۱٬۸۴۱
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''کتب اربعه''': چهار کتاب اصلی حدیثی شیعه چهار کتاب حدیثی شیعه<ref>الکافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب الاحکام و الاستبصار.</ref> نزد عالمان شیعه از اعتبار خاصی برخوردارند و مهمترین منابع حدیثی شیعه بهشمار میآیند تا جایی که به «اصول ا...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''کتب اربعه''': چهار کتاب اصلی حدیثی شیعه | '''کتب اربعه''': چهار کتاب اصلی حدیثی شیعه | ||
[[کتب اربعه|چهار کتاب حدیثی شیعه]]<ref>الکافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب الاحکام و الاستبصار.</ref> نزد عالمان شیعه از اعتبار خاصی برخوردارند و مهمترین منابع حدیثی شیعه بهشمار میآیند تا جایی که به «اصول اربعه» شهرت یافتهاند. قدمت زمانی و نزدیکی آنها به زمان حضور معصومان، تنظیم و باببندی زیبا و حجم زیاد و گستردگی مباحث از عوامل این شهرت است.<ref>مهریزی، آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه، ۸۴–۸۵.</ref> [[اخباریان]] به قطعیت روایاتِ کتابهای چهارگانه یا اطمینان به صدور آنها اعتقاد دارند؛ ولی [[اصولیان]] در عین اهمیتدادن به این کتابها این ادعا را نپذیرفتهاند.<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ۱/۲۲–۲۶.</ref> امامخمینی نیز این ادعا را نپذیرفتهاست.<ref>امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۲.</ref> ایشان افزون بر کتابهای چهارگانه دربارهٔ بسیاری از کتابهای حدیثی اظهار نظر کردهاست که به مهمترینِ آنها اشاره میشود: | [[کتب اربعه|چهار کتاب حدیثی شیعه]]<ref>الکافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب الاحکام و الاستبصار.</ref> نزد عالمان شیعه از اعتبار خاصی برخوردارند و مهمترین منابع حدیثی شیعه بهشمار میآیند تا جایی که به «اصول اربعه» شهرت یافتهاند. قدمت زمانی و نزدیکی آنها به زمان حضور معصومان، تنظیم و باببندی زیبا و حجم زیاد و گستردگی مباحث از عوامل این شهرت است.<ref>مهریزی، آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه، ۸۴–۸۵.</ref> [[اخباریان]] به قطعیت روایاتِ کتابهای چهارگانه یا اطمینان به صدور آنها اعتقاد دارند؛ ولی [[اصولیان]] در عین اهمیتدادن به این کتابها این ادعا را نپذیرفتهاند.<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ۱/۲۲–۲۶.</ref> امامخمینی نیز این ادعا را نپذیرفتهاست.<ref>امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۲.</ref> ایشان افزون بر کتابهای چهارگانه دربارهٔ بسیاری از کتابهای حدیثی اظهار نظر کردهاست که به مهمترینِ آنها اشاره میشود: | ||
