پرش به محتوا

جامعه: تفاوت میان نسخه‌ها

۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ آذر ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
==ضرورت و اهداف جامعه==
==ضرورت و اهداف جامعه==
درباره چگونگی تشکیل جامعه نظرهای گوناگونی بیان شده است؛ ازجمله فردگرایان که جامعه را پدیده‌ای غیر طبیعی و قراردادی می‌دانند، قائل به تقدم فرد بر جامعه‌اند و او را دارای قدرت تصمیم و حاکم بر سرنوشت خود می‌دانند.<ref>قنادان و دیگران، مفاهیم کلیدی جامعه شناسی، ۵۵.</ref>آنان بر این مبنا معتقدند شخص که در جامعه شرکت می‌کند، در واقع برای این است که منافع خود را به‌پیش ببرد؛ بنابراین این حق را دارد که بدون لحاظ‌کردن منافع جامعه، منافع خود را پیگیری کند.<ref>رحمت‌پور، فردگرایی، ۱۹۸.</ref> در برابر فردگرایان، طرفداران نظریه جمع‌گرایی اصالت را به جامعه می‌دهند و از نظر آنان اجتماع وجود دارد نه فرد؛<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۳۳۸ ـ ۳۵۱.</ref> بر این اساس گروه‌گرابودن و کسب هویت از جمع، رفتار طبیعی انسان است و از طبیعت او بر می‌خیزد.<ref>Triandis,۶</ref>
درباره چگونگی تشکیل جامعه نظرهای گوناگونی بیان شده است؛ ازجمله فردگرایان که جامعه را پدیده‌ای غیر طبیعی و قراردادی می‌دانند، قائل به تقدم فرد بر جامعه‌اند و او را دارای قدرت تصمیم و حاکم بر سرنوشت خود می‌دانند.<ref>قنادان و دیگران، مفاهیم کلیدی جامعه شناسی، ۵۵.</ref>آنان بر این مبنا معتقدند شخص که در جامعه شرکت می‌کند، در واقع برای این است که منافع خود را به‌پیش ببرد؛ بنابراین این حق را دارد که بدون لحاظ‌کردن منافع جامعه، منافع خود را پیگیری کند.<ref>رحمت‌پور، فردگرایی، ۱۹۸.</ref> در برابر فردگرایان، طرفداران نظریه جمع‌گرایی اصالت را به جامعه می‌دهند و از نظر آنان اجتماع وجود دارد نه فرد؛<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۳۳۸ ـ ۳۵۱.</ref> بر این اساس گروه‌گرابودن و کسب هویت از جمع، رفتار طبیعی انسان است و از طبیعت او بر می‌خیزد.<ref>Triandis,۶</ref>
[[قرآن کریم]] نیز انسان را موجودی اجتماعی شمرده و بر ضرورت زندگی اجتماعی تأکید و تمامی افراد جامعه را به همکاری توصیه کرده است.<ref>مائده ۲؛ زخرف، ۳۲.</ref> [[پیامبر اکرم(ص)]] بر کار گروهی تأکید کرده و آن را مایه برکت شمرده است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶۳/۳۴۹.</ref> [[امام‌علی(ع)]] نیز دست [[خدا]] را همراه با جماعت شمرده و پراکندگی را باعث گرفتاری در دام شیطان دانسته است.<ref>نهج البلاغه، خ۱۲۷، ۱۷۹ و خ۱۸۰، ۲۶۳.</ref>
[[قرآن کریم]] نیز انسان را موجودی اجتماعی شمرده و بر ضرورت زندگی اجتماعی تأکید و تمامی افراد جامعه را به همکاری توصیه کرده است.<ref>مائده ۲؛ زخرف، ۳۲.</ref> [[پیامبر اکرم(ص)]] بر کار گروهی تأکید کرده و آن را مایه برکت شمرده است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶۳/۳۴۹.</ref> [[امام‌علی(ع)]] نیز دست [[خدا]] را همراه با جماعت شمرده و پراکندگی را باعث گرفتاری در دام شیطان دانسته است.<ref>نهج البلاغه، خ۱۲۷، ۱۷۹ و خ۱۸۰، ۲۶۳.</ref>
امام‌خمینی سرشت انسان را علت تشکیل جامعه و همکاری انسان‌ها با یکدیگر را باعث آسایش زندگی آنان دانسته و زندگی انفرادی را به منزله خروج انسان از جامعه بشری و پیوستن به حیوانات وحشی شمرده است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۷۶.</ref> ایشان افراد جامعه را به قطره‌های باران و جامعه را به نهرها و سیل و دریا تشبیه کرده که در صورت اجتماع کارسازند و تا اجتماعی نباشد از قطره‌ها کاری ساخته نیست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۳۰ ـ ۲۳۱.</ref>
امام‌خمینی سرشت انسان را علت تشکیل جامعه و همکاری انسان‌ها با یکدیگر را باعث آسایش زندگی آنان دانسته و زندگی انفرادی را به منزله خروج انسان از جامعه بشری و پیوستن به حیوانات وحشی شمرده است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۷۶.</ref> ایشان افراد جامعه را به قطره‌های باران و جامعه را به نهرها و سیل و دریا تشبیه کرده که در صورت اجتماع کارسازند و تا اجتماعی نباشد از قطره‌ها کاری ساخته نیست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۳۰ ـ ۲۳۱.</ref>
