۳۹۲
ویرایش
جز (removed Category:مقالههای آماده ارزیابی; added Category:مقالههای نیازمند بازنگری using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حدود'''، مجازاتهای معینشده از جانب [[شرع]] برای ارتکاب جرمهای خاص. | '''حدود'''، مجازاتهای معینشده از جانب [[شرع]] برای ارتکاب جرمهای خاص. | ||
==تعریف== | ==تعریف== | ||
حدود جمع «حدّ» و به معنای منع و بازداشتن <ref>جوهرى، الصحاح، | حدود جمع «حدّ» و به معنای منع و بازداشتن <ref>جوهرى، الصحاح، ۲/۴۶۲؛ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۲/۳.</ref>، مرز میان دو چیز و عقوبت <ref>فراهیدی، کتاب العین، ۳/۱۹؛ جوهری، الصحاح، ۲/۴۶۲؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۳/۱۴۰.</ref> است. حدود در اصطلاح فقهی به [[مجازات شرعی]] معین در برابر انجام جرمی خاص گفته میشود <ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴/۳۲۵؛ طباطبایى، ریاض المسائل، ۱۵/۴۳۳؛ خوانسارى، جامع المدارک، ۷/۲.</ref> ؛ برخلاف [[تعزیر]] که عقوبتی است که در بیشتر موارد، مقدار آن تعیین نشده است <ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۳۲۶؛ نجفی، جواهر الکلام، ۴۱/۲۵۴.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|تعزیرات}}. | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
در [[ادیان الهی]] نیز به مجازات مجرمان اشاره شده است؛ چنانکه در [[کتاب مقدس]] به جرایم منافی مصالح خانواده و عفت عمومی، بیشتر توجه شده است <ref>← کتاب مقدس، لاویان، | در [[ادیان الهی]] نیز به مجازات مجرمان اشاره شده است؛ چنانکه در [[کتاب مقدس]] به جرایم منافی مصالح خانواده و عفت عمومی، بیشتر توجه شده است <ref>← کتاب مقدس، لاویان، ب۱۸، ۶ ـ ۱۹.</ref> ؛ مانند ممنوعیت [[زنا]] در ده فرمان <ref>کتاب مقدس، خروج، ب۲۰، ۱۴.</ref> که حد [[اعدام]]، [[سنگسار]] <ref>کتاب مقدس، تثنیه، ب ۲۲، ۲۳ ـ ۲۴.</ref> و سوزاندن در آتش <ref>کتاب مقدس، لاویان، ب۲۱، ۹.</ref> برای آن وضع شده، همچنین منع از [[سرقت]] <ref>کتاب مقدس، خروج، ب۲۰، ۱۵؛ کتاب مقدس، تثنیه، ب۵، ۱۹.</ref> و [[لواط]] <ref>کتاب مقدس، لاویان، ب۱۸، ۲۲.</ref> که مجازات مرگ برای آنها تعیین شده است <ref>کتاب مقدس، خروج، ب۲۱، ۱۶؛ پیدایش، ب۱۹.</ref>. پیش از [[اسلام]] برخی مجازاتها نزد عرب جاهلی مرسوم بوده است؛ مانند قطع دست دزد، اعدام راهزنان و سنگسارکردن دزدانی که برای چندمین بار اقدام به دزدی میکردند <ref>علی، ۱۰/۲۸۰، ۳۲۱ و ۳۲۴.</ref>. | ||
در قرآن واژه «حدود» چهارده بار و غالباً با تعبیر «حُدُودُ اللهِ» <ref>بقره، | در قرآن واژه «حدود» چهارده بار و غالباً با تعبیر «حُدُودُ اللهِ» <ref>بقره، ۱۸۷ و ۲۲۹؛ نساء، ۱۳؛ طلاق، ۱.</ref> و در معنایی عام به کار رفته است؛ چنانکه به تعیین حد مجازات برای زنا <ref>نور، ۲.</ref>، سرقت <ref>مائده، ۳۸.</ref>، [[قذف]] <ref>نور، ۴.</ref> و [[محاربه]] <ref>مائده، ۳۳.</ref> اشاره شده است. همچنین احادیث بسیاری دراینباره نقل شده که در کتابهای روایی، ابواب متعددی را به خود اختصاص دادهاند <ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۰/۲؛ طوسی، الاستبصار، ۴/۲۰۰؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۸/۹.</ref>. | ||
در آثار فقهی باب جامعی به نام حدود در فصلهای مختلفی وجود دارد و از اول به همین نام مطرح بوده است <ref>← مفید، المقنعه، | در آثار فقهی باب جامعی به نام حدود در فصلهای مختلفی وجود دارد و از اول به همین نام مطرح بوده است <ref>← مفید، المقنعه، ۷۷۳؛ طوسی، الخلاف، ۵/۳۶۵، طوسی، المبسوط، ۸/۲؛ نجفی، جواهر الکلام، ۴۱/۲۵۴.</ref> ؛ علاوه بر این، فقها ضمن دیگر مباحث فقهى مانند لِعان، شهادت، اطعمه و اشربه، [[امر به معروف و نهى از منکر]] به احکام حدود نیز پرداختهاند <ref>← نجفى، جواهر الکلام، ۴۱/۱۵۵ ـ ۱۵۹؛ خوانسارى، جامع المدارک، ۵/۴۱۱ ـ ۴۱۴.</ref>. [[امامخمینی]] در [[تحریر الوسیله]] احکام حدود را در بابی به همین نام ذکر کرده است <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۳۲.</ref> ؛ چنانکه به پرسشهایی دراینباره پاسخ گفته و به برخی از مسائل جدید پرداخته است <ref>امامخمینی، استفتائات، ۳/۴۴۸.</ref>. | ||
