پرش به محتوا

محمدحسین املایی خوزانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''محمدحسین املایی خوزانی'''، از شاگردان درس خارج فقه امام‌خمینی.  
'''محمدحسین املایی خوزانی'''، از شاگردان درس خارج فقه [[امام‌خمینی]].  


محمدحسین املایی معروف به املایی خوزانی در سال ۱۳۲۶ش در خمینی‌شهر به دنیا آمد <ref>آیت‌الله حاج سید...، ص۳۱۹.</ref> پدرش رمضانعلی املایی از روحانیان خمینی‌شهر و امام جماعت مسجد قائمیه آن شهر بود که در سال ۱۳۳۲ ش به اصفهان رفت و به تدریس دروس فقه و اصول در مدرسه جده بزرگ آن شهر پرداخت<ref>مهدوی، ص۲۰۱.</ref> محمدحسین املایی در شش‌سالگی همراه با خانواده راهی اصفهان شد و در همان شهر خواندن و نوشتن را آموخت؛ هرچند درباره تحصیلات او گزارشی در دست نیست. او از ۹ سالگی وارد مدرسه جده بزرگ شد و تحصیل دروس حوزوی را در آنجا آغاز کرد. در مدت شش سال مقدمات و بخشی از دروس سطح را آنجا و نزد استادان آن حوزه خواند. آنگاه راهی قم شد و در حوزه علمیه آن شهر به تحصیل ادامه داد. در مدت سه سال بخش‌هایی از دروس سطح را نزد استادان حوزه علمیه قم خواند و در سال ۱۳۴۳ ش در درس رسایل شیخ نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی شرکت کرد<ref>آیت‌الله‌العظمی سید...، ج۱، ص۱۵۴.</ref>
محمدحسین املایی معروف به املایی خوزانی در سال ۱۳۲۶ش در خمینی‌شهر به دنیا آمد <ref>آیت‌الله حاج سید...، ص۳۱۹.</ref> پدرش رمضانعلی املایی از روحانیان خمینی‌شهر و امام جماعت مسجد قائمیه آن شهر بود که در سال ۱۳۳۲ ش به اصفهان رفت و به تدریس دروس فقه و اصول در مدرسه جده بزرگ آن شهر پرداخت<ref>مهدوی، ص۲۰۱.</ref> محمدحسین املایی در شش‌سالگی همراه با خانواده راهی [[اصفهان]] شد و در همان شهر خواندن و نوشتن را آموخت؛ هرچند درباره تحصیلات او گزارشی در دست نیست. او از ۹ سالگی وارد مدرسه جده بزرگ شد و تحصیل دروس حوزوی را در آنجا آغاز کرد. در مدت شش سال مقدمات و بخشی از دروس سطح را آنجا و نزد استادان آن حوزه خواند. آنگاه راهی [[قم]] شد و در حوزه علمیه آن شهر به تحصیل ادامه داد. در مدت سه سال بخش‌هایی از دروس سطح را نزد استادان [[حوزه علمیه قم]] خواند و در سال ۱۳۴۳ش در درس رسایل شیخ ن[[عمت‌الله صالحی نجف‌آبادی]] شرکت کرد.<ref>آیت‌الله‌العظمی سید...، ج۱، ص۱۵۴.</ref>


