۲۱٬۱۷۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(اصلاح نویسههای عربی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''علیاصغر مروارید'''، از شاگردان [[درس خارج فقه امامخمینی|درس خارج فقه]] و [[درس خارج اصول امامخمینی|اصول امامخمینی]]. | '''علیاصغر مروارید'''، از شاگردان [[درس خارج فقه امامخمینی|درس خارج فقه]] و [[درس خارج اصول امامخمینی|اصول امامخمینی]]. | ||
==تولد و خاندان== | ==تولد و خاندان== | ||
علیاصغر مروارید در سال ۱۳۰۶ش در مشهد به دنیا آمد. پدربزرگ و پدر او در سلک [[روحانیت]] بودند؛ پدربزرگش شیخ علیاکبر مروارید، از شاگردان آخوند ملامحمدکاظم خراسانی بود که پس از سالها تحصیل در [[نجف]]، در [[مشهد]] مقیم شده بود و به تدریس در مدارس دینی آن شهر میپرداخت. پدرش شیخ علی مروارید هم ملبس به لباس روحانیت بود.<ref>آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با | علیاصغر مروارید در سال ۱۳۰۶ش در مشهد به دنیا آمد. پدربزرگ و پدر او در سلک [[روحانیت]] بودند؛ پدربزرگش شیخ علیاکبر مروارید، از شاگردان آخوند ملامحمدکاظم خراسانی بود که پس از سالها تحصیل در [[نجف]]، در [[مشهد]] مقیم شده بود و به تدریس در مدارس دینی آن شهر میپرداخت. پدرش شیخ علی مروارید هم ملبس به لباس روحانیت بود.<ref>آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با علیاصغر مروارید، جلسه اول، ص۱۱-۱۲.</ref> | ||
== تحصیل == | == تحصیل == | ||
علیاصغر مروارید خواندن و نوشتن را در مکتبخانه ملا علی قدرتی، پدربزرگ مادریاش آموخت. آنگاه وارد مدرسهای ابتدایی در مشهد شد و تا کلاس سوم ابتدایی در آنجا تحصیل کرد. سپس در کارگاه جوراببافی در مشهد مشغول به کار شد.<ref>آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با | علیاصغر مروارید خواندن و نوشتن را در مکتبخانه ملا علی قدرتی، پدربزرگ مادریاش آموخت. آنگاه وارد مدرسهای ابتدایی در مشهد شد و تا کلاس سوم ابتدایی در آنجا تحصیل کرد. سپس در کارگاه جوراببافی در مشهد مشغول به کار شد.<ref>آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با علیاصغر مروارید، جلسه دوم، ص۶-۷.</ref> او پس از شهریور ۱۳۲۰ به تحصیل دروس حوزوی روی آورد و در مدارس خیرات خان و نواب مشهد ادبیات عرب، مقدمات و بخشی از دروس سطح را نزد محمدتقی ادیب نیشابوری، علیاکبر صدرزاده اصفهانی، [[ابوالقاسم خزعلی]]، سیداحمد مدرس یزدی، کاظم دامغانی و [[هاشم قزوینی]] خواند. آنگاه در درس [[میرزا مهدی اصفهانی]]، میرزا جوادآقا تهرانی، مجتبی قزوینی و حسنعلی مروارید حضور یافت. در همان زمان با قرآن مانوس بود و انس او به [[قرآن]] باعث شد قرآن را بهطور کامل حفظ کند. او همچنین تحت تأثیر شیخ علیاکبر صدرزاده، از وعاظ نامی مشهد قرار گرفت و این تأثیر در رویکرد او به وعظ و خطابه مؤثر بود. سخنرانیهای او در مشهد خیلی زود با اقبال عامه مواجه شد و پس از آن برای سخنرانی به شهرهای مختلف دعوت شد که از آن جمله میتوان به سبزوار، خور نیشابور، کاشمر، تربتجام، تهران، [[تبریز]]، کرمانشاه، تویسرکان و... اشاره کرد.<ref>آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با علیاصغر مروارید، جلسه دوم، ص۷-۱۶.</ref> | ||
علیاصغر مروارید در سال ۱۳۲۸ش راهی تهران شد و در [[حوزه علمیه تهران]]، مدتی در درس محمدتقی آملی حضور یافت. آنگاه رهسپار قم شد و دروس سطح را نزد [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]] تکمیل کرد.<ref>خاطرات ۱۵ خرداد، ص۲۲۹.</ref> سپس به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و از درسهای [[سیدحسین بروجردی|سیدحسین طباطبایی بروجردی]]، سیدمحمد محقق داماد<ref>خاطرات ۱۵ خرداد.</ref> و [[امامخمینی]] بهره برد.<ref>خاطرات ۱۵ خرداد؛ روحانی، ص۴۴.</ref> درباره سالهای حضور او در درس خارج فقه یا اصول امامخمینی گزارش دقیقی در دست نیست، ولی به احتمال زیاد در دهه ۱۳۳۰ش در درسهای ایشان حضور مییافته است. | علیاصغر مروارید در سال ۱۳۲۸ش راهی تهران شد و در [[حوزه علمیه تهران]]، مدتی در درس محمدتقی آملی حضور یافت. آنگاه رهسپار قم شد و دروس سطح را نزد [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]] تکمیل کرد.<ref>خاطرات ۱۵ خرداد، ص۲۲۹.</ref> سپس به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و از درسهای [[سیدحسین بروجردی|سیدحسین طباطبایی بروجردی]]، سیدمحمد محقق داماد<ref>خاطرات ۱۵ خرداد.</ref> و [[امامخمینی]] بهره برد.<ref>خاطرات ۱۵ خرداد؛ روحانی، نهضت امامخمینی در ایران، ص۴۴.</ref> درباره سالهای حضور او در درس خارج فقه یا اصول امامخمینی گزارش دقیقی در دست نیست، ولی به احتمال زیاد در دهه ۱۳۳۰ش در درسهای ایشان حضور مییافته است. | ||
== فعالیت مبارزاتی == | == فعالیت مبارزاتی == | ||
مروارید از سال ۱۳۳۷ش به سخنرانی در تهران پرداخت و از همان سال به سبب انتقاد از [[حکومت پهلوی]]، حساسیت [[ساواک]] را برانگیخت.<ref>مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۱.</ref> او در جریان [[انجمنهای ایالتی و ولایتی|تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی]]، به مبارزه علیه آن دست زد و در سخنانی در [[مدرسه فیضیه]] که با حضور [[مرجعیت|مراجع تقلید]] برگزار شد، از سکوت دولت در برابر اعتراض مراجع انتقاد و اعلام کرد تا زمانی که تصویبنامه فوق لغو نشود، به مبارزه ادامه خواهند داد.<ref>دوانی، ج۳، ص۷۳.</ref> سپس در سخنانی در [[مسجد اعظم]] و به نمایندگی از [[حوزه علمیه قم]]، بر لغو و اعلام رسمی آن تصویبنامه در جراید تأکید کرد.<ref>دوانی، ص۱۱۳.</ref> در روز دوم فروردین ۱۳۴۲ (سالروز شهادت [[امام جعفر صادق(ع)]])، در [[خانه امامخمینی]] سخنرانی کرد.<ref>صادقی گیوی، ص۷۴.</ref> | مروارید از سال ۱۳۳۷ش به سخنرانی در تهران پرداخت و از همان سال به سبب انتقاد از [[حکومت پهلوی]]، حساسیت [[ساواک]] را برانگیخت.<ref>مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۱.</ref> او در جریان [[انجمنهای ایالتی و ولایتی|تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی]]، به مبارزه علیه آن دست زد و در سخنانی در [[مدرسه فیضیه]] که با حضور [[مرجعیت|مراجع تقلید]] برگزار شد، از سکوت دولت در برابر اعتراض مراجع انتقاد و اعلام کرد تا زمانی که تصویبنامه فوق لغو نشود، به مبارزه ادامه خواهند داد.<ref>دوانی، نهضت روحانیان ایران، ج۳، ص۷۳.</ref> سپس در سخنانی در [[مسجد اعظم]] و به نمایندگی از [[حوزه علمیه قم]]، بر لغو و اعلام رسمی آن تصویبنامه در جراید تأکید کرد.<ref>دوانی، نهضت روحانیان ایران، ص۱۱۳.</ref> در روز دوم فروردین ۱۳۴۲ (سالروز شهادت [[امام جعفر صادق(ع)]])، در [[خانه امامخمینی]] سخنرانی کرد.<ref>صادقی گیوی، خاطرات آیتالله خلخالی، ص۷۴.</ref> | ||
