پرش به محتوا

مسئولان و کارگزاران: تفاوت میان نسخه‌ها

ابرابزار
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
'''مسئولان و کارگزاران''' مسئولان اصلی، مدیران و مجریان مؤثر [[حکومت]].
'''مسئولان و کارگزاران''' مسئولان اصلی، مدیران و مجریان مؤثر [[حکومت]].
==معرفی اجمالی==
 
== معرفی اجمالی ==
مسئول به معنای پرسش‌شده<ref>دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۲/۱۸۴۶۵.</ref> و خواسته‌شده<ref>عمید، فرهنگ عمید، ۱۰۸۲.</ref> است. در اصطلاح مسئول به کسی می‌گویند که ریاست یا سرپرستی جایی را بر عهده دارد و برای اقداماتش بازخواست یا سؤال می‌شود،<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۷/۷۰۱۴.</ref> یا مأموری که حکومت، [[مسئولیت|مسئولیتی]] در امور اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و مانند آن بر عهده او می‌گذارد.<ref>گروهی از نویسندگان، حکومت علوی، کارگزاران، ۱۸.</ref> کارگزار نیز به معنای کاردان و کسی است که از عهده کار به خوبی بر می‌آید و نیازهای مردم را برطرف می‌کند.<ref>دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۱/۱۵۸۴۴.</ref> معادل کارگزار در زبان عربی، واژه «عامل» است<ref>آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ۴۶۲.</ref> که به صورت خاص به مسئول جمع‌آوری [[زکات]] و کسی که متصدی امور مربوط به اموال، املاک و کارهای شخص دیگری است گفته می‌شود.<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۱/۴۷۴.</ref> کارگزار در اصطلاح به مأموری گفته می‌شود که حکومت مسئولیتی در یکی از امور اجتماعی، سیاسی، اقتصادی یا نظامی بر عهده او می‌گذارد.<ref>گروهی از نویسندگان، حکومت علوی، کارگزاران، ۱۸.</ref> کارگزاری در نظام‌های بشری، نوعاً معطوف به مقوله‌هایی چون قدرت، سود و لذت است؛ اما کارگزاری دینی، معطوف به [[ارزش‌ها]] و [[سنت‌های الهی]] و بایدها و نبایدهای اخلاقی، حقوقی، سیاسی و اجتماعی است.<ref>نوایی، تصویری از کارگزاری در نظام اسلامی و بایدهای اخلاقی آن، ۹۱.</ref>
مسئول به معنای پرسش‌شده<ref>دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۲/۱۸۴۶۵.</ref> و خواسته‌شده<ref>عمید، فرهنگ عمید، ۱۰۸۲.</ref> است. در اصطلاح مسئول به کسی می‌گویند که ریاست یا سرپرستی جایی را بر عهده دارد و برای اقداماتش بازخواست یا سؤال می‌شود،<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۷/۷۰۱۴.</ref> یا مأموری که حکومت، [[مسئولیت|مسئولیتی]] در امور اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و مانند آن بر عهده او می‌گذارد.<ref>گروهی از نویسندگان، حکومت علوی، کارگزاران، ۱۸.</ref> کارگزار نیز به معنای کاردان و کسی است که از عهده کار به خوبی بر می‌آید و نیازهای مردم را برطرف می‌کند.<ref>دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۱/۱۵۸۴۴.</ref> معادل کارگزار در زبان عربی، واژه «عامل» است<ref>آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ۴۶۲.</ref> که به صورت خاص به مسئول جمع‌آوری [[زکات]] و کسی که متصدی امور مربوط به اموال، املاک و کارهای شخص دیگری است گفته می‌شود.<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۱/۴۷۴.</ref> کارگزار در اصطلاح به مأموری گفته می‌شود که حکومت مسئولیتی در یکی از امور اجتماعی، سیاسی، اقتصادی یا نظامی بر عهده او می‌گذارد.<ref>گروهی از نویسندگان، حکومت علوی، کارگزاران، ۱۸.</ref> کارگزاری در نظام‌های بشری، نوعاً معطوف به مقوله‌هایی چون قدرت، سود و لذت است؛ اما کارگزاری دینی، معطوف به [[ارزش‌ها]] و [[سنت‌های الهی]] و بایدها و نبایدهای اخلاقی، حقوقی، سیاسی و اجتماعی است.<ref>نوایی، تصویری از کارگزاری در نظام اسلامی و بایدهای اخلاقی آن، ۹۱.</ref>


در همه [[جامعه|جوامع]] و با توجه به نوع و شیوه حکومت، مسئولان و کارگزارانی برای اداره امور جامعه انتخاب می‌شوند.<ref>نوایی، تصویری از کارگزاری در نظام اسلامی و بایدهای اخلاقی آن، ۸۹.</ref> نقیبان [[بنی‌اسرائیل]] از طرف [[حضرت موسی(ع)]] بر [[اسباط دوازده‌گانه بنی‌اسرائیل]] ریاست می‌کردند و مرجع مردم در امور [[دین]] و دنیای آنان بودند؛<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۵/۲۴۰.</ref> همان‌گونه که [[حضرت داوود(ع)]] کارگزارانی داشت و به صورت ناشناس بر احوال آنان نظارت می‌کرد. [[سلیمان نبی(ع)]] نیز کشور را به دوازده ولایت تقسیم کرده، بر هر یک کارگزاری گمارده بود تا به امور [[مالیات]] بپردازد.<ref>منتظرالقائم و سلیمانی، توسعه و تمدن‌سازی در حکومت‌های دینی، ۷۱ و ۷۴.</ref>
در همه [[جامعه|جوامع]] و با توجه به نوع و شیوه حکومت، مسئولان و کارگزارانی برای اداره امور جامعه انتخاب می‌شوند.<ref>نوایی، تصویری از کارگزاری در نظام اسلامی و بایدهای اخلاقی آن، ۸۹.</ref> نقیبان [[بنی‌اسرائیل]] از طرف [[حضرت موسی(ع)]] بر [[اسباط دوازده‌گانه بنی‌اسرائیل]] ریاست می‌کردند و مرجع مردم در امور [[دین]] و دنیای آنان بودند؛<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۵/۲۴۰.</ref> همان‌گونه که [[حضرت داوود(ع)]] کارگزارانی داشت و به صورت ناشناس بر احوال آنان نظارت می‌کرد. [[سلیمان نبی(ع)]] نیز کشور را به دوازده ولایت تقسیم کرده، بر هر یک کارگزاری گمارده بود تا به امور [[مالیات]] بپردازد.<ref>منتظرالقائم و سلیمانی، توسعه و تمدن‌سازی در حکومت‌های دینی، ۷۱ و ۷۴.</ref>
==مسئولان و کارگزاران در اسلام==
با ظهور و گسترش [[اسلام]]، [[حکومت اسلامی]] به دست [[پیامبر اکرم(ص)]] و یاران شایسته‌ای نظیر [[امیرالمؤمنین(ع)]] اداره می‌شد.<ref>حسن‌ابراهیم، تاریخ سیاسی در اسلام، ۴۵۱.</ref> پیامبر(ص) [[رهبری]] بر امت را شایسته افرادی می‌دانست که خصلت پارسایی از [[معصیت]]، بردباری و [[مدیریت|مدیریتِ نیکو]] داشته باشند.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۰۷.</ref> [[رسول خدا(ص)]] پس از [[هجرت به مدینه|مهاجرت به مدینه]] و مرکز حکومت قراردادن آن، افرادی را کارگزار [[نظارت]] و کنترل [[بازار]] و تجارت کرد <ref>مزینانی، ماهیت حکومت نبوی، ۳۳.</ref> و والیان و کارگزارانی را به دیگر مناطق و شهرها فرستاد<ref>مزینانی، ماهیت حکومت نبوی، ۲۸.</ref> و با صدور بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌هایی به تعیین منطقه مأموریت و نوع [[مسئولیت]] آنان پرداخت <ref>مزینانی، ماهیت حکومت نبوی، ۳۱.</ref> ایشان در حکمی، معاذبن‌جبل را مأمور گردآوری [[صدقات]] از کارگزاران [[حکومت اسلامی]]، آموزش [[قرآن]] و [[احکام شرعی|احکام]] و [[قضاوت]] میان مردم کرد.<ref>مزینانی، ماهیت حکومت نبوی، ۳۲.</ref> ملاک آن‌حضرت برای انتخاب مسئولان جامعه اسلامی صرفاً شایستگی و توانایی افراد بود نه قبیله، ثروت و سن و سال؛ چنان‌که پس از [[فتح مکه]]، پیامبر(ص) جوانی به‌نام عتّاب‌بن‌اُسید را به فرمانداری برگزید.<ref>ابن‌اثیر، اسدالغابۀ فی معرفۀ الصحابه، ۳/۴۵۲.</ref> در دوره خلفا مسئولیت اداره شهرها بر عهده امیران گذاشته شد.<ref>برزگر، تاریخ تحول دولت در اسلام و ایران، ۲۳۴.</ref>


