پرش به محتوا

سیدرضا بنی‌طبا: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:


== خاندان و تحصیل ==
== خاندان و تحصیل ==
سیدرضا بنی‌طبا در سال ۱۳۱۲ش در جشوقان اصفهان و در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد.<ref>سادات‌حسینی، «پرتوی از زندگی آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا»، ص۲۹؛ «گفت‌وگوی تفصیلی با همرزم شهید نواب: ماجرای فتنه‌انگیزی شیخ علی لُر و گریه آیت‌الله صدر برای نواب».</ref> پدرش سیدمرتضی بنی‌طبا جشوقانی از روحانیان آن منطقه بود. سیدرضا بنی‌طبا خواندن و نوشتن را در مکتب‌خانه میرزا داود بقایی در زادگاهش فراگرفت. سپس راهی اصفهان شد و دروس مقدماتی حوزه را در مدرسه کاسه‌گران اصفهان فراگرفت و ازجمله کتاب سیوطی را پیش معلم حبیب‌آبادی خواند.<ref>سادات‌حسینی، «پرتوی از زندگی آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا»، ص۲۹.</ref> در آن دوره با آقایان شیخ محمد یزدی و شیخ مرتضی مقتدایی هم‌بحث بود.<ref>«آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا: صفات یک مؤمن کامل را داشت»، ص۸.</ref> کتاب‌های کلیله و دمنه و نصاب الصبیان را هم نزد پدرش خواند.<ref>«آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا: انقلاب معجزه امام بود»، ص۲۸.</ref> او سپس به مدرسه نیم آورد اصفهان رفت و در آنجا شرایع را نزد حاج‌آقا امامی خواند. پس از آن، برای تکمیل تحصیلات حوزوی راهی قم شد و در مدرسه حاج سیدصادق به تحصیل ادامه داد و با یوسف صانعی و حسن صانعی هم‌حجره شد.<ref>سادات‌حسینی، «پرتوی از زندگی آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا»، ص۲۹.</ref> سپس تحصیلات خود را در حوزه علمیه آن شهر پی گرفت و دروس سطح را نزد استادان آن حوزه فراگرفت. درباره استادان او در آن مقطع هم گزارشی در دست نیست، ولی او از آقایان کمره ای{احتمالاً میرزا خلیل} و شیخ مرتضی حائری به‌عنوان استادان خود نام برده است و می‌توان احتمال داد که بخشی از دروس سطح را نزد آنان خواند.<ref>«گفت‌وگوی تفصیلی با همرزم شهید نواب: ماجرای فتنه‌انگیزی شیخ علی لُر و گریه آیت‌الله صدر برای نواب».</ref>
سیدرضا بنی‌طبا در سال ۱۳۱۲ش در جشوقان اصفهان و در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد.<ref>سادات‌حسینی، «پرتوی از زندگی آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا»، ص۲۹؛ «گفت‌وگوی تفصیلی با همرزم شهید نواب: ماجرای فتنه‌انگیزی شیخ علی لُر و گریه آیت‌الله صدر برای نواب».</ref> پدرش سیدمرتضی بنی‌طبا جشوقانی از روحانیان آن منطقه بود. سیدرضا بنی‌طبا خواندن و نوشتن را در مکتب‌خانه میرزا داود بقایی در زادگاهش فراگرفت. سپس راهی [[اصفهان]] شد و دروس مقدماتی حوزه را در مدرسه کاسه‌گران اصفهان فراگرفت و ازجمله کتاب سیوطی را پیش معلم حبیب‌آبادی خواند.<ref>سادات‌حسینی، «پرتوی از زندگی آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا»، ص۲۹.</ref> در آن دوره با آقایان [[محمد یزدی|شیخ محمد یزدی]] و شیخ مرتضی مقتدایی هم‌بحث بود.<ref>«آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا: صفات یک مؤمن کامل را داشت»، ص۸.</ref> کتاب‌های کلیله و دمنه و نصاب الصبیان را هم نزد پدرش خواند.<ref>«آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا: انقلاب معجزه امام بود»، ص۲۸.</ref> او سپس به مدرسه نیم آورد اصفهان رفت و در آنجا شرایع را نزد حاج‌آقا امامی خواند. پس از آن، برای تکمیل تحصیلات حوزوی راهی [[قم]] شد و در مدرسه حاج سیدصادق به تحصیل ادامه داد و با [[یوسف صانعی]] و [[حسن صانعی]] هم‌حجره شد.<ref>سادات‌حسینی، «پرتوی از زندگی آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا»، ص۲۹.</ref> سپس تحصیلات خود را در حوزه علمیه آن شهر پی گرفت و دروس سطح را نزد استادان آن حوزه فراگرفت. درباره استادان او در آن مقطع هم گزارشی در دست نیست، ولی او از آقایان کمره‌ای{احتمالاً میرزاخلیل} و [[مرتضی حائری یزدی|شیخ مرتضی حائری]] به‌عنوان استادان خود نام برده است و می‌توان احتمال داد که بخشی از دروس سطح را نزد آنان خواند.<ref>«گفت‌وگوی تفصیلی با همرزم شهید نواب: ماجرای فتنه‌انگیزی شیخ علی لُر و گریه آیت‌الله صدر برای نواب».</ref>