او در آن سال یکی از سخنرانان هیئت اصفهانیها ـ از هیئتهای تشکیلدهنده مؤتلفه اسلامی ـ بود و بارها به اتهام حمایت از امامخمینی تحت تعقیب قرار گرفت و بازداشت شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۶، ص۳۱۲؛ مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۱-۱۷۲.</ref> او در عاشورای سال ۱۳۴۲ش همچنین به دستور امامخمینی و پیش از سخنرانی ایشان در مدرسه فیضیه سخنرانی کرد. به همین سبب تحت تعقیب قرار گرفت، ولی مأموران حکومت پهلوی در آن روز موفق به دستگیری وی نشدند. مروارید در ماه رمضان همان سال در مسجد امینالدوله در تهران به سخنرانی پرداخت و در همانجا توسط ساواک شناسایی و دستگیر شد و به [[زندان قزلقلعه]] انتقال یافت و پس از چند روز حبس آزاد شد؛ و در دوران حصر امامخمینی در قیطریه با ایشان دیدار کرد و امامخمینی از او قدردانی نمود.<ref>«خاطرهها و ناگفتههایی از...»، ص۱۶-۱۸.</ref> در اسفند ۱۳۴۲ نیز همراه با جمعی از فضلای [[حوزه علمیه قم]] در تلگرافی به هیئت دولت و خطاب به [[حسنعلی منصور]]، نخستوزیر وقت، با اشاره به «تجاوزهای» دولت سابق به «حریم مقدس دین و قانون اساسی، اصول دموکراسی و ساحت قدس روحانیت» و «کشتارهای وحشیانه، شکنجههای قرون وسطایی، سلب آزادی قلم و بیان و پر کردن زندانها از افراد آزاده ملت»، اعلام کردند که ملت ایران و جامعه روحانیت دیگر تاب تحمل زندانی بودن «مرجع عالیقدر حضرت آیتاللهالعظمی خمینی و آیتالله قمی و حجتالاسلام طالقانی را ندارد» و در ادامه خواستار آزادی آنان و دیگر زندانیان سیاسی و لغو تصویبنامههای ضددینی شدند.<ref>سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد، ج۲، ص۲۱۴-۲۱۵؛ روحانی، ج۱، ص۶۴۲.</ref> | او در آن سال یکی از سخنرانان هیئت اصفهانیها ـ از هیئتهای تشکیلدهنده مؤتلفه اسلامی ـ بود و بارها به اتهام حمایت از امامخمینی تحت تعقیب قرار گرفت و بازداشت شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۶، ص۳۱۲؛ مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۱-۱۷۲.</ref> او در عاشورای سال ۱۳۴۲ش همچنین به دستور امامخمینی و پیش از سخنرانی ایشان در مدرسه فیضیه سخنرانی کرد. به همین سبب تحت تعقیب قرار گرفت، ولی مأموران حکومت پهلوی در آن روز موفق به دستگیری وی نشدند. مروارید در ماه رمضان همان سال در مسجد امینالدوله در تهران به سخنرانی پرداخت و در همانجا توسط ساواک شناسایی و دستگیر شد و به [[زندان قزلقلعه]] انتقال یافت و پس از چند روز حبس آزاد شد؛ و در دوران حصر امامخمینی در قیطریه با ایشان دیدار کرد و امامخمینی از او قدردانی نمود.<ref>«خاطرهها و ناگفتههایی از...»، ص۱۶-۱۸.</ref> در اسفند ۱۳۴۲ نیز همراه با جمعی از فضلای [[حوزه علمیه قم]] در تلگرافی به هیئت دولت و خطاب به [[حسنعلی منصور]]، نخستوزیر وقت، با اشاره به «تجاوزهای» دولت سابق به «حریم مقدس دین و قانون اساسی، اصول دموکراسی و ساحت قدس روحانیت» و «کشتارهای وحشیانه، شکنجههای قرون وسطایی، سلب آزادی قلم و بیان و پر کردن زندانها از افراد آزاده ملت»، اعلام کردند که ملت ایران و جامعه روحانیت دیگر تاب تحمل زندانی بودن «مرجع عالیقدر حضرت آیتاللهالعظمی خمینی و آیتالله قمی و حجتالاسلام طالقانی را ندارد» و در ادامه خواستار آزادی آنان و دیگر زندانیان سیاسی و لغو تصویبنامههای ضددینی شدند.<ref>سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد، ج۲، ص۲۱۴-۲۱۵؛ روحانی، نهضت امامخمینی در ایران، ج۱، ص۶۴۲.</ref> | ||
علیاصغر مروارید پس از آزادی و بازگشت امامخمینی به قم، در مجلسی در حضور ایشان به منبر رفت و بلافاصله در همان روز (فروردین ۱۳۴۳) دستگیر و بار دیگر به زندان قزلقلعه منتقل شد.<ref>«خاطرهها و ناگفتههایی از...»، ص۱۶-۱۸.</ref> او پس از آزادی، به فعالیتهای تبلیغی ادامه داد و بهخصوص به سبب سخنرانی در [[خانه امامخمینی]] یا در حضور ایشان، با عنوان سخنگوی امامخمینی در اذهان جای گرفت.<ref>اکبری، ص۳۵۰.</ref> و یکی از مأموران ساواک درباره او نوشت: «عجب گرفتاری شدهایم! هر جا اسم خمینی را میشنویم، اسم مروارید هم پشت سرش هست».<ref>«چهره روز: آیتالله علیاصغر مروارید...»