۲۱٬۲۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== تولد و خاندان == | == تولد و خاندان == | ||
سیدحسین بدلا در ۱۴ خرداد ۱۲۸۷ در قم به دنیا آمد.<ref>هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ص۱۳.</ref> وی منسوب به امامزاده شاه بدلا است که در جاپلق مدفون است .<ref>هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ص۱۳؛ ریحان یزدی، ص۲۷۰.</ref> و به همین علت نیز به بدلا معروف شدند. پدر او سیدمحمد قمی در کسوت [[روحانیت]] بود و موقوفات مسجد آبهرام را بر عهده داشت و در پذیرش امامت جماعت مسجد فوق توسط آیتالله کاشانی نقش مهمی داشت. محمد قمی همچنین مدیر مسئول نشریه دعوت اسلامی بود. دیگر اجداد او هم همگی از روحانیان قم بودند. | سیدحسین بدلا در ۱۴ خرداد ۱۲۸۷ در قم به دنیا آمد.<ref>هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ص۱۳.</ref> وی منسوب به امامزاده شاه بدلا است که در جاپلق مدفون است.<ref>هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ص۱۳؛ ریحان یزدی، ص۲۷۰.</ref> و به همین علت نیز به بدلا معروف شدند. پدر او سیدمحمد قمی در کسوت [[روحانیت]] بود و موقوفات مسجد آبهرام را بر عهده داشت و در پذیرش امامت جماعت مسجد فوق توسط آیتالله کاشانی نقش مهمی داشت. محمد قمی همچنین مدیر مسئول نشریه دعوت اسلامی بود. دیگر اجداد او هم همگی از روحانیان قم بودند. | ||
== تحصیل == | == تحصیل == | ||
سیدحسین بدلا خواندن و نوشتن را در قم فراگرفت. سپس در ده سالگی همراه با خانواده راهی تهران شد .<ref>هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ۱۳؛ میرغنی، ۷-۹.</ref> و مدتی در [[مدرسه سپهسالار]] به تحصیل پرداخت .<ref>هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ص۳۸.</ref> پس از ۶ سال حضور در تهران در سال ۱۳۰۳ ش به قم بازگشت و به تحصیل در مدرسه علمیه رضویه آن شهر ادامه داد .<ref>هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ص۲۸.</ref> در آنجا مقدمات را نزد علی حکمی یزدی خواند و سپس در درس آقایان [[میرزا محمد ثقفی تهرانی]]، شیخ محمدعلی ادیب تهرانی و ابوالقاسم کبیر قمی شرکت کرد و دوره مقدمات را نزد آنان تکمیل کرد. بدلا سپس در درس شرح لمعه میرزا علی همدانی و محمدتقی بافقی شرکت کرد و کتابهای مکاسب و کفایهالاصول را هم نزد میرزا محمد همدانی خواند. در رسایل از شاگردان [[سیدمحمدرضا گلپایگانی|آیتالله سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی]] بود و منطق و معالمالاصول را هم پیش میرزا عبدالله تهرانی چهلستونی، عبدالله آلآقا و مهدی کشفی خواند .<ref>هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ص۴۲-۸۱.</ref> و در بخش دیگری از دروس سطح از درسهای [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی|آیتالله سیدشهابالدین مرعشی نجفی]] سود برد .<ref>«گفتگو با آیتالله سیدحسین بدلا»، ص۸۷.</ref> پس از مدتی با [[امامخمینی]] آشنا شد و برای استفاده از [[درس فلسفه امامخمینی|درس فلسفه ایشان]] به مدرسه دارالشفاء رفت.<ref>هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ص۳۷؛ «گفتگو با آیتالله سیدحسین بدلا»، ص۹۲.</ref> | سیدحسین بدلا خواندن و نوشتن را در قم فراگرفت. سپس در ده سالگی همراه با خانواده راهی تهران شد.