امیرالمؤمنین علی(ع) در انتخاب مسئولان حکومتی بسیار دقیق بود و پس از انتخاب، آنان را به ترس از خدا، مهربانی با رعیت، در نظر گرفتن صلاح خراج‌دهندگان، پرهیز از منت‌نهادن بر رعیت، داشتن [[عدالت]] و همنشینی با حکیمان و خردمندان، انتخاب افراد شایسته و قابل اعتماد برای مناصب حکومتی و [[نظارت]] بر عملکرد آنان توصیه می‌کرد.<ref>نهج البلاغه، خ۱۷۲، ۲۴۹ و ن۵۳، ۴۵۲.</ref> ایشان در آغاز حکومت خویش با [[انتقاد]] از کارگزارانِ حکومت پیشین، این دسته از افراد را شایسته تصدی سلطه بر جان، مال و ناموس [[مردم]] نمی‌دانست: شخص بخیل که [[حریص]] به اموال مردم است؛ نادان که با نادانی خود، مسلمانان را به گمراهی می‌کشاند؛ ستمکار که حق مردم را [[غصب]] و عطایای آنان را قطع می‌کند و در تقسیم [[بیت‌المال]] عدالت ندارد و اموال و ثروت آنان را حیف و میل و گروهی را بر گروهی مقدم می‌کند و [[رشوه|رشوه‌خوار]] که حقوق مردم را پایمال و حق را به صاحبش نمی‌رساند.<ref>نهج البلاغه، خ۱۳۱، ۱۸۵.</ref>
== مسئولان و کارگزاران در اسلام ==
با ظهور و گسترش [[اسلام]]، [[حکومت اسلامی]] به دست [[پیامبر اکرم(ص)]] و یاران شایسته‌ای نظیر [[امیرالمؤمنین(ع)]] اداره می‌شد.<ref>حسن‌ابراهیم، تاریخ سیاسی در اسلام، ۴۵۱.</ref> پیامبر (ص) [[رهبری]] بر امت را شایسته افرادی می‌دانست که خصلت پارسایی از [[معصیت]]، بردباری و [[مدیریت|مدیریتِ نیکو]] داشته باشند.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۰۷.</ref> [[رسول خدا(ص)]] پس از [[هجرت به مدینه|مهاجرت به مدینه]] و مرکز حکومت قراردادن آن، افرادی را کارگزار [[نظارت]] و کنترل [[بازار]] و تجارت کرد<ref>مزینانی، ماهیت حکومت نبوی، ۳۳.</ref> و والیان و کارگزارانی را به دیگر مناطق و شهرها فرستاد<ref>مزینانی، ماهیت حکومت نبوی، ۲۸.</ref> و با صدور بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌هایی به تعیین منطقه مأموریت و نوع [[مسئولیت]] آنان پرداخت<ref>مزینانی، ماهیت حکومت نبوی، ۳۱.</ref> ایشان در حکمی، معاذبن‌جبل را مأمور گردآوری [[صدقات]] از کارگزاران [[حکومت اسلامی]]، آموزش [[قرآن]] و [[احکام شرعی|احکام]] و [[قضاوت]] میان مردم کرد.<ref>مزینانی، ماهیت حکومت نبوی، ۳۲.</ref> ملاک آن‌حضرت برای انتخاب مسئولان جامعه اسلامی صرفاً شایستگی و توانایی افراد بود نه قبیله، ثروت و سن و سال؛ چنان‌که پس از [[فتح مکه]]، پیامبر (ص) جوانی به‌نام عتّاب‌بن‌اُسید را به فرمانداری برگزید.<ref>ابن‌اثیر، اسدالغابهٔ فی معرفهٔ الصحابه، ۳/۴۵۲.</ref> در دوره خلفا مسئولیت اداره شهرها بر عهده امیران گذاشته شد.<ref>برزگر، تاریخ تحول دولت در اسلام و ایران، ۲۳۴.</ref>
 
امیرالمؤمنین علی (ع) در انتخاب مسئولان حکومتی بسیار دقیق بود و پس از انتخاب، آنان را به ترس از خدا، مهربانی با رعیت، در نظر گرفتن صلاح خراج‌دهندگان، پرهیز از منت‌نهادن بر رعیت، داشتن [[عدالت]] و همنشینی با حکیمان و خردمندان، انتخاب افراد شایسته و قابل اعتماد برای مناصب حکومتی و [[نظارت]] بر عملکرد آنان توصیه می‌کرد.<ref>نهج البلاغه، خ۱۷۲، ۲۴۹ و ن۵۳، ۴۵۲.</ref> ایشان در آغاز حکومت خویش با [[انتقاد]] از کارگزارانِ حکومت پیشین، این دسته از افراد را شایسته تصدی سلطه بر جان، مال و ناموس [[مردم]] نمی‌دانست: شخص بخیل که [[حریص]] به اموال مردم است؛ نادان که با نادانی خود، مسلمانان را به گمراهی می‌کشاند؛ ستمکار که حق مردم را [[غصب]] و عطایای آنان را قطع می‌کند و در تقسیم [[بیت‌المال]] عدالت ندارد و اموال و ثروت آنان را حیف و میل و گروهی را بر گروهی مقدم می‌کند و [[رشوه|رشوه‌خوار]] که حقوق مردم را پایمال و حق را به صاحبش نمی‌رساند.<ref>نهج البلاغه، خ۱۳۱، ۱۸۵.</ref>


با روی‌کارآمدن [[امویان]] شیوه کشورداری و حکومت‌کردن رنگ و بوی شاهانه گرفت و بسیاری از رسوم اخلاق‌مدارانه برخورد حاکمان با مردم و مسائل حکومتی، جای خود را به شیوه‌های قهرآمیز داد و در بسیاری از مواقع قبیله‌گرایی عامل مهمی در تقسیم وظایف حکومتی بود.<ref>نوذری، تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت، ۱۰۱.</ref> این رویه در دوران [[عباسیان]] نیز ادامه پیدا کرد؛ با این تفاوت که به جای عرب‌ها بیشتر به ایرانیان و موالی توجه شد.<ref>زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ۲۳۹.</ref> از سوی دیگر، عباسیان با توجه به وسعت دولت اسلامی و بنا به موقعیت اقتصادی، حقوق کارمندان و مسئولان خود را تغییر دادند<ref>زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ۳۴۱.</ref> و در مورد والیان خود گاهی به‌گرفتن [[مالیات]] بسنده می‌کردند و در دیگر امور آنان را به حال خود وا می‌گذاشتند<ref>زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ۳۲۷.</ref>
با روی‌کارآمدن [[امویان]] شیوه کشورداری و حکومت‌کردن رنگ و بوی شاهانه گرفت و بسیاری از رسوم اخلاق‌مدارانه برخورد حاکمان با مردم و مسائل حکومتی، جای خود را به شیوه‌های قهرآمیز داد و در بسیاری از مواقع قبیله‌گرایی عامل مهمی در تقسیم وظایف حکومتی بود.<ref>نوذری، تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت، ۱۰۱.</ref> این رویه در دوران [[عباسیان]] نیز ادامه پیدا کرد؛ با این تفاوت که به جای عرب‌ها بیشتر به ایرانیان و موالی توجه شد.<ref>زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ۲۳۹.</ref> از سوی دیگر، عباسیان با توجه به وسعت دولت اسلامی و بنا به موقعیت اقتصادی، حقوق کارمندان و مسئولان خود را تغییر دادند<ref>زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ۳۴۱.</ref> و در مورد والیان خود گاهی به‌گرفتن [[مالیات]] بسنده می‌کردند و در دیگر امور آنان را به حال خود وا می‌گذاشتند<ref>زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ۳۲۷.</ref>


==مسئولان و کارگزاران در ایران==
== مسئولان و کارگزاران در ایران ==
در سرزمین ایران وجود اشخاصی که عهده‌دار مسئولیتی برای اداره کشور بوده‌اند از دوران مادها به ثبت رسیده‌است. آنان کشور را به شکل ملوک‌الطوایفی اداره و امیران متعددی در کشور حکمرانی می‌کردند.<ref>پرویز، تاریخ سرزمین ایران، ۳۵ ـ ۴۰.</ref> تقسیم وظایف کشوری در دوره [[هخامنشیان]] شکل گسترده‌تری به‌خود گرفت و پادشاهان در اداره امور، علاوه بر نزدیکان خود رؤسای خانواده‌های شش‌گانه را به [[مسئولیت]] فرا خواندند.<ref>پرویز، تاریخ سرزمین ایران، ۱۰۷.</ref> در زمان ساسانیان، شهرداران، ویس پوران و بزرگانِ گروه‌ها و طبقات، مسئولان اداره کشور بودند.<ref>پیرنیا و آشتیانی، تاریخ کامل ایران، ۲۴۹.</ref>
در سرزمین ایران وجود اشخاصی که عهده‌دار مسئولیتی برای اداره کشور بوده‌اند از دوران مادها به ثبت رسیده‌است. آنان کشور را به شکل ملوک‌الطوایفی اداره و امیران متعددی در کشور حکمرانی می‌کردند.<ref>پرویز، تاریخ سرزمین ایران، ۳۵–۴۰.</ref> تقسیم وظایف کشوری در دوره [[هخامنشیان]] شکل گسترده‌تری به‌خود گرفت و پادشاهان در اداره امور، علاوه بر نزدیکان خود رؤسای خانواده‌های شش‌گانه را به [[مسئولیت]] فرا خواندند.<ref>پرویز، تاریخ سرزمین ایران، ۱۰۷.</ref> در زمان ساسانیان، شهرداران، ویس پوران و بزرگانِ گروه‌ها و طبقات، مسئولان اداره کشور بودند.<ref>پیرنیا و آشتیانی، تاریخ کامل ایران، ۲۴۹.</ref>
 
در دوره [[صفویان]] (شاه‌عباس) قدرت در دست شاه قرار داشت و فرمان اصلی را او صادر می‌کرد و همه عزل و نصب‌های مسئولان کشور به دست وی بود.<ref>نوذری، تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت، ۲۸۹.</ref> با تحول در تقسیم‌بندی وظایف و مسئولیت‌های دولتی در [[دوره زندیه]]، کشور دارای مناصبی چون نایب‌السلطنه، وکیل‌الدوله، وزیر، حاکم و خان شد<ref>جمشیدی، مبانی و تاریخ اندیشه نظامی در ایران، ۴۰۸–۴۰۹.</ref> با آغاز سلطنت آغامحمدخان قاجار، اداره امور داخلی کشور اهمیت خود را از دست داد. وزیر اعظم، منشیان و مأموران مالی تحت نظارت شاه در میدان جنگ بودند و اداره امور مملکت در اختیار لشکرنویس شاه قرار گرفت،<ref>آوری، تاریخ ایران کمبریج (قسمت دوم)، ۷/۶۳.</ref> تشکیلات ایالتی به بیگلربیگی‌ها سپرده شد و حکومت شهرها میان کلانتر و داروغه تقسیم گردید.<ref>آوری، تاریخ ایران کمبریج (قسمت دوم)، ۷/۶۴.</ref> در زمان [[قاجاریه|قاجاریان]] کشور را درباریان زیر نظر پادشاه اداره می‌کردند. در این دوران گروه زیادی از خویشاوندان سلطنتی، مقام‌های گوناگون درباری و حکومتی را خریداری کردند و در کنار افراد معدودی نظیر [[میرزاتقی‌خان امیرکبیر]] و علی‌اصغرخان امین‌السلطنه که از طبقات پایین‌تر بودند، عهده‌دار وظایف مهم کشور شدند.<ref>آوری، تاریخ ایران کمبریج (قسمت دوم)، ۷/۱۲۰–۱۲۱.</ref> در آن دوران فساد در میان مسئولان دربار و کشور بسیار شایع بود. در حالی‌که وضع کارکنان سطح پایین‌تر و مردمِ عادی وخیم بود، افراد درجه اول حکومت مخارج هنگفتی بر خزانه کشور بار می‌کردند.<ref>نوذری، تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت، ۳۴۸–۳۴۹.</ref> در دوران [[مشروطه]] تفکیک قوا پذیرفته و قدرت در قوه مقننه متمرکز شد که علاوه بر اختیارات، وظیفه انتصاب و بازرسی از وزرا را نیز بر عهده داشت. قوه مجریه را نیز وزرا اداره می‌کردند و علاوه بر آن فرماندهی [[نیروهای مسلح]] از اختیارات [[شاه]] محسوب می‌شد.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب؛ درآمدی بر جامعه‌شناسی سیاسی ایران معاصر، ۱۱۴.</ref>


