پرش به محتوا

مشورت: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ دی ۱۴۰۱
ابرابزار
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
'''مشورت''' رایزنی در امور فردی، [[اجتماعی]] و [[سیاسی]].
'''مشورت''' رایزنی در امور فردی، [[اجتماعی]] و [[سیاسی]].
==مفهوم‌شناسی==
مشورت از ریشه «شور» به معنای رایزنی است و در اصل، به معنای استخراج عسل از کندو و عرضه‌کردن و نشان‌دادن چیز نفیسی است که پنهان باشد.<ref>جوهری، صحاح تاج اللغه، ۲/۷۰۵؛ ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۳/۲۲۶ ـ ۲۲۷؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۴۳۴.</ref> در فارسی نیز مشورت به معنای رأی‌زدن با هم و کنکاش آمده‌است.<ref>دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۲/۱۸۵۲۶ ـ ۱۸۵۲۷.</ref> مشورت در اصطلاح به معنای هم‌فکری در کارها و استفاده از [[علم]] و [[عقل]] دیگران و کسب اطلاع از رأی [[اهل خبره]] برای دستیابی به نتیجه اصلح است.<ref>سامانی، مشورت و مشاوران در سنت و سیره پیشوایان، ۱۷.</ref> با مشورت‌کردن، رأی ناب از میان آرای گوناگون شناسایی و برگزیده می‌شود و در حقیقت همچنان‌که عسل صاف و خالص از میان موم استخراج می‌شود، انسان از میان اشیای متعدد چیز خاصی انتخاب و عصاره‌گیری می‌کند.<ref>راغب، مفردات راغب، ۴۷۰؛ جوادی آملی، تسنیم، ۱۶/۱۳۸.</ref> بر این اساس، مشورت برابر استبداد به رأی است و شخصی که در کاری که شایسته مشورت است بر رأی و نظر خویش اصرار ورزد، مستبد خوانده می‌شود.<ref>کواکبی، طبایع الاستبداد یا سرشت‌های خودکامگی، ۸۳.</ref>


اهل لغت، مشورت و شورا را به یک معنا دانسته‌اند.<ref>جوهری، صحاح التاج اللغه، ۲/۷۰۵.</ref> در لغت‌نامه‌های فارسی نیز شورا به معنای مشورت‌کردن و رأی‌زدن با هم و کنکاش آمده‌است؛<ref>دهخدا، فرهنگ‌لغت، ۹/۱۲۸۲۶ ـ ۱۲۸۲۷.</ref> اما برخی، میان مشورت و شورا تفاوت قائل شده، گفته‌اند مشورت به معنای نظرخواهی از فرد یا افراد آگاه است، ولی شورا معنای وسیع‌تر و گسترده‌تری دارد؛ زیرا هم در نظرخواهی از فرد یا افراد آگاه و هم در معنای با یکدیگر مشورت‌کردن و تصمیم جمعی گرفتن در امری، به کار می‌رود<ref>شهریاری، شورا در فتوا، ۳۲.</ref> و همین تفکیک، امروزه متداول و [[متبادر]] از این دو واژه است.<ref>شهریاری، شورا در فتوا، ۲۱؛ ادامه مقاله.</ref>
== مفهوم‌شناسی ==
==پیشینه==
مشورت از ریشه «شور» به معنای رایزنی است و در اصل، به معنای استخراج عسل از کندو و عرضه‌کردن و نشان‌دادن چیز نفیسی است که پنهان باشد.<ref>جوهری، صحاح تاج اللغه، ۲/۷۰۵؛ ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۳/۲۲۶–۲۲۷؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۴۳۴.</ref> در فارسی نیز مشورت به معنای رأی‌زدن با هم و کنکاش آمده‌است.<ref>دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۲/۱۸۵۲۶–۱۸۵۲۷.</ref> مشورت در اصطلاح به معنای هم‌فکری در کارها و استفاده از [[علم]] و [[عقل]] دیگران و کسب اطلاع از رأی [[اهل خبره]] برای دستیابی به نتیجه اصلح است.<ref>سامانی، مشورت و مشاوران در سنت و سیره پیشوایان، ۱۷.</ref> با مشورت‌کردن، رأی ناب از میان آرای گوناگون شناسایی و برگزیده می‌شود و در حقیقت همچنان‌که عسل صاف و خالص از میان موم استخراج می‌شود، انسان از میان اشیای متعدد چیز خاصی انتخاب و عصاره‌گیری می‌کند.<ref>راغب، مفردات راغب، ۴۷۰؛ جوادی آملی، تسنیم، ۱۶/۱۳۸.</ref> بر این اساس، مشورت برابر استبداد به رأی است و شخصی که در کاری که شایسته مشورت است بر رأی و نظر خویش اصرار ورزد، مستبد خوانده می‌شود.<ref>کواکبی، طبایع الاستبداد یا سرشت‌های خودکامگی، ۸۳.</ref>
مشورت از ریشه‌دارترین [[اصول عرفی]] و مقررات سنتی و از بارزترین شیوه‌های [[عقلایی]] در زندگی جمعی است. انسان‌ها در حل مشکلات و رسیدن به نظرهای درست، در قلمرو زندگی فردی و اجتماعی همواره از مشورت استفاده کرده‌اند. اشاره [[قرآن]] به نمونه‌هایی از این مشورت‌ها، بیانگر آن است که پیش از [[اسلام]] عمل بر اساس مشورت رایج بوده‌است؛ برای نمونه [[فرعون]] برای چگونگی مقابله با [[حضرت موسی(ع)]] با اطرافیان خود مشورت کرد<ref>شعرا، ۳۵ ـ ۳۶؛ اعراف، ۱۱۰.</ref> و ملکه سبا با بزرگان قوم خود هنگام دریافت نامه [[حضرت سلیمان(ع)]] که او را به اطاعت خود فراخوانده بود، مشورت کرد.<ref>نمل، ۲۹ ـ ۳۲.</ref> براساس برخی [[روایات]]، کسانی که طرف مشورت وی بودند ۳۱۲ قبیله بودند و هر قبیله هزار جنگجو داشت <ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴/۱۱۷.</ref> [[کفار قریش]] پیش از اسلام در مکه، در محلی به نام [[دارالندوه]] برای اجتماع و مشورت گرد هم می‌آمدند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۹/۵۱ ـ ۵۲.</ref>


در قرآن کریم دو آیه به‌صراحت درباره شورا و مشورت وجود دارد<ref>شورا، ۳۸؛ آل عمران، ۱۵۹.</ref> و سوره شورا نیز به مناسبت آیه یادشده به این نام شهرت یافته‌است. روایات بسیاری نیز درباره مشورت آمده‌است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۹۷ ـ ۱۰۵.</ref> [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] و دیگر [[امامان معصوم(ع)]] هم خود در مسائل مختلف اجتماعی، [[سیاسی]] و [[نظامی]] با یاران مشورت می‌کردند و [[مسلمانان]] را نیز به مشورت در کارها سفارش می‌کردند.<ref>نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۶ و ح۵۱، ۵۱۲؛ برقی، ۱/۶۰۱ ـ ۶۰۲؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۲/۳۹ ـ ۴۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۹۷ ـ ۱۰۵.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز خود اهل مشورت بود<ref>نوروزی، روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۲.</ref> و در سال‌های مبارزه با [[رژیم پهلوی]] و دوران نهضت اسلامی، گاهی با [[مراجع تقلید]] و برخی شخصیت‌های تأثیرگذار درباره چگونگی موضع‌گیری و صدور اعلامیه، مشورت می‌کرد.<ref>ذاکری، طلوع خورشید، سال‌شمار زندگانی امام‌خمینی قدس سره، ۱۵۲؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۱۷۲.</ref> ایشان پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] نیز در همه کارهای مهم سیاسی، اجتماعی، [[فرهنگی]]، [[اقتصادی]] با مشاوران و [[مسئولان]] مشورت می‌کرد.<ref>ادامه مقاله.</ref>
اهل لغت، مشورت و شورا را به یک معنا دانسته‌اند.<ref>جوهری، صحاح التاج اللغه، ۲/۷۰۵.</ref> در لغت‌نامه‌های فارسی نیز شورا به معنای مشورت‌کردن و رأی‌زدن با هم و کنکاش آمده‌است؛<ref>دهخدا، فرهنگ‌لغت، ۹/۱۲۸۲۶–۱۲۸۲۷.</ref> اما برخی، میان مشورت و شورا تفاوت قائل شده، گفته‌اند مشورت به معنای نظرخواهی از فرد یا افراد آگاه است، ولی شورا معنای وسیع‌تر و گسترده‌تری دارد؛ زیرا هم در نظرخواهی از فرد یا افراد آگاه و هم در معنای با یکدیگر مشورت‌کردن و تصمیم جمعی گرفتن در امری، به کار می‌رود<ref>شهریاری، شورا در فتوا، ۳۲.</ref> و همین تفکیک، امروزه متداول و [[متبادر]] از این دو واژه است.<ref>شهریاری، شورا در فتوا، ۲۱؛ ادامه مقاله.</ref>
==اهمیت و جایگاه==
در آموزه‌های دینی به نظرخواهی از دیگران و مشورت با آنان، اهمیت ویژه‌ای داده شده‌است و همگان به بهره‌گیری از نظر و تجربه دیگران فرا خوانده شده‌اند.<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۴۲.</ref> در مشورت، عقل‌ها و تجربه‌ها و دیدگاه‌های مختلف به کمک هم شتافته، مسائل پخته می‌شود و کم‌عیب و نقص و از لغزش دورتر می‌گردد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۰/۴۸۷.</ref> [[قرآن کریم]] در موضوعی مانند از شیرگرفتن فرزند پیش از دو سال، به مشورت پدر و مادر با یکدیگر توجه داده‌است.<ref>بقره، ۲۳۳.</ref> خداوند در سوره شورا مشورت با یکدیگر را در امور خود، یکی از صفات [[مؤمنان]] شمرده‌است<ref>شورا، ۳۸.</ref> و این آیه دلالت دارد وضع امور نوعیه در میان جامعه ایمانی با شورا و مشورت‌کردن است و روش پیغمبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) نیز همین بوده‌است؛<ref>نایینی، تنبیه الامة و تنزیه المله، ۸۲ ـ ۸۳.</ref> چنان‌که آیه بیان می‌دارد مشورت در همه کارها یک برنامه مستمر برای مسلمانان است نه یک امر زودگذر و موقتی.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۰/۴۸۷.</ref>


از نگاه تاریخی، پیش از آغاز [[جنگ احد]]، پیامبر اکرم(ص) در مورد چگونگی رویارویی با [[دشمن]]، با یاران خود مشورت کرد و با توجه به نظر اکثر آنان، اردوگاه سپاه مسلمانان را در دامنه کوه احد قرار داد<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۳/۱۸۶.</ref> و با اینکه خروج از [[مدینه]] پیامدهای ناگواری برای مسلمانان پیش آورد، باز هم خداوند دستور داد پیامبر(ص) با آنان مشورت کند <ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه؛ طالقانی، پرتوی از قرآن، ۵/۳۹۴ ـ ۳۹۵.</ref> بر همین اساس، به نظر برخی، وجوب مشورت در امور و حوادث به حسب نصوص آیات و [[سیره پیامبر اکرم(ص)]] از امور مسلم است و دلالت آیه «وَ شاوِرْهُمْ فِی اْلأَمْرِ» <ref>آل عمران، ۱۵۹.</ref> که پیامبر(ص) را بدان مکلف کرده‌است، واضح است.<ref>نایینی، تنبیه الامة و تنزیه المله، ۸۱ ـ ۸۲.</ref> با توجه به آیاتی که درباره مشورت آمده، نیز نمونه‌های عملی مشورت در سیره پیامبر اکرم(ص)، ازجمله در [[جنگ بدر]]، احد، خندق و عهدنامه پیامبر اکرم(ص) با مردم طائف، اهمیت اصل شورا در اسلام تردیدناپذیر و انکارناشدنی است.<ref>عمید زنجانی، فقه سیاسی، ۱/۲۲۳.</ref> بر همین اساس، گفته شده ساحت اسلام از [[استبداد]] به دور است.<ref>کواکبی، طبایع الاستبداد یا سرشت‌های خودکامگی، ۱۰۱.</ref>
== پیشینه ==
مشورت از ریشه‌دارترین [[اصول عرفی]] و مقررات سنتی و از بارزترین شیوه‌های [[عقلایی]] در زندگی جمعی است. انسان‌ها در حل مشکلات و رسیدن به نظرهای درست، در قلمرو زندگی فردی و اجتماعی همواره از مشورت استفاده کرده‌اند. اشاره [[قرآن]] به نمونه‌هایی از این مشورت‌ها، بیانگر آن است که پیش از [[اسلام]] عمل بر اساس مشورت رایج بوده‌است؛ برای نمونه [[فرعون]] برای چگونگی مقابله با [[حضرت موسی(ع)]] با اطرافیان خود مشورت کرد<ref>شعرا، ۳۵–۳۶؛ اعراف، ۱۱۰.</ref> و ملکه سبا با بزرگان قوم خود هنگام دریافت نامه [[حضرت سلیمان(ع)]] که او را به اطاعت خود فراخوانده بود، مشورت کرد.<ref>نمل، ۲۹–۳۲.</ref> براساس برخی [[روایات]]، کسانی که طرف مشورت وی بودند ۳۱۲ قبیله بودند و هر قبیله هزار جنگجو داشت<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴/۱۱۷.</ref> [[کفار قریش]] پیش از اسلام در مکه، در محلی به نام [[دارالندوه]] برای اجتماع و مشورت گرد هم می‌آمدند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۹/۵۱–۵۲.</ref>