، ص۳.</ref> در همان سال از سوی مراجع تقلید (امامخمینی، [[سیدکاظم شریعتمداری|شریعتمداری]] و [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]]) و همراه با [[سیدجواد علمالهدی]] بهعنوان سرپرست طلاب مشهدی در [[حوزه علمیه قم]] تعیین شد.<ref>آیتاللهالعظمی حسین...، ص۳۵.</ref> در آن سالها (۱۳۴۲-۱۳۴۳ش) همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم اعلامیههایی را علیه حکومت پهلوی صادر میکرد.<ref>دوانی، ج۴، ص۵۴۱-۵۴۲؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۰۹-۱۱۰، ۱۷۳-۱۷۸.</ref> ساواک در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۳ در گزارشی درباره او نوشت: «... نامبرده ازجمله وعاظی است که تعصب خاص در تبعیت از نظریات روحانیون مخالف، مخصوصاً آیتالله خمینی دارد».<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۶، ص۳۱۲؛ مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۱-۱۷۲.</ref> | علیاصغر مروارید پس از آزادی و بازگشت امامخمینی به قم، در مجلسی در حضور ایشان به منبر رفت و بلافاصله در همان روز (فروردین ۱۳۴۳) دستگیر و بار دیگر به زندان قزلقلعه منتقل شد.<ref>«خاطرهها و ناگفتههایی از...»، ص۱۶-۱۸.</ref> او پس از آزادی، به فعالیتهای تبلیغی ادامه داد و بهخصوص به سبب سخنرانی در [[خانه امامخمینی]] یا در حضور ایشان، با عنوان سخنگوی امامخمینی در اذهان جای گرفت.<ref>اکبری، «مروارید، علیاصغر»، ص۳۵۰.</ref> و یکی از مأموران ساواک درباره او نوشت: «عجب گرفتاری شدهایم! هر جا اسم خمینی را میشنویم، اسم مروارید هم پشت سرش هست».<ref>«چهره روز: آیتالله علیاصغر مروارید...»، ص۳.</ref> در همان سال از سوی مراجع تقلید (امامخمینی، [[سیدکاظم شریعتمداری|شریعتمداری]] و [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]]) و همراه با [[سیدجواد علمالهدی]] بهعنوان سرپرست طلاب مشهدی در [[حوزه علمیه قم]] تعیین شد.<ref>آیتاللهالعظمی حسین...، ص۳۵.</ref> در آن سالها (۱۳۴۲-۱۳۴۳ش) همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم اعلامیههایی را علیه حکومت پهلوی صادر میکرد.<ref>دوانی، نهضت روحانیان ایران، ج۴، ص۵۴۱-۵۴۲؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۰۹-۱۱۰، ۱۷۳-۱۷۸.</ref> ساواک در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۳ در گزارشی درباره او نوشت: «... نامبرده ازجمله وعاظی است که تعصب خاص در تبعیت از نظریات روحانیون مخالف، مخصوصاً آیتالله خمینی دارد».<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۶، ص۳۱۲؛ مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۱-۱۷۲.</ref> | ||
مروارید در همان سال بار دیگر به اتهام اقدام علیه امنیت مملکت بازداشت گردید و این بار به دو ماه حبس تأدیبی محکوم شد.<ref>مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۱-۱۷۲.</ref> در ماه رمضان (دی ـ بهمن) ۱۳۴۳ش از سخنرانان [[مسجد جامع تهران]] بود و در آن سخنرانیها به انتقاد از حکومت پهلوی و تجلیل از امامخمینی پرداخت و به همین سبب همراه با جمعی دیگر از وعاظ دستگیر و زندانی شد.<ref>روحانی، ج۱، ص۷۹۷.</ref> روحانیان و فضلای حوزه علمیه قم در نامهای به مراجع تقلید، خواستار تلاش برای آزادی آنان شدند.<ref>آیتاللهالعظمی حسین نوری | مروارید در همان سال بار دیگر به اتهام اقدام علیه امنیت مملکت بازداشت گردید و این بار به دو ماه حبس تأدیبی محکوم شد.<ref>مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۱-۱۷۲.