در دوره [[صفویان]] (شاه‌عباس) قدرت در دست شاه قرار داشت و فرمان اصلی را او صادر می‌کرد و همه عزل و نصب‌های مسئولان کشور به دست وی بود.<ref>نوذری، تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت، ۲۸۹.</ref> با تحول در تقسیم‌بندی وظایف و مسئولیت‌های دولتی در [[دوره زندیه]]، کشور دارای مناصبی چون نایب‌السلطنه، وکیل‌الدوله، وزیر، حاکم و خان شد <ref>جمشیدی، مبانی و تاریخ اندیشه نظامی در ایران، ۴۰۸ ـ ۴۰۹.</ref> با آغاز سلطنت آغامحمدخان قاجار، اداره امور داخلی کشور اهمیت خود را از دست داد. وزیر اعظم، منشیان و مأموران مالی تحت نظارت شاه در میدان جنگ بودند و اداره امور مملکت در اختیار لشکرنویس شاه قرار گرفت،<ref>اوری، تاریخ ایران کمبریج (قسمت دوم)، ۷/۶۳.</ref> تشکیلات ایالتی به بیگلربیگی‌ها سپرده شد و حکومت شهرها میان کلانتر و داروغه تقسیم گردید.<ref>اوری، تاریخ ایران کمبریج (قسمت دوم)، ۷/۶۴.</ref> در زمان [[قاجاریه|قاجاریان]] کشور را درباریان زیر نظر پادشاه اداره می‌کردند. در این دوران گروه زیادی از خویشاوندان سلطنتی، مقام‌های گوناگون درباری و حکومتی را خریداری کردند و در کنار افراد معدودی نظیر [[میرزاتقی‌خان امیرکبیر]] و علی‌اصغرخان امین‌السلطنه که از طبقات پایین‌تر بودند، عهده‌دار وظایف مهم کشور شدند.<ref>اوری، تاریخ ایران کمبریج (قسمت دوم)، ۷/۱۲۰ ـ ۱۲۱.</ref> در آن دوران فساد در میان مسئولان دربار و کشور بسیار شایع بود. در حالی‌که وضع کارکنان سطح پایین‌تر و مردمِ عادی وخیم بود، افراد درجه اول حکومت مخارج هنگفتی بر خزانه کشور بار می‌کردند.<ref>نوذری، تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت، ۳۴۸ ـ ۳۴۹.</ref> در دوران [[مشروطه]] تفکیک قوا پذیرفته و قدرت در قوه مقننه متمرکز شد که علاوه بر اختیارات، وظیفه انتصاب و بازرسی از وزرا را نیز بر عهده داشت. قوه مجریه را نیز وزرا اداره می‌کردند و علاوه بر آن فرماندهی [[نیروهای مسلح]] از اختیارات [[شاه]] محسوب می‌شد.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب؛ درآمدی بر جامعه‌شناسی سیاسی ایران معاصر، ۱۱۴.</ref>
با روی‌کارآمدن [[رضاخان]] ارتش قدرت گرفت و او مهم‌ترین و قابل اعتمادترین افراد خود را در سمت‌های مختلف نظامی به‌کار گمارد<ref>بشارتی، ۵۷ سال اسارت، ۷/۴۲.</ref> و هیئت دولت، وزرا، اعیان و اشراف نیز زیر نظر مستقیم او قرار داشتند<ref>طلوعی، بازنگری تاریخ ایران از عهد باستان تا امروز، ۵۷۲–۵۷۳.</ref> در زمان [[محمدرضا پهلوی]] وظایف میان دو گروه شامل شخصیت‌های کشوری و مقامات لشکری تقسیم شد.<ref>بشارتی، ۵۷ سال اسارت، ۷/۶۰.</ref> در این دوره جدایی و شکاف عمیقی میان [[مردم]] و مسئولان وجود داشت و مسئولان رژیم دور از مشکلات مردم زندگی می‌کردند.<ref>شعبانی، کتاب ایران، گزیده تاریخ ایران، ۳۳۱ و ۳۹۶–۳۹۷.</ref> وابستگی سیاسی مسئولان [[رژیم پهلوی]] به قدرت‌های [[بیگانه]]، وجود فساد اعتقادی و اخلاقی، بی‌کفایتی، تمایل آنان به زندگی مرفه و تجملاتی، سوء استفاده‌های مالی، [[اختلاس]] و غارت [[بیت‌المال]]، ازجمله ویژگی‌های رفتاری مسئولان در دوران پهلوی بود.<ref>حیدری، فساد و اختناق در ایران، ۳۲–۳۳.</ref>


با روی‌کارآمدن [[رضاخان]] ارتش قدرت گرفت و او مهم‌ترین و قابل اعتمادترین افراد خود را در سمت‌های مختلف نظامی به‌کار گمارد<ref>بشارتی، ۵۷ سال اسارت، ۷/۴۲.</ref> و هیئت دولت، وزرا، اعیان و اشراف نیز زیر نظر مستقیم او قرار داشتند <ref>طلوعی، بازنگری تاریخ ایران از عهد باستان تا امروز، ۵۷۲ ـ ۵۷۳.</ref> در زمان [[محمدرضا پهلوی]] وظایف میان دو گروه شامل شخصیت‌های کشوری و مقامات لشکری تقسیم شد.<ref>بشارتی، ۵۷ سال اسارت، ۷/۶۰.</ref> در این دوره جدایی و شکاف عمیقی میان [[مردم]] و مسئولان وجود داشت و مسئولان رژیم دور از مشکلات مردم زندگی می‌کردند.<ref>شعبانی، کتاب ایران، گزیده تاریخ ایران، ۳۳۱ و ۳۹۶ ـ ۳۹۷.</ref> وابستگی سیاسی مسئولان [[رژیم پهلوی]] به قدرت‌های [[بیگانه]]، وجود فساد اعتقادی و اخلاقی، بی‌کفایتی، تمایل آنان به زندگی مرفه و تجملاتی، سوء استفاده‌های مالی، [[اختلاس]] و غارت [[بیت‌المال]]، ازجمله ویژگی‌های رفتاری مسئولان در دوران پهلوی بود.<ref>حیدری، فساد و اختناق در ایران، ۳۲ ـ ۳۳.</ref>
[[امام‌خمینی]] معتقد بود محمدرضا پهلوی فاقد توانایی اداره مملکت است و علت تمامی مشکلات کشور، بی‌لیاقتی شخص وی است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۳۱.</ref> ایشان وجود هیئت حاکم بی‌صلاحیت و عملکرد ضعیف مسئولان و وزرای ناصالح و ناکارآمد در رژیم پهلوی را عامل مهم ایجاد تباهی در [[اقتصاد]] و [[سیاست]] کشور می‌دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۱۵.</ref> به باور ایشان، در زمان حکومت پهلوی فساد همه‌جانبه مسئولان و مقامات مملکتی رژیم پهلوی از شاه گرفته تا نخست‌وزیر و سایر مقامات عالی‌رتبه کشور<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۱۹ و ۶/۱۴۱.</ref> فضای مملکت را به تباهی کشاند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۴۶ و ۷/۴۴۷–۴۴۸.</ref> و مسئولان نظام در آن دوره همواره با ایجاد رعب و وحشت،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۷۳.</ref> اعمال اختناق و فشار<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۱۴–۳۱۵؛ ۶/۱۰۶ و ۷/۳۲.</ref> به مال و جان مردم دست‌اندازی می‌کردند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۷۳.</ref> و حکومتشان با اتکای به زور سرنیزه و اعمال خشونت بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۷؛ ۳/۷۱ و ۵/۱۷۳.</ref> پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، سفارش امام‌خمینی در انتخابِ مسئولان نظام، رعایت معیار [[تقوا]] و [[تعهد]] بود.<ref>ادامه مقاله.</ref>