درباره هدف جامعه نیز فردگرایان با وجود اینکه قائل به اجتماعی‌بودن انسان‌هایند، هدف از زندگی را سعادت فردی انسان می‌دانند نه جامعه و جمع‌گرایان از آنجا که قائل به تقدم جامعه بر فردند، هدف از زندگی را [[سعادت]] جامعه می‌دانند؛<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱/۱۶۹.</ref> در حالی‌که هدف عالی و غایی برای فرد و اجتماع، در نظر [[قرآن]] رسیدن به مبدأ نور هست<ref>نجم، ۴۲.</ref> و به‌کمال‌رسیدن موجودات و رسیدن انسان به مقام قرب اله<ref>ذاریات، ۵۶.</ref> است. از سوی دیگر، همان‌گونه که یک فرد روح دارد، یک جامعه هم روح دارد و فرهنگ هر جامعه روح آن جامعه را تشکیل می‌دهد و اگر در نهضتی کسی بتواند آن روح را زنده کند، تمام اندام جامعه را یکجا به حرکت در می‌آورد.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۳۴۵ ـ ۳۴۶ و ۱۳/۶۲۲ ـ ۶۲۳.</ref> [[امام‌خمینی]] با نقد تعبیر جامعه توحیدی، چنان‌که مدنظر برخی گروه‌ها و سازمان‌های سیاسی بود و در آن هیچ طبقه یا مراتبی وجود نداشت، ایجاد چنین جامعه یک‌شکل و یک‌طبقه را حتی در میان حیوانات نیز ممکن ندانست و در جامعه انسانی هم تشکیل چنین جامعه‌ای را مساوی با بازگشت به توحش و رد تمدن انسان خواند. ایشان جامعه توحیدی واقعی را به بدن انسان تشبیه کرد که در عین حفظ مرتبه و جایگاه هر عضو، با نظم، انسجام و هماهنگی کامل، یک هدف را پی می‌گیرد و بدین ترتیب کل جامعه از آسیب در امان خواهد ماند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۷۰ ـ ۴۷۴.</ref>
درباره هدف جامعه نیز فردگرایان با وجود اینکه قائل به اجتماعی‌بودن انسان‌هایند، هدف از زندگی را سعادت فردی انسان می‌دانند نه جامعه و جمع‌گرایان از آنجا که قائل به تقدم جامعه بر فردند، هدف از زندگی را [[سعادت]] جامعه می‌دانند؛<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱/۱۶۹.</ref> در حالی‌که هدف عالی و غایی برای فرد و اجتماع، در نظر [[قرآن]] رسیدن به مبدأ نور هست<ref>نجم، ۴۲.</ref> و به‌کمال‌رسیدن موجودات و رسیدن انسان به مقام قرب اله<ref>ذاریات، ۵۶.</ref> است. از سوی دیگر، همان‌گونه که یک فرد روح دارد، یک جامعه هم روح دارد و فرهنگ هر جامعه روح آن جامعه را تشکیل می‌دهد و اگر در نهضتی کسی بتواند آن روح را زنده کند، تمام اندام جامعه را یکجا به حرکت در می‌آورد.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۳۴۵ ـ ۳۴۶ و ۱۳/۶۲۲ ـ ۶۲۳.</ref> [[امام‌خمینی]] با نقد تعبیر جامعه توحیدی، چنان‌که مدنظر برخی گروه‌ها و سازمان‌های سیاسی بود و در آن هیچ طبقه یا مراتبی وجود نداشت، ایجاد چنین جامعه یک‌شکل و یک‌طبقه را حتی در میان حیوانات نیز ممکن ندانست و در جامعه انسانی هم تشکیل چنین جامعه‌ای را مساوی با بازگشت به توحش و رد تمدن انسان خواند. ایشان جامعه توحیدی واقعی را به بدن انسان تشبیه کرد که در عین حفظ مرتبه و جایگاه هر عضو، با نظم، انسجام و هماهنگی کامل، یک هدف را پی می‌گیرد و بدین ترتیب کل جامعه از آسیب در امان خواهد ماند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۷۰ ـ ۴۷۴.</ref>


==حقوق متقابل فرد و جامعه==
==حقوق متقابل فرد و جامعه==
میان فرد و جامعه تعامل غیر قابل انکاری وجود دارد و نمی‌توان بدون توجه به جامعه تصویری کامل از فرد به‌ دست داد و بدون توجه به افراد، نمی‌توان جامعه را به‌درستی شناخت. از سویی این افرادند که جامعه‌سازند و از دیگر سو این آداب، سنن و فرهنگ و نظام ارزشی حاکم بر جامعه است که افراد را می‌سازد یا در ساختار شخصیت آنان تأثیر می‌گذارد.<ref>اخترشهر و مسلمی، درآمدی بر ‌اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۱۲.</ref> پیامبر اکرم(ص) با اشاره به تأثیر شگرف فرد بر اجتماع، انحراف و فساد فرد در جامعه را به سوراخ‌کردن کشتی به‌ دست یکی از مسافران تشبیه کرده است که در صورت جلوگیری‌نکردن از کار وی همه سرنشینان آن غرق می‌شوند.