او از سال ۱۳۴۱ ش وارد مبارزه با حکومت پهلوی شد و به سبب این مبارزات، در زمستان ۱۳۴۱ توسط مأموران حکومت پهلوی دستگیر و زندانی شد (در وادی عشق، ص۹۲-۹۳). او پس از آزادی به فعالیت علیه حکومت پهلوی ادامه داد و در ۲۶ اسفند ۱۳۴۳ ش همراه با جمعی از علما و محصلان اصفهانی حوزه علمیه قم، نامه‌ای به امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر وقت نوشتند و در آن به رویکرد دولت در تعامل با مخالفان انتقاد کردند و آن را موجب عمیق‌تر شدن شکاف میان مردم و دولت دانستند و سپس با استناد به اصول قانون اساسی درباره مصونیت مراجع تقلید، تبعید امام‌خمینی را به خارج از کشور و به جرم انتقاد از کاپیتولاسیون، خلاف قانون اساسی دانستند و خواستار بازگرداندن «زعیم عالی‌قدر حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی» به کشور شدند. همچنین در آن نامه، الغای مصوبه‌های خلاف شرع و قانون اساسی و آزادی زندانیان سیاسی را خواستار شدند<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۳۶ـ۱۳۸.</ref> املایی خوزانی ۲۷ آذر ۱۳۴۳ در مجلس ختم شیخ عبدالهادی فقیهی در مسجد اعظم قم (که توسط آیت‌الله سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی تشکیل شده بود)، برای سلامتی امام‌خمینی صلوات فرستاد. وی در پی این اقدام دستگیر شد و در بازجویی اعلام کرد که «چون مقلد ایشان هستم، وظیفه دارم برای سلامتی ایشان دعا کنم و هم مردم را به این کار ترغیب کنم». او پس از مدتی حبس، در ۹ اردیبهشت ۱۳۴۴ آزاد شد.<ref>آیت‌الله‌العظمی سید...، ج۱، ص۱۵۴.</ref> در ۳۰ آبان ۱۳۴۴ همراه با جمعی از فضلای حوزه علمیه قم، در نامه‌ای دیگر به امیرعباس هویدا با اشاره به سالگرد تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور، به سابقه مبارزات ضداستعماری و ضداستبدادی روحانیت اشاره کرد و سیاست دولت در برخورد با منتقدان را به باد انتقاد گرفت و در پایان بر ضرورت بازگرداندن امام‌خمینی به کشور و آزادی زندانیان سیاسی تأکید کرد. آنان در نامه فوق تأکید کردند: «ملت ایران نمی‌تواند ببیند مرجع تقلید و پیشوای مذهبی خود در تبعید و سایر رهبران ملی محدود بوده باشند و با این حال ساکت نشسته به کارهای هیئت حاکم صحه گذارند. شما خیال نکنید با انتقال حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی از ترکیه به عراق، می‌شود احساسات برافروخته ملت خاموش شود. ادامه تبعید حضرت آیت‌الله خمینی در هر جا و به هر صورتی که باشد مایه ناراحتی و خشم عموم ملت است» <ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۸۵-۱۹۱؛ دوانی، ج۵، ص۱۵۰-۱۵۴.</ref> او سال ۱۳۴۵ ش و در آستانه سالروز قیام ۱۵ خرداد آن سال، همراه با جمعی از محصلان حوزه علمیه قم در نامه‌ای به امام‌خمینی با عنوان «مرجع تقلید مسلمانان جهان حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی»، قیام ۱۵ خرداد را قیامی خونین و روز قتل عام آزادمردانی دانستند که برای دفاع از قرآن و روحانیت و استقلال و آزادی به پا خاسته بودند و سپس آن روز را به «آن زعیم بزرگ» تسلیت گفتند و با اشاره به دستگیری و حبس افرادی چون حسینعلی و محمد منتظری، حسین نوری همدانی، علی‌اصغر مروارید و...، به سیاست حکومت پهلوی در دستگیری منتقدان و محکوم کردن آنان به اعدام و زندان‌های طویل‌المدت در دادگاه‌های فرمایشی اشاره کردند و با محکوم کردن آن سیاست‌ها، تبعید آن مرجع عالی‌قدر را به خارج از کشور غیرقانونی دانستند و خواستار پایان آن شدند و خطاب به امام‌خمینی تأکید کردند: «با مراجعت حضرتعالی به حوزه علمیه قم، آرمان‌های مقدس مذهبی و ملی تحقق یابد و دست تبهکاران و دشمنان دین و خائنین وطن از حریم اسلام و منافع ملت قطع گردد».<ref>سیر مبارزات یاران...، ج۴، ص۲۱-۲۴؛ روحانی، ج۱، ص۹۱۱؛ دوانی، ج۵، ص۱۸۱-۱۸۴.</ref>
او از سال ۱۳۴۱ش وارد مبارزه با [[حکومت پهلوی]] شد و به سبب این مبارزات، در زمستان ۱۳۴۱ توسط مأموران حکومت پهلوی دستگیر و زندانی شد.<ref>در وادی عشق، ص۹۲-۹۳.</ref> او پس از آزادی به فعالیت علیه حکومت پهلوی ادامه داد و در ۲۶ اسفند ۱۳۴۳ ش همراه با جمعی از علما و محصلان اصفهانی حوزه علمیه قم، نامه‌ای به [[امیرعباس هویدا]]، نخست‌وزیر وقت نوشتند و در آن به رویکرد دولت در تعامل با مخالفان انتقاد کردند و آن را موجب عمیق‌تر شدن شکاف میان مردم و دولت دانستند و سپس با استناد به اصول قانون اساسی درباره مصونیت مراجع تقلید، [[تبعید امام‌خمینی]] را به خارج از کشور و به جرم انتقاد از [[کاپیتولاسیون]]، خلاف قانون اساسی دانستند و خواستار بازگرداندن «زعیم عالی‌قدر حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی» به کشور شدند. همچنین در آن نامه، الغای مصوبه‌های خلاف شرع و قانون اساسی و آزادی زندانیان سیاسی را خواستار شدند<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۳۶ـ۱۳۸.</ref>  


