۲۱٬۱۶۶
ویرایش
جز (removed Category:مقالههای نیازمند بازنگری; added Category:مقالههای آماده ارزیابی using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== معنای لغوی و اصطلاحی == | == معنای لغوی و اصطلاحی == | ||
آموزش، اسمِ مصدر از آموختن، به عمل آموختن گفته میشود<ref>دهخدا، لغتنامه، ۱/۱۶۱؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۱۶۱.</ref> و پرورش نیز بهمعنای پروردن جسم و جان و رساندن به مراتب متعالی است.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۲/۱۳۴۷؛ عامری، السعادة و الاسعاد فی السیرة الانسانیه، ۳۶۴ ۳۶۶.</ref> نهاد آموزش و پرورش در اصطلاح، به وزارتخانه و نهادی گفته میشود که مسئولیت ساماندهی تعلیم و تربیت پیش از دانشگاه را بر عهده دارد.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۱۶۱.</ref> | آموزش، اسمِ مصدر از آموختن، به عمل آموختن گفته میشود<ref>دهخدا، لغتنامه، ۱/۱۶۱؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۱۶۱.</ref> و پرورش نیز بهمعنای پروردن جسم و جان و رساندن به مراتب متعالی است.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۲/۱۳۴۷؛ عامری، السعادة و الاسعاد فی السیرة الانسانیه، ۳۶۴ ۳۶۶.</ref> نهاد آموزش و پرورش در اصطلاح، به وزارتخانه و نهادی گفته میشود که مسئولیت ساماندهی تعلیم و تربیت پیش از [[دانشگاه]] را بر عهده دارد.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۱۶۱.</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
تعلیم و تربیت قدمتی همزاد با بشر دارد؛ انسانهای نخست آنچه را برای گذران زندگی نیاز داشتند از پدر و مادر و قبیله میآموختند و به نسل بعد منتقل میکردند. در این دوران تلاش زیادی برای آموزش نمیشد؛ اما با پیشرفت زندگی بشر و نیاز به کسب آمادگی برای مقابله با مسائل پیچیده روزمره، نیاز به تربیت و آموزش در [[خانواده]] و [[جامعه]]، تحت نظارت گروه خاص و به شکل منظم احساس شد.<ref>معیری، مسائل آموزش و پرورش، ۹.</ref> | تعلیم و تربیت قدمتی همزاد با بشر دارد؛ انسانهای نخست آنچه را برای گذران زندگی نیاز داشتند از پدر و مادر و قبیله میآموختند و به نسل بعد منتقل میکردند. در این دوران تلاش زیادی برای آموزش نمیشد؛ اما با پیشرفت زندگی بشر و نیاز به کسب آمادگی برای مقابله با مسائل پیچیده روزمره، نیاز به [[تربیت]] و آموزش در [[خانواده]] و [[جامعه]]، تحت نظارت گروه خاص و به شکل منظم احساس شد.<ref>معیری، مسائل آموزش و پرورش، ۹.</ref> | ||
در دنیای [[اسلام]]، از همان آغار و همزمان با نزول [[قرآن کریم]] که نخستین آیات آن، به نعمت الهی علمآموزی اشاره داشت،<ref>علق، ۳ ۵.</ref> آموزش و پرورش مورد اهتمام ویژه قرار گرفت. در قرآن بارها بر تعلیم کتاب و حکمت تأکید شدهاست.<ref>الرحمن، ۲؛ انعام، ۹۱؛ نمل، ۱۶؛ بقره، ۳۱ و ۱۲۹.</ref> [[پیامبر اکرم(ص)]] نخستین فردی است که در میان مسلمانان، حلقه علمآموزی تشکیل داد و مساجد نخستین پایگاه آموزش در صدر اسلام بودند.<ref>قاسمی پویا، مدارس جدید در دوره قاجاریه، بانیان و پیشروان، ۴۵.</ref> تاکیدها و سفارشهای مکرر قرآن بر تعقل و تفکر و تعلیم و تعلم و شیوههای تشویقی پیامبر (ص) در علمآموزی تأثیر شگرفی بر امر آموزش گذاشت. به دستور پیامبر اکرم (ص) پس از [[جنگ بدر]]، اسیران باسواد به عنوان «[[فدیه]]»، به مسلمانان خواندن و نوشتن میآموختند و آزاد میشدند<ref>واقدی، طبقات الکبری، ۲/۱۹.</ref> که این خود نشانهای از اهمیتدادن اسلام به آموزش است. | در دنیای [[اسلام]]، از همان آغار و همزمان با نزول [[قرآن کریم]] که نخستین آیات آن، به نعمت الهی علمآموزی اشاره داشت،<ref>علق، ۳ ۵.</ref> آموزش و پرورش مورد اهتمام ویژه قرار گرفت. در قرآن بارها بر تعلیم کتاب و حکمت تأکید شدهاست.<ref>الرحمن، ۲؛ انعام، ۹۱؛ نمل، ۱۶؛ بقره، ۳۱ و ۱۲۹.</ref> [[پیامبر اکرم(ص)]] نخستین فردی است که در میان مسلمانان، حلقه علمآموزی تشکیل داد و [[مسجد|مساجد]] نخستین پایگاه آموزش در صدر اسلام بودند.<ref>قاسمی پویا، مدارس جدید در دوره قاجاریه، بانیان و پیشروان، ۴۵.</ref> تاکیدها و سفارشهای مکرر قرآن بر تعقل و [[تفکر]] و تعلیم و تعلم و شیوههای تشویقی پیامبر (ص) در علمآموزی تأثیر شگرفی بر امر آموزش گذاشت. به دستور پیامبر اکرم (ص) پس از [[جنگ بدر]]، اسیران باسواد به عنوان «[[فدیه]]»، به مسلمانان خواندن و نوشتن میآموختند و آزاد میشدند<ref>واقدی، طبقات الکبری، ۲/۱۹.</ref> که این خود نشانهای از اهمیتدادن اسلام به آموزش است. | ||