[[امام‌خمینی]] معتقد بود محمدرضا پهلوی فاقد توانایی اداره مملکت است و علت تمامی مشکلات کشور، بی‌لیاقتی شخص وی است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۳۱.</ref> ایشان وجود هیئت حاکم بی‌صلاحیت و عملکرد ضعیف مسئولان و وزرای ناصالح و ناکارآمد در رژیم پهلوی را عامل مهم ایجاد تباهی در [[اقتصاد]] و [[سیاست]] کشور می‌دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۱۵.</ref> به باور ایشان، در زمان حکومت پهلوی فساد همه‌جانبه مسئولان و مقامات مملکتی رژیم پهلوی از شاه گرفته تا نخست‌وزیر و سایر مقامات عالی‌رتبه کشور<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۱۹ و ۶/۱۴۱.</ref> فضای مملکت را به تباهی کشاند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۴۶ و ۷/۴۴۷ ـ ۴۴۸.</ref> و مسئولان نظام در آن دوره همواره با ایجاد رعب و وحشت،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۷۳.</ref> اعمال اختناق و فشار<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۱۴ ـ ۳۱۵؛ ۶/۱۰۶ و ۷/۳۲.</ref> به مال و جان مردم دست‌اندازی می‌کردند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۷۳.</ref> و حکومتشان با اتکای به زور سرنیزه و اعمال خشونت بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۷؛ ۳/۷۱ و ۵/۱۷۳.</ref> پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، سفارش امام‌خمینی در انتخابِ مسئولان نظام، رعایت معیار [[تقوا]] و [[تعهد]] بود.<ref>ادامه مقاله.</ref>
== ویژگی مسئولان و کارگزاران اسلامی ==
==ویژگی مسئولان و کارگزاران اسلامی==
انتخاب مسئولان از سرنوشت‌سازترین اقدامات اجرایی در یک نظام سیاسی است و شایستگی، توانمندی و سلامت رفتاری مسئولان ازجمله مهم‌ترین عوامل ساماندهی صحیح امور اجتماعی و سیاسی است.<ref>سعادتمند، وظایف مسئولین، شورا، ۲۱۲–۲۱۴.</ref> [[قرآن کریم]] مسئولیت‌ها را [[امانت|امانت‌هایی]] دانسته که لازم است به اهل آن واگذار شوند.<ref>نساء، ۵۸؛ طباطبایی، تفسیر المیزان، ۴/۳۷۸.</ref>
انتخاب مسئولان از سرنوشت‌سازترین اقدامات اجرایی در یک نظام سیاسی است و شایستگی، توانمندی و سلامت رفتاری مسئولان ازجمله مهم‌ترین عوامل ساماندهی صحیح امور اجتماعی و سیاسی است.<ref>سعادتمند، وظایف مسئولین، شورا، ۲۱۲ ـ ۲۱۴.</ref> [[قرآن کریم]] مسئولیت‌ها را [[امانت|امانت‌هایی]] دانسته که لازم است به اهل آن واگذار شوند.<ref>نساء، ۵۸؛ طباطبایی، تفسیر المیزان، ۴/۳۷۸.</ref>


با مطالعه تاریخ [[صدر اسلام]] و سیره و روش [[معصومان(ع)]] می‌توان به شاخصه‌هایی در زمینه ویژگی‌ها و صفات کارگزاران نظام اسلامی دست یافت. در روایات اسلامی مسئول و کارگزار دولت اسلامی دارای این اوصاف است:  
با مطالعه تاریخ [[صدر اسلام]] و سیره و روش [[معصومان(ع)]] می‌توان به شاخصه‌هایی در زمینه ویژگی‌ها و صفات کارگزاران نظام اسلامی دست یافت. در روایات اسلامی مسئول و کارگزار دولت اسلامی دارای این اوصاف است:
*تدبیری نیکو، دانش و تخصص کافی دارد؛<ref>نهج البلاغه، خ۱۷۲، ۲۴۹.</ref>
* تدبیری نیکو، دانش و تخصص کافی دارد؛<ref>نهج البلاغه، خ۱۷۲، ۲۴۹.</ref>
*توانا و [[امانتدار]] است؛<ref>ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۲۰/۲۷۶.</ref>  
* توانا و [[امانتدار]] است؛<ref>ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۲۰/۲۷۶.</ref>
*از [[غرور]] و خودپسندی و ستم، دور و اهل [[انصاف]] است؛<ref>نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۴.</ref>
* از [[غرور]] و خودپسندی و ستم، دور و اهل [[انصاف]] است؛<ref>نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۴.</ref>
*برای پذیرش [[مسئولیت]]، شایسته‌ترین به شمار می‌آید؛<ref>امینی، الغدیر فی الکتاب سنة و الادب، ۸/۴۱۱.</ref>  
* برای پذیرش [[مسئولیت]]، شایسته‌ترین به‌شمار می‌آید؛<ref>امینی، الغدیر فی الکتاب سنة و الادب، ۸/۴۱۱.</ref>
*مسئولیت را بر اساس [[تکلیف الهی]] می‌پذیرد،<ref>نهج البلاغه، خ۳، ۲۴.</ref> نه برای بهره‌مندی از متاع دنیا؛<ref>نهج‌البلاغه، خ۱۳۱، ۱۸۵.</ref>  
* مسئولیت را بر اساس [[تکلیف الهی]] می‌پذیرد،<ref>نهج البلاغه، خ۳، ۲۴.</ref> نه برای بهره‌مندی از متاع دنیا؛<ref>نهج‌البلاغه، خ۱۳۱، ۱۸۵.</ref>
*دارای ملکه [[تقوا]] و پرهیز از [[گناه]] است تا با بردباری و نیروی کنترل خشم، امور را به صورت صحیح تدبیر کند؛<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۰۷.</ref>  
* دارای ملکه [[تقوا]] و پرهیز از [[گناه]] است تا با بردباری و نیروی کنترل خشم، امور را به صورت صحیح تدبیر کند؛<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۰۷.</ref>
*بر مردم آسان می‌گیرد و از سختگیری خودداری می‌کند<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویه(ص)، ۲/۵۹۰.</ref> و بر اساس مدارا با مردم رفتار می‌کند؛<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۱۷.</ref> اما بر خود سخت می‌گیرد تا فرودستان [[جامعه]] احساس ناراحتی نکنند؛<ref>نهج البلاغه، خ۲۰۰، ۳۰۰.</ref>
* بر مردم آسان می‌گیرد و از سختگیری خودداری می‌کند<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویه (ص)، ۲/۵۹۰.</ref> و بر اساس مدارا با مردم رفتار می‌کند؛<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۱۷.</ref> اما بر خود سخت می‌گیرد تا فرودستان [[جامعه]] احساس ناراحتی نکنند؛<ref>نهج البلاغه، خ۲۰۰، ۳۰۰.</ref>
*مصلحت توده مردم را بر مصالح خواص جامعه ترجیح می‌دهد؛<ref>نهج‌البلاغه، ن۵۳، ۴۵۵.</ref>
* مصلحت توده مردم را بر مصالح خواص جامعه ترجیح می‌دهد؛<ref>نهج‌البلاغه، ن۵۳، ۴۵۵.</ref>
*در مبارزه با [[ظلم]] با قاطعیت عمل می‌کند؛<ref>نهج‌البلاغه، خ۳۷، ۵۹.</ref>
* در مبارزه با [[ظلم]] با قاطعیت عمل می‌کند؛<ref>نهج‌البلاغه، خ۳۷، ۵۹.</ref>
*با مردم فروتن، نرمخو، [[مهربان]]، گشاده‌رو و خندان است؛<ref>نهج‌البلاغه، ن۲۷، ۴۰۰.</ref>
* با مردم فروتن، نرمخو، [[مهربان]]، گشاده‌رو و خندان است؛<ref>نهج‌البلاغه، ن۲۷، ۴۰۰.</ref>
*مردمی است<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ۸/۱۴.</ref> و درِ خانه او به روی مردم باز است؛<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۰۶.</ref>
* مردمی است<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ۸/۱۴.</ref> و درِ خانه او به روی مردم باز است؛<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۰۶.</ref>
*پیوندش با [[مردم]] مانند رابطه پدر ـ فرزندی است و با آنان در نهایتِ مهربانی و بر اساس مصالح آنان عمل می‌کند؛<ref>نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۶۰.</ref>  
* پیوندش با [[مردم]] مانند رابطه پدر ـ فرزندی است و با آنان در نهایتِ مهربانی و بر اساس مصالح آنان عمل می‌کند؛<ref>نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۶۰.</ref>
*انتقادپذیر است؛<ref>نهج‌البلاغه، خ۱۲۱، ۱۷۳.</ref>  
*انتقادپذیر است؛<ref>نهج‌البلاغه، خ۱۲۱، ۱۷۳.</ref>
*از مال [[حرام]] و [[رشوه]] پرهیز می‌کند؛<ref>نهج‌البلاغه، خ۱۳۱، ۱۸۵.</ref>
* از مال [[حرام]] و [[رشوه]] پرهیز می‌کند؛<ref>نهج‌البلاغه، خ۱۳۱، ۱۸۵.</ref>
*زندگی ساده‌ای دارد.<ref>نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۱/۱۲۵.</ref>
* زندگی ساده‌ای دارد.<ref>نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۱/۱۲۵.</ref>