املایی خوزانی در همان سال مخفیانه به عراق رفت (آیت‌الله حاج سید...، ص۳۱۹) و وقتی در سال ۱۳۴۶ ش به کشور بازگشت، به اتهام جعل مهر گذرنامه احضار و به مدت یک ماه بازداشت شد (آیت‌الله‌العظمی سید...، ج ۱، ص۱۵۴) و در نهایت با وساطت آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری و آقا رحیم ارباب آزاد گردید (آیت‌الله حاج سید...، ص۳۱۹؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب، ص۲۵۱). املایی خوزانی بعد از مدت کوتاهی بار دیگر به عراق بازگشت و این بار به مدت دو سال در آن کشور مقیم بود و در ۱۳۴۸ ش به کشور بازگشت (همان). سیدحمید روحانی نام او را در فهرست شاگردان امام‌خمینی آورده است (روحانی، ۶۰). می‌توان گفت که او در دو سالی که در عراق حضور داشت، از درس خارج فقه ایشان که در مسجد شیخ انصاری آن شهر برگزار می‌شد استفاده می‌کرده است. املایی خوزانی در سال ۱۳۴۷ ش از امام‌خمینی اجازه‌ای در امور شرعی دریافت کرد (صحیفه امام، ج ۱، ۴۷۱). او همچنین از افراد مورد اعتماد امام‌خمینی بود و ایشان به یکی از افرادی که توسط املایی معرفی شده بودند، اجازه‌ای در امور شرعیه داده بود (همان، ج ۱، ص۴۶۳ ). وی همچنین در عراق، به مبارزه با حکومت پهلوی می‌پرداخت و در توزیع اعلامیه‌های امام‌خمینی در آن شهر نقش داشت.<ref>آیت‌الله‌العظمی سید...، ج۱، ص۱۵۴.</ref>
املایی خوزانی ۲۷ آذر ۱۳۴۳ در مجلس ختم [[شیخ عبدالهادی فقیهی]] در مسجد اعظم قم (که توسط [[سیدمحمدرضا گلپایگانی|آیت‌الله سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی]] تشکیل شده بود)، برای سلامتی [[امام‌خمینی]] صلوات فرستاد. وی در پی این اقدام دستگیر شد و در بازجویی اعلام کرد که «چون مقلد ایشان هستم، وظیفه دارم برای سلامتی ایشان دعا کنم و هم مردم را به این کار ترغیب کنم». او پس از مدتی حبس، در ۹ اردیبهشت ۱۳۴۴ آزاد شد.<ref>آیت‌الله‌العظمی سید...، ج۱، ص۱۵۴.</ref> در ۳۰ آبان ۱۳۴۴ همراه با جمعی از فضلای حوزه علمیه قم، در نامه‌ای دیگر به امیرعباس هویدا با اشاره به سالگرد تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور، به سابقه مبارزات ضداستعماری و ضداستبدادی [[روحانیت]] اشاره کرد و سیاست دولت در برخورد با منتقدان را به باد انتقاد گرفت و در پایان بر ضرورت بازگرداندن امام‌خمینی به کشور و آزادی زندانیان سیاسی تأکید کرد. آنان در نامه فوق تأکید کردند: <blockquote>«ملت ایران نمی‌تواند ببیند مرجع تقلید و پیشوای مذهبی خود در تبعید و سایر رهبران ملی محدود بوده باشند و با این حال ساکت نشسته به کارهای هیئت حاکم صحه گذارند. شما خیال نکنید با انتقال حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی از ترکیه به عراق، می‌شود احساسات برافروخته ملت خاموش شود. ادامه تبعید حضرت آیت‌الله خمینی در هر جا و به هر صورتی که باشد مایه ناراحتی و خشم عموم ملت است» <ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۸۵-۱۹۱؛ دوانی، ج۵، ص۱۵۰-۱۵۴.</ref>
 