در منابع متعددی شکلگیری نهاد آموزش و پرورش را از خانههای شخصی، خانه مربیان و دانشوران، آتشکدهها، کاخها، مکتبخانهها، تالارها، مساجد و فضاهای باز دانستهاند که به مرور زمان به شکل امروزی ارتقا یافتهاند.<ref>صفوی، تاریخ آموزش و پرورش ایران، ۲۶ و ۴۸.</ref> در | در منابع متعددی شکلگیری نهاد آموزش و پرورش را از خانههای شخصی، خانه مربیان و دانشوران، آتشکدهها، کاخها، مکتبخانهها، تالارها، مساجد و فضاهای باز دانستهاند که به مرور زمان به شکل امروزی ارتقا یافتهاند.<ref>صفوی، تاریخ آموزش و پرورش ایران، ۲۶ و ۴۸.</ref> در ایران باستان مسائل پرورشی بر آرمانهای [[خداشناسی]] استوار بود. فرزندان پسر در پنجسالگی مقدمات مسائل مذهبی را میآموختند و از پانزدهسالگی به تعلیمات نظامی روی میآوردند.<ref>مایر، تاریخ اندیشههای تربیتی، ۱/۱۱۶.</ref> در دوران ساسانی پرورش اخلاقی و اجتماعی افراد رونق گرفت؛ ولی این آموزشها منحصر به افراد خاصی در جامعه بود.<ref>ضمیری، تاریخ آموزش و پرورش ایران و اسلام، ۴۲.</ref> با ورود اسلام و غلبه مکتب توحید، آموزش و پرورش در [[ایران]] با تغییرات بنیادین روبهرو شد<ref>درانی، تاریخ آموزش و پرورش ایران قبل و بعد از اسلام، ۶۶ و ۸۰.</ref> و بعدها با تأسیس نظامیهها به دست [[خواجهنظام الملک]]، دولت نظارت بیشتری برنهاد آموزشی داشت.<ref>درانی، تاریخ آموزش و پرورش ایران قبل و بعد از اسلام، ۹۴–۹۵.</ref> | ||
مقدمات ایجاد نهاد نو آموزش و پرورش در ایران را [[میرزاتقیخان امیرکبیر]] با تأسیس «[[دارالفنون]]» در سال ۱۲۲۸ پایهریزی کرد.<ref>طباطبایی، نفوذ فراماسونری در مدیریت نهادهای فرهنگی ایران در دهه، ۱۳۴۰ ۱۷۱.</ref> در اصل هجدهم و نوزدهم متمم قانون اساسی | مقدمات ایجاد نهاد نو آموزش و پرورش در ایران را [[میرزاتقیخان امیرکبیر]] با تأسیس «[[دارالفنون]]» در سال ۱۲۲۸ پایهریزی کرد.<ref>طباطبایی، نفوذ فراماسونری در مدیریت نهادهای فرهنگی ایران در دهه، ۱۳۴۰ ۱۷۱.</ref> در اصل هجدهم و نوزدهم متمم [[قانون اساسی مشروطیت]]، علاوه بر آزادیِ تعلیم علوم و معارف، بر متمرکزبودن آموزش و پرورش تأکید شد و پس از [[نهضت مشروطه]] در سال ۱۲۸۵–۱۲۸۶ نظام آموزش و پرورش رشد بیشتری کرد.<ref>طباطبایی، نفوذ فراماسونری در مدیریت نهادهای فرهنگی ایران در دهه، ۱۷۱ ۱۷۲.</ref> در زمان [[رضاشاه پهلوی]] دولت موظف به تشکیل وزارت علوم و معارف شد تا آموزش و پرورش مطابق قانون و تحت اشراف این وزارتخانه باشد.<ref>کرونین، شکلگیری ایران نوین: دولت و جامعه در دوران رضاشاه، ۱۸۷.</ref> در این دوره، روند تحصیل در شش کلاس اجباری برای دختران و پسران تعریف شد.<ref>کرونین، شکلگیری ایران نوین: دولت و جامعه در دوران رضاشاه، ۱۸۷.</ref> در سال ۱۳۱۷ وزارت علوم و معارف به «وزارت فرهنگ» تغییر نام یافت؛ سپس در زمان [[محمدرضا پهلوی]] طبق قانون مصوب ۱۳۴۳ به دو وزارتخانه «آموزش و پرورش» و «وزارت فرهنگ و هنر» تقسیم شد.<ref>صفوی، تاریخ آموزش و پرورش ایران، ۵۴–۵۵.</ref> | ||
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، [[نظام جمهوری اسلامی]]، یکی از نخستین وظایف مهم خود را گسترش آموزش و پرورش قرار داد.<ref>هراتی، کارنامه سازندگی، ۷۲۱.</ref> تحولات بنیادینی در تمامی نهادهای اجتماعی، ازجمله نهادهای فرهنگی به وقوع پیوست. در نیمه نخست دهه ۱۳۶۰ شوراهایی چون «شورای عالی آموزش و پرورش» و «شورای مشترک برنامهریزی آموزش و پرورش» مأمور انجام تغییر اساسی در نظام آموزش و پرورش شدند<ref>درانی، تاریخ آموزش و پرورش ایران قبل و بعد از اسلام، ۱۲۴–۱۲۶.</ref> و بر اساس نظر [[امامخمینی]] در سال ۱۳۶۴ برنامهای کلان جهت تغییر در شیوههای مدیریت در آموزش و پرورش، تدوین متون درسی متناسب با زمان و روشهای تدریس تنظیم گردید.<ref>میرسلیم، جریانشناسی فرهنگی بعد از انقلاب اسلامی ایران، ۴۴؛ شورای عالی انقلاب فرهنگی، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی (۱۳۸۳–۱۳۶۳)، ۷۶.</ref> | پس از پیروزی انقلاب اسلامی، [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی]]، یکی از نخستین وظایف مهم خود را گسترش آموزش و پرورش قرار داد.<ref>هراتی، کارنامه سازندگی، ۷۲۱.</ref> تحولات بنیادینی در تمامی نهادهای اجتماعی، ازجمله نهادهای فرهنگی به وقوع پیوست. در نیمه نخست دهه ۱۳۶۰ شوراهایی چون «شورای عالی آموزش و پرورش» و «شورای مشترک برنامهریزی آموزش و پرورش» مأمور انجام تغییر اساسی در نظام آموزش و پرورش شدند<ref>درانی، تاریخ آموزش و پرورش ایران قبل و بعد از اسلام، ۱۲۴–۱۲۶.</ref> و بر اساس نظر [[امامخمینی]] در سال ۱۳۶۴ برنامهای کلان جهت تغییر در شیوههای [[مدیریت]] در آموزش و پرورش، تدوین متون درسی متناسب با زمان و روشهای تدریس تنظیم گردید.<ref>میرسلیم، جریانشناسی فرهنگی بعد از انقلاب اسلامی ایران، ۴۴؛ شورای عالی انقلاب فرهنگی، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی (۱۳۸۳–۱۳۶۳)، ۷۶.</ref> | ||
== اهمیت و جایگاه == | == اهمیت و جایگاه == | ||
امامخمینی با نگاه توحیدی به مسئله آموزش و پرورش، آن را عبادت الهی میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۴۷.</ref> و معتقد بود تنها از راه آموزش و پرورشِ صحیح میتوان انسان را به حیات و رشد کامل رساند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۵۱۳–۵۱۵.</ref> بر همین مبنا ایشان نهاد آموزش و پرورش و معلمی را متفاوت از دیگر وزارتخانهها و ادارات تعریف میکرد{{ببینید|متن=ببینید|معلم}} و برای نهاد آموزش و پرورش، جایگاه ارزشمندی قائل بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۶.</ref> ایشان معتقد بود نهاد آموزش و پرورش باید به سمت مکتب پیامبران الهی سوق داده شود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۹–۴۰.</ref> آموزش و پرورش و شغل آموزگاران از نظر ایشان در تراز «[[نبوت]]» قرار میگیرد که رسالت نورپراکنی در جامعه انسانی را بر عهده دارد. از اهتمام ایشان به امر آموزش و پرورش روشن میشود که این نهاد به منزله قلب جامعه انسانی است و پویایی و سلامت دیگر اعضا متکی بر سلامت آموزش و پرورش است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۰.</ref>؛ این است که ایشان معلمی را شغل انبیا (ع) شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۲۸.</ref> | امامخمینی با نگاه توحیدی به مسئله آموزش و پرورش، آن را [[عبادت|عبادت الهی]] میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۴۷.</ref> و معتقد بود تنها از راه آموزش و پرورشِ صحیح میتوان انسان را به حیات و رشد کامل رساند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۵۱۳–۵۱۵.</ref> بر همین مبنا ایشان نهاد آموزش و پرورش و [[معلم|معلمی]] را متفاوت از دیگر وزارتخانهها و [[ادارات]] تعریف میکرد{{ببینید|متن=ببینید|معلم}} و برای نهاد آموزش و پرورش، جایگاه ارزشمندی قائل بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۶.</ref> ایشان معتقد بود نهاد آموزش و پرورش باید به سمت مکتب [[پیامبران الهی]] سوق داده شود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۹–۴۰.</ref> آموزش و پرورش و شغل آموزگاران از نظر ایشان در تراز «[[نبوت]]» قرار میگیرد که رسالت نورپراکنی در جامعه انسانی را بر عهده دارد. از اهتمام ایشان به امر آموزش و پرورش روشن میشود که این نهاد به منزله [[قلب]] جامعه انسانی است و پویایی و سلامت دیگر اعضا متکی بر سلامت آموزش و پرورش است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۰.</ref>؛ این است که ایشان معلمی را شغل انبیا (ع) شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۲۸.</ref> | ||
امامخمینی رفع مشکلات کشور را در گرو حلشدن مشکلات فرهنگی و آموزشی میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۰۹.</ref>؛ از اینرو دربارهٔ نهاد آموزش و پرورش حساسیت و اهتمام کمنظیری نشان میداد و مسئولان این نهاد را از هر گونه انحراف بر حذر میداشت و بر تغییرات بنیادین این نهاد به سوی آموزش و پرورشِ تزکیهمحور و الهی تأکید میورزید.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۲۱۹–۲۲۰.</ref> ایشان محتوای آموزش و پرورش را با واژههای نور<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۹۱.</ref> و تزکیه<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲.</ref> متصف ساخته و نهاد آموزش و پرورش را که متولی تعلیم و تربیت است، به انسانسازی سفارش کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۹۵.</ref> اجازه امامخمینی در مصرفکردن [[وجوه شرعی]] و [[اموال مجهولالمالک]] در مدارس و نهاد آموزش و پرورش<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۸۱.</ref> و همچنین مجوزدادن به برخی از وکلای شرعی در صرف بخشی از [[خمس]] برای امور نهاد آموزش و پرورش، از دیگر نشانههای اهتمام ایشان به این نهاد است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۶۵ و ۷۴–۷۵.</ref> | امامخمینی رفع مشکلات کشور را در گرو حلشدن مشکلات فرهنگی و آموزشی میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۰۹.