۲۱٬۱۸۸
ویرایش
جز (added Category:مقالههای نیازمند تصویر using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== زندگینامه و تحصیلات == | == زندگینامه و تحصیلات == | ||
سیداسدالله مدنی در ۱۳۳۳ق/ ۱۲۹۳ش در ده خوارقان (آذرشهر) از توابع تبریز متولد شد.<ref>قیصری، شقایق در محراب (حیات و سیره دومین شهید محراب حضرت آیتالله سیداسدالله مدنی)، ۱۳–۱۵؛ موسوی، زهرا، زندگینامه شهید مدنی، ۴۹۸.</ref> پدر وی آقامیرعلی در بازارچه بزّازان مغازه کوچکی داشت. سیداسدالله در چهارسالگی مادر و در شانزدهسالگی پدر را از دست داد<ref>عباسزاده، شهید مدنی جلوه اخلاص، ۲۵–۲۶.</ref> وی در نوجوانی به [[مدرسه طالبیه تبریز]] رفت و سال ۱۳۱۶ به [[قم]] مهاجرت کرد و درسهای سطح را نزد [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] و [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]] آموخت و سپس به درس خارج [[سیدمحمدتقی خوانساری]] و [[سیدمحمد حجت کوهکمرهای]] رفت. مدنی، [[فلسفه]]، [[عرفان]] و [[اخلاق]] را پیش [[امامخمینی]] فراگرفت و خود به تدریس سطوح و اخلاق پرداخت.<ref>گلزاده، شهید اخلاق و فضیلت، ۷۷ و ۱۲۲.</ref> وی در سال ۱۳۲۳ به زیارت [[خانه خدا]] رفت و از آنجا به عتبات [[عراق]] عزیمت کرد و در [[نجف]] از | سیداسدالله مدنی در ۱۳۳۳ق/ ۱۲۹۳ش در ده خوارقان (آذرشهر) از توابع تبریز متولد شد.<ref>قیصری، شقایق در محراب (حیات و سیره دومین شهید محراب حضرت آیتالله سیداسدالله مدنی)، ۱۳–۱۵؛ موسوی، زهرا، زندگینامه شهید مدنی، ۴۹۸.</ref> پدر وی آقامیرعلی در بازارچه بزّازان مغازه کوچکی داشت. سیداسدالله در چهارسالگی مادر و در شانزدهسالگی پدر را از دست داد<ref>عباسزاده، شهید مدنی جلوه اخلاص، ۲۵–۲۶.</ref> وی در نوجوانی به [[مدرسه طالبیه تبریز]] رفت و سال ۱۳۱۶ به [[قم]] مهاجرت کرد و درسهای سطح را نزد [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] و [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]] آموخت و سپس به درس خارج [[سیدمحمدتقی خوانساری]] و [[سیدمحمد حجت کوهکمرهای]] رفت. مدنی، [[فلسفه]]، [[عرفان]] و [[اخلاق]] را پیش [[امامخمینی]] فراگرفت و خود به تدریس سطوح و اخلاق پرداخت.<ref>گلزاده، شهید اخلاق و فضیلت، ۷۷ و ۱۲۲.</ref> وی در سال ۱۳۲۳ به زیارت [[خانه خدا]] رفت و از آنجا به عتبات [[عراق]] عزیمت کرد و در [[نجف]] از درس فقه و اصول [[سیدعبدالهادی شیرازی]]، [[سیدمحسن حکیم]] و [[سیدابوالقاسم خویی]] به مدت پنج سال بهره جست. خود نیز به دستور حکیم دروس سطح را در حوزه نجف تدریس میکرد.<ref>شیرازی، یادواره شهید محراب آیتالله مدنی، ۱۷۶؛ عباسزاده، شهید مدنی جلوه اخلاص، ۳۱–۳۲.</ref> وی بعدها از استادان خود، حکیم در نجف و حجت کوهکمری و خوانساری در قم، اجازه [[اجتهاد]] دریافت کرد.<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، یازده.</ref> | ||
== فعالیتهای تبلیغی و سیاسی == | == فعالیتهای تبلیغی و سیاسی == | ||
مدنی با [[سیدابوالقاسم کاشانی]] و [[سیدمجتبی نواب صفوی]] در دهه ۱۳۲۰ رابطه صمیمانه داشت؛ چنانکه بخشی از هزینه مبارزات نواب صفوی را با فروختن کتابهای خود در نجف تهیه<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، دوازده ـ سیزده.</ref> و او را در مبارزه با [[سیداحمد کسروی]] مجهز کرد.<ref>خاتم یزدی، خاطرات آیتالله خاتم یزدی، ۵۵–۵۶.</ref> وی در سال ۱۳۳۱ از نجف به زادگاهش آذرشهر بازگشت و با سخنرانی علیه رواج مشروبفروشی و [[کشف حجاب]]، با مظاهر فرهنگی [[رژیم پهلوی]] خصوصاً ترویج و گسترش [[بهائیت]] به مبارزه برخاست. بر اثر این مبارزات و فشار رژیم، وی ناگزیر به ترک موطن خود شد و دوباره به نجف مهاجرت کرد،<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، یازدهو دوازده.