بنی‌طبا سپس در درس‌های خارج فقه و اصول آیات سیدمحمد حجت کوه‌کمری، سیدصدرالدین صدر، سیدحسین طباطبایی بروجردی و سیدمحمد محقق داماد و امام‌خمینی شرکت کرد.<ref>«آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا: انقلاب معجزه امام بود»، ص۲۸-۲۹.</ref> او در مصاحبه‌ای صرفاً بر حضور در درس امام‌خمینی در مسجد سلماسی اکتفا کرده است، بدون آنکه به سال‌های حضور و یا درسی که نزد امام‌خمینی خوانده است، اشاره کرده باشد،.<ref>«آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا: انقلاب معجزه امام بود»، ص۲۸-۲۹.</ref> ولی می‌توان احتمال داد که پیش از عزیمت به کرمانشاه در سال ۱۳۳۴ش در درس‌های خارج فقه و اصول امام‌خمینی در مسجد سلماسی حضور می‌یافت.  
بنی‌طبا سپس در درس‌های خارج فقه و اصول آیات [[سیدمحمد حجت کوه‌کمری]]، سیدصدرالدین صدر، [[سیدحسین بروجردی|سیدحسین طباطبایی بروجردی]] و [[سیدمحمد محقق داماد]] و [[امام‌خمینی]] شرکت کرد.<ref>«آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا: انقلاب معجزه امام بود»، ص۲۸-۲۹.</ref> او در مصاحبه‌ای صرفاً بر حضور در درس امام‌خمینی در [[مسجد سلماسی]] اکتفا کرده است، بدون آنکه به سال‌های حضور و یا درسی که نزد امام‌خمینی خوانده است، اشاره کرده باشد،.<ref>«آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا: انقلاب معجزه امام بود»، ص۲۸-۲۹.</ref> ولی می‌توان احتمال داد که پیش از عزیمت به کرمانشاه در سال ۱۳۳۴ش در درس‌های خارج فقه و اصول امام‌خمینی در مسجد سلماسی حضور می‌یافت.  


== فعالیت‌های سیاسی ==
== فعالیت‌های سیاسی ==
او در دوران تحصیل در قم از طریق سیدمهدی میردامادی با سیدمجتبی نواب صفوی آشنا شد. وی به‌تدریج به یکی از نزدیکان نواب صفوی تبدیل شد.<ref>سادات‌حسینی، «پرتوی از زندگی آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا»، ص۲۹.</ref> مناسبات او با برخی از اعضای جمعیت فدائیان اسلام ازجمله رهبر آن جمعیت به اندازه‌ای بود که پیش از عملی کردن برخی از تصمیم‌ها ازجمله ترور حسین علاء وزیر دربار وقت، در خانه بنی‌طبا حضور داشتند و از آنجا برای عملی کردن آن تصمیم حرکت کردند. او پس از اعدام [[نواب صفوی]] و یارانش از بیم تعقیب ساواک مدتی مخفی شد.<ref>«گفت‌وگوی تفصیلی با همرزم شهید نواب: ماجرای فتنه‌انگیزی شیخ علی لُر و گریه آیت‌الله صدر برای نواب».</ref> به سبب این فعالیت‌ها تحت تعقیب مأموران حکومت پهلوی قرار گرفت و به همین علت به کرمانشاه رفت و مدت ده سال به فعالیت‌های تبلیغی در آن شهر و همچنین تدریس در حوزه علمیه کرمانشاه پرداخت.<ref>سادات‌حسینی، «پرتوی از زندگی آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا»، ص۲۹.</ref> بنی‌طبا پس از ده سال حضور در کرمانشاه، به [[قم]] بازگشت و مدتی در [[حوزه علمیه قم]] در درس‌های استادان آنجا شرکت کرد،<ref>«آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا: انقلاب معجزه امام بود»، ص۲۸-۲۹.</ref> اما اطلاعاتی درباره استادان او در آن مقطع در دست نیست. او از دوستان [[سیدمصطفی خمینی]] و [[سیداحمد خمینی]]، فرزندان امام‌خمینی بود.<ref>«گفت‌وگوی تفصیلی با همرزم شهید نواب: ماجرای فتنه‌انگیزی شیخ علی لُر و گریه آیت‌الله صدر برای نواب».</ref>
او در دوران تحصیل در قم از طریق سیدمهدی میردامادی با [[سیدمجتبی نواب صفوی]] آشنا شد. وی به‌تدریج به یکی از نزدیکان نواب صفوی تبدیل شد.<ref>سادات‌حسینی، «پرتوی از زندگی آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا»، ص۲۹.</ref> مناسبات او با برخی از اعضای [[جمعیت فدائیان اسلام]] ازجمله رهبر آن جمعیت به اندازه‌ای بود که پیش از عملی کردن برخی از تصمیم‌ها ازجمله ترور حسین علاء وزیر دربار وقت، در خانه بنی‌طبا حضور داشتند و از آنجا برای عملی کردن آن تصمیم حرکت کردند. او پس از اعدام نواب صفوی و یارانش از بیم تعقیب [[ساواک]] مدتی مخفی شد.<ref>«گفت‌وگوی تفصیلی با همرزم شهید نواب: ماجرای فتنه‌انگیزی شیخ علی لُر و گریه آیت‌الله صدر برای نواب».</ref> به سبب این فعالیت‌ها تحت تعقیب مأموران [[حکومت پهلوی]] قرار گرفت و به همین علت به کرمانشاه رفت و مدت ده سال به فعالیت‌های تبلیغی در آن شهر و همچنین تدریس در حوزه علمیه کرمانشاه پرداخت.<ref>سادات‌حسینی، «پرتوی از زندگی آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا»، ص۲۹.</ref> بنی‌طبا پس از ده سال حضور در کرمانشاه، به [[قم]] بازگشت و مدتی در [[حوزه علمیه قم]] در درس‌های استادان آنجا شرکت کرد،<ref>«آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا: انقلاب معجزه امام بود»، ص۲۸-۲۹.</ref> اما اطلاعاتی درباره استادان او در آن مقطع در دست نیست. او از دوستان [[سیدمصطفی خمینی]] و [[سیداحمد خمینی]]، فرزندان امام‌خمینی بود.<ref>«گفت‌وگوی تفصیلی با همرزم شهید نواب: ماجرای فتنه‌انگیزی شیخ علی لُر و گریه آیت‌الله صدر برای نواب».</ref>


چند صباحی از حضور مجدد بنی‌طبا در قم نگذشته بود که جمعی از مؤمنان تهران به قم رفتند و از او برای اقامه نماز جماعت در [[مسجد آدینه|مسجد آدینه آن شهر]] دعوت کردند. در پی این دعوت، او راهی تهران شد و به تبلیغ دین در آن شهر پرداخت.<ref>«آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا: انقلاب معجزه امام بود»، ص۲۸-۲۹.</ref> او یکی از افراد مورد اعتماد امام‌خمینی و ثقفی تهرانی، پدر همسر امام‌خمینی بود و بر اثر این اعتماد بود که در سال ۱۳۴۳-۱۳۴۴ ش و در دورانی که امام‌خمینی و [[سیدمصطفی خمینی]] در ترکیه در [[تبعید امام‌خمینی|تبعید]] بودند، مأموریت یافت تا در سفر همسر امام‌خمینی به عتبات عالیات و حج (کشورهای عراق و عربستان سعودی) ایشان را همراهی کند. این سفر دو ماه به طول انجامید و سیدرضا بنی‌طبا رسیدگی به امور [[خدیجه ثقفی]] را بر عهده داشت. در بازگشت به کشور در مرز خسروی توسط [[ساواک]] بازداشت شد، ولی پس از یک روز آزاد شد و همراه با همسر امام‌خمینی به تهران بازگشت. پس از آن مدت شش سال ممنوع‌الخروج شد.<ref>«پرونده‌ای در بزرگداشت همسر امام در گفتگو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدرضا بنی‌طبا: این سفر برای من یک دانشگاه بود»، ص۶-۷.</ref> سیدرضا بنی‌طبا در سال ۱۳۴۵ دفتری برای اعزام حجاج دایر کرده بود و احتمالاً از آن برای پوشش مبارزاتی خود استفاده می‌کرد و شاید به همین علت بود که رفتار و اعمالش زیر نظر ساواک قرار داشت.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۵، ص۶۱.</ref> وی در سال ۱۳۴۸ ش اجازه‌ای در امور حسبیه و شرعیه از امام‌خمینی دریافت کرد.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۴۸۱.</ref>
چند صباحی از حضور مجدد بنی‌طبا در قم نگذشته بود که جمعی از مؤمنان تهران به قم رفتند و از او برای اقامه نماز جماعت در [[مسجد آدینه|مسجد آدینه آن شهر]] دعوت کردند. در پی این دعوت، او راهی تهران شد و به تبلیغ دین در آن شهر پرداخت.<ref>«آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا: انقلاب معجزه امام بود»، ص۲۸-۲۹.</ref> او یکی از افراد مورد اعتماد امام‌خمینی و ثقفی تهرانی، پدر همسر امام‌خمینی بود و بر اثر این اعتماد بود که در سال ۱۳۴۳-۱۳۴۴ ش و در دورانی که امام‌خمینی و سیدمصطفی خمینی در ترکیه در [[تبعید امام‌خمینی|تبعید]] بودند، مأموریت یافت تا در سفر همسر امام‌خمینی به عتبات عالیات و حج (کشورهای عراق و عربستان سعودی) ایشان را همراهی کند. این سفر دو ماه به طول انجامید و سیدرضا بنی‌طبا رسیدگی به امور [[خدیجه ثقفی]] را بر عهده داشت. در بازگشت به کشور در مرز خسروی توسط [[ساواک]] بازداشت شد، ولی پس از یک روز آزاد شد و همراه با همسر امام‌خمینی به تهران بازگشت. پس از آن مدت شش سال ممنوع‌الخروج شد.<ref>«پرونده‌ای در بزرگداشت همسر امام در گفتگو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدرضا بنی‌طبا: این سفر برای من یک دانشگاه بود»، ص۶-۷.</ref> سیدرضا بنی‌طبا در سال ۱۳۴۵ دفتری برای اعزام حجاج دایر کرده بود و احتمالاً از آن برای پوشش مبارزاتی خود استفاده می‌کرد و شاید به همین علت بود که رفتار و اعمالش زیر نظر ساواک قرار داشت.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۵، ص۶۱.</ref> وی در سال ۱۳۴۸ ش اجازه‌ای در امور حسبیه و شرعیه از امام‌خمینی دریافت کرد.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۴۸۱.</ref>