</ref> در ماه رمضان (دی ـ بهمن) ۱۳۴۳ش از سخنرانان [[مسجد جامع تهران]] بود و در آن سخنرانیها به انتقاد از حکومت پهلوی و تجلیل از امامخمینی پرداخت و به همین سبب همراه با جمعی دیگر از وعاظ دستگیر و زندانی شد.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی در ایران، ج۱، ص۷۹۷.</ref> روحانیان و فضلای حوزه علمیه قم در نامهای به مراجع تقلید، خواستار تلاش برای آزادی آنان شدند.<ref>آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۸۴.</ref> در پی این اقدامات، مروارید و برخی دیگر از روحانیان دستگیرشده در ۱۴ تیر ۱۳۴۵ آزاد شدند.<ref>آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۱۲۶.</ref> او پس از دستگیریهای مکرر در سالهای ۱۳۴۲-۱۳۴۵ش، از سال ۱۳۴۷ش امامت جماعت مسجد مهدی(عج) تهران را بر عهده گرفت و همچنین یکی از سخنرانان ثابت هیئت انصارالحسین(ع) بود. ساواک در گزارشهایی از مروارید، او را یکی از وعاظ ناراحت و افراطی طرفدار خمینی مینامید «که با روش تحریکآمیزی که در سخنرانیهای خود در بالای منبر معمول داشته، همواره باعث برهم زدن نظم منطقه گردیده است».<ref>مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۱-۱۷۲.</ref> او در آن سالها همراه با محمد مصطفوی، انتشارات جهان را بنیان نهاد و به نشر آثاری با رویکرد سیاسی ـ مذهبی پرداخت و در تکثیر و توزیع اعلامیههای امامخمینی هم نقش داشت.<ref>آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۱۶۴.</ref> | ||
مروارید در سال ۱۳۴۸ش ضمن شرکت در مراسم حج، اعلامیههای امامخمینی را هم توزیع میکرد، بنابراین هنگام بازگشت به کشور شناسایی و دستگیر شد و پس از محاکمه به سه ماه حبس تأدیبی محکوم گردید.<ref>مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۲.</ref> [[ساواک]] در سال ۱۳۴۹ش گزارشی درباره وضعیت روحانیان تهران تهیه کرد و در آن گزارش، نام او را در ردیف روحانیان طراز اول تهران قرار داد. بر اساس آن گزارش، مروارید به ترویج [[مرجعیت امامخمینی]] در تهران میپرداخت.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۲۴۵-۲۴۷.</ref> یکی از مهمترین اقدامات او در ترویج مرجعیت امامخمینی، قرائت اعلامیههای علمای برجسته در تأیید مرجعیت ایشان بود؛ او در سال ۱۳۴۹ش و در مجلس ختمی که به مناسبت رحلت [[سیدمحسن حکیم]] در مسجد جامع تهران برگزار شده بود، اعلامیهها و نظریههای علما و استادان [[حوزه علمیه قم]] را درباره مرجعیت امامخمینی قرائت کرد و در پایان هر یک از نظریههای علما، مردم با صلواتهای مکرر، آن نظریه را تأیید میکردند. او در آن سخنرانی، از تلاشهای برخی از افرادی که درصدد تخطئه مرجعیت امامخمینی برآمده بودند انتقاد نمود و سپس برای نابودی اسرائیل دعا کرد.<ref>روحانی، ج۲، ص۵۷۴-۵۷۶.</ref> او همراه با جمعی از روحانیان تهران، با ارسال تلگرافی به امامخمینی، آن واقعه را به «پیشوای عظیمالشأن» تسلیت گفتند.<ref>روحانی، ج۲، ص۵۷۷-۵۷۸.</ref> وی پس از ایراد سخنرانی فوق بار دیگر دستگیر و زندانی شد.<ref>مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۲.</ref> و در زندان تحت [[شکنجه]] شدید قرار گرفت.<ref>روحانی، ج۲، ص۶۴۴.</ref> مروارید مدتی بعد با اخذ التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران آزاد شد، ولی طبق رأی کمیسیون امنیت اجتماعی شهرستان قم به هیجده ماه اقامت اجباری در استان سیستان و بلوچستان محکوم گردید. او به رأی صادره اعتراض کرد و دادگاه استان مرکز پس از رسیدگی به فرجامخواهی، رأی به برائت مروارید داد.<ref>مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۲.</ref> او در همان سال بار دیگر دستگیر و به مدت سه ماه زندانی شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۶، ص۳۱۲.