</ref>وی به موازات تحصیل و تدریس در نجف، از اوضاع سیاسی و اجتماعی عراق نیز غافل نبود و زمانی که بعثیها با درج مقالاتی در جراید، قصد مخدوشکردن [[مرجعیت شیعه]]، خصوصاً [[سیدمحسن حکیم]] را داشتند، در برابر این حرکت موضع گرفت و در حمایت از حکیم کفن پوشید و پیشاپیش طلاب به کوفه رفت و حکیم را به نجف بازگردانید.<ref>عباسزاده، شهید مدنی جلوه اخلاص، ۴۳.</ref> | مدنی با [[سیدابوالقاسم کاشانی]] و [[سیدمجتبی نواب صفوی]] در دهه ۱۳۲۰ رابطه صمیمانه داشت؛ چنانکه بخشی از هزینه مبارزات نواب صفوی را با فروختن کتابهای خود در نجف تهیه<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، دوازده ـ سیزده.</ref> و او را در مبارزه با [[سیداحمد کسروی]] مجهز کرد.<ref>خاتم یزدی، خاطرات آیتالله خاتم یزدی، ۵۵–۵۶.</ref> وی در سال ۱۳۳۱ از نجف به زادگاهش آذرشهر بازگشت و با سخنرانی علیه رواج مشروبفروشی و [[کشف حجاب]]، با مظاهر فرهنگی [[رژیم پهلوی]] خصوصاً ترویج و گسترش [[بهائیت]] به مبارزه برخاست. بر اثر این مبارزات و فشار رژیم، وی ناگزیر به ترک موطن خود شد و دوباره به نجف مهاجرت کرد،<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، یازدهو دوازده.</ref>وی به موازات تحصیل و تدریس در نجف، از اوضاع سیاسی و اجتماعی عراق نیز غافل نبود و زمانی که بعثیها با درج مقالاتی در جراید، قصد مخدوشکردن [[مرجعیت شیعه]]، خصوصاً [[سیدمحسن حکیم]] را داشتند، در برابر این حرکت موضع گرفت و در حمایت از حکیم کفن پوشید و پیشاپیش [[طلاب]] به کوفه رفت و حکیم را به نجف بازگردانید.<ref>عباسزاده، شهید مدنی جلوه اخلاص، ۴۳.</ref> | ||
مدنی در سالهای ۱۳۴۱–۱۳۵۱ بارها سفر تبلیغی به همدان داشت و پیوسته در مسیر اهداف امامخمینی فعالیت میکرد<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، چهارده-هجده.</ref> این همراهی در اعلامیهها و تلگرامهای مختلفی که وی از عوامل و امضاکنندگان آنهاست مشهود است، مانند تلگرام علمای همدان به [[اسدالله علم]]، نخستوزیر، دربارهٔ مغایرت [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] با اسلام و تلگرام علمای نجف در محکومکردن [[فاجعه فیضیه]]<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۳۸، ۶۵–۶۶، ۳۳۰–۳۳۱، ۳۹۴–۳۹۵، ۴۰۳ و ۴۳۸–۴۳۹.</ref> | مدنی در سالهای ۱۳۴۱–۱۳۵۱ بارها سفر تبلیغی به همدان داشت و پیوسته در مسیر اهداف امامخمینی فعالیت میکرد<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، چهارده-هجده.</ref> این همراهی در اعلامیهها و تلگرامهای مختلفی که وی از عوامل و امضاکنندگان آنهاست مشهود است، مانند تلگرام علمای همدان به [[اسدالله علم]]، نخستوزیر، دربارهٔ مغایرت [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] با [[اسلام]] و تلگرام علمای نجف در محکومکردن [[فاجعه فیضیه]]<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۳۸، ۶۵–۶۶، ۳۳۰–۳۳۱، ۳۹۴–۳۹۵، ۴۰۳ و ۴۳۸–۴۳۹.</ref> | ||
مدنی که در زمان اوجگیری نهضت امامخمینی در نجف بود، پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و دستگیری | مدنی که در زمان اوجگیری [[نهضت امامخمینی]] در نجف بود، پس از [[قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲]] و [[دستگیری امامخمینی]]، نخستین کسی بود که تدریس را تعطیل کرد و با حرکت جمعی طلاب، به دیدار حکیم شتافت. در نتیجه تلاش وی، حکیم بهعنوان مرجع بزرگ شیعیان، با انتشار اعلامیهای، از نهضت امامخمینی حمایت کرد.<ref>قیصری، ۴۱؛ شقایق در محراب (حیات و سیره دومین شهید محراب حضرت آیتالله سیداسدالله مدنی)، شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۶۷؛ مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، چهارده.</ref> | ||