در منابع اسلامی روایات فراوانی درباره اهمیت و ارزش مشورت در زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان آمده‌است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۹۷ ـ ۱۰۵.</ref> در برخی از این روایات آمده‌است مشورت عین هدایت است<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۱۰۴.</ref> و انسان عاقل از مشورت بی‌نیاز نیست <ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۴۱.</ref> یا مشورت یکی از اسباب حیات جامعه و ترک مشورت یکی از اسباب مرگ جامعه معرفی شده‌است.<ref>ترمذی، سنن الترمذی، ۳/۳۶۱؛ ابن‌شعبه، تحف العقول، ۳۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۴/۱۳۹.</ref> همچنین بر اساس برخی روایات، خداوند مشورت را برای امت [[رحمت]] قرار داده‌است.<ref>سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ۲/۹۰.</ref> پیامبر اکرم(ص) با اینکه از مشاوره با مردم بی‌نیاز بود، به سبب رحمت الهی و به توصیه پروردگار، در مسائل اجرایی با اصحاب مشورت می‌کرد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱/۲۳۴؛ جوادی آملی، تسنیم، ۱۶/۱۶۱.</ref> بر این اساس، مشورت‌کردن و توصیه به مشورت از سوی پیامبر اکرم(ص) و سایر معصومان(ع)، برای اموری مانند شخصیت‌دادن به امت در اداره امور، کشف استعداد مردم، رشد فکری و تدبر و مآل‌اندیشی، تقویت رقابت آمیخته با رفاقت، استفاده از تأیید [[مردم]]، برای آگاهی و توجیه، پرهیز از نسبت [[حکومت]] به استبدادی‌بودن، پرهیز از انتقاد بی‌جا پس از شکست احتمالی، نشان‌دادن جایگاه مردم در اندیشه دینی، عیب و عار ندانستن نظرخواهی و مشورت‌کردن و تأسی امت به پیامبر اکرم(ص) در مشورت‌کردن، بوده‌است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۶/۱۳۴، ۱۴۴ و ۱۶۱؛ استادی، شورا در قرآن و حدیث، ۳۱ ـ ۳۵.</ref> امیرالمؤمنین علی(ع) نیز افزون بر فراخوانی مردم به مشورت،<ref>نهج البلاغه، خ۲۰۷، ۳۱۰.</ref> استبداد به رأی را موجب هلاکت و مشورت را به مثابه شرکت در عقل‌های مردم می‌داند.<ref>نهج البلاغه، ح۱۵۲، ۵۳۹.</ref>
در قرآن کریم دو آیه به‌صراحت دربارهٔ شورا و مشورت وجود دارد<ref>شورا، ۳۸؛ آل عمران، ۱۵۹.</ref> و سوره شورا نیز به مناسبت آیه یادشده به این نام شهرت یافته‌است. روایات بسیاری نیز دربارهٔ مشورت آمده‌است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۹۷–۱۰۵.</ref> [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] و دیگر [[امامان معصوم(ع)]] هم خود در مسائل مختلف اجتماعی، [[سیاسی]] و [[نظامی]] با یاران مشورت می‌کردند و [[مسلمانان]] را نیز به مشورت در کارها سفارش می‌کردند.<ref>نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۶ و ح۵۱، ۵۱۲؛ برقی، ۱/۶۰۱–۶۰۲؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۲/۳۹–۴۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۹۷–۱۰۵.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز خود اهل مشورت بود<ref>نوروزی، روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۲.</ref> و در سال‌های مبارزه با [[رژیم پهلوی]] و دوران نهضت اسلامی، گاهی با [[مراجع تقلید]] و برخی شخصیت‌های تأثیرگذار دربارهٔ چگونگی موضع‌گیری و صدور اعلامیه، مشورت می‌کرد.<ref>ذاکری، طلوع خورشید، سال‌شمار زندگانی امام‌خمینی قدس سره، ۱۵۲؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۱۷۲.</ref> ایشان پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] نیز در همه کارهای مهم سیاسی، اجتماعی، [[فرهنگی]]، [[اقتصادی]] با مشاوران و [[مسئولان]] مشورت می‌کرد.<ref>ادامه مقاله.</ref>
==شرایط مشاوران==
در روایات اسلامی آمده‌است که مشاوران باید شرایط و شایستگی‌های لازم، ازجمله عقل، تجربه، تدین، خیرخواهی و رازداری داشته باشند<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۴۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۹۸ و ۱۰۲.</ref> و از صفاتی چون نادانی، پستی، [[دروغگویی]]، [[بخل]]، [[حرص]]، ترس و [[خودپسندی]] نیز بر کنار باشند.<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۴۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۹۸ ـ ۹۹.</ref> [[امام‌خمینی]] در موضوع شوراهای اسلامی به مردم توصیه می‌کرد افرادی را برای شورا انتخاب کنند که متدین، امین، معتقد به انقلاب و [[جمهوری اسلامی]] و طرفدار مردم باشند و تمایل به شرق و غرب و انحرافات مکتبی نداشته باشند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۵۰ ـ ۲۵۱.</ref> ایشان به مردم هشدار می‌داد در صورت توجه‌نکردن به شایستگی‌ها و ویژگی‌های لازم و رأی‌دادن به افراد ناباب و ناصالح برای شورای شهر، خود شهر، کشور و اسلام زیان کرده، رأی‌دهندگان پیش خدا [[مسئول]] خواهند بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۵۰ ـ ۲۵۲ و ۲۶۰.</ref> ایشان هیچ‌گاه از توطئه‌های دشمن که مسئله شوراها ـ و حتی شوراهای شهر ـ را نشانه رفته بود، غافل نماند و به‌خوبی به این امر آگاه بود که هرگاه دشمن به لحاظ کمیّت و تعداد، توان مقابله نداشته باشد، سعی می‌کند با نفوذ افراد منتخب خود، فضای شوراها را در جهت مطلوب خویش پیش ببرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۱۸.</ref>
==حدود و قلمرو==
در اسلام، مشورت در جایی است که حکم و قانون صریحی درباره آن وجود نداشته باشد. برخی [[مفسران]] معتقدند آیه ۱۵۹ آل عمران در امر پیامبر(ص) به مشورت با مردم، درباره مشورت مربوط به امور عامه اجتماعی است و شامل احکام نمی‌شود. مسلمانان نیز در [[صدر اسلام]] و پس از آن، حدود رایزنی را شامل حوزه [[احکام الهی]] نمی‌دانستند.<ref>طباطبایی،  سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ۴/۵۶ ـ ۵۷؛ صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسر القرآن بالقران و السنه، ۶/۶۰.</ref> مشورت منحصر در «امر الناس» و کارهای اجرایی و شناسایی موضوعات است. بر همین اساس، پیامبر اکرم(ص) هیچ‌گاه در احکام الهی با مردم مشورت نمی‌کرد؛<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۶/۱۳۵، ۱۴۵ و ۱۵۲؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۳/۱۸۶.</ref> البته برخی شاگردان امام‌خمینی شورا در افتا را که مرحله شناخت حکم و به دست‌آوردن آن است، مطرح کرده، یادآور شده‌اند اگر تبادل نظر در مسائل فقهی صورت گیرد، افزون بر ترقی و تکامل [[فقه]]، بسیاری از اختلاف‌ها نیز از میان خواهد رفت. فقه یکی از علوم واقعی دنیا است. باید از اسلوب‌هایی که در سایر علوم پیروی می‌شود، پیروی کرد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۱۸۶.</ref>