==جایگاه و فلسفه اجرای حدود== | ==جایگاه و فلسفه اجرای حدود== | ||
[[قرآن کریم]] در آیات مختلفی اجرای حد و گاه میزان آن را بیان <ref>نور، | [[قرآن کریم]] در آیات مختلفی اجرای حد و گاه میزان آن را بیان <ref>نور، ۲ و ۴؛ مائده، ۳۸.</ref> و بر لزوم اجرای آن تأکید کرده است <ref>نور، ۲.</ref>. روایات نیز از اجرای حدود شرعی در [[سنت رسول اکرم(ص)]] و [[امامان(ع)]] سخن گفتهاند و اجرای حدود را مفیدتر از بارانِ چهلشبانهروزى ذکر کردهاند <ref>کلینی، الکافی، ۷/۱۷۴؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۸/۱۲.</ref> و ترک آن را در حکم دشمنی با خداوند معرفی کردهاند <ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۸/۱۳.</ref> ؛ تا آنجا که [[پیامبر(ص)]] شفاعت کسی را در اجرای حدود نمیپذیرفت و از [[شفاعت]] مجرمان نهی میکرد <ref>کلینی، الکافی، ۷/۲۵۴؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۸/۴۷.</ref> ؛ البته نگاه اسلام در فلسفه مجازات ازجمله اجرای حدود، برخلاف برخی نظریهها تکبعدی نبوده، به همه جوانب آن نظر دارد <ref>مقیمی حاجی، فلسفه مجازات در اسلام۱، ۱۱۷.</ref>. امامخمینی معتقد است اجرای حدود موجب برچیدهشدن تخم بیدادگریها و دزدیها و بیعفتیهای خانمانسوز است <ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۲۷۴.</ref> و سبب سعادت مجرم و راحتی امت تلقی میگردد <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۳۶.</ref>. بر خلاف قصاص که حقِ ولی دم است و او میتواند از آن گذشت کند یا آن را به [[دیه]] تبدیل کند {{ببینید|متن=ببینید|قصاص}}، حدود از احکام الهی است که اجرای آن الزامی است و جز در موارد خاص مشمول عفو حاکم نمیشود. | ||
==انواع حدود== | ==انواع حدود== | ||
فقها در شش مورد از جرایمِ موجب حد، اتفاق نظر دارند <ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، | فقها در شش مورد از جرایمِ موجب حد، اتفاق نظر دارند <ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۱۳۶؛ نجفی، جواهر الکلام، ۴۱/۲۵۵.</ref>. امامخمینی نیز موجبات حد را در شش چیز یعنی زنا، لواط، قذف، شُرب خمر، سرقت و محاربه دستهبندی کرده است <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۳۲ ـ ۴۶۹.</ref> که چهار مورد از آن در قرآن آمده است و شامل صد تازیانه برای زنا <ref>نور، ۲.</ref>، هشتاد تازیانه برای قذف <ref>نور، ۴.</ref>، قطع دست برای سرقت <ref>مائده، ۳۸.</ref> و تخییر حاکم در کشتن، دارزدن، قطع انگشتان و تبعید برای محارب <ref>مائده، ۳۳.</ref> میشود؛ اما در خصوص [[مرتد]] که ازجمله موارد اختلافی است، در قرآن کریم تنها به مذمت شدید و وعده عذاب عظیم الهى اشاره شده است، بىآنکه به کیفر دنیوى او تصریح شود <ref>نحل، ۱۰۶.</ref>. در روایات نیز موارد دیگری افزوده شده <ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۸/۱۷۱، ۲۲۰، ۳۲۳ و ۳۳۷.</ref> که در ماهیت برخی از آنها، اینکه آیا جزو حدودند یا تعزیر، اختلاف نظر وجود دارد <ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۱۳۶؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴/۳۲۷.</ref>. برخی از فقها تعداد حدود را به شانزده مورد رساندهاند <ref>خویی، موسوعة الامامالخوئی، ۴۱/۲۰۳؛ وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ۳/۴۷۶.</ref>. امامخمینی علاوه بر موارد ششگانه یادشده به حد قتل برای [[مرتد فطری]] <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۶۹.</ref> و ساحر مسلمان و سبّکننده به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و مدعی دروغین پیامبری <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۵۲.</ref> و تازیانه و [[تبعید]] برای [[سُحق]] <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله ۲/۴۴۷.</ref> و [[قیادت]] <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۴۸.</ref> اشاره کرده است. علاوه بر این برای برخی از موجبات حد مانند زنا، به غیر از تازیانه، مجازاتهایی مانند قتل، [[رجم]]، تبعید و تراشیدن سر ـ به حسب مورد ـ تعیین شده است <ref>← طوسی، النهایه، ۶۹۲؛ نجفی، جواهر الکلام، ۴۱/۳۰۹؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۳۹ ـ ۴۴۰.</ref>. | ||
