۲۱٬۱۹۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
'''نعمتالله صالحی نجفآبادی'''، نعمتالله؛ از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی. | '''نعمتالله صالحی نجفآبادی'''، نعمتالله؛ از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی. | ||
== تحصیل == | == تولد و تحصیل == | ||
نعمتالله صالحی نجفآبادی در سال ۱۳۰۲ش در نجفآباد اصفهان به دنیا آمد.<ref>شوکران اندیشه، ص۲۵.</ref> خواندن و نوشتن را در مکتبخانه | نعمتالله صالحی نجفآبادی در سال ۱۳۰۲ش در نجفآباد اصفهان به دنیا آمد.<ref>شوکران اندیشه، ص۲۵.</ref> خواندن و نوشتن را در مکتبخانه ملاغلامعلی در زادگاهش فراگرفت. دوران ابتدایی را هم در مدرسه ملی شیخ حسینعلی مسجدی معروف به مدیر گذراند. سپس برای کمک به خانواده تحصیل را رها کرد و به امر کشاورزی پرداخت. او در کنار کشاورزی، در کلاسهای شبانهای که در منزل علی منتظری، پدر حسینعلی منتظری در نجفآباد برگزار میشد، شرکت میکرد و در آنجا صرف میر و بخشی از تصریف و همچنین [[تلاوت قرآن|قرائت قرآن]] را نزد علی منتظری آموخت. پس یک سال وارد مدرسه علمیه ریاضی در نجفآباد شد و مقدمات را در آنجا و نزد استادان آن حوزه علمیه خواند. | ||
صالحی نجفآبادی | صالحی نجفآبادی در سال ۱۳۱۸ش راهی اصفهان شد و در مدارس جده بزرگ، نیمآورد و صدر آن شهر بخشی از دروس مقدمات و سطح حوزوی چون هدایه یا انموذج، سیوطی، حاشیه ملا عبدالله، جامی و مغنی و مطول، رسایل و مکاسب و سطح، شرح لمعه و کفایه، شرح شمسیه و شرح نهجالبلاغه را نزد آقایان شیخ محمدحسن عالم نجفآبادی، معلم حبیبآبادی، هرندی، شیخ یحیی فقیهایمانی، رحیم ارباب، احمد فیاض اصفهانی، میرزاعلی شیرازی و شیخ اسدالله نوراللهی خواند. او در همان دوره به دعوت شیخ محمدباقر زند کرمانی، سرپرست مدرسه ذوالفقار، به تدریس مغنی در آن مدرسه پرداخت. صالحی نجفآبادی که در مدرسه ذوالفقار با سیدمحمد حسینی بهشتی آشنا شده بود، در سال ۱۳۲۶ ش به پیشنهاد حسینی بهشتی رهسپار [[قم]] شد و در حوزه علمیه آن شهر به تکمیل تحصیلات حوزوی پرداخت.<ref>شوکران اندیشه، ص۲۸-۴۶.</ref> | ||
صالحی نجفآبادی از نخستین شاگردان درس خارج اصول فقه امامخمینی بود و همراه با افرادی چون مرتضی | صالحی نجفآبادی پس از حضور در [[حوزه علمیه قم]]، در درس خارج اصول (کفایهالاصول) [[سیدحسین بروجردی|آیتالله سیدحسین طباطبایی بروجردی]] شرکت کرد. همزمان در درس خارج فقه ایشان هم حضور یافت.<ref>شوکران اندیشه، ص۴۸-۴۹.</ref> در کنار حضور در درس آیتالله بروجردی، در درسهای خارج اصول [[سیدمحمد حجت کوهکمری|آیتالله سیدمحمد حجت کوهکمری]]<ref>تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۱۳۱.</ref> و خارج فقه و اصول [[امامخمینی]] و آیات [[سیدمحمدرضا گلپایگانی|سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی]] و [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]]<ref>تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۷۲.</ref> و [[سیدمحمد محقق داماد|آیتالله سیدمحمد محقق داماد]] حاضر میشد.<ref>تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۸۸.</ref> | ||