<ref>هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ۱۳؛ میرغنی، ۷-۹.</ref> و مدتی در [[مدرسه سپهسالار]] به تحصیل پرداخت.<ref>هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ص۳۸.</ref> پس از ۶ سال حضور در تهران در سال ۱۳۰۳ ش به قم بازگشت و به تحصیل در مدرسه علمیه رضویه آن شهر ادامه داد.<ref>هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ص۲۸.</ref> در آنجا مقدمات را نزد علی حکمی یزدی خواند و سپس در درس آقایان [[میرزا محمد ثقفی تهرانی]]، شیخ محمدعلی ادیب تهرانی و ابوالقاسم کبیر قمی شرکت کرد و دوره مقدمات را نزد آنان تکمیل کرد. بدلا سپس در درس شرح لمعه میرزا علی همدانی و محمدتقی بافقی شرکت کرد و کتابهای مکاسب و کفایهالاصول را هم نزد میرزا محمد همدانی خواند. در رسایل از شاگردان [[سیدمحمدرضا گلپایگانی|آیتالله سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی]] بود و منطق و معالمالاصول را هم پیش میرزا عبدالله تهرانی چهلستونی، عبدالله آلآقا و مهدی کشفی خواند.<ref>هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ص۴۲-۸۱.</ref> و در بخش دیگری از دروس سطح از درسهای [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی|آیتالله سیدشهابالدین مرعشی نجفی]] سود برد.<ref>«گفتگو با آیتالله سیدحسین بدلا»، ص۸۷.</ref> پس از مدتی با [[امامخمینی]] آشنا شد و برای استفاده از [[درس فلسفه امامخمینی|درس فلسفه ایشان]] به مدرسه دارالشفاء رفت.<ref>هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ص۳۷؛ «گفتگو با آیتالله سیدحسین بدلا»، ص۹۲.</ref> | ||
بدلا درباره ویژگیهای درسی امامخمینی میگوید: «وقتی حضرت امام در مدرسه دارالشفاء [[فلسفه]] میگفتند، حدود هشتاد نفر شاگرد داشتند و اتاق محل تدریس، مملو از طلبه میشد. من در آن سنوات در [[مدرسه دارالشفاء]] اسکان داشتم و حجرهام، بین مدرس امام و حجره ایشان قرار داشت. امام در مدرسی واقع در جوار حجره من، فلسفه تدریس میکردند و من در درس ایشان حاضر میشدم. مرحوم امام بر اساس کتاب خاصی تدریس نمیکردند؛ هر چه بود، یادداشت و جزوه و مانند آن بود. یک روز وقتی بحث به «[[حرکت جوهری]]» رسید، جنجال زیادی بر پا شد و بحث طولانی گردید؛ چون این مبحث از نظر برخی افراد محکوم بود و حرکت جوهری مورد پذیرش آنان نبود. امام با یک بیان ساده و شیوای علمی و صحیحی حرکت جوهری را توضیح دادند و یادم هست که فرمودند: «غیر از این چیزی که من گفتم اگر بگویید کفر است». میتوان گفت یک شجاعت علمی علیرغم عقاید مخالفین داشتند. آن روز طوری مطلب را توضیح دادند که اگر شاگردان درسهای دیگر را نمیفهمیدند در این بحث، حرکت جوهری را خوب درک کردند». وی در کنار حضور در درس فلسفه امامخمینی در [[درس اخلاق امامخمینی]] هم حضور مییافت و دراینباره گفته است: «معروف بود حاجآقا روحالله جلسه درس اخلاقی دارند که جوانان را میسازند. به این لحاظ من علاقه پیدا کردم در این جلسات حاضر شوم. از مطالبی که اکنون خوب به یاد دارم، این است که ایشان یک روز فرمودند: «کسانی که قدم در راه سازندگی خود برمیدارند، برایشان گاه یک روزنههای نورانیتی پیدا میشود و این روزنه، هرچه بیشتر محافظت گردد، بیشتر میشود». پس از جلسه، خصوصی از ایشان سؤال کردم برای حفظ این حالت و این نورانیت چه باید کرد؟ فرمودند: «آن حالت را باید با ارتباط با خدا و ذکر خدا حفظ نمود. فرد تا میتواند باید به یاد خدا باشد...». اجمالاً میدانم که برخی از بازاریان و اهل علم در درس امام حضور داشتند. در میان افراد شرکتکننده در جلسات درس امام، تعدادی از افراد شاغل در ادارات و حتی مجلس قانونگذاری آن وقت شرکت میکردند. حضرت امام حدوداً سیودو سال داشتند که در [[مدرسه فیضیه]]، زیر کتابخانه، درس اخلاق میگفتند. من در آن ایام، بیست و اندی سال داشتم و در درس اخلاق حضرت امام که در ضمن دروس دیگر گنجانده میشد، شرکت میکردم. بعضی اشخاص بازاری که به امام علاقهمند شده بودند، میگفتند که این مرد کارخانه آدمسازی دارد. حتی یک بار، یکی از بازاریان، جمله تکاندهندهای را به زبان آورد که: «درس آقای خمینی، آدم درست میکند و من هم قصد آدم شدن دارم!» این درس بین سی تا چهل شاگرد داشت. البته رژیم رضاخان از برگزاری این جلسه جلوگیری کرد؛ چون حضرت امام در خلال درس به طرح مسائل روز میپرداختند و عملاً با رژیم در حال مبارزه بودند» .<ref>سلسله موی دوست، ص۴۷-۵۱.</ref> | بدلا درباره ویژگیهای درسی امامخمینی میگوید: «وقتی حضرت امام در مدرسه دارالشفاء [[فلسفه]] میگفتند، حدود هشتاد نفر شاگرد داشتند و اتاق محل تدریس، مملو از طلبه میشد. من در آن سنوات در [[مدرسه دارالشفاء]] اسکان داشتم و حجرهام، بین مدرس امام و حجره ایشان قرار داشت. امام در مدرسی واقع در جوار حجره من، فلسفه تدریس میکردند و من در درس ایشان حاضر میشدم. مرحوم امام بر اساس کتاب خاصی تدریس نمیکردند؛ هر چه بود، یادداشت و جزوه و مانند آن بود. یک روز وقتی بحث به «[[حرکت جوهری]]» رسید، جنجال زیادی بر پا شد و بحث طولانی گردید؛ چون این مبحث از نظر برخی افراد محکوم بود و حرکت جوهری مورد پذیرش آنان نبود. امام با یک بیان ساده و شیوای علمی و صحیحی حرکت جوهری را توضیح دادند و یادم هست که فرمودند: «غیر از این چیزی که من گفتم اگر بگویید کفر است». میتوان گفت یک شجاعت علمی علیرغم عقاید مخالفین داشتند. آن روز طوری مطلب را توضیح دادند که اگر شاگردان درسهای دیگر را نمیفهمیدند در این بحث، حرکت جوهری را خوب درک کردند». وی در کنار حضور در درس فلسفه امامخمینی در [[درس اخلاق امامخمینی]] هم حضور مییافت و دراینباره گفته است: «معروف بود حاجآقا روحالله جلسه درس اخلاقی دارند که جوانان را میسازند. به این لحاظ من علاقه پیدا کردم در این جلسات حاضر شوم. از مطالبی که اکنون خوب به یاد دارم، این است که ایشان یک روز فرمودند: «کسانی که قدم در راه سازندگی خود برمیدارند، برایشان گاه یک روزنههای نورانیتی پیدا میشود و این روزنه، هرچه بیشتر محافظت گردد، بیشتر میشود». پس از جلسه، خصوصی از ایشان سؤال کردم برای حفظ این حالت و این نورانیت چه باید کرد؟ فرمودند: «آن حالت را باید با ارتباط با خدا و ذکر خدا حفظ نمود. فرد تا میتواند باید به یاد خدا باشد...». اجمالاً میدانم که برخی از بازاریان و اهل علم در درس امام حضور داشتند. در میان افراد شرکتکننده در جلسات درس امام، تعدادی از افراد شاغل در ادارات و حتی مجلس قانونگذاری آن وقت شرکت میکردند. حضرت امام حدوداً سیودو سال داشتند که در [[مدرسه فیضیه]]، زیر کتابخانه، درس اخلاق میگفتند. من در آن ایام، بیست و اندی سال داشتم و در درس اخلاق حضرت امام که در ضمن دروس دیگر گنجانده میشد، شرکت میکردم. بعضی اشخاص بازاری که به امام علاقهمند شده بودند، میگفتند که این مرد کارخانه آدمسازی دارد. حتی یک بار، یکی از بازاریان، جمله تکاندهندهای را به زبان آورد که: «درس آقای خمینی، آدم درست میکند و من هم قصد آدم شدن دارم!» این درس بین سی تا چهل شاگرد داشت. البته رژیم رضاخان از برگزاری این جلسه جلوگیری کرد؛ چون حضرت امام در خلال درس به طرح مسائل روز میپرداختند و عملاً با رژیم در حال مبارزه بودند».<ref>سلسله موی دوست، ص۴۷-۵۱.</ref> | ||
سیدحسین بدلا سپس درسهای خارج فقه و اصول را پیش آیات [[عبدالکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری یزدی]]، [[سیدمحمد حجت کوهکمری]]، [[سیدمحمدتقی خوانساری|سیدمحمدتقی موسوی خوانساری]] و [[سیدحسین بروجردی|سیدحسین طباطبایی بروجردی]] خواند .<ref>هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ص۴۲-۸۲؛ «گفتگو با آیتالله سیدحسین بدلا»، ص۸۶.</ref> بدلا در هیئت استفتای آیتالله بروجردی بود .<ref>شبیری زنجانی، ج۳، ص۴۹۹.</ref> و از اصحاب آیتالله بروجردی شمرده میشد و در تنظیم طبقات رجال با حضور شخص آیتالله بروجردی و فرزندشان سیدمحمدحسن طباطبایی بروجردی و میرزا مهدی صادقی شرکت داشت و رساله توضیح المسائل ایشان را هم همراه با شمسالدین طباطبایی (همشیرهزاده آیتالله بروجردی)، سیدحسن مدرس یزدی و شیخ محمد موحدی قمی تصحیح کرد. او تا پایان عمر آیتالله بروجردی در کنار ایشان بود و پس از رحلت آیتالله بروجردی در فروردین ۱۳۴۰، ایشان را غسل داد .<ref>«گفتگو با آیتالله سیدحسین بدلا»، ص۸۶.</ref> | سیدحسین بدلا سپس درسهای خارج فقه و اصول را پیش آیات [[عبدالکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری یزدی]]، [[سیدمحمد حجت کوهکمری]]، [[سیدمحمدتقی خوانساری|سیدمحمدتقی موسوی خوانساری]] و [[سیدحسین بروجردی|سیدحسین طباطبایی بروجردی]] خواند.<ref>هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ص۴۲-۸۲؛ «گفتگو با آیتالله سیدحسین بدلا»، ص۸۶.</ref> بدلا در هیئت استفتای آیتالله بروجردی بود.<ref>شبیری زنجانی، ج۳، ص۴۹۹.</ref> و از اصحاب آیتالله بروجردی شمرده میشد و در تنظیم طبقات رجال با حضور شخص آیتالله بروجردی و فرزندشان سیدمحمدحسن طباطبایی بروجردی و میرزا مهدی صادقی شرکت داشت و رساله توضیح المسائل ایشان را هم همراه با شمسالدین طباطبایی (همشیرهزاده آیتالله بروجردی)، سیدحسن مدرس یزدی و شیخ محمد موحدی قمی تصحیح کرد. او تا پایان عمر آیتالله بروجردی در کنار ایشان بود و پس از رحلت آیتالله بروجردی در فروردین ۱۳۴۰، ایشان را غسل داد.<ref>«گفتگو با آیتالله سیدحسین بدلا»، ص۸۶.</ref> | ||
بدلا ازجمله روحانیانی بود که در استفاده از ابزارهای نوین برای نشر معارف دینی استفاده میکرد. ازجمله در سالهای ۱۳۱۳- | == فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی == | ||
