Image-reviewer، emailconfirmed، مدیران
۴٬۵۲۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
==حشر== | ==حشر== | ||
حشر به معنای جمعکردن | حشر به معنای جمعکردن است؛<ref>(ابنمنظور، لسان العرب، ۴/۱۹۰)</ref> زیرا خداوند در قیامت آفریدگان را بر اساس اعمال و ملکات خودشان جمع میکند.<ref>(ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۶/۱۲۷)</ref> آیات قرآن کریم بر حشر انسانها و موجودات در روز قیامت دلالت دارد.<ref>(انعام، ۳۸؛ تکویر، ۵)</ref> روایات نیز بر حشر انسانها به شکل اعمال خود تأکید دارند.<ref>(کلینی، الکافی، ۲/۳۱ ـ ۳۲)</ref> امامخمینی حشر را از مسائلی میداند که اعتقاد به آن در تمام شریعتهای راستین وجود دارد و از ارکان ادیان الهی شمرده میشود.<ref>(امامخمینی، تقریرات، ۳/۱۹۵)</ref> ایشان مانند دیگر اندیشمندان اسلامی<ref>(ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۲۲۵؛ سبزواری، اسرار الحکم، ۴۴۹)</ref> براین باور است که رسوخ اعمال و ملکات انسان که حقیقت جان انسان را تشکیل میدهند، سبب میشود انسان در قیامت به صورتهای مختلف محشور شود.<ref>(امامخمینی، حدیث جنود، ۱۴۹)</ref> | ||
:{{ببینید|حشر}} | |||
==سؤال== | ==سؤال== | ||
قرآن کریم یکی از مراحل روز قیامت را سؤال از بندگان | قرآن کریم یکی از مراحل روز قیامت را سؤال از بندگان میداند؛<ref>(اعراف، ۶؛ صافات، ۲۴)</ref> روزی که اعمال، اعضا و جوارح انسان بازخواست میشوند،<ref>(اسراء، ۳۶)</ref> بلکه انبیا(ع) نیز درباره رساندن رسالتشان پرسش میشوند.<ref>(مائده، ۱۰۹)</ref> در روایات نیز سؤال از بندگان در قیامت ذکر شده است، با این بیان که بنده قدمی برنمیدارد، مگر اینکه از عمرش که در چه صرف کرده و از بدنش که چگونه به کار گرفته و از مالش که چگونه به دست آمده و در چه انفاق کرده و از حب اهل بیت(ع) سؤال میشود.<ref>(حلی، کشف الیقین، ۲۲۷)</ref> اهل معرفت نیز موقف سؤال را بسیار سخت و بزرگ میدانند تا آنجاکه خاطرنشان کردهاند انبیای الهی(ع) در برابر سؤال الهی درباره چگونگی اجابت دعوت خود، متحیر و مبهوت میشوند.<ref>(محاسبی، آداب النفوس، ۱۶۲ ـ ۱۶۳؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۶/۳۸)</ref> | ||
امامخمینی نیز یکی از مراحل روز قیامت را سؤال خداوند از بندگان میداند که همه در پیشگاه خداوند در برابر نعمتهایی که به آنها داده، بازخواست میشوند (صحیفه، ۱۷/۴۳۶) | امامخمینی نیز یکی از مراحل روز قیامت را سؤال خداوند از بندگان میداند که همه در پیشگاه خداوند در برابر نعمتهایی که به آنها داده، بازخواست میشوند.<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۳۶)</ref> ازجمله این نعمتها نعمت عمر انسان است که چگونه صرف کرده<ref>(امامخمینی، جهاد اکبر، ۶۰)</ref> و نعمت دین و اسلام که چگونه از آن دفاع کرده است،<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۳۶)</ref> بلکه همه افراد متناسب با مسئولیتی که دارند بازخواست میشوند<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۰۹)</ref> و افراد در برابر کارهای نادرستی که انجام دادهاند قدرت انکار ندارند؛<ref>(امامخمینی، جهاد اکبر، ۳۳)</ref> زیرا طبق بعضی آیات اعضا و جوارح انسان بر انسان گواهی میدهند.<ref>(فصلت، ۲۱)</ref> نخستین پرسشی که از انسان در قیامت صغری و قبر میشود، درباره پروردگار انسان و پیامبری که به سوی او فرستاده شده و دینی است که به آن معتقد است.<ref>(کلینی، الکافی، ۸/۷۳)</ref> | ||
