۲۱٬۳۱۸
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
| مشخصات نشر = | | مشخصات نشر = | ||
}} | }} | ||
'''شرح حدیث جنود عقل و جهل'''، اثری عرفانی ـ اخلاقی از [[امامخمینی]]، در شرح حدیث معروف «[[حدیث جنود عقل و جهل|جنود عقل و جهل]]»؛ | '''شرح حدیث جنود عقل و جهل'''، اثری عرفانی ـ اخلاقی از [[امامخمینی]]، در شرح حدیث معروف «[[حدیث جنود عقل و جهل|جنود عقل و جهل]]»؛ فارسی. | ||
== معرفی == | == معرفی == | ||
حدیث جنود عقل و جهل روایت مفصّلی است که در کتاب [[اصول کافی|کافی]] از [[امامصادق(ع)]] روایت شدهاست.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۲۱–۲۳.</ref> امام (ع) به درخواست راوی و با ذکر مقدمهای دربارهٔ چگونگی آفرینش عقل و جهل، اساس و شالوده فضیلتها و رذیلتها را بیان کردهاست. «[[عقل]]» در این حدیث جوهری روحانی و مجرد از علایق جسمانی است که در حقیقت نخستین مخلوق از ارواح است؛ اما «[[جهل]]» همان «وهم کلّ» و حقیقت ابلیس است که سایر شیاطین بروز و ظهور آن محسوب میشوند. این دو حقیقت هر کدام لشکریانی دارند که در حدیث به آنها اشاره شدهاست.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۲–۲۵.</ref> | حدیث جنود عقل و جهل [[حدیث|روایت]] مفصّلی است که در کتاب [[اصول کافی|کافی]] از [[امامصادق(ع)]] روایت شدهاست.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۲۱–۲۳.</ref> امام (ع) به درخواست راوی و با ذکر مقدمهای دربارهٔ چگونگی آفرینش عقل و جهل، اساس و شالوده فضیلتها و رذیلتها را بیان کردهاست. «[[عقل]]» در این حدیث جوهری روحانی و مجرد از علایق جسمانی است که در حقیقت نخستین مخلوق از ارواح است؛ اما «[[جهل]]» همان «وهم کلّ» و حقیقت [[ابلیس]] است که سایر شیاطین بروز و ظهور آن محسوب میشوند. این دو حقیقت هر کدام لشکریانی دارند که در حدیث به آنها اشاره شدهاست.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۲–۲۵.</ref> | ||
بزرگانی، همچون [[ملاصدرا]]، [[فیض کاشانی]] و [[محمدباقر مجلسی]] این حدیث را در ضمن شرح روایات کافی شرح کردهاند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۷.</ref> امامخمینی نیز در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل این حدیث شریف را شرح دادهاست. تاریخ آغاز نگارش آن روشن نیست، اما قسمتهایی از آن همزمان با وقوع جنگ جهانی دوم به نگارش درآمده است و امامخمینی آتش آن را از نائره [[غضب]] یک جانور آدمخوار میداند که همه عالم را در آتش شعلهور کردهاست.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۴۵.</ref> ایشان از پایان نگارش آن در ۴۳سالگی و در فصل تابستان، برابر با دوم | بزرگانی، همچون [[ملاصدرا]]، [[فیض کاشانی]] و [[محمدباقر مجلسی]] این حدیث را در ضمن شرح روایات کافی شرح کردهاند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۷.</ref> امامخمینی نیز در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل این حدیث شریف را شرح دادهاست. تاریخ آغاز نگارش آن روشن نیست، اما قسمتهایی از آن همزمان با وقوع جنگ جهانی دوم به نگارش درآمده است و امامخمینی آتش آن را از نائره [[غضب]] یک جانور آدمخوار میداند که همه عالم را در آتش شعلهور کردهاست.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۴۵.</ref> ایشان از پایان نگارش آن در ۴۳سالگی و در فصل تابستان، برابر با دوم ماه رمضان ۱۳۶۳ق/ ۱۳۲۳ش در قصبه محلات یاد کردهاست.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۹.</ref> | ||