صالحی نجفآبادی از نخستین شاگردان [[درس خارج اصول فقه امامخمینی]] بود و همراه با افرادی چون [[مرتضی مطهری]]، [[حسینعلی منتظری]]، [[ابراهیم امینی]]، سیدحسن خلخالی و [[عباس ایزدی نجفآبادی|شیخ عباس ایزدی نجفآبادی]] در درس خارج کفایه امامخمینی که در منزل خودشان برگزار میشد شرکت میکرد. با آغاز [[درس خارج فقه امامخمینی]] (بحث دماء ثلاثه) در [[مسجد محمدیه]] در آن درس شرکت هم کرد. در آن درس تعداد محدودی حاضر میشدند که بهجز صالحی نجفآبادی و افراد مذکور، اسدالله نوراللهی و شیخ علی فرید کاشانی نیز حضور داشتند.<ref>تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۸۹.</ref> علاوه بر آن، در درس خارج فقه (زکات) امامخمینی که با حضور آیات منتظری، مطهری، [[امامموسی صدر|سیدموسی صدر]] و جواد خندقآبادی برگزار میشد، شرکت میکرد.<ref>ایزدی، «مردی از تبار اصلاح دینی...»، ص۱۵.</ref> او درباره درس امامخمینی میگوید: <blockquote>«از خصوصیات درس ایشان این بود که همان سبک آیتالله بروجردی را تأیید، تشویق و تمجید میکرد... آیتالله خمینی در مسائل علمی بهخصوص در فقه فرد روشنبینی بود. ذهن ایشان سریع روی حاق مسئله میرفت و میدانست چگونه نسبت به مسائل فقهی ورود و خروج داشته باشد. ایشان در مسائل بیع و شراء در بحث خارج مکاسب معتقد بود اینها مربوط به بازار است، ربطی به مسائل فلسفی ندارد؛ چنانکه مرحوم آقا شیخ محمدحسین کمپانی مسائل فلسفی را با این مسائل خلط کرده است. امام میگفت شما درباره فهمیدن بیع و شراء باید بیایید در بازار تا بفهمید بیع یعنی چه. باید از سبزیفروش سر کوچه معنی بین معاطات، صحت و لزومآور بودن آن را سؤال کنید و این مباحث ربطی به فلسفه ندارد».<ref>ایزدی، «مردی از تبار اصلاح دینی...»، ص۹۰.</ref></blockquote>صالحی نجفآبادی همزمان با حضور در درس خارج فقه و اصول امامخمینی در [[درس اخلاق امامخمینی]] که روزهای پنجشنبه و جمعه در [[مدرس زیر کتابخانه مدرسه فیضیه]] برگزار میشد شرکت میکرد. وی درباره ویژگیهای این درس میگوید: <blockquote>«درس اخلاق ایشان نظیر نداشت و بسیار جاذبه معنوی داشت. دیگران هم به این امر اعتراف میکردند. بیان ایشان چنان بود که حتی عوام و بازاریها هم میفهمیدند. تأثیر درس اخلاق تا یک هفته در ما وجود داشت، یعنی وقتی از درس بیرون میرفتیم آثار و فضای معنوی درس و بیانات ایشان تا هفته آینده در ذهن ما مجسم میشد، چون حرفی که از دل برمیخاست لاجرم بر دل مینشست»..<ref>ایزدی، «مردی از تبار اصلاح دینی...»، ص۹۰.</ref> </blockquote>علاوه بر درس اخلاق امامخمینی یک جلسه هم در درس منظومه امامخمینی شرکت کرد.<ref>ایزدی، «مردی از تبار اصلاح دینی...»، ص۹۱.