۲۰٬۴۴۵
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== معنی == | == معنی == | ||
شکنجه به معانی آزار، رنج، عقوبت و امثال آن آمدهاست<ref>دهخدا، لغتنامه، ۹/۱۲۷۰۹.</ref> و در اصطلاح به هر شکل از خشونت گفته میشود که سبب درد و رنج و عذاب روانی یا جسمی فرد گردد.<ref>آقابخشی و افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ۵۹۱.</ref> شکنجه ابزاری برای کشف واقع یا روشی برای ایجاد | شکنجه به معانی آزار، رنج، عقوبت و امثال آن آمدهاست<ref>دهخدا، لغتنامه، ۹/۱۲۷۰۹.</ref> و در اصطلاح به هر شکل از خشونت گفته میشود که سبب درد و رنج و عذاب روانی یا جسمی فرد گردد.<ref>آقابخشی و افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ۵۹۱.</ref> شکنجه ابزاری برای کشف واقع یا روشی برای ایجاد ترس در دیگران است.<ref>شفیعینیا، مطالعه تطبیقی اصل ممنوعیت شکنجه، ۷۶.</ref> شکنجه را فرد یا حکومت علیه فرد دیگر انجام میدهد. در شکنجه دولتی، عمل جانکاهِ روحی و جسمی را مأموران دولتی عمدتاً یا بهتحریک افراد برای گرفتن اقرار یا به علت مظنونبودن به فرد یا کسب اطلاعات انجام میدهند.<ref>شفیعینیا، مطالعه تطبیقی اصل ممنوعیت شکنجه، ۷۷.</ref> شکنجه، رفتار رنجآمیز بدنی و روحی است؛ ولی نوع شدیدتر آن، شکنجه روحی و روانی است که به «شکنجه سپید» مشهور است. در این نوع شکنجه متهمان و اسیران تحت فشار روحی و روانی قرار میگیرند و با [[تبلیغات]] و اطلاعرسانی غلط و شست و شوی مغزی مجبور به انتخاب میان بد و بدتر میشوند.<ref>صمدیپور، شکنجه در رژیم شاه، ۱۰۵.</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == |