پرش به محتوا

مجتبی محمدی عراقی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
محمدی عراقی، مجتبی؛ از شاگردان درس فلسفه امام‌خمینی. او در ۱۲۹۶ ش در کرهرود اراک («عالم جلیل حاج...»، ۱۷) در خانواده‌ای با پیشینه درخشان علمی زاده شد. پدرش حاج‌آقا محمدی عراقی و جدش محمدباقر عراقی معروف به حاج‌آقا کبیر، از شاگردان آیت‌الله شیخ مرتضی انصاری بود که به دستور شیخ مرتضی انصاری به شهرستان کنگاور رفت و به تبلیغ دین در آن سامان پرداخت و به همین سبب نیز فرزندان او اغلب مقیم کنگاور بودند (شریف رازی، ج ۶، ۳۸۹؛ سلیمانی آشتیانی، ۱۲۰-۱۲۱؛ «گفتگویی با عالم جلیل...»، ۳؛). همچنین نسب جده مادری او به آخوند ملا محمود عراقی، از شاگردان آیت‌الله شیخ مرتضی انصاری و صاحب تقریرات درس ایشان موسوم به قوامع، لوامع و جوامع (همان؛ «درگذشتگان: آیت‌الله...»، ۱۳۲) و از طریق ایشان به میثم تمار می‌رسد (سلیمانی آشتیانی، ۱۲۲).
'''مجتبی محمدی عراقی'''، از شاگردان درس فلسفه امام‌خمینی.  
مجتبی محمدی عراقی در ۱۴ سالگی همراه پدرش به شهر کنگاور رفت و مقدمات دروس حوزوی را در آن شهر و نزد پدرش آغاز کرد («عالم جلیل حاج...»، ۱۷). در سال ۱۳۰۸ ش رضاشاه فرمان اتحاد لباس را صادر کرد و استفاده از لباس روحانیت منوط به قبولی در آزمون گردید. مجتبی محمدی عراقی همراه با شیخ حبیب‌الله اراکی (عموزاده‌اش) تنها افرادی بودند که در آزمون فوق در کرمانشاه موفق به دریافت اجازه استفاده از لباس روحانیت شدند (کرباسچی، ۴۹-۵۰؛ پابه‌پای آفتاب، ج ۴، ۳۵۳؛ «گفتگویی با عالم جلیل...»، ۳ ). محمدی عراقی سپس برای تکمیل تحصیلات حوزوی راهی اراک شد و در مدرسه علمیه حاج محمدابراهیم خوانساری مقدار زیادی از مکاسب و همچنین بخشی از شرح منظومه ملاهادی سبزواری را نزد آقا کاظم گلپایگانی آموخت و کفایه‌الاصول را هم پیش شیخ محمد سلطان العلما صاحب حاشیه بر کفایه و آقا سیدمحسن هفته‌ای فراگرفت (شریف رازی، ج ۲، ۱۹۹؛ سلیمانی آشتیانی، ۱۲۲-۱۲۳). او در سال ۱۳۱۴ ش به قم رفت و در حوزه علمیه قم بخشی از منظومه ملاهادی سبزواری را نزد آیت‌الله سیدمحمدتقی موسوی خوانساری خواند («مصاحبه با استاد حاج...»).
 
او در ۱۲۹۶ ش در کرهرود اراک («عالم جلیل حاج...»، ۱۷) در خانواده‌ای با پیشینه درخشان علمی زاده شد. پدرش حاج‌آقا محمدی عراقی و جدش محمدباقر عراقی معروف به حاج‌آقا کبیر، از شاگردان آیت‌الله شیخ مرتضی انصاری بود که به دستور شیخ مرتضی انصاری به شهرستان کنگاور رفت و به تبلیغ دین در آن سامان پرداخت و به همین سبب نیز فرزندان او اغلب مقیم کنگاور بودند (شریف رازی، ج ۶، ۳۸۹؛ سلیمانی آشتیانی، ۱۲۰-۱۲۱؛ «گفتگویی با عالم جلیل...»، ۳؛). همچنین نسب جده مادری او به آخوند ملا محمود عراقی، از شاگردان آیت‌الله شیخ مرتضی انصاری و صاحب تقریرات درس ایشان موسوم به قوامع، لوامع و جوامع (همان؛ «درگذشتگان: آیت‌الله...»، ۱۳۲) و از طریق ایشان به میثم تمار می‌رسد (سلیمانی آشتیانی، ۱۲۲).
