۲۴٬۹۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
'''سیدمرتضی برقعی'''، از شاگردان درس فلسفه امامخمینی. | '''سیدمرتضی برقعی'''، از شاگردان درس فلسفه امامخمینی. | ||
== زادگاه و خاندان == | |||
سیدابوالحسن برقعی، مشهور به سیدمرتضی در ۱۲۸۲ش در [[قم|شهر قم]] به دنیا آمد. پدرش سیدعیسی معروف به صدرالواعظین قمی، از وعاظ برجسته [[قم]] بود. | سیدابوالحسن برقعی، مشهور به سیدمرتضی در ۱۲۸۲ش در [[قم|شهر قم]] به دنیا آمد. پدرش سیدعیسی معروف به صدرالواعظین قمی، از وعاظ برجسته [[قم]] بود. | ||
== تحصیل == | |||
سیدمرتضی برقعی خواندن و نوشتن را در مکتبخانههای قم آموخت. آنگاه به تحصیل دروس حوزوی در مدرسه جانیخان قم پرداخت و مقدمات را نزد شیخ ابوالحسن فقیهی قمی، سدهی اصفهانی و میرزا محمدعلی ادیب تهرانی خواند.<ref>رازی، ۱۳۳۲، ج ۲، ۱۴۵؛ شریف رازی، ۱۳۵۲، ج ۲، ۳۴۴؛ جواهرکلام، ۲۵ ـ ۲۶.</ref> دروس سطح را هم نزد آیات میرزا ابوالفضل زاهدی، سیدعلیاکبر برقعی، سیدشهابالدین حسینی مرعشی نجفی.<ref>ریحان یزدی، ۴۰۲.</ref> و محمدعلی ادیب تهرانی فراگرفت و آنگاه در درس خارج فقه و اصول آیات سیدمحمد حجت کوهکمری، [[سیدمحمدتقی خوانساری|سیدمحمدتقی موسوی خوانساری]]، سیدصدرالدین صدر، شیخ محمدعلی حائری قمی و [[سیدحسین بروجردی|سیدحسین طباطبایی بروجردی]] شرکت کرد. او دروس فلسفی را نزد آیات محمدمهدی امامی مازندرانی، میرزا خلیل کمرهای و [[امامخمینی]] آموخت؛.<ref>رازی، ۱۳۳۲، ج ۲، ۱۴۵؛ شریف رازی، ۱۳۵۲، ج ۲، ۳۴۴؛ جواهرکلام، ۲۵ ـ ۲۶.</ref> بنابراین میتوان گفت که تا سال ۱۳۲۸ ش از دروس فلسفی امامخمینی که در قم ادامه داشت، استفاده میکرد. در درس تفسیر قرآن هم از شاگردان علامه سیدمحمدحسین طباطبایی بود <ref>(مردی و بیات، ص۱۵۷).</ref> وی سپس به تدریس دروس سطح در حوزه علمیه قم پرداخت.<ref>ریحان یزدی، ۴۰۲.</ref> | سیدمرتضی برقعی خواندن و نوشتن را در مکتبخانههای قم آموخت. آنگاه به تحصیل دروس حوزوی در مدرسه جانیخان قم پرداخت و مقدمات را نزد شیخ ابوالحسن فقیهی قمی، سدهی اصفهانی و میرزا محمدعلی ادیب تهرانی خواند.<ref>رازی، ۱۳۳۲، ج ۲، ۱۴۵؛ شریف رازی، ۱۳۵۲، ج ۲، ۳۴۴؛ جواهرکلام، ۲۵ ـ ۲۶.</ref> دروس سطح را هم نزد آیات میرزا ابوالفضل زاهدی، سیدعلیاکبر برقعی، سیدشهابالدین حسینی مرعشی نجفی.<ref>ریحان یزدی، ۴۰۲.