینی با توجه به آموزههای دینی ازجمله توجه به امور مردم (کلینی، ۲/۱۶۴) و رعایت حقوق ملت (نهج البلاغه، خ۲۰۷، ۳۰۸ ـ ۳۰۹) و با یادآوری رنجها و سختیهای فراوانی که مردم ایران برای برپایی حکومت اسلامی تحمل کردهاند، کارگزاران نظام را مرهون ملت و مردم را ولیّنعمت مسئولان میدانست (۱۶/۲۴ ـ ۲۵ و ۲۱/۴۱۲) و با توجه به این نکته که حکومت در اسلام، چیزی جز خدمتگزاری به مردم نیست (۱۳/۲۰۳ ـ ۲۰۵)، از کارگزاران نظام میخواست ضمن اجرای احکام و دستورهای اسلامی (۱۸/۲۸۵)، خدمت خالصانه و بیمنت به مردم را که از دستورهای مهم دینی و مایه حفظ نظام اسلامی است، فراموش نکنند (۱۳/۱۹۶؛ ۱۶/۲۴ و ۱۹/۱۶۴؛ ۲۰/۵۴). ایشان همچنین از مسئولان میخواست که مردم را در همه امور مملکت مشارکت دهند، به طوری که مردم خود را به طور مستقیم تأثیرگزار در امور کشور بدانند (۲۰/۵۵)؛ زیرا دلگرمکردن ملت (۱۴/۱۶ ـ ۱۸) و ایجاد دولت خدمتگزار از مهمترین وظایف مسئولان نظام است (۱۳/۳۷۰؛ ۱۸/۵۹ و ۲۰/۱۲۶). ایشان خطاب به مسئولان و وزرا بر عمل به تعهدات تأکید میکرد و از آنان میخواست برای فراهمآوردن آنچه منجر به تکامل و شکوفایی کشور میشود بکوشند (۲۱/۴۰۳). توصیه جدی امامخمینی به مسئولان، مراقبت هوای نفس و خودخواهی، جلوگیری از تعصبات بیجا و تمایل نداشتن به حکومت صرف بهجای خدمتگزاری بود (۱۶/۴۴۵) و به آنان درباره غرور ناشی از قدرت و ریاست هشدار میداد (۱۶/۲۳ و ۱۹/۲۴۹؛ شفائی، ۹۵)؛ چنانکه آنان را به تواضع (۸/۵۶)، صبر و استقامت (۲۱/۶۷۷ ـ ۶۷۸)، قانونگرایی (۱۴/۴۱۴)، نظم (۷/۱۳، ۴۲، ۱۳۵ و ۴۷۸ ـ ۴۸۰)، تلاش برای خدمت به اسلام و تقویت دین (۱۷/۵۲۹ و ۱۹/۳۶۷) و جلب رضایت الهی (۷/۵۱۲ ـ ۵۱۳ و ۱۶/۳۱۲) سفارش میکرد. ایشان با اشاره به امانتبودن نظام و مملکت اسلامی (۱۲/۹۱ و ۳۵۹)، از مسئولان میخواست در حفظ و اعتلای این نظام کوشا باشند (۱۲/۹۱، ۳۶۰؛ ۱۳/۶۳ و ۱۹/۱۷۳)؛ زیرا آبروی اسلام و نظام اسلامی در گروی رفتار و گفتار کارگزاران آن نظام است و خدشه واردکردن به اسلام جرمی نابخشودنی است (۸/۴۰۷ ـ ۴۰۸ و ۵۱۲). ایشان بیتقواییِ متصدیان امور مملکت (۱۷/۱۲۳)، قدرتطلبی و مالطلبی (۱۶/۲۳)، تأویل غلط از خواستههای مردم (۱۱/۱۹۸)، ضعف مدیریت و تصدی امور به دست افراد نالایق (۱۹/۱۵۷) و بیعدالتی حکومت (۸/۵۲۵) را از آسیبهای مسئولیتهای نظام و مسئولان میدانست و خاطرنشان میکرد سرگرمشدن مسئولان به درگیریهای سیاسی و غفلت از مشکلات مردم (۱۳/۲۰۲)، باندبازی و گزینشهای رابطهای در انتخاب دولتمردان (۱۹/۱۵۷ و ۳۶۷)، دخالت قوا در کار یکدیگر (۱۳/۱۱۷)، اختلاف در سران مملکت و ناهماهنگی آنان (۱۷/۱۲۳ و ۴۴۲) صدمات زیادی به انقلاب وارد میکند. همچنین ایشان خواستار ممانعت از نفوذ افراد فاسد به صدر مملکت (۱۰/۳۲۵ و ۱۹/۱۵۷) و جلوگیری از رویکارآمدن کسانی که در گذشته وزارت ستمگران و طاغوت را به عهده داشتند (۴/۴۷۶ ـ ۴۷۷) بود. امامخمینی در زمینه سیاست خارجی کشور نیز با تأکید بر رعایت شعار نه شرقی نه غربی، رویگردانی مسئولان از این سیاست را به منزله خیانت به رسول خدا(ع)، ائمه اطهار(ع)، نابودی ملت و همه کشورهای اسلامی تلقی میکرد(۲۰/۳۱۹) و به مسئولان نظام هشدار میداد از برقراری ارتباط با متجاوزان خشنود و از قطع ارتباط با آنان رنجور نشوند (۲۱/۳۲۸) (← مقاله سیاست خارجی). اسوههای مسئولیت: سنت و روش پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصوم(ع) در کنار وحی، یکی از مهمترین منابع فکری مؤثر در شکلگیری شخصیت امامخمینی و مبنای عمل ایشان در تمام زمینهها بود. ایشان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، کمال مطلوب خود را ایجاد یک حکومت اسلامی با الگوگرفتن از دوران حکومت پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) اعلام میکرد (۳/۳۷۲ و ۴/۳۳۴) و پس از پیروزی پیامبر(ص) را در تمام ابعاد علمی و اخلاقی، اسوه معرفی میکرد (۱۷/۴۱۹) و تمسک به ولایت امامعلی(ع) را در پیروی از اهداف آن حضرت (۱۸/۱۵۵) و الگوگرفتن از سیره و روش آن بزرگوار در تمامی عرصهها و صحنهها (۲۰/۲۳) میدانست و در مواقع حساس و تصمیمگیریهای مهم به شیوه و مشی عملی ایشان استناد میکرد (۴/۳۲۳ و ۱۷/۲۷۴) (← مقاله علیبنابیطالب، امیرالمؤمنین(ع)). امامخمینی سلمان فارسی را کارگزار نمونه صدر اسلام و مظهر سادهزیستی و پرهیز از دنیاطلبی معرفی میکرد (۱۴/۲۱۳) و مالک اشتر را پرورشیافته تربیت صحیح اسلامی میشمرد (۱۱/۳۲۵) و او را که شخصیتی چندوجهی داشت و علاوه بر فرماندهی لشکر، امامجمعه و جماعت نیز بود، ستایش میکرد (۸/۱۲۵؛ ۱۴/۱۸ ـ ۱۹). از نگاه ایشان، بیآلایشی و مردمیبودن مالک اشتر (۸/۴۲۹)، عدالتمحوری و پرهیز او از تعدی و ظلم (۱۱/۴۶۸) باید سرمشق کارگزاران نظام اسلامی قرار گیرد. امامخمینی همچنین زندگی و راه و روش برخی از کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران را میستود؛ ازجمله محمدعلی رجایی، نخستوزیر وقت را با اوصاف سادهزیست، مردمی، خدمتگزار به مردم (۱۴/۱۲۲ ـ ۱۲۳)، فردی که عقل او بیش از علم اوست (۱۴/۴۶۱)، متعهد و معلم عملی اخلاق (۱۸/۷۷) و کسی که قدرت نتوانست در او تأثیر بگذارد (۲۰/۱۲۴) معرفی کردهاست (← مقاله رجایی، محمدعلی). ایشان محمدجواد باهنر، نخستوزیر وقت را نیز معلم و دانشمند متعهدی میدانست (۱۸/۷۷) که بیش از بیست سال به همراه رجایی با قدرتهای فاسد مبارزه کردهاست (۱۵/۱۳۵) (← مقاله باهنر، محمدجواد)؛ همچنین سیدمحمد حسینی بهشتی، رئیس دیوان عالی کشور را فردی لایق، کارآمد در راه تحقق اهداف اسلامی (۱۰/۲۷۶ و ۱۴/۵۱۸)، متعهد، مجتهد، متدین، علاقهمند به اسلام (۱۴/۵۱۹)، به مثابه یک ملت (۱۵/۱۸) و مظلوم (۱۴/۵۱۵ و ۵۱۸) شمردهاست (← مقاله بهشتی، سیدمحمد)؛ نیز مصطفی چمران وزیر دفاع وقت را دارای عقیده پاک و خالص، بدون وابستگی به دستهجات و گروههای سیاسی میشناخت و او را متعهد به اهداف بزرگ الهی، سرباز پرافتخار اسلام و مجاهد بیداری میشمرد که با نور معرفت و ارتباط با خدا، قدم در زندگی گذاشت و در راه خدا جهاد کرد و به شهادت رسید و شرف را بیمه کرد (۱۴/۴۷۸) (← مقاله چمران، مصطفی). شیوه برخورد با مسئولان خطاکار: امامخمینی در مواجهه با خطای کارگزاران و مسئولان نظام اسلامی، با توجه به نوع خطا، جایگاه کارگزار مورد نظر، شرایط و اقتضای فضای کشور و سطح و میزان تأثیر لغزشِ صورتگرفته در جامعه، به صورتی عالمانه، هدفمند و مدیریتشده برخورد میکرد. اصل مهم و محوری در دیدگاه ایشان، علاوه بر مصلحت اسلام و نظام که آن را مقدم بر مصلحت همه اشخاص میدانست (۱۸/۴۶۷)، عمل به وظیفه، چشمپوشی نکردن از خطاهای مسئولان و دستبرنداشتن از حق (۲۱/۳۳۲) بود. امامخمینی در برابر خطای کارگزاران، در مواردی نخست با بیان صفات خوبِ آن شخص، بر لزوم حفظ آن ویژگیها و علاقه و احساس شخصی خود به آن شخص تأکید میکرد (۲۰/۱۳۶ و ۲۱/۲۰)؛ سپس به تناسب موقعیتِ شخص خطاکار و خطای صورتگرفته، وی را به درک شرایط حساس کشور و مردم و لزوم مشورت با اشخاص صالح و مسئولان ردهبالای نظام در تصمیمگیریهای تأثیرگذار فرامیخواند (۱۴/۴۵۴؛ ۲۰/۱۳۶ و ۲۱/۱۲۳). ایشان مسئولان را به کوتاهبودن عمر توجه میداد و به مبارزه با هواهای نفسانی و خواستههای شیطانی و توبه و بازگشت به سوی خداوند دعوت میکرد و میخواست که به نصیحتها توجه کنند (۱۴/۴۹۱ ـ ۴۹۳)؛ همچنین گاهی در کنار اشاره به نقاط ضعف و بیان مصادیق لغزش کارگزارِ خطاکار، راهکارهای برونرفت از مشکلات را نیز بیان کردهاست (۲۰/۱۳۶ ـ ۱۳۷).