==شرایط ثبوت جرایم حدّی== | ==شرایط ثبوت جرایم حدّی== | ||
در فقه اسلامی تنها افرادی دارای مسئولیت کیفریاند که شرایط عمومی ثبوتِ حد ازجمله [[بلوغ]]، [[عقل]]، [[قصد و اختیار]] را داشته باشند؛ هرچند در بعضی موارد مانند سرقت، عدم اضطرار و علم به حرمت نیز ازجمله شرایط ذکر شدهاند <ref>← حلى، علامه، تحریر، | در فقه اسلامی تنها افرادی دارای مسئولیت کیفریاند که شرایط عمومی ثبوتِ حد ازجمله [[بلوغ]]، [[عقل]]، [[قصد و اختیار]] را داشته باشند؛ هرچند در بعضی موارد مانند سرقت، عدم اضطرار و علم به حرمت نیز ازجمله شرایط ذکر شدهاند <ref>← حلى، علامه، تحریر، ۵/۳۰۳؛ نجفى، جواهر الکلام، ۴۱/۲۶۲ و ۴۵۰؛ خویى، موسوعة الامامالخوئی، ۴۱/۲۰۷ ـ ۲۰۹.</ref>. برای ثبوت برخی حدود مانند حد زنا، بر این شرایط به غیر از شرط عقل، ادعای عدم خلاف شده است <ref>طباطبایی، ریاض المسائل، ۱۵/۴۳۵.</ref>. | ||
امامخمینی پس از ذکر شرایط یادشده، در خصوص اعتبار شرط عقل بر این باور است که بر زن دیوانه و بنا بر نظر صحیحتر بر مرد دیوانه حد نیست <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، | امامخمینی پس از ذکر شرایط یادشده، در خصوص اعتبار شرط عقل بر این باور است که بر زن دیوانه و بنا بر نظر صحیحتر بر مرد دیوانه حد نیست <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۳۳.</ref>. به نظر فقها، مسلمانبودن از شرایط اجراى حد نیست؛ اما اگر [[کافر]] به صورت غیر علنى شراب بنوشد، از مجازاتِ حد استثنا میشود <ref>← طوسى، المبسوط، ۸/۳۷؛ حر عاملى، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۸/۵۰؛ نجفى، جواهر الکلام، ۴۱/۳۱۳ ـ ۳۱۴، ۴۰۰، ۴۶۰ و ۴۸۹؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۵۵.</ref>. برخی از حدود مانند حد سرقت، شرایط دیگری نیز دارند؛ ازجمله اینکه دزدی در سال قحطی و از خوردنیها نباشد و همچنین مال دزدیدهشده، به اندازه یکچهارم دینار طلای خالص باشد و در [[حرز]] (جای مطمئن) قرار داشته باشد <ref>شهید ثانى، مسالک، ۱۴/۴۹۱؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۶۰ ـ ۴۶۲.</ref>. | ||
==راههای اثبات ارتکاب جرم== | ==راههای اثبات ارتکاب جرم== | ||
فقها راههای مختلفی برای اثبات جرمِ موجب حد برشمردهاند <ref>نجفى، جواهر الکلام، | فقها راههای مختلفی برای اثبات جرمِ موجب حد برشمردهاند <ref>نجفى، جواهر الکلام، ۴۱/۲۷۹، ۳۷۶ ـ ۳۷۷ و ۴۵۵؛ خویى، موسوعة الامامالخوئی، ۴۱/۲۱۰ ـ ۲۱۱.</ref> ؛ ازجمله آنها [[اقرار]] صریح مجرم به ارتکاب جرم است؛ مشروط بر آنکه اقرار وی همراه با اختیار و قصد باشد <ref>← حلى، محقق، المختصر، ۱/۲۱۴؛ حلى، علامه، تحریر، ۵/۳۱۲؛ نجفى، جواهر الکلام، ۴۱/۲۷۹، ۳۷۶ و ۴۵۵.</ref>. دفعات اقرار در جرایم گوناگون، مختلف است. بر اساس نظر مشهور نزد فقهاى شیعه، براى اثبات جرم زنا، لواط و [[مساحقه]]، چهار بار اقرار لازم است <ref>← نجفى، جواهر الکلام، ۴۱/۲۸۰.</ref>. بعضی این اقرار را مشروط به مجلسهای متعدد کردهاند <ref>طوسى، الخلاف، ۵/۳۷۷؛ طوسى، المبسوط، ۸/۴؛ شهید ثانى، مسالک، ۱۴/۳۴۱.</ref> و بعضی یک مجلس را کافی دانستهاند <ref>شهید ثانى، الروضة البهیه، ۹/۳۴ ـ ۳۵؛ منتظرى، کتاب الحدود، ۲۸؛ موسوى اردبیلى، فقه الحدود و التعزیرات، ۱/۲۷۲.</ref>. | ||
امامخمینی نیز کفایت اقرار در یک جلسه را اقرب به واقع و [[احتیاط]] را در چهار جلسه دانسته است <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، | امامخمینی نیز کفایت اقرار در یک جلسه را اقرب به واقع و [[احتیاط]] را در چهار جلسه دانسته است <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۳۶.</ref>. طبق نظر مشهور براى اثبات نوشیدن شراب، قذف، دزدی و قوّادى دو بار اقرار نزد قاضى لازم است <ref>← مفید، المقنعه، ۷۹۲، طوسى، المبسوط، ۸/۶۱؛ حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۱۴۸، ۱۵۴ و ۱۵۶.</ref> ؛ هرچند برخی یک بار را کافی دانستهاند <ref>خویى، موسوعة الامامالخوئی، ۴۱/۳۰۴، ۳۲۰، ۳۳۰ و ۳۶۳.</ref>. امامخمینی با تأیید نظر مشهور، لزوم دو بار اقرار را موافق احتیاط، بلکه آن را خالی از وجه نمیداند <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۴۷، ۴۵۱ و ۴۵۵.</ref>. مشهور فقها در محاربه یک بار اقرار را کافی میدانند <ref>حلى، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۱۶۷؛ شهید اول، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیه، ۲/۶۰.</ref> ؛ ولی امامخمینی احتیاط را در دو بار میداند <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۶۸.</ref>. | ||
راه دیگر اثبات جرم، وجود بینه و شاهد، با شرایط خاص آن است. بنا بر نظر معروف در لواط و مساحقه، شهادت چهار مرد عادل، در زنا شهادت چهار مرد عادل یا سه مرد و دو زن یا در برخى موارد دو مرد و چهار زن و در دیگر جرایم حدی، شهادت دو مرد ضرورى است <ref>طوسى، المبسوط، | راه دیگر اثبات جرم، وجود بینه و شاهد، با شرایط خاص آن است. بنا بر نظر معروف در لواط و مساحقه، شهادت چهار مرد عادل، در زنا شهادت چهار مرد عادل یا سه مرد و دو زن یا در برخى موارد دو مرد و چهار زن و در دیگر جرایم حدی، شهادت دو مرد ضرورى است <ref>طوسى، المبسوط، ۸/۹؛ فاضل هندى، کشف اللثام، ۱۰/۴۲۳؛ خویى، موسوعة الامامالخوئی، ۴۱/۲۱۷.</ref> ؛ هرچند بعضی فقها <ref>حلى، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۱۳۹؛ شهید اول، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیه، ۲/۱۳۶؛ خویی، موسوعة الامامالخوئی، ۴۱/۱۴۵.</ref> ؛ ازجمله امامخمینی، با استناد به روایات <ref>طوسى، تهذیب، ۶/۲۶۴؛ طوسى، الاستبصار، ۳/۲۳؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۷/۳۵۱.</ref> شهادت دو مرد و چهار زن را در ثبوت رجم، قبول ندارند و امامخمینی در غیر رجم بنا بر اقوی میپذیرد <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۳۷.</ref>. | ||
در حجتبودن علم قاضى برای اثبات حد در میان فقها اختلافاتى وجود دارد. بعضی قائل به تفصیل میان حقالله و [[حقالناس]] شدهاند <ref>طوسى، النهایه، | در حجتبودن علم قاضى برای اثبات حد در میان فقها اختلافاتى وجود دارد. بعضی قائل به تفصیل میان حقالله و [[حقالناس]] شدهاند <ref>طوسى، النهایه، ۶۹۱ ـ ۶۹۲؛ فاضل آبى، کشف الرموز، ۲/۴۹۶.</ref> ؛ اما مشهور <ref>نجفى، جواهر الکلام، ۴۰/۸۸.</ref> علم قاضی را با استناد به آیات <ref>مائده، ۳۸؛ نور، ۲.</ref>، روایات <ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ۳/۱۰۷ ـ ۱۰۸؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۷/۲۷۴.</ref> و اجماع <ref>← طباطبایى، ریاض المسائل، ۱۵/۳۲.</ref> به طور مطلق حجت میدانند <ref>طوسى، الخلاف، ۶/۲۴۲؛ حلى، علامه، مختلف الشیعه، ۸/۴۰۰.</ref>. امامخمینى در صورتی که خود قاضى علم پیدا کرده باشد، اجراى حد الهى را واجب میداند <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۳۸۷ و ۴۴۵.</ref> ؛ ولى در حقالناس اجرای حد را متوقف بر شکایت شاکىِ خصوصى دانسته است <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۴۵.</ref>. | ||
==قاعده درء== | ==قاعده درء== | ||
[[قاعده درء]] آن است که حدود با شبهات برداشته میشوند. جایی که در وقوع جرم یا انتساب آن به متهم یا مسئولیت و استحقاق مجازات وى، به دلیلى تردید وجود داشته باشد، به موجب این قاعده، اجراى حدود منتفى است. نبود شبهه از نکاتی است که در اثبات جرم مطرح شده و در مورد شمول قاعده درء بر همه جرایم، اتفاق نظر وجود دارد <ref>← بجنوردى، القواعد الفقهیه، | [[قاعده درء]] آن است که حدود با شبهات برداشته میشوند. جایی که در وقوع جرم یا انتساب آن به متهم یا مسئولیت و استحقاق مجازات وى، به دلیلى تردید وجود داشته باشد، به موجب این قاعده، اجراى حدود منتفى است. نبود شبهه از نکاتی است که در اثبات جرم مطرح شده و در مورد شمول قاعده درء بر همه جرایم، اتفاق نظر وجود دارد <ref>← بجنوردى، القواعد الفقهیه، ۳/۹۸.</ref>. از نظر فقها، اثبات و اجرای مجازات مشروط به عدم شبهه است <ref>نجفی، جواهر الکلام، ۲۹/۲۴۸؛ سبزواری، مهذّب الأحکام، ۲۷/۲۲۶.</ref> و مبنای این اصل برگرفته از [[روایت متواتر]] <ref>طباطبایی، ریاض المسائل، ۱۶/۱۴۷.</ref> پیامبر اکرم(ص) است که دستور داده است با شبهات، حدود دفع شود <ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ۴/۷۴؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۸/۴۷.</ref> ؛ البته برخی از فقها این روایت را صحیح نمیدانند و به چنین عمومی قائل نیستند <ref>خویی، موسوعة الامامالخوئی، ۴۱/۱۸۷ و ۲۰۹.</ref>. در آثار امامخمینی اظهار نظر صریحی مبنی بر اعتبار یا عدم اعتبار این قاعده، وجود ندارد؛ اما در فتاوای ایشان، این قاعده پذیرفته شده و گاه به آن اشاره شده است <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۳۳ ـ ۴۳۴؛ امامخمینی، الطهاره، ۴/۲۶۹.</ref>. | ||