با حضور امامخمینی در نجف در سال ۱۳۴۴، مدنی در نماز جماعت ایشان شرکت و در غیاب امامخمینی، به جای ایشان اقامه نماز جماعت میکرد.<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، چهارده.</ref> وی از حواریون امامخمینی به حساب میآمد؛<ref>اختری، خاطرات، چاپشده در خاطرات سالهای نجف، ۱/۳۷–۳۸.</ref> از اینرو در بدو ورود ایشان به نجف، با گروهی از علما از ایشان تقاضا کرد تدریس در حوزه نجف را آغاز کند.<ref>اختری، خاطرات، چاپشده در خاطرات سالهای نجف، ۱/۴۳.</ref> مدنی با آنکه از استادان معروف نجف بود، بهطور مداوم در درس امامخمینی شرکت میکرد و از همین رو مورد تهمت و افترا نیز قرار گرفت؛ ولی در همراهی با ایشان مقاومت کرد<ref>موسوی، سیدهادی، خاطرات، چاپشده در خاطرات سالهای نجف، ۲/۱۷۷.</ref> و در تمام مراحل، از برنامههای ایشان پیروی و با مخالفان ایشان در حوزه، مبارزه میکرد. امامخمینی گاهی که مقامات عراقی را به حضور میپذیرفت، مدنی را نیز که فرد مورد اعتماد ایشان بود به این جلسات دعوت میکرد.<ref>قیصری، شقایق در محراب (حیات و سیره دومین شهید محراب حضرت آیتالله سیداسدالله مدنی)، ۴۰–۴۱؛ شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۶۸.</ref> همچنین وی به حکم امامخمینی سفرهایی تبلیغی به شهرهای عراق، ترکیه و مصر داشت<ref>شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۶۹؛ مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، سیزده.</ref> | با حضور امامخمینی در نجف در سال ۱۳۴۴، مدنی در نماز جماعت ایشان شرکت و در غیاب امامخمینی، به جای ایشان اقامه نماز جماعت میکرد.<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، چهارده.</ref> وی از حواریون امامخمینی به حساب میآمد؛<ref>اختری، خاطرات، چاپشده در خاطرات سالهای نجف، ۱/۳۷–۳۸.</ref> از اینرو در بدو ورود ایشان به نجف، با گروهی از علما از ایشان تقاضا کرد تدریس در [[حوزه علمیه نجف|حوزه نجف]] را آغاز کند.<ref>اختری، خاطرات، چاپشده در خاطرات سالهای نجف، ۱/۴۳.</ref> مدنی با آنکه از استادان معروف نجف بود، بهطور مداوم در درس امامخمینی شرکت میکرد و از همین رو مورد تهمت و افترا نیز قرار گرفت؛ ولی در همراهی با ایشان مقاومت کرد<ref>موسوی، سیدهادی، خاطرات، چاپشده در خاطرات سالهای نجف، ۲/۱۷۷.</ref> و در تمام مراحل، از برنامههای ایشان پیروی و با مخالفان ایشان در حوزه، مبارزه میکرد. امامخمینی گاهی که مقامات عراقی را به حضور میپذیرفت، مدنی را نیز که فرد مورد اعتماد ایشان بود به این جلسات دعوت میکرد.<ref>قیصری، شقایق در محراب (حیات و سیره دومین شهید محراب حضرت آیتالله سیداسدالله مدنی)، ۴۰–۴۱؛ شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۶۸.</ref> همچنین وی به حکم امامخمینی سفرهایی تبلیغی به شهرهای عراق، ترکیه و مصر داشت.<ref>شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۶۹؛ مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، سیزده.</ref> | ||