در مواردی که مشورت رواست، قلمرو آن بسیار گسترده‌است و همه ابعاد و بخش‌های زندگی فردی و اجتماعی انسان را دربر می‌گیرد. در روایات، مسلمانان افزون بر تشویق به رایزنی در امور شخصی و فردی،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۹۷ ـ ۱۰۵.</ref> به مشورت در حوزه‌های گوناگون اجتماعی نیز تشویق شده‌اند. برخی مفسران با توجه به [[شأن نزول]] آیه «وَ شاوِرْهُمْ فِی اْلأَمْرِ» «الامر» را ویژه جنگ دانسته‌اند؛<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۹/۴۰۹ ـ ۴۱۰.</ref> ولی بیش‌تر مفسران آن را به همه امور عامه، یعنی امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و مسائل مهم گسترش داده‌اند.<ref>صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسر القرآن بالقران و السنه، ۶/۶۰ و ۶۴؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ۴/۵۷۰.</ref> یکی از مفسران، رایزنی حاکمان با آگاهان را در مواردی ازجمله ناآگاهی از موضوع، شناخت احکام دشوار دینی، امور جنگی، مصالح مرتبط با مردم، مسائل دبیران، وزیران و کارگزاران در آنچه به مصالح شهرها و آبادانی آن مربوط است، [[واجب]] دانسته‌است.<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۴/۲۵۰.</ref>
== اهمیت و جایگاه ==
در آموزه‌های دینی به نظرخواهی از دیگران و مشورت با آنان، اهمیت ویژه‌ای داده شده‌است و همگان به بهره‌گیری از نظر و تجربه دیگران فرا خوانده شده‌اند.<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۴۲.</ref> در مشورت، عقل‌ها و تجربه‌ها و دیدگاه‌های مختلف به کمک هم شتافته، مسائل پخته می‌شود و کم‌عیب و نقص و از لغزش دورتر می‌گردد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۰/۴۸۷.</ref> [[قرآن کریم]] در موضوعی مانند از شیرگرفتن فرزند پیش از دو سال، به مشورت پدر و مادر با یکدیگر توجه داده‌است.<ref>بقره، ۲۳۳.</ref> خداوند در سوره شورا مشورت با یکدیگر را در امور خود، یکی از صفات [[مؤمنان]] شمرده‌است<ref>شورا، ۳۸.</ref> و این آیه دلالت دارد وضع امور نوعیه در میان جامعه ایمانی با شورا و مشورت‌کردن است و روش پیغمبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین علی (ع) نیز همین بوده‌است؛<ref>نایینی، تنبیه الامة و تنزیه المله، ۸۲–۸۳.</ref> چنان‌که آیه بیان می‌دارد مشورت در همه کارها یک برنامه مستمر برای مسلمانان است نه یک امر زودگذر و موقتی.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۰/۴۸۷.</ref>


در اندیشه اسلامی، حفظ و رعایت [[مصالح]] نظام و [[مصلحت]] مسلمانان بر همه [[کارگزاران]] نظام اسلامی واجب است. بر این اساس، مشارکت تمام ملّت در نوعیات مملکت، بر مشورت با عقلای امّت که شورای عمومی ملی است، استوار است.<ref>نایینی، تنبیه الامة و تنزیه المله، ۸۱.</ref> عنصر محوری اداره امور امت، استمداد از آرای عمومی و استعانت از تضارب افکار صاحب‌نظران است و رهبران و والیان و متصدیان امور نیز مأمور به مشورت‌اند.<ref>جوادی آملی،تسنیم، ۱۶/۱۵۳.</ref> در مواردی مانند کارهای کلان مملکت که برای انسان غیر معصوم بدون مشورت به نتیجه نمی‌رسد، از باب [[مقدمه واجب]] و نیز در موردی که بدون انجام مشورت، فتنه تحمل‌نکردنی رخ می‌دهد، تحصیل مشورت، واجب و لازم است.<ref>جوادی آملی،تسنیم، ۱۶/۱۵۳.</ref>
از نگاه تاریخی، پیش از آغاز [[جنگ احد]]، پیامبر اکرم (ص) در مورد چگونگی رویارویی با [[دشمن]]، با یاران خود مشورت کرد و با توجه به نظر اکثر آنان، اردوگاه سپاه مسلمانان را در دامنه کوه احد قرار داد<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۳/۱۸۶.</ref> و با اینکه خروج از [[مدینه]] پیامدهای ناگواری برای مسلمانان پیش آورد، باز هم خداوند دستور داد پیامبر (ص) با آنان مشورت کند<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه؛ طالقانی، پرتوی از قرآن، ۵/۳۹۴–۳۹۵.</ref> بر همین اساس، به نظر برخی، وجوب مشورت در امور و حوادث به حسب نصوص آیات و [[سیره پیامبر اکرم(ص)]] از امور مسلم است و دلالت آیه «وَ شاوِرْهُمْ فِی اْلأَمْرِ»<ref>آل عمران، ۱۵۹.</ref> که پیامبر (ص) را بدان مکلف کرده‌است، واضح است.<ref>نایینی، تنبیه الامة و تنزیه المله، ۸۱–۸۲.</ref> با توجه به آیاتی که دربارهٔ مشورت آمده، نیز نمونه‌های عملی مشورت در سیره پیامبر اکرم (ص)، ازجمله در [[جنگ بدر]]، احد، خندق و عهدنامه پیامبر اکرم (ص) با مردم طائف، اهمیت اصل شورا در اسلام تردیدناپذیر و انکارناشدنی است.<ref>عمید زنجانی، فقه سیاسی، ۱/۲۲۳.</ref> بر همین اساس، گفته شده ساحت اسلام از [[استبداد]] به دور است.<ref>کواکبی، طبایع الاستبداد یا سرشت‌های خودکامگی، ۱۰۱.</ref>
==سیره عملی امام‌خمینی==
 
در [[سیره عملی]] امام‌خمینی، موارد بسیاری از مشورت در مسائل گوناگون پیش از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] و پس از آن مشاهده می‌شود؛ ازجمله در مبارزه با [[لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی]] و مبارزه علیه [[انقلاب سفید]] با برخی علمای قم مشورت و درباره چگونگی مبارزه تصمیم‌گیری شد. یکی از مصوبه‌های جلسه نخست، آن بود که هفته‌ای یک‌بار و در صورت لزوم بیشتر میان علما جلسه مشورتی برگزار شود. ایشان در هجرت از [[نجف]] به [[پاریس]] با [[سیداحمد]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۵۲.</ref> و در [[بازگشت به ایران]] نیز با وی و دیگران مشورت کرد و سپس تصمیم نهایی را گرفت.<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۲۰۲؛ خمینی، دلیل آفتاب، خاطرات یادگار امام، ۷۹.</ref>  
در منابع اسلامی روایات فراوانی دربارهٔ اهمیت و ارزش مشورت در زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان آمده‌است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۹۷–۱۰۵.</ref> در برخی از این روایات آمده‌است مشورت عین هدایت است<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۱۰۴.</ref> و انسان عاقل از مشورت بی‌نیاز نیست<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۴۱.</ref> یا مشورت یکی از اسباب حیات جامعه و ترک مشورت یکی از اسباب مرگ جامعه معرفی شده‌است.<ref>ترمذی، سنن الترمذی، ۳/۳۶۱؛ ابن‌شعبه، تحف العقول، ۳۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۴/۱۳۹.</ref> همچنین بر اساس برخی روایات، خداوند مشورت را برای امت [[رحمت]] قرار داده‌است.<ref>سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ۲/۹۰.</ref> پیامبر اکرم (ص) با اینکه از مشاوره با مردم بی‌نیاز بود، به سبب رحمت الهی و به توصیه پروردگار، در مسائل اجرایی با اصحاب مشورت می‌کرد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱/۲۳۴؛ جوادی آملی، تسنیم، ۱۶/۱۶۱.</ref> بر این اساس، مشورت‌کردن و توصیه به مشورت از سوی پیامبر اکرم (ص) و سایر معصومان (ع)، برای اموری مانند شخصیت‌دادن به امت در اداره امور، کشف استعداد مردم، رشد فکری و تدبر و مآل‌اندیشی، تقویت رقابت آمیخته با رفاقت، استفاده از تأیید [[مردم]]، برای آگاهی و توجیه، پرهیز از نسبت [[حکومت]] به استبدادی‌بودن، پرهیز از انتقاد بی‌جا پس از شکست احتمالی، نشان‌دادن جایگاه مردم در اندیشه دینی، عیب و عار ندانستن نظرخواهی و مشورت‌کردن و تأسی امت به پیامبر اکرم (ص) در مشورت‌کردن، بوده‌است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۶/۱۳۴، ۱۴۴ و ۱۶۱؛ استادی، شورا در قرآن و حدیث، ۳۱–۳۵.</ref> امیرالمؤمنین علی (ع) نیز افزون بر فراخوانی مردم به مشورت،<ref>نهج البلاغه، خ۲۰۷، ۳۱۰.</ref> استبداد به رأی را موجب هلاکت و مشورت را به مثابه شرکت در عقل‌های مردم می‌داند.<ref>نهج البلاغه، ح۱۵۲، ۵۳۹.</ref>
 