</ref> با استناد به این گزارشها میتوان گفت که صالحی نجفآبادی از اواسط دهه ۱۳۲۰ ش تا [[تبعید امامخمینی|تبعید امامخمینی به خارج از کشور]]، از درسهای ایشان در [[خانه امامخمینی|منزل امامخمینی]] و مساجد محمدیه، [[مسجد سلماسی|سلماسی]] و اعظم قم بهره میبرده است. او در ۹ خرداد ۱۳۴۰ از امامخمینی اجازه دخالت در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد.<ref>اجازات امامخمینی، ص۶۳.</ref> سپس کتابهای منظومه سبزواری و اسفار ملاصدرا را نزد [[سیدمحمدحسین طباطبایی|علامه سیدمحمدحسین طباطبایی]] خواند. در همان دوران در درس تفسیر قرآن علامه طباطبایی هم شرکت میکرد. در همان زمان همراه با آیات حسینعلی منتظری، مرتضی مطهری و جمع دیگری از روحانیان، در جلسات نقد و بررسی افکار الحادی و کمونیسم که با محوریت علامه طباطبایی برگزار میشد شرکت میکرد و نتیجه این جلسات انتشار کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم بود.<ref>شوکران اندیشه، ص۷۱-۷۲.</ref> او در آن دوره مقالاتی را در نشریات مکتب اسلام و مکتب تشیع منتشر میکرد.<ref>شوکران اندیشه، ص۸۱-۸۲.</ref> سپس به تحصیل در حوزه علمیه قم پرداخت و ابتدا تدریس کتاب مطول را در مدرسه خان قم آغاز کرد و سپس به تدریس معالم در همانجا پرداخت و در ادامه به تدریس درسهایی چون شرح لمعه در مسجد محمدیه و رسایل، مکاسب و کفایهالاصول در مسجد امام قم پرداخت و این تدریس تا سال ۱۳۵۲ ش ادامه داشت و پس از آن نیز به تدریس خارج فقه پرداخت.<ref>شوکران اندیشه، ص۹۷-۹۹.</ref> وی در کنار تدریس درسهای مزبور، تفسیر سوره یوسف را در مسجد امام قم آغاز کرد و کتاب جمال انسانیت محصول این درس است.<ref>شوکران اندیشه، ص۱۱۳.</ref> | |||
== فعالیتهای سیاسی اجتماعی == | == فعالیتهای سیاسی اجتماعی == | ||
صالحی نجفآبادی در دوران زعامت آیتالله | صالحی نجفآبادی در دوران زعامت [[سیدحسین بروجردی|آیتالله بروجردی]]، ازجمله روحانیانی بود که از سوی ایشان برای مأموریتهای تبلیغی اعزام میشد. ازجمله از سوی آیتالله بروجردی به خوزستان رفت و مدت یک ماه در بندر ماهشهر به تبلیغ پرداخت.<ref>شوکران اندیشه، ص۵۷.</ref> او در [[ملی شدن صنعت نفت|جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت]] در مراسم و نشستهای سیاسی حضور مییافت و از [[سیدابوالقاسم کاشانی|آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی]] و آرمان ایشان در ملی کردن صنعت نفت حمایت میکرد. در انتخابات مجلس شورای ملی هم فعال بود و بهاتفاق سیدابوالحسن کرونی، تأییدیه نامزدی سیدحسین مدرس نجفآبادی را برای نمایندگی [[مجلس شورای ملی]] از حوزه غرب اصفهان دریافت کرد و به تبلیغ برای او دست زد، ولی سیدحسین مدرس توفیقی در این [[انتخابات]] نیافت.<ref>شوکران اندیشه، ص۱۳۲-۱۳۴.</ref> | ||