مدنی در سال ۱۳۵۰ به دستور امامخمینی، برای ترویج و تدریس علوم دینی به خرّمآباد رفت<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، نوزده.</ref> و در مدرسه کمالوند، به تدریس درس خارج پرداخت و پس از مدتی به دستور ایشان، سرپرستی این حوزه را بر عهده گرفت و پس از مدتی به عنوان وکیل و نماینده ایشان در خرمآباد معرفی شد.<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، نوزده.</ref> وی با انتقاد از اوضاع ناسالم کشور، شجاعانه سخن میگفت و در هر شرایطی به رویه استبدادی و ظالمانه رژیم پهلوی اعتراض میکرد؛ به همین سبب [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) او را زیر نظر داشت. عوامل ساواک دسیسههای گوناگونی برای تزلزل جایگاه مردمی او به کار بردند، مانند پخش نامههای مملو از تهمت و افترا علیه او؛ ولی وی در همین دوره، کتاب [[تحریر الوسیله امامخمینی]] را جهت تبلیغ مرجعیتِ ایشان توزیع میکرد و به مناسبتهای مختلف به تبلیغ از ایشان میپرداخت<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، ۴/بیست، بیست و یک و بیست و دو).</ref> وی که در سالهای ۱۳۴۴ و ۱۳۴۹، به دستور ساواک ممنوعالخروج شده بود<ref>شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۷۰.</ref> وقتی به ساواک احضار شد و از وی دربارهٔ امامخمینی سؤال کردند، لب به ستایش ایشان گشود و با شهامت، بر شاگردی و پیروی از ایشان تأکید ورزید.<ref>عباسزاده، شهید مدنی جلوه اخلاص، ۷۱.</ref> | مدنی در سال ۱۳۵۰ به دستور امامخمینی، برای ترویج و تدریس علوم دینی به خرّمآباد رفت<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، نوزده.</ref> و در مدرسه کمالوند، به تدریس درس خارج پرداخت و پس از مدتی به دستور ایشان، سرپرستی این حوزه را بر عهده گرفت و پس از مدتی به عنوان وکیل و نماینده ایشان در خرمآباد معرفی شد.<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، نوزده.</ref> وی با انتقاد از اوضاع ناسالم کشور، شجاعانه سخن میگفت و در هر شرایطی به رویه استبدادی و ظالمانه رژیم پهلوی اعتراض میکرد؛ به همین سبب [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) او را زیر نظر داشت. عوامل ساواک دسیسههای گوناگونی برای تزلزل جایگاه مردمی او به کار بردند، مانند پخش نامههای مملو از تهمت و [[افترا]] علیه او؛ ولی وی در همین دوره، کتاب [[تحریر الوسیله امامخمینی]] را جهت تبلیغ مرجعیتِ ایشان توزیع میکرد و به مناسبتهای مختلف به تبلیغ از ایشان میپرداخت<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، ۴/بیست، بیست و یک و بیست و دو).</ref> وی که در سالهای ۱۳۴۴ و ۱۳۴۹، به دستور ساواک ممنوعالخروج شده بود<ref>شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۷۰.</ref> وقتی به ساواک احضار شد و از وی دربارهٔ امامخمینی سؤال کردند، لب به ستایش ایشان گشود و با شهامت، بر شاگردی و پیروی از ایشان تأکید ورزید.<ref>عباسزاده، شهید مدنی جلوه اخلاص، ۷۱.</ref> | ||
اسناد ساواک، مدنی را به عنوان یکی از طرفداران جدی امامخمینی شمرده که در همدان نفوذ عجیبی دارد و بیش از یکسوم اهالی همدان را مقلد ایشان ساختهاست و در هر محفل و مجلسی از ایشان ستایش و ایشان را اعلم از دیگران میشمارد<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۱۱/۳۹۲.</ref> وی افزون بر تبلیغ از مرجعیت امامخمینی و گسترش مقلدان ایشان در ایران، مرجعیت ایشان را برای شیعیان | اسناد ساواک، مدنی را به عنوان یکی از طرفداران جدی امامخمینی شمرده که در همدان نفوذ عجیبی دارد و بیش از یکسوم اهالی همدان را مقلد ایشان ساختهاست و در هر محفل و مجلسی از ایشان ستایش و ایشان را اعلم از دیگران میشمارد<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۱۱/۳۹۲.</ref> وی افزون بر تبلیغ از [[مرجعیت امامخمینی]] و گسترش مقلدان ایشان در ایران، مرجعیت ایشان را برای شیعیان [[افغانستان]]، [[پاکستان]] و [[هند]] نیز تبلیغ کردهاست<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۲۱/۴۵۱.