== شرایط مشاوران ==
در روایات اسلامی آمده‌است که مشاوران باید شرایط و شایستگی‌های لازم، ازجمله عقل، تجربه، تدین، خیرخواهی و رازداری داشته باشند<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۴۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۹۸ و ۱۰۲.</ref> و از صفاتی چون نادانی، پستی، [[دروغگویی]]، [[بخل]]، [[حرص]]، ترس و [[خودپسندی]] نیز بر کنار باشند.<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۴۴۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۹۸–۹۹.</ref> [[امام‌خمینی]] در موضوع شوراهای اسلامی به مردم توصیه می‌کرد افرادی را برای شورا انتخاب کنند که متدین، امین، معتقد به انقلاب و [[جمهوری اسلامی]] و طرفدار مردم باشند و تمایل به شرق و غرب و انحرافات مکتبی نداشته باشند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۵۰–۲۵۱.</ref> ایشان به مردم هشدار می‌داد در صورت توجه‌نکردن به شایستگی‌ها و ویژگی‌های لازم و رأی‌دادن به افراد ناباب و ناصالح برای شورای شهر، خود شهر، کشور و اسلام زیان کرده، رأی‌دهندگان پیش خدا [[مسئول]] خواهند بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۵۰–۲۵۲ و ۲۶۰.</ref> ایشان هیچ‌گاه از توطئه‌های دشمن که مسئله شوراها ـ و حتی شوراهای شهر ـ را نشانه رفته بود، غافل نماند و به‌خوبی به این امر آگاه بود که هرگاه دشمن به لحاظ کمیّت و تعداد، توان مقابله نداشته باشد، سعی می‌کند با نفوذ افراد منتخب خود، فضای شوراها را در جهت مطلوب خویش پیش ببرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۱۸.</ref>
 
== حدود و قلمرو ==
در اسلام، مشورت در جایی است که حکم و قانون صریحی دربارهٔ آن وجود نداشته باشد. برخی [[مفسران]] معتقدند آیه ۱۵۹ آل عمران در امر پیامبر (ص) به مشورت با مردم، دربارهٔ مشورت مربوط به امور عامه اجتماعی است و شامل احکام نمی‌شود. مسلمانان نیز در [[صدر اسلام]] و پس از آن، حدود رایزنی را شامل حوزه [[احکام الهی]] نمی‌دانستند.<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ۴/۵۶–۵۷؛ صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسر القرآن بالقران و السنه، ۶/۶۰.</ref> مشورت منحصر در «امر الناس» و کارهای اجرایی و شناسایی موضوعات است. بر همین اساس، پیامبر اکرم (ص) هیچ‌گاه در احکام الهی با مردم مشورت نمی‌کرد؛<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۶/۱۳۵، ۱۴۵ و ۱۵۲؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۳/۱۸۶.</ref> البته برخی شاگردان امام‌خمینی شورا در افتا را که مرحله شناخت حکم و به دست آوردن آن است، مطرح کرده، یادآور شده‌اند اگر تبادل نظر در مسائل فقهی صورت گیرد، افزون بر ترقی و تکامل [[فقه]]، بسیاری از اختلاف‌ها نیز از میان خواهد رفت. فقه یکی از علوم واقعی دنیا است. باید از اسلوب‌هایی که در سایر علوم پیروی می‌شود، پیروی کرد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۱۸۶.</ref>
 
در مواردی که مشورت رواست، قلمرو آن بسیار گسترده‌است و همه ابعاد و بخش‌های زندگی فردی و اجتماعی انسان را دربر می‌گیرد. در روایات، مسلمانان افزون بر تشویق به رایزنی در امور شخصی و فردی،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۹۷–۱۰۵.</ref> به مشورت در حوزه‌های گوناگون اجتماعی نیز تشویق شده‌اند. برخی مفسران با توجه به [[شأن نزول]] آیه «وَ شاوِرْهُمْ فِی اْلأَمْرِ» «الامر» را ویژه جنگ دانسته‌اند؛<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۹/۴۰۹–۴۱۰.</ref> ولی بیش‌تر مفسران آن را به همه امور عامه، یعنی امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و مسائل مهم گسترش داده‌اند.<ref>صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسر القرآن بالقران و السنه، ۶/۶۰ و ۶۴؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ۴/۵۷۰.</ref> یکی از مفسران، رایزنی حاکمان با آگاهان را در مواردی ازجمله ناآگاهی از موضوع، شناخت احکام دشوار دینی، امور جنگی، مصالح مرتبط با مردم، مسائل دبیران، وزیران و کارگزاران در آنچه به مصالح شهرها و آبادانی آن مربوط است، [[واجب]] دانسته‌است.<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۴/۲۵۰.</ref>
 
در اندیشه اسلامی، حفظ و رعایت [[مصالح]] نظام و [[مصلحت]] مسلمانان بر همه [[کارگزاران]] نظام اسلامی واجب است. بر این اساس، مشارکت تمام ملّت در نوعیات مملکت، بر مشورت با عقلای امّت که شورای عمومی ملی است، استوار است.<ref>نایینی، تنبیه الامة و تنزیه المله، ۸۱.</ref> عنصر محوری اداره امور امت، استمداد از آرای عمومی و استعانت از تضارب افکار صاحب‌نظران است و رهبران و والیان و متصدیان امور نیز مأمور به مشورت‌اند.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۶/۱۵۳.</ref> در مواردی مانند کارهای کلان مملکت که برای انسان غیر معصوم بدون مشورت به نتیجه نمی‌رسد، از باب [[مقدمه واجب]] و نیز در موردی که بدون انجام مشورت، فتنه تحمل‌نکردنی رخ می‌دهد، تحصیل مشورت، واجب و لازم است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۶/۱۵۳.</ref>
 
== سیره عملی امام‌خمینی ==
در [[سیره عملی]] امام‌خمینی، موارد بسیاری از مشورت در مسائل گوناگون پیش از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] و پس از آن مشاهده می‌شود؛ ازجمله در مبارزه با [[لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی]] و مبارزه علیه [[انقلاب سفید]] با برخی علمای قم مشورت و دربارهٔ چگونگی مبارزه تصمیم‌گیری شد. یکی از مصوبه‌های جلسه نخست، آن بود که هفته‌ای یک‌بار و در صورت لزوم بیشتر میان علما جلسه مشورتی برگزار شود. ایشان در هجرت از [[نجف]] به [[پاریس]] با [[سیداحمد]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۵۲.</ref> و در [[بازگشت به ایران]] نیز با وی و دیگران مشورت کرد و سپس تصمیم نهایی را گرفت.<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۲۰۲؛ خمینی، دلیل آفتاب، خاطرات یادگار امام، ۷۹.</ref>