==تکرار و تعدد در حدود== | ==تکرار و تعدد در حدود== | ||
مشهور فقها <ref>حلی، علامه، مختلف الشیعه، | مشهور فقها <ref>حلی، علامه، مختلف الشیعه، ۹/۱۷۶.</ref> ازجمله امامخمینی <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۴۱.</ref> در صورتی که یک گناه چند بار تکرار شده باشد و مجرم در میان آنها، مجازات نشده باشد، یک حد را کافی میدانند؛ اما در صورت اقامه حد پس از هر جرم و تکرار گناه، در برخی مراتب منتهی به قتل خواهد شد. بعضی از فقها در جرمهایی مثل زنا و لواحق آن و قذف و [[تفخیذ]] و شرب خمر مرتبه سوم را موجب قتل میدانند <ref>ابنادریس، السرائر، ۳/۴۴۲، ۴۶۱، ۴۷۷ و ۵۱۹؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴/۳۷۱.</ref> و دلیلشان روایتی است که میگوید صاحبان [[گناه کبیره]] در مرتبه سوم کشته میشوند <ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۸/۱۹.</ref>. در شرب خمر نیز به [[اجماع]] استناد شده است <ref>ابنزهره، غنیة النزوع، ۴۲۹.</ref>. در برابر، بعضی در خصوص زنا و قذف، قتل را مربوط به مرتبه پنجم دانستهاند <ref>طوسی، الخلاف، ۵/۴۰۸.</ref>. مشهور فقها برای غیر از شرب خمر، مرتبه چهارم را معیار قرار دادهاند <ref>← ابنزهره، غنیة النزوع، ۴۲۱، ۴۲۶ و ۴۲۸؛ طباطبایی، ریاض المسائل، ۱۶/۱۴ ـ ۱۵؛ موسوى اردبیلى، فقه الحدود و التعزیرات، ۱/۴۹۴.</ref>. امامخمینی نیز قول مشهور را در مرتبه چهارم درباره زنا و سرقت قبول کرده <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۴۱ و ۴۶۴.</ref> و آن را در قذف و [[ارتداد]]، احوط <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۵۱ و ۴۷۰.</ref> و در تفخیذ، اشبه <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۴۷.</ref> میداند و در شرب خمر قتل را مربوط به مرتبه سوم میداند <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۵۶.</ref>. | ||
فقها در جرمی مانند دزدی اتفاق نظر دارند که در مرتبه اول دست راست دزد قطع میشود و در مرتبه دوم پای چپ او و در مرتبه سوم، دزد حبس ابد و در مرتبه چهارم کشته میشود <ref>نجفی، جواهر الکلام، | فقها در جرمی مانند دزدی اتفاق نظر دارند که در مرتبه اول دست راست دزد قطع میشود و در مرتبه دوم پای چپ او و در مرتبه سوم، دزد حبس ابد و در مرتبه چهارم کشته میشود <ref>نجفی، جواهر الکلام، ۴۱/۵۲۸ ـ ۵۳۴؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۶۴.</ref>. در صورت اجتماع چند نوع حدِ مختلف بر یک مجرم، مانند حد شرب خمر، حد سرقت و حد زنا، با توجه به روایت <ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۸/۳۴.</ref> حدها به نحوی اجرا میشوند که هیچیک زمینه اجرای دیگری را از میان نبرد <ref>طوسی، النهایه، ۷۰۲؛ حلى، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۱۴۳.</ref>. به باور برخی واجب است میان دو حد فاصله شود تا مجرم بهبود یابد <ref>طوسی، النهایه، ۶۹۹؛ ابنبراج، المهذب، ۲/۵۲۷.</ref>. بعضی نیز به علت عدم جواز تأخیر اجرای حد، این امر را مستحب دانستهاند <ref>ابنادریس، السرائر، ۳/۴۵۱؛ ← نجفی، جواهر الکلام، ۴۱/۳۴۶.</ref>. امامخمینی تأخیرانداختن حد بعدی را بنابر احتیاطِ واجب جایز نمیداند <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۴۲.</ref>. | ||
==اجرای حدود== | ==اجرای حدود== | ||
در فقه اسلامی درباره اجرای حدود مواردی مطرح شده است که عبارتاند از: | در فقه اسلامی درباره اجرای حدود مواردی مطرح شده است که عبارتاند از: | ||
