۱٬۷۶۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''فارابی''': از بزرگان فلسفه اسلامی مشهور به معلم ثانی محمدبنمحمد فرزند اوزلغبنطرخان معروف به ابونصر فارابی<ref>ابنابیاصیبعه، عیون الابناء فی طبقات الاطباء، ۴/۱۳؛ ابنخلکان، وفیات الأعیان، ۵/۱۵۳–۱۵۴.</ref> در سال ۲۵۷ق در روستای نزدیک...» ایجاد کرد) |
جز (added Category:مقاله های نیازمند ارزیابی using HotCat) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
امامخمینی از فارابی با عنوان معلم ثانی یاد کرده است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۴۵۳.</ref> ایشان در پیام مهم خود به [[میخائیل گورباچوف]] فارابی را حکیم مشائی معرفی میکند که میتوان در شناخت قانون علیّت به آثارش مراجعه کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۲۳–۲۲۴.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|نامه به میخائیل گورباچف}}. ایشان در برخی آثار خود به آرا و مبانی فارابی اشاره کرده است، ازجمله عمومیت [[قدرت الهی]]. امامخمینی در بیان عمومیت قدرت الهی به دلیل و ادلهای که فارابی در فصوص الحکم<ref>فارابی، فصوص الحکم، ۹۱–۹۲.</ref> بیان کرده است، تمسک میکند.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۳۰۵–۳۰۶.</ref> ایشان در تقریر این دلیل قائل است افعالی که از انسان صادر میشود و گمان میشود که به اختیار انسان انجام شده، اگر از لوازم ذات باشند، لازم میآید از اول و از وقتی که ذات بود، اختیار هم باشد؛ در حالیکه چنین نیست. اگر افعال حادث باشند، محدِثی لازم دارند. اگر آن محدِث شخص باشد، به گونهای که با اختیار دیگری آن را احداث کرده باشد، همین سخن دربارهٔ آن اختیار مطرح میشود و همینطور و تسلسل لازم میآید؛ بنابراین باید هر امر عرضی به امر ذاتی منتهی شود تا تسلسل لازم نیاید؛ سپس هر مختاری که با اختیار خود فعلی را انجام دهد، اختیار و قدرت انجام فعل را از ذاتی که اختیار و قدرت ذاتی اوست، دریافت میکند و لازمه آن تعلق قدرت حقتعالی بر تمامی موجوداتی است که دارای قدرت و اختیارند<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۳۰۵–۳۰۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|قدرت الهی}}. امامخمینی در برخی موارد در بطلان تسلسل از دلیل اسدّ و اخصر فارابی بهره برده است<ref>امامخمینی، تقریرات، ۱/۳۵۲–۳۵۳.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|خداشناسی}} و امامخمینی در [[علم الهی]] نظر فارابی را نقد کرده است<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۱۵۹–۱۶۰.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|علم الهی}}. | امامخمینی از فارابی با عنوان معلم ثانی یاد کرده است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۴۵۳.</ref> ایشان در پیام مهم خود به [[میخائیل گورباچوف]] فارابی را حکیم مشائی معرفی میکند که میتوان در شناخت قانون علیّت به آثارش مراجعه کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۲۳–۲۲۴.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|نامه به میخائیل گورباچف}}. ایشان در برخی آثار خود به آرا و مبانی فارابی اشاره کرده است، ازجمله عمومیت [[قدرت الهی]]. امامخمینی در بیان عمومیت قدرت الهی به دلیل و ادلهای که فارابی در فصوص الحکم<ref>فارابی، فصوص الحکم، ۹۱–۹۲.</ref> بیان کرده است، تمسک میکند.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۳۰۵–۳۰۶.</ref> ایشان در تقریر این دلیل قائل است افعالی که از انسان صادر میشود و گمان میشود که به اختیار انسان انجام شده، اگر از لوازم ذات باشند، لازم میآید از اول و از وقتی که ذات بود، اختیار هم باشد؛ در حالیکه چنین نیست. اگر افعال حادث باشند، محدِثی لازم دارند. اگر آن محدِث شخص باشد، به گونهای که با اختیار دیگری آن را احداث کرده باشد، همین سخن دربارهٔ آن اختیار مطرح میشود و همینطور و تسلسل لازم میآید؛ بنابراین باید هر امر عرضی به امر ذاتی منتهی شود تا تسلسل لازم نیاید؛ سپس هر مختاری که با اختیار خود فعلی را انجام دهد، اختیار و قدرت انجام فعل را از ذاتی که اختیار و قدرت ذاتی اوست، دریافت میکند و لازمه آن تعلق قدرت حقتعالی بر تمامی موجوداتی است که دارای قدرت و اختیارند<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۳۰۵–۳۰۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|قدرت الهی}}. امامخمینی در برخی موارد در بطلان تسلسل از دلیل اسدّ و اخصر فارابی بهره برده است<ref>امامخمینی، تقریرات، ۱/۳۵۲–۳۵۳.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|خداشناسی}} و امامخمینی در [[علم الهی]] نظر فارابی را نقد کرده است<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۱۵۹–۱۶۰.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|علم الهی}}. | ||
[[رده:مقاله های نیازمند ارزیابی]] |