پرش به محتوا

عبدالله محمدی: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۲۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ آذر ۱۴۰۳
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
'''عبدالله محمدی'''، از شاگردان درس خارج فقه امام‌خمینی.  
'''عبدالله محمدی'''، از شاگردان درس خارج فقه امام‌خمینی.  


او در سال ۱۳۰۴ش در منطقه علامرودشت در شهرستان لامرد (استان فارس) متولد شد. تا ده‌سالگی به سبب ضعف توان اقتصادی خانواده، از تحصیل بازماند و در سال ۱۳۱۴ش وارد مکتب‌خانه‌ای در علامرودشت شد و خواندن و نوشتن را در آنجا آموخت. آنگاه در مکتب‌خانه‌ای دیگر کتاب‌هایی چون دیوان حافظ، روضه‌الشهدا، اشعار سعدی و... را خواند و سپس خود به‌عنوان مدرس، به تدریس در مکتب‌خانه‌ای در علامرودشت پرداخت. محمدی در کنار تدریس در آنجا، نزد شیخ حسین رفیعی یکی از روحانیان علامرودشت، جامع‌المقدمات، بخشی از سیوطی و... را خواند. در هجده‌سالگی برای کار راهی آبادان شد و به‌عنوان منشی، در یکی از شرکت‌های فعال در آبادان مشغول شد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۱۹-۲۲.</ref> پس از مدتی کار در آبادان، تصمیم گرفت تحصیلات حوزوی خود را پی بگیرد و به همین منظور راهی عراق شد، ولی به سبب ورود غیرقانونی به عراق دستگیر شد و در سماوه، یکی از شهرهای عراق، تعهد داد پس از پانزده روز عراق را ترک کند. وی سپس در دادگاهی در بصره محاکمه شد و پس از ده روز حبس، به ایران برگردانده شد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۲۳-۲۶.</ref> او که سودای تحصیل در نجف را در سر داشت بار دیگر به‌صورت قاچاقی راهی عراق شد و این بار موفق شد و از سال ۱۳۲۵ش در حوزه علمیه نجف مشغول به تحصیل گردید.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۲۸-۲۹.</ref>
== زادگاه و تحصیل ==
عبدالله محمدی در سال ۱۳۰۴ش در منطقه علامرودشت در شهرستان لامرد (استان فارس) متولد شد. تا ده‌سالگی به سبب ضعف توان اقتصادی خانواده، از تحصیل بازماند و در سال ۱۳۱۴ش وارد مکتب‌خانه‌ای در علامرودشت شد و خواندن و نوشتن را در آنجا آموخت. آنگاه در مکتب‌خانه‌ای دیگر کتاب‌هایی چون دیوان حافظ، روضه‌الشهدا، اشعار سعدی و... را خواند و سپس خود به‌عنوان مدرس، به تدریس در مکتب‌خانه‌ای در علامرودشت پرداخت.  


او در حوزه علمیه نجف، مغنی و سیوطی را نزد شیخ محمدعلی مدرس افغانی خواند. حاشیه ملا عبدالله را هم پیش شیخ جواد دشتی فراگرفت و سپس کتاب فوق را بار دیگر نزد شیخ محمدکاظم تبریزی خواند. معالم‌الاصول را هم نزد او آموخت و در قوانین‌الاصول از شاگردان شیخ محمدکاظم تبریزی بود. آنگاه در درس شرح لمعه شیخ علی‌اصغر اراکی شرکت کرد و بخش دیگری از شرح لمعه را هم نزد سیداسدالله مدنی تبریزی آموخت. سپس در درس مکاسب میرزا علی فلسفی شرکت کرد و رسایل و مکاسب را هم نزد شیخ مجتبی لنکرانی خواند. کفایه‌الاصول را پیش سیدمرتضی فیروزآبادی (صاحب عنایه الاصول) و سیداحمد اشکوری فراگرفت و قسمتی از آن را هم نزد شیخ مجتبی لنکرانی آموخت. او پس از اتمام دروس سطح، در درس خارج اصول سیدحسن یزدی شرکت کرد و پس از دو سال، به درس خارج اصول آیت‌الله سیدابوالقاسم موسوی خویی راه یافت و دوازده سال از درس ایشان بهره برد. هم‌زمان به مدت هشت سال در درس خارج (احتمالاً خارج فقه) آیت‌الله سیدمحمود حسینی شاهرودی شرکت می‌کرد. مدتی هم از درس خارج فقه و اصول آیات سیدمحسن طباطبایی حکیم و سیدعبدالهادی حسینی شاهرودی بهره برد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۳۰-۳۱.</ref> او سپس اجازاتی در امور شرعیه از آیات سیدعبدالهادی شیرازی، حکیم، امام‌خمینی و خویی دریافت کرد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۲۱۷.</ref>
محمدی در کنار تدریس در آنجا، نزد شیخ حسین رفیعی یکی از روحانیان علامرودشت، جامع‌المقدمات، بخشی از سیوطی و... را خواند. در هجده‌سالگی برای کار راهی آبادان شد و به‌عنوان منشی، در یکی از شرکت‌های فعال در آبادان مشغول شد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۱۹-۲۲.</ref> پس از مدتی کار در آبادان، تصمیم گرفت تحصیلات حوزوی خود را پی بگیرد و به همین منظور راهی [[عراق]] شد، ولی به سبب ورود غیرقانونی به عراق دستگیر شد و در سماوه، یکی از شهرهای عراق، تعهد داد پس از پانزده روز عراق را ترک کند. وی سپس در دادگاهی در بصره محاکمه شد و پس از ده روز حبس، به ایران برگردانده شد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۲۳-۲۶.</ref> او که سودای تحصیل در نجف را در سر داشت بار دیگر به‌صورت قاچاقی راهی عراق شد و این بار موفق شد و از سال ۱۳۲۵ش در حوزه علمیه نجف مشغول به تحصیل گردید.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۲۸-۲۹.</ref>


عبدالله محمدی در فروردین ۱۳۴۲ش و پس از حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه، در مجالسی که به آن مناسبت در نجف برگزار می‌شد شرکت می‌کرد. سپس اعلامیه‌ای را علیه حکومت پهلوی نگاشت و محمدرضاشاه را مورد حمله و انتقاد قرار داد و آن را به ایران منتقل کرد و در خرمشهر توزیع نمود.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۴۵-۴۷.</ref> او در سال ۱۳۴۴ش و در مراسم استقبال طلاب ایرانی از امام‌خمینی در کربلا و نجف حضور داشت.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۵۱.</ref> با آغاز درس خارج فقه امام‌خمینی در مسجد شیخ انصاری، از نخستین روز درس، در آن حضور یافت و تا زمانی که در عراق بود، همواره در آن درس شرکت می‌کرد و به گفته خودش، حتی یک روز هم آن درس را از دست نداد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۵۲-۵۳.</ref> و به مدت دو سال در آن درس شرکت می‌کرد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۳۱.</ref>
او در [[حوزه علمیه نجف]]، مغنی و سیوطی را نزد شیخ محمدعلی مدرس افغانی خواند. حاشیه ملاعبدالله را هم پیش شیخ جواد دشتی فراگرفت و سپس کتاب فوق را بار دیگر نزد شیخ محمدکاظم تبریزی خواند. معالم‌الاصول را هم نزد او آموخت و در قوانین‌الاصول از شاگردان شیخ محمدکاظم تبریزی بود. آنگاه در درس شرح لمعه شیخ علی‌اصغر اراکی شرکت کرد و بخش دیگری از شرح لمعه را هم نزد [[سیداسدالله مدنی|سیداسدالله مدنی تبریزی]] آموخت. سپس در درس مکاسب میرزا علی فلسفی شرکت کرد و رسایل و مکاسب را هم نزد شیخ مجتبی لنکرانی خواند. کفایه‌الاصول را پیش سیدمرتضی فیروزآبادی (صاحب عنایه الاصول) و سیداحمد اشکوری فراگرفت و قسمتی از آن را هم نزد شیخ مجتبی لنکرانی آموخت. او پس از اتمام دروس سطح، در درس خارج اصول سیدحسن یزدی شرکت کرد و پس از دو سال، به درس خارج اصول [[سیدابوالقاسم خویی|آیت‌الله سیدابوالقاسم موسوی خویی]] راه یافت و دوازده سال از درس ایشان بهره برد. هم‌زمان به مدت هشت سال در درس خارج (احتمالاً خارج فقه) آیت‌الله سیدمحمود حسینی شاهرودی شرکت می‌کرد. مدتی هم از درس خارج فقه و اصول آیات [[سیدمحسن طباطبایی حکیم]] و [[سیدعبدالهادی حسینی شاهرودی]] بهره برد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۳۰-۳۱.</ref> او سپس اجازاتی در امور شرعیه از آیات سیدعبدالهادی شیرازی، حکیم، امام‌خمینی و خویی دریافت کرد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۲۱۷.</ref>


او در سال ۱۳۴۵ از امام‌خمینی اجازه تصدی در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۴۵۷.</ref> سپس به کشور بازگشت و در خرمشهر مستقر شد و پس از درگذشت آیت‌الله حکیم، در تبلیغ مرجعیت امام‌خمینی کوشید.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۵۵.</ref> پس از درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی، در مسجد جامع خرمشهر به سخنرانی پرداخت و از امام‌خمینی و همچنین سیدمصطفی خمینی تجلیل کرد. پس از آن ساواک او را ممنوع‌المنبر کرد و تداوم سخنرانی او را منوط به عدم ذکر نام امام‌خمینی کرد. او جلساتی را با روحانیان خرمشهر برگزار می‌کرد و به تبادل فکری با آنان برای تداوم مبارزه با حکومت پهلوی می‌پرداخت.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۶۱-۶۲.</ref> پس از حمله مأموران حکومت پهلوی به بیت مراجع تقلید در قم در اردیبهشت ۱۳۵۷، همراه با روحانیان شهرهای استان خوزستان، نامه‌ای به مراجع تقلید در قم ارسال کردند و با اشاره به اقدامات حکومت پهلوی در قتل و جرح «ملت بی‌دفاع مسلمان اعم از طلاب علوم حوزوی، دانش‌آموز، دانشجویان، بازرگانان و پیشه‌وران و سلب آزادی‌ها و اختناق» در کشور، انزجار و تنفر شدید خود را از این‌گونه اعمال ابراز کردند و جسارت به مرجعیت شیعه را محکوم و پشتیبانی خود را از مراجع اعلام کردند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۹۴ ـ ۲۹۵.</ref> او در دوم شعبان سال ۱۳۵۷ش در سخنانی در مسجد بهبهانی‌های خرمشهر از سیاست خارجی حکومت پهلوی و حضور پرشمار مستشاران خارجی در ایران انتقاد کرد و به تبیین اهداف امام‌خمینی پرداخت. به همین سبب، ساواک درصدد دستگیری او برآمد و به همین علت مجبور شد به قم و سپس مشهد عزیمت کند و مدتی از خوزستان دور باشد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۶۴-۶۶.</ref> پس از بازگشت به خرمشهر به فعالیت‌های سیاسی ادامه داد و مسجد صاحب‌الزمان خرمشهر (محل اقامه نماز او) یکی از کانون‌های مهم انقلاب اسلامی در خرمشهر بود.<ref>کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ص۷۲۴.</ref>  
== فعالیت سیاسی و اجتماعی قبل از پیروزی انقلاب ==
عبدالله محمدی در فروردین ۱۳۴۲ش و پس از [[حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه|حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه]]، در مجالسی که به آن مناسبت در نجف برگزار می‌شد شرکت می‌کرد. سپس اعلامیه‌ای را علیه حکومت پهلوی نگاشت و [[محمدرضا پهلوی|محمدرضاشاه]] را مورد حمله و انتقاد قرار داد و آن را به ایران منتقل کرد و در خرمشهر توزیع نمود.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۴۵-۴۷.</ref> او در سال ۱۳۴۴ش و در مراسم استقبال طلاب ایرانی از [[امام‌خمینی]] در [[کربلا]] و نجف حضور داشت.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۵۱.</ref> با آغاز درس خارج فقه [[امام‌خمینی]] در [[مسجد شیخ انصاری]]، از نخستین روز درس، در آن حضور یافت و تا زمانی که در عراق بود، همواره در آن درس شرکت می‌کرد و به گفته خودش، حتی یک روز هم آن درس را از دست نداد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۵۲-۵۳.</ref> و به مدت دو سال در آن درس شرکت می‌کرد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۳۱.</ref>


او در سخنرانی‌هایش مباحث انتقادی را مطرح می‌کرد و به سبب این سخنرانی‌ها ساواک از او با عنوان یکی از روحانیان افراطی و طرفدار امام‌خمینی نام می‌برد. او با آغاز ماه رمضان به سخنرانی در مساجد خرمشهر ادامه داد و در ۱۶ مرداد ۱۳۵۷ (دوم ماه رمضان) پس از ایراد سخنرانی در مسجد جامع آبادان، توسط مأموران ساواک دستگیر و به آبادان منتقل شد. ساواک پس از بازجویی او را به تهران منتقل کرد و در سلولی انفرادی در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری زندانی نمود.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۷۳-۷۶.</ref> محمدی پس از بازجویی به بند شش زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری انتقال یافت و در آنجا با پسرش شیخ عباس محمدی و افرادی چون سیدعباس ابوترابی قزوینی، سیدمحمد صالح طاهری خرم‌آبادی و... هم‌سلول بود.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۷۹.</ref> در همان زمان دو تن از دختران او هم به سبب بیان مطالب انتقادی علیه حکومت پهلوی و در حمایت از امام‌خمینی در خرمشهر دستگیر شده بودند.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۸۹.</ref>
او در سال ۱۳۴۵ از امام‌خمینی اجازه تصدی در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۴۵۷.</ref> سپس به کشور بازگشت و در خرمشهر مستقر شد و پس از درگذشت آیت‌الله حکیم، در تبلیغ [[مرجعیت امام‌خمینی]] کوشید.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۵۵.</ref> پس از درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]]، در مسجد جامع خرمشهر به سخنرانی پرداخت و از امام‌خمینی و همچنین سیدمصطفی خمینی تجلیل کرد. پس از آن ساواک او را ممنوع‌المنبر کرد و تداوم سخنرانی او را منوط به عدم ذکر نام امام‌خمینی کرد. او جلساتی را با روحانیان خرمشهر برگزار می‌کرد و به تبادل فکری با آنان برای تداوم مبارزه با حکومت پهلوی می‌پرداخت.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۶۱-۶۲.</ref>  


با دستگیری عبدالله محمدی، روحانیان خرمشهر در جلسه‌ای به آن اعتراض کردند و خواستار بازگرداندن او به خرمشهر شدند.<ref>انقلاب اسلامی به...، ج۸، ص۲۷۸.</ref> ادامه اعتراضات باعث شد با روی کار آمدن دولت سیدجعفر شریف امامی از زندان آزاد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۸۲-۸۴.</ref> ولی ممنوع‌المنبر شود.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۸۹.</ref> او در بازگشت به خرمشهر مورد استقبال جوانان قرار گرفت.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۸۷.</ref> و به فعالیت‌ها و سخنرانی‌های انتقادی ادامه داد. به سبب این فعالیت‌ها همواره تحت نظر مأموران ساواک قرار داشت و یک بار هم مأموران به خانه او یورش بردند و آنجا را مورد بازرسی قرار دادند. تداوم سخت‌گیری‌های ساواک باعث شد او خرمشهر را ترک کند و مدتی در قم مقیم شود.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۹۲.</ref> محمدی پس از مدتی اقامت در قم، در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به خرمشهر بازگشت و در جریان بازگشت امام‌خمینی به کشور، جمعی از اهالی آنجا را برای حضور در آن مراسم به تهران اعزام کرد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۱۰۴.</ref>  
پس از حمله مأموران حکومت پهلوی به بیت مراجع تقلید در قم در اردیبهشت ۱۳۵۷، همراه با روحانیان شهرهای استان خوزستان، نامه‌ای به مراجع تقلید در [[قم]] ارسال کردند و با اشاره به اقدامات حکومت پهلوی در قتل و جرح «ملت بی‌دفاع مسلمان اعم از طلاب علوم حوزوی، دانش‌آموز، دانشجویان، بازرگانان و پیشه‌وران و سلب آزادی‌ها و اختناق» در کشور، انزجار و تنفر شدید خود را از این‌گونه اعمال ابراز کردند و جسارت به [[مرجعیت|مرجعیت شیعه]] را محکوم و پشتیبانی خود را از مراجع اعلام کردند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۹۴ ـ ۲۹۵.</ref> او در دوم شعبان سال ۱۳۵۷ش در سخنانی در مسجد بهبهانی‌های خرمشهر از سیاست خارجی حکومت پهلوی و حضور پرشمار مستشاران خارجی در ایران انتقاد کرد و به تبیین اهداف امام‌خمینی پرداخت. به همین سبب، [[ساواک]] درصدد دستگیری او برآمد و به همین علت مجبور شد به قم و سپس مشهد عزیمت کند و مدتی از خوزستان دور باشد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۶۴-۶۶.</ref> پس از بازگشت به خرمشهر به فعالیت‌های سیاسی ادامه داد و مسجد صاحب‌الزمان خرمشهر (محل اقامه نماز او) یکی از کانون‌های مهم انقلاب اسلامی در خرمشهر بود.<ref>کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ص۷۲۴.</ref>  


او پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تسخیر برخی از مراکز و نهادهای نظامی خرمشهر ازجمله شهربانی آن شهر فعال بود.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۱۰۶-۱۰۷.</ref> و سپس ستاد شورای انقلاب اسلامی را همراه با جمعی دیگر در خرمشهر بنیان نهاد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۱۱۱.</ref> او در جریان غائله خلق عرب، به مبارزه با آنان پرداخت و در این زمینه با امام‌خمینی ملاقات کرد و ایشان را در جریان تحولات خوزستان قرار داد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۱۲۱-۱۲۶.</ref>
او در سخنرانی‌هایش مباحث انتقادی را مطرح می‌کرد و به سبب این سخنرانی‌ها ساواک از او با عنوان یکی از روحانیان افراطی و طرفدار امام‌خمینی نام می‌برد. او با آغاز ماه رمضان به سخنرانی در مساجد خرمشهر ادامه داد و در ۱۶ مرداد ۱۳۵۷ (دوم ماه رمضان) پس از ایراد سخنرانی در مسجد جامع آبادان، توسط مأموران ساواک دستگیر و به آبادان منتقل شد. ساواک پس از بازجویی او را به تهران منتقل کرد و در سلولی انفرادی در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری زندانی نمود.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۷۳-۷۶.</ref>  


شیخ عبدالله محمدی در اواخر شهریور ۱۳۵۹ ش با حکم امام‌خمینی به سمت امام جمعه خرمشهر منصوب شد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۱۷۹.</ref> در آغاز جنگ تحمیلی، در خرمشهر حضور داشت و در کمک به رزمندگان فعال بود. پس از سقوط خرمشهر، به قم رفت و امام‌خمینی را در جریان تحولات قرار داد و سپس به خوزستان بازگشت و در رسیدگی به مهاجران جنگی نقش زیادی ایفا کرد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۱۵۷-۱۶۴.</ref> او سپس در سال ۱۳۶۰ش با حکم امام‌خمینی به سمت امام جمعه ایلام منصوب شد و دوازده سال امامت جمعه آن شهر را بر عهده داشت. در آنجا در کنار اقامه نماز جمعه، حوزه علمیه را بنیان نهاد و به تدریس دروس مقدمات و برخی دروس سطح در آنجا می‌پرداخت.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۱۷۹-۱۸۳.</ref> همچنین در رفع اختلاف میان طوایف و قبایل آن استان نقش داشت.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۱۹۵-۱۹۶.</ref> همچنین در ایلام در جبهه‌های جنگ حضور می‌یافت و برای بازدید از جبهه‌های جنگ، به خوزستان هم سفر می‌کرد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۲۰۳-۲۰۸.</ref>
محمدی پس از بازجویی به بند شش زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری انتقال یافت و در آنجا با پسرش شیخ عباس محمدی و افرادی چون سیدعباس ابوترابی قزوینی، [[سیدمحمدصالح طاهری خرم‌آبادی]] و... هم‌سلول بود.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۷۹.</ref> در همان زمان دو تن از دختران او هم به سبب بیان مطالب انتقادی علیه حکومت پهلوی و در حمایت از [[امام‌خمینی]] در خرمشهر دستگیر شده بودند.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۸۹.</ref>