</ref>؛ از اینرو دربارهٔ نهاد آموزش و پرورش حساسیت و اهتمام کمنظیری نشان میداد و مسئولان این نهاد را از هر گونه [[انحراف]] بر حذر میداشت و بر تغییرات بنیادین این نهاد به سوی آموزش و پرورشِ تزکیهمحور و الهی تأکید میورزید.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۲۱۹–۲۲۰.</ref> ایشان محتوای آموزش و پرورش را با واژههای نور<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۹۱.</ref> و تزکیه<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲.</ref> متصف ساخته و نهاد آموزش و پرورش را که متولی تعلیم و تربیت است، به انسانسازی سفارش کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۹۵.</ref> اجازه امامخمینی در مصرفکردن [[وجوه شرعی]] و [[اموال مجهولالمالک]] در مدارس و نهاد آموزش و پرورش<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۸۱.</ref> و همچنین مجوزدادن به برخی از وکلای شرعی در صرف بخشی از [[خمس]] برای امور نهاد آموزش و پرورش، از دیگر نشانههای اهتمام ایشان به این نهاد است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۶۵ و ۷۴–۷۵.</ref> | ||
== رسالت و اهداف == | == رسالت و اهداف == | ||
هدف غایی از آموزش و پرورش تحول مثبت (رشد) در انسان و به تبع آن، جامعه است و در آموزههای دینی نیز تعالیبخشیدن، انگیزه آموختن معرفی شدهاست.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۴، ۳۵ و ۴۹.</ref> قرآن کریم اموری چون برآوردهشدن نیازهای حیاتی انسان،<ref>انبیاء، ۸۰؛ بقره، ۲۸۲؛ مائده، ۴.</ref> اندیشیدن<ref>بقره، ۲۱۹؛ نحل، ۴۴.</ref> و کسب بینش و [[بصیرت]]<ref>کهف، ۶۶.</ref> را اهداف آموزش و پرورش بیان کردهاست.<ref>هراتی، کارنامه سازندگی، ۵۳۰ و ۷۲۲.</ref> به باور امامخمینی نهاد آموزش و پرورش در جامعه، باید زمینه رشد و تعالی همهجانبه افراد را فراهم کند و آنان را در مسیر پرورش استعدادها و خلاقیتهای نهفته در وجودشان یاری دهد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۵۵–۶۵۷؛ قلیپور، مواضع امامخمینی در برابر نظام سیاسی پهلوی و نهادهای آن، ۱۰۰.</ref> در نگاه ایشان هدف آموزش و پرورش، رهاییبخشیدن از عالم طبیعت، حیوانیت و اخلاق فاسد و راهنمایی به سمت انسانیت، عالَم الهی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۹۲.</ref> و تبدیل انسان طبیعی به انسان الهی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۱۱.</ref> سیر به سوی حق<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۵۱.</ref> و در نهایت، رسیدن به عبودیت حقیقی خدای واحد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۷ و ۴۰.</ref> است. امامخمینی تأکید میکند نهاد آموزش و پرورش نباید صرفاً متولی آموزش علوم باشد، بلکه علم با نورانیتی که دارد باید در خدمت بیرونبردن بشر از ظلمت [[جهل]]، [[شرک]]، [[خودپرستی]] و [[رذایل اخلاقی]]، به سمت [[ایمان]]، خدمت به خلق و رسیدن به [[توحید]] قرار گیرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۴۳۵.</ref> | هدف غایی از آموزش و پرورش تحول مثبت (رشد) در انسان و به تبع آن، [[جامعه]] است و در آموزههای دینی نیز تعالیبخشیدن، انگیزه آموختن معرفی شدهاست.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۴، ۳۵ و ۴۹.</ref> [[قرآن|قرآن کریم]] اموری چون برآوردهشدن نیازهای حیاتی انسان،<ref>انبیاء، ۸۰؛ بقره، ۲۸۲؛ مائده، ۴.</ref> اندیشیدن<ref>بقره، ۲۱۹؛ نحل، ۴۴.</ref> و کسب بینش و [[بصیرت]]<ref>کهف، ۶۶.</ref> را اهداف آموزش و پرورش بیان کردهاست.<ref>هراتی، کارنامه سازندگی، ۵۳۰ و ۷۲۲.</ref> به باور امامخمینی نهاد آموزش و پرورش در جامعه، باید زمینه رشد و تعالی همهجانبه افراد را فراهم کند و آنان را در مسیر پرورش استعدادها و خلاقیتهای نهفته در وجودشان یاری دهد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۵۵–۶۵۷؛ قلیپور، مواضع امامخمینی در برابر نظام سیاسی پهلوی و نهادهای آن، ۱۰۰.</ref> در نگاه ایشان هدف آموزش و پرورش، رهاییبخشیدن از عالم طبیعت، حیوانیت و اخلاق فاسد و راهنمایی به سمت انسانیت، عالَم الهی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۹۲.</ref> و تبدیل انسان طبیعی به انسان الهی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۱۱.</ref> سیر به سوی حق<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۵۱.</ref> و در نهایت، رسیدن به عبودیت حقیقی خدای واحد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۷ و ۴۰.</ref> است. امامخمینی تأکید میکند نهاد آموزش و پرورش نباید صرفاً متولی آموزش علوم باشد، بلکه علم با نورانیتی که دارد باید در خدمت بیرونبردن بشر از ظلمت [[جهل]]، [[شرک]]، [[خودپرستی]] و [[رذایل اخلاقی]]، به سمت [[ایمان]]، خدمت به خلق و رسیدن به [[توحید]] قرار گیرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۴۳۵.</ref> | ||
