۲۱٬۹۳۶
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
از نگاه [[تاریخ]] مدون، در دوران پیش از [[میلاد مسیح]]، اقوام ایرانی تماسهایی با دولتهای گوناگون ازجمله با دولتهای [[مصر]]، [[یونان]] و [[چین]] داشتهاند؛ اما بهطور مشخص در تاریخ روابط بینالملل، [[کوروش هخامنشی]] را باید بنیانگذار قدیمیترین شکل روابط سیاسی و خارجی در | از نگاه [[تاریخ]] مدون، در دوران پیش از [[میلاد مسیح]]، اقوام ایرانی تماسهایی با دولتهای گوناگون ازجمله با دولتهای [[مصر]]، [[یونان]] و [[چین]] داشتهاند؛ اما بهطور مشخص در تاریخ روابط بینالملل، [[کوروش هخامنشی]] را باید بنیانگذار قدیمیترین شکل روابط سیاسی و خارجی در جهان دانست. در دوران پارتها و ساسانیان نیز طبقه حاکم، وقت زیادی را صرف سیاست خارجی میکردند.<ref>علیبابایی، تاریخ سیاست خارجی، ۸–۱۰.</ref> در دوره اسلامی سیاست خارجی در معنای عام خود با [[هجرت پیامبر اکرم(ص)]] به [[مدینه]] و شکلگرفتن حکومتی به [[رهبری]] آن حضرت و پیمان با چند [[قبیله یهودی]] آغاز شد و با فرستادن نامههای ایشان به سران کشورهایی چون ایران و روم و دعوت آنان به [[اسلام]]،<ref>حمیدالله، نامهها و پیمانهای سیاسی حضرت محمد (ص) و اسناد صدر اسلام، ۷۵–۷۶.</ref> گسترش یافت. | ||
پس از رواج اسلام در | پس از [[ورود اسلام در ایران|رواج اسلام در ایران]]، روابط خارجی ایران به صورت مستقل، حدود شش قرن متوقف شد؛ ولی پس از سقوط [[خلافت عباسی]] دوره جدیدی از استقلال ایران آغاز شد. با فروپاشی [[سلسله صفویه]] نیز کمکم ایران صحنه تاخت و تاز [[روسیه]] و [[بریتانیا]] گردید. سیاستمداران [[قاجاریه]] برای مقابله با روسیه، امتیازات زیادی به [[فرانسه]] و سپس [[انگلستان]] دادند.<ref>علیبابایی، تاریخ سیاست خارجی، ۱۲–۱۵.</ref> در دوره [[رضاشاه پهلوی]]، اصلیترین محور دیپلماسی ایران، ایجاد توازن میان [[شوروی]] و انگلیس بود و در این راستا، سیاستِ توجه به نیروی سوم که همان [[آلمان]] هیتلری بود، مد نظر قرار گرفت.<ref>علیبابایی، تاریخ سیاست خارجی، ۱۶؛ محمدی، مروری بر سیاست، ۶۶.</ref> | ||
پس از برکناری [[رضاشاه]] و روی کارآمدن محمدرضا پهلوی، سیاست خارجی ایران، شاهد ظهور دو گفتمان موازنه منفی و موازنه مثبت (ناسیونالیسم مثبت) شد. از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲، نظام حکومتی ایران، به نظام مشروطه، نزدیک بود و قدرت اجرایی در اختیار نخستوزیر و هیئت دولت قرار داشت.<ref>مهدوی، صحنههایی از تاریخ، ۳۰۷–۳۰۹.</ref> در این دوره، سیاست خارجی ایران با مسائلی مانند اشغال ایران به دست متفقین و [[ملیشدن صنعت نفت]] روبهرو شد<ref>پورقلی، سیاست خارجی ایران قبل و بعد از انقلاب، ۳۲.</ref> و موازنه منفی در این دوران، گفتمان حاکم بر سیاست خارجی ایران بود. این گفتمان را [[محمد مصدق]] در سال ۱۳۲۳، هنگامی که شوروی خواستار امتیاز نفت شمال شد، مطرح کرد.<ref>مهدوی، سیاست خارجی، ۱۶۱–۱۶۳.</ref> | پس از برکناری [[رضاشاه]] و روی کارآمدن محمدرضا پهلوی، سیاست خارجی ایران، شاهد ظهور دو گفتمان موازنه منفی و موازنه مثبت (ناسیونالیسم مثبت) شد. از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲، نظام حکومتی ایران، به نظام مشروطه، نزدیک بود و قدرت اجرایی در اختیار نخستوزیر و هیئت دولت قرار داشت.<ref>مهدوی، صحنههایی از تاریخ، ۳۰۷–۳۰۹.</ref> در این دوره، سیاست خارجی ایران با مسائلی مانند [[اشغال ایران به دست متفقین]] و [[ملیشدن صنعت نفت]] روبهرو شد<ref>پورقلی، سیاست خارجی ایران قبل و بعد از انقلاب، ۳۲.</ref> و موازنه منفی در این دوران، گفتمان حاکم بر سیاست خارجی ایران بود. این گفتمان را [[محمد مصدق]] در سال ۱۳۲۳، هنگامی که شوروی خواستار امتیاز نفت شمال شد، مطرح کرد.<ref>مهدوی، سیاست خارجی، ۱۶۱–۱۶۳.</ref> | ||
البته پیش از وی، [[سیدحسن مدرس]] چنین سیاستی را با عنوان «سیاست موازنه عدمی» مطرح کرد و بر این باور بود که باید توازن عدمی در مقابل توازن وجودی را مراعات کرد و هیچگونه قدرت و سلطه خارجی را نپذیرفت.<ref>مزینانی، سرگذشت، ۴۳۸.</ref> موازنه منفی در پی حفظ استقلال از طریق پایاندادن به سلطه متفقین<ref>تاجیک، سیاست خارجی، ۶۹.</ref> و بیطرفی در میان نیروهای بزرگ جهانی برای حفظ منافع ملی بود.<ref>آقابخشی و افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ۴۴۴.</ref> پس از [[کودتای ۲۸ مرداد]] ۱۳۳۲ و تسلط کامل محمدرضا پهلوی بر اوضاع ایران، سیاست خارجی ایران به سمت موازنه مثبت تغییر کرد که عنصر اساسی آن همسویی و همبستگی بیشتر با کشورهای غربی بهویژه [[آمریکا]] و انگلستان بود.<ref>ازغندی، روابط خارجی ایران، ۲۴۱.</ref> با افزایش تنش میان دو ابرقدرت آمریکا و [[شوروی]] در دوران جنگ سرد، ثبات و امنیت ایران به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی، مورد توجه غرب قرار گرفت. سیاست آمریکا پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، حمایت همهجانبه از حکومت محمدرضا پهلوی و تبدیل آن به ژاندارم منطقه بود.<ref>تاجیک، سیاست خارجی، ۳۷–۳۸.</ref> | البته پیش از وی، [[سیدحسن مدرس]] چنین سیاستی را با عنوان «سیاست موازنه عدمی» مطرح کرد و بر این باور بود که باید توازن عدمی در مقابل توازن وجودی را مراعات کرد و هیچگونه قدرت و سلطه خارجی را نپذیرفت.<ref>مزینانی، سرگذشت، ۴۳۸.</ref> موازنه منفی در پی حفظ استقلال از طریق پایاندادن به سلطه متفقین<ref>تاجیک، سیاست خارجی، ۶۹.</ref> و بیطرفی در میان نیروهای بزرگ جهانی برای حفظ منافع ملی بود.<ref>آقابخشی و افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ۴۴۴.</ref> پس از [[کودتای ۲۸ مرداد]] ۱۳۳۲ و تسلط کامل محمدرضا پهلوی بر اوضاع ایران، سیاست خارجی ایران به سمت موازنه مثبت تغییر کرد که عنصر اساسی آن همسویی و همبستگی بیشتر با کشورهای غربی بهویژه [[آمریکا]] و انگلستان بود.<ref>ازغندی، روابط خارجی ایران، ۲۴۱.</ref> با افزایش تنش میان دو ابرقدرت آمریکا و [[شوروی]] در دوران جنگ سرد، ثبات و [[امنیت]] ایران به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی، مورد توجه غرب قرار گرفت. سیاست آمریکا پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، حمایت همهجانبه از حکومت محمدرضا پهلوی و تبدیل آن به ژاندارم منطقه بود.<ref>تاجیک، سیاست خارجی، ۳۷–۳۸.</ref> | ||
با تأسیس [[نظام جمهوری اسلامی]] به [[رهبری امامخمینی]]، سیاست خارجی ایران بر اساس روابط انسانی و دوستی با همه ملتها،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۴.</ref> رد ظلم و تحمیل<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۳۸ و ۴۱۱.</ref> و بر مبنای حفظ [[آزادی]] و [[استقلال]] کشور و نیز حفظ مصالح و منافع ملت ایران،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۱۴.</ref> پایهگذاری شد. امامخمینی با تأکید بر اهمیت زیاد این حوزه، [[اسلام]] را دارای یک نظام اجتماعی و حکومتی که خواهان برقراری ارتباط با کشورهای جهان است دانسته،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۴۱۳.</ref> روابط صحیح با دیگر ملتها و دولتها را رابطهای معرفی میکرد که بر پایه معنویت و انسانیت شکل گرفته باشد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۴۷ و ۱۱/۱۴.</ref>؛ زیرا سیاست خارجی در پی این هدف است که منافع ملی را در صحنه جهانی و بینالمللی و امنیت ملی را با کمترین هزینه تأمین کرده و کشور را در کوتاهترین زمان ممکن به اهداف توسعه مطلوب برساند.<ref>روحانی، اندیشههای سیاسی اسلام، ۲/۵۴.</ref> به این دلیل امامخمینی وظیفه مسئولان سیاست خارجی در جمهوری اسلامی را بسیار سنگین میدانست و آنان را به حفظ استقلال و منافع کشور، رابطه نیکو با کشورهای اسلامی و دولتهایی که در امور ایران دخالت نمیکنند، وابستهنبودن به قدرتها و به اتحاد توصیه میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۷.</ref> و از آنان میخواست تا در برابر ناملایمتها و انتقادها، میزان تحمل و صبر خود را بالا ببرند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰.</ref> | با تأسیس [[نظام جمهوری اسلامی]] به [[رهبری امامخمینی]]، سیاست خارجی ایران بر اساس روابط انسانی و دوستی با همه ملتها،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۴.</ref> رد ظلم و تحمیل<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۳۸ و ۴۱۱.</ref> و بر مبنای حفظ [[آزادی]] و [[استقلال]] کشور و نیز حفظ مصالح و منافع ملت ایران،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۱۴.</ref> پایهگذاری شد. امامخمینی با تأکید بر اهمیت زیاد این حوزه، [[اسلام]] را دارای یک نظام اجتماعی و حکومتی که خواهان برقراری ارتباط با کشورهای جهان است دانسته،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۴۱۳.</ref> روابط صحیح با دیگر ملتها و دولتها را رابطهای معرفی میکرد که بر پایه معنویت و انسانیت شکل گرفته باشد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۴۷ و ۱۱/۱۴.</ref>؛ زیرا سیاست خارجی در پی این هدف است که منافع ملی را در صحنه جهانی و بینالمللی و امنیت ملی را با کمترین هزینه تأمین کرده و کشور را در کوتاهترین زمان ممکن به اهداف توسعه مطلوب برساند.<ref>روحانی، اندیشههای سیاسی اسلام، ۲/۵۴.</ref> به این دلیل امامخمینی وظیفه مسئولان سیاست خارجی در جمهوری اسلامی را بسیار سنگین میدانست و آنان را به حفظ استقلال و منافع کشور، رابطه نیکو با کشورهای اسلامی و دولتهایی که در امور ایران دخالت نمیکنند، وابستهنبودن به قدرتها و به اتحاد توصیه میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۷.</ref> و از آنان میخواست تا در برابر ناملایمتها و انتقادها، میزان تحمل و صبر خود را بالا ببرند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰.</ref> | ||
== اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران == | == اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران == | ||