منابع
قرآن کریم. آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب. درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گلمحمدی و محمد ابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نشر نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش. آذرنوش، آذرتاش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، تهران، نی، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش. ابنابیالحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق. ابناثیر، علیبنمحمد، اسدالغابۀ فی معرفۀ الصحابه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق. ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق. ابنهشام، عبدالملک، السیرة النبویه(ص)، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفه، بیتا. امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب سنة و الادب، قم، مرکز الغدیر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش. انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش. اوری، پیتر، تاریخ ایران کمبریج (قسمت دوم)، ترجمه تیمور قادری، تهران، مهتاب، چاپ اول، ۱۳۸۸ش. برزگر، ابراهیم، تاریخ تحول دولت در اسلام و ایران، تهران، سمت، چاپ چهارم، ۱۳۸۳ش. بشارتی، علیمحمد، ۵۷ سال اسارت، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش. پرویز، عباس، تاریخ سرزمین ایران، تهران، نگاه، چاپ اول، ۱۳۸۹ش. پیرنیا، حسن و عباس اقبال آشتیانی، تاریخ کامل ایران، تهران، شهرزاد، چاپ اول، ۱۳۸۹ش. جمشیدی، محمدحسین، مبانی و تاریخ اندیشه نظامی در ایران، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. حسنابراهیم، حسن، تاریخ سیاسی در اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، جاویدان، چاپ نهم، ۱۳۷۶ش. حیدری، محمد، فساد و اختناق در ایران، تهران، اطلاعات، ۱۳۵۷ش. دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش. زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهرکلام، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۹ش. سعادتمند، رسول، وظایف مسئولین، شورا، انجمنهای اسلامی از دیدگاه امامخمینی، قم، تسنیم، چاپ اول، ۱۳۸۲ش. شعبانی، رضا، کتاب ایران، گزیده تاریخ ایران، تهران، انتشارات بین المللی المهدی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش. شفائی، حسین، حکومت مردمسالاری دینی، قم، چابخانه امیر، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. صدوق، محمدبنعلی، الخصال، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق. طلوعی، محمود، بازنگری تاریخ ایران از عهد باستان تا امروز، تهران، انتشارات تهران، چاپ اول، ۱۳۸۸ش. عمید، حسن، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ هفدهم، ۱۳۷۹ش. کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. گروهی از نویسندگان، حکومت علوی، کارگزاران، قم، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، چاپ اول، ۱۳۸۱ش. مزینانی، محمدصادق، ماهیت حکومت نبوی، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۹ش. معینی، مریم، اخلاق کارگزاران در نظام اقتصادی و اجتماعی اسلام بر اساس اندیشههای امامخمینی، چاپشده در مجموعه مقالات اولین کنگره بررسی اندیشههای اقتصادی امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش. منتظرالقائم، اصغر و زهرا سلیمانی، توسعه و تمدنسازی در حکومتهای دینی، مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، شماره ۲۴، ۱۳۸۸ش. نوایی، علیاکبر، تصویری از کارگزاری در نظام اسلامی و بایدهای اخلاقی آن، مجله پژوهشهای اجتماعی اسلامی (اندیشه حوزه)، شماره۴۳ ـ ۴۴، ۱۳۸۲ش. نوذری، عزتالله، تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت، تهران، خجسته، ۱۳۸۰ش. نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق. نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. واعظی، احمد، حکومت اسلامی، قم، دفتر تألیف و نشر متون درسی حوزه، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.