 
مجتبی محمدی عراقی در ۱۴ سالگی همراه پدرش به شهر کنگاور رفت و مقدمات دروس حوزوی را در آن شهر و نزد پدرش آغاز کرد («عالم جلیل حاج...»، ۱۷). در سال ۱۳۰۸ ش رضاشاه فرمان اتحاد لباس را صادر کرد و استفاده از لباس روحانیت منوط به قبولی در آزمون گردید. مجتبی محمدی عراقی همراه با شیخ حبیب‌الله اراکی (عموزاده‌اش) تنها افرادی بودند که در آزمون فوق در کرمانشاه موفق به دریافت اجازه استفاده از لباس روحانیت شدند (کرباسچی، ۴۹-۵۰؛ پابه‌پای آفتاب، ج ۴، ۳۵۳؛ «گفتگویی با عالم جلیل...»، ۳ ). محمدی عراقی سپس برای تکمیل تحصیلات حوزوی راهی اراک شد و در مدرسه علمیه حاج محمدابراهیم خوانساری مقدار زیادی از مکاسب و همچنین بخشی از شرح منظومه ملاهادی سبزواری را نزد آقا کاظم گلپایگانی آموخت و کفایه‌الاصول را هم پیش شیخ محمد سلطان العلما صاحب حاشیه بر کفایه و آقا سیدمحسن هفته‌ای فراگرفت (شریف رازی، ج ۲، ۱۹۹؛ سلیمانی آشتیانی، ۱۲۲-۱۲۳). او در سال ۱۳۱۴ ش به قم رفت و در حوزه علمیه قم بخشی از منظومه ملاهادی سبزواری را نزد آیت‌الله سیدمحمدتقی موسوی خوانساری خواند («مصاحبه با استاد حاج...»).
 
محمدی عراقی سپس در درس خارج فقه و اصول آیات سیدمحمدتقی موسوی خوانساری، سیداحمد موسوی خوانساری و درس خارج اصول آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی شرکت کرد. وی پس از رحلت آیت‌الله حائری یزدی، همراه با جمعی از روحانیان که شیخ محمد صدوقی یزدی در رأس آنان قرار داشت، تصمیم گرفتند آیت‌الله سیدمحمدتقی خوانساری را از حالت انزوا خارج کنند. آنان به آیت‌الله خوانساری پیشنهاد دادند که بقیه درس خارج صلوه آیت‌الله حائری یزدی را ادامه دهد. آیت‌الله خوانساری این پیشنهاد را پذیرفت و با تشکیل آن درس، محمدی عراقی در آن حضور یافت و آن مباحث را تحت عنوان قوله اقول نوشت («مصاحبه با استاد حاج...»). محمدی عراقی که در سال ۱۳۰۹ ش و در مدرسه ملا محمدابراهیم اراک با امام‌خمینی آشنا شده بود (پابه‌پای آفتاب، ج ۴، ۳۵۴ و ۳۵۶)، از شاگردان درس فلسفه امام‌خمینی بود. او در مصاحبه با کیهان فرهنگی تأکید می‌کند که «سال‌ها توانستم از محضر درس آیت‌الله محمدتقی خوانساری، آیت‌الله سیداحمد موسوی خوانساری و حضرت امام [خمینی] استفاده کنم» («گفتگویی با عالم جلیل...»، ۳ ). وی در آن مصاحبه صرفاً به حضور در درس امام‌خمینی بسنده می‌کند، بدون این‌که مشخص کند در چه درسی از محضر امام‌خمینی استفاده می‌کرده است، ولی در مصاحبه‌ای دیگر، بر حضور در درس فلسفه امام‌خمینی تصریح می‌کند: «حتی قبل از اینکه برای فراگیری فلسفه خدمت حضرت امام‌خمینی رحمه‌الله علیه برسم، مقداری از منظومه را خدمت مرحوم آقا سیدمحمدتقی خوانساری خواندم» («مصاحبه با استاد حاج...»)؛ بنابراین می‌توان احتمال داد که در خلال سال‌های ۱۳۱۴ ش که وارد قم شد تا سال ۱۳۱۸ ش که آن شهر را ترک کرد، در درس فلسفه امام‌خمینی حضور می‌یافته است.