# کتابهای چهارگانه: [[الکافی]] تألیف [[محمدبنیعقوب کلینی رازی]] (م۳۲۹ق) ملقب به ثقة الاسلام است. وی در دقت علمی، ثبت و ضبط حدیث و نیز وثاقت، مقامی برجسته در نزد عالمان شیعی ازجمله نجاشی، شیخ مفید، [[محقق کرکی]]، [[شهید اول]] و دیگران دارد و عالمان شیعه از این کتاب ستایشهای بسیار کردهاند.<ref>← نوری، خاتمة مستدرک، ۳/۴۶۳–۴۷۰.</ref> امامخمینی نیز این کتاب را متقنتر از دیگر کتابها و کلینی را نیز در ضبط احادیث بسیار دقیقتر از دیگران دانستهاست<ref>امامخمینی، الطهاره، ۳/۳۵۶.</ref>؛ برای نمونه، ایشان پس از نقل روایت «اذا نشّ العصیر أو غلی حرم…» یادآور شده که روایت در نسخه صحیح کافی با «واو»، است و در تهذیب با «أو» ذکر شدهاست؛ ولی اولی به جهت منضبطبودن کافی مقدم است.<ref>امامخمینی، الطهاره، ۳/۲۹۸–۲۹۹.</ref> [[من لایحضره الفقیه]]، تألیف محمدبنعلی ملقّب به صدوق است. از او نیز علما به نیکی یاد کردهاند و او را از استوانههای [[فقه شیعه]] شمردهاند.<ref>← نوری، خاتمة مستدرک، ۴/۵؛ امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۴–۱۶.</ref> او کتابهای روایی بسیاری دارد که برجستهترینِ آنها این کتاب است. صدوق در آغاز این کتاب یادآور شدهاست تنها روایاتی را نقل خواهد کرد که آنها را صحیح و میان خود و خدای متعالْ حجّت میداند<ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱/۳.</ref>؛ ولی با توجه به وجود برخی روایات ضعیف در این کتاب، این اشکال پیش آمده که چگونه صدوق همه روایات این کتاب را حجت دانستهاست. امامخمینی یادآور شده هرچند صدوق، روایات ضعیف را نیز نقل کردهاست، اما برگشت او از تعهد خود، در اول کتاب بسیار بعید است.<ref>امامخمینی، مکاسب، ۱/۸۳–۸۴.</ref> در برابر، برخی معتقدند صدوق بر عهد خود باقی است؛ ولی مراد وی از حدیث صحیح آن است که حدیث در یک یا دو اصل مشهور از «[[اصول اربعمأه]]» باشد؛ ولی از قرن هشتم به بعد، صحیح به معنای آن است که تمام راویانِ سند حدیث، همه عادل امامی باشند. خلط این دو معنای صحیح، موجب این اشتباه شدهاست.<ref>عابدی، کتابهای حدیثی از نگاه امامخمینی، ۳۳–۳۴.</ref> از سوی دیگر، برخی همه روایات مرسله صدوق را حجت شمردهاند<ref>← سبحانی، کلیات فی علم الرجال، ۳۸۳–۳۸۴.</ref> و برخی آن را محدود به مرسلههای من لایحضره الفقیه کردهاند<ref>نوری، خاتمة مستدرک، ۴/۶.</ref> و برخی مربوط به مرسلههای جزمی وی شمردهاند.<ref>بروجردی، نهایة التقریر، ۲/۳۵۱.</ref> امامخمینی نیز همین دیدگاه را پذیرفتهاست<ref>امامخمینی، البیع، ۲/۶۲۸؛ امامخمینی، مکاسب، ۱/۱۱۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|رجال}}؛ از اینرو ایشان در روایت «اللهم ارحم خلفایی» یادآور شدهاست که روایت به جهت کثرت طُرق آن مورد اعتماد است و اگر مرسل هم باشد، از مرسلات صدوق است که اعتبار آن از مرسلات ابنابیعمیر کمتر نیست.<ref>امامخمینی، مکاسب، ۲/۶۲۷–۶۲۸.</ref> [[تهذیب الاحکام]] تألیف محمدبنحسن، معروف به [[شیخ طوسی]] است. علمای شیعه طوسی را از بزرگترین علمای شیعه شمردهاند.<ref>← آقابزرگ، مقدمه، ۱/۲–۴۲.</ref> امامخمینی او را یکی از استوانههای فقه شیعه شمرده که باید به سخنان، طریقه او در فقه و روش استنباط او توجه کامل کرد.<ref>امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۴–۱۶.</ref> در زمان نگارش این کتاب تعارض و اختلاف روایات از ایرادهای عمده اهل سنت بر شیعه بهشمار میرفتهاست. طوسی اسباب این تعارض و وجه جمع معقول میان آنها را مطرح کردهاست.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۱/۲–۳؛ طوسی، الاستبصار، ۱/۳.</ref> [[الاستبصار]] این کتاب نیز از آثار شیخ طوسی است. هدف وی در این کتاب جمع عرفی میان [[اخبار متعارض]] است.<ref>طوسی، الاستبصار، ۱/۳.</ref> امامخمینی در آثار خود به این ویژگی اشاره کردهاست.<ref>امامخمینی، الخلل، ۲۵۵؛ امامخمینی، الطهاره، ۴/۲۹۸.</ref> ایشان پس از آنکه یازده نوع از جمع عرفی را بیان میکند، یادآور میشود طوسی در کتاب استبصار بسیاری از آنها را آوردهاست.<ref>امامخمینی، التعادل و الترجیح، ۱۵–۱۷.</ref> امامخمینی در مجموع بر این باور است که این کتابهای چهارگانه از اهمیت ویژهای برخوردارند؛ به گونهای که اگر مؤلفان کتابهای یادشده از اصل یا کتابی نقل نکنند یا کم نقل کنند، سبب بیاعتباری آن اصل میشود و این امر بر توثیق اهل رجال نیز مقدم است.<ref>امامخمینی، الطهاره، ۳/۳۵۶–۳۵۷.</ref> ایشان رجوع به کتابهای حدیثی را امری عقلایی و مورد امضای شارع میداند؛ ولی معتقد است سند و دلالت آنها باید بررسی شود و این گفته که کتابهای چهارگانه قطعیاند یا نویسندگان آنها شهادت به صحت آنها دادهاند، درست نیست.<ref>امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۲.</ref> | # کتابهای چهارگانه: [[الکافی]] تألیف [[محمدبنیعقوب کلینی رازی]] (م۳۲۹ق) ملقب به ثقة الاسلام است. وی در دقت علمی، ثبت و ضبط حدیث و نیز وثاقت، مقامی برجسته در نزد عالمان شیعی ازجمله نجاشی، شیخ مفید، [[محقق کرکی]]، [[شهید اول]] و دیگران دارد و عالمان شیعه از این کتاب ستایشهای بسیار کردهاند.<ref>← نوری، خاتمة مستدرک، ۳/۴۶۳–۴۷۰.</ref> امامخمینی نیز این کتاب را متقنتر از دیگر کتابها و کلینی را نیز در ضبط احادیث بسیار دقیقتر از دیگران دانستهاست<ref>امامخمینی، الطهاره، ۳/۳۵۶.</ref>؛ برای نمونه، ایشان پس از نقل روایت «اذا نشّ العصیر أو غلی حرم…» یادآور شده که روایت در نسخه صحیح کافی با «واو»، است و در تهذیب با «أو» ذکر شدهاست؛ ولی اولی به جهت منضبطبودن کافی مقدم است.<ref>امامخمینی، الطهاره، ۳/۲۹۸–۲۹۹.</ref> [[من لایحضره الفقیه]]، تألیف محمدبنعلی ملقّب به صدوق است. از او نیز علما به نیکی یاد کردهاند و او را از استوانههای [[فقه شیعه]] شمردهاند.<ref>← نوری، خاتمة مستدرک، ۴/۵؛ امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۴–۱۶.</ref> او کتابهای روایی بسیاری دارد که برجستهترینِ آنها این کتاب است. صدوق در آغاز این کتاب یادآور شدهاست تنها روایاتی را نقل خواهد کرد که آنها را صحیح و میان خود و خدای متعالْ حجّت میداند<ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱/۳.</ref>؛ ولی با توجه به وجود برخی روایات ضعیف در این کتاب، این اشکال پیش آمده که چگونه صدوق همه روایات این کتاب را حجت دانستهاست. امامخمینی یادآور شده هرچند صدوق، روایات ضعیف را نیز نقل کردهاست، اما برگشت او از تعهد خود، در اول کتاب بسیار بعید است.