امامخمینی درباره پرسش در قبر معتقد است انسان وقتی میتواند به سؤال نکیر و منکر درباره پروردگار خود پاسخ دهد که در دنیا تحت تربیت حقتعالی باشد؛ زیرا انسانی که ظاهر و باطنش در تربیت حق نباشد و از اوصاف حق بهرهای نداشته باشد، در عالم قبر که وقت بروز سرّ و باطن انسان است، نمیتواند جواب دهد و تلقین نیز برای او فایدهای ندارد (حدیث جنود، ۴۲۵ ـ ۴۲۶؛ آداب الصلاة، ۱۸) | امامخمینی درباره پرسش در قبر معتقد است انسان وقتی میتواند به سؤال نکیر و منکر درباره پروردگار خود پاسخ دهد که در دنیا تحت تربیت حقتعالی باشد؛ زیرا انسانی که ظاهر و باطنش در تربیت حق نباشد و از اوصاف حق بهرهای نداشته باشد، در عالم قبر که وقت بروز سرّ و باطن انسان است، نمیتواند جواب دهد و تلقین نیز برای او فایدهای ندارد.<ref>(امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۵ ـ ۴۲۶؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸)</ref> | ||
==نشر صحیفه اعمال== | ==نشر صحیفه اعمال== | ||
نشر به معنای گشودن آن چیزی است که پیچیده شده است. در قیامت نامه اعمال انسان گشوده میشود (طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۰/۲۸۳) | نشر به معنای گشودن آن چیزی است که پیچیده شده است. در قیامت نامه اعمال انسان گشوده میشود.<ref>(طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۰/۲۸۳)</ref> در آیات بسیاری از قرآن کریم بر ثبت اعمال انسان در کتاب و صحیفهای که مختص به خود اوست و در قیامت به دست او میدهند، تأکید شده است؛<ref>(اسراء، ۱۳ ـ ۱۴؛ حاقه، ۱۹؛ انشقاق، ۷)</ref> کتابی که همه جزئیات کوچک و بزرگ را در خود دارد<ref>(کهف، ۴۹)</ref> و فرشتگانی مأمور ثبت اعمال انسان در این کتاباند.<ref>(انفطار، ۱۰ ـ ۱۱)</ref> در روایات نیز به ثبت نیکیها و بدیها در صحیفه اعمال انسان تأکید شده است.<ref>(مفید، الامالی، ۲؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۶/۴۲۲)</ref> در روز قیامت هنگامی که مؤمن در پیشگاه خداوند حاضر و عملش بر او عرضه میشود، با دیدن گناهان رنگش تغییر میکند و اعضایش به لرزه میافتد و با دیدن نیکیهای خود شادمان میشود.<ref>(بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۴/۱۵۲)</ref> برخی اندیشمندان بر این عقیدهاند که صحیفه اعمال انسان به مانند دفتری است که فرشتگان در آن، اعمال انسان را مینویسند.<ref>(طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۰/۲۸۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷/۹۳)</ref> | ||
امامخمینی معتقد است در قیامت صحیفه و صورتهای اعمال انسان را به او میدهند و میگویند خود حساب کن آیا چنین اعمالی قابل قبول درگاه الهی | امامخمینی معتقد است در قیامت صحیفه و صورتهای اعمال انسان را به او میدهند و میگویند خود حساب کن آیا چنین اعمالی قابل قبول درگاه الهی است؛<ref>(امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۴)</ref> صحیفهای که در دنیا همه اعمال و اقوال و اندیشههای نفسانی و لوازم وجودی انسان در آن ثبت است.