۲۱٬۱۸۸
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
}} | }} | ||
''' | '''امامحسن مجتبی (ع)'''، زندگی، جایگاه و نقش امام دوم (ع). | ||
== معرفی اجمالی == | == معرفی اجمالی == | ||
امام ابومحمد، حسنبنعلی (ع)، فرزند [[ | امام ابومحمد، حسنبنعلی (ع)، فرزند [[امام علی(ع)|علیبنابیطالب(ع)]] و [[فاطمه(س)]] دختر [[رسول خدا(ص)]]، ملقب به مجتبی، زکیّ، بَرّ، تقی، طیب، سبط و سید است.<ref>ابنشهرآشوب ۴/۲۹؛ ار بلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۴۱–۱۴۲.</ref> آن حضرت در نیمه رمضان سال سوم هجری در [[مدینه]] متولد شد<ref>مفید، الارشاد، ۲/۵؛ ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۶۸۷.</ref> و هفت سال و چند ماه از عمر خود را با جدّ و نیز مادر خود بود<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۵۷؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۷۶–۷۷، ۱۲۲–۱۲۳ و ۱۳۸.</ref> و نزدیک به ۳۷ سال با پدر خویش زندگی کرد که ۲۵ سال آن با خلافت خلفای سهگانه همزمان بود. دوره [[امامت]] ایشان پس از [[شهادت]] پدر خود حدود ده سال بود.<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۸.</ref> | ||
== جایگاه == | == جایگاه == | ||
امامحسن (ع) دارای مقامات و کمالات معنوی فراوان است؛ ازجمله ایشان در شمار [[اهل بیت | امامحسن (ع) دارای مقامات و کمالات معنوی فراوان است؛ ازجمله ایشان در شمار [[اهل بیت(ع)|اهل بیت پیامبر (ص)]] است و [[آیه تطهیر]] که دلالت بر [[عصمت]] و عظمت [[اصحاب کسا]] دارد،<ref>احزاب ۳۳.</ref> آن امام را دربر میگیرد<ref>کلینی، الکافی، ۱/۲۸۷؛ مفید، الارشاد، ۲/۸؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۲/۴۱۶؛ واحدی، اسباب نزول القرآن، ۳۶۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|اهل بیت (ع)}}. ایشان در [[مباهله]] پیامبر اکرم (ص) با [[مسیحیان نجران]] همراه حضرت بود.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۸۷.</ref> ایشان بسیار مورد توجه و علاقه پیامبر (ص) بود<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۳–۲۵۵.</ref>؛ چنانکه پس از تولد ایشان، پیامبر (ص) در گوش ایشان [[اذان]] و [[اقامه]] گفت<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ۲/۲۵؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۳۷.</ref> و نام «حسن» را برای وی انتخاب کرد.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۵.</ref> | ||
پیامبر (ص) از همان آغاز بر آن بود که جایگاه حسن (ع) را به مردم بنمایاند و در مواقع مهم ایشان را به همراه داشت،<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۶.</ref> در حضور جمعیت به او ابراز علاقه میکرد،<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۰، ۲۴–۲۵.</ref> او را سید و آقا<ref>متقی هندی، کنز العمال، ۷/۲۶.</ref> و سرور جوانان | پیامبر (ص) از همان آغاز بر آن بود که جایگاه حسن (ع) را به مردم بنمایاند و در مواقع مهم ایشان را به همراه داشت،<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۶.</ref> در حضور جمعیت به او ابراز علاقه میکرد،<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۰، ۲۴–۲۵.</ref> او را سید و آقا<ref>متقی هندی، کنز العمال، ۷/۲۶.</ref> و سرور جوانان بهشت<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۰؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۱.</ref> میخواند و دوستی و دشمنی وی و برادرش [[امام حسین(ع)|حسین(ع)]] را دوستی و دشمنی با خود میدانست.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۲۶۴.</ref> | ||
امامحسن (ع) بسیار مورد توجه پدر خود علی (ع) بود؛ چنانکه حسن (ع) را به | امامحسن (ع) بسیار مورد توجه پدر خود علی (ع) بود؛ چنانکه حسن (ع) را به یحییبنزکریا و داشتن [[علم الهی]] در کودکی تشبیه کرد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۲۶.</ref> علی (ع) پس از بازگشت از [[صفین]] وصیتنامهای برای فرزند نوشت که در آن فرزند خود را به [[تقوا]]، [[دعا]]، مطالعه و پندگرفتن از تاریخ و شناخت زمانه خویش توجه داد.<ref>نهج البلاغه، ن۳۱، ۴۰۹–۴۱۰.</ref> امامحسن (ع) نزد دیگر صحابه پیامبر (ص) نیز از جایگاهی شایسته و ممتاز برخوردار بود.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۸–۲۵۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۲۲–۳۳۳.</ref> | ||
== ویژگیها == | == ویژگیها == | ||
[[امامخمینی]] نیز که امامحسن (ع) را سبط اکبر پیامبر (ص) خوانده،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۵۸.</ref> یکی از معانی «حمله عرش» در [[قرآن]]<ref>غافر، ۷.</ref> را حاملان علم و دانش شمرده و احتمال دادهاست که مراد از [[عرش خدا]]، علم فعلی حق و | [[امامخمینی]] نیز که امامحسن (ع) را سبط اکبر پیامبر (ص) خوانده،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۵۸.</ref> یکی از معانی «حمله عرش» در [[قرآن]]<ref>غافر، ۷.</ref> را حاملان علم و دانش شمرده و احتمال دادهاست که مراد از [[عرش خدا]]، علم فعلی حق و [[مقام ولایت کبرا]] باشد و چهار نفر از [[پیامبران]] گذشته و چهار نفر از افراد کامل امت اسلامی شامل رسول خدا (ص)، امامعلی (ع)، امامحسن (ع) و امامحسین (ع) حاملان آن باشند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۷۳.</ref> همچنین ایشان با استناد به روایات بر آن است که مراد از شبهای دهگانه در آیه «وَ لَیالٍ عَشْرٍ»<ref>الفجر، ۲.</ref> و سوگندخوردن قرآن به عظمت شبها، امامحسن مجتبی (ع) تا [[امامحسن عسکری(ع)]] است و فرشتگان در [[شب قدر]] بر همه امامان (ع) ازجمله امامحسن (ع) نازل میشوند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۳۰.</ref> ایشان، امامحسن (ع) را از اصحاب پیامبر (ص) خوانده<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۱۲.</ref> و تصریح کردهاست آن حضرت مانند دیگر امامان (ع) دارای ولایت کلی (تکوینی) و تشریعی بود<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۵۳؛ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۵.</ref>؛ چنانکه از آن حضرت به خلیفه خدا، حجت بر خلق و از ائمه نیکوکار و نیکروش و نیکومنش یاد کردهاست.<ref>امامخمینی، توضیح المسائل، ۹۷.</ref> | ||