<ref>امامخمینی، مکاسب، ۱/۸۳–۸۴.</ref> در برابر، برخی معتقدند صدوق بر عهد خود باقی است؛ ولی مراد وی از حدیث صحیح آن است که حدیث در یک یا دو اصل مشهور از «[[اصول اربعمأه]]» باشد؛ ولی از قرن هشتم به بعد، صحیح به معنای آن است که تمام راویانِ سند حدیث، همه عادل امامی باشند. خلط این دو معنای صحیح، موجب این اشتباه شدهاست.<ref>عابدی، کتابهای حدیثی از نگاه امامخمینی، ۳۳–۳۴.</ref> از سوی دیگر، برخی همه روایات مرسله صدوق را حجت شمردهاند<ref>← سبحانی، کلیات فی علم الرجال، ۳۸۳–۳۸۴.</ref> و برخی آن را محدود به مرسلههای من لایحضره الفقیه کردهاند<ref>نوری، خاتمة مستدرک، ۴/۶.</ref> و برخی مربوط به مرسلههای جزمی وی شمردهاند.<ref>بروجردی، نهایة التقریر، ۲/۳۵۱.</ref> امامخمینی نیز همین دیدگاه را پذیرفتهاست<ref>امامخمینی، البیع، ۲/۶۲۸؛ امامخمینی، مکاسب، ۱/۱۱۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|رجال}}؛ از اینرو ایشان در روایت «اللهم ارحم خلفایی» یادآور شدهاست که روایت به جهت کثرت طُرق آن مورد اعتماد است و اگر مرسل هم باشد، از مرسلات صدوق است که اعتبار آن از مرسلات ابنابیعمیر کمتر نیست.<ref>امامخمینی، مکاسب، ۲/۶۲۷–۶۲۸.</ref> [[تهذیب الاحکام]] تألیف محمدبنحسن، معروف به [[شیخ طوسی]] است. علمای شیعه طوسی را از بزرگترین علمای شیعه شمردهاند.<ref>← آقابزرگ، مقدمه، ۱/۲–۴۲.</ref> امامخمینی او را یکی از استوانههای فقه شیعه شمرده که باید به سخنان، طریقه او در فقه و روش استنباط او توجه کامل کرد.<ref>امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۴–۱۶.</ref> در زمان نگارش این کتاب تعارض و اختلاف روایات از ایرادهای عمده اهل سنت بر شیعه بهشمار میرفتهاست. طوسی اسباب این تعارض و وجه جمع معقول میان آنها را مطرح کردهاست.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۱/۲–۳؛ طوسی، الاستبصار، ۱/۳.</ref> [[الاستبصار]] این کتاب نیز از آثار شیخ طوسی است. هدف وی در این کتاب جمع عرفی میان [[اخبار متعارض]] است.<ref>طوسی، الاستبصار، ۱/۳.</ref> امامخمینی در آثار خود به این ویژگی اشاره کردهاست.<ref>امامخمینی، الخلل، ۲۵۵؛ امامخمینی، الطهاره، ۴/۲۹۸.</ref> ایشان پس از آنکه یازده نوع از جمع عرفی را بیان میکند، یادآور میشود طوسی در کتاب استبصار بسیاری از آنها را آوردهاست.<ref>امامخمینی، التعادل و الترجیح، ۱۵–۱۷.</ref> امامخمینی در مجموع بر این باور است که این کتابهای چهارگانه از اهمیت ویژهای برخوردارند؛ به گونهای که اگر مؤلفان کتابهای یادشده از اصل یا کتابی نقل نکنند یا کم نقل کنند، سبب بیاعتباری آن اصل میشود و این امر بر توثیق اهل رجال نیز مقدم است.<ref>امامخمینی، الطهاره، ۳/۳۵۶–۳۵۷.</ref> ایشان رجوع به کتابهای حدیثی را امری عقلایی و مورد امضای شارع میداند؛ ولی معتقد است سند و دلالت آنها باید بررسی شود و این گفته که کتابهای چهارگانه قطعیاند یا نویسندگان آنها شهادت به صحت آنها دادهاند، درست نیست.<ref>امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۲.</ref> |