<ref>حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۲/۷۴؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱/۲۲۱.</ref> در نگاه متفکران اسلامی نیز فرد جزو جدایی‌ناپذیر از جمع است و میل به عضویت در جامعه دارد؛ بنابراین اسلام برای ایجاد توازن میان فردگرایی و جامعه‌گرایی، هر دو را با هم در نظر گرفته و هر دو را بدون نیاز به کشمکش، پشتیبان یکدیگر می‌سازد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۴/۹۶ ـ ۱۱۲.</ref> در نگاه امام‌خمینی نیز فرد و جامعه از یکدیگر جدا نیستند و تعامل آن دو موجب پیشرفت است و اصلاح افراد موجب اصلاح جامعه خواهد بود؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۹۴ ـ ۳۹۵.</ref> از این‌رو فرد و جامعه هر یک حقوقی در قبال یکدیگر پیدا می‌کنند که رعایت آن لازم است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۲۴۲ ـ ۲۴۳.</ref>
میان فرد و جامعه تعامل غیر قابل انکاری وجود دارد و نمی‌توان بدون توجه به جامعه تصویری کامل از فرد به‌ دست داد و بدون توجه به افراد، نمی‌توان جامعه را به‌درستی شناخت. از سویی این افرادند که جامعه‌سازند و از دیگر سو این آداب، سنن و فرهنگ و نظام ارزشی حاکم بر جامعه است که افراد را می‌سازد یا در ساختار شخصیت آنان تأثیر می‌گذارد.<ref>اخترشهر و مسلمی، درآمدی بر ‌اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۱۲.</ref> پیامبر اکرم(ص) با اشاره به تأثیر شگرف فرد بر اجتماع، انحراف و فساد فرد در جامعه را به سوراخ‌کردن کشتی به‌ دست یکی از مسافران تشبیه کرده است که در صورت جلوگیری‌نکردن از کار وی همه سرنشینان آن غرق می‌شوند.<ref>حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۲/۷۴؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱/۲۲۱.</ref> در نگاه متفکران اسلامی نیز فرد جزو جدایی‌ناپذیر از جمع است و میل به عضویت در جامعه دارد؛ بنابراین اسلام برای ایجاد توازن میان فردگرایی و جامعه‌گرایی، هر دو را با هم در نظر گرفته و هر دو را بدون نیاز به کشمکش، پشتیبان یکدیگر می‌سازد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۴/۹۶ ـ ۱۱۲.</ref> در نگاه امام‌خمینی نیز فرد و جامعه از یکدیگر جدا نیستند و تعامل آن دو موجب پیشرفت است و اصلاح افراد موجب اصلاح جامعه خواهد بود؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۹۴ ـ ۳۹۵.</ref> از این‌رو فرد و جامعه هر یک حقوقی در قبال یکدیگر پیدا می‌کنند که رعایت آن لازم است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۲۴۲ ـ ۲۴۳.</ref>
امام‌خمینی در سخنان خود، به حقوق و تکالیف متقابل جامعه انسانی توجه کرده و گاه به حقوق گوناگون مردم و افراد،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۴؛ ۵/۱۸۵؛ ۷/۱۵۰ و ۹/۳۱۰.</ref> مانند حقوق محرومان<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۰۶.</ref> و حقوق مساوی مردم در تحصیل، کار، مالکیت، رأی‌دادن و حق تعیین سرنوشت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۹.</ref> اشاره کرده است. ازجمله حقوق مورد تأکید امام‌خمینی برای افراد در جامعه، برخورداری از حق [[آزادی]] <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۶۹.</ref> و [[امنیت]]<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۷۳.</ref> است. ایشان جامعه غیر آزاد و بسته را جامعه‌ای غیر متمدن می‌داند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۲ ـ ۳۳.</ref>؛ ولی تأکید می‌کند آزادی انسان در جامعه، مشروط به رعایت قوانین و مرزهای الهی است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۴۶.</ref> و نباید [[حدود الهی]] و آزادی دیگران را نقض کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۴۶ و ۷/۵۳۵.</ref> ایشان از جامعه‌ای ارزیاب و منتقد حمایت می‌کرد که تمام مردم در رهبری امور خود مشارکت دارند و به دنبال جامعه‌ای خاموش و مطیع نبود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۵۹.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|آزادی}}.
