۱٬۷۴۳
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''قاعده جسمانیة الحدوث:''' یکی از قواعد فلسفی در باره حدوث جسمانی نفس یکی از مباحث مهم نفس چگونگی پیدایش و تکون نفس است. این مسئله بهطور مشخص میان دو گروه شکل گرفتهاست. گروهی به قدم نفس و گروهی به حدوث نفس قائل هستند.<ref>ابنسینا، المبدأ و ا...» ایجاد کرد) |
جز (added Category:مقاله های نیازمند ارزیابی using HotCat) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
این قاعده دارای دو عنصر مهم است: یکی اصل حدوث نفس و دیگری حدوث جسمانی آن. دربارهٔ معنای جسمانیبودن نفس دو احتمال وجود دارد الف) موجودی از سنخ جسم یا خود جسم یا صورت مادی است.<ref>آملی، درر الفوائد، ۲/۳۴۸–۳۴۹.</ref> ب) موجودی با تعلق شدید به جسم.<ref>سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، ۵/۱۱۵–۱۱۶؛ موسوی، هادی، بررسی نظریه جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء بودن نفس، ۸۰.</ref> مراد ملاصدرا از جسمانی، معنای نخست آن است؛ یعنی نفس در ابتدای پیدایش چیزی جز جسم نیست.<ref>ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۴۳.</ref> امّا طبق معنای دوم، نفس در ابتدای حدوث نه جسم است و نه طبع؛ بلکه موجودی است که به جسم تعلق پیدا میکند.<ref>سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، ۵/۱۱۵.</ref> امامخمینی نیز در بیان مفاد این قاعده، دو عنصر اساسی را پذیرفته و مراد از جسمانی را همان معنای اول میداند؛ زیرا نفس را ثمره عالم طبیعت میداند.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۷۴ و ۸۴ و ۴۱۳.</ref> ایشان با بیان ویژگی موجودات مجرد به بیان معنای مورد نظر خود پرداخته، بر این باور است اگر به تجرد نفس در زمان حدوث آن قائل باشیم، باید اعتراف کرد برای نفس هیچ ترقیای در مراتب وجود ممکن نیست؛ زیرا موجودات ممکن مجرد، فعلیت محض هستند و قوهای در آنها تصور نمیشود؛ حال اگر تغییر در نفس اتفاق بیفتد، باید به معدومشدن وجود نفس منجر شود. افزون بر آن، اگر نفس در هنگام حدوث مجرد باشد، داخلشدن نفس در بدن مادی بیمعنا خواهد بود؛ زیرا موجود مجرد مکان ندارد.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۸۱–۸۲.</ref> عدم تنافی با متون دینی: از ظاهر متون دینی بر میآید نفس پیش از آبدان موجود بودهاست؛ مانند الف) آیه اخذ؛<ref>اعراف، ۱۷۲.</ref> ب) روایت طین؛<ref>کلینی، الکافی، ۲/۲–۶.</ref> ج) متونی که دلالت دارند ارواح دو هزار سال پیش از اجساد و آبدان خلق شدهاند؛<ref>ملاصدرا، العرشیه، ۲۳۹–۲۳۸؛ سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، پاورقی، ۵/۳۳۵.</ref> در حالیکه اگر نفس در ابتدا حادث جسمانی باشد، نمیتواند پیش از بدن با عنوان موجود مجرد یافت شود. به عقیده ملاصدرا نفس دارای مراتبی از وجود است که از [[عالم عقل]] تا [[عالم حسّ]] و ماده امتداد دارد و چنین حقیقتی دارای مراتب گوناگون است و چگونگی وجود او در عالم عقل با چگونگی وجود او در عالم طبیعت فرق دارد.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۸/۳۵۳؛ ملاصدرا، تعلیقه بر حکمت اشراق، ۲/۴۴۵.</ref> امامخمینی نیز در بیان تنافینداشتن این قاعده با برخی متون دینی، بر این اعتقاد است که نفس دارای مراتبی است و نشئه کینونت عقلی غیر از نشئه طبیعی است؛ چنانکه در روایت «خلق الارواح قبل الأجساد بألفی عام»<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۱۰۸.</ref> مراد از جمعبودن ارواح، جمع استغراقی است، نه جمع مجموعی.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۹۰.</ref> | این قاعده دارای دو عنصر مهم است: یکی اصل حدوث نفس و دیگری حدوث جسمانی آن. دربارهٔ معنای جسمانیبودن نفس دو احتمال وجود دارد الف) موجودی از سنخ جسم یا خود جسم یا صورت مادی است.<ref>آملی، درر الفوائد، ۲/۳۴۸–۳۴۹.</ref> ب) موجودی با تعلق شدید به جسم.<ref>سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، ۵/۱۱۵–۱۱۶؛ موسوی، هادی، بررسی نظریه جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء بودن نفس، ۸۰.</ref> مراد ملاصدرا از جسمانی، معنای نخست آن است؛ یعنی نفس در ابتدای پیدایش چیزی جز جسم نیست.<ref>ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۴۳.</ref> امّا طبق معنای دوم، نفس در ابتدای حدوث نه جسم است و نه طبع؛ بلکه موجودی است که به جسم تعلق پیدا میکند.<ref>سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، ۵/۱۱۵.</ref> امامخمینی نیز در بیان مفاد این قاعده، دو عنصر اساسی را پذیرفته و مراد از جسمانی را همان معنای اول میداند؛ زیرا نفس را ثمره عالم طبیعت میداند.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۷۴ و ۸۴ و ۴۱۳.</ref> ایشان با بیان ویژگی موجودات مجرد به بیان معنای مورد نظر خود پرداخته، بر این باور است اگر به تجرد نفس در زمان حدوث آن قائل باشیم، باید اعتراف کرد برای نفس هیچ ترقیای در مراتب وجود ممکن نیست؛ زیرا موجودات ممکن مجرد، فعلیت محض هستند و قوهای در آنها تصور نمیشود؛ حال اگر تغییر در نفس اتفاق بیفتد، باید به معدومشدن وجود نفس منجر شود. افزون بر آن، اگر نفس در هنگام حدوث مجرد باشد، داخلشدن نفس در بدن مادی بیمعنا خواهد بود؛ زیرا موجود مجرد مکان ندارد.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۸۱–۸۲.</ref> عدم تنافی با متون دینی: از ظاهر متون دینی بر میآید نفس پیش از آبدان موجود بودهاست؛ مانند الف) آیه اخذ؛<ref>اعراف، ۱۷۲.</ref> ب) روایت طین؛<ref>کلینی، الکافی، ۲/۲–۶.</ref> ج) متونی که دلالت دارند ارواح دو هزار سال پیش از اجساد و آبدان خلق شدهاند؛<ref>ملاصدرا، العرشیه، ۲۳۹–۲۳۸؛ سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، پاورقی، ۵/۳۳۵.</ref> در حالیکه اگر نفس در ابتدا حادث جسمانی باشد، نمیتواند پیش از بدن با عنوان موجود مجرد یافت شود. به عقیده ملاصدرا نفس دارای مراتبی از وجود است که از [[عالم عقل]] تا [[عالم حسّ]] و ماده امتداد دارد و چنین حقیقتی دارای مراتب گوناگون است و چگونگی وجود او در عالم عقل با چگونگی وجود او در عالم طبیعت فرق دارد.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۸/۳۵۳؛ ملاصدرا، تعلیقه بر حکمت اشراق، ۲/۴۴۵.</ref> امامخمینی نیز در بیان تنافینداشتن این قاعده با برخی متون دینی، بر این اعتقاد است که نفس دارای مراتبی است و نشئه کینونت عقلی غیر از نشئه طبیعی است؛ چنانکه در روایت «خلق الارواح قبل الأجساد بألفی عام»<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۱۰۸.</ref> مراد از جمعبودن ارواح، جمع استغراقی است، نه جمع مجموعی.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۹۰.</ref> | ||
[[رده:مقاله های نیازمند ارزیابی]] |