حدیث جنود عقل و جهل شامل ۷۵ عنوان از [[فضایل اخلاقی|فضایل]] و [[رذایل اخلاقی]] است؛ ولی امامخمینی تا ۲۵ عنوان از آن را شرح کردهاست و آنگونه که نوشته، قصد داشتهاست بقیه حدیث را در جلد دوم شرح کند<ref>> امامخمینی، حدیث جنود،</ref>؛ اما موفق نشدهاست. ایشان از این عدم توفیق با حسرت یاد میکند.<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ۸۷.</ref> این کتاب، آخرین کتاب اخلاقی ـ عرفانی به قلم ایشان بهشمار میآید.<ref>شیرازی، کتابشناسی توصیفی، ۱۰۰.</ref> | حدیث جنود عقل و جهل شامل ۷۵ عنوان از [[فضایل اخلاقی|فضایل]] و [[رذایل اخلاقی]] است؛ ولی [[امامخمینی]] تا ۲۵ عنوان از آن را شرح کردهاست و آنگونه که نوشته، قصد داشتهاست بقیه حدیث را در جلد دوم شرح کند<ref>> امامخمینی، حدیث جنود،</ref>؛ اما موفق نشدهاست. ایشان از این عدم توفیق با حسرت یاد میکند.<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ۸۷.</ref> این کتاب، آخرین کتاب اخلاقی ـ عرفانی به قلم ایشان بهشمار میآید.<ref>شیرازی، کتابشناسی توصیفی، ۱۰۰.</ref> | ||
کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل با انگیزهای متفاوت با کتابهای اخلاق و عرفان تألیف شدهاست؛ زیرا امامخمینی روش متداول عالمان اخلاق را برای تربیت نفوس، ناکارآمد دانسته و معتقد است کتابهای تربیتی به جای پرداختن به تصفیه نفوس، در حصر و حبس الفاظ و اصطلاحات گرفتار شدهاند و تأثیر بسزایی در طهارت نفوس ندارند. ایشان از کتب اخلاقی، چون طهارة الاعراق [[ابنمسکویه]]، اخلاق ناصری [[خواجهنصیر]] و احیاء علوم الدین [[غزالی]] نام میبرد و کتاب اخیر را نهتنها در اصلاح اخلاق کافی نمیداند، بلکه کثرت مباحث اختراعی و وجود نقل قولهای راست و دروغ در آن را موجب بازماندن انسان از مقصد اصلی اخلاق میشمارد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۱–۱۳.</ref> ایشان هدف خود را از نگارش کتاب، فهماندن ریشههای اخلاق و مهذّب ساختن قلوب معرفی میکند و در پی آن است که با بشارت و انذار و موعظه و نصیحت، مقاصد اخلاقی را در نفوس جایگزین سازد؛ به گونهایکه بیماریهای نفسانی را درمان کند، نه اینکه تنها راه درمان را نشان دهد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۳.</ref> | کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل با انگیزهای متفاوت با کتابهای [[اخلاق]] و [[عرفان]] تألیف شدهاست؛ زیرا امامخمینی روش متداول عالمان اخلاق را برای تربیت نفوس، ناکارآمد دانسته و معتقد است کتابهای تربیتی به جای پرداختن به تصفیه نفوس، در حصر و حبس الفاظ و اصطلاحات گرفتار شدهاند و تأثیر بسزایی در طهارت نفوس ندارند. ایشان از کتب اخلاقی، چون طهارة الاعراق [[ابنمسکویه]]، اخلاق ناصری [[خواجهنصیر]] و احیاء علوم الدین [[غزالی]] نام میبرد و کتاب اخیر را نهتنها در اصلاح اخلاق کافی نمیداند، بلکه کثرت مباحث اختراعی و وجود نقل قولهای راست و دروغ در آن را موجب بازماندن انسان از مقصد اصلی اخلاق میشمارد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۱–۱۳.</ref> ایشان هدف خود را از نگارش کتاب، فهماندن ریشههای اخلاق و مهذّب ساختن قلوب معرفی میکند و در پی آن است که با بشارت و انذار و موعظه و نصیحت، مقاصد اخلاقی را در نفوس جایگزین سازد؛ به گونهایکه بیماریهای نفسانی را درمان کند، نه اینکه تنها راه درمان را نشان دهد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۳.</ref> | ||
کتاب در قالب یک پیشگفتار، یک مقدمه و شش مقاله تنظیم شدهاست. عنوان پنج مقاله اول عبارت است از: نقل حدیث شریف، بیان حقیقت عقل و جهل، بیان شمّهای از خصایص و صفات در حقیقت عقلیه و جهلیه، بیان حقیقت اقبال و ادبار عقل و جهل، و شرح بعضی از الفاظ حدیث. مقاله ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل است که در ۲۵ مقصد آمده و هر مقصد به صفتی از صفات متقابل عقل و جهل اختصاص یافته و هر یک از مقاصد نیز به چندین فصل تقسیم شدهاست. عنوان مقاصد عبارتاند از: [[خیر]] و [[شر]]، [[ایمان]] و [[کفر]]، تصدیق و جحود، [[رجا]] و قنوط، [[عدل]] و جور، رضا و سخط، [[شکر]] و کفران، [[طمع]] و یأس، [[توکل]] و | == ساختار کتاب == | ||
کتاب در قالب یک پیشگفتار، یک مقدمه و شش مقاله تنظیم شدهاست. عنوان پنج مقاله اول عبارت است از: نقل حدیث شریف، بیان حقیقت عقل و جهل، بیان شمّهای از خصایص و صفات در حقیقت عقلیه و جهلیه، بیان حقیقت اقبال و ادبار عقل و جهل، و شرح بعضی از الفاظ حدیث. مقاله ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل است که در ۲۵ مقصد آمده و هر مقصد به صفتی از صفات متقابل عقل و جهل اختصاص یافته و هر یک از مقاصد نیز به چندین فصل تقسیم شدهاست. عنوان مقاصد عبارتاند از: [[خیر]] و [[شر]]، [[ایمان]] و [[کفر]]، تصدیق و جحود، [[رجا]] و قنوط، [[عدل]] و جور، [[رضا]] و سخط، [[شکر]] و کفران، [[طمع]] و یأس، [[توکل]] و [[حرص]]، رأفت و قسوت، رحمت و [[غضب]]، علم و جهل، فهم و حمق، عفت و هتک، [[زهد]] و رغبت، رفق و خرق، رهبت و جرئت، [[تواضع]] و [[تکبر]]، تُؤَدَه و تسرّع، [[حلم]] و سَفَه، [[صمت|صَمت]] و هذَر، استسلام و [[استکبار]]، تسلیم و شک، [[صبر]] و جزع و صفح و انتقام. در این میان، عنوانهای ایمان و [[کفر]]، رضا و [[سخط]]، صبر و جزع و [[تواضع]] و [[تکبر]] بیش از عنوانهای دیگر شرح و بسط داده شدهاند<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۸۷–۴۲۴.</ref> و در صبر به مباحث اهل معرفت توجه ویژهای شدهاست؛ به گونهایکه صبر با توجه به تقسیم شِبْلی<ref>کاشانی، شرح منازل السائرین، ۳۵۵.</ref> به شش دسته تقسیم شدهاست: «صبر لله، صبر بالله، صبر علی الله، صبر فی الله، صبر مع الله و صبر عن الله»<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۷–۴۲۰.</ref> {{ببینید|صبر}}. | |||