# اجرای حدود در عصر غیبت: اجرای حدود در زمان حضور بر عهده [[امام(ع)]] و نائبان اوست <ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، | # اجرای حدود در عصر غیبت: اجرای حدود در زمان حضور بر عهده [[امام(ع)]] و نائبان اوست <ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۱/۳۱۲؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۱/۳۸۶.</ref> و بر لزوم اجرای آن تأکید شده است <ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۸/۱۱.</ref> ؛ اما در دوره غیبت امام(ع) بعضی از فقها اجرای حدود را جایز نمیدانند <ref>حلى، محقق، شرائع الاسلام، ۱/۳۱۲؛ حلى، محقق، المختصر، ۱/۱۱۵.</ref>. این گروه به دلایلی مانند اجماع و اصل عدم جواز استناد کردهاند <ref>ابنادریس، السرائر، ۲/۲۴ ـ ۲۵؛ خوانسارى، جامع المدارک، ۵/۴۱۱.</ref>. در مقابل، برخی با استناد به عموم آیات و روایات و فلسفه مجازات، قائل به جواز شدهاند <ref>← مفید، المقنعه، ۸۱۰؛ سلاّر، المراسم العلویة، ۲۶۱؛ حلبى، الکافی فی الفقه، ۴۲۳ ـ ۴۲۴.</ref>. [[صاحب جواهر]] پس از نقد دلایل مخالفان، جواز اجرای حد در [[عصر غیبت]] را نظر مشهور دانسته و در آن ادعای عدم خلاف کرده است <ref>نجفی، جواهر الکلام، ۲۱/۳۹۴.</ref>. امامخمینی نیز نظر جواز را پذیرفته <ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۵۱ ـ ۵۲؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۵۹.</ref> و بر اجرای حدود تأکید کرده و آن را منوط به دقت، اتقان و تحقق شرایط و مقدمات فراوانی دانسته است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۷.</ref>. | ||
# مجری حدود: طبق نظر مشهور در دوره غیبت امام(ع)، مجتهدان جامع شرایط و عادل مجری حدود شرعىاند <ref>نجفی، جواهر الکلام، | # مجری حدود: طبق نظر مشهور در دوره غیبت امام(ع)، مجتهدان جامع شرایط و عادل مجری حدود شرعىاند <ref>نجفی، جواهر الکلام، ۲۱/۳۹۴.</ref>. امامخمینی نیز اجرای آن را زیر نظر مجتهد عادل جایز میداند <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۵۹؛ امامخمینی، البیع، ۲/۶۲۴ ـ ۶۲۵؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۲۶۵.</ref> ؛ البته از آنجا که ایشان اجرای حدود را از شئون حکومت میداند <ref>امامخمینی، البیع، ۲/۶۱۸ ـ ۶۱۹ و ۶۳۲.</ref> و در صورت تشکیل [[حکومت اسلامی]] به دست یکی از فقها، تبعیت از او را بر فقیهان دیگر واجب بر میشمرد <ref>امامخمینی، البیع، ۲/۶۲۴.</ref>، در فرض تشکیل حکومت اسلامی اجرای حدود بر عهده [[ولی فقیه]] و کسی خواهد بود که ولی فقیه برای این کار منصوب کرده است {{ببینید|متن=ببینید|ولایت فقیه(۱)}}. | ||
# موانع اجرای حدود: به باور فقها علاوه بر شرایط عامه و اثبات حد، نباید مانعی برای اجرای حد وجود داشته باشد، و در صورت وجود مانع، اجرای حد منتفی میشود <ref>← طوسى، النهایه، | # موانع اجرای حدود: به باور فقها علاوه بر شرایط عامه و اثبات حد، نباید مانعی برای اجرای حد وجود داشته باشد، و در صورت وجود مانع، اجرای حد منتفی میشود <ref>← طوسى، النهایه، ۷۰۱؛ ابنبراج، المهذب، ۲/۵۲۹؛ حلى، علامه، تحریر، ۵/۳۷۰؛ نجفی، جواهر الکلام، ۴۱/۳۴۳؛ موسوی اردبیلى، فقه الحدود و التعزیرات، ۱/۵۴۲.</ref>، مانند بدی آب و هوا <ref>کلینى، الکافی، ۷/۲۱۷؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۸/۲۱.</ref> یا آمادهنبودن مجرم به دلیل بیماری یا حیض در اجرای حد جلد <ref>طوسى، تهذیب، ۱۰/۴۷.</ref> یا پناهبردن وی به [[حرم الهی]] <ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ۲/۲۰۵.</ref> یا بودن در سرزمین دشمن <ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۰/۴۰؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۸/۲۴.</ref>. امامخمینی نیز در مواردی که ترس از هلاکتِ مجرم به موجب گرما و سرمای شدید یا حاملهبودن وی وجود دارد، اجرای حد را جایز ندانسته است <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۴۱ ـ ۴۴۲؛ امامخمینی، استفتائات، ۳/۴۴۹.</ref>. ایشان معتقد است اگر مجازات مجرم [[سنگسار]] یا قتل باشد، هرچند بیمار باشد، حد اجرا میشود؛ اما اگر تازیانه باشد تا زمان بهبودی تأخیر انداخته میشود <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۴۱.</ref>. برخی از معاصران، مصلحت حکومتی، وهن دین و بیاحترامی به اسلام را ازجمله عواملی دانستهاند که بر چگونگی اجرای حد تأثیرگذارند <ref>← مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ۳/۳۶۱؛ علوی گرگانی، اجوبة المسائل، ۵۱۷.