{{ببینید|انجمن‌های ایالتی و ولایتی|انقلاب سفید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
{{ببینید|انجمن‌های ایالتی و ولایتی|انقلاب سفید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}


امام‌خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، افزون بر تشکیل یا تأیید بسیاری از شوراها، در بسیاری از موارد ازجمله نصب و عزل مسئولان و مسائل داخلی و خارجی کشور به مشورت پرداخت؛ ازجمله با توجه به نظر مشاوران، [[مهدی بازرگان|بازرگان]] را به نخست‌وزیری منصوب کرد، با اینکه با نخست‌وزیری وی مخالف بود.<ref>خمینی، دلیل آفتاب، خاطرات یادگار امام، ۱۵۲ ـ ۱۵۳.</ref> استعفای او را نیز در جلسه‌ای در ۱۵/۸/۱۳۵۸ با حضور [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، [[محمدجواد باهنر]] و [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]] بررسی کرد و پذیرفت.<ref>هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۳۷۳.</ref> در عزل [[سیدابوالحسن بنی‌صدر]] نیز پس از شنیدن گزارش‌ها و اقدام‌های او، مسئولان را به مشورت دعوت کرد و عزل وی از فرماندهی کل قوا را اعلام کرد.<ref>خمینی، دلیل آفتاب، خاطرات یادگار امام، ۱۰۵.</ref>
امام‌خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، افزون بر تشکیل یا تأیید بسیاری از شوراها، در بسیاری از موارد ازجمله نصب و عزل مسئولان و مسائل داخلی و خارجی کشور به مشورت پرداخت؛ ازجمله با توجه به نظر مشاوران، [[مهدی بازرگان|بازرگان]] را به نخست‌وزیری منصوب کرد، با اینکه با نخست‌وزیری وی مخالف بود.<ref>خمینی، دلیل آفتاب، خاطرات یادگار امام، ۱۵۲–۱۵۳.</ref> استعفای او را نیز در جلسه‌ای در ۱۵/۸/۱۳۵۸ با حضور [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، [[محمدجواد باهنر]] و [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]] بررسی کرد و پذیرفت.<ref>هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۳۷۳.</ref> در عزل [[سیدابوالحسن بنی‌صدر]] نیز پس از شنیدن گزارش‌ها و اقدام‌های او، مسئولان را به مشورت دعوت کرد و عزل وی از فرماندهی کل قوا را اعلام کرد.<ref>خمینی، دلیل آفتاب، خاطرات یادگار امام، ۱۰۵.</ref>


انتخاب اعضای [[شورای نگهبان]]، از [[وظایف رهبری]] است. امام‌خمینی در انتخاب اعضای آن، با مشاوران و [[مسئولان]] مشورت می‌کرد و بر اساس نتایج مشورت، احکام آنها را صادر می‌کرد.<ref>هاشمی رفسنجانی، آرامش و چالش، ۱۶۰ ـ ۱۶۱.</ref> در انتخاب [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]] به ریاست [[قوه قضاییه]] با وجود تشخیص و تصمیم خود، نظر مشورتی سایر قضات [[دیوان عالی کشور]] را برابر اصل ۱۶۲ [[قانون اساسی]] مصوب ۱۳۵۸ جویا شد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۱۶ ـ ۵۱۷.</ref> و در انتصاب مجدد رئیس دیوان عالی، از قضات دیوان عالی کشور نظرخواهی کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۶۴.</ref>
انتخاب اعضای [[شورای نگهبان]]، از [[وظایف رهبری]] است. امام‌خمینی در انتخاب اعضای آن، با مشاوران و [[مسئولان]] مشورت می‌کرد و بر اساس نتایج مشورت، احکام آنها را صادر می‌کرد.<ref>هاشمی رفسنجانی، آرامش و چالش، ۱۶۰–۱۶۱.</ref> در انتخاب [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]] به ریاست [[قوه قضاییه]] با وجود تشخیص و تصمیم خود، نظر مشورتی سایر قضات [[دیوان عالی کشور]] را برابر اصل ۱۶۲ [[قانون اساسی]] مصوب ۱۳۵۸ جویا شد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۱۶–۵۱۷.</ref> و در انتصاب مجدد رئیس دیوان عالی، از قضات دیوان عالی کشور نظرخواهی کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۶۴.</ref>


امام‌خمینی در بسیاری از مسائل داخلی، مانند حل بحران [[کردستان]] و اعزام هیئتی به آن منطقه، با مسئولان مشورت کرد و سپس هیئتی برای رسیدگی به اوضاع آن منطقه مأمور کرد.<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۲۸۳.</ref> ایشان در موارد بسیاری، از عالمان و نهادها می‌خواست مشورت را در برنامه کاری خود قرار دهند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۶۲.</ref> ازجمله در حکم اعزامی علما به مناطق داخلی و خارجی، از آنان می‌خواست با علمای محل مشورت کنند؛ ازجمله در حکم اعزام [[حسین نوری]] به کشورهای [[هند]] و [[پاکستان]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۳۲.</ref> حسین کرمانی برای رسیدگی به امور کردستان <ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۵۵.</ref> و حکم [[امامت جمعه]] برای [[مسلم ملکوتی]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۵۲.</ref> به آنان برای مشورت با [[روحانیان]] محل توصیه کرده‌است. همچنین ایشان از مجلس شورای اسلامی خواست در لوایحی که به مشورت با کارشناسان نیاز دارد، از آنان دعوت و مشورت شود؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۸۷.</ref> چنان‌که از [[ستاد انقلاب فرهنگی]] خواست با [[جامعه مدرسین قم]] مشورت کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۰۹.</ref>
امام‌خمینی در بسیاری از مسائل داخلی، مانند حل بحران [[کردستان]] و اعزام هیئتی به آن منطقه، با مسئولان مشورت کرد و سپس هیئتی برای رسیدگی به اوضاع آن منطقه مأمور کرد.<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۲۸۳.</ref> ایشان در موارد بسیاری، از عالمان و نهادها می‌خواست مشورت را در برنامه کاری خود قرار دهند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۶۲.</ref> ازجمله در حکم اعزامی علما به مناطق داخلی و خارجی، از آنان می‌خواست با علمای محل مشورت کنند؛ ازجمله در حکم اعزام [[حسین نوری]] به کشورهای [[هند]] و [[پاکستان]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۳۲.</ref> حسین کرمانی برای رسیدگی به امور کردستان<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۵۵.</ref> و حکم [[امامت جمعه]] برای [[مسلم ملکوتی]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۵۲.</ref> به آنان برای مشورت با [[روحانیان]] محل توصیه کرده‌است. همچنین ایشان از مجلس شورای اسلامی خواست در لوایحی که به مشورت با کارشناسان نیاز دارد، از آنان دعوت و مشورت شود؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۸۷.</ref> چنان‌که از [[ستاد انقلاب فرهنگی]] خواست با [[جامعه مدرسین قم]] مشورت کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۰۹.</ref>