امامخمینی به استناد روایات<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۳/۳۹۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۲۹۱.</ref> یادآور شدهاست پیامبر (ص)، حسن (ع) و حسین (ع) را در همه حالات چه قیام کنند و چه بنشینند، ولیّ و امام و پیشوای بر امت خود شمردهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۵.</ref> و بدون باور به امامت ائمه (ع) به معنای [[ولایت الهی]] آنان (ازجمله امامحسن (ع))، نماز گرچه با همه ضوابط آن انجام گیرد، قابل پذیرش نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۵.</ref> امامخمینی از خطاب امامعلی (ع) به امامحسن (ع) و امامحسین (ع) در وصیت خود پس از ضربتخوردن در نوزدهم | امامخمینی به استناد روایات<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۳/۳۹۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۲۹۱.</ref> یادآور شدهاست پیامبر (ص)، حسن (ع) و حسین (ع) را در همه حالات چه قیام کنند و چه بنشینند، ولیّ و امام و پیشوای بر امت خود شمردهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۵.</ref> و بدون باور به امامت ائمه (ع) به معنای [[ولایت الهی]] آنان (ازجمله امامحسن (ع))، [[نماز]] گرچه با همه ضوابط آن انجام گیرد، قابل پذیرش نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۵.</ref> [[امامخمینی]] از خطاب امامعلی (ع) به امامحسن (ع) و امامحسین (ع) در وصیت خود پس از ضربتخوردن در نوزدهم ماه رمضان<ref>نهج البلاغه، ن۴۷، ۴۴۶.</ref> استفاده کردهاست که آن دو بسیار مورد علاقه امیرالمؤمنین (ع) بودهاند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۰.</ref> ایشان به استناد روایتی،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۴/۲۳۹.</ref> روز دوشنبه را متعلق به امامحسن (ع) و امامحسین (ع) دانسته و شایسته شمرده که برای در امانماندن از شر [[شیطان]] در تعقیب نماز این روز، به آن دو بزرگوار [[توسل]] جسته شود.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹.</ref> | ||
امامحسن (ع) به جد خود پیامبر (ص) از نظر ظاهری شباهت بسیار داشت<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۳۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۱/۱۶۱.</ref> و خلق و خوی ایشان نیز شبیه پیامبر (ص) بود.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۵۱/۱۶۱.</ref> ایشان از کودکی و نوجوانی اهل فضل و دانش بود،<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۰ و ۱۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۲۶.</ref> از کودکی در مجلس پیامبر (ص) حاضر میشد و گفتههای جد خود را برای مادرش فاطمه (س) نقل میکرد.<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۷–۸.</ref> ایشان از جوانی پارسا و عبادتپیشه بود.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۷۰؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۳.</ref> امامخمینی از یکسو تربیتشدگان خانه کوچک فاطمه (ع) را تجلی تمام قدرت حقتعالی شمرده<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۷.</ref> و از سوی دیگر، با استناد به منابع روایی<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۳۹؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱/۳۵۴.</ref> یادآور شدهاست رنگ امامحسن (ع) در وقت [[عبادت]] از | امامحسن (ع) به جد خود پیامبر (ص) از نظر ظاهری شباهت بسیار داشت<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۳۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۱/۱۶۱.</ref> و خلق و خوی ایشان نیز شبیه پیامبر (ص) بود.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۵۱/۱۶۱.</ref> ایشان از کودکی و نوجوانی اهل فضل و دانش بود،<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۰ و ۱۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۲۶.</ref> از کودکی در مجلس پیامبر (ص) حاضر میشد و گفتههای جد خود را برای مادرش فاطمه (س) نقل میکرد.<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۷–۸.</ref> ایشان از جوانی پارسا و عبادتپیشه بود.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۷۰؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۳.</ref> امامخمینی از یکسو تربیتشدگان خانه کوچک فاطمه (ع) را تجلی تمام قدرت حقتعالی شمرده<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۷.</ref> و از سوی دیگر، با استناد به منابع روایی<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۳۹؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱/۳۵۴.</ref> یادآور شدهاست رنگ امامحسن (ع) در وقت [[عبادت]] از خوف خدا زرد میشد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۱۲.</ref> | ||
اماممجتبی (ع) بیست بار پیاده [[حج]] به جای آورد<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۶۱؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۱/۱۳۱.</ref> و آراسته به مکارم اخلاق و بسیار حلیم و بردبار بود.<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۸۲–۱۸۴؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۶۶؛ سیوطی، تاریخ الخلفا، ۳۱۴–۳۱۵.</ref> نمونههایی از بردباری ایشان در برخورد با مخالفان در روایات آمدهاست.<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۸۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۴۴.</ref> آن حضرت بسیار شجاع، باشهامت،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۴۵.</ref> جواد و بخشنده<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۷۸–۱۷۹؛ ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۷۰۷–۷۰۹؛ سیوطی، تاریخ الخلفا، ۳۱۵.</ref> بود و امامخمینی نیز با استناد به منابع روایی<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۵/۱۱؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۹/۴۸۰.</ref> یادآور شدهاست حضرت بسیار انفاق میکرد، در زندگی سه مرتبه نیمی از دارایی حتی کفش و لباس خود را در راه خدا بخشید.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۹۳.</ref> ایشان در سرودههای خود نیز خلق و خوی امام زمان (ع) را به خلق و خوی امامحسن (ع) شبیه دانستهاست<ref>امامخمینی، دیوان امام، ۲۷۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|امام زمان (ع)}}. | اماممجتبی (ع) بیست بار پیاده [[حج]] به جای آورد<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۶۱؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۱/۱۳۱.</ref> و آراسته به مکارم اخلاق و بسیار حلیم و بردبار بود.<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۸۲–۱۸۴؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۶۶؛ سیوطی، تاریخ الخلفا، ۳۱۴–۳۱۵.</ref> نمونههایی از بردباری ایشان در برخورد با مخالفان در روایات آمدهاست.<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۸۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۴۴.</ref> آن حضرت بسیار شجاع، باشهامت،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۴۵.</ref> جواد و بخشنده<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۷۸–۱۷۹؛ ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۷۰۷–۷۰۹؛ سیوطی، تاریخ الخلفا، ۳۱۵.</ref> بود و امامخمینی نیز با استناد به منابع روایی<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۵/۱۱؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۹/۴۸۰.</ref> یادآور شدهاست حضرت بسیار انفاق میکرد، در زندگی سه مرتبه نیمی از دارایی حتی کفش و لباس خود را در راه خدا بخشید.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۹۳.</ref> ایشان در سرودههای خود نیز خلق و خوی [[امام زمان(ع)|امام زمان (ع)]] را به خلق و خوی امامحسن (ع) شبیه دانستهاست.<ref>امامخمینی، دیوان امام، ۲۷۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|امام زمان(ع)}}. | ||
اماممجتبی (ع) از نوجوانی در ترویج | اماممجتبی (ع) از نوجوانی در ترویج [[دین]]، [[تفسیر قرآن]] و پاسخ به پرسشهای دینی مردم، فعال بود.<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۶۵۶–۱۶۶.</ref> در منابع موجود نام نزدیک به ۱۴۰ تن از راویان حدیث از ایشان آمدهاست.<ref>عطاردی، مسند الامامابیمحمد الحسنبنعلی (ع)، ۷۳۵–۷۹۰.</ref> | ||
== فعالیتها در زمان امام علی (ع) == | == فعالیتها در زمان امام علی (ع) == | ||
امیرالمؤمنین (ع) و اماممجتبی (ع) از نخستین کسانی بودند که در دوره مخالفت خلفا با کتابت احادیث پیامبر اکرم (ص) علوم خود را مکتوب کردند و بدین وسیله بخشی از مواریث اسلامی را از خطر نابودی نجات دادند<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱/۸۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|حدیث}}. در وقت اعتراض مردم علیه خلیفه سوم، [[عثمان]] و محاصره خانه وی، امامحسن (ع) به فرمان علی (ع) شکایتهای مردم را به خلیفه منتقل میکرد<ref>ابنعبدربه، عقد الفرید، ۵/۵۸–۵۹.</ref>؛ چنانکه با بالاگرفتن اختلاف میان عثمان و محاصرهکنندگان خانه وی، امامحسن (ع) برای بدترنشدن شرایط و جلوگیری از کشتهشدن عثمان، در خانه وی حضور یافت<ref>ابنقتیبه دینوری، الامامة و السیاسه، ۱/۴۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۵/۵۵۸–۵۵۹.</ref> و به هنگام منع [[طلحه]] از رساندن آب به عثمان<ref>ابنقتیبه دینوری، الامامة و السیاسه، ۱/۴۰–۴۱.</ref> امیرالمؤمنین (ع) به وسیله امامحسن (ع) برای عثمان آب فرستاد<ref>طبری امامی، دلائل الامامه، ۱۶۸.</ref> و به گزارشی امامحسن (ع) در این جریان زخمی شد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۲/۳۴۵.</ref> | امیرالمؤمنین (ع) و اماممجتبی (ع) از نخستین کسانی بودند که در دوره مخالفت خلفا با کتابت احادیث پیامبر اکرم (ص) علوم خود را مکتوب کردند و بدین وسیله بخشی از مواریث اسلامی را از خطر نابودی نجات دادند<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱/۸۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|حدیث}}. در وقت اعتراض مردم علیه خلیفه سوم، [[عثمان بن عفان|عثمان]] و محاصره خانه وی، امامحسن (ع) به فرمان علی (ع) شکایتهای مردم را به خلیفه منتقل میکرد<ref>ابنعبدربه، عقد الفرید، ۵/۵۸–۵۹.</ref>؛ چنانکه با بالاگرفتن اختلاف میان عثمان و محاصرهکنندگان خانه وی، امامحسن (ع) برای بدترنشدن شرایط و جلوگیری از کشتهشدن عثمان، در خانه وی حضور یافت<ref>ابنقتیبه دینوری، الامامة و السیاسه، ۱/۴۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۵/۵۵۸–۵۵۹.</ref> و به هنگام منع [[طلحه]] از رساندن آب به عثمان<ref>ابنقتیبه دینوری، الامامة و السیاسه، ۱/۴۰–۴۱.</ref> امیرالمؤمنین (ع) به وسیله امامحسن (ع) برای عثمان آب فرستاد<ref>طبری امامی، دلائل الامامه، ۱۶۸.</ref> و به گزارشی امامحسن (ع) در این جریان زخمی شد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۲/۳۴۵.</ref> | ||
با بهخلافترسیدن امیرالمؤمنین (ع) در سال ۳۵ق بر دامنه فعالیتهای امامحسن (ع) افزوده شد. پاسخ به پرسشهای دینی مردم به سفارش پدر،<ref>قمی، تفسیر القمی، ۲/۲۶۸–۲۷۰.</ref> اقامه [[نماز جمعه]] به جای ایشان،<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۲/۴۳۱؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۹۵–۱۹۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۲/۲۲۸.</ref> سخنرانی به دستور ایشان برای مردم<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۹۵.</ref> و قضاوتکردن در میان مردم<ref>کلینی، الکافی، ۷/۲۰۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۰/۲۹۶؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۸/۲۶۵.</ref> ازجمله فعالیتهای امامحسن (ع) بود. ایشان در نبردهای [[جنگ جمل|جمل]]،<ref>طوسی، الامالی، ۷۱۸؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۳/۲۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۲/۷۳.</ref> [[جنگ صفین|صفین]]<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۳/۱۸۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۱/۲.</ref> و [[جنگ نهروان|نهروان]]،<ref>ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۳/۹۳۹؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۳/۱۹۳.</ref> در کنار امیرالمؤمنین (ع) بود. | با بهخلافترسیدن امیرالمؤمنین (ع) در سال ۳۵ق بر دامنه فعالیتهای امامحسن (ع) افزوده شد. پاسخ به پرسشهای دینی مردم به سفارش پدر،<ref>قمی، تفسیر القمی، ۲/۲۶۸–۲۷۰.</ref> اقامه [[نماز جمعه]] به جای ایشان،<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۲/۴۳۱؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۹۵–۱۹۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۲/۲۲۸.</ref> سخنرانی به دستور ایشان برای مردم<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۹۵.</ref> و قضاوتکردن در میان مردم<ref>کلینی، الکافی، ۷/۲۰۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۰/۲۹۶؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۸/۲۶۵.</ref> ازجمله فعالیتهای امامحسن (ع) بود. ایشان در نبردهای [[جنگ جمل|جمل]]،<ref>طوسی، الامالی، ۷۱۸؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۳/۲۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۲/۷۳.</ref> [[جنگ صفین|صفین]]<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۳/۱۸۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۱/۲.</ref> و [[جنگ نهروان|نهروان]]،<ref>ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۳/۹۳۹؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۳/۱۹۳.</ref> در کنار امیرالمؤمنین (ع) بود. | ||
== دوران امامت == | == دوران امامت == | ||
امامحسن (ع) پس از شهادت علی (ع) در سال چهلم هجری به امامت رسید. امیرالمؤمنین (ع) بر اساس وصیت پیامبر (ص) آن حضرت را جانشین خود کرد<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۲۲.</ref> و در بازگشت از صفین در اقامتگاه «حاضرین» بر شایستگی فرزند خود تأکید کرد و ایشان را پارهای از خود بلکه همه وجود خود و آسیب به او را آسیب به خود شمرد.<ref>نهج البلاغه، ن۳۱، ۴۱۰.</ref> بزرگان [[شیعه]] نیز پس از شهادت امامعلی (ع) بر شایستگی امامحسن (ع) تأکید کردند و ایشان را فرزند پیامبر (ص) و وصیّ امامعلی (ع) دانستند و مردم را به بیعت با ایشان فرا خواندند.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۸.</ref> امامحسن (ع) نیز پیش از بیعت عمومی مردم به تبیین جایگاه و مقام [[اهل بیت(ع)]] و معرفی خود پرداخته<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۶۲.</ref> و مردم را به اطاعت از خود دعوت کرد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۲/۴۳۱.</ref> پس از آن مردم با ایشان بیعت کردند<ref>ابناعثم، الفتوح، ۴/۲۸۳–۲۸۴؛ مفید، الارشاد، ۲/۷–۹؛ ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۷۱۷.</ref>؛ البته انگیزه افراد از بیعت متفاوت بود و شمار کسانی که بر اساس اندیشه شیعی با آن حضرت بیعت کردند، اندک بودند.<ref>احمدی، حیات و سیره امامان (ع)، ۱۵–۱۶.</ref> پس از بیعت چند نامه میان امامحسن (ع) و [[معاویه]] مبادله شد. حضرت (ع) در یکی از نامهها بر حقانیت خلافت خاندان پیامبر (ص) و نامشروعبودن حکومت معاویه تأکید کرد و او را به بیعت با خود فرا خواند<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۶۴–۶۵؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶/۲۴–۲۵؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۹۲.</ref>؛ ولی او نپذیرفت و اعلان جنگ کرد. | امامحسن (ع) پس از شهادت علی (ع) در سال چهلم هجری به امامت رسید. امیرالمؤمنین (ع) بر اساس وصیت پیامبر (ص) آن حضرت را جانشین خود کرد<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۲۲.</ref> و در بازگشت از صفین در اقامتگاه «حاضرین» بر شایستگی فرزند خود تأکید کرد و ایشان را پارهای از خود بلکه همه وجود خود و آسیب به او را آسیب به خود شمرد.<ref>نهج البلاغه، ن۳۱، ۴۱۰.</ref> بزرگان [[شیعه]] نیز پس از شهادت امامعلی (ع) بر شایستگی امامحسن (ع) تأکید کردند و ایشان را فرزند پیامبر (ص) و وصیّ امامعلی (ع) دانستند و مردم را به [[بیعت]] با ایشان فرا خواندند.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۸.</ref> امامحسن (ع) نیز پیش از بیعت عمومی مردم به تبیین جایگاه و مقام [[اهل بیت(ع)]] و معرفی خود پرداخته<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۶۲.</ref> و مردم را به اطاعت از خود دعوت کرد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۲/۴۳۱.</ref> پس از آن مردم با ایشان بیعت کردند<ref>ابناعثم، الفتوح، ۴/۲۸۳–۲۸۴؛ مفید، الارشاد، ۲/۷–۹؛ ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۷۱۷.</ref>؛ البته انگیزه افراد از بیعت متفاوت بود و شمار کسانی که بر اساس اندیشه شیعی با آن حضرت بیعت کردند، اندک بودند.<ref>احمدی، حیات و سیره امامان (ع)، ۱۵–۱۶.</ref> پس از بیعت چند نامه میان امامحسن (ع) و [[معاویه]] مبادله شد. حضرت (ع) در یکی از نامهها بر حقانیت خلافت خاندان پیامبر (ص) و نامشروعبودن حکومت معاویه تأکید کرد و او را به بیعت با خود فرا خواند<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۶۴–۶۵؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶/۲۴–۲۵؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۹۲.</ref>؛ ولی او نپذیرفت و اعلان جنگ کرد. | ||