نعمتالله صالحی پس از رحلت آیتالله بروجردی، به بیان مسائل شرعی از کتاب تحریرالوسیله امامخمینی پرداخت و بهخصوص در شهرکرد و شهرهای چهارمحال و بختیاری ایشان را بهعنوان مرجع تقلید معرفی میکرد.<ref>شوکران اندیشه، ص۹۲-۹۳.</ref> وی در ۹ خرداد ۱۳۴۰ از امامخمینی اجازهای در تصدی امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد.<ref>شوکران اندیشه، ص۸۳؛ اجازات امامخمینی، ص۶۳.</ref> با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی، وارد جریان مبارزه با حکومت پهلوی شد و در جریان برگزاری همهپرسی (رفراندوم) موسوم به انقلاب | نعمتالله صالحی پس از رحلت آیتالله بروجردی، به بیان مسائل شرعی از [[تحریرالوسیله|کتاب تحریرالوسیله امامخمینی]] پرداخت و بهخصوص در شهرکرد و شهرهای چهارمحال و بختیاری ایشان را بهعنوان [[مرجعیت|مرجع تقلید]] معرفی میکرد.<ref>شوکران اندیشه، ص۹۲-۹۳.</ref> وی در ۹ خرداد ۱۳۴۰ از [[امامخمینی]] اجازهای در تصدی امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد.<ref>شوکران اندیشه، ص۸۳؛ اجازات امامخمینی، ص۶۳.</ref> با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی، وارد جریان مبارزه با حکومت پهلوی شد و در جریان برگزاری همهپرسی (رفراندوم) موسوم به [[انقلاب سفید]]، به خوزستان رفت و درصدد توزیع اعلامیههای مراجع تقلید در منع شرکت در آن همهپرسی برآمد، ولی در پنجم بهمن ۱۳۴۱ بهاتفاق [[سیدمحمدرضا سعیدی]] در خرمشهر بازداشت و زندانی شد. مأموران مدرکی دال بر محکومیت او به دست نیاوردند، بنابراین او را آزاد کردند و به قم بازگرداندند.<ref>ایزدی، «مردی از تبار اصلاح دینی...»، ص۱۵.</ref> او در دوم فروردین ۱۳۴۲ در [[حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه|حمله مأموران به مدرسه فیضیه]] حضور داشت.<ref>شوکران اندیشه، ص۱۷۱-۱۷۲.</ref> در ۱۵ تیر ۱۳۴۲ ش همراه با جمعی از علما و روحانیان نجفآباد، با ارسال تلگرافی به آیات امامخمینی، [[بهاءالدین محلاتی]] و [[سیدحسن قمی]]، حمایت و پشتیبانی خود را از آنان اعلام کردند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۸۳.</ref> در اسفند ۱۳۴۲ ش نیز همراه با جمعی از روحانیان مبارز نامهای به [[حسنعلی منصور]] نخستوزیر وقت ارسال کردند و با اشاره به برخی اقدامات خلاف قانون اساسی دوره امیر [[اسدالله علم]] و مخالفت با برخی از مصوبههای آن دوره، خواستار آزادی امامخمینی از حصر شدند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ص۱۰۹ـ۱۱۰؛ روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی، ج۱، ص۶۴۲.</ref> | ||
او پس از تبعید امامخمینی به خارج از کشور نیز همراه با جمعی از روحانیان مبارز نامهای به امیرعباس هویدا نخستوزیر وقت نوشتند و در آن به اقدامات دولتهای پیشین در عدم توجه به آزادیهای سیاسی و ایجاد خفقان سیاسی از طریق دستگیری و تبعید فعالان سیاسی، تصویب برخی مصوبههای خلاف قانون اساسی و شرع و دستگیری و تبعید امامخمینی اعتراض کردند و خواستار آزادی ایشان و دیگر زندانیان سیاسی و همچنین الغای مصوبههای مغایر با شرع و قانون اساسی شدند.