محمدی عراقی سپس در درس خارج فقه و اصول آیات سیدمحمدتقی موسوی خوانساری، سیداحمد موسوی خوانساری و درس خارج اصول آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی شرکت کرد. وی پس از رحلت آیت‌الله حائری یزدی، همراه با جمعی از روحانیان که شیخ محمد صدوقی یزدی در رأس آنان قرار داشت، تصمیم گرفتند آیت‌الله سیدمحمدتقی خوانساری را از حالت انزوا خارج کنند. آنان به آیت‌الله خوانساری پیشنهاد دادند که بقیه درس خارج صلوه آیت‌الله حائری یزدی را ادامه دهد. آیت‌الله خوانساری این پیشنهاد را پذیرفت و با تشکیل آن درس، محمدی عراقی در آن حضور یافت و آن مباحث را تحت عنوان قوله اقول نوشت («مصاحبه با استاد حاج...»). محمدی عراقی که در سال ۱۳۰۹ ش و در مدرسه ملا محمدابراهیم اراک با امام‌خمینی آشنا شده بود (پابه‌پای آفتاب، ج ۴، ۳۵۴ و ۳۵۶)، از شاگردان درس فلسفه امام‌خمینی بود. او در مصاحبه با کیهان فرهنگی تأکید می‌کند که «سال‌ها توانستم از محضر درس آیت‌الله محمدتقی خوانساری، آیت‌الله سیداحمد موسوی خوانساری و حضرت امام [خمینی] استفاده کنم» («گفتگویی با عالم جلیل...»، ۳ ). وی در آن مصاحبه صرفاً به حضور در درس امام‌خمینی بسنده می‌کند، بدون این‌که مشخص کند در چه درسی از محضر امام‌خمینی استفاده می‌کرده است، ولی در مصاحبه‌ای دیگر، بر حضور در درس فلسفه امام‌خمینی تصریح می‌کند: «حتی قبل از اینکه برای فراگیری فلسفه خدمت حضرت امام‌خمینی رحمه‌الله علیه برسم، مقداری از منظومه را خدمت مرحوم آقا سیدمحمدتقی خوانساری خواندم» («مصاحبه با استاد حاج...»)؛ بنابراین می‌توان احتمال داد که در خلال سال‌های ۱۳۱۴ ش که وارد قم شد تا سال ۱۳۱۸ ش که آن شهر را ترک کرد، در درس فلسفه امام‌خمینی حضور می‌یافته است.