</ref>. | ||
# شیوه اجرای حدود: در اجرای حدود به مقتضای نوع جرم، مجازاتهایی مانند جلد، رجم و قتل تعیین شده است. بعضی از فقها در خصوص مجازات قتل، ضمن جمع میان روایات برای رجم و کشتن با شمشیر موضوعیت قائلنشده و ملاک را خارجشدن [[روح]] از بدن دانستهاند <ref>← طوسی، الاستبصار، | # شیوه اجرای حدود: در اجرای حدود به مقتضای نوع جرم، مجازاتهایی مانند جلد، رجم و قتل تعیین شده است. بعضی از فقها در خصوص مجازات قتل، ضمن جمع میان روایات برای رجم و کشتن با شمشیر موضوعیت قائلنشده و ملاک را خارجشدن [[روح]] از بدن دانستهاند <ref>← طوسی، الاستبصار، ۴/۲۰۹؛ حلی، علامه، مختلف الشیعه، ۹/۱۴۷؛ شهید ثانى، الروضة البهیه، ۱۰/۶۷.</ref>. دلیل اینان روایاتی است که در آنها قتل به صورت مطلق مطرح شده است <ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۸/۱۰۹.</ref> ؛ اما برخی از فقها به موضوعیت قتل با شمشیر نظر دارند و قتل را منحصر در آن میدانند <ref>گلپایگانى، الدرّ المنضود فی احکام الحدود، ۱/۲۵۰.</ref>. برخی نیز ضمن پذیرش این مبنا قائلاند میتوان با [[احکام ثانوی]] آن را تغییر داد <ref>مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ۳/۳۶۱ ـ ۳۶۲.</ref> و اگر اجرای بعضی مجازات مثل رجم، موجب وهن اسلام و بیاحترامی به اصل دین شود، به تشخیص [[حاکم شرع]]، قابل تغییر خواهد بود <ref>علوی گرگانی، اجوبة المسائل، ۵۱۷.</ref>. امامخمینی تبدیل رجم به تیرباران را در صورت مفسدهداشتن رجم بدون اشکال میداند <ref>امامخمینی، رهتوشه، ۵۳.</ref> و مجازات قتل را مطلق بیان میکند و به چگونگی و نوع آن نمیپردازد <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۳۹.</ref>. | ||
# اجرای علنی کیفر: درباره وجوب یا استحباب حضور عدهای به هنگام اجرای حد، اختلاف نظر وجود دارد. برخی حضور گروهی از مسلمانان را به هنگام اجرای حد زنا، واجب دانستهاند <ref>← مفید، المقنعه، | # اجرای علنی کیفر: درباره وجوب یا استحباب حضور عدهای به هنگام اجرای حد، اختلاف نظر وجود دارد. برخی حضور گروهی از مسلمانان را به هنگام اجرای حد زنا، واجب دانستهاند <ref>← مفید، المقنعه، ۷۸۰؛ ابنادریس، السرائر، ۳/۴۵۳؛ حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۵۲۹ ـ ۵۳۰؛ خویی، موسوعة الامامالخوئی، ۴۱/۲۶۸.</ref> و به وجوب امرِ موجود در آیه «و لْیشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِین» <ref>نور، ۲.</ref> استناد کردهاند <ref>ابنادریس، السرائر، ۳/۴۵۳.</ref>. برخی دیگر قائل به استحباب این امر شدهاند <ref>طوسی، المبسوط، ۸/۸؛ حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۱۴۴.</ref> و ضمن ادعای اجماع، به همان آیه استناد کردهاند <ref>طوسی، الخلاف، ۵/۳۷۴.</ref>. امامخمینی آگاهکردن مردم و حضور آنان را برای اجرای حد زنا لازم میداند <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۴۳.</ref> و اجرای علنی حد را سبب اصلاح جامعه و پایانیافتن فحشا میخواند <ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۳۲.</ref>. در اینکه غیر از حاکم و مجری حد، چند نفر باید حضور پیدا کنند، اختلاف نظر وجود دارد و این امر ناشی از اختلاف برداشت از کلمه «طائفة» در آیه یادشده است. بعضی حداقلِ آن را از باب احتیاط ده نفر <ref>طوسی، الخلاف، ۵/۳۷۴.</ref>، بعضی سه نفر <ref>ابنادریس، السرائر، ۳/۴۵۴؛ شهید ثانى، حاشیۀ الارشاد، ۴/۲۰۱.</ref> و عدهای یک نفر <ref>حلی، محقق، المختصر، ۱/۲۱۷؛ فاضل مقداد، کنز العرفان، ۲/۳۴۲.</ref> دانستهاند و برخی نیز مقدار آن را به تشخیص [[عرف]] واگذار کردهاند <ref>حلی، علامه، مختلف الشیعه، ۹/۱۷۰؛ شهید ثانی، الروضة البهیه، ۹/۹۶.</ref>. امامخمینی [[احتیاط واجب]] را در حضور سه نفر و بیشتر دانسته است <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۴۳.</ref> ؛ زیرا از سویی آیه دلالت بر وجوب میکند و از طرف دیگر استحباب حضور، امری اجماعی قلمداد شده است <ref>فاضل لنکرانی، تفصیل الشریعة، ۲۳۶؛ مؤمن قمی، مبانی تحریر الوسیله ـ کتاب الحدود، ۲۸۳.</ref> ؛ هرچند علنیبودن اختصاص به حد زنا دارد و تعمیم آن به سایر مجازاتها نیازمند دلیل است <ref>منتظرى، مجازاتهاى اسلامى، ۱۰۴.</ref>. | ||
==عوامل ساقطشدن حد== | ==عوامل ساقطشدن حد== | ||
[[توبه]] و [[عفو]] در شرایطی موجب ساقطشدنِ حد بیان شده است: | [[توبه]] و [[عفو]] در شرایطی موجب ساقطشدنِ حد بیان شده است: | ||