محمدی در مرداد ۱۳۷۱ از امامت جمعه ایلام استعفا داد و پس از آن به سبب بیماری، از فعالیت‌های اجرایی کناره گرفت.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۲۲۱-۲۲۲.</ref> او در یازده اردیبهشت ۱۳۹۶ از دنیا رفت و پیکرش پس از تشییع و اقامه نماز توسط آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی، در جوار حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
با دستگیری عبدالله محمدی، روحانیان خرمشهر در جلسه‌ای به آن اعتراض کردند و خواستار بازگرداندن او به خرمشهر شدند.<ref>انقلاب اسلامی به...، ج۸، ص۲۷۸.</ref> ادامه اعتراضات باعث شد با روی کار آمدن دولت سیدجعفر شریف امامی از زندان آزاد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۸۲-۸۴.</ref> ولی ممنوع‌المنبر شود.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۸۹.</ref> او در بازگشت به خرمشهر مورد استقبال جوانان قرار گرفت.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۸۷.</ref> و به فعالیت‌ها و سخنرانی‌های انتقادی ادامه داد. به سبب این فعالیت‌ها همواره تحت نظر مأموران ساواک قرار داشت و یک بار هم مأموران به خانه او یورش بردند و آنجا را مورد بازرسی قرار دادند. تداوم سخت‌گیری‌های ساواک باعث شد او خرمشهر را ترک کند و مدتی در [[قم]] مقیم شود.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۹۲.</ref>
 
محمدی پس از مدتی اقامت در قم، در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به خرمشهر بازگشت و در جریان [[بازگشت امام‌خمینی به ایران|بازگشت امام‌خمینی به کشور]]، جمعی از اهالی آنجا را برای حضور در آن مراسم به تهران اعزام کرد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۱۰۴.</ref>
 
== فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب ==
او پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] در تسخیر برخی از مراکز و نهادهای نظامی خرمشهر ازجمله شهربانی آن شهر فعال بود.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۱۰۶-۱۰۷.</ref> و سپس ستاد [[شورای انقلاب اسلامی]] را همراه با جمعی دیگر در خرمشهر بنیان نهاد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۱۱۱.</ref> او در جریان [[غائله خلق عرب]]، به مبارزه با آنان پرداخت و در این زمینه با امام‌خمینی ملاقات کرد و ایشان را در جریان تحولات خوزستان قرار داد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۱۲۱-۱۲۶.</ref>
 
شیخ عبدالله محمدی در اواخر شهریور ۱۳۵۹ ش با حکم امام‌خمینی به سمت امام جمعه خرمشهر منصوب شد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۱۷۹.</ref> در آغاز [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ تحمیلی]]، در خرمشهر حضور داشت و در کمک به [[رزمندگان اسلام|رزمندگان]] فعال بود. پس از سقوط خرمشهر، به قم رفت و امام‌خمینی را در جریان تحولات قرار داد و سپس به خوزستان بازگشت و در رسیدگی به مهاجران جنگی نقش زیادی ایفا کرد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۱۵۷-۱۶۴.</ref> او سپس در سال ۱۳۶۰ش با حکم امام‌خمینی به سمت امام جمعه ایلام منصوب شد و دوازده سال امامت جمعه آن شهر را بر عهده داشت. در آنجا در کنار اقامه [[نماز جمعه]]، [[حوزه‌های علمیه|حوزه علمیه]] را بنیان نهاد و به تدریس دروس مقدمات و برخی دروس سطح در آنجا می‌پرداخت.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۱۷۹-۱۸۳.</ref> همچنین در رفع اختلاف میان طوایف و قبایل آن استان نقش داشت.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۱۹۵-۱۹۶.</ref> همچنین در ایلام در جبهه‌های جنگ حضور می‌یافت و برای بازدید از جبهه‌های جنگ، به خوزستان هم سفر می‌کرد.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۲۰۳-۲۰۸.</ref>
 
محمدی در مرداد ۱۳۷۱ از امامت جمعه ایلام استعفا داد و پس از آن به سبب بیماری، از فعالیت‌های اجرایی کناره گرفت.<ref>خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، ص۲۲۱-۲۲۲.</ref>
 
== درگذشت ==
محمدی در یازده اردیبهشت ۱۳۹۶ از دنیا رفت و پیکرش پس از تشییع و اقامه نماز توسط [[ناصر مکارم شیرازی|آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی]]، در جوار [[حرم حضرت معصومه(س)]] به خاک سپرده شد.
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۲۴٬۹۱۰

ویرایش