[[امام‌خمینی]] با توجه به [[سنت]] و [[سیره معصومان(ع)]] به‌خصوص [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[امام‌علی(ع)]] ویژگی‌هایی برای مسئولان و کارگزاران ذکر کرده‌است. در نگاه ایشان برخورداری از علم و تخصص در شمار صفات ضروری است و مسئولی که در خود توانایی و صلاحیت لازم را نمی‌بیند، باید استعفا کند، وگرنه مرتکب [[گناه کبیره]] شده‌است؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۵۷ و ۱۹/۱۵۷.</ref> چنان‌که امیرالمؤمنین(ع) کسی را شایسته منصب حکومت و سلطه بر جان، مال و ناموس مردم می‌دانست که [[بخیل]]، جفاکار، ترسو و [[رشوه|رشوه‌خوار]] نباشد.<ref>نهج البلاغه، خ۱۳۱، ۱۸۵.</ref> امام‌خمینی اعتقاد عمیق به اسلام، تعهد به اجرای [[قانون|قوانین]] آن و مقبول مردم بودن، ویژگی مهم رئیس [[حکومت اسلامی]] و همه زمامداران امور می‌دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۲.</ref> ایشان با توجه به اینکه [[بعثت انبیا(ع)]] برای حکومت خدا بر دل‌هاست، تأکید داشت قبول مسئولیت از جانب مسئولان نظام، برای ارضای تمایلات نفسانی مانند مقام‌پرستی و [[شهرت‌طلبی]] نیست؛ بلکه ادای وظیفه است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۸۰.</ref> ایشان که ثمره مسئولیت‌پذیری را آسایش و اطمینانِ خاطر مردم <ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۳۷.</ref> و جلوگیری از ایجاد نارضایتی آنان می‌دانست،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۵ ـ ۳۶.</ref> باور داشت مسئولان کشور باید بر اساس ضوابط معتبر، موازین شرعی و قانونی و مشورت با کارشناسان متعهد،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۲.</ref> به شرط اشتهار به تقوا و تعهد به [[اسلام]] و [[جمهوری اسلامی]] انتخاب شوند و افرادی مطلع،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۰.</ref> مهذب و درستکار<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۹۸.</ref> باشند.
[[امام‌خمینی]] با توجه به [[سنت]] و [[سیره معصومان(ع)]] به‌خصوص [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[امام‌علی(ع)]] ویژگی‌هایی برای مسئولان و کارگزاران ذکر کرده‌است. در نگاه ایشان برخورداری از علم و تخصص در شمار صفات ضروری است و مسئولی که در خود توانایی و صلاحیت لازم را نمی‌بیند، باید استعفا کند، وگرنه مرتکب [[گناه کبیره]] شده‌است؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۵۷ و ۱۹/۱۵۷.</ref> چنان‌که امیرالمؤمنین (ع) کسی را شایسته منصب حکومت و سلطه بر جان، مال و ناموس مردم می‌دانست که [[بخیل]]، جفاکار، ترسو و [[رشوه|رشوه‌خوار]] نباشد.<ref>نهج البلاغه، خ۱۳۱، ۱۸۵.</ref> امام‌خمینی اعتقاد عمیق به اسلام، تعهد به اجرای [[قانون|قوانین]] آن و مقبول مردم بودن، ویژگی مهم رئیس [[حکومت اسلامی]] و همه زمامداران امور می‌دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۲.</ref> ایشان با توجه به اینکه [[بعثت انبیا(ع)]] برای حکومت خدا بر دل‌هاست، تأکید داشت قبول مسئولیت از جانب مسئولان نظام، برای ارضای تمایلات نفسانی مانند مقام‌پرستی و [[شهرت‌طلبی]] نیست؛ بلکه ادای وظیفه است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۸۰.</ref> ایشان که ثمره مسئولیت‌پذیری را آسایش و اطمینانِ خاطر مردم<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۳۷.</ref> و جلوگیری از ایجاد نارضایتی آنان می‌دانست،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۵–۳۶.</ref> باور داشت مسئولان کشور باید بر اساس ضوابط معتبر، موازین شرعی و قانونی و مشورت با کارشناسان متعهد،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۲.</ref> به شرط اشتهار به تقوا و تعهد به [[اسلام]] و [[جمهوری اسلامی]] انتخاب شوند و افرادی مطلع،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۰.</ref> مهذب و درستکار<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۹۸.</ref> باشند.


برخی دیگر از شاخصه‌های مهم و اصلی کارگزاران نظام اسلامی از نگاه امام‌خمینی عبارت‌اند از:
برخی دیگر از شاخصه‌های مهم و اصلی کارگزاران نظام اسلامی از نگاه امام‌خمینی عبارت‌اند از:
*[[امانت‌داری]]؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۳۸.</ref>
* [[امانت‌داری]]؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۳۸.</ref>
*ایمان به انقلاب؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۷۵.</ref>
* ایمان به انقلاب؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۷۵.</ref>
*[[ساده‌زیستی]] و مردمی‌بودن؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۲۹.</ref>
* [[ساده‌زیستی]] و مردمی‌بودن؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۲۹.</ref>
*[[خودباوری|اعتماد به نفس داشتن]]؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۸۹.</ref>  
* [[خودباوری|اعتماد به نفس داشتن]]؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۸۹.</ref>
*فعال؛  
* فعال؛
*خدمتگزار؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۶۷ ـ ۳۶۸.</ref>
* خدمتگزار؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۶۷–۳۶۸.</ref>
*خوشنام و قابل اعتماد بودن؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۱.</ref>
* خوشنام و قابل اعتماد بودن؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۱.</ref>
*شجاعت در حل مسئله؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۵۱.</ref>
* شجاعت در حل مسئله؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۵۱.</ref>
*آگاهی از مسائل جهانی؛  
* آگاهی از مسائل جهانی؛
*مدبر؛  
* مدبر؛
*متعهد به اسلام و مکتب؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۷۶.</ref>  
* متعهد به اسلام و مکتب؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۷۶.</ref>
*تمایل‌نداشتن به مکاتب انحرافی؛  
* تمایل‌نداشتن به مکاتب انحرافی؛
*نداشتن وابستگی به سرمایه و سرمایه‌داران؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۱.</ref>  
* نداشتن وابستگی به سرمایه و سرمایه‌داران؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۱.</ref>
*انتقادپذیری، حتی اگر ناحق باشد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰.</ref>
*انتقادپذیری، حتی اگر ناحق باشد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰.</ref>


==وظایف و توصیه‌ها==
== وظایف و توصیه‌ها ==
تأمین همه‌جانبه اهداف مادی و معنوی [[حکومت دینی]]، وظیفه سنگینی را بر دوش حاکمان و مسئولان [[حکومت جمهوری اسلامی ایران]] می‌گذارد.<ref>واعظی، حکومت اسلامی، ۲۳۲.</ref> رعایت [[عدالت]] در حقوق اجتماعی مردم،<ref>واعظی، حکومت اسلامی، ۲۳۴.</ref> تماس مستقیم با مردم، فقرزدایی و تأمین اجتماعی <ref>واعظی، حکومت اسلامی، ۲۳۵.</ref> ازجمله وظایفی است که حکومت دینی برای مسئولان خود مطرح کرده‌است. همچنین در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] وظایف رهبر،<ref>اصل ۱۱۰.</ref> رئیس‌جمهور که بیشترین مسئولیت اجرایی را دارد <ref>اصول ۱۱۴، ۱۲۱، ۱۲۲، ۱۲۵، ۱۲۶، ۱۲۸، ۱۲۹، ۱۳۴ و ۱۷۷.</ref> نمایندگان [[مجلس]]<ref>(اصل ۷۱)</ref> و مسئولان [[قوه قضاییه]] <ref>اصول ۱۵۶ و ۱۷۴.</ref> به‌خوبی تبیین شده‌است.
تأمین همه‌جانبه اهداف مادی و معنوی [[حکومت دینی]]، وظیفه سنگینی را بر دوش حاکمان و مسئولان [[حکومت جمهوری اسلامی ایران]] می‌گذارد.<ref>واعظی، حکومت اسلامی، ۲۳۲.</ref> رعایت [[عدالت]] در حقوق اجتماعی مردم،<ref>واعظی، حکومت اسلامی، ۲۳۴.</ref> تماس مستقیم با مردم، فقرزدایی و تأمین اجتماعی<ref>واعظی، حکومت اسلامی، ۲۳۵.</ref> ازجمله وظایفی است که حکومت دینی برای مسئولان خود مطرح کرده‌است. همچنین در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] وظایف رهبر،<ref>اصل ۱۱۰.</ref> رئیس‌جمهور که بیشترین مسئولیت اجرایی را دارد<ref>اصول ۱۱۴، ۱۲۱، ۱۲۲، ۱۲۵، ۱۲۶، ۱۲۸، ۱۲۹، ۱۳۴ و ۱۷۷.</ref> نمایندگان [[مجلس]]<ref>(اصل ۷۱)</ref> و مسئولان [[قوه قضاییه]]<ref>اصول ۱۵۶ و ۱۷۴.</ref> به‌خوبی تبیین شده‌است.


[[امام‌خمینی]] پس از استقرار [[نظام جمهوری اسلامی]] و واردشدن در عرصه عمل و اجرای برنامه‌ها اسلامی و دینی، در مناسبت‌های گوناگون به تبیین ابعاد حکومت اسلامی، ازجمله شرح وظایف مسئولان و کارگزاران می‌پرداخت. به اعتقاد امام‌خمینی اسلام دین [[قانون]] است و حتی [[پیامبر اکرم(ص)]] نیز حق و توان زیرپاگذاشتن قانون را نداشت؛<ref>امام خمینی، ۱۱/۲۲.</ref> عمل به وظایفی که قانون برای مسئولان معین کرده، حکمی شرعی و سرپیچی از آن، [[خلاف شرع]] است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۶۲.</ref> رؤسای نظام اسلامی به‌خصوص رؤسای قوا باید پاسخگو باشند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۷۲.</ref> و بدانند اینکه [[مسئولیت]] می‌پذیرند در [[ابتلا|امتحان]] قرار می‌گیرند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۷۵.</ref>
[[امام‌خمینی]] پس از استقرار [[نظام جمهوری اسلامی]] و واردشدن در عرصه عمل و اجرای برنامه‌ها اسلامی و دینی، در مناسبت‌های گوناگون به تبیین ابعاد حکومت اسلامی، ازجمله شرح وظایف مسئولان و کارگزاران می‌پرداخت. به اعتقاد امام‌خمینی اسلام دین [[قانون]] است و حتی [[پیامبر اکرم(ص)]] نیز حق و توان زیرپاگذاشتن قانون را نداشت؛<ref>امام خمینی، ۱۱/۲۲.</ref> عمل به وظایفی که قانون برای مسئولان معین کرده، حکمی شرعی و سرپیچی از آن، [[خلاف شرع]] است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۶۲.</ref> رؤسای نظام اسلامی به‌خصوص رؤسای قوا باید پاسخگو باشند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۷۲.</ref> و بدانند اینکه [[مسئولیت]] می‌پذیرند در [[ابتلا|امتحان]] قرار می‌گیرند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۷۵.</ref>


امام‌خمینی با توجه به آموزه‌های دینی ازجمله توجه به امور مردم<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۶۴.</ref> و رعایت حقوق ملت<ref>نهج البلاغه، خ۲۰۷، ۳۰۸ ـ ۳۰۹.</ref> و با یادآوری رنج‌ها و سختی‌های فراوانی که مردم ایران برای برپایی [[حکومت اسلامی]] تحمل کرده‌اند، کارگزاران نظام را مرهون ملت و مردم را ولیّ‌نعمت مسئولان می‌دانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۴ ـ ۲۵ و ۲۱/۴۱۲.</ref> و با توجه به این نکته که حکومت در [[اسلام]]، چیزی جز خدمتگزاری به مردم نیست،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۳ ـ ۲۰۵.</ref> از کارگزاران نظام می‌خواست ضمن اجرای احکام و دستورهای اسلامی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۸۵.</ref> خدمت خالصانه و بی‌منت به مردم را که از دستورهای مهم دینی و مایه حفظ نظام اسلامی است، فراموش نکنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۹۶؛ ۱۶/۲۴ و ۱۹/۱۶۴؛ ۲۰/۵۴.</ref> ایشان همچنین از مسئولان می‌خواست که مردم را در همه امور مملکت مشارکت دهند، به طوری که مردم خود را به طور مستقیم تأثیرگزار در امور کشور بدانند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۵۵.</ref> زیرا دلگرم‌کردن ملت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۶ ـ ۱۸.</ref> و ایجاد دولت خدمتگزار از مهم‌ترین وظایف مسئولان نظام است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۷۰؛ ۱۸/۵۹ و ۲۰/۱۲۶.</ref> ایشان خطاب به مسئولان و وزرا بر عمل به تعهدات تأکید می‌کرد و از آنان می‌خواست برای فراهم‌آوردن آنچه منجر به تکامل و شکوفایی کشور می‌شود بکوشند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۳.</ref> توصیه جدی امام‌خمینی به مسئولان، مراقبت [[هوای نفس]] و خودخواهی، جلوگیری از تعصبات بی‌جا و تمایل نداشتن به حکومت صرف به‌جای خدمت‌گزاری بود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴۵.</ref> و به آنان درباره [[غرور]] ناشی از قدرت و ریاست هشدار می‌داد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۳ و ۱۹/۲۴۹؛ شفائی، حکومت مردم‌سالاری دینی، ۹۵.</ref> چنان‌که آنان را به [[تواضع]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۵۶.</ref> [[صبر]] و [[استقامت]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۶۷۷ ـ ۶۷۸.</ref> قانون‌گرایی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۱۴.</ref> نظم،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۳، ۴۲، ۱۳۵ و ۴۷۸ ـ ۴۸۰.</ref> تلاش برای خدمت به اسلام و تقویت دین <ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۲۹ و ۱۹/۳۶۷.</ref> و جلب [[رضا|رضایت الهی]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۱۲ ـ ۵۱۳ و ۱۶/۳۱۲.</ref> سفارش می‌کرد. ایشان با اشاره به امانت‌بودن نظام و مملکت اسلامی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۹۱ و ۳۵۹.</ref> از مسئولان می‌خواست در حفظ و اعتلای این نظام کوشا باشند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۹۱، ۳۶۰؛ ۱۳/۶۳ و ۱۹/۱۷۳.</ref> زیرا آبروی اسلام و نظام اسلامی در گروی رفتار و گفتار کارگزاران آن نظام است و خدشه واردکردن به اسلام جرمی نابخشودنی است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۰۷ ـ ۴۰۸ و ۵۱۲.</ref> ایشان بی‌تقواییِ متصدیان امور مملکت،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۲۳.</ref> قدرت‌طلبی و مال‌طلبی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۳.</ref> تأویل غلط از خواسته‌های مردم،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۹۸.</ref> ضعف مدیریت و تصدی امور به دست افراد نالایق <ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۷.</ref> و بی‌عدالتی حکومت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۵۲۵.</ref> را از آسیب‌های مسئولیت‌های نظام و مسئولان می‌دانست و خاطرنشان می‌کرد سرگرم‌شدن مسئولان به درگیری‌های سیاسی و [[غفلت]] از مشکلات مردم،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۲.</ref> باندبازی و [[گزینش|گزینش‌های]] رابطه‌ای در انتخاب [[دولت‌مردان]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۷ و ۳۶۷.</ref> دخالت قوا در کار یکدیگر،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۱۷.</ref> اختلاف در سران مملکت و ناهماهنگی آنان <ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۲۳ و ۴۴۲.</ref> صدمات زیادی به [[انقلاب اسلامی|انقلاب]] وارد می‌کند. هم‌چنین ایشان خواستار ممانعت از نفوذ افراد فاسد به صدر مملکت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۲۵ و ۱۹/۱۵۷.</ref> و جلوگیری از روی‌کارآمدن کسانی که در گذشته وزارت ستمگران و [[طاغوت]] را به عهده داشتند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۷۶ ـ ۴۷۷.</ref> بود.
امام‌خمینی با توجه به آموزه‌های دینی ازجمله توجه به امور مردم<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۶۴.</ref> و رعایت حقوق ملت<ref>نهج البلاغه، خ۲۰۷، ۳۰۸–۳۰۹.</ref> و با یادآوری رنج‌ها و سختی‌های فراوانی که مردم ایران برای برپایی [[حکومت اسلامی]] تحمل کرده‌اند، کارگزاران نظام را مرهون ملت و مردم را ولیّ‌نعمت مسئولان می‌دانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۴–۲۵ و ۲۱/۴۱۲.</ref> و با توجه به این نکته که حکومت در [[اسلام]]، چیزی جز خدمتگزاری به مردم نیست،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۳–۲۰۵.</ref> از کارگزاران نظام می‌خواست ضمن اجرای احکام و دستورهای اسلامی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۸۵.</ref> خدمت خالصانه و بی‌منت به مردم را که از دستورهای مهم دینی و مایه حفظ نظام اسلامی است، فراموش نکنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۹۶؛ ۱۶/۲۴ و ۱۹/۱۶۴؛ ۲۰/۵۴.</ref> ایشان همچنین از مسئولان می‌خواست که مردم را در همه امور مملکت مشارکت دهند، به طوری که مردم خود را به‌طور مستقیم تأثیرگزار در امور کشور بدانند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۵۵.</ref> زیرا دلگرم‌کردن ملت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۶–۱۸.</ref> و ایجاد دولت خدمتگزار از مهم‌ترین وظایف مسئولان نظام است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۷۰؛ ۱۸/۵۹ و ۲۰/۱۲۶.</ref> ایشان خطاب به مسئولان و وزرا بر عمل به تعهدات تأکید می‌کرد و از آنان می‌خواست برای فراهم‌آوردن آنچه منجر به تکامل و شکوفایی کشور می‌شود بکوشند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۳.</ref> توصیه جدی امام‌خمینی به مسئولان، مراقبت [[هوای نفس]] و خودخواهی، جلوگیری از تعصبات بی‌جا و تمایل نداشتن به حکومت صرف به‌جای خدمت‌گزاری بود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴۵.</ref> و به آنان دربارهٔ [[غرور]] ناشی از قدرت و ریاست هشدار می‌داد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۳ و ۱۹/۲۴۹؛ شفائی، حکومت مردم‌سالاری دینی، ۹۵.</ref> چنان‌که آنان را به [[تواضع]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۵۶.</ref> [[صبر]] و [[استقامت]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۶۷۷–۶۷۸.</ref> قانون‌گرایی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۱۴.</ref> نظم،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۳، ۴۲، ۱۳۵ و ۴۷۸–۴۸۰.</ref> تلاش برای خدمت به اسلام و تقویت دین<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۲۹ و ۱۹/۳۶۷.</ref> و جلب [[رضا|رضایت الهی]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۱۲–۵۱۳ و ۱۶/۳۱۲.</ref> سفارش می‌کرد. ایشان با اشاره به امانت‌بودن نظام و مملکت اسلامی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۹۱ و ۳۵۹.</ref> از مسئولان می‌خواست در حفظ و اعتلای این نظام کوشا باشند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۹۱، ۳۶۰؛ ۱۳/۶۳ و ۱۹/۱۷۳.</ref> زیرا آبروی اسلام و نظام اسلامی در گروی رفتار و گفتار کارگزاران آن نظام است و خدشه واردکردن به اسلام جرمی نابخشودنی است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۰۷–۴۰۸ و ۵۱۲.</ref> ایشان بی‌تقواییِ متصدیان امور مملکت،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۲۳.</ref> قدرت‌طلبی و مال‌طلبی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۳.</ref> تأویل غلط از خواسته‌های مردم،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۹۸.</ref> ضعف مدیریت و تصدی امور به دست افراد نالایق<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۷.</ref> و بی‌عدالتی حکومت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۵۲۵.</ref> را از آسیب‌های مسئولیت‌های نظام و مسئولان می‌دانست و خاطرنشان می‌کرد سرگرم‌شدن مسئولان به درگیری‌های سیاسی و [[غفلت]] از مشکلات مردم،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۲.</ref> باندبازی و [[گزینش]]‌های رابطه‌ای در انتخاب [[دولت‌مردان]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۷ و ۳۶۷.</ref> دخالت قوا در کار یکدیگر،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۱۷.</ref> اختلاف در سران مملکت و ناهماهنگی آنان<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۲۳ و ۴۴۲.</ref> صدمات زیادی به [[انقلاب اسلامی|انقلاب]] وارد می‌کند. هم‌چنین ایشان خواستار ممانعت از نفوذ افراد فاسد به صدر مملکت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۲۵ و ۱۹/۱۵۷.</ref> و جلوگیری از روی‌کارآمدن کسانی که در گذشته وزارت ستمگران و [[طاغوت]] را به عهده داشتند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۷۶–۴۷۷.</ref> بود.