# توبه: با توجه به اینکه یکى از مهمترین اهدافِ مجازات، اصلاح مجرمان است، توبه با استناد به برخی آیات <ref>مائده، | # توبه: با توجه به اینکه یکى از مهمترین اهدافِ مجازات، اصلاح مجرمان است، توبه با استناد به برخی آیات <ref>مائده، ۳۴ و ۳۹؛ نساء، ۱۶.</ref> و روایات <ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۸/۳۶ ـ ۳۷.</ref> اگر پیش از قیام بینه یا اقرار بوده باشد، یکی از موجبات ساقطشدن حد است <ref>طوسى، الخلاف، ۵/۴۶۸؛ نجفی، جواهر الکلام، ۴۱/۵۳۹.</ref>. امامخمینی بر موارد یادشده تصریح کرده است <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۳۹.</ref>. | ||
# عفو: جواز عفو در برخی آیات مطرح شده است <ref>← مائده، | # عفو: جواز عفو در برخی آیات مطرح شده است <ref>← مائده، ۱۳؛ اعراف، ۱۹۹.</ref> و فقها با استناد به برخی روایات میان حقالله و حقالناس <ref>حر عاملى، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۸/۴۰.</ref> قائل به تفصیل شده و عفو را مخصوص حقالله دانستهاند و سقوط حقالناس را مشروط به اسقاط صاحب حق دانستهاند <ref>طباطبایى، ریاض المسائل، ۱۵/۴۶۰؛ فاضل هندى، کشف اللثام، ۱۰/۴۲۱.</ref>. امامخمینی نیز در حقالله در صورتی که [[مصلحت]] اقتضا کند، عفو را جایز دانسته است <ref>امامخمینی، استفتائات، ۳/۴۵۱.</ref>. فقها درباره عفو در حد سرقت اختلاف نظر دارند. بعضی قائل به عدم جواز عفو <ref>حلّى، محقق، المختصر، ۱/۲۲۳؛ نجفى، جواهر الکلام، ۴۱/۵۴۰.</ref> و بعضی دیگر آن را جایز شمردهاند <ref>طوسى، النهایه، ۷۱۸؛ ابنزهره، غنیة النزوع، ۴۳۴.</ref>. امامخمینی توبه پیش از قیام بینه و اقرار و نیز عفو و بخشش صاحب مال پیش از دادخواست نزد حاکم را سبب سقوط حد از سارق دانسته است <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۶۴ ـ ۴۶۵.</ref> ؛ اما در حقالله اگر مجرم پس از اقرار توبه کرده باشد، حاکم مخیر میان عفو و اجرای حد چه در رجم و چه در تازیانه است <ref>طباطبایى، ریاض المسائل، ۱۵/۴۵۸.</ref> ؛ ولی بعضی این اختیار در عفو را منحصر به رجم دانستهاند <ref>ابنادریس، السرائر، ۳/۴۴۴.</ref>. اما اگر پس از قیام بینه توبه کند تنها برخی از فقها قائل به جواز عفو از سوی حاکم شدهاند <ref>مفید، المقنعه، ۷۷۷؛ حلبى، الکافی فی الفقه، ۴۰۷.</ref>. در حد شرب خمر نیز برخی از فقها معتقدند اگر پس از اثبات جرم، شخص توبه کند، حاکم حق عفو دارد؛ چه طریق اثبات بینه باشد، چه اقرار <ref>حلبى، الکافی فی الفقه، ۴۱۳.</ref>. فقها در این مسئله نیز همانند حد زنا تنها در صورتی که طریق اثباتِ جرم اقرار باشد و مجرم توبه کرده باشد، عفو را جایز دانستهاند <ref>طوسى، النهایه، ۷۱۴؛ ← حلى، علامه، مختلف الشیعه، ۹/۲۰۶.</ref>. | ||
امامخمینی با اینکه در شرابخواری که پس از اقرار توبه کرده است، جواز عفو را بعید ندانسته، در عین حال، احتیاط را اجرای حد دانسته است <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، | امامخمینی با اینکه در شرابخواری که پس از اقرار توبه کرده است، جواز عفو را بعید ندانسته، در عین حال، احتیاط را اجرای حد دانسته است <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۵۶.</ref>. فقها درباره عفو از محاربه بحثی نکردهاند و تنها به این نکته اشاره کردهاند که با توجه به آیه ۳۴ سوره مائده، اگر شخص پیش از دستگیری توبه کند، مجازات نمیشود <ref>حلى، علامه، تحریر، ۵/۳۸۲؛ اردبیلى، مجمع الفائدة و البرهان، ۱۳/۲۹۸؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۶۸.</ref> ؛ هرچند برخی از معاصران به جواز عفو در محاربه پس از دستگیری تصریح کردهاند <ref>گنجینه استفتائات قضایى، سؤال ۵۷۲۴.</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
* وحید خراسانی، حسین، منهاج الصالحین، قم، مدرسه امامباقر(ع)، چاپ پنجم، ۱۴۲۸ق. | * وحید خراسانی، حسین، منهاج الصالحین، قم، مدرسه امامباقر(ع)، چاپ پنجم، ۱۴۲۸ق. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
فخرالدین راد، | فخرالدین راد، «[https://books.khomeini.ir/books/10004/318/ حدود]»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۳۱۸. | ||
[[رده:مقالههای نیازمند بازنگری]] | [[رده:مقالههای نیازمند بازنگری]] | ||
[[رده: | [[رده:مقاله های آماده ارزیابی]] |
ویرایش