بدلا ازجمله روحانیانی بود که در استفاده از ابزارهای نوین برای نشر معارف دینی استفاده میکرد. ازجمله در سالهای ۱۳۱۳-۱۳۱۴ش مجله دعوت اسلامی را که در کرمانشاه و توسط سیدمحمدتقی واحدی بدلا منتشر میشد، در قم توزیع میکرد.<ref>«با زائران عارف: گفتگو با آیتالله سیدحسین بدلا»، ص۳؛ «گفتگو با آیتالله سیدحسین بدلا»، ص۸۷.</ref> سپس همراه با [[سیدمحمود طالقانی]] و [[علیاکبر حکمیزاده]] نشریه همایون را منتشر کردند،<ref>«با زائران عارف: گفتگو با آیتالله سیدحسین بدلا»، ص۳؛ پابهپای آفتاب، ج۳، ص۲۹۱.</ref> ولی پس از مدتی به سبب انتشار پارهای مطالب، از همکاری در انتشار آن مجله کناره گرفت.<ref>پابهپای آفتاب، ج۳، ص۲۹۱.</ref> او همچنین از دوستان سیدمحمود علایی طالقانی بود و همراه با او در مجمع تبلیغی حاجی عباسقلی بازرگان شرکت میکرد.<ref>هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ص۲۹.</ref> در همان زمان وقتی [[کتاب اسرار هزار ساله]] توسط حکمیزاده نوشته شد، در انتشار نقد امامخمینی بر آن کتاب با عنوان [[کشف اسرار (کتاب)|کشف اسرار]] نقش داشت.<ref>پابهپای آفتاب، ج۳، ص۲۹۱.</ref> در دهه ۱۳۲۰ ش با [[جمعیت فدائیان اسلام]] نیز ارتباط داشت و برخی از اعضای ارشد آن جمعیت ازجمله سیدعبدالحسین واحدی از منسوبان نسبی او بودند.<ref>هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ص۲۱۶.</ref> | |||
بدلا پس از مهاجرت امامخمینی به نجف اشرف، نامهای به ایشان نوشت و خرسندی خود را از حضور ایشان در عتبات عالیات ابزار کرد و امامخمینی هم در پاسخ از بدلا تشکر کرد .<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۹.</ref> او در دوران پهلوی در توزیع [[پیامها و اعلامیههای امامخمینی|اعلامیههای امامخمینی]] نقش داشت و یک بار با قرار دادن اعلامیههای امامخمینی در لابهلای قرآنها در مکه آنها را توزیع کرد.<ref>هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ص۲۴۰.</ref> وی در سال ۱۳۴۸ از امامخمینی اجازهای در امور حسبیه دریافت کرد و امام ذیل معرف او عبارت «معروف هستند» را قید کرده بودند .<ref>صحیفه امام، ص۴۹۶.</ref> کتابهای دعا، اماکن دعا و منتخبی از ادعیه ماثوره از تألیفات اوست.<ref>شریفرازی، ج ۲، ص۸۵.</ref> | بدلا پس از مهاجرت امامخمینی به نجف اشرف، نامهای به ایشان نوشت و خرسندی خود را از حضور ایشان در [[عتبات عالیات]] ابزار کرد و امامخمینی هم در پاسخ از بدلا تشکر کرد.<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۹.</ref> او در دوران پهلوی در توزیع [[پیامها و اعلامیههای امامخمینی|اعلامیههای امامخمینی]] نقش داشت و یک بار با قرار دادن اعلامیههای امامخمینی در لابهلای قرآنها در مکه آنها را توزیع کرد.<ref>هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، ص۲۴۰.</ref> وی در سال ۱۳۴۸ از امامخمینی اجازهای در امور حسبیه دریافت کرد و امام ذیل معرف او عبارت «معروف هستند» را قید کرده بودند .<ref>صحیفه امام، ص۴۹۶.</ref> کتابهای دعا، اماکن دعا و منتخبی از ادعیه ماثوره از تألیفات اوست.<ref>شریفرازی، ج ۲، ص۸۵.</ref> | ||
سیدحسین بدلا در شهریور ۱۳۸۲ از دنیا رفت و پیکرش در جوار [[حرم حضرت معصومه(س)]] به خاک سپرده شد .<ref>میرغنی، ۴۵.</ref> | سیدحسین بدلا در شهریور ۱۳۸۲ از دنیا رفت و پیکرش در جوار [[حرم حضرت معصومه(س)]] به خاک سپرده شد.<ref>میرغنی، ۴۵.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |