پرش به محتوا

قاعدة علی الید (رساله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''قاعدة علی الید'''، رساله‌ای دربارهٔ [[عهد و ضمان]] بر اساس [[حدیث نبوی(ص)]] «علی الید»، عربی.
'''قاعدة علی الید'''، رساله‌ای دربارهٔ [[عهد و ضمان]] بر اساس [[حدیث نبوی(ص)]] «علی الید»، عربی.


ازجمله [[قواعد فقهی مشهور]]، قاعده «علی الید» است. در این قاعده از پیامدهای تصرف غیر مالک در ملکی که مأذون به تصرف در آن نیست، بحث می‌شود.<ref>بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۴/۵۳–۵۴.</ref> عنوان این قاعده از حدیث نبوی (ص) «علی الید ما اخذت حتی تؤدی» گرفته شده‌است.<ref>بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۴/۵۴.</ref> رساله مختصری به خط [[امام‌خمینی]] دربارهٔ مفاد حدیث یادشده وجود دارد؛ اما به‌روشنی معلوم نیست که نگارش خود ایشان است یا استنساخ از برخی تقریرات [[سیدحسین بروجردی]].<ref>مؤسسه تنظیم، مقدمه کتاب الرسائل العشره، ۴.</ref>
== قاعده علی الید ==
ازجمله [[قواعد فقهی مشهور]]، قاعده «علی الید» است. در این قاعده از پیامدهای تصرف غیر مالک در ملکی که مأذون به تصرف در آن نیست، بحث می‌شود.<ref>بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۴/۵۳–۵۴.</ref> عنوان این قاعده از حدیث نبوی (ص) «علی الید ما اخذت حتی تؤدی» گرفته شده‌است.<ref>بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۴/۵۴.</ref> رساله مختصری به [[دست‌خط امام‌خمینی|خط امام‌خمینی]] دربارهٔ مفاد حدیث یادشده وجود دارد؛ اما به‌روشنی معلوم نیست که نگارش خود ایشان است یا استنساخ از برخی تقریرات [[سیدحسین بروجردی]].<ref>مؤسسه تنظیم، مقدمه کتاب الرسائل العشره، ۴.</ref>


مطالب رساله در شش جهت تنظیم شده‌است. جهت اول دربارهٔ بحث از سند روایت یادشده است که [[اهل سنت]] آن را در بعضی از منابع اصلی حدیثی خود مانند سنن ترمذی آورده‌اند و با ذکر سند از [[سمرةبن‌جندب]] نقل کرده‌اند.<ref>ترمذی، سنن الترمذی، ۲/۳۶۸–۳۶۹.</ref> شیعیان هم با توجه به استناد فقهای امامیه به این روایت در آثار گذشتگان و معاصر، جایی برای بحث از سند روایت باقی نگذاشته‌اند؛ علاوه بر اینکه روایات دیگری به حسب مورد در ابواب مختلف فقه وجود دارد که دلالت بر «ضمان» دارند که می‌توان مضمون [[روایت نبوی(ص)]] را از آن دسته روایات به دست آورد.<ref>امام‌خمینی، الرسائل العشره، ۲۲۱–۲۲۲.</ref>
== فصل ==
مطالب رساله در شش جهت تنظیم شده‌است. جهت اول دربارهٔ بحث از سند روایت یادشده است که [[اهل سنت]] آن را در بعضی از منابع اصلی حدیثی خود مانند سنن ترمذی آورده‌اند و با ذکر سند از [[سمرةبن‌جندب]] نقل کرده‌اند.<ref>ترمذی، سنن الترمذی، ۲/۳۶۸–۳۶۹.</ref> [[شیعیان]] هم با توجه به استناد [[فقهای امامیه]] به این روایت در آثار گذشتگان و معاصر، جایی برای بحث از سند روایت باقی نگذاشته‌اند؛ علاوه بر اینکه روایات دیگری به حسب مورد در ابواب مختلف فقه وجود دارد که دلالت بر «[[ضمان]]» دارند که می‌توان مضمون [[روایت نبوی(ص)]] را از آن دسته روایات به دست آورد.<ref>امام‌خمینی، الرسائل العشره، ۲۲۱–۲۲۲.</ref>


در جهت دوم، مفاد تعبیر «علی الید» که شیء برداشته‌شده را بر ذمه شخص می‌شمارد، از اعتبارات عقلایی دانسته شده‌است؛ چنان‌که خود ذمه نیز از اعتبارات عقلایی است. «عهده» اعتباری عقلایی در باب ضمان‌هاست که جواز مطالبه، پیامد آن است. در این رساله، تعبیر «علی الید» در حدیث یادشده، دلیل بر ضمان شمرده شده و تأکید شده‌است گیرنده «عین» به حکم وضعی ضامن آن است؛ بنابراین پیامد احکام عقلایی جواز مطالبه و وجوب خروج از عهده با رد عین حاصل می‌شود.<ref>امام‌خمینی، الرسائل العشره، ۲۲۳–۲۲۵.</ref> رساله در بیانی دیگر برای هر شیء مملوکی یک جهت نفع و جهت ضرر در نزد عقلا ذکر می‌کند که جهت نفع در صورت وجود آن است و جهت ضرر در صورت فقدان آن رخ می‌دهد و همان‌گونه که جهت نفع برای مالک است، جهت ضرر هم بر عهده او خواهد بود و این حدیث در صدد بیان این نکته است که جهت ضرر «ما أخذت» بر عهده «آخذ» است.<ref>امام‌خمینی، الرسائل العشره، ۲۲۵–۲۲۶.</ref>
در جهت دوم، مفاد تعبیر «علی الید» که شیء برداشته‌شده را بر ذمه شخص می‌شمارد، از اعتبارات عقلایی دانسته شده‌است؛ چنان‌که خود ذمه نیز از اعتبارات عقلایی است. «عهده» اعتباری عقلایی در باب ضمان‌هاست که جواز مطالبه، پیامد آن است. در این رساله، تعبیر «علی الید» در حدیث یادشده، دلیل بر ضمان شمرده شده و تأکید شده‌است گیرنده «عین» به حکم وضعی ضامن آن است؛ بنابراین پیامد احکام عقلایی جواز مطالبه و وجوب خروج از عهده با رد عین حاصل می‌شود.<ref>امام‌خمینی، الرسائل العشره، ۲۲۳–۲۲۵.</ref> رساله در بیانی دیگر برای هر شیء مملوکی یک جهت نفع و جهت ضرر در نزد عقلا ذکر می‌کند که جهت نفع در صورت وجود آن است و جهت ضرر در صورت فقدان آن رخ می‌دهد و همان‌گونه که جهت نفع برای مالک است، جهت ضرر هم بر عهده او خواهد بود و این حدیث در صدد بیان این نکته است که جهت ضرر «ما أخذت» بر عهده «آخذ» است.<ref>امام‌خمینی، الرسائل العشره، ۲۲۵–۲۲۶.</ref>
خط ۱۰: خط ۱۲:


در جهت چهارم، تعبیر «أخذ» که غالباً در قدرت به کار می‌رود، اشاره به عدوانی‌بودن یَد دانسته شده‌است؛ از این‌رو شامل ید امانی نمی‌شود.<ref>امام‌خمینی، الرسائل العشره، ۲۲۷.</ref>
در جهت چهارم، تعبیر «أخذ» که غالباً در قدرت به کار می‌رود، اشاره به عدوانی‌بودن یَد دانسته شده‌است؛ از این‌رو شامل ید امانی نمی‌شود.<ref>امام‌خمینی، الرسائل العشره، ۲۲۷.</ref>
در جهت پنجم آمده‌است که مشهور در میان [[فقهای شیعه]] و [[فقهای سنی|سنی]] این است که مال مِثلی با مثل ضمانت می‌شود و مال قیمی با قیمت؛ ولی این رساله از میان وجوهی که نقل می‌کند، بعید نمی‌داند که در صورت تلف مال در دستی عدوانی، او ضامن رد مثل حتی در قیمیات باشد.<ref>امام‌خمینی، الرسائل العشره، ۲۲۷–۲۲۹.</ref>
در جهت پنجم آمده‌است که مشهور در میان [[فقهای شیعه]] و [[فقهای سنی|سنی]] این است که مال مِثلی با مثل ضمانت می‌شود و مال قیمی با قیمت؛ ولی این رساله از میان وجوهی که نقل می‌کند، بعید نمی‌داند که در صورت تلف مال در دستی عدوانی، او ضامن رد مثل حتی در قیمیات باشد.<ref>امام‌خمینی، الرسائل العشره، ۲۲۷–۲۲۹.</ref>


رساله در آخرین جهت، ملاک در جبران خسارت، بالاترین قیمت مال را از زمان غصب تا زمان تلف می‌داند نه قیمت روز غصب یا روز تلف یا روز ادا؛ زیرا عین مال پس از تلف‌شدن بر عهده گیرنده است و دارای قیمت بازار خواهد بود و همه مراتب قیمت مورد [[ضمانت]] است.<ref>امام‌خمینی، الرسائل العشره، ۲۲۹–۲۳۳.</ref>
رساله در آخرین جهت، ملاک در جبران خسارت، بالاترین قیمت مال را از زمان [[غصب]] تا زمان تلف می‌داند نه قیمت روز غصب یا روز تلف یا روز ادا؛ زیرا عین مال پس از تلف‌شدن بر عهده گیرنده است و دارای قیمت بازار خواهد بود و همه مراتب قیمت مورد [[ضمانت]] است.<ref>امام‌خمینی، الرسائل العشره، ۲۲۹–۲۳۳.</ref>


این رساله در [[کتاب الرسائل العشره]] از صفحه ۲۲۱–۲۳۳ آمده‌است و برای نخستین بار در سال ۱۳۷۸ چاپ و منتشر شده‌است؛ همچنین در جلد ۲۰ [[موسوعة الامام‌الخمینی]] در بخش الرسالات الفقهیة و الاصولیه در سال ۱۳۹۲ از سوی [[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی]] منتشر شده‌است.
این رساله در [[کتاب الرسائل العشره]] از صفحه ۲۲۱–۲۳۳ آمده‌است و برای نخستین بار در سال ۱۳۷۸ چاپ و منتشر شده‌است؛ همچنین در جلد ۲۰ [[موسوعة الامام‌الخمینی]] در بخش الرسالات الفقهیة و الاصولیه در سال ۱۳۹۲ از سوی [[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی]] منتشر شده‌است.
۲۱٬۱۸۸

ویرایش