</ref> و [[اعلامیه امامخمینی علیه اسرائیل]] را در همدان پخش کردهاست.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۲۰/۳۵۱–۳۵۲.</ref> مدنی هنگام حضور در خرمآباد وقتی از عضوگیری حزب رستاخیز در شهرهای ایران آگاهی یافت، در یک سخنرانی شدیداً بر این امر اعتراض کرد و بر استمرار نهضت امامخمینی تأکید ورزید و صریحاً پیوستگان به [[حزب رستاخیز]] را در زمره سپاهیان عمرسعد شمرد. در سال ۱۳۵۴ به دنبال این سخنرانی، او به اتهام اخلال در [[امنیت]] کشور دستگیر و به نورآباد ممسنی تبعید شد؛ ولی در آنجا هم ساکت ننشست و به همین دلیل در سال ۱۳۵۶ به گنبدکاووس و سال ۱۳۵۷ به بندر کنگان و سپس به مهاباد تبعید شد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۱۱/۳۷ و ۳۹۲؛ مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، بیست و پنج و بیست و هشت.</ref> در دوران تبعید، مردم این مناطق، اعم از [[شیعه]] و [[سنی]] با وی در تماس بودند و او نیز اهالی را برای مبارزه با ستم تشویق میکرد.<ref>گلزاده، شهید اخلاق و فضیلت، ۸۴–۸۵؛ دفتر انتشارات، پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، ۲۳.</ref> | ||
با اوجگیری انقلاب اسلامی، مدنی از تبعید به قم آمد<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، سی.</ref> و در آستانه [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، به دعوت مردم همدان، راهی این شهر شد و در جلوگیری از اعزام لشکر ۱۸ زرهی [[کرمانشاه]] به تهران در ۲۲ بهمن برای سرکوبی مردم تهران، تلاش جدی کرد. وی همچنین اعتصاب همافران در پایگاه شاهرخی همدان را مدیریت کرد<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، ۴/سی و دو؛ شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۷۸–۷۹.</ref> وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با رأی مردم این استان به مجلس خبرگان قانون اساسی راه یافت.<ref>قیصری، شقایق در محراب (حیات و سیره دومین شهید محراب حضرت آیتالله سیداسدالله مدنی)، ۱۲۷؛ مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، سی و سه.</ref> | با اوجگیری انقلاب اسلامی، مدنی از تبعید به قم آمد<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، سی.</ref> و در آستانه [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، به دعوت مردم همدان، راهی این شهر شد و در جلوگیری از اعزام لشکر ۱۸ زرهی [[کرمانشاه]] به تهران در ۲۲ بهمن برای سرکوبی مردم تهران، تلاش جدی کرد. وی همچنین [[اعتصاب]] همافران در پایگاه شاهرخی همدان را مدیریت کرد<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، ۴/سی و دو؛ شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۷۸–۷۹.</ref> وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با رأی مردم این استان به [[مجلس خبرگان قانون اساسی]] راه یافت.<ref>قیصری، شقایق در محراب (حیات و سیره دومین شهید محراب حضرت آیتالله سیداسدالله مدنی)، ۱۲۷؛ مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، سی و سه.</ref> | ||