امام‌خمینی در سخنان خود، به حقوق و تکالیف متقابل جامعه انسانی توجه کرده و گاه به حقوق گوناگون مردم و افراد،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۴؛ ۵/۱۸۵؛ ۷/۱۵۰ و ۹/۳۱۰.</ref> مانند حقوق محرومان<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۰۶.</ref> و حقوق مساوی مردم در تحصیل، کار، مالکیت، رأی‌دادن و حق تعیین سرنوشت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۹.</ref> اشاره کرده است. ازجمله حقوق مورد تأکید امام‌خمینی برای افراد در جامعه، برخورداری از حق [[آزادی]] <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۶۹.</ref> و [[امنیت]]<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۷۳.</ref> است. ایشان جامعه غیر آزاد و بسته را جامعه‌ای غیر متمدن می‌داند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۲ ـ ۳۳.</ref>؛ ولی تأکید می‌کند آزادی انسان در جامعه، مشروط به رعایت قوانین و مرزهای الهی است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۴۶.</ref> و نباید [[حدود الهی]] و آزادی دیگران را نقض کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۴۶ و ۷/۵۳۵.</ref> ایشان از جامعه‌ای ارزیاب و منتقد حمایت می‌کرد که تمام مردم در رهبری امور خود مشارکت دارند و به دنبال جامعه‌ای خاموش و مطیع نبود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۵۹.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|آزادی}}.
امام‌خمینی درباره نیاز به امنیت در جامعه، با توجه به خاستگاه دولت و جامعه و اهمیت تشکیل دولت برای برآوردن نیازهای جامعه، تأکید داشت مردم باید در [[دولت اسلامی]] احساس آرامش و امنیت کنند و دولت اسلامی نیز موظف به تأمین امنیت و آرامش مردم است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۲ ـ ۱۴۳.</ref> در این چارچوب ایشان دفاع از حقوق تمامی مردم جامعه ازجمله اقلیت‌ها را وظیفه دولت اسلامی می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۴۱.</ref> ایشان امنیت را محصول آگاهی مردم و مشارکت و نظارت همگانی آنان و همکاری با حکومت بر می‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۸.</ref> و معتقد بود رعایت حقوق و آزادی‌های مردم به دست [[حکومت]]، تنها در چارچوب مقیدکردن [[حکومت اسلامی]] به [[قانون]] ممکن خواهد بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۱۰ ـ ۳۱۱؛ ۱۱/۲۲ و ۱۴/ ۴۱۴.</ref>
امام‌خمینی درباره نیاز به امنیت در جامعه، با توجه به خاستگاه دولت و جامعه و اهمیت تشکیل دولت برای برآوردن نیازهای جامعه، تأکید داشت مردم باید در [[دولت اسلامی]] احساس آرامش و امنیت کنند و دولت اسلامی نیز موظف به تأمین امنیت و آرامش مردم است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۲ ـ ۱۴۳.</ref> در این چارچوب ایشان دفاع از حقوق تمامی مردم جامعه ازجمله اقلیت‌ها را وظیفه دولت اسلامی می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۴۱.</ref> ایشان امنیت را محصول آگاهی مردم و مشارکت و نظارت همگانی آنان و همکاری با حکومت بر می‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۸.</ref> و معتقد بود رعایت حقوق و آزادی‌های مردم به دست [[حکومت]]، تنها در چارچوب مقیدکردن [[حکومت اسلامی]] به [[قانون]] ممکن خواهد بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۱۰ ـ ۳۱۱؛ ۱۱/۲۲ و ۱۴/ ۴۱۴.</ref>
از سوی دیگر، در نگاه امام‌خمینی جامعه نیز در برابر افراد، حقوقی دارد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۸۲.</ref> و افراد وظیفه دارند به آنها عمل کنند. ایشان در سخنان خود به پاره‌ای از تکالیف مردم در برابر جامعه ازجمله لزوم پیروی از سیره رهبران دینی،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۸.</ref> مکلف‌بودن مردم و نهادها در برابر رنج عمومی و مشکلات مردم و دیگر نهادها و سازمان‌ها <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۳۵.</ref> و مکلف‌بودن همه مردم از کشاورز و کاسب و رئیس مجلس و رئیس‌جمهور در برابر حفظ نظام جمهوری اسلامی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۸۶.</ref> اشاره کرده است. از نگاه ایشان تکلیف همگانی به این معناست که وظایفی را که بر عهده افراد است، به‌خوبی انجام دهند و منتظر دیگران نباشند که چه می‌کنند؛ اصلاح جامعه از اصلاح یک‌یک افراد آغاز می‌شود و در این صورت است که یک جامعه به‌سرعت اصلاح می‌شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۹۲ ـ ۳۹۳.</ref>