</ref> و محمدعلی ادیب تهرانی فراگرفت و آنگاه در درس خارج فقه و اصول آیات سیدمحمد حجت کوهکمری، [[سیدمحمدتقی خوانساری|سیدمحمدتقی موسوی خوانساری]]، سیدصدرالدین صدر، شیخ محمدعلی حائری قمی و [[سیدحسین بروجردی|سیدحسین طباطبایی بروجردی]] شرکت کرد. او دروس فلسفی را نزد آیات محمدمهدی امامی مازندرانی، میرزا خلیل کمرهای و [[امامخمینی]] آموخت؛.<ref>رازی، ۱۳۳۲، ج ۲، ۱۴۵؛ شریف رازی، ۱۳۵۲، ج ۲، ۳۴۴؛ جواهرکلام، ۲۵ ـ ۲۶.</ref> بنابراین میتوان گفت که تا سال ۱۳۲۸ ش از دروس فلسفی امامخمینی که در قم ادامه داشت، استفاده میکرد. در درس تفسیر قرآن هم از شاگردان علامه سیدمحمدحسین طباطبایی بود <ref>(مردی و بیات، ص۱۵۷).</ref> وی سپس به تدریس دروس سطح در حوزه علمیه قم پرداخت.<ref>ریحان یزدی، ۴۰۲.</ref> | ||
== فعالیت سیاسی و اجتماعی == | |||
برقعی قمی از نوجوانی در مساجد قم سخنرانی میکرد و به دلیل مهارت در سخنوری، مورد توجه [[عبدالکریم حائری یزدی|آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی]] قرار گرفت.<ref>امید اسلام، ۲۳۱ ـ ۲۳۳.</ref> او از همان سنین جوانی از محبوبیت زیادی در قم برخوردار بود و به نوشته ریحان یزدی، اهالی قم به او علاقه داشتند و در مجالس عمومی از گفتارهای او بهرهمند میشدند.<ref>ریحان یزدی، ۴۰۲.</ref> در سال ۱۳۳۹ش به نام [[حوزه علمیه قم]]، تولد علیرضا پهلوی را به [[محمدرضا پهلوی|محمدرضاشاه]] تبریک گفت. وقتی خبر این مراسم با عکس و تفصیل در نشریات انتشار یافت، [[امامخمینی]] بهشدت به این عمل واکنش نشان داد و در پی آن برقعی قمی از این عمل ابراز پشیمانی کرد و تعهد داد که دیگر در هیچ مراسمی از طرف دربار شرکت نکند.<ref>امید اسلام، ۲۳۱ ـ ۲۳۳؛ روحانی، ج ۱، ۱۰۴ ـ ۱۰۵.</ref> | برقعی قمی از نوجوانی در مساجد قم سخنرانی میکرد و به دلیل مهارت در سخنوری، مورد توجه [[عبدالکریم حائری یزدی|آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی]] قرار گرفت.<ref>امید اسلام، ۲۳۱ ـ ۲۳۳.</ref> او از همان سنین جوانی از محبوبیت زیادی در قم برخوردار بود و به نوشته ریحان یزدی، اهالی قم به او علاقه داشتند و در مجالس عمومی از گفتارهای او بهرهمند میشدند.<ref>ریحان یزدی، ۴۰۲.</ref> در سال ۱۳۳۹ش به نام [[حوزه علمیه قم]]، تولد علیرضا پهلوی را به [[محمدرضا پهلوی|محمدرضاشاه]] تبریک گفت. وقتی خبر این مراسم با عکس و تفصیل در نشریات انتشار یافت، [[امامخمینی]] بهشدت به این عمل واکنش نشان داد و در پی آن برقعی قمی از این عمل ابراز پشیمانی کرد و تعهد داد که دیگر در هیچ مراسمی از طرف دربار شرکت نکند.<ref>امید اسلام، ۲۳۱ ـ ۲۳۳؛ روحانی، ج ۱، ۱۰۴ ـ ۱۰۵.</ref> | ||