</ref> در سال ۱۳۵۱ش ساواک در گزارشی اعلام کرد که «شخص مورد بحث پس از آزادی از زندان دست از فعالیتهای مضره خود برنداشته و مردم را به شورش و بلوا تشویق و تحریک مینموده». به همین سبب، کمیسیون امنیت اجتماعی تهران در هشتم خرداد ۱۳۵۱ او را به سه سال اقامت اجباری در شهرستان خلخال محکوم کرد. مروارید پس از آگاهی از محکومیت فوق، متواری شد، ولی در هفتم شهریور آن سال توسط [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت]] (ساواک) تهران دستگیر و به خلخال اعزام گردید.<ref>مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۲.</ref> در سال ۱۳۵۲ش هم توسط ساواک ممنوعالمنبر شود.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۳، ص۷۹.</ref> وی در دی ۱۳۵۴ش پس از پایان اقامت اجباری.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۶، ص۳۱۲.</ref> به تهران بازگشت، ولی اعمال و رفتارش تحت مراقبت ساواک قرار داشت.<ref>مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۲.</ref> | مروارید در سال ۱۳۴۸ش ضمن شرکت در مراسم حج، اعلامیههای امامخمینی را هم توزیع میکرد، بنابراین هنگام بازگشت به کشور شناسایی و دستگیر شد و پس از محاکمه به سه ماه حبس تأدیبی محکوم گردید.<ref>مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۲.</ref> [[ساواک]] در سال ۱۳۴۹ش گزارشی درباره وضعیت روحانیان تهران تهیه کرد و در آن گزارش، نام او را در ردیف روحانیان طراز اول تهران قرار داد. بر اساس آن گزارش، مروارید به ترویج [[مرجعیت امامخمینی]] در تهران میپرداخت.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۲۴۵-۲۴۷.</ref> یکی از مهمترین اقدامات او در ترویج مرجعیت امامخمینی، قرائت اعلامیههای علمای برجسته در تأیید مرجعیت ایشان بود؛ او در سال ۱۳۴۹ش و در مجلس ختمی که به مناسبت رحلت [[سیدمحسن حکیم]] در مسجد جامع تهران برگزار شده بود، اعلامیهها و نظریههای علما و استادان [[حوزه علمیه قم]] را درباره مرجعیت امامخمینی قرائت کرد و در پایان هر یک از نظریههای علما، مردم با صلواتهای مکرر، آن نظریه را تأیید میکردند. او در آن سخنرانی، از تلاشهای برخی از افرادی که درصدد تخطئه مرجعیت امامخمینی برآمده بودند انتقاد نمود و سپس برای نابودی اسرائیل دعا کرد.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی در ایران، ج۲، ص۵۷۴-۵۷۶.</ref> او همراه با جمعی از روحانیان تهران، با ارسال تلگرافی به امامخمینی، آن واقعه را به «پیشوای عظیمالشأن» تسلیت گفتند.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی در ایران، ج۲، ص۵۷۷-۵۷۸.</ref> وی پس از ایراد سخنرانی فوق بار دیگر دستگیر و زندانی شد.<ref>مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۲.</ref> و در زندان تحت [[شکنجه]] شدید قرار گرفت.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی در ایران، ج۲، ص۶۴۴.</ref> مروارید مدتی بعد با اخذ التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران آزاد شد، ولی طبق رأی کمیسیون امنیت اجتماعی شهرستان قم به هیجده ماه اقامت اجباری در استان سیستان و بلوچستان محکوم گردید. او به رأی صادره اعتراض کرد و دادگاه استان مرکز پس از رسیدگی به فرجامخواهی، رأی به برائت مروارید داد.<ref>مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۲.</ref> او در همان سال بار دیگر دستگیر و به مدت سه ماه زندانی شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۶، ص۳۱۲.</ref> در سال ۱۳۵۱ش ساواک در گزارشی اعلام کرد که «شخص مورد بحث پس از آزادی از زندان دست از فعالیتهای مضره خود برنداشته و مردم را به شورش و بلوا تشویق و تحریک مینموده». به همین سبب، کمیسیون امنیت اجتماعی تهران در هشتم خرداد ۱۳۵۱ او را به سه سال اقامت اجباری در شهرستان خلخال محکوم کرد. مروارید پس از آگاهی از محکومیت فوق، متواری شد، ولی در هفتم شهریور آن سال توسط [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت]] (ساواک) تهران دستگیر و به خلخال اعزام گردید.<ref>مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۲.</ref> در سال ۱۳۵۲ش هم توسط ساواک ممنوعالمنبر شود.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۳، ص۷۹.</ref> وی در دی ۱۳۵۴ش پس از پایان اقامت اجباری.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۶، ص۳۱۲.</ref> به تهران بازگشت، ولی اعمال و رفتارش تحت مراقبت ساواک قرار داشت.<ref>مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۲.</ref> | ||
مروارید علیرغم تلاشهای ساواک در ایجاد محدودیت علیه او، به فعالیتهای خود ادامه میداد و یکی از فعالان دوران انقلاب اسلامی بود. در سالهای ۱۳۵۶-۱۳۵۷ش در جلساتی که برای تنظیم اعلامیه علیه حکومت پهلوی یا در حمایت از امامخمینی در تهران برگزار میشد، شرکت میکرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳۲، ص۳۴۲.</ref> و امضای او زیر اغلب اعلامیههای روحانیان مبارز تهران دیده میشود.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۳۱، ۲۳۳، ۲۴۳، ۲۵۶، ۲۶۵، ۲۸۳، ۳۰۹، ۳۱۴، ۳۲۴، ۳۷۱، ۳۸۶، ۳۸۸، ۳۹۱، ۳۹۷، ۴۱۶، ۴۲۲، ۴۳۰، ۴۳۷، ۴۵۵، ۴۶۹، ۴۸۶، ۵۰۰، ۵۱۲، ۵۱۷.</ref> | مروارید علیرغم تلاشهای ساواک در ایجاد محدودیت علیه او، به فعالیتهای خود ادامه میداد و یکی از فعالان دوران انقلاب اسلامی بود. در سالهای ۱۳۵۶-۱۳۵۷ش در جلساتی که برای تنظیم اعلامیه علیه حکومت پهلوی یا در حمایت از امامخمینی در تهران برگزار میشد، شرکت میکرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳۲، ص۳۴۲.</ref> و امضای او زیر اغلب اعلامیههای روحانیان مبارز تهران دیده میشود.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۳۱، ۲۳۳، ۲۴۳، ۲۵۶، ۲۶۵، ۲۸۳، ۳۰۹، ۳۱۴، ۳۲۴، ۳۷۱، ۳۸۶، ۳۸۸، ۳۹۱، ۳۹۷، ۴۱۶، ۴۲۲، ۴۳۰، ۴۳۷، ۴۵۵، ۴۶۹، ۴۸۶، ۵۰۰، ۵۱۲، ۵۱۷.</ref> | ||
== | == فعالیتها پس از پیروز ی انقلاب اسلامی == | ||
علیاصغر مروارید پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] مدتی مسئولیت [[کمیته انقلاب اسلامی]] (کمیته خیابان زنجان) را برعهده داشت<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۶، ص۳۱۲.</ref> او با خطمشی سیاسی [[حزب جمهوری اسلامی]] مخالف بود و در جریان اختلاف بین [[سیدابوالحسن بنیصدر]] و حزب جمهوری اسلامی، از بنیصدر طرفداری کرد و پس از تصویب عدم کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس شورای اسلامی (۳۱ خرداد ۱۳۶۰)، از فعالیتهای سیاسی کناره گرفت و بیشتر وقت خود را صرف اداره «[[بنیاد انقلاب اسلامی ایران]]» کرد. این بنیاد که یک مرکز پژوهشی درباره انقلاب اسلامی است، کتابهای متعددی را در زمینه انقلاب اسلامی و معارف دینی منتشر کرده است که از آن جمله میتوان به کتاب موسوعة الفقهیه اشاره کرد.<ref>اکبری، ص۳۵۰.</ref> او سپس «مؤسسه فقه الشیعه» را در بیروت لبنان بنیان نهاد و کتابهای سلسله الینابیع الفقهیه را در آنجا منتشر کرد.<ref>انصاری، ص۱۶۱.</ref> همچنین کتاب تحقیق اللمعه الدمشقیه فی الفقه الإمامیه (با همکاری برادرش [[محمدتقی مروارید]]) از دیگر تألیفات اوست.<ref>«چهره روز: آیتالله علیاصغر مروارید...»، ص۳.