<ref>روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی، ج۱، ص۸۰۳ و نیز اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۲۹ـ۱۳۰.</ref> در همان زمان حکومت پهلوی روحانیان و وعاظ را تهدید کرد که درباره مسائل سیاسی ازجمله تبعید امامخمینی به خارج از کشور سخنی نگویند و همین مسئله باعث شد تا صالحی نجفآبادی همراه با جمعی دیگر از روحانیان مبارز در نامهای به آیات سیدمحمدهادی حسینی میلانی و سیدشهابالدین مرعشی | او پس از [[تبعید امامخمینی|تبعید امامخمینی به خارج از کشور]] نیز همراه با جمعی از روحانیان مبارز نامهای به امیرعباس هویدا نخستوزیر وقت نوشتند و در آن به اقدامات دولتهای پیشین در عدم توجه به آزادیهای سیاسی و ایجاد خفقان سیاسی از طریق دستگیری و تبعید فعالان سیاسی، تصویب برخی مصوبههای خلاف قانون اساسی و شرع و دستگیری و تبعید امامخمینی اعتراض کردند و خواستار آزادی ایشان و دیگر زندانیان سیاسی و همچنین الغای مصوبههای مغایر با شرع و قانون اساسی شدند.<ref>روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی، ج۱، ص۸۰۳ و نیز اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۲۹ـ۱۳۰.</ref> در همان زمان [[حکومت پهلوی]] روحانیان و وعاظ را تهدید کرد که درباره مسائل سیاسی ازجمله تبعید امامخمینی به خارج از کشور سخنی نگویند و همین مسئله باعث شد تا صالحی نجفآبادی همراه با جمعی دیگر از روحانیان مبارز در نامهای به آیات [[سیدمحمدهادی میلانی|سیدمحمدهادی حسینی میلانی]] و [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]]، نظر آنان را دراینباره و سختیها و مشقات تبلیغ دین در آن دوره جویا شوند.<ref>آیتاللهالعظمی سید...، ص۲۶۵ ـ ۲۶۹.</ref> سپس همراه با جمعی از علما و فضلای حوزه علمیه قم، با ارسال نامهای به امامخمینی، ادامه تبعید آن مرجع عالیقدر را که به خاطر دفاع از قرآن و حقوق ملت اسلام و حمایت از استقلال و تمامیت ارضی کشور اسلامی ایران بود، «موجب تأثر و تنفر عموم ملت ایران» دانستند و اعلام کردند «ملت شریف مسلمان ایران و حوزه علمیه قم که از منویات مقدس آن قائد عظیمالشأن پیروی میکنند و برای تأمین و اجرای آن از هیچگونه فداکاری دریغ ندارند، انتظار دارند که بهزودی موانع بر طرف شود تا با مراجعت حضرتعالی به [[حوزه علمیه قم]] و با تدبیرات خردمندانه و رهبریهای ارزنده آن زعیم عالیقدر، مصالح عالیه اسلام و ایران و حقوق از دست رفته ملت تأمین گردد».<ref>دوانی، ج۵، ص۱۵۸-۱۵۹؛ خسروشاهی، ص۹۴-۱۰۰؛ روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی، ج۱، ص۸۷۶ـ۸۷۷؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۷۸ـ۱۷۳.</ref> پس از دستگیری حسینعلی منتظری و عبدالرحیم ربانی شیرازی توسط نیروهای امنیتی در همان سال، همراه حدود ۵۰۰ نفر از طلاب قم به منزل [[میرزا هاشم آملی|آیتالله میرزا هاشم آملی]] رفتند و یحیی انصاری از ایشان تقاضا کرد که برای آزادی دستگیرشدگان اقدام کند.