۲۱٬۹۳۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''سیاست خارجی'''، راهبردها و تدابیر [[دولت جمهوری اسلامی ایران]] در روابط و مناسبات خارجی و بینالمللی. | '''سیاست خارجی'''، راهبردها و تدابیر [[دولت جمهوری اسلامی ایران]] در روابط و مناسبات خارجی و بینالمللی. | ||
== معنی == | |||
سیاست در معنای عام خود به هر گونه راهبرد، مشی و روشی گفته میشود که برای اداره یا بهکرد امور شخصی یا اجتماعی به کار میرود<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۲۱۲.</ref> و در [[علم سیاست]] نیز به شاخههای گوناگونی تقسیم شدهاست که مطالعه سیاست خارجی جزئی از آنهاست.<ref>عالم، بنیادهای علم سیاست، ۳۳–۳۵.</ref> سیاست خارجی سلسلهای راهبرد یا اعمال است که تصمیمگیران حکومتی برای دستیابی به اهدافی معین در چارچوب منافع ملی و در ارتباط با دیگر کشورها یا نهادهای بینالمللی برنامهریزی میکنند.<ref>پلنو و آلتون، فرهنگ روابط بینالملل، ۳۴.</ref> این اصطلاح با مفاهیمی مانند روابط بینالملل و [[سیاست بینالملل]] بهکار گرفته میشود. روابط بینالملل، مشتمل بر انواع روابط سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، بازرگانی و غیر آن است که امروزه علاوه بر دولتها، دیگر بازیگران ملی و فراملی نظیر شرکتهای چندملیتی و سازمانهای بینالمللی نیز در آن ایفای نقش میکنند.<ref>علیبابایی، فرهنگ روابط بینالملل، ۱۷۶–۱۷۸.</ref> هدف در سیاست خارجی مطالعه تصمیمات (decisions) و عمل (actin) و نیز شرایط و متغیرهایی است که تعیین هدفها و کنشهای [[دیپلماتیک]] را تحت تأثیر قرار میدهد؛ ولی هدف در سیاست بینالملل مطالعه کنشها (مشتمل بر تصمیمها و سیاستهای) یک یا چند کشور و کنش متقابل میان دو یا چند کشور است.<ref>مقتدر، سیاست بینالملل و سیاست خارجی، ۳۴.</ref> | |||
در | دولتها در سیاست خارجی به دو عامل اهداف و ابزار رسیدن به آن اهداف، توجه میکنند<ref>تاجیک، سیاست خارجی، ۷.</ref> که تحت تأثیر عواملی چون هنجارها، ارزشها، منافع ملی، موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیک، هدفها و نیازهای امنیتی، سلیقه سیاستگزاران، [[احزاب]] و نخبگان است.<ref>قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، ۱۰۲–۱۰۴.</ref> سیاست خارجی ادامه [[سیاست داخلی]] است. بر این مبنا، مختصات نظام سیاسی از لحاظ ساختاری و رفتاری میتواند نقش مؤثری در شیوه تبیین منافع، راهبردها و اهداف ایفا کند.<ref>علیبابایی، فرهنگ روابط بینالملل، ۲۱۸.</ref> در واقع برجستهترین عاملی که سیاست داخلی را از سیاست خارجی متمایز میکند، عنصر حاکمیت است. در سیاست داخلی میتوان دو مفهوم [[استقلال]] و [[آزادی]] در اجرای تصمیمها را بهخوبی مشاهده کرد<ref>بهزادی، اصول روابط بینالملل و سیاست خارجی، ۸۳–۸۴.</ref>؛ ولی [[حاکمیت]] در عرصه سیاست خارجی، به معنای آزادی از سلطه و آمریّت دیگر کشورهاست<ref>عالم، بنیادهای علم سیاست، ۱۴۵.</ref> و در عمل، حاکمیت کشور با حاکمیت و قدرت دیگر کشورها<ref>ابوالحمد، مبانی سیاست، ۱۶۴.</ref> و تعهداتی که خود کشورها میپذیرند<ref>عالم، بنیادهای علم سیاست، ۱۴۵.</ref> محدود میشود. | ||
در روابط بینالملل و سیاست خارجی دو نگرش اصلی واقعگرایانه و آرمانگرایانه وجود دارد. در نگرش واقعگرایانه بر تأمین مصالح ملی به هر قیمتی تأکید میشود و این خود نیازمند برخورداری از حداکثر منابع قدرت است؛ اما در نگرش آرمانگرایانه به جای قدرت، بر [[حقوق بینالمللی]] و هنجارها و ارزشهای اخلاقی تأکید میشود و آرمانگرایان بر آناند تا دولتها را در سطح بینالملل به صلح و همکاری و آرامش برسانند.<ref>دهقانی فیروزآبادی، ۱۸–۱۹ و ۲۸–۳۱.</ref> افزون بر این دو نگرش، دیدگاهی میانه که آمیزهای از واقعگرایی و آرمانگرایی است وجود دارد که [[امامخمینی]] با آن موافق بود و با توجه به شرایط داخلی و بینالمللی و منافع کشور از آن استفاده میکرد.<ref>رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۶۹.</ref> ایشان با اینکه آرمانگرا و خواستار برقراری [[صلح]] و [[عدالت]] در سرتاسر جهان، حاکمیت [[دین اسلام]]، رفع [[ظلم]] و خروج مستضعفان از زیر سلطه قدرتهای بزرگ بود،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۶۳ و ۱۷/۴۳۴.</ref> بر لزوم برقراری ارتباط و مراوده با همه کشورهای جهان به استثنای یک یا دو دولت فاقد مشروعیت تأکید میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۹۳ و ۴۱۳.</ref> | |||
== پیشینه == | |||
از نگاه [[تاریخ]] مدون، در دوران پیش از [[میلاد مسیح]]، اقوام ایرانی تماسهایی با دولتهای گوناگون ازجمله با دولتهای [[مصر]]، [[یونان]] و [[چین]] داشتهاند؛ اما بهطور مشخص در تاریخ روابط بینالملل، [[کوروش هخامنشی]] را باید بنیانگذار قدیمیترین شکل روابط سیاسی و خارجی در [[جهان]] دانست. در دوران پارتها و ساسانیان نیز طبقه حاکم، وقت زیادی را صرف سیاست خارجی میکردند.<ref>علیبابایی، تاریخ سیاست خارجی، ۸–۱۰.</ref> در [[دوره اسلامی]] سیاست خارجی در معنای عام خود با [[هجرت پیامبر اکرم(ص)]] به [[مدینه]] و شکلگرفتن حکومتی به [[رهبری]] آن حضرت و پیمان با چند [[قبیله یهودی]] آغاز شد و با فرستادن نامههای ایشان به سران کشورهایی چون ایران و روم و دعوت آنان به [[اسلام]]،<ref>حمیدالله، نامهها و پیمانهای سیاسی حضرت محمد (ص) و اسناد صدر اسلام، ۷۵–۷۶.</ref> گسترش یافت. | |||
پس از رواج اسلام در ایران، روابط خارجی ایران به صورت مستقل، حدود شش قرن متوقف شد؛ ولی پس از سقوط خلافت عباسی دوره جدیدی از استقلال ایران آغاز شد. با فروپاشی [[سلسله صفویه]] نیز کمکم ایران صحنه تاخت و تاز [[روسیه]] و [[بریتانیا]] گردید. سیاستمداران قاجاریه برای مقابله با روسیه، امتیازات زیادی به [[فرانسه]] و سپس [[انگلستان]] دادند.<ref>علیبابایی، تاریخ سیاست خارجی، ۱۲–۱۵.</ref> در دوره [[رضاشاه پهلوی]]، اصلیترین محور دیپلماسی ایران، ایجاد توازن میان [[شوروی]] و انگلیس بود و در این راستا، سیاستِ توجه به نیروی سوم که همان [[آلمان]] هیتلری بود، مد نظر قرار گرفت.<ref>علیبابایی، تاریخ سیاست خارجی، ۱۶؛ محمدی، مروری بر سیاست، ۶۶.</ref> | |||
پس از برکناری [[رضاشاه]] و روی کارآمدن محمدرضا پهلوی، سیاست خارجی ایران، شاهد ظهور دو گفتمان موازنه منفی و موازنه مثبت (ناسیونالیسم مثبت) شد. از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲، نظام حکومتی ایران، به نظام مشروطه، نزدیک بود و قدرت اجرایی در اختیار نخستوزیر و هیئت دولت قرار داشت.<ref>مهدوی، صحنههایی از تاریخ، ۳۰۷–۳۰۹.</ref> در این دوره، سیاست خارجی ایران با مسائلی مانند اشغال ایران به دست متفقین و [[ملیشدن صنعت نفت]] روبهرو شد<ref>پورقلی، سیاست خارجی ایران قبل و بعد از انقلاب، ۳۲.</ref> و موازنه منفی در این دوران، گفتمان حاکم بر سیاست خارجی ایران بود. این گفتمان را [[محمد مصدق]] در سال ۱۳۲۳، هنگامی که شوروی خواستار امتیاز نفت شمال شد، مطرح کرد.<ref>مهدوی، سیاست خارجی، ۱۶۱–۱۶۳.</ref> | |||
البته پیش از وی، [[سیدحسن مدرس]] چنین سیاستی را با عنوان «سیاست موازنه عدمی» مطرح کرد و بر این باور بود که باید توازن عدمی در مقابل توازن وجودی را مراعات کرد و هیچگونه قدرت و سلطه خارجی را نپذیرفت.<ref>مزینانی، سرگذشت، ۴۳۸.</ref> موازنه منفی در پی حفظ استقلال از طریق پایاندادن به سلطه متفقین<ref>تاجیک، سیاست خارجی، ۶۹.</ref> و بیطرفی در میان نیروهای بزرگ جهانی برای حفظ منافع ملی بود.<ref>آقابخشی و افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ۴۴۴.</ref> پس از [[کودتای ۲۸ مرداد]] ۱۳۳۲ و تسلط کامل محمدرضا پهلوی بر اوضاع ایران، سیاست خارجی ایران به سمت موازنه مثبت تغییر کرد که عنصر اساسی آن همسویی و همبستگی بیشتر با کشورهای غربی بهویژه [[آمریکا]] و انگلستان بود.<ref>ازغندی، روابط خارجی ایران، ۲۴۱.</ref> با افزایش تنش میان دو ابرقدرت آمریکا و [[شوروی]] در دوران جنگ سرد، ثبات و امنیت ایران به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی، مورد توجه غرب قرار گرفت. سیاست آمریکا پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، حمایت همهجانبه از حکومت محمدرضا پهلوی و تبدیل آن به ژاندارم منطقه بود.<ref>تاجیک، سیاست خارجی، ۳۷–۳۸.</ref> | |||
با تأسیس [[نظام جمهوری اسلامی]] به [[رهبری امامخمینی]]، سیاست خارجی ایران بر اساس روابط انسانی و دوستی با همه ملتها،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۴.</ref> رد ظلم و تحمیل<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۳۸ و ۴۱۱.</ref> و بر مبنای حفظ [[آزادی]] و [[استقلال]] کشور و نیز حفظ مصالح و منافع ملت ایران،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۱۴.</ref> پایهگذاری شد. امامخمینی با تأکید بر اهمیت زیاد این حوزه، [[اسلام]] را دارای یک نظام اجتماعی و حکومتی که خواهان برقراری ارتباط با کشورهای جهان است دانسته،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۴۱۳.</ref> روابط صحیح با دیگر ملتها و دولتها را رابطهای معرفی میکرد که بر پایه معنویت و انسانیت شکل گرفته باشد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۴۷ و ۱۱/۱۴.</ref>؛ زیرا سیاست خارجی در پی این هدف است که منافع ملی را در صحنه جهانی و بینالمللی و امنیت ملی را با کمترین هزینه تأمین کرده و کشور را در کوتاهترین زمان ممکن به اهداف توسعه مطلوب برساند.<ref>روحانی، اندیشههای سیاسی اسلام، ۲/۵۴.</ref> به این دلیل امامخمینی وظیفه مسئولان سیاست خارجی در جمهوری اسلامی را بسیار سنگین میدانست و آنان را به حفظ استقلال و منافع کشور، رابطه نیکو با کشورهای اسلامی و دولتهایی که در امور ایران دخالت نمیکنند، وابستهنبودن به قدرتها و به اتحاد توصیه میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۷.</ref> و از آنان میخواست تا در برابر ناملایمتها و انتقادها، میزان تحمل و صبر خود را بالا ببرند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰.</ref> | |||
با | |||
اهداف فراملی که از ماهیت و هویت اسلامی نظام اسلامی نشئت میگیرند، برای شکلدادن به محیط خارجی مناسب و ایجاد شرایط مطلوب بینالمللی و در نهایت تأمین منافع ملی | == اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران == | ||
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اصولی ثابت و پایدار استوار است که در عرصه بینالمللی راهنمای رفتار و کنش سیاست خارجی قرار میگیرد.<ref>دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۲۹.</ref> این اصول دربرگیرنده باورها و اعتقادات جمهوری اسلامی دربارهٔ واقعیتها یا علیتها و صحت عمل و رفتار در حوزه تعاملات و نظام بینالمللی است که از دین اسلام برخاسته و با توجه به قانون اساسی و [[سخنان امامخمینی]] و عملکرد ایران اتخاذ شده<ref>دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۲۸.</ref> و مهمترین آنها عبارت است از: | |||
=== نفی سلطه === | |||
اصل نفی سلطه و به تعبیری، «عزت» در چارچوب سیاست خارجی [[جمهوری اسلامی ایران]]، جایگاهی ویژه دارد و در فصل دهم اصل ۱۵۲ [[قانون اساسی]]، از آن با عنوان «نفی هر گونه سلطهگری و سلطهپذیری و عدم تعهد» یادشده است. امامخمینی دربارهٔ اصل نفی سلطه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی با استناد به آموزههای الهی و قاعده نفی سبیل،<ref>نساء، ۱۴۱.</ref> بر تسلطنداشتن بیگانگان تأکید فراوان کرده<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۰۹؛ ۴/۳۱۷ و ۲۱/۸۲.</ref> و هر گونه رابطه سیاسی، اقتصادی و غیر آن را که موجب سلطه بیگانگان بر جامعه اسلامی شود، [[حرام]] دانستهاست<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۲.</ref> {{ببینید|نفی سبیل}}. اصل ۱۵۳ قانون اساسی نیز هر گونه قراردادی که موجب سلطه [[بیگانگان]] بر منابع طبیعی، اقتصادی، [[فرهنگ]]، [[ارتش]] و دیگر شئون کشور گردد، ممنوع کردهاست. امامخمینی معتقد است [[انقلاب اسلامی ایران]] بر مبنای آموزههای اسلامی از وابستگی به شرق و غرب رهایی یافته و همانند انقلاب انبیا (ع) تنها وابسته به مبدأ [[وحی]] است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۰۹ و ۱۴۶–۱۴۷.</ref> | |||
انقلاب اسلامی، اندیشه لزوم وابستگی به شرق یا غرب، در جهان امروز را برهم زد و میتوان گفت سیاست نه شرقی و نه غربی را بنیان نهاد.<ref>هاشمی رکاوندی، امامخمینی و سیاست خارجی، ۶۹.</ref> امامخمینی معتقد بود هر دو [[ابرقدرت]] شرق و غرب به دنبال نابودی ملتهای مستضعفاند و جمهوری اسلامی باید از مستضعفان جهان پشتیبانی کند و در صدور انقلاب خود بکوشد؛ زیرا اسلام میان کشورهای مسلمان فرقی نمیگذارد و پشتیبان تمام [[مستضعفان]] جهان است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۲.</ref> به اعتقاد ایشان مسئولان جمهوری اسلامی ایران باید بدانند که غرب و شرق زمانی آرام خواهند نشست که آنان را از هویت اسلامیشان بیرون آورند؛ بنابراین نباید از ارتباط با آنان خشنود شوند یا از قطع ارتباط با آنان رنجور گردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۲۸.</ref> ایشان خطر سلطه کمونیسم جهانی را همانند قدرتهای جهانخوار غرب به سرکردگی آمریکا میدانست و بر ستیز با هر دو تأکید داشت و خطر آمریکا را چنان جدی میدانست که کوچکترین غفلت در این زمینه میتواند به نابودی کشور بینجامد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۲.</ref> ایشان روابط حسنه با این کشور را مستلزم رعایت شروطی نظیر احترام متقابل، احترام به مصالح و [[استقلال]] ایران، زورنگفتن و ظلمنکردن و عدم مداخله در امور داخلی ایران میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۳۳ و ۵/۱۴۸، ۱۵۷، ۱۸۲، ۲۰۵.</ref> {{ببینید|امریکا}}. | |||
=== دعوت به حق === | |||
در اصل هشتم [[قانون اساسی]] جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر را وظیفهای همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت قرار دادهاست. اصل دعوت به اسلام و آموزههای اسلامی با تعبیر صدور انقلاب رواج یافت. امامخمینی بر آن بود که صدور انقلاب، نه با شمشیر، بلکه باید با [[تبلیغ]] باشد، به گونهای که تبلیغات ضداسلامی [[کمونیستها]] و دیگران را خنثی کرده، فرهنگ انقلاب و اسلام ناب محمدی را در سراسر جهان گسترش دهد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۷۲.</ref>؛ از اینرو [[جمهوری اسلامی ایران]] اصل دعوت را در سیاست خارجی خود گنجاند و آن را زمینهساز تحقق صدور انقلاب به عنوان یکی از رسالتهای جهانی خود قرار داد<ref>مجرد، تأثیر انقلاب اسلامی بر سیاست بینالملل، ۹۹.</ref> {{ببینید|صدور انقلاب}}. | |||
=== مبارزه با ظلم و حمایت از محرومان === | |||
جمهوری اسلامی ایران خود را ملزم و متعهد میداند که در هر نقطهای از دنیا از حقوق مسلمانان دفاع کند و در حد توان، مانع تجاوز و تعدی به آنان شود.<ref>صفوی همامی، کالبدشکافی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۱۲.</ref> امامخمینی خواهان [[صلح]] برای تمام مردم دنیا اعم از مسلمان و غیر مسلمان بود و تندادن به ظلم را [[حرام]] میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۱۷.</ref> {{ببینید|ظلم}} و دفاع از [[کشور اسلامی]]، نوامیس و حقوق همه مسلمانان جهان را در صورتی که در تهدید دشمنان اسلام قرار گیرند، بر همه واجب میدانست.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۱.</ref> جمهوری اسلامی به همراه [[مبارزه]] با استکبار و استعمار، خود را موظف به حمایت از مستضعفان جهان و جنبشهای آزادیبخشی میداند که با مستکبران و استعمارگران مبارزه میکنند.<ref>دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۳.</ref> در اصل سوم قانون اساسی نیز به تنظیم سیاست خارجی بر اساس حمایت از مستضعفان و اصل ۱۵۴ بر حمایت از مبارزه حقطلبانه آنان اشاره شدهاست. امامخمینی خود و ملت ایران را پشتیبان مستضعفان همه نقاط دنیا میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۴۸ و ۲۰/۳۴۵.</ref> {{ببینید|مستضعفان|نهضتهای اسلامی}} و با اشاره به وعده خداوند که پیروزی نهایی از آن مستضعفان است،<ref>قصص، ۵.</ref> آنان را به قیام علیه مستکبران، تمسک به [[اسلام]] و الگوبرداری از مبارزات مردم ایران دعوت میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۹۲.</ref> {{ببینید|قیام|استکبار|استعمار و استثمار}}. | |||
=== احترام متقابل و همزیستی مسالمتآمیز === | |||
[[امامخمینی]] بر اساس عزتمندی مسلمانان و لزوم پرهیز از ظلم و تندادن به آن، روابط خارجی کشور را نیز بر مبنای احترام متقابل ترسیم میکرد و مصالح ملت را در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، معیار برقراری رابطه و انعقاد قرارداد با دیگر کشورها برمیشمرد و از روابط حسنه با کشورهایی که این معیار را رعایت کنند حمایت میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۸ و ۳۷۹.</ref> جمهوری اسلامی ایران در صحنه بینالمللی و تعامل با دیگر کشورها، همواره رفتاری مسالمتآمیز و صلحجویانه داشته و نه تنها دست به توسعهطلبی و تجاوزگری نزده، بلکه همیشه آن را محکوم کرده و زشت دانستهاست.<ref>دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۴–۱۳۵.</ref> در همین راستا امامخمینی ملاک رفتار در سیاست خارجی را حسن همجواری، حسن نیت و حسن رفتار با همه کشورها میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۷۳.</ref> ایشان همچنین به روابط مسالمتآمیز با کشورهای منطقه و اسلامی اهمیت فراوان میداد و آنان را بر اساس احکام دین به حسن همجواری و [[برادری اسلامی]] دعوت میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۲۳.</ref> | |||
=== عدم تعهد به غرب و شرق === | |||
اصل نه شرقی نه غربی یکی از اصول بنیادی و مبانی رفتاری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است.<ref>دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۳۵۴.</ref> در مقطعِ جهان دوقطبی، امامخمینی معتقد بود نباید با هیچیک از دو ابرقدرت آمریکا و شوروی سازش کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۳۹–۳۴۰ و ۱۵/۳۳۹.</ref> ایشان سیاست نه شرقی نه غربی را مایه دوام جمهوری اسلامی ایران میدانست و عدول از آن را [[خیانت]] به اسلام و مسلمانان و باعث زوال عزت، اعتبار، استقلال کشور و ملت میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۵.</ref> و تأکید داشت که [[دولت اسلامی ایران]]، آزاد و مستقل خواهد بود و به سوی غرب و شرق گرایش و تعهد نخواهد داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۸۸.</ref> ایشان از مسئولان کشور میخواست در تمام زمینههای داخلی و خارجی، شعار نه شرقی نه غربی را حفظ و گروندگان به شرق و غرب را هدایت یا منزوی و استیضاح کنند؛ زیرا حضور چنین افرادی در عرصه مسئولیتهای حساس، سبب تباهی کشور میشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۳–۳۶۴.</ref> | |||
=== احیای هویت اسلامی مسلمان === | |||
امامخمینی بهصراحت از سرمایهگذاری همهجانبه جمهوری اسلامی ایران برای احیای هویت اسلامیِ مسلمانان سخن میگفت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۹۱.</ref> و همواره از مسلمانان میخواست که از خواب برخیزند و اسلام و کشورهای اسلامی را از دست استعمارگران رهایی بخشند و مقدرات خود را به دست گیرند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۶۰ و ۱۵/۵۹–۶۰.</ref> {{ببینید|هویت|استقلال}}. از اینرو ایشان سخت مخالف رابطه با رژیم اشغالگر اسرائیل بود و رابطه با آن را به دلیل ماهیت نژادپرستانه و غاصبانه آن و در حال جنگ با مسلمانانبودن در هر صورتی، نفی میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۴۸، ۳۴۰، ۳۸۰ و ۵۲۱.</ref> {{ببینید|رژیم اشغالگر قدس}}. | |||
در همین راستا و در تأکید بر اصل اولویت رابطه با [[کشورهای اسلامی]]، امامخمینی معتقد بود که باید روابط جمهوری اسلامی ایران با دولتهای اسلامی قوی باشد و دولتهای اسلامی به منزله یک دولت باشند؛ زیرا در صورت اتحاد میتوانند به قدرتی بزرگتر در مقابل دیگر قدرتها تبدیل شوند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۹۹.</ref> ایشان به مشترکات اسلامی در روابط، توجه خاص داشت و از اینرو برای رابطه با دولتهای همسایه و اسلامی اهمیت و اولویت قائل بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۳۷ و ۵۱۰.</ref>؛ چنانکه وابستگی دولتهای اسلامی به آمریکا و شوروی را مخالف حکم قرآن میشمرد و یکی از اشتباههای کشورهای اسلامی را این میدانست که به جای اتکال به خدا، به [[شوروی]] و [[آمریکا]] تکیه کردهاند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۸۳–۲۸۴.</ref> | |||
== اهداف سیاست خارجی == | |||
با توجه به اهداف و منافع ملی ذکرشده در اصول دوم و سوم [[قانون اساسی]] جمهوری اسلامی ایران، اهداف سیاست خارجی [[ایران]] به دو دسته ملی و فراملی یا اسلامی تقسیم میشود. اهداف ملی، ارزشها و منافع درونسرزمینی و ارزشهای کسبشده و داراییهای کشور مانند بقا و [[امنیت|امنیت ملی]]، [[استقلال]] و حاکمیت ملی و کسب و افزایش قدرت ملی است که [[جمهوری اسلامی ایران]] در مناسبات و تعاملات بینالمللی پیگیری میکند.<ref>دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۴۷–۱۴۸.</ref> امامخمینی استقلال ملی را یکی از بنیادهای اسلام میخواند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۲.</ref> و ارزش حیات را منوط به داشتن استقلال و [[آزادی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۱۹.</ref> و سیاست خارجی دولت اسلامی را حفظ استقلال، آزادی ملت، دولت و کشور<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۱۱.</ref> میدانست. | |||
اهداف فراملی که از ماهیت و هویت اسلامی نظام اسلامی نشئت میگیرند، برای شکلدادن به محیط خارجی مناسب و ایجاد شرایط مطلوب بینالمللی و در نهایت تأمین منافع ملی بهطور غیر مستقیم است و شامل این مصادیق میشود: | |||
# حفظ کیان [[اسلام]]؛ | # حفظ کیان [[اسلام]]؛ | ||
# تأمین سعادت بشری؛ | # تأمین سعادت بشری؛ | ||
# [[وحدت]] جهان اسلام؛ | # [[وحدت]] جهان اسلام؛ | ||
# تشکیل [[جامعه جهانی اسلامی]]؛ | # تشکیل [[جامعه جهانی اسلامی]]؛ | ||
# [[صدور انقلاب]] <ref>دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، | # [[صدور انقلاب]].<ref>دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۵۹–۱۶۰.</ref> | ||
[[امامخمینی]] ملت ایران را پشتیبان ملتهای ستمدیده معرفی و بر حمایت از تمامی نهضتهای آزادیبخشی که در راه خدا و حق و حقیقت مبارزه میکنند، تأکید میکرد <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۳۸.</ref> {{ببینید|نهضتهای اسلامی}}. ایشان بر آن بود که مشکل مسلمانان، از جانب حاکمان آنان <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/ | [[امامخمینی]] ملت ایران را پشتیبان ملتهای ستمدیده معرفی و بر حمایت از تمامی نهضتهای آزادیبخشی که در راه خدا و حق و حقیقت مبارزه میکنند، تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۳۸.</ref> {{ببینید|نهضتهای اسلامی}}. ایشان بر آن بود که مشکل مسلمانان، از جانب حاکمان آنان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۳۸–۴۳۹.</ref> و متحدنبودنِ مسلمانان، ناشی از عملکرد برخی از سران کشورهای اسلامی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۶۹.</ref> و اختلاف و [[تفرقه]]، طرحی استعماری برای غارت منابع کشورهای اسلامی است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۳.</ref> ایشان ملیگرایی را اساس بدبختی مسلمانان بهشمار میآورد و معتقد بود قدرتهای بزرگ با پیبردن به قدرت [[اسلام]]، حکومتهای فاسد را در کشورهای اسلامی به وجود آوردند و سپس با دست اینها و با ابزار تبلیغ، نژادپرستی و گروهپرستی را در میان مسلمانان تقویت کردند و همه نژادها را در مقابل هم قرار دادند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۸۷.</ref> {{ببینید|ملیگرایی}}. | ||
یکی از اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تلاش برای ایجاد وحدت میان مسلمانان است و جمهوری اسلامی ایران در این زمینه رسالت و نقش خاصی برای خود قائل است.<ref>صفوی همامی، کالبدشکافی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۱۰.</ref> به باور امامخمینی اگر مسلمانان وحدت کلمه داشتند، بیگانگان بر آنان مسلط نمیشدند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۸۳.</ref> و ایران با وحدت اسلامی مصمم است در برابر قدرت شیطانی و متجاوزان به حقوق انسانها بایستد و از مظلومان دفاع و تا برگشت [[قدس]] و [[فلسطین]] به [[مسلمانان]]، از [[لبنان]] و فلسطین حمایت کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۶۲.</ref> ایشان بر مبنای آموزههای دینی در پی سعادت بشر بود و آن را در تبعیت از اسلام میدید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۸۷–۳۸۸، ۵۴۴ و ۷/۱۰۳–۱۰۴.</ref>؛ همچنانکه وحدت دولتها و ملتهای مسلمان و غلبه مستضعفان بر مستکبران جهان از آرمانهای ایشان بهشمار میآمد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۱۷–۱۱۸.</ref> {{ببینید|وحدت}}. | |||
== جایگاه مصلحت و منافع ملی == | |||
==جایگاه مصلحت و منافع ملی== | دربارهٔ [[منافع ملی]]، دیدگاههای مختلفی وجود دارد؛ اما در مجموع منافع ملی شامل تدابیری برای حفظ ارزشهای ملی نظیر استقلال، [[حاکمیت]]، [[تمامیت ارضی]]، [[هویت ملی]]، [[مصالح ملت]]، حفظ نهادهای اساسی، بقا و ارتقای قدرت ملی و افزایش اعتبار کشور است.<ref>صفوی همامی، کالبدشکافی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۸۹.</ref> امامخمینی سیاست کشور را مبتنی بر حفظ آزادی، استقلال و منافع مردم میدانست و آن را اصلی که فدای هیچ اصل دیگر نخواهد شد، میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۶۴.</ref> و سیاست خارجی کشور را مبتنی بر آن میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۱۴.</ref> | ||
تعهد به انجام مسئولیتهای فراملی، آنگونه که اسلام یا هر نظام ایدئولوژیک دیگر | تعهد به انجام مسئولیتهای فراملی، آنگونه که اسلام یا هر نظام ایدئولوژیک دیگر خواستهاست، دستکم در برخی مواضع با محوربودن منافع ملی تزاحم دارد<ref>حقیقت، سیاست خارجی دولت اسلامی از دیدگاه امامخمینی، ۶/۳۵۱.</ref>؛ برای مثال حمایت از تصرّف [[سفارت آمریکا]] در ایران، روابط خصمانه با دولت آمریکا و [[رژیم اسرائیل]]، حمایت از جنبشهای آزادیبخش، صدور [[حکم اعدام سلمان رشدی]] و پیام صریح و تاریخی به آخرین رئیسجمهور اتحاد جماهیر شوروی، به شکل مستقیم یا غیر مستقیم به سیاست تکلیفگرایانه امامخمینی مربوط میشود و منافع ملی مصطلح را در نظر ندارد؛ بر این اساس اگر تکلیف اقتضا کند که کاری صورت بگیرد، باید به آن عمل کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۴۶.</ref> با این نگاه تکلیفگرایانه و عقیدتی بود که آرمانهای امامخمینی مرز و جغرافیا نداشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۶–۸۷ و ۴۴۸.</ref> ایشان به همه مسلمانان و مستضعفان توجه میکرد و با بیان این نکته که امروز، اسلام در برابرکفر و منطق در برابر زور، واقع شدهاست، | ||
نهضت اسلامی ایران را پیش از اینکه ایرانی باشد، اسلامی و نهضت [[مستضعفان]] جهان | نهضت اسلامی ایران را پیش از اینکه ایرانی باشد، اسلامی و نهضت [[مستضعفان]] جهان بهشمار میآورد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۱۰.</ref>؛ البته این به معنای رودررویی امامخمینی با همه کشورهای جهان نبود، بلکه خود ایشان بارها بر روابط مسالمتآمیز با همه کشورها و حسن همجواری تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۷۳؛ ۱۷/۳۲۳، ۳۹۶ و ۱۸/۳۲۳.</ref>؛ همانگونه که معتقد به ملاحظه مصلحت در این زمینه بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۶.</ref> در نظر گرفتن مصلحت در سیاست خارجی به این معناست که مسئولان کشور باید به گونهای در امور بینالمللی تصمیم بگیرند که به عزت اسلام و کشور خدشهای وارد نشود.<ref>تقوی، مصلحت در سیاست خارجی با تأکید براندیشه امامخمینی، ۵۸۹.</ref> نمونه روشن مصلحتسنجی در عملکرد امامخمینی، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد بود. ایشان بر خلاف میل باطنیاش، پذیرش این قطعنامه را به مصلحت اسلام، نظام و انقلاب دانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۹۲.</ref> {{ببینید|قطعنامه ۵۹۸}}. | ||
[[امامخمینی]] رابطه با سازمانهای بینالمللی و حضور در آنها را که پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] تحت تأثیر وضع جدید ضعیف شده | == ابزارهای سیاست خارجی == | ||
==پانویس== | دولتها برای تحقق اهداف و منافع از ابزارهای گوناگون مانند دیپلماسی، حربههای نظامی، اقتصادی و فرهنگی استفاده میکنند.<ref>قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، ۲۰۶.</ref> امامخمینی نیز به این ابزارها توجه کردهاست؛ چنانکه برای آزادی [[فلسطین]]، خواستار بهرهبرداری از ابزار سیاسی و اقتصادی علیه رژیم اسرائیل بود و از دولتهای اسلامی میخواست که با توبیخ و تهدید و قطع رابطه، کشورهای دیگر را علیه این رژیم وادار به همراهی کنند و همانگونه که میتوانند با استفاده از سلاحهای اقتصادی مانند نفت و دیگر امکانات، رژیم اسرائیل و حامیان آن را تحت فشار قرار دهند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲.</ref> دولتها در مواجهه با یکدیگر غالباً از ابزار [[دیپلماسی]] و اقتصادی بهره میبرند؛ اما آنچه در برابر ملتها کاربرد دارد، ابزار فرهنگی و تبلیغاتی است<ref>قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، ۲۱۵.</ref> و امامخمینی بر استفاده از ابزار فرهنگی و تبلیغی در جهت صدور انقلاب و گسترش اسلام تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۸۶ و ۱۸/۷۲.</ref> و معتقد بود باید بدون توجه به غرب حیلهگر و شرق متجاوز و فارغ از دیپلماسی حاکم بر جهان، در صدد تحقق فقه عملی اسلام برآمد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۹۲.</ref> | ||
[[امامخمینی]] رابطه با سازمانهای بینالمللی و حضور در آنها را که پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] تحت تأثیر وضع جدید ضعیف شده بود،<ref>مصفا و امین منصور، نقش جمهوری اسلامی ایران، ۱۹–۲۰.</ref> منع نمیکرد؛ اما چنین سازمانهایی را مانند سازمان ملل متحد و [[شورای امنیت]] ساخته و پرداخته [[ابرقدرتها]] و در خدمت منافع آنان میشمرد؛ چنانکه «[[حق وتو]]» را ابزاری برای تأمین مصالح قدرتهای بزرگ، بهشمار میآورد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۷.</ref> ایشان از اینکه سازمانهای بینالمللی در خدمت ابرقدرتها قرار دارند، بهشدت ابراز تأسف کردهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۵۰.</ref> {{ببینید|سازمان ملل متحد}}. | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
==منابع== | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* قرآن کریم. | * قرآن کریم. | ||
خط ۶۴: | خط ۷۸: | ||
* آقابخشی، علی و مینو افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار، چاپ سوم، ۱۳۸۹ش. | * آقابخشی، علی و مینو افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار، چاپ سوم، ۱۳۸۹ش. | ||
* ابوالحمد، عبدالحمید، مبانی سیاست (جامعهشناسی سیاسی)، تهران، توس، چاپ هفتم، ۱۳۷۶ش. | * ابوالحمد، عبدالحمید، مبانی سیاست (جامعهشناسی سیاسی)، تهران، توس، چاپ هفتم، ۱۳۷۶ش. | ||
* ازغندی، علیرضا، روابط خارجی ایران (دولت دستنشانده) | * ازغندی، علیرضا، روابط خارجی ایران (دولت دستنشانده) ۱۳۵۷–۱۳۲۰، تهران، قومس، چاپ نهم، ۱۳۸۸ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | * امامخمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه | * امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | ||
* بهزادی، حمید، اصول روابط بینالملل و سیاست خارجی، تهران، دهخدا، ۱۳۶۸ش. | * بهزادی، حمید، اصول روابط بینالملل و سیاست خارجی، تهران، دهخدا، ۱۳۶۸ش. | ||
* پلنو، جک. سی و روی آلتون، فرهنگ روابط بینالملل، ترجمه ابوالفضل رئوف، تهران، سرای عدالت، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. | * پلنو، جک. سی و روی آلتون، فرهنگ روابط بینالملل، ترجمه ابوالفضل رئوف، تهران، سرای عدالت، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. | ||
* پورقلی، محسن، سیاست خارجی ایران قبل و بعد از انقلاب، اداره آموزش عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه، ۱۳۷۸ش. | * پورقلی، محسن، سیاست خارجی ایران قبل و بعد از انقلاب، اداره آموزش عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه، ۱۳۷۸ش. | ||
* تاجیک، محمدرضا، سیاست خارجی عرصه فقدان تصمیم و تدبیر، | * تاجیک، محمدرضا، سیاست خارجی عرصه فقدان تصمیم و تدبیر، تهران، فرهنگ گفتمان، چاپ اول، ۱۳۸۳ش. | ||
* تقوی، سیدمحمدناصر، مصلحت در سیاست خارجی با تأکید | * تقوی، سیدمحمدناصر، مصلحت در سیاست خارجی با تأکید براندیشه امامخمینی، مجله سیاست خارجی، شماره ۴۷، ۱۳۷۷ش. | ||
* حقیقت، سیدصادق، سیاست خارجی دولت اسلامی از دیدگاه امامخمینی، چاپشده در امامخمینی و حکومت اسلامی، نهادهای سیاسی و اصول مدنی، تهران، مؤسسه | * حقیقت، سیدصادق، سیاست خارجی دولت اسلامی از دیدگاه امامخمینی، چاپشده در امامخمینی و حکومت اسلامی، نهادهای سیاسی و اصول مدنی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۷۸ش. | ||
* حمیدالله، محمد، | * حمیدالله، محمد، نامهها و پیمانهای سیاسی حضرت محمد (ص) و اسناد صدر اسلام، ترجمه سیدمحمد حسینی، تهران، سروش، چاپ اول، ۱۳۷۴ش. | ||
* دهقانی فیروزآبادی، سیدجلال، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران، سمت، چاپ چهارم، ۱۳۹۱ش. | * دهقانی فیروزآبادی، سیدجلال، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران، سمت، چاپ چهارم، ۱۳۹۱ش. | ||
* رمضانی، روحالله، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ترجمه علیرضا طیب، تهران، نی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. | * رمضانی، روحالله، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ترجمه علیرضا طیب، تهران، نی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. | ||
* روحانی، | * روحانی، حسن، اندیشههای سیاسی اسلام، تهران، کمیل، چاپ اول، ۱۳۸۸ش. | ||
* صفوی همامی، سیدحمزه، کالبدشکافی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران، دانشگاه امامصادق(ع)، چاپ دوم، ۱۳۸۹ش. | * صفوی همامی، سیدحمزه، کالبدشکافی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران، دانشگاه امامصادق (ع)، چاپ دوم، ۱۳۸۹ش. | ||
* عالم، عبدالرحمن، بنیادهای علم سیاست، تهران، نی، چاپ پنجم، ۱۳۷۸ش. | * عالم، عبدالرحمن، بنیادهای علم سیاست، تهران، نی، چاپ پنجم، ۱۳۷۸ش. | ||
* علیبابایی، غلامرضا، تاریخ سیاست خارجی ایران از شاهنشاهی هخامنشی تا به امروز، تهران، درسا، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. | * علیبابایی، غلامرضا، تاریخ سیاست خارجی ایران از شاهنشاهی هخامنشی تا به امروز، تهران، درسا، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. | ||
* علیبابایی، غلامرضا، فرهنگ روابط بینالملل، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ چهارم، ۱۳۸۵ش. | * علیبابایی، غلامرضا، فرهنگ روابط بینالملل، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ چهارم، ۱۳۸۵ش. | ||
* قوام، سیدعبدالعلی، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، تهران، سمت، چاپ دوم، ۱۳۷۲ش. | * قوام، سیدعبدالعلی، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، تهران، سمت، چاپ دوم، ۱۳۷۲ش. | ||
* مجرد، محسن، | * مجرد، محسن، تأثیر انقلاب اسلامی بر سیاست بینالملل، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶ش. | ||
* محمدی، منوچهر، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، اصول و مسائل، تهران، دادگستر، چاپ اول، ۱۳۷۷ش. | * محمدی، منوچهر، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، اصول و مسائل، تهران، دادگستر، چاپ اول، ۱۳۷۷ش. | ||
* محمدی، منوچهر، مروری بر سیاست خارجی دوران پهلوی، تهران، دادگستر، چاپ اول، ۱۳۷۷ش. | * محمدی، منوچهر، مروری بر سیاست خارجی دوران پهلوی، تهران، دادگستر، چاپ اول، ۱۳۷۷ش. | ||
* مزینانی، محمدصادق، سرگذشت، افکار و آثار | * مزینانی، محمدصادق، سرگذشت، افکار و آثار آیةالله شهید سیدحسن مدرس، قم، مؤسسه کتابشناسی شیعه، چاپ اول، ۱۳۹۳ش. | ||
* مصفا، نسرین و جواد امین | * مصفا، نسرین و جواد امین منصور، نقش جمهوری اسلامی ایران در نهادهای منطقهای و بینالمللی، مجله سازمانهای بینالمللی، شماره ۱، ۱۳۹۲ش. | ||
* مقتدر، هوشنگ، سیاست بینالملل و سیاست خارجی، تهران، مفهرس، ۱۳۷۰ش. | * مقتدر، هوشنگ، سیاست بینالملل و سیاست خارجی، تهران، مفهرس، ۱۳۷۰ش. | ||
* مهدوی، عبدالرضا (هوشنگ)، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، | * مهدوی، عبدالرضا (هوشنگ)، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ۱۳۰۰–۱۳۵۷ش، تهران، البرز، چاپ اول، ۱۳۷۳ش. | ||
* مهدوی، عبدالرضا (هوشنگ)، | * مهدوی، عبدالرضا (هوشنگ)، صحنههایی از تاریخ معاصر ایران، مجموعه مقالات، تهران، علمی، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش. | ||
* هاشمی رکاوندی، سیداسماعیل، امامخمینی و سیاست خارجی، مجله یاد ایام، شماره ۳، ۱۳۷۵ش. | * هاشمی رکاوندی، سیداسماعیل، امامخمینی و سیاست خارجی، مجله یاد ایام، شماره ۳، ۱۳۷۵ش. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==پیوند به بیرون== | |||
حسن حسنی، [https://books.khomeini.ir/books/10006/269/ سیاست خارجی]، دانشنامه امامخمینی، ج۶، | == پیوند به بیرون == | ||
حسن حسنی، [https://books.khomeini.ir/books/10006/269/ سیاست خارجی]، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۲۶۹–۲۷۷. | |||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | [[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | ||
[[رده:مقالههای جلد ششم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد ششم دانشنامه]] |