از سوی دیگر، در نگاه امام‌خمینی جامعه نیز در برابر افراد، حقوقی دارد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۸۲.</ref> و افراد وظیفه دارند به آنها عمل کنند. ایشان در سخنان خود به پاره‌ای از تکالیف مردم در برابر جامعه ازجمله لزوم پیروی از سیره رهبران دینی،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۸.</ref> مکلف‌بودن مردم و نهادها در برابر رنج عمومی و مشکلات مردم و دیگر نهادها و سازمان‌ها <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۳۵.</ref> و مکلف‌بودن همه مردم از کشاورز و کاسب و رئیس مجلس و رئیس‌جمهور در برابر حفظ نظام جمهوری اسلامی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۸۶.</ref> اشاره کرده است. از نگاه ایشان تکلیف همگانی به این معناست که وظایفی را که بر عهده افراد است، به‌خوبی انجام دهند و منتظر دیگران نباشند که چه می‌کنند؛ اصلاح جامعه از اصلاح یک‌یک افراد آغاز می‌شود و در این صورت است که یک جامعه به‌سرعت اصلاح می‌شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۹۲ ـ ۳۹۳.</ref>
خط ۲۲: خط ۲۶:
==رابطه دین و جامعه==
==رابطه دین و جامعه==
قرآن کریم جامعه را مانند انسان به لحاظ سرشت مشترک و نامه عمل مشترک، مورد خطاب قرار داده و آن را حقیقتی چون فرد انسانی فرض کرده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۴/۹۶ ـ ۹۷.</ref> جامعه مجموعه‌ای از انسان‌هاست و انسان بر پایه فطرت الهی گرایش به دین دارد؛<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۳۸۸.</ref> از این‌رو کلیت جامعه نیز نیازمند وجود رویکرد دینی است.<ref>خسروپناه، انتظارات بشر از دین، ۷۲.</ref> به باور امام‌خمینی، تنها [[ادیان توحیدی]] هستند که به انسان و همه ابعاد وجودی او توجه داشته و برای آن برنامه دارند؛ اساساً برنامه و هدف ادیان، انسان‌سازی و آسایش بشر است؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۲۸۷ ـ ۲۸۸.</ref> هدایت و رهبری صحیح جامعه، که به وسیله [[دین]] ممکن است،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۹.</ref> جامعه را معتدل و امور آن را به‌سامانمی‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۵۴۱ ـ ۵۴۲.</ref> از این‌رو جامعه برای تأمین نیازهای معنوی افرادِ خود به دین نیازمند است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۴/۲۹۳.</ref>
قرآن کریم جامعه را مانند انسان به لحاظ سرشت مشترک و نامه عمل مشترک، مورد خطاب قرار داده و آن را حقیقتی چون فرد انسانی فرض کرده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۴/۹۶ ـ ۹۷.</ref> جامعه مجموعه‌ای از انسان‌هاست و انسان بر پایه فطرت الهی گرایش به دین دارد؛<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۳۸۸.</ref> از این‌رو کلیت جامعه نیز نیازمند وجود رویکرد دینی است.<ref>خسروپناه، انتظارات بشر از دین، ۷۲.</ref> به باور امام‌خمینی، تنها [[ادیان توحیدی]] هستند که به انسان و همه ابعاد وجودی او توجه داشته و برای آن برنامه دارند؛ اساساً برنامه و هدف ادیان، انسان‌سازی و آسایش بشر است؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۲۸۷ ـ ۲۸۸.</ref> هدایت و رهبری صحیح جامعه، که به وسیله [[دین]] ممکن است،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۹.</ref> جامعه را معتدل و امور آن را به‌سامانمی‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۵۴۱ ـ ۵۴۲.</ref> از این‌رو جامعه برای تأمین نیازهای معنوی افرادِ خود به دین نیازمند است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۴/۲۹۳.</ref>
امام‌خمینی در پاسخ به نگاه مارکس (۱۸۱۸ ـ ۱۸۸۳م) که دین را افیون ملت‌ها<ref>سبحانی، مارکسیسم و مذهب، ۲۱.</ref> و آن را وسیله‌ای در دست طبقه حاکم برای توجیه وضع موجود یا آن را زاییده جهل انسان می‌دانست،<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۵۷۷؛ زند وکیلی، ۲۴.</ref> معتقد بود افیون‌ نامیدن دین برای جامعه، طرحی استعماری بود که به دلیل ترس از دین و نقش هدایتی آن در جامعه اجرا می‌شد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۹۱ و ۲۹۵ و ۹/۲۳۳، ۵۰۵.</ref> در حالی‌که دین عامل ترقی و شکوفایی جامعه به شمار می‌رود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۵۹.</ref> و سعادت فرد و جامعه تنها در گرو اجرای احکام دین و تربیت دینی و قرآنی است؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۳۰.