امام‌خمینی در زمینه [[سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران|سیاست خارجی]] کشور نیز با تأکید بر رعایت شعار نه شرقی نه غربی، رویگردانی مسئولان از این سیاست را به منزله خیانت به رسول خدا(ع)، ائمه اطهار(ع)، نابودی ملت و همه کشورهای اسلامی تلقی می‌کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۹.</ref> و به مسئولان نظام هشدار می‌داد از برقراری ارتباط با متجاوزان خشنود و از قطع ارتباط با آنان رنجور نشوند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۲۸.</ref>
امام‌خمینی در زمینه [[سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران|سیاست خارجی]] کشور نیز با تأکید بر رعایت شعار نه شرقی نه غربی، رویگردانی مسئولان از این سیاست را به منزله خیانت به رسول خدا (ع)، ائمه اطهار (ع)، نابودی ملت و همه کشورهای اسلامی تلقی می‌کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۹.</ref> و به مسئولان نظام هشدار می‌داد از برقراری ارتباط با متجاوزان خشنود و از قطع ارتباط با آنان رنجور نشوند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۲۸.</ref>


{{ببینید|سیاست خارجی}}
{{ببینید|سیاست خارجی}}
==اسوه‌های مسئولیت==
[[سنت]] و روش پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصوم(ع) در کنار [[وحی]]، یکی از مهم‌ترین منابع فکری مؤثر در شکل‌گیری شخصیت [[امام‌خمینی]] و مبنای عمل ایشان در تمام زمینه‌ها بود. ایشان پیش از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، کمال مطلوب خود را ایجاد یک حکومت اسلامی با الگوگرفتن از دوران حکومت پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) اعلام می‌کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۷۲ و ۴/۳۳۴.</ref> و پس از پیروزی پیامبر(ص) را در تمام ابعاد علمی و اخلاقی، اسوه معرفی می‌کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۱۹.</ref> و تمسک به [[ولایت امام‌علی(ع)]] را در پیروی از اهداف آن حضرت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۵۵.</ref> و الگوگرفتن از سیره و روش آن بزرگوار در تمامی عرصه‌ها و صحنه‌ها<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۳.</ref> می‌دانست و در مواقع حساس و تصمیم‌گیری‌های مهم به شیوه و مشی عملی ایشان استناد می‌کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۲۳ و ۱۷/۲۷۴.</ref>


{{ببینید|علی‌بن‌ابی‌طالب، امیرالمؤمنین(ع)}}
== اسوه‌های مسئولیت ==
[[سنت]] و روش پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصوم (ع) در کنار [[وحی]]، یکی از مهم‌ترین منابع فکری مؤثر در شکل‌گیری شخصیت [[امام‌خمینی]] و مبنای عمل ایشان در تمام زمینه‌ها بود. ایشان پیش از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، کمال مطلوب خود را ایجاد یک حکومت اسلامی با الگوگرفتن از دوران حکومت پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین علی (ع) اعلام می‌کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۷۲ و ۴/۳۳۴.</ref> و پس از پیروزی پیامبر (ص) را در تمام ابعاد علمی و اخلاقی، اسوه معرفی می‌کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۱۹.</ref> و تمسک به [[ولایت امام‌علی(ع)]] را در پیروی از اهداف آن حضرت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۵۵.</ref> و الگوگرفتن از سیره و روش آن بزرگوار در تمامی عرصه‌ها و صحنه‌ها<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۳.</ref> می‌دانست و در مواقع حساس و تصمیم‌گیری‌های مهم به شیوه و مشی عملی ایشان استناد می‌کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۲۳ و ۱۷/۲۷۴.</ref>
 
{{ببینید|علی‌بن‌ابی‌طالب، امیرالمؤمنین (ع)}}


امام‌خمینی [[سلمان فارسی]] را کارگزار نمونه صدر اسلام و مظهر [[ساده‌زیستی]] و پرهیز از [[دنیاطلبی]] معرفی می‌کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۱۳.</ref> و [[مالک اشتر]] را پرورش‌یافته [[تربیت]] صحیح اسلامی می‌شمرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۲۵.</ref> و او را که شخصیتی چندوجهی داشت و علاوه بر فرماندهی لشکر، [[امام‌جمعه]] و جماعت نیز بود، ستایش می‌کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۲۵؛ ۱۴/۱۸ ـ ۱۹.</ref> از نگاه ایشان، بی‌آلایشی و مردمی‌بودن مالک اشتر،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۲۹.</ref> [[عدالت|عدالت‌محوری]] و پرهیز او از تعدی و [[ظلم]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۶۸.</ref> باید سرمشق کارگزاران نظام اسلامی قرار گیرد.
امام‌خمینی [[سلمان فارسی]] را کارگزار نمونه صدر اسلام و مظهر [[ساده‌زیستی]] و پرهیز از [[دنیاطلبی]] معرفی می‌کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۱۳.</ref> و [[مالک اشتر]] را پرورش‌یافته [[تربیت]] صحیح اسلامی می‌شمرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۲۵.</ref> و او را که شخصیتی چندوجهی داشت و علاوه بر فرماندهی لشکر، [[امام‌جمعه]] و جماعت نیز بود، ستایش می‌کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۲۵؛ ۱۴/۱۸–۱۹.</ref> از نگاه ایشان، بی‌آلایشی و مردمی‌بودن مالک اشتر،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۲۹.</ref> [[عدالت|عدالت‌محوری]] و پرهیز او از تعدی و [[ظلم]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۶۸.</ref> باید سرمشق کارگزاران نظام اسلامی قرار گیرد.


امام‌خمینی همچنین زندگی و راه و روش برخی از کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران را می‌ستود؛ ازجمله [[محمدعلی رجایی]]، نخست‌وزیر وقت را با اوصاف [[ساده‌زیستی|ساده‌زیست]]، مردمی، خدمتگزار به مردم،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۲۲ ـ ۱۲۳.</ref> فردی که [[عقل]] او بیش از [[علم]] اوست،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۶۱.</ref> [[تعهد|متعهد]] و [[معلم]] عملی اخلاق <ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۷۷.</ref> و کسی که قدرت نتوانست در او تأثیر بگذارد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۲۴.</ref> معرفی کرده‌است. ایشان [[محمدجواد باهنر]]، نخست‌وزیر وقت را نیز معلم و دانشمند متعهدی می‌دانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۷۷.</ref> که بیش از بیست سال به همراه رجایی با قدرت‌های فاسد مبارزه کرده‌است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۳۵.</ref> همچنین [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، [[رئیس دیوان عالی کشور]] را فردی لایق، کارآمد در راه تحقق اهداف اسلامی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۷۶ و ۱۴/۵۱۸.</ref> متعهد، [[مجتهد]]، متدین، علاقه‌مند به اسلام،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۱۹.</ref> به مثابه یک ملت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۸.</ref> و مظلوم<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۱۵ و ۵۱۸.</ref> شمرده‌است؛ نیز [[مصطفی چمران]] وزیر دفاع وقت را دارای عقیده پاک و خالص، بدون وابستگی به دسته‌جات و گروه‌های سیاسی می‌شناخت و او را متعهد به اهداف بزرگ الهی، سرباز پرافتخار اسلام و مجاهد بیداری می‌شمرد که با نور معرفت و ارتباط با خدا، قدم در زندگی گذاشت و در راه خدا [[جهاد]] کرد و به [[شهادت]] رسید و شرف را بیمه کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۷۸.</ref>  
امام‌خمینی همچنین زندگی و راه و روش برخی از کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران را می‌ستود؛ ازجمله [[محمدعلی رجایی]]، نخست‌وزیر وقت را با اوصاف [[ساده‌زیستی|ساده‌زیست]]، مردمی، خدمتگزار به مردم،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۲۲–۱۲۳.</ref> فردی که [[عقل]] او بیش از [[علم]] اوست،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۶۱.</ref> [[تعهد|متعهد]] و [[معلم]] عملی اخلاق<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۷۷.</ref> و کسی که قدرت نتوانست در او تأثیر بگذارد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۲۴.</ref> معرفی کرده‌است. ایشان [[محمدجواد باهنر]]، نخست‌وزیر وقت را نیز معلم و دانشمند متعهدی می‌دانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۷۷.</ref> که بیش از بیست سال به همراه رجایی با قدرت‌های فاسد مبارزه کرده‌است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۳۵.</ref> همچنین [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، [[رئیس دیوان عالی کشور]] را فردی لایق، کارآمد در راه تحقق اهداف اسلامی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۷۶ و ۱۴/۵۱۸.</ref> متعهد، [[مجتهد]]، متدین، علاقه‌مند به اسلام،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۱۹.</ref> به مثابه یک ملت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۸.</ref> و مظلوم<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۱۵ و ۵۱۸.</ref> شمرده‌است؛ نیز [[مصطفی چمران]] وزیر دفاع وقت را دارای عقیده پاک و خالص، بدون وابستگی به دسته‌جات و گروه‌های سیاسی می‌شناخت و او را متعهد به اهداف بزرگ الهی، سرباز پرافتخار اسلام و مجاهد بیداری می‌شمرد که با نور معرفت و ارتباط با خدا، قدم در زندگی گذاشت و در راه خدا [[جهاد]] کرد و به [[شهادت]] رسید و شرف را بیمه کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۷۸.</ref>


{{ببینید|محمدعلی رجایی|محمدجواد باهنر|سیدمحمد بهشتی|مصطفی چمران}}
{{ببینید|محمدعلی رجایی|محمدجواد باهنر|سیدمحمد بهشتی|مصطفی چمران}}
==شیوه برخورد با مسئولان خطاکار==
 
== شیوه برخورد با مسئولان خطاکار ==
[[امام‌خمینی]] در مواجهه با خطای کارگزاران و مسئولان نظام اسلامی، با توجه به نوع خطا، جایگاه کارگزار مورد نظر، شرایط و اقتضای فضای کشور و سطح و میزان تأثیر لغزشِ صورت‌گرفته در جامعه، به صورتی عالمانه، هدفمند و مدیریت‌شده برخورد می‌کرد. اصل مهم و محوری در دیدگاه ایشان، علاوه بر [[مصلحت]] اسلام و نظام که آن را مقدم بر مصلحت همه اشخاص می‌دانست،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۶۷.</ref> عمل به [[وظیفه]]، چشم‌پوشی نکردن از خطاهای مسئولان و دست‌برنداشتن از حق<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۳۲.</ref> بود.
[[امام‌خمینی]] در مواجهه با خطای کارگزاران و مسئولان نظام اسلامی، با توجه به نوع خطا، جایگاه کارگزار مورد نظر، شرایط و اقتضای فضای کشور و سطح و میزان تأثیر لغزشِ صورت‌گرفته در جامعه، به صورتی عالمانه، هدفمند و مدیریت‌شده برخورد می‌کرد. اصل مهم و محوری در دیدگاه ایشان، علاوه بر [[مصلحت]] اسلام و نظام که آن را مقدم بر مصلحت همه اشخاص می‌دانست،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۶۷.</ref> عمل به [[وظیفه]]، چشم‌پوشی نکردن از خطاهای مسئولان و دست‌برنداشتن از حق<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۳۲.</ref> بود.