رویکرد [[امامخمینی]] در پنج مقاله نخست کتاب که به تحلیل اوصاف عقل و جهل و چگونگی وجود و آفرینش آنها میپردازد، مبتنی بر مبانی و اصطلاحات و ادبیات رایج در عرفان نظری است. در این قسمت، به مبانی فلسفی مربوط به شناخت جهان، تبدّل در نظام هستی و گذرابودن آن نیز اشاره شدهاست.<ref>نصیری، نگاهی به کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل، ۱۸۲–۱۸۳.</ref> ایشان با طرح مباحث فلسفی و عرفانی در مناسبتهای گوناگون، مبانی فلسفی و عرفانی خود را میآورد و در مواردی، چون [[حدوث زمانی|حدوث زمانی عالم]]، به تحقیق خود دربارهٔ همه عوالم از غیب تا شهادت اشاره میکند و بر این باور است که ثبوت عقل مجرد، بلکه عوالم عقلیه، موافق اشارات برخی [[آیات قرآن]]، احادیث [[اهل بیت(ع)]] و ضرورت عقول خردمندان و نتیجه ریاضت اصحاب معارف است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۲–۲۳.</ref> | رویکرد [[امامخمینی]] در پنج مقاله نخست کتاب که به تحلیل اوصاف عقل و جهل و چگونگی وجود و آفرینش آنها میپردازد، مبتنی بر مبانی و اصطلاحات و ادبیات رایج در عرفان نظری است. در این قسمت، به مبانی فلسفی مربوط به شناخت جهان، تبدّل در نظام هستی و گذرابودن آن نیز اشاره شدهاست.<ref>نصیری، نگاهی به کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل، ۱۸۲–۱۸۳.</ref> ایشان با طرح مباحث فلسفی و عرفانی در مناسبتهای گوناگون، مبانی فلسفی و عرفانی خود را میآورد و در مواردی، چون [[حدوث زمانی|حدوث زمانی عالم]]، به تحقیق خود دربارهٔ همه عوالم از [[عالم غیب|غیب]] تا شهادت اشاره میکند و بر این باور است که ثبوت عقل مجرد، بلکه عوالم عقلیه، موافق اشارات برخی [[آیات قرآن]]، احادیث [[اهل بیت(ع)]] و ضرورت عقول خردمندان و نتیجه ریاضت اصحاب معارف است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۲–۲۳.</ref> | ||
امامخمینی در این بخش از کتاب، دربارهٔ گفتار [[امامصادق(ع)]] دربارهٔ عقل و جهل دو احتمال دادهاست که احتمال دوم را ترجیح میدهد. احتمال اول اینکه مراد از [[عقل]] همان قوه عاقلهای است که در انسان وجود دارد و از لحاظ هویت وجودی، مجرد است و بر حسب ذات در طلب کمال است؛ احتمال دوم اینکه عقل همان عقل کلی عالم کبیر است که باطن و سرّ و حقیقت عقول جزئیه و جوهر نورانی و مجرد از علایق جسمانی است؛ این عقل همان تعیّن اول فیض مقدس و مشیّت مطلقه است که همان نور نبی ختمی (ص) در عالم تخلیق و ابداع است {{ببینید|مشیّت}} | امامخمینی در این بخش از کتاب، دربارهٔ گفتار [[امامصادق(ع)]] دربارهٔ عقل و جهل دو احتمال دادهاست که احتمال دوم را ترجیح میدهد. احتمال اول اینکه مراد از [[عقل]] همان قوه عاقلهای است که در انسان وجود دارد و از لحاظ هویت وجودی، مجرد است و بر حسب ذات در طلب کمال است؛ احتمال دوم اینکه عقل همان عقل کلی عالم کبیر است که باطن و سرّ و حقیقت عقول جزئیه و جوهر نورانی و مجرد از علایق جسمانی است؛ این عقل همان تعیّن اول فیض مقدس و مشیّت مطلقه است که همان نور نبی ختمی (ص) در عالم تخلیق و ابداع است.{{ببینید|مشیّت}} انکار این عقل مستلزم انکار بسیاری از ضروریات عقل و [[دین]] است؛ از قبیل راهیافتن جهل و عجز و [[بخل]] در ساحت قدس خداوند. در مقابلِ «عقل کلی»، حقیقت دیگری به نام «وهم کلی» وجود دارد که به حسب [[فطرت]]، به شرور و فساد مایل است و انسان را به اشتباهات و اختلافات فرا میخواند. وهم کلی از نظر [[امامخمینی]]، حقیقت ابلیسالأبالسه و شیطان بزرگ است و تجرد برزخی ظلمانی دارد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۱–۲۴.</ref> {{ببینید|شیطان}} | ||