محمدی عراقی که از بیشتر استادان و مراجع قم و نجف اجازه روایت، اجتهاد و امور حسبیه داشت (شریف رازی، ج ۲، ۲۰۰)، در سال ۱۳۱۸ ش پس از رحلت پدرش به کنگاور بازگشت و با اجازه و کمک آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی مسجدی باشکوه موسوم به مسجد نو در آن شهر بنا نهاد (سلیمانی آشتیانی، ۱۲۳-۱۲۴) و به تألیف آثار علمی پرداخت. پس از هشت سال اقامت در کنگاور دوباره به قم بازگشت («عالم جلیل حاج...»، ۱۷) و در درس خارج فقه و اصول آیت‌الله سیدحسین طباطبایی بروجردی حاضر شد (شریف رازی، ج ۲، ۱۹۹). سپس به عضویت هیئت استفتای آیت‌الله بروجردی درآمد (شبیری زنجانی، ج ۳، ۴۹۹؛ «گفتگویی با عالم جلیل...»، ۳ ). او که به تدریس در حوزه علمیه قم می‌پرداخت (همان، ۴)، مورد اعتماد آیت‌الله بروجردی بود و در بهمن ۱۳۳۶ (رجب ۱۳۷۷ ) با حکم ایشان به مدیریت کتابخانه مدرسه فیضیه منصوب شد. محمدی عراقی پس از آن همه وقت خود را صرف تجهیز آن کتابخانه کرد و به آنجا سروسامان بخشید؛ به این صورت که ابتدا کتاب‌های غیرضروری و بلااستفاده را خارج و کتاب‌های ضروری را تهیه کرد و آنگاه وسایل استفاده از آن کتابخانه را برای جمع کثیری از طلاب علوم حوزوی آماده نمود، به‌گونه‌ای که به یکی از کتابخانه‌های مهم تبدیل شد («گفتگویی با عالم جلیل...»، ۳-۴؛ «مصاحبه با استاد حاج...»). او همچنین از سوی آیت‌الله بروجردی اداره کتابخانه مسجد اعظم قم را هم بر عهده گرفت («گفتگویی با عالم جلیل...»، ۶). سپس از طرف ایشان مأمور اداره مدرسه خان قم شد. در پی آن دستور، مدرسه فوق را تعمیر کرد (همان، ۵). همچنین تولیت مدرسه آیت‌الله بروجردی را هم بر عهده گرفت و مسئولیت رسیدگی به امور طلاب مشمول نیز به عهده وی نهاده شد (شریف رازی، ج ۲، ۱۹۹؛ «عالم جلیل حاج...»، ۱۷). هم‌زمان با اداره امور مشمولان حوزه علمیه قم و نیز مدیریت کتابخانه و مدارس مذکور، به درخواست جمعی از مؤمنان تهران و به دستور آیت‌الله بروجردی به تهران می‌رفت و به سخنرانی در هیئت بنی‌زهرا (س) در آن شهر می‌پرداخت. در شهریور ۱۳۳۴ ش (محرم ۱۳۷۵) در سخنانی در آن هیئت از دخالت‌های آمریکا در امور ایران انتقاد کرد و پس از آن به ساواک احضار شد (کرباسچی، ۱۴۴-۱۴۶). او همچنین در تهیه ضریح برای مرقد حضرت رقیه (س) در دمشق نقش داشت و پس از انتقال ضریح به دمشق، در دیدار با رئیس‌جمهور وقت سوریه (شکری القوتلی)، درخواست کرد زمینی در اختیار شیعیان گذاشته شود. با پذیرش این درخواست، وی به کمک جمعی از متدینان، درصدد تأسیس جامع علوی در کنار مرقد حضرت رقیه (س) برآمد. این اقدام با استقبال آیت‌الله بروجردی مواجه شد، ولی پس از بازگشت محمدی عراقی به کشور و درگذشت آیت‌الله بروجردی، این اقدام عملی نشد (همان؛ سلیمانی آشتیانی، ۱۲۷-۱۲۸). علاوه بر آن، وقتی در سال ۱۳۳۷ ش ابوالقاسم خزعلی به سبب سخنرانی در کرمان محکوم شد، از سوی آیت‌الله بروجردی برای بررسی به اتهام منتسب به او به کرمان رفت (همان، ۱۲۶).
محمدی عراقی که از بیشتر استادان و مراجع قم و نجف اجازه روایت، اجتهاد و امور حسبیه داشت (شریف رازی، ج ۲، ۲۰۰)، در سال ۱۳۱۸ ش پس از رحلت پدرش به کنگاور بازگشت و با اجازه و کمک آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی مسجدی باشکوه موسوم به مسجد نو در آن شهر بنا نهاد (سلیمانی آشتیانی، ۱۲۳-۱۲۴) و به تألیف آثار علمی پرداخت. پس از هشت سال اقامت در کنگاور دوباره به قم بازگشت («عالم جلیل حاج...»، ۱۷) و در درس خارج فقه و اصول آیت‌الله سیدحسین طباطبایی بروجردی حاضر شد (شریف رازی، ج ۲، ۱۹۹). سپس به عضویت هیئت استفتای آیت‌الله بروجردی درآمد (شبیری زنجانی، ج ۳، ۴۹۹؛ «گفتگویی با عالم جلیل...»، ۳ ). او که به تدریس در حوزه علمیه قم می‌پرداخت (همان، ۴)، مورد اعتماد آیت‌الله بروجردی بود و در بهمن ۱۳۳۶ (رجب ۱۳۷۷ ) با حکم ایشان به مدیریت کتابخانه مدرسه فیضیه منصوب شد. محمدی عراقی پس از آن همه وقت خود را صرف تجهیز آن کتابخانه کرد و به آنجا سروسامان بخشید؛ به این صورت که ابتدا کتاب‌های غیرضروری و بلااستفاده را خارج و کتاب‌های ضروری را تهیه کرد و آنگاه وسایل استفاده از آن کتابخانه را برای جمع کثیری از طلاب علوم حوزوی آماده نمود، به‌گونه‌ای که به یکی از کتابخانه‌های مهم تبدیل شد («گفتگویی با عالم جلیل...»، ۳-۴؛ «مصاحبه با استاد حاج...»). او همچنین از سوی آیت‌الله بروجردی اداره کتابخانه مسجد اعظم قم را هم بر عهده گرفت («گفتگویی با عالم جلیل...»، ۶). سپس از طرف ایشان مأمور اداره مدرسه خان قم شد. در پی آن دستور، مدرسه فوق را تعمیر کرد (همان، ۵). همچنین تولیت مدرسه آیت‌الله بروجردی را هم بر عهده گرفت و مسئولیت رسیدگی به امور طلاب مشمول نیز به عهده وی نهاده شد (شریف رازی، ج ۲، ۱۹۹؛ «عالم جلیل حاج...»، ۱۷). هم‌زمان با اداره امور مشمولان حوزه علمیه قم و نیز مدیریت کتابخانه و مدارس مذکور، به درخواست جمعی از مؤمنان تهران و به دستور آیت‌الله بروجردی به تهران می‌رفت و به سخنرانی در هیئت بنی‌زهرا (س) در آن شهر می‌پرداخت. در شهریور ۱۳۳۴ ش (محرم ۱۳۷۵) در سخنانی در آن هیئت از دخالت‌های آمریکا در امور ایران انتقاد کرد و پس از آن به ساواک احضار شد (کرباسچی، ۱۴۴-۱۴۶). او همچنین در تهیه ضریح برای مرقد حضرت رقیه (س) در دمشق نقش داشت و پس از انتقال ضریح به دمشق، در دیدار با رئیس‌جمهور وقت سوریه (شکری القوتلی)، درخواست کرد زمینی در اختیار شیعیان گذاشته شود. با پذیرش این درخواست، وی به کمک جمعی از متدینان، درصدد تأسیس جامع علوی در کنار مرقد حضرت رقیه (س) برآمد. این اقدام با استقبال آیت‌الله بروجردی مواجه شد، ولی پس از بازگشت محمدی عراقی به کشور و درگذشت آیت‌الله بروجردی، این اقدام عملی نشد (همان؛ سلیمانی آشتیانی، ۱۲۷-۱۲۸). علاوه بر آن، وقتی در سال ۱۳۳۷ ش ابوالقاسم خزعلی به سبب سخنرانی در کرمان محکوم شد، از سوی آیت‌الله بروجردی برای بررسی به اتهام منتسب به او به کرمان رفت (همان، ۱۲۶).
۲۱٬۲۱۷

ویرایش