</ref> دین به معنای توحیدی آن، همواره طالب اجرای عدالت در جهان و خواهان آزادی انسان از بندهای مادی و معنوی است و می‌تواند خلأهای یک نظام مادی را پر کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۲۵ ـ ۲۲۶.</ref> از نظر ایشان، فعالیت‌های مادی بشر، مقدمه اعتلای معنوی است و دین زمینه رشد آن را فراهم می‌کند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۶۰.</ref> و پیگیر اجرای عدالت در جامعه<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۱۷.</ref> و موجب بیداری [[مستضعفان]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۳۹۶ ـ ۳۹۷.</ref> می‌شود. در عین حال ایشان اعتقاد داشت هدف دین و پیامبران(ع) تنها از میان‌بردن ستمگران و جانشین قراردادن مستضعفان نیست، بلکه هدفی بالاتر را دنبال کرده‌اند که آن استقرار حکومت قرآنی است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۵۳۰ ـ ۵۳۱.</ref> و به همین منظور است که اسلام خود قوانین حکومتی دارد؛<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۰ ـ ۱۱.</ref> چنان‌که برای اداره جامعه نیز به کسی نیاز است که در شناخت انسان فردی و انسان اجتماعی آگاهی کامل داشته باشد که این‌ مهم، تنها از عهده خالق انسان بر می‌آید.<ref>میرخلیلی، قانون‌گذاری در قرآن و مکاتب بشری، ۵۶ ـ ۵۹.</ref> در باور امام‌خمینی، قرآن برای تمام عمر بشر نازل شده و نیازهای او و جامعه او را رفع خواهد کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، آداب الصلاة، ۳۱۵.</ref> ایشان انبیا(ع) را پاسداران ارزش‌ها و معنویات می‌دانست که با چراغ [[عقل]] و ندای [[فطرت]]، جامعه انسانی را به سوی کمالات و ارزش‌ها هدایت کرده‌اند؛<ref>امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۶.</ref> بنابراین نباید از قوانین شرعی که زندگی بشر را در [[دنیا]] و [[آخرت]] اصلاح می‌کند، دوری کرد.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۲۰.</ref>
امام‌خمینی در پاسخ به نگاه مارکس (۱۸۱۸ ـ ۱۸۸۳م) که دین را افیون ملت‌ها<ref>سبحانی، مارکسیسم و مذهب، ۲۱.</ref> و آن را وسیله‌ای در دست طبقه حاکم برای توجیه وضع موجود یا آن را زاییده جهل انسان می‌دانست،<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۵۷۷؛ زند وکیلی، ۲۴.</ref> معتقد بود افیون‌ نامیدن دین برای جامعه، طرحی استعماری بود که به دلیل ترس از دین و نقش هدایتی آن در جامعه اجرا می‌شد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۹۱ و ۲۹۵ و ۹/۲۳۳، ۵۰۵.</ref> در حالی‌که دین عامل ترقی و شکوفایی جامعه به شمار می‌رود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۵۹.</ref> و سعادت فرد و جامعه تنها در گرو اجرای احکام دین و تربیت دینی و قرآنی است؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۳۰.</ref> دین به معنای توحیدی آن، همواره طالب اجرای عدالت در جهان و خواهان آزادی انسان از بندهای مادی و معنوی است و می‌تواند خلأهای یک نظام مادی را پر کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۲۵ ـ ۲۲۶.</ref> از نظر ایشان، فعالیت‌های مادی بشر، مقدمه اعتلای معنوی است و دین زمینه رشد آن را فراهم می‌کند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۶۰.</ref> و پیگیر اجرای عدالت در جامعه<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۱۷.</ref> و موجب بیداری [[مستضعفان]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۳۹۶ ـ ۳۹۷.</ref> می‌شود. در عین حال ایشان اعتقاد داشت هدف دین و پیامبران(ع) تنها از میان‌بردن ستمگران و جانشین قراردادن مستضعفان نیست، بلکه هدفی بالاتر را دنبال کرده‌اند که آن استقرار حکومت قرآنی است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۵۳۰ ـ ۵۳۱.</ref> و به همین منظور است که اسلام خود قوانین حکومتی دارد؛<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۰ ـ ۱۱.</ref> چنان‌که برای اداره جامعه نیز به کسی نیاز است که در شناخت انسان فردی و انسان اجتماعی آگاهی کامل داشته باشد که این‌ مهم، تنها از عهده خالق انسان بر می‌آید.<ref>میرخلیلی، قانون‌گذاری در قرآن و مکاتب بشری، ۵۶ ـ ۵۹.</ref> در باور امام‌خمینی، قرآن برای تمام عمر بشر نازل شده و نیازهای او و جامعه او را رفع خواهد کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، آداب الصلاة، ۳۱۵.</ref> ایشان انبیا(ع) را پاسداران ارزش‌ها و معنویات می‌دانست که با چراغ [[عقل]] و ندای [[فطرت]]، جامعه انسانی را به سوی کمالات و ارزش‌ها هدایت کرده‌اند؛<ref>امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۶.</ref> بنابراین نباید از قوانین شرعی که زندگی بشر را در [[دنیا]] و [[آخرت]] اصلاح می‌کند، دوری کرد.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۲۰.</ref>