امامخمینی با اشاره به امیرالمؤمنین (ع)، حسنبنعلی (ع) و حسینبنعلی (ع) و یاران آنان و دیگر ائمه تصریح کردهاست آنان همه عمرشان را برای حفظ [[اسلام]] صرف کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۳۵.</ref> ایشان پس از اشاره به اهمیت حکومت و واگذاری آن از سوی خداوند به پیامبر (ص) و امامعلی (ع) و دیگر امامان معصوم (ع) یادآور شدهاست نگذاشتند ائمه (ع) به حکومت برسند و تنها امامعلی (ع) و امامحسن (ع) مدت کمی به حکومت رسیدند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۴.</ref> ایشان در جای دیگر پس از اشاره به مقابله همه [[امامان معصوم(ع)]] با حاکمان ستمگر در همه شرایط و به اندازه توان، به قیام امامحسن (ع) علیه معاویه پرداخته و سپس به علل صلح و شرایط و آثار مثبت آن اشاره کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۷۱.</ref> | امامخمینی با اشاره به امیرالمؤمنین (ع)، حسنبنعلی (ع) و [[امام حسین(ع)|حسینبنعلی (ع)]] و یاران آنان و دیگر ائمه تصریح کردهاست آنان همه عمرشان را برای حفظ [[اسلام]] صرف کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۳۵.</ref> ایشان پس از اشاره به اهمیت حکومت و واگذاری آن از سوی خداوند به پیامبر (ص) و امامعلی (ع) و دیگر امامان معصوم (ع) یادآور شدهاست نگذاشتند ائمه (ع) به حکومت برسند و تنها امامعلی (ع) و امامحسن (ع) مدت کمی به حکومت رسیدند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۴.</ref> ایشان در جای دیگر پس از اشاره به مقابله همه [[امامان معصوم(ع)]] با حاکمان ستمگر در همه شرایط و به اندازه توان، به [[قیام امامحسن (ع)]] علیه معاویه پرداخته و سپس به علل صلح و شرایط و آثار مثبت آن اشاره کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۷۱.</ref> | ||
== صلح تحمیلی با معاویه == | == صلح تحمیلی با معاویه == | ||
امیرالمؤمنین (ع) پس از جنگ صفین و | امیرالمؤمنین (ع) پس از [[جنگ صفین]] و [[جریان حکمیت]]، پس از آنکه [[معاویةبنابیسفیان]] گروههایی را برای تجاوز به [[عراق]] و [[یمن]] اعزام کرد،<ref>ثقفی کوفی، الغارات، ۲/۲۸۸، ۳۰۷–۳۰۸، ۳۲۰ و ۳۴۴؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۳۸۳.</ref> سپاهی را برای جنگ با معاویه آماده کرده بود، اما ایشان پیش از حرکت به [[شهادت]] رسید. پس از بیعت مردم با امامحسن (ع)، آن حضرت وقتی باخبر شد معاویه به سوی عراق در حرکت است، سپاهی که پدر ایشان سازماندهی کرده بود را بسیج کرد<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۴۰۳.</ref> و برای مقابله با معاویه آماده جنگ شد.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۵۸–۱۵۹؛ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۶۹–۷۰؛ مفید، الارشاد، ۲/۱۰–۱۱.</ref> منطقه «مسکن» عراق آوردگاه دو سپاه بود.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۵/۱۵۹.</ref> معاویه پیش از آغاز جنگ پیشنهاد صلح را مطرح و همزمان اقدام به فریبدادن سپاه امامحسن (ع) کرد. مغیرةبنشعبه و عبداللهبنعامر از سوی معاویه برای گفتگو به اردوگاه امامحسن (ع) آمدند. پس از خروج آنان از میان سپاه، عوامل معاویه در میان مردم شایع کردند که حسنبنعلی (ع) گرایش به صلح دارد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۲۱۵؛ مفید، الارشاد، ۲/۹.</ref> به نقل برخی از منابع، معاویه صفحهای سفید و مهرشده برای حضرت فرستاد تا هر شرطی که میخواهد در آن بنویسد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۴۱.</ref> با وجود وفاداری بزرگانی چون [[قیسبنسعد]] و [[حجربنعدی]]،<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱/۵۲۷ و ۵۶۸.</ref> عدهای از فرماندهان عافیتطلب به امامحسن (ع) [[خیانت]] کردند،<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۵۸–۱۵۹؛ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۷۳–۷۴؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۶۲–۱۶۳.</ref> ازجمله [[عبیداللهبنعباس]] که پس از دیدار با عبدالرحمن پسر سمره، نماینده معاویه شبانه خود را با تعدادی دیگر از افراد، تسلیم سپاه معاویه کرد و اقدام وی زمینه از همپاشیدن دیگر نیروها را فراهم کرد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۳۷–۳۸.</ref> | ||
امامحسن (ع) که شرایط را برای جنگ نامساعد دید، با مردم سخن گفت و با اشاره به تغییر روحیه آنان ابراز کرد آنان در وقت رفتن به جنگ صفین، دینشان مقدم بر دنیاشان بود؛ ولی امروز دنیای آنان مقدم بر دینشان است و پیشنهاد کرد در صورت آمادهبودن آنان برای نبرد پیشنهاد معاویه را رد میکند و خواهد جنگید و در صورت مخالفت با جنگ، صلح را خواهد پذیرفت که مردم با شعار «البقیة البقیة» درخواست پذیرش صلح کردند.<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۳/۲۶۸؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۴۰۶.</ref> در این جریان گروهی از خوارج همراه با سپاه حضرت به خیمه ایشان هجوم بردند و آن را غارت کردند و یکی از خوارج، امامحسن (ع) را با خنجر زخمی کرد.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۷۲؛ مفید، الارشاد، ۲/۱۱–۱۲.</ref> در مجموع بیرغبتی و سستی مردم در جنگ با سپاه شام، حفظ نخبگان شیعی و حضور خوارج در سپاه امامحسن (ع)<ref>احمدی، حیات و سیره امامان (ع)، ۳۷–۳۸.</ref> و استفاده معاویه از زر، زور و تزویر، ضعف بینش عمومی سپاهیان امامحسن (ع) و آمیختهشدن ایمان به انگیزههای مادی<ref>خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۱۴۴ و ۱۶۰.</ref> از علتهای پذیرش صلح تحمیلی بود. | امامحسن (ع) که شرایط را برای جنگ نامساعد دید، با مردم سخن گفت و با اشاره به تغییر روحیه آنان ابراز کرد آنان در وقت رفتن به جنگ صفین، دینشان مقدم بر دنیاشان بود؛ ولی امروز دنیای آنان مقدم بر دینشان است و پیشنهاد کرد در صورت آمادهبودن آنان برای نبرد پیشنهاد معاویه را رد میکند و خواهد جنگید و در صورت مخالفت با جنگ، صلح را خواهد پذیرفت که مردم با شعار «البقیة البقیة» درخواست پذیرش صلح کردند.<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۳/۲۶۸؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۴۰۶.</ref> در این جریان گروهی از [[خوارج]] همراه با سپاه حضرت به خیمه ایشان هجوم بردند و آن را غارت کردند و یکی از خوارج، امامحسن (ع) را با خنجر زخمی کرد.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۷۲؛ مفید، الارشاد، ۲/۱۱–۱۲.</ref> در مجموع بیرغبتی و سستی مردم در جنگ با سپاه شام، حفظ نخبگان شیعی و حضور خوارج در سپاه امامحسن (ع)<ref>احمدی، حیات و سیره امامان (ع)، ۳۷–۳۸.</ref> و استفاده معاویه از زر، زور و تزویر، ضعف بینش عمومی سپاهیان امامحسن (ع) و آمیختهشدن ایمان به انگیزههای مادی<ref>خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۱۴۴ و ۱۶۰.</ref> از علتهای پذیرش صلح تحمیلی بود. | ||