<ref>(امامخمینی، جهاد اکبر، ۵۰؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۷۵)</ref> ایشان با تکیه بر برخی روایات که این صحیفه در دنیا نیز در هفته دو بار به محضر امام(ع) هر عصر عرضه میشود و پیامبر اکرم(ص) نیز نامه اعمال را مشاهده میکند؛<ref>(صفار، ۱/۴۳۰؛ ابنطاووس، ۱۹؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۶/۱۰۸)</ref> بیان میدارد انسان باید مواظب اعمال خود باشد که چه چیزی ثبت میشود و سبب نارضایتی آنان نباشد.<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۷)</ref> ایشان مانند برخی حکما<ref>(ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۴۷)</ref> بر این باور است که نامه اعمال که همه اعمال کوچک و بزرگ انسان در آن ثبت است،<ref>(کهف، ۴۹)</ref> همان صفحه قلب و جان انسان است که افعال و اعمالش در آن نقش میبندد و صورت نامه عمل است؛<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۹/۴۴۱)</ref> زیرا هر یک از اعمال اثری تکوینی بر نفس میگذارد که همچون نقشهای کتاب در صفحه جان انسان نقش میبندد و از لوازم وجودی او میشود و نگارنده این نقشها، فرشتگان الهیاند که مربی نفوساند و وظیفه تربیت نفوس را بر عهده دارند و به کتابت تکوینی، اعمال و ملکات صادر شده از نفوس را در لوح جانشان ثبت میکنند و وقتی انسان از این عالم خارج و به خود متوجه شد، همه اعمال خود را مییابد که در لوح نفسش نوشته شده است.<ref>(امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۴۳)</ref> به باور ایشان همه اعمال جوارحی و جوانحی انسان حتی اندیشههای نفسانی و تفکرات او در نامه عملش ثبت میشوند و همه این امور در محضر خداوندند.<ref>(امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۵۸)</ref> | ||
==میزان== | ==میزان== | ||
میزان به معنای چیزی است که با آن اندازهگیری میکنند (فراهیدی، ۷/۳۸۶) | میزان به معنای چیزی است که با آن اندازهگیری میکنند.<ref>(فراهیدی، کتاب العین، ۷/۳۸۶)</ref> قرآن کریم از برپایی میزان اعمال در روز قیامت خبر داده است و اینکه بر کسی در آن روز ستم روا نمیشود.<ref>(انبیاء، ۴۷)</ref> بر اساس این میزان، اعمال افراد بررسی میشود و کسی که اعمالش سبک باشد، جایگاهش جهنم و کسی که میزانش سنگین باشد، جایگاهش بهشت است.<ref>(مؤمنون، ۱۰۲ ـ ۱۰۳؛ قارعه، ۶ ـ ۱۰)</ref> در آن روز، سنجش بر اساس حق است.<ref>(اعراف، ۸)</ref> در روایات نیز بر اقامه میزان در روز قیامت تأکید شده و میزان بر امیرالمؤمنین(ع)<ref>(قمی، تفسیر القمی، ۲/۲۷۴)</ref> و انبیا(ع) و اولیا(ع)<ref>(صدوق، التوحید، ۲۶۸)</ref> تطبیق شده است. برخی میزان را در قرآن کریم و روایات، به همان معنای عرفی آن گرفتهاند که ترازوی بزرگی است که در آن اعمال بندگان را وزن میکنند.<ref>(آمدی، ابکار الافکار فی اصول الدین، ۴/۳۴۵ ـ ۳۴۶؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۲۰ ـ ۱۲۱)</ref> برخی حکمای الهی بر این عقیدهاند که میزان هر چیز متناسب با همان چیز است و همچنانکه گندم و جو را با ترازو وزن میکنند، میزان اندازهگیری زمان، اسطرلاب، میزان اندازهگیری فکر، منطق و میزان اندازهگیری شِعر، عروض است؛ میزان اعمال انسانها نیز شریعت است که به وسیله آن، اندازه و قیمت هر شخص به حسبِ عقیده، خُلق و عملش سنجیده میشود و به اعتباری نیز میزان هر امتی انبیا(ع) و اوصیای آن امتاند.<ref>(غزالی، مجموعه رسائل، ۳۵۳؛ ملاصدرا، العرشیه، ۲۷۱ ـ ۲۷۲؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ۲/۱۱۴۷ ـ ۱۱۴۸)</ref> | ||
:{{ببینید|بهشت و جهنم}} | |||