امامخمینی فطرت آدمی را با جنود عقل هماهنگ دانسته و فطرت را در تقسیمی به دو دسته «فطرت اصلی و فطرت تبعی» تقسیم کردهاست. فطرت اصلی همان فطرت [[عشق]] به کمال مطلق و خیر و سعادت مطلق است که در کانون جمیع سلسله بشر وجود دارد؛ از اینرو همه انسانها در پی آن هستند که به کمال مطلوب خود دست یابند و فطرت تبعی همان فطرت تنفّر از نقص و شر و شقاوت دانسته شدهاست. این دو فطرت، فطرت مخموره و جبلّی هستند که محکوم احکام طبیعت نشدهاند و وجهه روحانیت و نورانیت آنها باقی است؛ اما اگر فطرت متوجه عالم طبیعت شد، از روحانیت خود محجوب میشود و منشأ جمیع شقاوتها و بدبختیهاست و این، فطرت محجوبه است<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۷۶–۷۷.</ref> {{ببینید|فطرت}} | امامخمینی فطرت آدمی را با جنود عقل هماهنگ دانسته و [[فطرت]] را در تقسیمی به دو دسته «فطرت اصلی و فطرت تبعی» تقسیم کردهاست. فطرت اصلی همان فطرت [[عشق]] به کمال مطلق و خیر و [[سعادت و شقاوت|سعادت]] مطلق است که در کانون جمیع سلسله بشر وجود دارد؛ از اینرو همه انسانها در پی آن هستند که به کمال مطلوب خود دست یابند و فطرت تبعی همان فطرت تنفّر از نقص و شر و [[شقاوت]] دانسته شدهاست. این دو فطرت، فطرت مخموره و جبلّی هستند که محکوم احکام طبیعت نشدهاند و وجهه روحانیت و نورانیت آنها باقی است؛ اما اگر فطرت متوجه عالم طبیعت شد، از روحانیت خود محجوب میشود و منشأ جمیع شقاوتها و بدبختیهاست و این، فطرت محجوبه است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۷۶–۷۷.</ref> {{ببینید|فطرت}} | ||
امامخمینی در ادامه به سرّ فرستادن [[انبیا(ع)]] اشاره میکند که حقتعالی به عنایت ازلی و رحمت واسعه خود، آنان را برای تربیت بشر فرستاد و همراه ایشان کتب آسمانی فرو فرستاد تا به عنوان عامل بیرونی به کمک فطرت اصلیه که عامل درونی است، بشتابند و نفس انسانی را از گرداب ظلمانی این غلاف عظیم طبیعت و حُجب آن نجات و رهایی بخشند؛ پس احکام آسمانی و دستورهای انبیای عظام (ع) همه طبق نقشه فطرت بنا نهاده شدهاست<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۷۹.</ref> {{ببینید|نبوت}}. ایشان مراد از [[خیر]] را که وزیر عقل است، فطرت مخموره میداند و مراد از [[شر]] را که وزیر جهل است، فطرت محجوبه میشمارد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۸۰.</ref> بر این اساس میتوان گفت جنود عقل اموری هستند که سرشت آدمی به انجام آنها مایل است و جنود جهل اموری هستند که سرشت آدمی از آنها گریزان است. | امامخمینی در ادامه به سرّ فرستادن [[انبیا(ع)]] اشاره میکند که حقتعالی به عنایت ازلی و رحمت واسعه خود، آنان را برای تربیت بشر فرستاد و همراه ایشان کتب آسمانی فرو فرستاد تا به عنوان عامل بیرونی به کمک فطرت اصلیه که عامل درونی است، بشتابند و [[نفس|نفس انسانی]] را از گرداب ظلمانی این غلاف عظیم طبیعت و حُجب آن نجات و رهایی بخشند؛ پس احکام آسمانی و دستورهای انبیای عظام (ع) همه طبق نقشه فطرت بنا نهاده شدهاست<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۷۹.</ref> {{ببینید|نبوت}}. ایشان مراد از [[خیر]] را که وزیر عقل است، فطرت مخموره میداند و مراد از [[شر]] را که وزیر جهل است، فطرت محجوبه میشمارد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۸۰.</ref> بر این اساس میتوان گفت جنود عقل اموری هستند که سرشت آدمی به انجام آنها مایل است و جنود جهل اموری هستند که سرشت آدمی از آنها گریزان است. | ||