امام‌خمینی در برابر خطای کارگزاران، در مواردی نخست با بیان صفات خوبِ آن شخص، بر لزوم حفظ آن ویژگی‌ها و علاقه و احساس شخصی خود به آن شخص تأکید می‌کرد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۳۶ و ۲۱/۲۰.</ref> سپس به تناسب موقعیتِ شخص خطاکار و خطای صورت‌گرفته، وی را به درک شرایط حساس کشور و مردم و لزوم [[مشورت]] با اشخاص صالح و مسئولان رده‌بالای نظام در تصمیم‌گیری‌های تأثیرگذار فرامی‌خواند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۵۴؛ ۲۰/۱۳۶ و ۲۱/۱۲۳.</ref> ایشان مسئولان را به کوتاه‌بودن عمر توجه می‌داد و به مبارزه با [[هوای نفسانی|هواهای نفسانی]] و خواسته‌های شیطانی و [[توبه]] و بازگشت به سوی خداوند دعوت می‌کرد و می‌خواست که به نصیحت‌ها توجه کنند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۹۱ ـ ۴۹۳.</ref> همچنین گاهی در کنار اشاره به نقاط ضعف و بیان مصادیق لغزش کارگزارِ خطاکار، راهکارهای برون‌رفت از مشکلات را نیز بیان کرده‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۳۶ ـ ۱۳۷.</ref>
امام‌خمینی در برابر خطای کارگزاران، در مواردی نخست با بیان صفات خوبِ آن شخص، بر لزوم حفظ آن ویژگی‌ها و علاقه و احساس شخصی خود به آن شخص تأکید می‌کرد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۳۶ و ۲۱/۲۰.</ref> سپس به تناسب موقعیتِ شخص خطاکار و خطای صورت‌گرفته، وی را به درک شرایط حساس کشور و مردم و لزوم [[مشورت]] با اشخاص صالح و مسئولان رده‌بالای نظام در تصمیم‌گیری‌های تأثیرگذار فرامی‌خواند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۵۴؛ ۲۰/۱۳۶ و ۲۱/۱۲۳.</ref> ایشان مسئولان را به کوتاه‌بودن عمر توجه می‌داد و به مبارزه با [[هوای نفسانی|هواهای نفسانی]] و خواسته‌های شیطانی و [[توبه]] و بازگشت به سوی خداوند دعوت می‌کرد و می‌خواست که به نصیحت‌ها توجه کنند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۹۱–۴۹۳.</ref> همچنین گاهی در کنار اشاره به نقاط ضعف و بیان مصادیق لغزش کارگزارِ خطاکار، راهکارهای برون‌رفت از مشکلات را نیز بیان کرده‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۳۶–۱۳۷.</ref>
==پانویس==
 
== پانویس ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
==منابع==  
 
== منابع ==
{{منابع|۲}}
{{منابع|۲}}
* قرآن کریم.
* قرآن کریم.
* آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب؛ درآمدی بر جامعه‌شناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گل‌محمدی و محمد ابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نشر نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
* آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب؛ درآمدی بر جامعه‌شناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گل‌محمدی و محمد ابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نشر نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
* آذرنوش، آذرتاش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، تهران، نی، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش.
* آذرنوش، آذرتاش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، تهران، نی، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش.
* ابن‌ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
* ابن‌ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
* ابن‌اثیر، علی‌بن‌محمد، اسدالغابۀ فی معرفۀ الصحابه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
* ابن‌اثیر، علی‌بن‌محمد، اسدالغابهٔ فی معرفهٔ الصحابه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
* ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
* ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
* ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویه(ص)، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
* ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویه (ص)، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب سنة و الادب، قم، مرکز الغدیر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب سنة و الادب، قم، مرکز الغدیر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
* انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
* اوری، پیتر، تاریخ ایران کمبریج (قسمت دوم)، ترجمه تیمور قادری، تهران، مهتاب، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
* آوری، پیتر، تاریخ ایران کمبریج (قسمت دوم)، ترجمه تیمور قادری، تهران، مهتاب، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
* برزگر، ابراهیم، تاریخ تحول دولت در اسلام و ایران، تهران، سمت، چاپ چهارم، ۱۳۸۳ش.
* برزگر، ابراهیم، تاریخ تحول دولت در اسلام و ایران، تهران، سمت، چاپ چهارم، ۱۳۸۳ش.
* بشارتی، علی‌محمد، ۵۷ سال اسارت، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* بشارتی، علی‌محمد، ۵۷ سال اسارت، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* پرویز، عباس، تاریخ سرزمین ایران، تهران، نگاه، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* پرویز، عباس، تاریخ سرزمین ایران، تهران، نگاه، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* پیرنیا، حسن و عباس اقبال آشتیانی، تاریخ کامل ایران، تهران، شهرزاد، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* پیرنیا، حسن و عباس اقبال آشتیانی، تاریخ کامل ایران، تهران، شهرزاد، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* جمشیدی، محمدحسین، مبانی و تاریخ اندیشه نظامی در ایران، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
* جمشیدی، محمدحسین، مبانی و تاریخ اندیشه نظامی در ایران، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
* حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
* حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
* حسن‌ابراهیم، حسن، تاریخ سیاسی در اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، جاویدان، چاپ نهم، ۱۳۷۶ش.
* حسن‌ابراهیم، حسن، تاریخ سیاسی در اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، جاویدان، چاپ نهم، ۱۳۷۶ش.
* حیدری، محمد، فساد و اختناق در ایران، تهران، اطلاعات، ۱۳۵۷ش.
* حیدری، محمد، فساد و اختناق در ایران، تهران، اطلاعات، ۱۳۵۷ش.
* دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
* دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
* زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهرکلام، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۹ش.
* زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهرکلام، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۹ش.
* سعادتمند، رسول، وظایف مسئولین، شورا، انجمن‌های اسلامی از دیدگاه امام‌خمینی، قم، تسنیم، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
* سعادتمند، رسول، وظایف مسئولین، شورا، انجمن‌های اسلامی از دیدگاه امام‌خمینی، قم، تسنیم، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
* شعبانی، رضا، کتاب ایران، گزیده تاریخ ایران، تهران، انتشارات بین المللی المهدی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* شعبانی، رضا، کتاب ایران، گزیده تاریخ ایران، تهران، انتشارات بین‌المللی المهدی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* شفائی، حسین، حکومت مردم‌سالاری دینی، قم، چابخانه امیر، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
* شفائی، حسین، حکومت مردم‌سالاری دینی، قم، چابخانه امیر، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
* صدوق، محمدبن‌علی، الخصال، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
* صدوق، محمدبن‌علی، الخصال، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
* طلوعی، محمود، بازنگری تاریخ ایران از عهد باستان تا امروز، تهران، انتشارات تهران، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
* طلوعی، محمود، بازنگری تاریخ ایران از عهد باستان تا امروز، تهران، انتشارات تهران، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
* عمید، حسن، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ هفدهم، ۱۳۷۹ش.
* عمید، حسن، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ هفدهم، ۱۳۷۹ش.
* کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* گروهی از نویسندگان، حکومت علوی، کارگزاران، قم، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* گروهی از نویسندگان، حکومت علوی، کارگزاران، قم، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* مزینانی، محمدصادق، ماهیت حکومت نبوی، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* مزینانی، محمدصادق، ماهیت حکومت نبوی، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* معینی، مریم، اخلاق کارگزاران در نظام اقتصادی و اجتماعی اسلام بر اساس اندیشه‌های امام‌خمینی، چاپ‌شده در مجموعه مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه‌های اقتصادی امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
* معینی، مریم، اخلاق کارگزاران در نظام اقتصادی و اجتماعی اسلام بر اساس اندیشه‌های امام‌خمینی، چاپ‌شده در مجموعه مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه‌های اقتصادی امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
*  منتظرالقائم، اصغر و زهرا سلیمانی، توسعه و تمدن‌سازی در حکومت‌های دینی، مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، شماره ۲۴، ۱۳۸۸ش.
*  منتظرالقائم، اصغر و زهرا سلیمانی، توسعه و تمدن‌سازی در حکومت‌های دینی، مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، شماره ۲۴، ۱۳۸۸ش.
* نوایی، علی‌اکبر، تصویری از کارگزاری در نظام اسلامی و بایدهای اخلاقی آن، مجله پژوهش‌های اجتماعی اسلامی (اندیشه حوزه)، شماره۴۳ ـ ۴۴، ۱۳۸۲ش.
* نوایی، علی‌اکبر، تصویری از کارگزاری در نظام اسلامی و بایدهای اخلاقی آن، مجله پژوهش‌های اجتماعی اسلامی (اندیشه حوزه)، شماره۴۳–۴۴، ۱۳۸۲ش.
* نوذری، عزت‌الله، تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت، تهران، خجسته، ۱۳۸۰ش.
* نوذری، عزت‌الله، تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت، تهران، خجسته، ۱۳۸۰ش.
* نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق. نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق. نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* واعظی، احمد، حکومت اسلامی، قم، دفتر تألیف و نشر متون درسی حوزه، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
* واعظی، احمد، حکومت اسلامی، قم، دفتر تألیف و نشر متون درسی حوزه، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
{{پایان}}
{{پایان}}
== پیوند به بیرون ==
== پیوند به بیرون ==
*حمیدرضا خرمی_فاطمه میرعباسی، [https://books.khomeini.ir/books/10009/292/ مسئولان و کارگزاران]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۹، ص۲۹۲-۳۰۱.
* حمیدرضا خرمی_فاطمه میرعباسی، [https://books.khomeini.ir/books/10009/292/ مسئولان و کارگزاران]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۹، ص۲۹۲–۳۰۱.
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های جلد نهم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد نهم دانشنامه]]
۲۱٬۱۶۱

ویرایش