سیدرضا بنی‌طبا در تهران به سخنرانی در برخی از هیئت‌های تهران ازجمله هیئت بنی‌الحسن می‌پرداخت.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۲، ص۶۶.</ref> او از سال ۱۳۵۱ش ساخت مسجد جامع امام صادق(ع) فعلی را در شرق تهران بنیان نهاد و امامت جماعت آنجا را بر عهده گرفت و آن مسجد را به یکی از پایگاه‌های فعالیت فرهنگی و خیریه در شرق تهران تبدیل کرد. به سبب این مبارزات در سال ۱۳۵۲ش توسط نیروهای حکومت پهلوی دستگیر و در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری زندانی شد. او مدت ۴۵ روز در سلول انفرادی بود و توسط مأموران حکومت پهلوی شکنجه شد. همچنین مأموران به خانه او ریختند و برخی از مدارک مربوط به امام‌خمینی و همچنین [[جمعیت فدائیان اسلام]] را بردند و آن مدارک را مستمسکی برای محاکمه او قرار دادند. بنی‌طبا در زندان با یکی از زندانیان [[کمونیست]] هم‌بند بود و به باور او، حضور فردی کمونیست در آن سلول با هدف [[شکنجه|شکنجه روحی]] صورت گرفته بود. او پس از آزادی به فعالیت‌های سیاسی خود ادامه داد؛ ازجمله در همان روز آزادی و علی‌رغم خطراتی که نام بردن از امام‌خمینی داشت، به سخنرانی پرداخت و برای سلامتی امام‌خمینی صلوات فرستاد.<ref>«گفت‌وگوی تفصیلی با همرزم شهید نواب: ماجرای فتنه‌انگیزی شیخ علی لُر و گریه آیت‌الله صدر برای نواب».</ref>
سیدرضا بنی‌طبا در تهران به سخنرانی در برخی از هیئت‌های تهران ازجمله هیئت بنی‌الحسن می‌پرداخت.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۲، ص۶۶.</ref> او از سال ۱۳۵۱ش ساخت مسجد جامع امام صادق(ع) را در شرق تهران بنیان نهاد و امامت جماعت آنجا را بر عهده گرفت و آن مسجد را به یکی از پایگاه‌های فعالیت فرهنگی و خیریه در شرق تهران تبدیل کرد. به سبب این مبارزات در سال ۱۳۵۲ش توسط نیروهای حکومت پهلوی دستگیر و در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری زندانی شد. او مدت ۴۵ روز در سلول انفرادی بود و توسط مأموران حکومت پهلوی [[شکنجه]] شد. همچنین مأموران به خانه او ریختند و برخی از مدارک مربوط به امام‌خمینی و همچنین [[جمعیت فدائیان اسلام]] را بردند و آن مدارک را مستمسکی برای محاکمه او قرار دادند. بنی‌طبا در زندان با یکی از زندانیان [[کمونیست]] هم‌بند بود و به باور او، حضور فردی کمونیست در آن سلول با هدف شکنجه روحی صورت گرفته بود. او پس از آزادی به فعالیت‌های سیاسی خود ادامه داد؛ ازجمله در همان روز آزادی و علی‌رغم خطراتی که نام بردن از امام‌خمینی داشت، به سخنرانی پرداخت و برای سلامتی امام‌خمینی صلوات فرستاد.<ref>«گفت‌وگوی تفصیلی با همرزم شهید نواب: ماجرای فتنه‌انگیزی شیخ علی لُر و گریه آیت‌الله صدر برای نواب».</ref>


بر اثر تداوم این فعالیت‌ها در سال ۱۳۵۵ش از سوی ساواک ممنوع‌الخروج شد.<ref>سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج۷، ص۳۸۹.</ref> بنی‌طبا در سال ۱۳۵۷ش همراه با روحانیان مبارز تهران اعلامیه‌هایی را در حمایت از امام‌خمینی و انتقاد از [[حکومت پهلوی]] صادر کرد.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۳۸۵-۳۸۶، ۴۶۷-۴۷۰، ۴۸۳-۴۷۷، ۵۰۰، ۵۱۱ و ۵۱۵.</ref>  
بر اثر تداوم این فعالیت‌ها در سال ۱۳۵۵ش از سوی ساواک ممنوع‌الخروج شد.<ref>سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج۷، ص۳۸۹.</ref> بنی‌طبا در سال ۱۳۵۷ش همراه با روحانیان مبارز تهران اعلامیه‌هایی را در حمایت از [[امام‌خمینی]] و انتقاد از [[حکومت پهلوی]] صادر کرد.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۳۸۵-۳۸۶، ۴۶۷-۴۷۰، ۴۸۳-۴۷۷، ۵۰۰، ۵۱۱ و ۵۱۵.</ref>  


== فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب ==
== فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب ==
۲۱٬۲۱۷

ویرایش