مدنی که خود از افراد سالک، زاهد و باتقوا بود و شخصیت اخلاقی ممتاز و جاافتادهای داشت.<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، سی و هفت ـ سی و هشت.</ref> به شاگردی امامخمینی افتخار میکرد و درس اخلاق ایشان در [[مدرسه فیضیه]] را بسیار مؤثر میدانست.<ref>شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۱۴۸.</ref> او اطاعت از ایشان را برای خود و دیگران واجب میدانست<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، چهل و یک.</ref> و همواره مردم را به پیروی از ایشان دعوت میکرد<ref>(شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۹۶ و ۱۰۲).</ref> او ارادت بسیاری به امامخمینی داشت و هیچگاه نظر خود را بر نظر ایشان مقدم نمیکرد و ترویج ایشان را یک وظیفه دینی میدانست.<ref>اسحاقی، ۵۱۰–۵۱۱؛ یعقوبی، شهید مدنی مرید امام و مراد مردم، ۱۵۶.</ref> مدنی معتقد بود ممکن است مراجع تقلید، مختلف باشند؛ اما رهبر یکی است؛ از اینرو سعی میکرد تا در هر فرصتی، امامخمینی را بهعنوان رهبر اسلامی مطرح کند. وی رهبریِ ایشان را میستود و ندای آسمانی ایشان را مایه پیروزی ملت معرفی میکرد.<ref>شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۹۴.</ref> وی همچنین ضمن تأکید بر شجاعت و فقاهت امامخمینی، رهبری ایشان را در مسیر رضایت خدا و در راستای رهبری [[رسول اکرم(ص)]] و [[امیرالمؤمنین(ع)]] میشمرد<ref>شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۹۴–۹۵.</ref> و ایشان را مایه اعتلای ملت از خاک به ملأ اعلا میدانست.<ref>شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۱۰۴.</ref> او در مصاحبهای خط امامخمینی را خط قرآن و پیامبر اکرم (ص) و اهلبیت (ع) برشمرد.<ref>شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۱۳۷.</ref> مدنی فریبخوردگان را توصیه به بازگشت کرد و خطاب به آنان سوگند یاد کرد که آغوش امامخمینی، مهربانترین آغوش برای بازگشت است.<ref>شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۱۰۹.</ref> ایشان در آخرین خطبه [[نمازجمعه]]، نافرمانی رئیسجمهور؛ [[سیدابوالحسن بنیصدر]] را از امامخمینی ناشی از خودبینی او دانست و آن را به مخالفت ابوجهل با پیامبر اکرم (ص) تشبیه و از سر لجاجت معرفیکرد.<ref>شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۱۲۲–۱۲۳.</ref> | مدنی که خود از افراد سالک، [[زهد|زاهد]] و باتقوا بود و شخصیت اخلاقی ممتاز و جاافتادهای داشت.<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، سی و هفت ـ سی و هشت.</ref> به شاگردی امامخمینی افتخار میکرد و درس اخلاق ایشان در [[مدرسه فیضیه]] را بسیار مؤثر میدانست.<ref>شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۱۴۸.</ref> او اطاعت از ایشان را برای خود و دیگران واجب میدانست<ref>مدنی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سیداسدالله مدنی، چهل و یک.</ref> و همواره مردم را به پیروی از ایشان دعوت میکرد<ref>(شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۹۶ و ۱۰۲).</ref> او ارادت بسیاری به امامخمینی داشت و هیچگاه نظر خود را بر نظر ایشان مقدم نمیکرد و ترویج ایشان را یک وظیفه دینی میدانست.<ref>اسحاقی، ۵۱۰–۵۱۱؛ یعقوبی، شهید مدنی مرید امام و مراد مردم، ۱۵۶.</ref> مدنی معتقد بود ممکن است مراجع تقلید، مختلف باشند؛ اما رهبر یکی است؛ از اینرو سعی میکرد تا در هر فرصتی، امامخمینی را بهعنوان رهبر اسلامی مطرح کند. وی [[رهبری امامخمینی|رهبریِ ایشان]] را میستود و ندای آسمانی ایشان را مایه پیروزی ملت معرفی میکرد.<ref>شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۹۴.</ref> وی همچنین ضمن تأکید بر شجاعت و فقاهت امامخمینی، رهبری ایشان را در مسیر رضایت خدا و در راستای رهبری [[رسول اکرم(ص)]] و [[امیرالمؤمنین(ع)]] میشمرد<ref>شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۹۴–۹۵.</ref> و ایشان را مایه اعتلای ملت از خاک به ملأ اعلا میدانست.