امامخمینی نیز میزان را در آخرت به معنای ظاهری آن نمیداند و معتقد است میزان اعمال مسلمانان نیز شریعت اسلام و ولایت اهل بیت(ع) است و بهتر است انسان در همین عالم اعمال خود را با این میزان مقایسه و خود را محاسبه کند و پیش از مرگ اعمال خود را اصلاح کند (چهل حدیث، ۴۴۱). این تفسیر از میزان مبتنی بر قاعدهای است که امامخمینی مانند برخی حکما (غزالی، مجموعه رسائل، ۳۵۳؛ ملاصدرا، سه رساله فلسفی، ۳۰۴ ـ ۳۰۵؛ ← خمینی، سیدحسن، ۹۲ ـ ۱۲۴) بر آن تأکید میکند و آن وضع الفاظ برای روح معانی است. طبق این قاعده، الفاظ بر معانی اصلیشان باقی میمانند، بدون اینکه در معانی تصرفی صورت گیرد و امور زائد بر معنا از آن پیراسته میشود. این معانی اضافی، به جهت انس و عادت و غلبه احکامِ بعضی از خصوصیات معنا بر ذهن، ثابت میشوند؛ چنانکه نور برای چیزی وضع شده است که خود ظاهر و مُظهر غیر است یا ترازو برای چیزی وضع شده است که ابزار وزنکردن است، بدون اینکه خصوصیتی خاص در آن دخیل باشد؛ بنابراین هر چیزی که ابزار وزنکشی باشد، میزان است، مانند علم نحو که میزان سنجش اِعراب است؛ اما عادت و انس ذهنی بر این استوار است که وقتی ترازو شنیده میشود، از آن دو کفه و یک ستون به ذهن میآید (ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۹۲؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹) | امامخمینی نیز میزان را در آخرت به معنای ظاهری آن نمیداند و معتقد است میزان اعمال مسلمانان نیز شریعت اسلام و ولایت اهل بیت(ع) است و بهتر است انسان در همین عالم اعمال خود را با این میزان مقایسه و خود را محاسبه کند و پیش از مرگ اعمال خود را اصلاح کند.<ref>(امامخمینی، چهل حدیث، ۴۴۱)</ref>. این تفسیر از میزان مبتنی بر قاعدهای است که امامخمینی مانند برخی حکما<ref>(غزالی، مجموعه رسائل، ۳۵۳؛ ملاصدرا، سه رساله فلسفی، ۳۰۴ ـ ۳۰۵؛ ← خمینی، سیدحسن، گوهر معنا بررسی قاعده وضع الفاظ برای ارواح معانی، ۹۲ ـ ۱۲۴)</ref> بر آن تأکید میکند و آن وضع الفاظ برای روح معانی است. طبق این قاعده، الفاظ بر معانی اصلیشان باقی میمانند، بدون اینکه در معانی تصرفی صورت گیرد و امور زائد بر معنا از آن پیراسته میشود. این معانی اضافی، به جهت انس و عادت و غلبه احکامِ بعضی از خصوصیات معنا بر ذهن، ثابت میشوند؛ چنانکه نور برای چیزی وضع شده است که خود ظاهر و مُظهر غیر است یا ترازو برای چیزی وضع شده است که ابزار وزنکردن است، بدون اینکه خصوصیتی خاص در آن دخیل باشد؛ بنابراین هر چیزی که ابزار وزنکشی باشد، میزان است، مانند علم نحو که میزان سنجش اِعراب است؛ اما عادت و انس ذهنی بر این استوار است که وقتی ترازو شنیده میشود، از آن دو کفه و یک ستون به ذهن میآید.<ref>(ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۹۲؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹)</ref> | ||
:{{ببینید|روح معانی}} | |||
==حساب== | ==حساب== | ||
حساب به معنای تقدیر و شمردن چیزی است (ابنمنظور، لسان العرب، ۱/۳۱۴) و در قیامت تقدیر امور بندگان است و تفاوت آن با میزان در این است که میزان وسیله اندازهگیری وزن و مقدار چیزی است (قرطبی، ۲/۵) | حساب به معنای تقدیر و شمردن چیزی است<ref>(ابنمنظور، لسان العرب، ۱/۳۱۴)</ref> و در قیامت تقدیر امور بندگان است و تفاوت آن با میزان در این است که میزان وسیله اندازهگیری وزن و مقدار چیزی است.<ref>(قرطبی، التذکرة فی أحوال الموتی و أمور الأخره، ۲/۵)</ref> قرآن کریم از حسابرسی اعمال بندگان در قیامت خبر داده<ref>(ابراهیم، ۴۱؛ نور، ۳۹)</ref> و خداوند را سریع الحساب معرفی کرده است.<ref>(بقره، ۲۰۲؛ غافر، ۱۷)</ref> روایات بسیاری نیز درباره چگونگی حساب بندگان نقل شده است که در برخی از آنها محاسبه بندگان به مقدار عقول افراد بیان شده است.<ref>(برقی، المحاسن، ۱/۱۹۵)</ref> | ||
اندیشمندان اسلامی با الهامگرفتن از آیات قرآن کریم، مردم را در حساب روز قیامت به سه دسته تقسیم کردهاند: ۱. مقربان که کامل در معرفت و تجردند و به جهت والابودن مقامشان از محاسبه به دورند؛ همچنین گروهی از اصحاب یمین که اهل گناه و فساد نبودهاند و جماعتی از افراد ساده که اعمالشان از گناه و حسنات خالی است، بدون حساب وارد بهشت میشوند. ۲. اهل عقاب از کفار که در پرونده خود عمل نیکی ندارند و بدون حساب وارد جهنم میشوند. ۳. گروهی از مؤمنان که عمل صالح و سوء دارند که این گروه محاسبه میشوند (ملاصدرا، اسرار الآیات، ۲۱۵؛ | اندیشمندان اسلامی با الهامگرفتن از آیات قرآن کریم، مردم را در حساب روز قیامت به سه دسته تقسیم کردهاند: ۱. مقربان که کامل در معرفت و تجردند و به جهت والابودن مقامشان از محاسبه به دورند؛ همچنین گروهی از اصحاب یمین که اهل گناه و فساد نبودهاند و جماعتی از افراد ساده که اعمالشان از گناه و حسنات خالی است، بدون حساب وارد بهشت میشوند. ۲. اهل عقاب از کفار که در پرونده خود عمل نیکی ندارند و بدون حساب وارد جهنم میشوند. ۳. گروهی از مؤمنان که عمل صالح و سوء دارند که این گروه محاسبه میشوند.<ref>(ملاصدرا، اسرار الآیات، ۲۱۵؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۵۴ ـ ۶۵۵)</ref> | ||
امامخمینی موقف حساب را از مواقف عظیم قیامت میداند که اگر انسان در این بارگاه به صدق و اخلاص محاسبه شود، طاعات افراد هرچند بسیار باشد، قبول نمیشود و اگر خداوند به رحمت و تفضل خود محاسبه کند، اعمال کوچک و ناچیز نیز قبول میشوند (آداب الصلاة، ۱۰۵) | امامخمینی موقف حساب را از مواقف عظیم قیامت میداند که اگر انسان در این بارگاه به صدق و اخلاص محاسبه شود، طاعات افراد هرچند بسیار باشد، قبول نمیشود و اگر خداوند به رحمت و تفضل خود محاسبه کند، اعمال کوچک و ناچیز نیز قبول میشوند.<ref>(امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۰۵)</ref> در حقیقت ترس از حساب به جهت این است که انسان از اعمال خود میترسد وگرنه حساب حقتعالی عادلانه است<ref>(امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵۹)</ref> و اگر انسان در این دنیا به محاسبه اعمال خود بپردازد و آن را اصلاح کند، در آنجا نگرانی ندارد؛ زیرا گرفتاریها و مهلکههای آن عالَم، تابع این عالم است و اگر در این عالم در راه مستقیم نبوت و ولایت قدم زد و لغزش و کجروی پیدا نکند، ترسی از گذشتن از صراط ندارد.<ref>(امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵۹ ـ ۳۶۰)</ref> | ||
==صراط== | ==صراط== | ||
صراط به معنای راه است (جوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ۳/۱۱۳۹). قرآن کریم انسانها را به حرکت در مسیر صراط مستقیم دعوت کرده است (حمد، ۶؛ آل عمران، ۵۱) و کسانی را که ایمان به آخرت ندارند، منحرف از این صراط میداند (مؤمنون، ۷۴). حقیقت این صراط در آخرت، به صورت پلی ظاهر میشود که بر متن جهنم کشیده شده است (ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۱/۱۲۲)؛ از اینرو صراط در روایات به دو قسم تقسیم شده است: صراطی در دنیا که امام واجب الطاعه است و پیروی از او انسان را به سعادت و معرفت میرساند و صراطی در آخرت که پلی در جهنم است و کسانی که از آن امام پیروی نکردند، از آن پل به سوی جهنم سقوط میکنند (صدوق، معانی الاخبار، ۳۲). صراط در روایات، پلی از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر معرفی شده است که هر کس به گونهای از آن عبور میکند (همو، الامالی، ۱۷۷؛ ← امامخمینی، چهل حدیث، ۹۸). در برخی روایات نیز صراط بر ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) تطبیق شده است (کلینی، الکافی، ۱/۴۱۷؛ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۲/۶). اندیشمندان اسلامی تفسیرهای بسیاری از صراط ارائه کردهاند؛ ازجمله: ۱. دین الهی (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۴/۳۶۹)؛ ۲. طریق به معرفت الهی (ملاصدرا، العرشیه، ۲۶۳؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ۲/۱۱۷۸)؛ ۳. ولایت امیرالمؤمنین(ع) (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۵/۵۱)؛ ۴. طریق توحید (ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۴۲۶) و شهود حقتعالی به صفت انفراد و وحدت در همه اشیا و در ایجاد (قشیری، ۲/۵۸۲) که هر یک از این تفسیرها بیان و تطبیقی از این معناست. | صراط به معنای راه است (جوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ۳/۱۱۳۹). قرآن کریم انسانها را به حرکت در مسیر صراط مستقیم دعوت کرده است (حمد، ۶؛ آل عمران، ۵۱) و کسانی را که ایمان به آخرت ندارند، منحرف از این صراط میداند (مؤمنون، ۷۴). حقیقت این صراط در آخرت، به صورت پلی ظاهر میشود که بر متن جهنم کشیده شده است (ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۱/۱۲۲)؛ از اینرو صراط در روایات به دو قسم تقسیم شده است: صراطی در دنیا که امام واجب الطاعه است و پیروی از او انسان را به سعادت و معرفت میرساند و صراطی در آخرت که پلی در جهنم است و کسانی که از آن امام پیروی نکردند، از آن پل به سوی جهنم سقوط میکنند (صدوق، معانی الاخبار، ۳۲). صراط در روایات، پلی از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر معرفی شده است که هر کس به گونهای از آن عبور میکند (همو، الامالی، ۱۷۷؛ ← امامخمینی، چهل حدیث، ۹۸). در برخی روایات نیز صراط بر ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) تطبیق شده است (کلینی، الکافی، ۱/۴۱۷؛ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۲/۶). اندیشمندان اسلامی تفسیرهای بسیاری از صراط ارائه کردهاند؛ ازجمله: ۱. دین الهی (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۴/۳۶۹)؛ ۲. طریق به معرفت الهی (ملاصدرا، العرشیه، ۲۶۳؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ۲/۱۱۷۸)؛ ۳. ولایت امیرالمؤمنین(ع) (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۵/۵۱)؛ ۴. طریق توحید (ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۴۲۶) و شهود حقتعالی به صفت انفراد و وحدت در همه اشیا و در ایجاد (قشیری، ۲/۵۸۲) که هر یک از این تفسیرها بیان و تطبیقی از این معناست. | ||
امامخمینی مانند برخی حکما و اهل معرفت (ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۴۴ ـ ۶۴۵؛ گنابادی، ۱/۳۲ ـ ۳۳)، معتقد است صراط، باطن حرکت و سیر انسان در عالم طبیعت است که در آن عالم بروز و ظهور مییابد و این صراط از عالم دنیا آغاز میشود و طرف دیگر آن بهشت و مقام الوهیت است (صحیفه، ۸/۳۲۸ و ۱۸/۴۴۹) و در صورت انحراف از راه راست، به جهنم منتهی میشود. حقیقت این جهنم همان فسادی است که عالم را احاطه کرده است و اگر انسان از این فساد سالم عبور کند، از صراط خواهد گذشت؛ همچنانکه انبیا(ع) و اولیا(ع) عبور میکنند، در حالیکه جهنم خاموش است؛ مانند آن آتشی که بر حضرت ابراهیم(ع) سرد شد (همان، ۱۸/۵۰۱ ـ ۵۰۲) و صراط باطن، همین صراط و راه مستقیم در این جهان است و عبور از آن نور هدایت میخواهد (همان، ۱۸/۴۴۹) (← مقاله هدایت و ضلالت). زاد و توشه انسان در این راه خصلتهای خود انسان است و مرکوب او همت قوی اوست و نور این راه تاریک، ایمان و خصلتهای نیکوی اوست و کسی که در این راه کوتاهی کند، از صراط نمیتواند عبور کند و به رو در آتش میافتد (چهل حدیث، ۹۸). | امامخمینی مانند برخی حکما و اهل معرفت (ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۴۴ ـ ۶۴۵؛ گنابادی، ۱/۳۲ ـ ۳۳)، معتقد است صراط، باطن حرکت و سیر انسان در عالم طبیعت است که در آن عالم بروز و ظهور مییابد و این صراط از عالم دنیا آغاز میشود و طرف دیگر آن بهشت و مقام الوهیت است (امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۲۸ و ۱۸/۴۴۹) و در صورت انحراف از راه راست، به جهنم منتهی میشود. حقیقت این جهنم همان فسادی است که عالم را احاطه کرده است و اگر انسان از این فساد سالم عبور کند، از صراط خواهد گذشت؛ همچنانکه انبیا(ع) و اولیا(ع) عبور میکنند، در حالیکه جهنم خاموش است؛ مانند آن آتشی که بر حضرت ابراهیم(ع) سرد شد (همان، ۱۸/۵۰۱ ـ ۵۰۲) و صراط باطن، همین صراط و راه مستقیم در این جهان است و عبور از آن نور هدایت میخواهد (همان، ۱۸/۴۴۹) (← مقاله هدایت و ضلالت). زاد و توشه انسان در این راه خصلتهای خود انسان است و مرکوب او همت قوی اوست و نور این راه تاریک، ایمان و خصلتهای نیکوی اوست و کسی که در این راه کوتاهی کند، از صراط نمیتواند عبور کند و به رو در آتش میافتد (چهل حدیث، ۹۸). | ||
به اعتقاد امامخمینی اینکه در بعضی روایات آمده است صراط مستقیم از متن جهنم عبور میکند (مجلسی، بحار الانوار، ۷/۳۳۱)، به این معناست که صراط در متن آن است و جهنم و آتش محیط بر صراط است و وقتی اولیای الهی(ع) از میان آن میگذرند، خاموش میشود و این امر به این جهت است که آتشی که از فعل انسان سرچشمه میگیرد، در مؤمن خاموش است (صحیفه، ۱۴/۲۱۱ ـ ۲۱۲؛ ۱۸/۵۰۱ ـ ۵۰۲ و ۱۹/۳۷۷)؛ زیرا مؤمن به مقدار سلوک و ریاضت خود دارای نور عقل است که در درون بر شعله آتش که همان شهوت و غضب است غلبه میکند (حدیث جنود، ۴۶) (← مقالههای هدایت و ضلالت؛ تفسیر سوره حمد). | به اعتقاد امامخمینی اینکه در بعضی روایات آمده است صراط مستقیم از متن جهنم عبور میکند (مجلسی، بحار الانوار، ۷/۳۳۱)، به این معناست که صراط در متن آن است و جهنم و آتش محیط بر صراط است و وقتی اولیای الهی(ع) از میان آن میگذرند، خاموش میشود و این امر به این جهت است که آتشی که از فعل انسان سرچشمه میگیرد، در مؤمن خاموش است (صحیفه، ۱۴/۲۱۱ ـ ۲۱۲؛ ۱۸/۵۰۱ ـ ۵۰۲ و ۱۹/۳۷۷)؛ زیرا مؤمن به مقدار سلوک و ریاضت خود دارای نور عقل است که در درون بر شعله آتش که همان شهوت و غضب است غلبه میکند (حدیث جنود، ۴۶) (← مقالههای هدایت و ضلالت؛ تفسیر سوره حمد). |