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۶، ص۵۰ و ۵۳.</ref> به دنبال آن، تعدادی از مدرسان و محصلان حوزه علمیه قم ازجمله [[یحیی انصاری شیرازی|یحیی انصاری]] طی نامه سرگشادهای به مراجع عراق و ایران، خواهان اقدام آنها در حمایت از روحانیان ایران در مقابل دولت شدند.<ref>دوانی، ج۵، ص۱۷۸-۱۷۷؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۹۸-۱۹۵.</ref> | ||
صالحی نجفآبادی در خرداد ۱۳۴۹ همراه با برخی از مدرسان حوزه علمیه قم در نامهای به «حضرت آیتاللهالعظمی مرجع بزرگ شیعه آقای خمینی» درگذشت آیتالله حکیم را تسلیت گفتند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۲۲؛ سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد، ج۵، ص۳۶۶؛ روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی، ج۲، ص۵۷۶-۵۷۷.</ref> صالحی نجفآبادی در پاسخ نامه جمعی از فضلا و محصلین حوزه علمیه قم دراینباره نوشت: «صلاحیت مرجعیت عامه حضرت آیتاللهالعظمی آقای خمینی مدظلهالعالی از قضایایی است که قیاسهاتها معها و کالنار علی المنار و الشمس فی رائقه النهار. تأیید، ترویج و تقویت معظمله وظیفه شرعی هر فرد مسلمان و علاقهمند به اسلام و مصالح مسلمین است».<ref>شوکران اندیشه، ص۹۴.</ref> به این سبب تحت تعقیب قرار گرفت و مدت چهار ماه متواری بود.<ref>شوکران اندیشه، ص۱۷۴-۱۷۵.</ref> او از افراد مورد اعتماد امامخمینی بود و ایشان به یکی از افرادی که توسط صالحی نجفآبادی معرفی شده بود، اجازهای در امور حسبیه و شرعیه داده بود.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۴۹۹.</ref> | صالحی نجفآبادی در خرداد ۱۳۴۹ همراه با برخی از مدرسان حوزه علمیه قم در نامهای به «حضرت آیتاللهالعظمی مرجع بزرگ شیعه آقای خمینی» درگذشت آیتالله حکیم را تسلیت گفتند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۲۲؛ سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد، ج۵، ص۳۶۶؛ روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی، ج۲، ص۵۷۶-۵۷۷.</ref> صالحی نجفآبادی در پاسخ نامه جمعی از فضلا و محصلین حوزه علمیه قم دراینباره نوشت: «صلاحیت مرجعیت عامه حضرت آیتاللهالعظمی آقای خمینی مدظلهالعالی از قضایایی است که قیاسهاتها معها و کالنار علی المنار و الشمس فی رائقه النهار. تأیید، ترویج و تقویت معظمله وظیفه شرعی هر فرد مسلمان و علاقهمند به اسلام و مصالح مسلمین است».<ref>شوکران اندیشه، ص۹۴.</ref> به این سبب تحت تعقیب قرار گرفت و مدت چهار ماه متواری بود.<ref>شوکران اندیشه، ص۱۷۴-۱۷۵.</ref> او از افراد مورد اعتماد امامخمینی بود و ایشان به یکی از افرادی که توسط صالحی نجفآبادی معرفی شده بود، اجازهای در امور حسبیه و شرعیه داده بود.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۴۹۹.</ref> | ||
== کتاب شهید جاوید == | == کتاب شهید جاوید == | ||
صالحی نجفآبادی ازجمله نویسندگان پرکار حوزه بود و یکی از تألیفات او که بحثهای زیادی را در محافل حوزوی برانگیخت، انتشار کتاب شهید جاوید بود. او در این کتاب، هدف امام حسین(ع) از قیام علیه یزید بن معاویه را تلاش برای برقراری حکومت اسلامی معرفی کرد. این ادعا که از نظر برخی متفکران حوزوی، انکار علم امام بود، به بحثهای دامنهداری میان نویسندگان و پژوهشگران مذهبی و همچنین وعاظ انجامید. در این میان، تقریظ آیات حسینعلی منتظری و علیاکبر | صالحی نجفآبادی ازجمله نویسندگان پرکار حوزه بود و یکی از تألیفات او که بحثهای زیادی را در محافل حوزوی برانگیخت، انتشار [[شهید جاوید (کتاب)|کتاب شهید جاوید]] بود. او در این کتاب، هدف امام حسین(ع) از قیام علیه یزید بن معاویه را تلاش برای برقراری حکومت اسلامی معرفی کرد. این ادعا که از نظر برخی متفکران حوزوی، انکار علم امام بود، به بحثهای دامنهداری میان نویسندگان و پژوهشگران مذهبی و همچنین وعاظ انجامید. در این میان، تقریظ آیات [[حسینعلی منتظری]] و [[علیاکبر مشکینی]]، دو تن از روحانیان مبارز وقت بر این کتاب باعث شد تا ساواک از این اختلافها استفاده کند و بر بحثهای مطرحشده درباره این کتاب دامن بزند؛ بنابراین بخش وسیعی از علما، روحانیان و واعظان به مخالفت با شهید جاوید پرداختند و کتابهایی را دراینباره نوشتند. به نوشته یکی از پژوهشگران، در فضای پرسروصدای سالهای ۱۳۴۹ ش تا ۱۳۵۲ ش، صالحی نجفآبادی به شخصیتی با موافقان افراطی و مخالفان افراطی روبرو بود.<ref>شوکران اندیشه، ص۲۵۸-۳۶۲؛ ایزدی، «مردی از تبار اصلاح دینی...»، ص۱۵.</ref> برخی از روحانیان نقدهایی بر آن کتاب نوشتند که از آن جمله میتوان به آثار زیر اشاره کرد: پرتو حقیقت نوشته سیدمحمد نوری موسوی (اصفهان، حسینیه عمادزاده در ۴۸ صفحه)، جزوه حاج شیخ محمد کرمی (ضمیمه جزء دوم شرح نهجالبلاغه وی)، حسین و پذیرش دعوت محمدتقی صدیقین اصفهانی (انتشار در سال ۱۳۵۱)، یک بررسی مختصر پیرامون قیام مقدس شهید جاوید حسین بن علی (ع) (از سه نفر از فضلای حوزه قم: محمدحسین اشعری، حسین کریمی و سیدحسن آل طه)، راه سوم شیخ علی کاظمی (قم، ۱۳۹۱، در ۱۲۸ صفحه)، مقصد الحسین میرزا ابوالفضل زاهدی قمی (قم، ۱۳۵۰، ۵۶ صفحه)، افسانه کتاب (نقد شهید جاوید) عطایی خراسانی (بخشی از کتاب ۴۴۰ صفحهای او)، دفاع از حسین محمدعلی انصاری (قم، ۶۳۰ صفحه)، جواب او از کتاب او! (عبدالصاحب محمدمهدی مرتضوی لنگرودی، ۲۸۸ صفحه)، کتاب هفتساله چرا صدا درآورد (شیخ علیپناه اشتهاردی، ۴۴۰ صفحه)، سالار شهیدان حسین بن علی سیداحمد فهری (۴۰۲ صفحه)، پاسداران وحی (شهابالدین اشراقی و محمد فاضل لنکرانی، ۴۵۶ صفحه)، شهید آگاه صافی گلپایگانی (قم، ۱۳۹۳ ق).<ref>ابک، «صالحی نجفآبادی نویسنده شهید جاوید درگذشت»، ص۱.