== تقدم پرورش بر آموزش == | == تقدم پرورش بر آموزش == | ||
امامخمینی آموزش و پرورش را هدیه الهی از مسیر آموزههای انبیا و اولیای الهی میدانست و همواره بر تقدم پرورش روحی و شخصیتی تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۹۲ و ۱۹/۱۹۰.</ref> و آموزش صحیح را در گرو [[تزکیه]] و پرورش و تربیت روحی و اخلاقی میشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۹۶؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۵۵.</ref> در این نگاه، نقطه عطف وظیفه الهی و شغل اصلی [[انبیا(ع)]] پرورش انسان الهی است. از اینرو در نگاه ایشان، پیامبر اکرم (ص) و [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] آموزگاران بزرگیاند که باید در امر پرورشمحوری و اهمیت بنیادین پرورش بر آموزش، به آنان اقتدا کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۹۱.</ref> مسئله تقدم رتبی پرورش بر آموزش، در حیطه وظایف پیامبران الهی، ریشه در آموزههای قرآنی دارد؛ چنانکه خداوند تعالی بارها بدان تصریح و هدف از برانگیختن رسولان خویش را تربیت و تعلیم انسانها اعلام کردهاست و بدینسان پرورش، محور و مورد اهتمام ویژه قرار گرفتهاست.<ref>بقره، ۱۲۹ و ۱۵۱؛ آل عمران، ۱۶۴؛ جمعه، ۲.</ref> در روایتی پیامبر اکرم (ص) نیز انگیزه و هدف از [[بعثت]] خویش را اتمام مکارم اخلاق معرفی کردهاست.<ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، ۸؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۵/۳۹۲؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۱/۱۸۷.</ref> | امامخمینی آموزش و پرورش را هدیه الهی از مسیر آموزههای انبیا و اولیای الهی میدانست و همواره بر تقدم پرورش روحی و شخصیتی تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۹۲ و ۱۹/۱۹۰.</ref> و آموزش صحیح را در گرو [[تزکیه]] و پرورش و تربیت روحی و اخلاقی میشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۹۶؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۵۵.</ref> در این نگاه، نقطه عطف وظیفه الهی و شغل اصلی [[انبیا(ع)]] پرورش انسان الهی است. از اینرو در نگاه ایشان، پیامبر اکرم (ص) و [[امام علی(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] آموزگاران بزرگیاند که باید در امر پرورشمحوری و اهمیت بنیادین پرورش بر آموزش، به آنان اقتدا کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۹۱.</ref> مسئله تقدم رتبی پرورش بر آموزش، در حیطه وظایف پیامبران الهی، ریشه در آموزههای قرآنی دارد؛ چنانکه خداوند تعالی بارها بدان تصریح و هدف از برانگیختن رسولان خویش را [[تربیت]] و تعلیم انسانها اعلام کردهاست و بدینسان پرورش، محور و مورد اهتمام ویژه قرار گرفتهاست.<ref>بقره، ۱۲۹ و ۱۵۱؛ آل عمران، ۱۶۴؛ جمعه، ۲.</ref> در روایتی [[پیامبر اکرم (ص)]] نیز انگیزه و هدف از [[بعثت]] خویش را اتمام مکارم اخلاق معرفی کردهاست.<ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، ۸؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۵/۳۹۲؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۱/۱۸۷.</ref> | ||
امامخمینی با استناد به آیات قرآن کریم،<ref>روم، ۳۰.</ref> معتقد است انسان [[فطرت توحیدی]] دارد و ذاتاً کمالطلب است<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۹۱؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۷ و ۱۸۱.</ref>؛ گرایش به توحید و | امامخمینی با استناد به آیات قرآن کریم،<ref>روم، ۳۰.</ref> معتقد است انسان [[فطرت توحیدی]] دارد و ذاتاً کمالطلب است<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۹۱؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۷ و ۱۸۱.</ref>؛ گرایش به [[توحید]] و کمال مطلق از خصیصههای بنیادین و ذاتی انسان است و پرورشی کارآمد است که با گرایشهای اساسی و فطری انسان همپوشانی داشته باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۵۰۹–۵۱۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|فطرت}} ایشان با اتکا به حدیث نبوی که انسان را در آغاز تولد دارای فطرت الهی و پاک میداند،<ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ۲/۴۹.</ref> معتقد است فساد و [[انحراف]] را مربیان و فضای آموزش و پرورش بر انسان تحمیل میکنند و [[مسئولیت]] آن متوجه مسئولان آموزش و پرورش است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۸۷.</ref>؛ از اینرو اهتمام به امر پرورشِ درست در کودکی و نوجوانی، از ضرورت و موفقیت بیشتری برخوردار است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۵۳.</ref> | ||
== آموزش و پرورش در رژیم پهلوی == | == آموزش و پرورش در رژیم پهلوی == | ||
با رویکارآمدن [[رژیم پهلوی]] در ایران، تغییرات اساسی در نظام سیاسی اجتماعی در دستور کار قرار گرفت که ازجمله آن نوسازی فرهنگی بود. نوسازی فرهنگی رضاشاه پهلوی بر سه محور | با رویکارآمدن [[رژیم پهلوی]] در ایران، تغییرات اساسی در نظام سیاسی اجتماعی در دستور کار قرار گرفت که ازجمله آن نوسازی فرهنگی بود. نوسازی فرهنگی رضاشاه پهلوی بر سه محور ناسیونالیسم باستانگرایانه، تجددطلبی و مذهبزدایی میچرخید.<ref>احمدی، نقش معلمان و دانش آموزان، در پیروزی انقلاب اسلامی، ۳۷.</ref> در این راستا تغییر نظام آموزشی ازجمله فعالیتهایی بوده که در این دوره با جدیت پیگیری شده و بهویژه آموزش و پرورش به غربیشدن گرایش پیدا کرد و پهلوی مصمم شد تا از طریق آموزش و پرورشِ سکولار اعتقادات و علایق دینی مردم را کمرنگ کند.<ref>تخشید، اصلاحات و سیاستهای نوگرایی رضاشاه و تأثیر آن بر قدرت و نفوذ روحانیون در ایران، ۱۱۳.</ref> بدین خاطر در نخستین گام روحانیون از نظام آموزشی خارج و تحصیلکردگان غرب سکان هدایت و راهبری نظام آموزشی را به عهده گرفتند<ref>احمدی، نقش معلمان و دانش آموزان، در پیروزی انقلاب اسلامی، ۴۰.</ref> و تلاش کردند با ایجاد اصلاحات در کتابهای درسی افکار میهندوستی و شاهپرستی را در محتوای کتابها بپرورانند.<ref>زریری، تجددگرایی و هویت ایرانی در عصر پهلوی، مجله زمانه، ۲۵.</ref> در این راستا شاه به عنوان پدر ملت بهشمار آمد و دانشآموزان موظف شدند طبق متون درسی خویش پس از خدا، شاه را ستایش کنند.<ref>احمدی، نقش معلمان و دانش آموزان، در پیروزی انقلاب اسلامی، ۴۲–۴۳.</ref> این روند در دوره [[محمدرضا پهلوی]] نیز با شدت بیشتری ادامه یافت. در این دوره اگر چه آموزش و پرورش از نظر کمیّ رشد و گسترش داشت،<ref>احمدی، نقش معلمان و دانش آموزان، در پیروزی انقلاب اسلامی، ۵۲.</ref> اما بر فلسفه ارزشی خاصی مبتنی بود که با ویژگیهای [[قومیت|قومی]] و [[فرهنگ اسلامی]] و ایرانی سنخیتی نداشت.<ref>آزرمی، تأملی بر جامعهشناسی آموزش و پرورش در ایران، ۲۱.</ref> تقویت افراطی احساسات شاهدوستی در دانش آموزان، کنترل فضای فکری مدارس از راهکارهای بیهوده و سرگرمکننده، نفی سنتها و نهادها و ارزشهای بومی به عنوان ارزشهای عقبمانده، گسترش اندیشههای غربگرایانه و تلاش برای تغییر [[هویت|هویت ملی]] ازجمله ویژگیهای نظام آموزشی در این دوره بودهاست.<ref>احمدی، نقش معلمان و دانش آموزان، در پیروزی انقلاب اسلامی، ۷۰–۸۰.</ref> | ||
به باور امامخمینی نیز نهاد آموزش و پرورش در رژیم پهلوی، از نظر آموزش، سدی در برابر رشد جوانها بود و از نظر پرورش، محیط علمی و فرهنگی کشور را تبدیل به مرکز فساد کرده بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۴۵ و ۴۷۶.</ref> برپا کردن مدارس مختلط و تدریس آموزگار مرد در مدارس دخترانه و برعکس، در نگاه ایشان در همین راستا ارزیابی میشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۱۸.</ref> ایشان آموزش و پرورش در رژیم پهلوی را الفاظی بدون محتوا میدانست که حاصل علمی و پرورشیِ قابل توجهای برای ملت نداشتهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۹۰–۴۹۱ و ۴۹۴.</ref>؛ چنانکه رژیم در قسمت آموزش، گرایش و وابستگی به شرق و غرب را گسترش میداد و به لحاظ پرورشی، [[اباحیگری]] و | به باور امامخمینی نیز نهاد آموزش و پرورش در رژیم پهلوی، از نظر آموزش، سدی در برابر رشد جوانها بود و از نظر پرورش، محیط علمی و فرهنگی کشور را تبدیل به مرکز فساد کرده بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۴۵ و ۴۷۶.</ref> برپا کردن مدارس مختلط و تدریس آموزگار مرد در مدارس دخترانه و برعکس، در نگاه ایشان در همین راستا ارزیابی میشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۱۸.</ref> ایشان آموزش و پرورش در رژیم پهلوی را الفاظی بدون محتوا میدانست که حاصل علمی و پرورشیِ قابل توجهای برای ملت نداشتهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۹۰–۴۹۱ و ۴۹۴.</ref>؛ چنانکه رژیم در قسمت آموزش، گرایش و وابستگی به شرق و غرب را گسترش میداد و به لحاظ پرورشی، [[اباحیگری]] و فساد را ترویج میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۴۱.</ref> به اعتقاد ایشان وزارت علوم و معارف که وظیفه ذاتیاش، باسوادکردن مردم و روشنکردن افکار جوانان بود، همچون ماشین تبلیغاتی دستگاه دیکتاتور، در جهت منافع استعمار خارجی عمل میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۸۱ و ۱۲/۳۴۱؛ حکیمی، ۱۴۴–۱۴۵.</ref> با این حال، رژیم پهلوی در دستیابی به همه اهداف خود ناکام ماند؛ چنانکه به عنوان مثال معلمان و دانشآموزان با تعطیلکردن درس در اول مهر ۱۳۴۹ و همراهی با دیگر اقشار جامعه در [[اعتصاب]]<ref>عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ۴۸۷.</ref> و تعطیلکردن مدارس و تظاهرات در سیزدهم آبان ۱۳۵۷<ref>بری دیزجی، علی و دیگران، روزها و رویدادها، ۳/۱۵۹–۱۶۱.</ref> به مقابله با رژیم برخاستند. امامخمینی ضمن تشکر از دانشآموزان و معلمانی که برای برقراری حکومت عدل بهپا خاسته بودند، از آنان خواست به دیگر گروهها بپیوندند و از احکام اسلام پیروی کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۸۳.</ref> | ||
== آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی == | == آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی == | ||
تغییر نظام سیاسی ایران از [[سلطنت]] به [[جمهوری اسلامی]]، تغییرات بنیادین در همه ابعاد را میطلبید و نهاد آموزش و پرورش در این میان در اولویت قرار داشت. این مهم از نگاه [[امامخمینی]] دور نماند؛ از اینرو ایشان تأکید داشت که از مسائل ضروری و بسیار بااهمیت در نهاد آموزش و پرورش، تحول بنیادین در برنامههای تحصیلی و روش آموزش و پرورش است؛ تحولی که مدارس را از وابستگی و [[غربزدگی]] به سمت | تغییر نظام سیاسی ایران از [[سلطنت]] به [[جمهوری اسلامی]]، تغییرات بنیادین در همه ابعاد را میطلبید و نهاد آموزش و پرورش در این میان در اولویت قرار داشت. این مهم از نگاه [[امامخمینی]] دور نماند؛ از اینرو ایشان تأکید داشت که از مسائل ضروری و بسیار بااهمیت در نهاد آموزش و پرورش، تحول بنیادین در برنامههای تحصیلی و روش آموزش و پرورش است؛ تحولی که مدارس را از وابستگی و [[غربزدگی]] به سمت استقلال فرهنگی سوق دهد و این استقلالخواهی برای نسلهای بعدی نهادینه شود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۸۱–۸۲.</ref> در همین راستا امامخمینی در خرداد ۱۳۵۹ حکم تشکیل [[شورای عالی انقلاب فرهنگی|ستاد انقلاب فرهنگی]] جهت رسیدگی به وضعیت [[دانشگاه|دانشگاهها]] و آموزش و پرورش را صادر کرد و ساماندهی و توسعه و تکامل آموزش و پرورش را ضروری خواند و بر آن تأکید کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۳۱–۴۳۲ و ۱۴/۳۶۲ و ۴۲۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|شورای عالی انقلاب فرهنگی}}؛ چنانکه ایشان برای اصلاح کیفیت آموزش و پرورش در سال ۱۳۶۷ طی حکمی، [[نظارت]] بر تدوین کتابهای درسی و اصلاح آن را خواستار شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۹۴–۲۹۵.</ref> | ||
امامخمینی با توجه به ضرورت وجود آموزش و پرورش و با اشاره به کمکاری رژیم پهلوی و محرومبودن بیشتر افراد کشور از سواد خواندن و نوشتن، مردم و مسئولان را به تشکیل نهاد نهضت سوادآموزی در کشور فراخواند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۷–۴۵۲.</ref> و ضمن انتصاب نمایندهای در این نهاد، به اهمیت ریشهکنکردن آفت بیسوادی اشاره کرد. ایشان بر بهرهگیری از تمامی امکانات وزارت آموزش و پرورش برای آموزش همگانی تأکید کرده<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۴۸ و ۴۹۵–۴۹۶.</ref> و بیسوادی را برای ایرانی که زمانی مهد دانش بوده و مردمش پیرو مکتبیاند که علمآموزی را فریضه میداند،<ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۰.</ref> مایه سرافکندگی شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۴۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|نهضت سوادآموزی}} در راستای همین تاکیدها بود که بنیانهای قانونی آموزش عمومی و عالی، در نظام جمهوری اسلامی مورد اهتمام قرار گرفت.<ref>ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ۲۴.</ref> از سوی دیگر، طبق اصل ۳۰ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]]، دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم کند و وسایل تحصیلات عالی را تا خودکفایی کشور بهطور رایگان گسترش دهد. | امامخمینی با توجه به ضرورت وجود آموزش و پرورش و با اشاره به کمکاری رژیم پهلوی و محرومبودن بیشتر افراد کشور از سواد خواندن و نوشتن، مردم و مسئولان را به تشکیل نهاد [[نهضت سوادآموزی]] در کشور فراخواند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۷–۴۵۲.</ref> و ضمن انتصاب نمایندهای در این نهاد، به اهمیت ریشهکنکردن آفت بیسوادی اشاره کرد. ایشان بر بهرهگیری از تمامی امکانات وزارت آموزش و پرورش برای آموزش همگانی تأکید کرده<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۴۸ و ۴۹۵–۴۹۶.</ref> و بیسوادی را برای ایرانی که زمانی مهد دانش بوده و مردمش پیرو مکتبیاند که علمآموزی را فریضه میداند،<ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۰.</ref> مایه سرافکندگی شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۴۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|نهضت سوادآموزی}} در راستای همین تاکیدها بود که بنیانهای قانونی آموزش عمومی و عالی، در [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی]] مورد اهتمام قرار گرفت.<ref>ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ۲۴.</ref> از سوی دیگر، طبق اصل ۳۰ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]]، دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم کند و وسایل تحصیلات عالی را تا خودکفایی کشور بهطور رایگان گسترش دهد. | ||
== توصیهها و هشدارها == | == توصیهها و هشدارها == | ||
امامخمینی در ۳۰/۱۱/۱۳۵۷ از [[مدرسه علوی]] تهران و طی یک پیام رادیویی خطاب به مسئولان آموزش و پرورش ورود معلمها و تدوین کتابهای درسی جدید را در نظام آموزشی از دبستان تا [[دانشگاه]] خواستار شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۹۳–۱۹۴.</ref> ایشان که استقلال همهجانبه مراکز علمی و فرهنگی را خواستار بود،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۸۱.</ref> به مسئولان نهاد آموزش و پرورش، تأکید کرد با دقت تمام به سمت آموزش نافع برای [[اسلام]] و [[ملت]]، حرکت کنند و راه خودکفایی فرهنگی را حسابشده بپیمایند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۹۴–۴۹۵.</ref> ایشان از مجموعه نهاد آموزش و پرورش میخواست معلمان فرهیخته و تربیتشده را معرفی و گزینش کنند تا فرزندان کشور، منطقی و درست آموزش داده شوند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۹۶–۴۹۸.</ref> ایشان که نسبت به وابستگی فرهنگی جامعه به غرب، بیش از دیگر جنبههای وابستگی نگران بود، در توصیههایی به ملت، آثار چشمگیر فرهنگ مستقل و پیامدهای ناخوشایند غربزدگی را متذکر میشد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۴۴–۲۴۷ و ۴۴۶–۴۴۷.</ref> و به والدین سفارش میکرد مراقب فرزندان خود حتی در مدارس باشند تا اسیر نیرنگ بیگانگان نشوند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تربیت}} | امامخمینی در ۳۰/۱۱/۱۳۵۷ از [[مدرسه علوی]] تهران و طی یک پیام رادیویی خطاب به مسئولان آموزش و پرورش ورود معلمها و تدوین کتابهای درسی جدید را در نظام آموزشی از دبستان تا [[دانشگاه]] خواستار شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۹۳–۱۹۴.</ref> ایشان که [[استقلال]] همهجانبه مراکز علمی و فرهنگی را خواستار بود،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۸۱.</ref> به مسئولان نهاد آموزش و پرورش، تأکید کرد با دقت تمام به سمت آموزش نافع برای [[اسلام]] و [[ملت]]، حرکت کنند و راه خودکفایی فرهنگی را حسابشده بپیمایند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۹۴–۴۹۵.</ref> ایشان از مجموعه نهاد آموزش و پرورش میخواست [[معلم|معلمان]] فرهیخته و تربیتشده را معرفی و گزینش کنند تا فرزندان کشور، منطقی و درست آموزش داده شوند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۹۶–۴۹۸.</ref> ایشان که نسبت به وابستگی فرهنگی [[جامعه]] به غرب، بیش از دیگر جنبههای وابستگی نگران بود، در توصیههایی به ملت، آثار چشمگیر فرهنگ مستقل و پیامدهای ناخوشایند غربزدگی را متذکر میشد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۴۴–۲۴۷ و ۴۴۶–۴۴۷.</ref> و به والدین سفارش میکرد مراقب فرزندان خود حتی در مدارس باشند تا اسیر نیرنگ [[بیگانگان]] نشوند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تربیت}} | ||
== پانویس == | == پانویس == |