</blockquote>او سال ۱۳۴۵ ش و در آستانه سالروز قیام ۱۵ خرداد آن سال، همراه با جمعی از محصلان حوزه علمیه قم در نامه‌ای به امام‌خمینی با عنوان «مرجع تقلید مسلمانان جهان حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی»، [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲|قیام ۱۵ خرداد]] را قیامی خونین و روز قتل عام آزادمردانی دانستند که برای دفاع از قرآن و روحانیت و [[استقلال]] و [[آزادی]] به پا خاسته بودند و سپس آن روز را به «آن زعیم بزرگ» تسلیت گفتند و با اشاره به دستگیری و حبس افرادی چون [[حسینعلی منتظری|حسینعلی]] و [[محمد منتظری]]، [[حسین نوری همدانی]]، [[علی‌اصغر مروارید]] و...، به سیاست حکومت پهلوی در دستگیری منتقدان و محکوم کردن آنان به اعدام و زندان‌های طویل‌المدت در دادگاه‌های فرمایشی اشاره کردند و با محکوم کردن آن سیاست‌ها، تبعید آن مرجع عالی‌قدر را به خارج از کشور غیرقانونی دانستند و خواستار پایان آن شدند و خطاب به امام‌خمینی تأکید کردند: «با مراجعت حضرتعالی به حوزه علمیه قم، آرمان‌های مقدس مذهبی و ملی تحقق یابد و دست تبهکاران و دشمنان دین و خائنین وطن از حریم اسلام و منافع ملت قطع گردد».<ref>سیر مبارزات یاران...، ج۴، ص۲۱-۲۴؛ روحانی، ج۱، ص۹۱۱؛ دوانی، ج۵، ص۱۸۱-۱۸۴.</ref>
 