<ref>شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۱۰۴.</ref> او در مصاحبهای خط امامخمینی را خط قرآن و پیامبر اکرم (ص) و اهلبیت (ع) برشمرد.<ref>شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۱۳۷.</ref> مدنی فریبخوردگان را توصیه به بازگشت کرد و خطاب به آنان سوگند یاد کرد که آغوش امامخمینی، مهربانترین آغوش برای بازگشت است.<ref>شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۱۰۹.</ref> ایشان در آخرین خطبه [[نمازجمعه]]، نافرمانی رئیسجمهور؛ [[سیدابوالحسن بنیصدر]] را از امامخمینی ناشی از خودبینی او دانست و آن را به مخالفت ابوجهل با پیامبر اکرم (ص) تشبیه و از سر لجاجت معرفیکرد.<ref>شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۱۲۲–۱۲۳.</ref> | ||
مدنی از افراد مورد اعتماد امامخمینی در طول حضور ایشان در نجف و ایران بود. وی افراد متعددی را برای اجازهنامه در [[امور حسبیه]] به امامخمینی معرفی کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۷۳، ۴۵۵، ۴۸۱ و ۵۰۸.</ref> و رابط ایشان در انتقال وجوهات بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۸۲، ۱۶۱ و ۴۵۳.</ref> امامخمینی کارهای مدنی را مورد رضایت خود دانسته<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۴۸۵.</ref> و از او با عنوان سیدالعلماء الاعلام نام برده<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۸۰.</ref> و ایشان را دست راست خود معرفی کردهاست<ref>شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۱۵۱–۱۵۲.</ref> وی در ۲۱ مهر ۱۳۵۸ با حکم امامخمینی نماینده ایشان و امامجمعه همدان شد. امامخمینی در این حکم، وی را به شایستگی علمی و عملی ستود و او را در تعیین قاضی شرع برای دادگاههای شهر همدان و اطراف آن مجاز دانست و وجود ایشان را برای اهالی منطقه غنیمت شمرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۸۰–۲۸۱.</ref> | مدنی از افراد مورد اعتماد امامخمینی در طول حضور ایشان در نجف و ایران بود. وی افراد متعددی را برای اجازهنامه در [[امور حسبیه]] به امامخمینی معرفی کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۷۳، ۴۵۵، ۴۸۱ و ۵۰۸.</ref> و رابط ایشان در انتقال وجوهات بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۸۲، ۱۶۱ و ۴۵۳.</ref> امامخمینی کارهای مدنی را مورد رضایت خود دانسته<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۴۸۵.</ref> و از او با عنوان سیدالعلماء الاعلام نام برده<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۸۰.</ref> و ایشان را دست راست خود معرفی کردهاست<ref>شعردوست، یادنامه شهید محراب آیتالله حاجسیداسدالله مدنی، ۱۵۱–۱۵۲.</ref> وی در ۲۱ مهر ۱۳۵۸ با حکم امامخمینی نماینده ایشان و امامجمعه همدان شد. امامخمینی در این حکم، وی را به شایستگی علمی و عملی ستود و او را در تعیین قاضی شرع برای دادگاههای شهر همدان و اطراف آن مجاز دانست و وجود ایشان را برای اهالی منطقه غنیمت شمرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۸۰–۲۸۱.</ref> | ||
پس از شهادت [[سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی]] امامجمعه تبریز، امامخمینی با توجه به فعالیتها و سوابق حضور مدنی در این شهر، او را در ۱۲ آبان ۱۳۵۸ بهعنوان امامجمعه این شهر منصوب کرد. ایشان در این حکم اظهار کرد با آنکه شهر همدان به وجود مدنی نیاز داشت، به دلیل نیاز مبرم شهر [[تبریز]] و [[آذربایجان]] به حضور وی و همچنین به سبب تقاضای مردم تبریز، این حکم را صادر کردهاست و به وی سفارش کرد تا ضمن اقامه نمازجمعه، به مسایل و مشکلات آنجا رسیدگی و بر کمیتهها و دادگاههای انقلاب نظارت و آنها را ارشاد کند. ایشان به مردم توصیه کرد از مدنی حمایت کنند؛ زیرا این حمایت به نفع اسلام و مسلمانان است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۵۰.