امامخمینی نیز حیلهگری و خیانت برخی از همراهان امامحسن (ع) را از علتهای صلح تحمیلی دانستهاست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۹.</ref> تا جایی که برخی از سپاهیان در برابر آن حضرت ایستادند و برخی حتی به آزار و اذیت ایشان روی آوردند و به غارت خیمه امام (ع) پرداختند و با دشمن ارتباط برقرار و توطئههای زیادی را علیه ایشان طراحی و برنامهریزی کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۰.</ref> ایشان ادامه تفکر [[خوارج]] و مقدسان | امامخمینی نیز حیلهگری و خیانت برخی از همراهان امامحسن (ع) را از علتهای صلح تحمیلی دانستهاست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۹.</ref> تا جایی که برخی از سپاهیان در برابر آن حضرت ایستادند و برخی حتی به آزار و اذیت ایشان روی آوردند و به غارت خیمه امام (ع) پرداختند و با دشمن ارتباط برقرار و توطئههای زیادی را علیه ایشان طراحی و برنامهریزی کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۰.</ref> ایشان ادامه تفکر [[خوارج]] و مقدسان نهروان را که برای علی (ع) آن همه مشکل درست کردند، از موجبات [[صلح تحمیلی امامحسن (ع)]] خوانده و افزودهاست که در صورت آگاهی و استقامت یاران، امامحسن (ع) گرفتار آن مصائب نمیشد و قضایای [[کربلا]] پیش نمیآمد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۰۹.</ref> | ||
امامحسن (ع) برای مصالح [[اسلام]] و مسلمانان شرایطی را در پیمان صلح گنجانید<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۳۸.</ref>؛ ازجمله شرایط آن بود که معاویه بر اساس [[کتاب خدا]]، [[سنت پیامبر(ص)]] و روش خلفای اولیه رفتار کند و کسی را برای جانشینی خود معین نکند و شیعیان و اصحاب علی (ع) بر جان و مال خود و خانواده خود ایمن باشند و معاویه علیه آن حضرت و برادرش حسین (ع) و دیگر اهل بیت (ع) هیچ دسیسهای به کار نبرد و به آنان آزاری نرساند<ref>ابناعثم، الفتوح، ۴/۲۹۰–۲۹۱ و ۲۹۴؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۶۴.</ref> و همچنین معاویه خود را «امیرالمؤمنین» نخواند<ref>صدوق، علل الشرایع، ۱/۲۱۲.</ref>؛ ولی معاویه به هیچیک از پیمانهای خود وفادار نماند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۴۸؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۶۴–۱۶۵.</ref> و چنانکه امامخمینی با توجه به منابع تاریخی<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶/۴۶؛ آل یاسین، صلح امامحسن (ع)، ۱۸ و ۳۸۸.</ref> یادآور شدهاست، معاویه پس از قرارداد صلح در [[کوفه]] بر منبر رفت و همه پیمانهایی را که در صلح با امامحسن (ع) متعهد شده بود، زیر پا گذاشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۹.</ref> در عین حال ایشان یادآور شدهاست این صلح، با همه تلخیهای آن ثمربخش و مثبت بود و امامحسن (ع) با رفتار حسابشده و پذیرش صلح، معاویه را رسوا ساخت و به همان میزان که قیام و شهادت امامحسین (ع) در رسواساختن [[بنیامیه]] و [[یزید]] مؤثر بود {{ببینید|متن=ببینید|امام حسین (ع)| عاشورا}}، صلح امامحسن (ع) نیز در رسوایی معاویه نقش داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۷۱ و ۱۶/۸۷.</ref> | امامحسن (ع) برای مصالح [[اسلام]] و مسلمانان شرایطی را در پیمان صلح گنجانید<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۳۸.</ref>؛ ازجمله شرایط آن بود که معاویه بر اساس [[کتاب خدا]]، [[سنت پیامبر(ص)]] و روش خلفای اولیه رفتار کند و کسی را برای جانشینی خود معین نکند و [[شیعه|شیعیان]] و اصحاب علی (ع) بر جان و مال خود و خانواده خود ایمن باشند و معاویه علیه آن حضرت و برادرش حسین (ع) و دیگر اهل بیت (ع) هیچ دسیسهای به کار نبرد و به آنان آزاری نرساند<ref>ابناعثم، الفتوح، ۴/۲۹۰–۲۹۱ و ۲۹۴؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۶۴.</ref> و همچنین معاویه خود را «امیرالمؤمنین» نخواند<ref>صدوق، علل الشرایع، ۱/۲۱۲.</ref>؛ ولی معاویه به هیچیک از پیمانهای خود وفادار نماند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۴۸؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۶۴–۱۶۵.</ref> و چنانکه امامخمینی با توجه به منابع تاریخی<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶/۴۶؛ آل یاسین، صلح امامحسن (ع)، ۱۸ و ۳۸۸.</ref> یادآور شدهاست، معاویه پس از قرارداد صلح در [[کوفه]] بر منبر رفت و همه پیمانهایی را که در صلح با امامحسن (ع) متعهد شده بود، زیر پا گذاشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۹.</ref> در عین حال ایشان یادآور شدهاست این صلح، با همه تلخیهای آن ثمربخش و مثبت بود و امامحسن (ع) با رفتار حسابشده و پذیرش صلح، معاویه را رسوا ساخت و به همان میزان که [[قیام امامحسین (ع)|قیام و شهادت امامحسین (ع)]] در رسواساختن [[بنیامیه]] و [[یزید]] مؤثر بود.{{ببینید|متن=ببینید|امام حسین (ع)| عاشورا}}، صلح امامحسن (ع) نیز در رسوایی معاویه نقش داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۷۱ و ۱۶/۸۷.</ref> | ||
== الگوی جنگ و صلح == | == الگوی جنگ و صلح == | ||
امامخمینی تأکید کردهاست که علمای بزرگ وظیفه دارند در مبارزه با [[فساد]] و [[ستم]]، راه [[ائمه(ع)]] ازجمله امامحسن (ع) را دنبال کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۷۱.</ref> ایشان در دوران جنگ تحمیلیِ عراق علیه ایران (۱۳۵۹–۱۳۶۷) با بیان دشواریهای برخاسته از جنگ، به مردم سفارش کرد از زندگی امیرالمؤمنین (ع) و اماممجتبی (ع) عبرت بگیرند و در راه خدا مقاومت کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۳۵.</ref> اگر برخی مدعیان اسلام در زمان امامعلی (ع) از آن حضرت جانبداری میکردند، چه بسا آن صلح تحمیلی در زمان امامحسن (ع) و کشتن و اسارت خاندان پیامبر (ص) در زمان امامحسین (ع) پیش نمیآمد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۰۹.</ref> ایشان با اشاره به شهادت [[محمدعلی رجایی]] رئیسجمهور و [[محمدرضا باهنر]] نخستوزیر به دست [[سازمان مجاهدین خلق]] در هشتم شهریور ۱۳۶۰ اعلام کرد که شهدای صدر اسلام مانند علیبنابیطالب (ع) و حسنبنعلی (ع) و دیگر ائمه (ع) برتر از شهدای زمان کنونی بودند و آنان عمر خود را برای حفاظت از اسلام به کار بردند و همه چنین وظیفهای دارند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۳۵.