confirmed، templateeditor
۳۰۶
ویرایش
Hasaninasab (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hasaninasab (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
===تدریس در مدرسه آقا بابا خان شیراز=== | ===تدریس در مدرسه آقا بابا خان شیراز=== | ||
او در ۱۳۴۵ ش به تدریس در مدرسه آقا بابا خان شیراز پرداخت. زبرجد که در همان سال با صبیه دستغیب ازدواج کرده بود، همراه با ایشان مدرسه مزبور را توسعه داد و آنجا را به پایگاهی برای فعالیتهای سیاسی تبدیل کرد <ref>«شهید دستغیب از...»، ۳۰-۳۱.</ref>. او در ۲۹ فروردین ۱۳۴۶ از امامخمینی اجازهای درباره دریافت وجوهات شرعیه دریافت کرد <ref>صحیفه امام، ج ۱، ۴۶۳.</ref> و مسئولیت توزیع شهریه در مدرسه آقا بابا خان شیراز را بر عهده گرفت <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ۴۵۱.</ref>. وی در سال ۱۳۵۰ ش همراه با برخی دیگر از روحانیان شیراز، با انتصاب برخی از روحانیان توسط [[اوقاف]] به مدیریت مدارس دینی شیراز مخالف بود و بهخصوص با انتصاب مدیر مدرسه علمیه آقا بابا خان شیراز مخالفت میکرد و طلاب را به مخالفت با نماینده انتصابی سازمان اوقاف تشویق میکرد <ref>همان.</ref>. ساواک در گزارشی دراینباره اعلام کرد: «سیدعبدالله زبرجد و چند نفر طلبه دیگر بهطور غیرمحسوس مزاحمتهایی برای روحانیان وابسته اوقاف که اصطلاحاً «مروجین مذهبی» نامیده میشدند و سایر روحانیون طرفدار دولت ایجاد مینموده است» <ref>همان، ۹۲.</ref> و در گزارشی دیگر از او بهعنوان یکی از روحانیان «ناراحتتر و مؤثرتر» <ref>همان، ۱۰۷.</ref> و از افراد «مخالف و افراطی» <ref>همان، ۱۷۴.</ref> در مدرسه آقا بابا خان نام برد و خواستار احضار او به ساواک <ref>همان، ۱۷۵-۱۷۶.</ref> و تذکر به او شد <ref>همان، ۱۰۸.</ref>. | او در ۱۳۴۵ ش به تدریس در مدرسه آقا بابا خان شیراز پرداخت. زبرجد که در همان سال با صبیه دستغیب ازدواج کرده بود، همراه با ایشان مدرسه مزبور را توسعه داد و آنجا را به پایگاهی برای فعالیتهای سیاسی تبدیل کرد <ref>«شهید دستغیب از...»، ۳۰-۳۱.</ref>. او در ۲۹ فروردین ۱۳۴۶ از امامخمینی اجازهای درباره دریافت وجوهات شرعیه دریافت کرد <ref>صحیفه امام، ج ۱، ۴۶۳.</ref> و مسئولیت توزیع شهریه در مدرسه آقا بابا خان شیراز را بر عهده گرفت <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ۴۵۱.</ref>. وی در سال ۱۳۵۰ ش همراه با برخی دیگر از روحانیان شیراز، با انتصاب برخی از روحانیان توسط [[اوقاف]] به مدیریت مدارس دینی شیراز مخالف بود و بهخصوص با انتصاب مدیر مدرسه علمیه آقا بابا خان شیراز مخالفت میکرد و طلاب را به مخالفت با نماینده انتصابی سازمان اوقاف تشویق میکرد <ref>همان.</ref>. ساواک در گزارشی دراینباره اعلام کرد: «سیدعبدالله زبرجد و چند نفر طلبه دیگر بهطور غیرمحسوس مزاحمتهایی برای روحانیان وابسته اوقاف که اصطلاحاً «مروجین مذهبی» نامیده میشدند و سایر روحانیون طرفدار دولت ایجاد مینموده است» <ref>همان، ۹۲.</ref> و در گزارشی دیگر از او بهعنوان یکی از روحانیان «ناراحتتر و مؤثرتر» <ref>همان، ۱۰۷.</ref> و از افراد «مخالف و افراطی» <ref>همان، ۱۷۴.</ref> در مدرسه آقا بابا خان نام برد و خواستار احضار او به ساواک <ref>همان، ۱۷۵-۱۷۶.</ref> و تذکر به او شد <ref>همان، ۱۰۸.</ref>. | ||
زبرجد همچنین در دعوت برخی از روحانیان مبارز به آن مدرسه نقش داشت که از آن جمله میتوان به دعوت از آیتالله بهاءالدین محلاتی در جشنهای مذهبی اشاره کرد | زبرجد همچنین در دعوت برخی از روحانیان مبارز به آن مدرسه نقش داشت که از آن جمله میتوان به دعوت از آیتالله [[بهاءالدین محلاتی]] در جشنهای مذهبی اشاره کرد <ref>همان، ۱۳۱.</ref>. پس از دستگیری و تبعید [[مجدالدین محلاتی]] ـ فرزند آیتالله بهاءالدین محلاتی ـ که با هدف فشار بر آیتالله محلاتی صورت گرفته بود، همراه با روحانیان شیراز در خانه او حضور یافت و پشتیبانی خود را از ایشان اعلام کرد <ref>همان، ۱۶۴.</ref>. بر اساس اسناد ساواک، او همراه با تنی چند از روحانیان شیراز پس از دستگیری [[سیدعبدالحسین دستغیب|دستغیب]]، با آیتالله محلاتی دیدار کردند. آیتالله محلاتی در آن دیدار صدور حکم جهاد را عملی ندانست <ref>همان،۳۷۷.</ref> و همین گزارش نشان میدهد که آنان چنان خواستهای را از آیتالله محلاتی داشتند. | ||
وی در ۱۳۵۷ ش همراه با روحانیت مبارز شیراز با صدور اعلامیهای در قالب جامعه روحانیت شیراز، ادامه تبعید آیات عبدالرحیم | |||
او در مرداد آن سال و در آستانه برگزاری جشن هنر شیراز، در نامهای به [[جمشید آموزگار]] نخستوزیر وقت و نصر اصفهانی، وزیر کشور وقت، با عنوان «تذکر علمای فارس به دولت وقت»، با اشاره به «افتضاح» پیشآمده در جشن هنر سال ۱۳۵۶ ش و انعکاس آن در نشریات و محافل عمومی، خواستار عدم برپایی آن جشن شدند <ref>همان، ۳۸۰؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ۵۵۵-۵۵۶.</ref>. | |||
وی در ۱۳۵۷ ش همراه با روحانیت مبارز شیراز با صدور اعلامیهای در قالب جامعه روحانیت شیراز، ادامه تبعید آیات [[عبدالرحیم ربانی شیرازی|عبدالرحیم ربانی]]، [[سیدمحمدرضا اصفهانی جهرمی]]، [[سیدمحمدعلی دستغیب|سیدمحمدعلی]] و [[سیدعلیاصغر دستغیب]] و سایر زندانیان را محکوم کردند و خواستار آزادی آنان از تبعید و زندان شدند <ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۳۱۸.</ref>. | |||
او در پی حمله مأموران رژیم به تظاهرات مردم در ۱۹ مرداد ۱۳۵۷ ش در شیراز ـ برابر با ۵ رمضان ـ و در اعتراض به آن اقدام رژیم، همراه با جمعی از علمای شیراز، ضمن محکومیت آن اقدام رژیم، ۲۱ مرداد ۱۳۵۷ را در آن شهر عزای عمومی اعلام کردند <ref>همان، ۳۵۸.</ref>. آنگاه همراه با روحانیت مبارز شیراز با صدور اعلامیهای خطاب به مردم و با عنوان «استیضاح از رژیم غیرقانونی ایران»، حمله مأموران رژیم به [[مسجد نو]] شیراز و سرکوب تظاهرات مردم را محکوم و دولت وقت را استیضاح کردند <ref>همان، ۳۵۹؛ آیتالله حاج شیخ...، ج ۲، ۳۹۱.</ref>. ساواک در گزارشی، سیدعبدالله زبرجد را یکی از محرکان علمای شیراز ازجمله آیتالله محلاتی برای صدور اعلامیه علیه حکومت پهلوی نام برد <ref>همان، ۴۲۷.</ref>. به همین سبب خواستار دستگیری ۲۹ نفر از روحانیان ازجمله زبرجد شد، ولی ساواک شیراز در نامهای به اداره کل سوم ساواک، خواستار خودداری از دستگیری آیتالله دستغیب و او شد <ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۰، ۵۶۵.</ref>. او در آن روزها در جلسات روحانیان مبارز شیراز برای اتخاذ تصمیمی مشترک شرکت میکرد <ref>همان، ۵۸۸.</ref> و در اغلب راهپیماییها و تظاهرات مردم شیراز، شرکت داشت <ref>«شهید دستغیب از...»، ۳۰-۳۱؛ سیر مبارزات یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج ۱۱، ۹۶.</ref>. | |||
==فعالیتهای پس از انقلاب== | ==فعالیتهای پس از انقلاب== |