در [[سیاست خارجی]] نیز پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی امام‌خمینی در نتیجه مشورت با مسئولان کشوری و لشکری بود؛<ref>هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۱۷ ـ ۱۸.</ref> چنان‌که وقتی تصمیم گرفت به [[میخائیل گورباچف]] رئیس سابق شوروی نامه بنویسد، درباره محتوای آن با مشاوران و سران سه قوه مشورت کرد.<ref>هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۳۲، ۴۲۴ و ۴۴۰ ـ ۴۴۱.</ref> ایشان در مسائل نظامی، در جلسات [[شورای عالی دفاع]] شرکت می‌کرد و نظرهای پیشنهادی خود را می‌داد.<ref>رضایی، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، ۴/۱۳۴ ـ ۱۳۶.</ref> پس از درخواست [[محسن رضایی]] برای تشکیل نیروهای سه‌گانه هوایی، دریایی و زمینی در [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]، پس از مشورت و نظرخواهی از [[شورای نگهبان]] در تطبیق این کار با قانون اساسی، موافقت کرد.<ref>رضایی، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، ۴/۱۴۴ ـ ۱۴۵؛ هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۱۰۰.</ref> موارد دیگری نیز از مشاوره امام‌خمینی در امور نظامی در خاطرات دیگران یافت می‌شود.<ref>هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۲۵۵ و ۴۱۹.</ref> پس از [[فتح خرمشهر]]، نظر امام‌خمینی بر خاتمه جنگ و نظر مسئولان بر ادامه جنگ بود. ایشان در نهایت نظر آنان را پذیرفت؛ <ref>(خمینی، دلیل آفتاب، خاطرات یادگار امام، ۱۲۵.</ref> چنان‌که در ورود به خاک [[عراق]] نیز، پس از جلسه‌ها و در نهایت در جلسه‌ای با حضور اعضای [[شورای عالی دفاع]] و فرماندهان اصلی جبهه‌ها، ایشان نظر نظامیان را با شرایطی پذیرفت.<ref>هاشمی رفسنجانی، پس از بحران، ۱۶ ـ ۱۷.</ref>  
در [[سیاست خارجی]] نیز پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی امام‌خمینی در نتیجه مشورت با مسئولان کشوری و لشکری بود؛<ref>هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۱۷–۱۸.</ref> چنان‌که وقتی تصمیم گرفت به [[میخائیل گورباچف]] رئیس سابق شوروی نامه بنویسد، دربارهٔ محتوای آن با مشاوران و سران سه قوه مشورت کرد.<ref>هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۳۲، ۴۲۴ و ۴۴۰–۴۴۱.</ref> ایشان در مسائل نظامی، در جلسات [[شورای عالی دفاع]] شرکت می‌کرد و نظرهای پیشنهادی خود را می‌داد.<ref>رضایی، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، ۴/۱۳۴–۱۳۶.</ref> پس از درخواست [[محسن رضایی]] برای تشکیل نیروهای سه‌گانه هوایی، دریایی و زمینی در [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]، پس از مشورت و نظرخواهی از [[شورای نگهبان]] در تطبیق این کار با قانون اساسی، موافقت کرد.<ref>رضایی، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، ۴/۱۴۴–۱۴۵؛ هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۱۰۰.</ref> موارد دیگری نیز از مشاوره امام‌خمینی در امور نظامی در خاطرات دیگران یافت می‌شود.<ref>هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۲۵۵ و ۴۱۹.</ref> پس از [[فتح خرمشهر]]، نظر امام‌خمینی بر خاتمه جنگ و نظر مسئولان بر ادامه جنگ بود. ایشان در نهایت نظر آنان را پذیرفت؛<ref>(خمینی، دلیل آفتاب، خاطرات یادگار امام، ۱۲۵.</ref> چنان‌که در ورود به خاک [[عراق]] نیز، پس از جلسه‌ها و در نهایت در جلسه‌ای با حضور اعضای [[شورای عالی دفاع]] و فرماندهان اصلی جبهه‌ها، ایشان نظر نظامیان را با شرایطی پذیرفت.<ref>هاشمی رفسنجانی، پس از بحران، ۱۶–۱۷.</ref>


{{ببینید|قطعنامه ۵۹۸|نامه به میخائیل گورباچف|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
{{ببینید|قطعنامه ۵۹۸|نامه به میخائیل گورباچف|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
==شورا==
 
امروزه شورا در فرهنگ اسلامی، اجتماع عده‌ای از افراد آگاه و مورد وثوق و مطلع از موضوع برای به دست آوردن حقیقتی مطلوب درباره موضوعی است که برای مشورت مطرح شده‌است<ref>جعفری، علامه جعفری و شوراها، ۲۹۸.</ref> و قوام آن به مشورت جمعی است.
== شورا ==
امام‌خمینی افزون بر مشورت با مشاوران مورد اعتماد خود، در بسیاری از تصمیم‌گیری‌های مهم، به تشکیل یا پذیرش شوراهای مختلف همانند شورای انقلاب، [[مجلس شورای اسلامی]]، [[شورای نگهبان]]، [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]]، شورای عالی دفاع، [[شورای عالی امنیت ملی]]، و [[شورای شهر و روستا]] اقدام کرد. ایشان در آستانه [[پیروزی انقلاب اسلامی]] برای هدایت امور و سامان‌دهی مبارزه‌ها، افرادی را با عنوان شورای انقلاب مشخص کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۰۷ و ۵/۴۲۶.</ref> و با تشکیل نظام جمهوری اسلامی در ایران، نخست خواهان تشکیل شوراها در استان‌ها و شهرها و روستاها شد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۵۱).</ref> و در نهم اردیبهشت ۱۳۵۸با فرمان تاریخی خود به شورای انقلاب بر نهادینه‌کردن شوراها در جامعه تأکید کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۶۷.</ref> ایشان بر این باور بود که در شهرها و سایر نقاط باید شوراها تشکیل شوند و سرنوشت هر شهرستان و هر شهری به دست شوراهایی باشد که اعضایش را مردم انتخاب می‌کنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۵۰ ـ ۲۵۲.</ref>
امروزه شورا در فرهنگ اسلامی، اجتماع عده‌ای از افراد آگاه و مورد وثوق و مطلع از موضوع برای به دست آوردن حقیقتی مطلوب دربارهٔ موضوعی است که برای مشورت مطرح شده‌است<ref>جعفری، علامه جعفری و شوراها، ۲۹۸.</ref> و قوام آن به مشورت جمعی است.
امام‌خمینی افزون بر مشورت با مشاوران مورد اعتماد خود، در بسیاری از تصمیم‌گیری‌های مهم، به تشکیل یا پذیرش شوراهای مختلف همانند شورای انقلاب، [[مجلس شورای اسلامی]]، [[شورای نگهبان]]، [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]]، شورای عالی دفاع، [[شورای عالی امنیت ملی]]، و [[شورای شهر و روستا]] اقدام کرد. ایشان در آستانه [[پیروزی انقلاب اسلامی]] برای هدایت امور و سامان‌دهی مبارزه‌ها، افرادی را با عنوان شورای انقلاب مشخص کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۰۷ و ۵/۴۲۶.</ref> و با تشکیل نظام جمهوری اسلامی در ایران، نخست خواهان تشکیل شوراها در استان‌ها و شهرها و روستاها شد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۵۱).</ref> و در نهم اردیبهشت ۱۳۵۸با فرمان تاریخی خود به شورای انقلاب بر نهادینه‌کردن شوراها در جامعه تأکید کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۶۷.</ref> ایشان بر این باور بود که در شهرها و سایر نقاط باید شوراها تشکیل شوند و سرنوشت هر شهرستان و هر شهری به دست شوراهایی باشد که اعضایش را مردم انتخاب می‌کنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۵۰–۲۵۲.</ref>