</ref> ایشان مقاومتها و خدمتهای امامحسن (ع) به اسلام را الگوی مردم ایران شمرده و یادآور شدهاست آن حضرت با خدمت بزرگ خود دولت ستمگر اموی را رسوا ساخت و اسلام را زنده کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۷.</ref> | [[امامخمینی]] تأکید کردهاست که علمای بزرگ وظیفه دارند در مبارزه با [[فساد]] و [[ستم]]، راه [[ائمه(ع)]] ازجمله امامحسن (ع) را دنبال کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۷۱.</ref> ایشان در دوران [[جنگ تحمیلیِ عراق علیه ایران]] (۱۳۵۹–۱۳۶۷) با بیان دشواریهای برخاسته از جنگ، به [[مردم]] سفارش کرد از زندگی [[امام علی(ع)|امیرالمؤمنین (ع)]] و اماممجتبی (ع) عبرت بگیرند و در راه خدا [[مقاومت]] کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۳۵.</ref> اگر برخی مدعیان اسلام در زمان امامعلی (ع) از آن حضرت جانبداری میکردند، چه بسا آن صلح تحمیلی در زمان امامحسن (ع) و کشتن و اسارت خاندان پیامبر (ص) در زمان امامحسین (ع) پیش نمیآمد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۰۹.</ref> ایشان با اشاره به شهادت [[محمدعلی رجایی]] رئیسجمهور و [[محمدرضا باهنر]] نخستوزیر به دست [[سازمان مجاهدین خلق]] در هشتم شهریور ۱۳۶۰ اعلام کرد که شهدای صدر اسلام مانند علیبنابیطالب (ع) و حسنبنعلی (ع) و دیگر ائمه (ع) برتر از شهدای زمان کنونی بودند و آنان عمر خود را برای حفاظت از اسلام به کار بردند و همه چنین وظیفهای دارند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۳۵.</ref> ایشان مقاومتها و خدمتهای امامحسن (ع) به اسلام را الگوی مردم ایران شمرده و یادآور شدهاست آن حضرت با خدمت بزرگ خود دولت ستمگر اموی را رسوا ساخت و اسلام را زنده کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۷.</ref> | ||
امامخمینی از سوی دیگر، برای دلداری به آن عده از فرماندهان [[دفاع مقدس]] که از نرسیدن به همه اهداف خود در جنگ تحمیلی ازجمله در عملیات بدر در اسفند ۱۳۶۳، در هور الهویزه<ref>درودیان، آغاز تا پایان، ۱۰۲–۱۱۶؛ اطلاعات، ۱۱.</ref> ناراحت بودند، به آنان توصیه کرد [[صبر]] پیشه کنند و با اشاره به سیره ائمه (ع) ازجمله امامحسن (ع) و امامحسین (ع) یادآور شد ائمه معصوم (ع) نیز گاه در رسیدن به مقاصد خود موفق نبودند؛ اما کار برای خدا شکست ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۷۸.</ref> از سوی دیگر، در اوج دفاع مردم ایران علیه متجاوزان [[حزب بعث|بعثی]]، برخی به امامخمینی سفارش میکردند با رژیم متجاوز عراق صلح کند؛ ولی ایشان این سازش را به مصلحت نمیدید و پیشنهاد صلح با صدام حسین را مانند صلح امامحسن (ع)، صلحی تحمیلی از جانب مقدسان میدانست و معتقد بود چنانکه معاویه بر سر پیمان خود با امامحسن (ع) نماند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۸–۱۱۹.</ref> صدام حسین نیز بر عهد خود وفادار نخواهد ماند و پارهکردن قرارداد صلح ایران با عراق معروف به «قرارداد الجزایر» به وسیله او را شاهد آن شمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۲۲.</ref> با این حال، ایشان در سال ۱۳۶۷ با پدیدآمدن شرایط ناگوار در جنگ تحمیلی، قطعنامه ۵۹۸ و آتشبس را پذیرفت و تلخی این اقدام در کام خود را همانند تلخی [[نوشیدن جام زهر]] شمرد {{ببینید|متن=ببینید|قطعنامه ۵۹۸}}. ایشان پس از پذیرش قطعنامه با اشاره به صلح پیامبر (ص) با مشرکان قریش در | امامخمینی از سوی دیگر، برای دلداری به آن عده از فرماندهان [[دفاع مقدس جمهوری اسلامی ایران|دفاع مقدس]] که از نرسیدن به همه اهداف خود در جنگ تحمیلی ازجمله در [[عملیات بدر]] در اسفند ۱۳۶۳، در هور الهویزه<ref>درودیان، آغاز تا پایان، ۱۰۲–۱۱۶؛ اطلاعات، ۱۱.</ref> ناراحت بودند، به آنان توصیه کرد [[صبر]] پیشه کنند و با اشاره به سیره ائمه (ع) ازجمله امامحسن (ع) و امامحسین (ع) یادآور شد ائمه معصوم (ع) نیز گاه در رسیدن به مقاصد خود موفق نبودند؛ اما کار برای خدا شکست ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۷۸.</ref> از سوی دیگر، در اوج دفاع مردم ایران علیه متجاوزان [[حزب بعث|بعثی]]، برخی به امامخمینی سفارش میکردند با رژیم متجاوز عراق صلح کند؛ ولی ایشان این سازش را به [[مصلحت]] نمیدید و پیشنهاد صلح با [[صدام حسین]] را مانند صلح امامحسن (ع)، صلحی تحمیلی از جانب مقدسان میدانست و معتقد بود چنانکه معاویه بر سر پیمان خود با امامحسن (ع) نماند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۸–۱۱۹.</ref> صدام حسین نیز بر عهد خود وفادار نخواهد ماند و پارهکردن قرارداد صلح ایران با عراق معروف به «قرارداد الجزایر» به وسیله او را شاهد آن شمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۲۲.</ref> با این حال، ایشان در سال ۱۳۶۷ با پدیدآمدن شرایط ناگوار در جنگ تحمیلی، [[قطعنامه ۵۹۸]] و آتشبس را پذیرفت و تلخی این اقدام در کام خود را همانند تلخی [[نوشیدن جام زهر]] شمرد.{{ببینید|متن=ببینید|قطعنامه ۵۹۸}}. ایشان پس از پذیرش قطعنامه با اشاره به [[صلح حدیبیه|صلح پیامبر (ص) با مشرکان قریش در حدیبیه]]<ref>مفید، الارشاد، ۱/۱۲۱؛ آل یاسین، صلح امامحسن (ع)، ۱۷.</ref> خاطرنشان کرد پیامبر (ص) و ائمه معصوم (ع) نیز مأمور به انجام [[تکلیف]] بودند، نه به نتیجه، و پذیرش صلح نیز به معنای عقبنشینی از مواضع اصولی نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۴–۲۸۵.</ref> | ||
امامحسن (ع) پس از صلح با وجود درخواست عدهای از شیعیان برای اقامت در [[کوفه]] به مدینه بازگشت<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶/۱۶.</ref> و سفرهایی نیز به [[مکه]]<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۸/۳۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۳۱.</ref> و [[شام]]<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۸.</ref> داشت. جایگاه اجتماعی و مرجعیت علمی ایشان سبب شده بود که صبح و عصر در [[مسجد پیامبر(ص)]] مینشست و با مردم گفتگو میکرد<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری ۱/۲۹۷–۲۹۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۲۱؛ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۳/۲۴۱.</ref> و به پرسشهای آنان پاسخ میداد.<ref>ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۷۰۲.</ref> | امامحسن (ع) پس از صلح با وجود درخواست عدهای از شیعیان برای اقامت در [[کوفه]] به مدینه بازگشت<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶/۱۶.</ref> و سفرهایی نیز به [[مکه]]<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۸/۳۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۳۱.</ref> و [[شام]]<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۸.</ref> داشت. جایگاه اجتماعی و مرجعیت علمی ایشان سبب شده بود که صبح و عصر در [[مسجد پیامبر(ص)]] مینشست و با مردم گفتگو میکرد<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری ۱/۲۹۷–۲۹۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۲۱؛ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۳/۲۴۱.</ref> و به پرسشهای آنان پاسخ میداد.<ref>ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۷۰۲.</ref> | ||
امامحسن (ع) که برادر خود امامحسین (ع) را به عنوان امام پس از خود معرفی کرده بود،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۴/۱۷۴.</ref> بنا به مشهور، در ۲۸ | امامحسن (ع) که برادر خود امامحسین (ع) را به عنوان امام پس از خود معرفی کرده بود،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۴/۱۷۴.</ref> بنا به مشهور، در ۲۸ صفر سال ۵۰ق<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۵؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۹.</ref> یا در صفر ۴۹ق<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۶۱.</ref> با توطئه و تحریک معاویه به دست همسر خود به شهادت رسید<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۴۲؛ ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۷۳۶.</ref> و مردم مدینه بر شهادت وی گریستند.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۷۳.</ref> امامحسن (ع) سفارش کرده بود وی را نزد جدش پیامبر اکرم (ص) به خاک بسپارند که بنیامیه به رهبری [[مروانبنحکم]] و به گزارشی به دستور [[عایشه]]، امالمؤمنین از آن جلوگیری کردند<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۸۱–۸۲؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۶۲؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۴۴.</ref> و به گزارش دیگر بهرغم اجازه عایشه، مروان و دیگر بنیامیه با پوشیدن سلاح از آن جلوگیری کردند<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۸۲–۸۳.</ref>؛ از اینرو ایشان در [[قبرستان بقیع]]،<ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۰۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۴/۱۷۴.</ref> در کنار مادربزرگ خود [[فاطمهبنتاسد]] در مقبره بنیهاشم به خاک سپرده شد.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۸–۱۹.</ref> | ||
== فرزندان == | == فرزندان == | ||
برخی، فرزندان امامحسن (ع) را پانزده تن و برخی شانزده تن ذکر کردهاند.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۲۰؛ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ۱/۴۱۶.</ref> [[عبدالعظیم حسنی(ع)]] مدفون در شهر ری از نوادگان ایشان است<ref>شریف رازی، اختران فروزان ری و طهران، ۱۹–۲۰.</ref> و امامخمینی به زیارت این امامزاده عظیمالشأن رفتهاست.<ref>توکلیبینا، دیدار در نوفل لوشاتو، ۲۹۸–۲۹۹.</ref> | برخی، فرزندان امامحسن (ع) را پانزده تن و برخی شانزده تن ذکر کردهاند.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۲۰؛ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ۱/۴۱۶.</ref> [[عبدالعظیم حسنی(ع)]] مدفون در شهر ری از نوادگان ایشان است<ref>شریف رازی، اختران فروزان ری و طهران، ۱۹–۲۰.</ref> و [[امامخمینی]] به زیارت این امامزاده عظیمالشأن رفتهاست.<ref>توکلیبینا، دیدار در نوفل لوشاتو، ۲۹۸–۲۹۹.</ref> | ||
== آثار معنوی == | == آثار معنوی == | ||
بخشی از آثار معنوی بهجایمانده از امامحسن (ع) در حوزه عقاید و | بخشی از آثار معنوی بهجایمانده از امامحسن (ع) در حوزه عقاید و [[کلام اسلامی|کلام]]، [[اخلاق]] و [[ارزشها]] و احکام دینی و سنت و سیره پیامبر (ص) و امامعلی (ع) در مسند الامامالمجتبی (ع)، تألیف [[عزیزالله عطاردی]]، موسوعة کلمات الامامالحسن (ع)، پژوهشکده باقرالعلوم و صلح امامحسن (ع) راضی آل یاسین و حیاة الامام الحسنبنعلی، باقر شریف قرشی ثبت شدهاست. | ||
== تخریب مرقد == | == تخریب مرقد == | ||
قبر آن حضرت در قرنهای بعد دارای بارگاه و خادم و وسایل پذیرایی از زوار گردید<ref>نجمی، تاریخ حرم ائمه بقیع (ع) و آثار دیگر در مدینه منوره، ۸۸–۱۰۱.</ref>؛ اما در سال ۱۳۴۴ق/ ۱۳۰۵ش، به دست وهابیان حاکم بر [[عربستان]] ویران شد.<ref>دخیل، ائمتنا، ۱/۱۰۱.</ref> امامخمینی نفهمی و کجروی را از انگیزههای این جنایت شمردهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۱۷۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|وهابیت}} | قبر آن حضرت در قرنهای بعد دارای بارگاه و خادم و وسایل پذیرایی از زوار گردید<ref>نجمی، تاریخ حرم ائمه بقیع (ع) و آثار دیگر در مدینه منوره، ۸۸–۱۰۱.</ref>؛ اما در سال ۱۳۴۴ق/ ۱۳۰۵ش، به دست وهابیان حاکم بر [[عربستان]] ویران شد.<ref>دخیل، ائمتنا، ۱/۱۰۱.</ref> امامخمینی نفهمی و کجروی را از انگیزههای این جنایت شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۱۷۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|وهابیت}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
* یعقوبی، احمدبنابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا. | * یعقوبی، احمدبنابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
سیدعباس رضوی، «[https://books.khomeini.ir/books/10004/434/ حسنبنعلی، اماممجتبی(ع)]»، دانشنامه امام | |||
== پیوند به بیرون == | |||
* سیدعباس رضوی، «[https://books.khomeini.ir/books/10004/434/ حسنبنعلی، اماممجتبی(ع)]»، [[دانشنامه امام خمینی]]، ج۴، ص۴۳۴. | |||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | [[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] |