</ref> | علیاصغر مروارید پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] مدتی مسئولیت [[کمیته انقلاب اسلامی]] (کمیته خیابان زنجان) را برعهده داشت<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۶، ص۳۱۲.</ref> او با خطمشی سیاسی [[حزب جمهوری اسلامی]] مخالف بود و در جریان اختلاف بین [[سیدابوالحسن بنیصدر]] و حزب جمهوری اسلامی، از بنیصدر طرفداری کرد و پس از تصویب عدم کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس شورای اسلامی (۳۱ خرداد ۱۳۶۰)، از فعالیتهای سیاسی کناره گرفت و بیشتر وقت خود را صرف اداره «[[بنیاد انقلاب اسلامی ایران]]» کرد. این بنیاد که یک مرکز پژوهشی درباره انقلاب اسلامی است، کتابهای متعددی را در زمینه انقلاب اسلامی و معارف دینی منتشر کرده است که از آن جمله میتوان به کتاب موسوعة الفقهیه اشاره کرد.<ref>اکبری، «مروارید، علیاصغر»، ص۳۵۰.</ref> او سپس «مؤسسه فقه الشیعه» را در بیروت لبنان بنیان نهاد و کتابهای سلسله الینابیع الفقهیه را در آنجا منتشر کرد.<ref>انصاری، «درگذشتگان: حجتالاسلام مروارید»، ص۱۶۱.</ref> همچنین کتاب تحقیق اللمعه الدمشقیه فی الفقه الإمامیه (با همکاری برادرش [[محمدتقی مروارید]]) از دیگر تألیفات اوست.<ref>«چهره روز: آیتالله علیاصغر مروارید...»، ص۳.</ref> | ||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
علیاصغر مروارید در ۱۴ مرداد ۱۳۹۶ در تهران درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط [[سیدحسن خمینی]]، در [[حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)]] در شهر ری به خاک سپرده شد.<ref>انصاری، ص۱۶۱.</ref> | علیاصغر مروارید در ۱۴ مرداد ۱۳۹۶ در تهران درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط [[سیدحسن خمینی]]، در [[حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)]] در شهر ری به خاک سپرده شد.<ref>انصاری، «درگذشتگان: حجتالاسلام مروارید»، ص۱۶۱.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
* دوانی، علی (۱۳۷۷)، نهضت روحانیان ایران، ج۳ و ۴، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روحانی، سیدحمید (۱۳۵۸)، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی در ایران، ج۱، بیجا، دارالفکر- دارالعلم. | * دوانی، علی (۱۳۷۷)، نهضت روحانیان ایران، ج۳ و ۴، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روحانی، سیدحمید (۱۳۵۸)، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی در ایران، ج۱، بیجا، دارالفکر- دارالعلم. | ||
* روحانی، سیدحمید (۱۳۶۴)، نهضت امامخمینی در ایران، ج۲، تهران، واحد فرهنگی بنیاد شهید با همکاری سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی. | * روحانی، سیدحمید (۱۳۶۴)، نهضت امامخمینی در ایران، ج۲، تهران، واحد فرهنگی بنیاد شهید با همکاری سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی. | ||
* صادقی گیوی، محمدصادق (۱۳۸۰)، خاطرات آیتالله خلخالی، تهران، نشر سایه؛ مسجد ارک به روایت اسناد (۱۳۹۰)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات. | * صادقی گیوی، محمدصادق (۱۳۸۰)، خاطرات آیتالله خلخالی، تهران، نشر سایه؛ مسجد ارک به روایت اسناد (۱۳۹۰)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات. | ||
* یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۲)، کتاب ۳۲، شهید حجتالاسلاموالمسلمین مهدی شاهآبادی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات. | * یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۲)، کتاب ۳۲، شهید حجتالاسلاموالمسلمین مهدی شاهآبادی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات. |