{{ببینید|شورای انقلاب اسلامی}}
{{ببینید|شورای انقلاب اسلامی}}


در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]]، اصل هفتم و اصول صد تا یکصدوششم، به شوراها اختصاص یافته‌است؛ ازجمله در اصل هفتم با اشاره به دو آیه «وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَینَهُمْ» و «وَ شاوِرْهُمْ فِی اْلأَمْرِ»، شوراها، مجلس شورای اسلامی، شورای استان، شهرستان، شهر، محل، بخش، روستا و نظایر اینها، از ارکان تصمیم‌گیری و اداره امور کشور شمرده شده و رای و خواست مردم با اکثریت یک رکن اساسی در تصمیمات به شمار رفته‌است.  
در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]]، اصل هفتم و اصول صد تا یکصدوششم، به شوراها اختصاص یافته‌است؛ ازجمله در اصل هفتم با اشاره به دو آیه «وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَینَهُمْ» و «وَ شاوِرْهُمْ فِی اْلأَمْرِ»، شوراها، مجلس شورای اسلامی، شورای استان، شهرستان، شهر، محل، بخش، روستا و نظایر اینها، از ارکان تصمیم‌گیری و اداره امور کشور شمرده شده و رای و خواست مردم با اکثریت یک رکن اساسی در تصمیمات به‌شمار رفته‌است.


پذیرش نهادهای شورایی در قانون اساسی، ازجمله مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان، [[شورای عالی قضایی]] در نظام [[ولایت فقیه]] از سوی خبرگان قانون اساسی و امام‌خمینی، بیانگر آن است که رایزنی نظام‌مند و عمل به نتیجه آن، پذیرفتنی و در حقیقت تصمیم آنها جایگزین تصمیم حاکم اسلامی است؛ برای نمونه امام‌خمینی در سال ۱۳۶۶ هنگام تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام که وظیفه اصلی آن تصمیم‌گیری درباره اختلاف شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی بود، رأی اکثریت حاضر مجمع را ملاک عمل قرار داد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۶۴.</ref> در [[بازنگری قانون اساسی]] سال ۱۳۶۸ این مجمع در اصل ۱۱۲ در نظر گرفته شد و یکی از وظایف آن، مشورت دادن به [[رهبری]] شمرده شد.
پذیرش نهادهای شورایی در قانون اساسی، ازجمله مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان، [[شورای عالی قضایی]] در نظام [[ولایت فقیه]] از سوی خبرگان قانون اساسی و امام‌خمینی، بیانگر آن است که رایزنی نظام‌مند و عمل به نتیجه آن، پذیرفتنی و در حقیقت تصمیم آنها جایگزین تصمیم حاکم اسلامی است؛ برای نمونه امام‌خمینی در سال ۱۳۶۶ هنگام تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام که وظیفه اصلی آن تصمیم‌گیری دربارهٔ اختلاف شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی بود، رأی اکثریت حاضر مجمع را ملاک عمل قرار داد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۶۴.</ref> در [[بازنگری قانون اساسی]] سال ۱۳۶۸ این مجمع در اصل ۱۱۲ در نظر گرفته شد و یکی از وظایف آن، مشورت دادن به [[رهبری]] شمرده شد.


{{ببینید|انتخابات|مردم}}
{{ببینید|انتخابات|مردم}}
==پانویس==
 
== پانویس ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
==منابع==
 
== منابع ==
{{منابع|۲}}
{{منابع|۲}}
* قرآن کریم.
* قرآن کریم.
* آمدی، عبدالواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
* آمدی، عبدالواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
* ابن‌شعبه حرانی، حسن‌بن‌علی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آل‌الرسول(ص)، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
* ابن‌شعبه حرانی، حسن‌بن‌علی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آل‌الرسول (ص)، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
* ابن‌فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
* ابن‌فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
* ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
* ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
* استادی، رضا، شورا در قرآن و حدیث، قم، بنیاد فرهنگی امام‌رضا(ع)، چاپ اول، ۱۳۶۰ش.
* استادی، رضا، شورا در قرآن و حدیث، قم، بنیاد فرهنگی امام‌رضا (ع)، چاپ اول، ۱۳۶۰ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* برقی، احمدبن‌محمد، المحاسن، تحقیق جلال‌الدین محدث، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق.
* برقی، احمدبن‌محمد، المحاسن، تحقیق جلال‌الدین محدث، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق.
خط ۶۳: خط ۷۲:
* جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، تحقیق عبدالکریم عابدینی، قم، اسراء، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
* جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، تحقیق عبدالکریم عابدینی، قم، اسراء، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
* جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
* حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
* خمینی، سیداحمد، دلیل آفتاب، خاطرات یادگار امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
* خمینی، سیداحمد، دلیل آفتاب، خاطرات یادگار امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
* دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
* دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
* ذاکری، علی‌اکبر، طلوع خورشید، سال‌شمار زندگانی امام‌خمینی قدس سره، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۹۱ش.
* ذاکری، علی‌اکبر، طلوع خورشید، سال‌شمار زندگانی امام‌خمینی قدس سره، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۹۱ش.
خط ۷۷: خط ۸۶:
* طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
* طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
* طبرسی، فضل‌بن‌حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
* طبرسی، فضل‌بن‌حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسه آل‌البیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
* عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۴۲۱ق.
* عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۴۲۱ق.
* فخر رازی، محمدبن‌عمر، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
* فخر رازی، محمدبن‌عمر، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
* قرطبی، محمدبن‌احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصرخسرو، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
* قرطبی، محمدبن‌احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصرخسرو، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
* کواکبی، سیدعبدالرحمان، طبایع الاستبداد یا سرشت‌های خودکامگی، ترجمه عبدالحسین میرزاقاجار، تصحیح محمدجواد صاحبی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
* کواکبی، سیدعبدالرحمان، طبایع الاستبداد یا سرشت‌های خودکامگی، ترجمه عبدالحسین میرزاقاجار، تصحیح محمدجواد صاحبی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
* مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
* مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
* مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و نهم، ۱۳۸۶ش.
* مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و نهم، ۱۳۸۶ش.
خط ۹۴: خط ۱۰۳:
* هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۵، اوج دفاع، به اهتمام عماد هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
* هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۵، اوج دفاع، به اهتمام عماد هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
* هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۷، پایان دفاع، آغاز بازسازی، به کوشش علیرضا هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ دوم، ۱۳۹۰ش.
* هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۷، پایان دفاع، آغاز بازسازی، به کوشش علیرضا هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ دوم، ۱۳۹۰ش.
* هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال‌های ۱۳۵۷ ـ ۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
* هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال‌های ۱۳۵۷–۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
{{پایان}}
{{پایان}}
== پیوند به بیرون ==
== پیوند به بیرون ==
*اسماعیل اسماعیلی، [https://books.khomeini.ir/books/10009/322/ مشورت]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۹، ص۳۲۲-۳۲۹.
* اسماعیل اسماعیلی، [https://books.khomeini.ir/books/10009/322/ مشورت]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۹، ص۳۲۲–۳۲۹.
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های جلد نهم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد نهم دانشنامه]]
۲۱٬۳۲۴

ویرایش