مقاله ششم کتاب که با انگیزه مهذب ساختن قلوب و درمان بیماریهای نفسانی، نوشته شدهاست و بخش اصلی کتاب را تشکیل میدهد، دربردارنده ۲۵ مقصد است و در هر مقصد، یکی از جنود عقل و جهل بررسی شدهاند. این قسمت که حاوی مباحث [[عرفان عملی]] و اخلاق کاربردی است، بیشتر دارای جنبه وعظ و ارشاد و همراه با نصایح اخلاقی و انسانشناسانه است. | مقاله ششم کتاب که با انگیزه مهذب ساختن قلوب و درمان بیماریهای نفسانی، نوشته شدهاست و بخش اصلی کتاب را تشکیل میدهد، دربردارنده ۲۵ مقصد است و در هر مقصد، یکی از جنود عقل و جهل بررسی شدهاند. این قسمت که حاوی مباحث [[عرفان عملی]] و اخلاق کاربردی است، بیشتر دارای جنبه وعظ و ارشاد و همراه با نصایح اخلاقی و انسانشناسانه است. | ||
امامخمینی، در مباحث کتاب نخست به معنای هر یک از جنود عقل و جهل پرداخته؛ سپس راهکارهای عملی در اصلاح نفس انسانی و زدودن آن صفتی که از جنود جهل است، بیان کرده؛ همچنانکه راههای تحصیل و اتصاف آن صفت که از جنود عقل است، ارائه شدهاست. ایشان بیشتر شواهد و دلایل خود را از آیات و روایاتی که بهنوعی با صفات حسنه و رذیله ارتباط دارد، ذکر میکند و در لابهلای مطالب، دیدگاه عالمانی، چون [[علامه مجلسی]]، [[فیض کاشانی]]، [[ملاصدرا]]، [[محمد غزالی]] و [[ابنسینا]] را بازمیگوید و به نقض و ابرام آنها میپردازد<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۳، ۲۷–۲۸ و ۲۶۰.</ref> و در مواردی هم به کتابهای خود، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه | امامخمینی، در مباحث کتاب نخست به معنای هر یک از جنود عقل و جهل پرداخته؛ سپس راهکارهای عملی در اصلاح نفس انسانی و زدودن آن صفتی که از جنود جهل است، بیان کرده؛ همچنانکه راههای تحصیل و اتصاف آن صفت که از جنود عقل است، ارائه شدهاست. ایشان بیشتر شواهد و دلایل خود را از آیات و روایاتی که بهنوعی با صفات حسنه و رذیله ارتباط دارد، ذکر میکند و در لابهلای مطالب، دیدگاه عالمانی، چون [[علامه مجلسی]]، [[فیض کاشانی]]، [[ملاصدرا]]، [[محمد غزالی]] و [[ابنسینا]] را بازمیگوید و به نقض و ابرام آنها میپردازد<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۳، ۲۷–۲۸ و ۲۶۰.</ref> و در مواردی هم به کتابهای خود، [[مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه]]، [[شرح چهل حدیث]] (اربعین حدیث) و [[آداب الصلاة]] که پیشتر نوشته بود، ارجاع میدهد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۲۸، ۵۰–۵۱، ۳۳۴ و ۳۹۰.</ref> نصایح و پند و اندرزهای امامخمینی و همچنین سرزنشهای ایشان نسبت به نفس خویش، ازجمله بخشهای جذاب و ارزنده این کتاب است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۹، ۵۱، ۱۰۹ و ۲۷۱.</ref> | ||