امام‌خمینی با توجه به بیان قرآن کریم درباره فطری‌بودن دین<ref>روم، ۳۰.</ref> و نیاز جامعه انسانی به راهنما برای رسیدن به سعادت و اعتدال،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، صحیفه، ۷/۵۴۱.</ref> کمال جامعه را در گرو عمل به قرآن و پیروی از اولیای دین می‌داند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۳۰.</ref> و تصریح می‌کند ارزش‌های جهان‌شمول دینی می‌توانند بهترین وسیله راهنمایی و نجات ملت‌ها باشند و گره مشکلات اساسی بشریت را باز کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۲۵.</ref> در واقع، چنان‌که برخی اندیشمندان اسلامی نیز خاطرنشان کرده‌اند، جامعه بدون پشتوانه دینی، مشکل اخلاقی و قانونی خواهد داشت و همانند اسکناس بدون پشتوانه خواهد بود.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۴۰۰ و ۲۳/۵۱۷.</ref> در نگاه امام‌خمینی دین با پیشرفت‌های زمان و توسعه فرهنگ و تغییرات حاصل از آن هماهنگ است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۵ ـ ۴۰۶.</ref> و جامعه برای رسیدن به صلاح و سعادت، به دو بال مادیت و معنویت، هردو نیاز دارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۵۴۱.</ref>
امام‌خمینی با توجه به بیان قرآن کریم درباره فطری‌بودن دین<ref>روم، ۳۰.</ref> و نیاز جامعه انسانی به راهنما برای رسیدن به سعادت و اعتدال،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، صحیفه، ۷/۵۴۱.</ref> کمال جامعه را در گرو عمل به قرآن و پیروی از اولیای دین می‌داند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۳۰.</ref> و تصریح می‌کند ارزش‌های جهان‌شمول دینی می‌توانند بهترین وسیله راهنمایی و نجات ملت‌ها باشند و گره مشکلات اساسی بشریت را باز کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۲۵.</ref> در واقع، چنان‌که برخی اندیشمندان اسلامی نیز خاطرنشان کرده‌اند، جامعه بدون پشتوانه دینی، مشکل اخلاقی و قانونی خواهد داشت و همانند اسکناس بدون پشتوانه خواهد بود.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۴۰۰ و ۲۳/۵۱۷.</ref> در نگاه امام‌خمینی دین با پیشرفت‌های زمان و توسعه فرهنگ و تغییرات حاصل از آن هماهنگ است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۵ ـ ۴۰۶.</ref> و جامعه برای رسیدن به صلاح و سعادت، به دو بال مادیت و معنویت، هردو نیاز دارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۵۴۱.</ref>
==وضع اجتماعی در دوران پهلوی==
==وضع اجتماعی در دوران پهلوی==
خط ۳۰: خط ۳۶:
# اختناق و استبداد: در نگاه امام‌خمینی محمدرضا پهلوی به فکر مصالح جامعه نبود و خاندان وی با ایجاد فضای امنیتی، [[خفقان]] را بر جامعه حاکم کرده بودند،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۳۰ و ۵/۳۹۴ ـ ۳۹۵.</ref> به گونه‌ای که مردم حق هیچ‌گونه نقد و اظهار نظری در مسائل مملکت نداشتند و مطبوعات و تلویزیون و دیگر دستگاه‌های تبلیغاتی نیز تنها در انحصار رژیم پهلوی قرار داشت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۶۹ و ۹/۸۲.</ref> و حکومت نیز با [[تهدید]] و ترساندن، بر دامنه خفقان می‌افزود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۸۹، ۱۳۶ و ۲۲۴.</ref> ایشان ایجاد [[حزب]] فرمایشی و دستوری را نشانه آزادی سیاسی نمی‌دانست، بلکه آن را راهی برای اغفال ملت از مسائل اساسی بر می‌شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۷۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|استبداد}}<br>
# اختناق و استبداد: در نگاه امام‌خمینی محمدرضا پهلوی به فکر مصالح جامعه نبود و خاندان وی با ایجاد فضای امنیتی، [[خفقان]] را بر جامعه حاکم کرده بودند،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۳۰ و ۵/۳۹۴ ـ ۳۹۵.</ref> به گونه‌ای که مردم حق هیچ‌گونه نقد و اظهار نظری در مسائل مملکت نداشتند و مطبوعات و تلویزیون و دیگر دستگاه‌های تبلیغاتی نیز تنها در انحصار رژیم پهلوی قرار داشت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۶۹ و ۹/۸۲.</ref> و حکومت نیز با [[تهدید]] و ترساندن، بر دامنه خفقان می‌افزود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۸۹، ۱۳۶ و ۲۲۴.</ref> ایشان ایجاد [[حزب]] فرمایشی و دستوری را نشانه آزادی سیاسی نمی‌دانست، بلکه آن را راهی برای اغفال ملت از مسائل اساسی بر می‌شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۷۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|استبداد}}<br>
# غرب‌گرایی: محمدرضا پهلوی علاقه فراوانی به مدرن‌کردن جامعه برای تبدیل ایران به کشوری با ویژگی‌های غربی به‌ویژه [[امریکا]] داشت. این امر باعث هزینه گزاف و رواج فرهنگ مصرف‌گرایی در جامعه شد و ایران را در موقعیت وابستگی بلندمدت به غرب قرار داد. درآمدهای حاصل از فروش نفت با شرکت‌های غربی نیز صرف واردات کالاهای مصرفی بیشتر به کشور می‌شد. پروژه‌های اقتصادی زمان پهلوی نیز چندان با شرایط جامعه ایران طراحی نشده بود و پیامد آن شکاف طبقاتی در جامعه بود.<ref>عباسی، دولت پهلوی و توسعه اقتصادی، ۲۱۰؛ مسجد جامعی، ایدئولوژی و انقلاب، ۱۶۹ ـ ۱۷۸.</ref> رژیم پهلوی با گسترش وابستگی اقتصادی، ورود فرهنگ غربی را به جامعه گسترش داد که این موضوع موجب وابستگی فکری در میان تک‌تک افراد جامعه می‌شد.<ref>عباسی، دولت پهلوی و توسعه اقتصادی، ۲۰۹ ـ ۲۱۰.</ref> به باور امام‌خمینی وابستگی به فرهنگ غربی باعث انحراف تمامی ابعاد جامعه<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۴۳.</ref> و منشأ گرفتاری <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۵۹.</ref> و نابودی کشور<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۳.</ref> می‌شود. ایشان معتقد بود تا زمانی که ملت‌ها خود را گم کرده و دیگری را به جای خود نشانده‌اند، نمی‌توانند استقلال پیدا کنند و وابستگی فکری و عقلی به غرب؛ منشأ تمام بدبختی‌های ملت‌هاست؛ چنان‌که ایران در حالی‌که خود حقوق، [[قضا]] و فرهنگ اسلامی دارد، با این حال، همین‌ها را در غرب جستجو می‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|غرب‌زدگی}}
# غرب‌گرایی: محمدرضا پهلوی علاقه فراوانی به مدرن‌کردن جامعه برای تبدیل ایران به کشوری با ویژگی‌های غربی به‌ویژه [[امریکا]] داشت. این امر باعث هزینه گزاف و رواج فرهنگ مصرف‌گرایی در جامعه شد و ایران را در موقعیت وابستگی بلندمدت به غرب قرار داد. درآمدهای حاصل از فروش نفت با شرکت‌های غربی نیز صرف واردات کالاهای مصرفی بیشتر به کشور می‌شد. پروژه‌های اقتصادی زمان پهلوی نیز چندان با شرایط جامعه ایران طراحی نشده بود و پیامد آن شکاف طبقاتی در جامعه بود.<ref>عباسی، دولت پهلوی و توسعه اقتصادی، ۲۱۰؛ مسجد جامعی، ایدئولوژی و انقلاب، ۱۶۹ ـ ۱۷۸.</ref> رژیم پهلوی با گسترش وابستگی اقتصادی، ورود فرهنگ غربی را به جامعه گسترش داد که این موضوع موجب وابستگی فکری در میان تک‌تک افراد جامعه می‌شد.<ref>عباسی، دولت پهلوی و توسعه اقتصادی، ۲۰۹ ـ ۲۱۰.</ref> به باور امام‌خمینی وابستگی به فرهنگ غربی باعث انحراف تمامی ابعاد جامعه<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۴۳.</ref> و منشأ گرفتاری <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۵۹.</ref> و نابودی کشور<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۳.</ref> می‌شود. ایشان معتقد بود تا زمانی که ملت‌ها خود را گم کرده و دیگری را به جای خود نشانده‌اند، نمی‌توانند استقلال پیدا کنند و وابستگی فکری و عقلی به غرب؛ منشأ تمام بدبختی‌های ملت‌هاست؛ چنان‌که ایران در حالی‌که خود حقوق، [[قضا]] و فرهنگ اسلامی دارد، با این حال، همین‌ها را در غرب جستجو می‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|غرب‌زدگی}}
از آنجا که امام‌خمینی بر بازگشت به خویشتن اسلامی تأکید فراوان داشت،{{ببینید|متن=ببینید|هویت}} غرب‌زدگی را مصیبتی برای جوامع مسلمان می‌دانست. به عقیده ایشان باید شکل‌های مختلف تمدن جدید غرب را به عنوان پدیده‌ای عینی به‌خوبی شناخت و با تجهیز جامعه اسلامی به ابزارهای فکریِ مناسب و تأسیس بنای استوار فکری متناسب با زمان، به رویارویی با آن پرداخت و این امر با کار شبانه‌روزی ملت و دولت ممکن است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۷۵؛ ۱۱/۲۲۲؛ ۱۲/۷ ـ ۸ و ۱۷/۴.</ref>
از آنجا که امام‌خمینی بر بازگشت به خویشتن اسلامی تأکید فراوان داشت،{{ببینید|متن=ببینید|هویت}} غرب‌زدگی را مصیبتی برای جوامع مسلمان می‌دانست. به عقیده ایشان باید شکل‌های مختلف تمدن جدید غرب را به عنوان پدیده‌ای عینی به‌خوبی شناخت و با تجهیز جامعه اسلامی به ابزارهای فکریِ مناسب و تأسیس بنای استوار فکری متناسب با زمان، به رویارویی با آن پرداخت و این امر با کار شبانه‌روزی ملت و دولت ممکن است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۷۵؛ ۱۱/۲۲۲؛ ۱۲/۷ ـ ۸ و ۱۷/۴.</ref>


۲۱٬۱۸۸

ویرایش