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اصولی ثابت و پایدار استوار است که در عرصه بینالمللی راهنمای رفتار و کنش سیاست خارجی قرار میگیرد.<ref>دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۲۹.</ref> این اصول دربرگیرنده باورها و اعتقادات جمهوری اسلامی دربارهٔ واقعیتها یا علیتها و صحت عمل و رفتار در حوزه تعاملات و نظام بینالمللی است که از دین اسلام برخاسته و با توجه به قانون اساسی و [[سخنان امامخمینی]] و عملکرد ایران اتخاذ شده<ref>دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۲۸.</ref> و مهمترین آنها عبارت است از: | سیاست خارجی [[جمهوری اسلامی ایران]] بر اصولی ثابت و پایدار استوار است که در عرصه بینالمللی راهنمای رفتار و کنش سیاست خارجی قرار میگیرد.<ref>دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۲۹.</ref> این اصول دربرگیرنده باورها و اعتقادات جمهوری اسلامی دربارهٔ واقعیتها یا علیتها و صحت عمل و رفتار در حوزه تعاملات و نظام بینالمللی است که از دین اسلام برخاسته و با توجه به قانون اساسی و [[سخنان امامخمینی]] و عملکرد ایران اتخاذ شده<ref>دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۲۸.</ref> و مهمترین آنها عبارت است از: | ||
=== نفی سلطه === | === نفی سلطه === | ||
اصل نفی سلطه و به تعبیری، «عزت» در چارچوب سیاست خارجی [[جمهوری اسلامی ایران]]، جایگاهی ویژه دارد و در فصل دهم اصل ۱۵۲ [[قانون اساسی]]، از آن با عنوان «نفی هر گونه سلطهگری و سلطهپذیری و عدم تعهد» یادشده است. امامخمینی دربارهٔ اصل نفی سلطه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی با استناد به آموزههای الهی و قاعده نفی | اصل نفی سلطه و به تعبیری، «عزت» در چارچوب سیاست خارجی [[جمهوری اسلامی ایران]]، جایگاهی ویژه دارد و در فصل دهم اصل ۱۵۲ [[قانون اساسی]]، از آن با عنوان «نفی هر گونه سلطهگری و سلطهپذیری و عدم تعهد» یادشده است. امامخمینی دربارهٔ اصل نفی سلطه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی با استناد به آموزههای الهی و [[قاعده نفی سبیل]]،<ref>نساء، ۱۴۱.</ref> بر تسلطنداشتن بیگانگان تأکید فراوان کرده<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۰۹؛ ۴/۳۱۷ و ۲۱/۸۲.</ref> و هر گونه رابطه سیاسی، اقتصادی و غیر آن را که موجب سلطه [[بیگانگان]] بر [[جامعه|جامعه اسلامی]] شود، [[حرام]] دانستهاست<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۲.</ref> {{ببینید|نفی سبیل}}. اصل ۱۵۳ قانون اساسی نیز هر گونه قراردادی که موجب سلطه [[بیگانگان]] بر منابع طبیعی، اقتصادی، [[فرهنگ]]، [[ارتش]] و دیگر شئون کشور گردد، ممنوع کردهاست. امامخمینی معتقد است [[انقلاب اسلامی ایران]] بر مبنای آموزههای اسلامی از وابستگی به شرق و غرب رهایی یافته و همانند انقلاب [[انبیا (ع)]] تنها وابسته به مبدأ [[وحی]] است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۰۹ و ۱۴۶–۱۴۷.</ref> | ||
انقلاب اسلامی، اندیشه لزوم وابستگی به شرق یا غرب، در جهان امروز را برهم زد و میتوان گفت سیاست نه شرقی و نه غربی را بنیان نهاد.<ref>هاشمی رکاوندی، امامخمینی و سیاست خارجی، ۶۹.</ref> امامخمینی معتقد بود هر دو [[ابرقدرت]] شرق و غرب به دنبال نابودی ملتهای مستضعفاند و جمهوری اسلامی باید از مستضعفان جهان پشتیبانی کند و در صدور انقلاب خود بکوشد؛ زیرا اسلام میان کشورهای مسلمان فرقی نمیگذارد و پشتیبان تمام [[مستضعفان]] جهان است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۲.</ref> به اعتقاد ایشان مسئولان جمهوری اسلامی ایران باید بدانند که غرب و شرق زمانی آرام خواهند نشست که آنان را از هویت اسلامیشان بیرون آورند؛ بنابراین نباید از ارتباط با آنان خشنود شوند یا از قطع ارتباط با آنان رنجور گردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۲۸.</ref> ایشان خطر سلطه کمونیسم جهانی را همانند قدرتهای جهانخوار غرب به سرکردگی آمریکا میدانست و بر ستیز با هر دو تأکید داشت و خطر آمریکا را چنان جدی میدانست که کوچکترین غفلت در این زمینه میتواند به نابودی کشور بینجامد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۲.</ref> ایشان روابط حسنه با این کشور را مستلزم رعایت شروطی نظیر احترام متقابل، احترام به مصالح و [[استقلال]] ایران، زورنگفتن و ظلمنکردن و عدم مداخله در امور داخلی ایران میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۳۳ و ۵/۱۴۸، ۱۵۷، ۱۸۲، ۲۰۵.</ref> {{ببینید|امریکا}}. | انقلاب اسلامی، اندیشه لزوم وابستگی به شرق یا غرب، در جهان امروز را برهم زد و میتوان گفت سیاست نه شرقی و نه غربی را بنیان نهاد.<ref>هاشمی رکاوندی، امامخمینی و سیاست خارجی، ۶۹.</ref> امامخمینی معتقد بود هر دو [[ابرقدرت]] شرق و غرب به دنبال نابودی ملتهای مستضعفاند و جمهوری اسلامی باید از مستضعفان جهان پشتیبانی کند و در [[صدور انقلاب]] خود بکوشد؛ زیرا اسلام میان کشورهای مسلمان فرقی نمیگذارد و پشتیبان تمام [[مستضعفان]] جهان است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۲.</ref> به اعتقاد ایشان مسئولان جمهوری اسلامی ایران باید بدانند که غرب و شرق زمانی آرام خواهند نشست که آنان را از هویت اسلامیشان بیرون آورند؛ بنابراین نباید از ارتباط با آنان خشنود شوند یا از قطع ارتباط با آنان رنجور گردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۲۸.</ref> ایشان خطر سلطه کمونیسم جهانی را همانند قدرتهای جهانخوار غرب به سرکردگی [[آمریکا]] میدانست و بر ستیز با هر دو تأکید داشت و خطر آمریکا را چنان جدی میدانست که کوچکترین غفلت در این زمینه میتواند به نابودی کشور بینجامد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۲.</ref> ایشان روابط حسنه با این کشور را مستلزم رعایت شروطی نظیر احترام متقابل، احترام به مصالح و [[استقلال]] ایران، زورنگفتن و ظلمنکردن و عدم مداخله در امور داخلی ایران میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۳۳ و ۵/۱۴۸، ۱۵۷، ۱۸۲، ۲۰۵.</ref> {{ببینید|امریکا}}. | ||
=== دعوت به حق === | === دعوت به حق === | ||
در اصل هشتم [[قانون اساسی | در اصل هشتم [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] دعوت به خیر، [[امر به معروف و نهی از منکر]] را وظیفهای همگانی و متقابل بر عهده [[مردم]] نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت قرار دادهاست. اصل دعوت به اسلام و آموزههای اسلامی با تعبیر صدور انقلاب رواج یافت. امامخمینی بر آن بود که صدور انقلاب، نه با شمشیر، بلکه باید با [[تبلیغ]] باشد، به گونهای که تبلیغات ضداسلامی [[کمونیستها]] و دیگران را خنثی کرده، فرهنگ انقلاب و [[اسلام ناب محمدی]] را در سراسر جهان گسترش دهد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۷۲.</ref>؛ از اینرو [[جمهوری اسلامی ایران]] اصل دعوت را در سیاست خارجی خود گنجاند و آن را زمینهساز تحقق صدور انقلاب به عنوان یکی از رسالتهای جهانی خود قرار داد<ref>مجرد، تأثیر انقلاب اسلامی بر سیاست بینالملل، ۹۹.</ref> {{ببینید|صدور انقلاب}}. | ||
=== مبارزه با ظلم و حمایت از محرومان === | === مبارزه با ظلم و حمایت از محرومان === | ||
جمهوری اسلامی ایران خود را ملزم و متعهد میداند که در هر نقطهای از دنیا از حقوق مسلمانان دفاع کند و در حد توان، مانع تجاوز و تعدی به آنان شود.<ref>صفوی همامی، کالبدشکافی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۱۲.</ref> امامخمینی خواهان [[صلح]] برای تمام مردم دنیا اعم از مسلمان و غیر مسلمان بود و تندادن به ظلم را [[حرام]] میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۱۷.</ref> {{ببینید|ظلم}} و دفاع از [[کشور اسلامی]]، نوامیس و حقوق همه مسلمانان جهان را در صورتی که در تهدید دشمنان اسلام قرار گیرند، بر همه واجب میدانست.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۱.</ref> جمهوری اسلامی به همراه [[مبارزه]] با استکبار و استعمار، خود را موظف به حمایت از مستضعفان جهان و جنبشهای آزادیبخشی میداند که با مستکبران و استعمارگران مبارزه میکنند.<ref>دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۳.</ref> در اصل سوم قانون اساسی نیز به تنظیم سیاست خارجی بر اساس حمایت از مستضعفان و اصل ۱۵۴ بر حمایت از مبارزه حقطلبانه آنان اشاره شدهاست. امامخمینی خود و ملت ایران را پشتیبان مستضعفان همه نقاط دنیا میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۴۸ و ۲۰/۳۴۵.</ref> {{ببینید|مستضعفان|نهضتهای اسلامی}} و با اشاره به وعده خداوند که پیروزی نهایی از آن مستضعفان است،<ref>قصص، ۵.</ref> آنان را به قیام علیه مستکبران، تمسک به [[اسلام]] و الگوبرداری از مبارزات مردم ایران دعوت میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۹۲.</ref> {{ببینید|قیام|استکبار|استعمار و استثمار}}. | جمهوری اسلامی ایران خود را ملزم و متعهد میداند که در هر نقطهای از دنیا از حقوق مسلمانان دفاع کند و در حد توان، مانع تجاوز و تعدی به آنان شود.<ref>صفوی همامی، کالبدشکافی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۱۲.</ref> امامخمینی خواهان [[صلح]] برای تمام مردم دنیا اعم از مسلمان و غیر مسلمان بود و تندادن به ظلم را [[حرام]] میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۱۷.</ref> {{ببینید|ظلم}} و دفاع از [[کشور اسلامی]]، نوامیس و حقوق همه مسلمانان جهان را در صورتی که در تهدید دشمنان اسلام قرار گیرند، بر همه واجب میدانست.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۱.</ref> جمهوری اسلامی به همراه [[مبارزه]] با استکبار و استعمار، خود را موظف به حمایت از مستضعفان جهان و جنبشهای آزادیبخشی میداند که با مستکبران و استعمارگران مبارزه میکنند.<ref>دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۳.</ref> در اصل سوم قانون اساسی نیز به تنظیم سیاست خارجی بر اساس حمایت از مستضعفان و اصل ۱۵۴ بر حمایت از مبارزه حقطلبانه آنان اشاره شدهاست. امامخمینی خود و ملت ایران را پشتیبان مستضعفان همه نقاط دنیا میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۴۸ و ۲۰/۳۴۵.</ref> {{ببینید|مستضعفان|نهضتهای اسلامی}} و با اشاره به وعده خداوند که پیروزی نهایی از آن مستضعفان است،<ref>قصص، ۵.</ref> آنان را به قیام علیه مستکبران، تمسک به [[اسلام]] و الگوبرداری از مبارزات مردم ایران دعوت میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۹۲.</ref> {{ببینید|قیام|استکبار|استعمار و استثمار}}. | ||
=== احترام متقابل و همزیستی مسالمتآمیز === | === احترام متقابل و همزیستی مسالمتآمیز === | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
=== عدم تعهد به غرب و شرق === | === عدم تعهد به غرب و شرق === | ||
اصل نه شرقی نه غربی یکی از اصول بنیادی و مبانی رفتاری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است.<ref>دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۳۵۴.</ref> در مقطعِ جهان دوقطبی، امامخمینی معتقد بود نباید با هیچیک از دو ابرقدرت آمریکا و شوروی سازش کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۳۹–۳۴۰ و ۱۵/۳۳۹.</ref> ایشان سیاست نه شرقی نه غربی را مایه دوام جمهوری اسلامی ایران میدانست و عدول از آن را [[خیانت]] به اسلام و مسلمانان و باعث زوال عزت، اعتبار، استقلال کشور و ملت میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۵.</ref> و تأکید داشت که [[دولت اسلامی ایران]]، آزاد و مستقل خواهد بود و به سوی غرب و شرق گرایش و تعهد نخواهد داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۸۸.</ref> ایشان از مسئولان کشور میخواست در تمام زمینههای داخلی و خارجی، شعار نه شرقی نه غربی را حفظ و گروندگان به شرق و غرب را هدایت یا منزوی و استیضاح کنند؛ زیرا حضور چنین افرادی در عرصه مسئولیتهای حساس، سبب تباهی کشور میشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۳–۳۶۴.</ref> | اصل نه شرقی نه غربی یکی از اصول بنیادی و مبانی رفتاری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است.<ref>دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۳۵۴.</ref> در مقطعِ جهان دوقطبی، امامخمینی معتقد بود نباید با هیچیک از دو ابرقدرت آمریکا و شوروی سازش کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۳۹–۳۴۰ و ۱۵/۳۳۹.</ref> ایشان سیاست نه شرقی نه غربی را مایه دوام جمهوری اسلامی ایران میدانست و عدول از آن را [[خیانت]] به اسلام و مسلمانان و باعث زوال عزت، اعتبار، استقلال کشور و ملت میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۵.</ref> و تأکید داشت که [[دولت اسلامی ایران]]، آزاد و مستقل خواهد بود و به سوی غرب و شرق گرایش و تعهد نخواهد داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۸۸.</ref> ایشان از مسئولان کشور میخواست در تمام زمینههای داخلی و خارجی، [[شعار نه شرقی نه غربی]] را حفظ و گروندگان به شرق و غرب را هدایت یا منزوی و استیضاح کنند؛ زیرا حضور چنین افرادی در عرصه مسئولیتهای حساس، سبب تباهی کشور میشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۳–۳۶۴.</ref> | ||
=== احیای هویت اسلامی مسلمان === | === احیای هویت اسلامی مسلمان === | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
== اهداف سیاست خارجی == | == اهداف سیاست خارجی == | ||
با توجه به اهداف و منافع ملی ذکرشده در اصول دوم و سوم [[قانون اساسی]] | با توجه به اهداف و منافع ملی ذکرشده در اصول دوم و سوم [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]]، اهداف سیاست خارجی [[ایران]] به دو دسته ملی و فراملی یا اسلامی تقسیم میشود. اهداف ملی، ارزشها و منافع درونسرزمینی و ارزشهای کسبشده و داراییهای کشور مانند بقا و [[امنیت|امنیت ملی]]، [[استقلال]] و حاکمیت ملی و کسب و افزایش قدرت ملی است که [[جمهوری اسلامی ایران]] در مناسبات و تعاملات بینالمللی پیگیری میکند.<ref>دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۴۷–۱۴۸.</ref> امامخمینی استقلال ملی را یکی از بنیادهای اسلام میخواند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۲.</ref> و ارزش حیات را منوط به داشتن استقلال و [[آزادی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۱۹.</ref> و سیاست خارجی دولت اسلامی را حفظ استقلال، آزادی ملت، دولت و کشور<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۱۱.</ref> میدانست. | ||
اهداف فراملی که از ماهیت و هویت اسلامی نظام اسلامی نشئت میگیرند، برای شکلدادن به محیط خارجی مناسب و ایجاد شرایط مطلوب بینالمللی و در نهایت تأمین منافع ملی بهطور غیر مستقیم است و شامل این مصادیق میشود: | اهداف فراملی که از ماهیت و هویت اسلامی نظام اسلامی نشئت میگیرند، برای شکلدادن به محیط خارجی مناسب و ایجاد شرایط مطلوب بینالمللی و در نهایت تأمین منافع ملی بهطور غیر مستقیم است و شامل این مصادیق میشود: | ||
# حفظ کیان [[اسلام]] | # حفظ کیان [[اسلام]] | ||
# تأمین سعادت | # تأمین سعادت بشری | ||
# [[وحدت]] جهان | # [[وحدت]] جهان اسلام | ||
# تشکیل [[جامعه جهانی اسلامی]] | # تشکیل [[جامعه جهانی اسلامی]] | ||
# [[صدور انقلاب]].<ref>دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۵۹–۱۶۰.</ref> | # [[صدور انقلاب]].<ref>دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۵۹–۱۶۰.</ref> | ||
[[امامخمینی]] ملت ایران را پشتیبان ملتهای ستمدیده معرفی و بر حمایت از تمامی نهضتهای آزادیبخشی که در راه خدا و حق و حقیقت مبارزه میکنند، تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۳۸.</ref> {{ببینید|نهضتهای اسلامی}}. ایشان بر آن بود که مشکل مسلمانان، از جانب حاکمان آنان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۳۸–۴۳۹.</ref> و متحدنبودنِ مسلمانان، ناشی از عملکرد برخی از سران کشورهای اسلامی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۶۹.</ref> و اختلاف و [[تفرقه]]، طرحی استعماری برای غارت منابع کشورهای اسلامی است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۳.</ref> ایشان ملیگرایی را اساس بدبختی مسلمانان بهشمار میآورد و معتقد بود قدرتهای بزرگ با پیبردن به قدرت [[اسلام]]، حکومتهای فاسد را در کشورهای اسلامی به وجود آوردند و سپس با دست اینها و با ابزار تبلیغ، نژادپرستی و گروهپرستی را در میان مسلمانان تقویت کردند و همه نژادها را در مقابل هم قرار دادند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۸۷.</ref> {{ببینید|ملیگرایی}}. | [[امامخمینی]] ملت ایران را پشتیبان ملتهای ستمدیده معرفی و بر حمایت از تمامی نهضتهای آزادیبخشی که در راه خدا و حق و حقیقت مبارزه میکنند، تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۳۸.</ref> {{ببینید|نهضتهای اسلامی}}. ایشان بر آن بود که مشکل مسلمانان، از جانب حاکمان آنان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۳۸–۴۳۹.</ref> و متحدنبودنِ مسلمانان، ناشی از عملکرد برخی از سران کشورهای اسلامی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۶۹.</ref> و اختلاف و [[تفرقه]]، طرحی استعماری برای غارت منابع کشورهای اسلامی است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۳.</ref> ایشان ملیگرایی را اساس بدبختی مسلمانان بهشمار میآورد و معتقد بود قدرتهای بزرگ با پیبردن به قدرت [[اسلام]]، حکومتهای فاسد را در کشورهای اسلامی به وجود آوردند و سپس با دست اینها و با ابزار تبلیغ، نژادپرستی و گروهپرستی را در میان مسلمانان تقویت کردند و همه نژادها را در مقابل هم قرار دادند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۸۷.</ref> {{ببینید|ملیگرایی}}. | ||
یکی از اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تلاش برای ایجاد وحدت میان مسلمانان است و جمهوری اسلامی ایران در این زمینه رسالت و نقش خاصی برای خود قائل است.<ref>صفوی همامی، کالبدشکافی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۱۰.</ref> به باور امامخمینی اگر مسلمانان وحدت کلمه داشتند، بیگانگان بر آنان مسلط نمیشدند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۸۳.</ref> و ایران با وحدت اسلامی مصمم است در برابر قدرت شیطانی و متجاوزان به حقوق انسانها بایستد و از مظلومان دفاع و تا برگشت [[قدس]] و [[فلسطین]] به [[مسلمانان]]، از [[لبنان]] و فلسطین حمایت کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۶۲.</ref> ایشان بر مبنای آموزههای دینی در پی سعادت بشر بود و آن را در تبعیت از اسلام میدید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۸۷–۳۸۸، ۵۴۴ و ۷/۱۰۳–۱۰۴.</ref>؛ همچنانکه وحدت دولتها و ملتهای مسلمان و غلبه مستضعفان بر مستکبران جهان از آرمانهای ایشان بهشمار میآمد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۱۷–۱۱۸.</ref> {{ببینید|وحدت}}. | یکی از اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تلاش برای ایجاد وحدت میان مسلمانان است و جمهوری اسلامی ایران در این زمینه رسالت و نقش خاصی برای خود قائل است.<ref>صفوی همامی، کالبدشکافی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۱۰.</ref> به باور امامخمینی اگر مسلمانان وحدت کلمه داشتند، بیگانگان بر آنان مسلط نمیشدند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۸۳.</ref> و ایران با [[وحدت اسلامی]] مصمم است در برابر قدرت شیطانی و متجاوزان به حقوق انسانها بایستد و از مظلومان دفاع و تا برگشت [[قدس]] و [[فلسطین]] به [[مسلمانان]]، از [[لبنان]] و فلسطین حمایت کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۶۲.</ref> ایشان بر مبنای آموزههای دینی در پی سعادت بشر بود و آن را در تبعیت از اسلام میدید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۸۷–۳۸۸، ۵۴۴ و ۷/۱۰۳–۱۰۴.</ref>؛ همچنانکه وحدت دولتها و ملتهای مسلمان و غلبه مستضعفان بر مستکبران جهان از آرمانهای ایشان بهشمار میآمد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۱۷–۱۱۸.</ref> {{ببینید|وحدت}}. | ||
== جایگاه مصلحت و منافع ملی == | == جایگاه مصلحت و منافع ملی == | ||
دربارهٔ [[منافع ملی]]، دیدگاههای مختلفی وجود دارد؛ اما در مجموع منافع ملی شامل تدابیری برای حفظ ارزشهای ملی نظیر استقلال، [[حاکمیت]]، [[تمامیت ارضی]]، [[هویت ملی]]، [[مصالح ملت]]، حفظ نهادهای اساسی، بقا و ارتقای قدرت ملی و افزایش اعتبار کشور است.<ref>صفوی همامی، کالبدشکافی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۸۹.</ref> امامخمینی سیاست کشور را مبتنی بر حفظ آزادی، استقلال و منافع مردم میدانست و آن را اصلی که فدای هیچ اصل دیگر نخواهد شد، میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۶۴.</ref> و سیاست خارجی کشور را مبتنی بر آن میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۱۴.</ref> | دربارهٔ [[منافع ملی]]، دیدگاههای مختلفی وجود دارد؛ اما در مجموع منافع ملی شامل تدابیری برای حفظ ارزشهای ملی نظیر استقلال، [[حاکمیت]]، [[تمامیت ارضی]]، [[هویت ملی]]، [[مصالح ملت]]، حفظ نهادهای اساسی، بقا و ارتقای قدرت ملی و افزایش اعتبار کشور است.<ref>صفوی همامی، کالبدشکافی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۸۹.</ref> امامخمینی سیاست کشور را مبتنی بر حفظ آزادی، استقلال و منافع مردم میدانست و آن را اصلی که فدای هیچ اصل دیگر نخواهد شد، میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۶۴.</ref> و سیاست خارجی کشور را مبتنی بر آن میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۱۴.</ref> | ||
تعهد به انجام مسئولیتهای فراملی، آنگونه که اسلام یا هر نظام ایدئولوژیک دیگر خواستهاست، دستکم در برخی مواضع با محوربودن منافع ملی تزاحم دارد<ref>حقیقت، سیاست خارجی دولت اسلامی از دیدگاه امامخمینی، ۶/۳۵۱.</ref>؛ برای مثال حمایت از | تعهد به انجام مسئولیتهای فراملی، آنگونه که اسلام یا هر نظام ایدئولوژیک دیگر خواستهاست، دستکم در برخی مواضع با محوربودن منافع ملی تزاحم دارد<ref>حقیقت، سیاست خارجی دولت اسلامی از دیدگاه امامخمینی، ۶/۳۵۱.</ref>؛ برای مثال حمایت از [[تصرف سفارت آمریکا در ایران|تصرّف سفارت آمریکا در ایران]]، روابط خصمانه با دولت آمریکا و [[رژیم اسرائیل]]، حمایت از جنبشهای آزادیبخش، صدور [[حکم اعدام سلمان رشدی]] و پیام صریح و تاریخی به آخرین رئیسجمهور اتحاد [[جماهیر شوروی]]، به شکل مستقیم یا غیر مستقیم به سیاست تکلیفگرایانه امامخمینی مربوط میشود و منافع ملی مصطلح را در نظر ندارد؛ بر این اساس اگر تکلیف اقتضا کند که کاری صورت بگیرد، باید به آن عمل کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۴۶.</ref> با این نگاه تکلیفگرایانه و عقیدتی بود که آرمانهای امامخمینی مرز و جغرافیا نداشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۶–۸۷ و ۴۴۸.</ref> ایشان به همه مسلمانان و مستضعفان توجه میکرد و با بیان این نکته که امروز، اسلام در برابر [[کفر]] و منطق در برابر زور، واقع شدهاست. | ||
نهضت اسلامی ایران را پیش از اینکه ایرانی باشد، اسلامی و نهضت [[مستضعفان]] جهان بهشمار میآورد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۱۰.</ref>؛ البته این به معنای رودررویی امامخمینی با همه کشورهای جهان نبود، بلکه خود ایشان بارها بر روابط مسالمتآمیز با همه کشورها و حسن همجواری تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۷۳؛ ۱۷/۳۲۳، ۳۹۶ و ۱۸/۳۲۳.</ref>؛ همانگونه که معتقد به ملاحظه مصلحت در این زمینه بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۶.</ref> در نظر گرفتن مصلحت در سیاست خارجی به این معناست که مسئولان کشور باید به گونهای در امور بینالمللی تصمیم بگیرند که به عزت اسلام و کشور خدشهای وارد نشود.<ref>تقوی، مصلحت در سیاست خارجی با تأکید براندیشه امامخمینی، ۵۸۹.</ref> نمونه روشن مصلحتسنجی در عملکرد امامخمینی، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد بود. ایشان بر خلاف میل باطنیاش، پذیرش این قطعنامه را به مصلحت اسلام، نظام و انقلاب دانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۹۲.</ref> {{ببینید|قطعنامه ۵۹۸}}. | نهضت اسلامی ایران را پیش از اینکه ایرانی باشد، اسلامی و نهضت [[مستضعفان]] جهان بهشمار میآورد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۱۰.</ref>؛ البته این به معنای رودررویی امامخمینی با همه کشورهای جهان نبود، بلکه خود ایشان بارها بر روابط مسالمتآمیز با همه کشورها و حسن همجواری تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۷۳؛ ۱۷/۳۲۳، ۳۹۶ و ۱۸/۳۲۳.</ref>؛ همانگونه که معتقد به ملاحظه مصلحت در این زمینه بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۶.</ref> در نظر گرفتن [[مصلحت]] در سیاست خارجی به این معناست که مسئولان کشور باید به گونهای در امور بینالمللی تصمیم بگیرند که به عزت اسلام و کشور خدشهای وارد نشود.<ref>تقوی، مصلحت در سیاست خارجی با تأکید براندیشه امامخمینی، ۵۸۹.</ref> نمونه روشن مصلحتسنجی در عملکرد امامخمینی، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد بود. ایشان بر خلاف میل باطنیاش، پذیرش این قطعنامه را به مصلحت اسلام، [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام]] و [[انقلاب اسلامی|انقلاب]] دانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۹۲.</ref> {{ببینید|قطعنامه ۵۹۸}}. | ||
== ابزارهای سیاست خارجی == | == ابزارهای سیاست خارجی == | ||
دولتها برای تحقق اهداف و منافع از ابزارهای گوناگون مانند دیپلماسی، حربههای نظامی، اقتصادی و فرهنگی استفاده میکنند.<ref>قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، ۲۰۶.</ref> امامخمینی نیز به این ابزارها توجه کردهاست؛ چنانکه برای آزادی [[فلسطین]]، خواستار بهرهبرداری از ابزار سیاسی و اقتصادی علیه رژیم اسرائیل بود و از دولتهای اسلامی میخواست که با توبیخ و تهدید و قطع رابطه، کشورهای دیگر را علیه این رژیم وادار به همراهی کنند و همانگونه که میتوانند با استفاده از سلاحهای اقتصادی مانند نفت و دیگر امکانات، رژیم اسرائیل و حامیان آن را تحت فشار قرار دهند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲.</ref> دولتها در مواجهه با یکدیگر غالباً از ابزار [[دیپلماسی]] و اقتصادی بهره میبرند؛ اما آنچه در برابر ملتها کاربرد دارد، ابزار فرهنگی و تبلیغاتی است<ref>قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، ۲۱۵.</ref> و امامخمینی بر استفاده از ابزار فرهنگی و تبلیغی در جهت صدور انقلاب و گسترش اسلام تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۸۶ و ۱۸/۷۲.</ref> و معتقد بود باید بدون توجه به غرب حیلهگر و شرق متجاوز و فارغ از دیپلماسی حاکم بر جهان، در صدد تحقق فقه عملی اسلام برآمد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۹۲.</ref> | دولتها برای تحقق اهداف و منافع از ابزارهای گوناگون مانند دیپلماسی، حربههای نظامی، اقتصادی و فرهنگی استفاده میکنند.<ref>قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، ۲۰۶.</ref> امامخمینی نیز به این ابزارها توجه کردهاست؛ چنانکه برای آزادی [[فلسطین]]، خواستار بهرهبرداری از ابزار سیاسی و اقتصادی علیه رژیم اسرائیل بود و از دولتهای اسلامی میخواست که با توبیخ و تهدید و قطع رابطه، کشورهای دیگر را علیه این رژیم وادار به همراهی کنند و همانگونه که میتوانند با استفاده از سلاحهای اقتصادی مانند نفت و دیگر امکانات، [[رژیم اسرائیل]] و حامیان آن را تحت فشار قرار دهند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲.</ref> دولتها در مواجهه با یکدیگر غالباً از ابزار [[دیپلماسی]] و اقتصادی بهره میبرند؛ اما آنچه در برابر ملتها کاربرد دارد، ابزار فرهنگی و تبلیغاتی است<ref>قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، ۲۱۵.</ref> و امامخمینی بر استفاده از ابزار فرهنگی و تبلیغی در جهت [[صدور انقلاب]] و گسترش اسلام تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۸۶ و ۱۸/۷۲.</ref> و معتقد بود باید بدون توجه به غرب حیلهگر و شرق متجاوز و فارغ از دیپلماسی حاکم بر جهان، در صدد تحقق فقه عملی اسلام برآمد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۹۲.</ref> | ||
[[امامخمینی]] رابطه با سازمانهای بینالمللی و حضور در آنها را که پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] تحت تأثیر وضع جدید ضعیف شده بود،<ref>مصفا و امین منصور، نقش جمهوری اسلامی ایران، ۱۹–۲۰.</ref> منع نمیکرد؛ اما چنین سازمانهایی را مانند سازمان ملل متحد و [[شورای امنیت]] ساخته و پرداخته [[ابرقدرتها]] و در خدمت منافع آنان میشمرد؛ چنانکه «[[حق وتو]]» را ابزاری برای تأمین مصالح قدرتهای بزرگ، بهشمار میآورد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۷.</ref> ایشان از اینکه سازمانهای بینالمللی در خدمت ابرقدرتها قرار دارند، بهشدت ابراز تأسف کردهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۵۰.</ref> {{ببینید|سازمان ملل متحد}}. | [[امامخمینی]] رابطه با سازمانهای بینالمللی و حضور در آنها را که پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] تحت تأثیر وضع جدید ضعیف شده بود،<ref>مصفا و امین منصور، نقش جمهوری اسلامی ایران، ۱۹–۲۰.</ref> منع نمیکرد؛ اما چنین سازمانهایی را مانند سازمان ملل متحد و [[شورای امنیت]] ساخته و پرداخته [[ابرقدرتها]] و در خدمت منافع آنان میشمرد؛ چنانکه «[[حق وتو]]» را ابزاری برای تأمین مصالح قدرتهای بزرگ، بهشمار میآورد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۷.</ref> ایشان از اینکه سازمانهای بینالمللی در خدمت ابرقدرتها قرار دارند، بهشدت ابراز تأسف کردهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۵۰.</ref> {{ببینید|سازمان ملل متحد}}. |