بخشهایی از این اثر را نخستین بار در سه جلد، علی تهرانی | == انتشار == | ||
بخشهایی از این اثر را نخستین بار در سه جلد، [[علی تهرانی]]، با عنوان اخلاق اسلامی در محرم سال ۱۳۹۹ق/ ۱۳۵۷ش در [[مشهد]]، در انتشارات کانون نشر کتاب و در تهران با انتشارات حکمت و خانه کتاب یزد چاپ و منتشر کردهاست. تهرانی پیش از انقلاب سفری به [[نجف]] داشت و کتاب را برای چاپ از امامخمینی تحویل گرفت. او از ترس دستگاه [[رژیم پهلوی]] با دخل و تصرف در کتاب و بازنویسی آن همراه با حفظ محتوا، آن را به نام خود چاپ کرد؛ البته تا اواسط جلد دوم از نوشتههای امامخمینی استفاده کرد و بقیه آن را به همان سبک، ولی به قلم خویش نوشت.<ref>استادی، تألیفات و آثار حضرت امامخمینی، ۲۵۹.</ref> وی در مقدمه کتاب یادشده به این مطلب اشاره میکند. | |||
[[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی]] تحقیق این کتاب را بر اساس نسخه عکسبرداریشده اصل دستنوشته | [[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی]] تحقیق این کتاب را بر اساس نسخه عکسبرداریشده اصل [[دستنوشته امامخمینی]]، که اکنون در این مؤسسه نگهداری میشود، انجام داده و کتاب را در ۵۰۳ صفحه با قطع وزیری در سال ۱۳۷۷ منتشر و تا سال ۱۳۹۹ هیجده بار تجدید چاپ شدهاست. بیشتر پاورقیهای کتاب، توضیحی است که با آیات و روایات و شواهدی از کتابهای فلسفی و عرفانی و اشعار، موارد مجمل را شرح دادهاست. این کتاب در جلد ۴۹ «[[موسوعة الامامالخمینی]]»، به همراه آخرین تحقیقات در سال ۱۳۹۲ش/ ۱۴۳۴ق به چاپ رسیدهاست. | ||
کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل را [[سیداحمد فهری]] به [[زبان عربی]] ترجمه کرده و سال ۱۳۸۰ش/ ۱۴۲۲ق/ ۲۰۰۱م در قم به وسیله نشر ذویالقربی، در نجف به وسیله مؤسسة النبراس للطباعة و النشر و التوزیع و در [[بیروت]] به وسیله مؤسسة الاعلمی للمطبوعات به چاپ رساندهاست. همچنین «قدری چیلیک» آن را به زبان ترکی استانبولی ترجمه کرده و در سال ۲۰۰۴م/ ۱۳۸۳ش در مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی منتشر شدهاست. کتاب را محمد اسفندیاری و رضا حسینیفر، با عنوان برگزیدهای از کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل امامخمینی تلخیص کردهاند و در سال ۱۳۸۹ در مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی منتشر شدهاست. | کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل را [[سیداحمد فهری]] به [[زبان عربی]] ترجمه کرده و سال ۱۳۸۰ش/ ۱۴۲۲ق/ ۲۰۰۱م در قم به وسیله نشر ذویالقربی، در نجف به وسیله مؤسسة النبراس للطباعة و النشر و التوزیع و در [[بیروت]] به وسیله مؤسسة الاعلمی للمطبوعات به چاپ رساندهاست. همچنین «قدری چیلیک» آن را به زبان ترکی استانبولی ترجمه کرده و در سال ۲۰۰۴م/ ۱۳۸۳ش در [[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی]] منتشر شدهاست. کتاب را محمد اسفندیاری و رضا حسینیفر، با عنوان برگزیدهای از کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل امامخمینی تلخیص کردهاند و در سال ۱۳۸۹ در مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی منتشر شدهاست. | ||
== پانویس == | == پانویس == |