املایی خوزانی در همان سال مخفیانه به عراق رفت<ref>آیت‌الله حاج سید...، ص۳۱۹.</ref> و وقتی در سال ۱۳۴۶ ش به کشور بازگشت، به اتهام جعل مهر گذرنامه احضار و به مدت یک ماه بازداشت شد<ref>آیت‌الله‌العظمی سید...، ج۱، ص۱۵۴.</ref> و در نهایت با وساطت آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری و آقا رحیم ارباب آزاد گردید.<ref>آیت‌الله حاج سید...، ص۳۱۹؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب، ص۲۵۱.</ref> املایی خوزانی بعد از مدت کوتاهی بار دیگر به عراق بازگشت و این بار به مدت دو سال در آن کشور مقیم بود و در ۱۳۴۸ ش به کشور بازگشت.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب، ص۲۵۱.</ref> سیدحمید روحانی نام او را در فهرست شاگردان امام‌خمینی آورده است.<ref>روحانی، ص۶۰.</ref> می‌توان گفت که او در دو سالی که در عراق حضور داشت، از درس خارج فقه ایشان که در مسجد شیخ انصاری آن شهر برگزار می‌شد استفاده می‌کرده است. املایی خوزانی در سال ۱۳۴۷ ش از امام‌خمینی اجازه‌ای در امور شرعی دریافت کرد.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۴۷۱.</ref> او همچنین از افراد مورد اعتماد امام‌خمینی بود و ایشان به یکی از افرادی که توسط املایی معرفی شده بودند، اجازه‌ای در امور شرعیه داده بود.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۴۶۳.</ref> وی همچنین در عراق، به مبارزه با حکومت پهلوی می‌پرداخت و در توزیع اعلامیه‌های امام‌خمینی در آن شهر نقش داشت.<ref>آیت‌الله‌العظمی سید...، ج۱، ص۱۵۴.</ref>
املایی خوزانی در سال ۱۳۵۱ ش راهی لبنان شد.<ref>آیت‌الله‌العظمی سید...، ج۱، ص۱۵۴.</ref> ساواک در گزارشی در آبان ۱۳۵۲ درباره حضور املایی خوزانی در لبنان، از عزیمت او به بعلبک لبنان خبر داد. در آن گزارش از املایی خوزانی به‌عنوان یکی از طرفداران امام‌خمینی و یکی از دوستان سیدمصطفی خمینی نام برده شده است<ref>شهید آیت‌الله حاج سید...، ص۳۱۹.</ref> در گزارشی دیگر ساواک او را «جزو دارودسته» امام‌خمینی در عراق نامید که فعالیت‌هایش در لبنان زیر نظر ساواک قرار داشت.<ref>شهید آیت‌الله حاج سید...، ص۳۰۲.</ref>
املایی خوزانی در سال ۱۳۵۱ ش راهی لبنان شد.<ref>آیت‌الله‌العظمی سید...، ج۱، ص۱۵۴.</ref> ساواک در گزارشی در آبان ۱۳۵۲ درباره حضور املایی خوزانی در لبنان، از عزیمت او به بعلبک لبنان خبر داد. در آن گزارش از املایی خوزانی به‌عنوان یکی از طرفداران امام‌خمینی و یکی از دوستان سیدمصطفی خمینی نام برده شده است<ref>شهید آیت‌الله حاج سید...، ص۳۱۹.</ref> در گزارشی دیگر ساواک او را «جزو دارودسته» امام‌خمینی در عراق نامید که فعالیت‌هایش در لبنان زیر نظر ساواک قرار داشت.<ref>شهید آیت‌الله حاج سید...، ص۳۰۲.</ref>


محمدحسین املایی از همان سال مکرر به کشورهای لبنان، عراق و سوریه تردد می‌کرد و اعلامیه‌های امام‌خمینی را در آن کشورها توزیع می‌نمود.<ref>شهید آیت‌الله حاج سید...، ص۳۲۰.</ref> به همین علت ساواک در گزارشی دیگر در سال ۱۳۵۴ش از او به‌عنوان یکی از طرفداران و اطرافیان شناخته‌شده امام‌خمینی نام برد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب، ص۲۵۱.</ref> در سال ۱۳۵۶ یکی از روحانیانی بود که در اعتصاب روحانیان مبارز خارج از کشور در کلیسای سن ماری پاریس نقش داشت؛ او در حالی که سفارت ایران در عراق گذرنامه‌اش را توقیف کرده بود و با گذرنامه‌ای جعلی راهی فرانسه شد و در آن اعتصاب شرکت کرد.<ref>آیت‌الله‌العظمی...، ج۱، ص۱۵۵.</ref>
محمدحسین املایی از همان سال مکرر به کشورهای لبنان، عراق و سوریه تردد می‌کرد و [[پیام‌ها و اعلامیه‌های امام‌خمینی|اعلامیه‌های امام‌خمینی]] را در آن کشورها توزیع می‌نمود.<ref>شهید آیت‌الله حاج سید...، ص۳۲۰.</ref> به همین علت [[ساواک]] در گزارشی دیگر در سال ۱۳۵۴ش از او به‌عنوان یکی از طرفداران و اطرافیان شناخته‌شده امام‌خمینی نام برد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب، ص۲۵۱.</ref> در سال ۱۳۵۶ یکی از روحانیانی بود که در اعتصاب روحانیان مبارز خارج از کشور در کلیسای سن ماری پاریس نقش داشت؛ او در حالی که سفارت ایران در عراق گذرنامه‌اش را توقیف کرده بود و با گذرنامه‌ای جعلی راهی فرانسه شد و در آن اعتصاب شرکت کرد.<ref>آیت‌الله‌العظمی...، ج۱، ص۱۵۵.</ref>
املایی خوزانی در جریان اخراج امام‌خمینی از عراق، از همراهان ایشان بود و در سفر ایشان به فرانسه امام‌خمینی را همراه کرد و همراه با ابراهیم یزدی، در اطلاع‌رسانی به فعالان سیاسی در فرانسه درباره سفر امام‌خمینی به آن کشور نقش محوری داشت.<ref>یزدی، ص۸۰.</ref> او سپس به عراق بازگشت<ref>آیت‌الله حاج سید...، ص۳۱۹.</ref> درباره تاریخ بازگشت او به کشور گزارشی در دست نیست، ولی به احتمال زیاد پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کشور بازگشته بود. او پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی به فعالیت در کمیته امداد امام‌خمینی پرداخت. املایی خوزانی در اردیبهشت ۱۳۵۸ در مسیر تهران و قم براثر سانحه رانندگی درگذشت.<ref>آیت‌الله حاج سید...، ص۳۱۹.</ref>
 
امام‌خمینی در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ و در دیدار با اعضای کمیته امداد امام‌خمینی، به تجلیل از او پرداخت و درباره املایی خوزانی فرمود: «برای من مایه تأثر است و من از نزدیک ایشان را می‌شناختم و به آتیه ایشان امیدوار بودم. انتظار بود که در آتیه خدمتگزار خوبی باشند، الآن هم که خدمت می‌کردند که این وضع پیش آمد».<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۰۴.</ref>
املایی خوزانی در جریان اخراج امام‌خمینی از عراق، از همراهان ایشان بود و در سفر ایشان به فرانسه امام‌خمینی را همراه کرد و همراه با [[ابراهیم یزدی]]، در اطلاع‌رسانی به فعالان سیاسی در فرانسه درباره [[هجرت امام‌خمینی به پاریس|سفر امام‌خمینی به آن کشور]] نقش محوری داشت.<ref>یزدی، ص۸۰.</ref> او سپس به عراق بازگشت<ref>آیت‌الله حاج سید...، ص۳۱۹.</ref> درباره تاریخ بازگشت او به کشور گزارشی در دست نیست، ولی به احتمال زیاد پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] به کشور بازگشته بود. او پس از استقرار [[جمهوری اسلامی|نظام جمهوری اسلامی]] به فعالیت در [[کمیته امداد امام‌خمینی]] پرداخت. املایی خوزانی در اردیبهشت ۱۳۵۸ در مسیر تهران و قم بر اثر سانحه رانندگی درگذشت.<ref>آیت‌الله حاج سید...، ص۳۱۹.</ref>
 
امام‌خمینی در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ و در دیدار با اعضای کمیته امداد امام‌خمینی، به تجلیل از او پرداخت و درباره املایی خوزانی فرمود: <blockquote>«برای من مایه تأثر است و من از نزدیک ایشان را می‌شناختم و به آتیه ایشان امیدوار بودم. انتظار بود که در آتیه خدمتگزار خوبی باشند، الآن هم که خدمت می‌کردند که این وضع پیش آمد».<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۰۴.</ref>پ</blockquote>
 
== پانویس ==
{{پانویس}}


== منابع ==
== منابع ==
۲۱٬۱۸۸

ویرایش