</ref> امامخمینی در سال ۱۳۵۰ ش در نامهای به شیخ محمد یزدی با اشاره به اختلافات حوزه علمیه قم و اهل منبر درباره کتاب شهید جاوید، تأسف خود را ابراز و سپس خطاب به او تأکید کرد: «امروز که اصول احکام در دستبرد اجانب و نوکرهای آنهاست، بهجای وحدت کلمه، این نحو تفرق و توهین بعضی از بعضی و تکفیر بعضی موجب کمال تأسف است و کاشف از عدم رشد جامعه است. امثال جنابعالی کوشش کنید شاید موفق شوید آقایان را از این خواب گران بیدار کنید، قبل از اینکه همهچیز آنها به باد رفته باشد؛ اگر نرفته باشد».<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۳۴۱.</ref> | ||
امامخمینی همچنین در سال ۱۳۵۲ش در نامه به سیداحمد خمینی به او توصیه کرد: «در اختلاف بین طلاب و اهل منبر» راجع به کتاب شهید جاوید وارد نشود.<ref>صحیفه امام، ج ۳، ص۱۸.</ref> در این میان، تبعید صالحی نجفآبادی در سال ۱۳۵۲ ش تا حدودی بحثها درباره کتاب شهید جاوید را تحتالشعاع قرار داد؛ در آن سال و در جریان کشف گروه ابوذر در نهاوند و ارتباط آنان به برخی از روحانیان مبارز، جمع کثیری از روحانیان ازجمله عبدالرحیم ربانی شیرازی، حسینعلی منتظری و نعمتالله صالحی نجفآبادی دستگیر و محاکمه شدند و صالحی نجفآبادی در ۳۰ مردادماه ۱۳۵۲ به ابهر زنجان تبعید شد. در ابهر به سبب برخی فعالیتها به زنجان و سپس تهران احضار و در نهایت بار دیگر به ابهر باز گردانده شد. محل تبعید او سپس از ابهر به تویسرکان و پس از یک سال به مهاباد تغییر یافت. او در مهاباد به بحث با عالمان اهل سنت میپرداخت.<ref>صحیفه امام، ج ۳، ص۱۷۵-۲۰۲.</ref> در سال ۱۳۵۵ ش بار دیگر نام شهید جاوید بر سر زبانها افتاد؛ در آن سال، قتل سیدابوالحسن شمسآبادی، روحانی اصفهانی مخالف شهید جاوید، باعث شد تا بار دیگر بحثها پیرامون کتاب فوق و صالحی نجفآبادی مطرح شود.<ref>ایزدی، «مردی از تبار اصلاح دینی...»، ص۱۵.</ref> | امامخمینی همچنین در سال ۱۳۵۲ش در نامه به سیداحمد خمینی به او توصیه کرد: «در اختلاف بین طلاب و اهل منبر» راجع به کتاب شهید جاوید وارد نشود.<ref>صحیفه امام، ج ۳، ص۱۸.</ref> در این میان، تبعید صالحی نجفآبادی در سال ۱۳۵۲ ش تا حدودی بحثها درباره کتاب شهید جاوید را تحتالشعاع قرار داد؛ در آن سال و در جریان کشف گروه ابوذر در نهاوند و ارتباط آنان به برخی از روحانیان مبارز، جمع کثیری از روحانیان ازجمله عبدالرحیم ربانی شیرازی، حسینعلی منتظری و نعمتالله صالحی نجفآبادی دستگیر و محاکمه شدند و صالحی نجفآبادی در ۳۰ مردادماه ۱۳۵۲ به ابهر زنجان تبعید شد. در ابهر به سبب برخی فعالیتها به زنجان و سپس تهران احضار و در نهایت بار دیگر به ابهر باز گردانده شد. محل تبعید او سپس از ابهر به تویسرکان و پس از یک سال به مهاباد تغییر یافت. او در مهاباد به بحث با عالمان اهل سنت میپرداخت.<ref>صحیفه امام، ج ۳، ص۱۷۵-۲۰۲.</ref> در سال ۱۳۵۵ ش بار دیگر نام شهید جاوید بر سر زبانها افتاد؛ در آن سال، قتل سیدابوالحسن شمسآبادی، روحانی اصفهانی مخالف شهید جاوید، باعث شد تا بار دیگر بحثها پیرامون کتاب فوق و صالحی نجفآبادی مطرح شود.<ref>ایزدی، «مردی از تبار اصلاح دینی...»، ص۱۵.</ref> |