</ref> به باور امامخمینی، مدنی عالمی متّقی بود که در علم و عمل شایستگی داشت.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۸۰؛ گلزاده، شهید اخلاق و فضیلت، ۲۳۲.</ref> مدنی در تبریز توطئههای ضدانقلاب را خنثی کرد و با غائله حزب [[جمهوری خلق مسلمان]] به مبارزه برخاست؛ چنانکه برای تقویت روحیه رزمندگان، به جبهههای جنگ رفت و مدتها درکنار بسیجیان ماند.<ref>عباسزاده، شهید مدنی جلوه اخلاص، ۹۳–۹۵.</ref> | پس از شهادت [[سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی]] امامجمعه تبریز، امامخمینی با توجه به فعالیتها و سوابق حضور مدنی در این شهر، او را در ۱۲ آبان ۱۳۵۸ بهعنوان امامجمعه این شهر منصوب کرد. ایشان در این حکم اظهار کرد با آنکه شهر همدان به وجود مدنی نیاز داشت، به دلیل نیاز مبرم شهر [[تبریز]] و [[آذربایجان]] به حضور وی و همچنین به سبب تقاضای مردم تبریز، این حکم را صادر کردهاست و به وی سفارش کرد تا ضمن اقامه نمازجمعه، به مسایل و مشکلات آنجا رسیدگی و بر کمیتهها و دادگاههای انقلاب نظارت و آنها را ارشاد کند. ایشان به مردم توصیه کرد از مدنی حمایت کنند؛ زیرا این حمایت به نفع [[اسلام]] و مسلمانان است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۵۰.</ref> به باور امامخمینی، مدنی عالمی متّقی بود که در علم و عمل شایستگی داشت.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۸۰؛ گلزاده، شهید اخلاق و فضیلت، ۲۳۲.</ref> مدنی در تبریز توطئههای ضدانقلاب را خنثی کرد و با غائله حزب [[جمهوری خلق مسلمان]] به مبارزه برخاست؛ چنانکه برای تقویت روحیه رزمندگان، به جبهههای جنگ رفت و مدتها درکنار بسیجیان ماند.<ref>عباسزاده، شهید مدنی جلوه اخلاص، ۹۳–۹۵.</ref> | ||
== شهادت == | == شهادت == | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
== پیام تسلیت امام خمینی == | == پیام تسلیت امام خمینی == | ||
امامخمینی در پیام تسلیت خود، مدنی را | امامخمینی در پیام تسلیت خود، مدنی را ذریه رسولالله(ص)، اولاد روحانی و جسمانی [[امیرمؤمنان(ع)]]، سید بزرگوار، عالم عادل عالیقدر، معلم اخلاق و معنویات و [[شهدا|شهید]] عظیمالشأن شمرد. ایشان همچنین شهادت مدنی را در نرسیدن دشمن به اهداف خود، با شهادت امیرالمؤمنین (ع) مقایسه کرد و ایشان را سردار اسلام خواند و [[شهادت]] او را مایه انزوای ضدانقلاب و منافقان و او را چهره نورانی اسلامی دانست که عمری را در [[تهذیب نفس]]، خدمت به اسلام و تربیت مسلمانان و مجاهده در راه حق گذراند. ایشان مدنی را از چهرههای کمنظیری دانست که از حد اعلای علم، عقل، تقوا، زهد و خودسازی برخوردار بود. ایشان وی را فردی به تمام معنا اسلامی شمرد و شهیدکردن او را در میعادگاه نمازجمعه، به هدف تعطیلی این فریضه و محو آثار شریعت دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۲۵–۲۲۷.</ref> ایشان به مناسبتهای دیگر نیز از مدنی به عنوان مربی و هادی [[مردم]] و محرومان،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۱۸.</ref> سرمایه بزرگ [[نظام جمهوری اسلامی]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۷۴.</ref> و پیرمرد محراب، به نیکی یاد کرد و شهادت او را بیمه پیروزی و باعث رسوایی [[دشمن]] در جهان دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۸.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |