۲۱٬۳۲۴
ویرایش
(+ 4 categories; ±رده:مقالههای آماده ارزیابی←رده:مقالههای ارزیابیشده using HotCat) |
|||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
مهمترین شاگرد ابنعربی، [[صدرالدین قونوی|صدرالدین ابوالمعالی محمدبناسحاق قونوی]] (۶۰۷–۶۷۳ق) بود که سمت وصایت و جانشینی او را داشت و حلقه اتصال شارحان و شیفتگان در طبقات بعدی بود.<ref>جهانگیری، محیالدین ابنعربی، چهره برجسته عرفان اسلامی، ۵۸۳.</ref> با توجه به توفیقی که قونوی در تربیت شاگردان و تأسیس مدرسه عرفانی داشت، طبقه بعدی از عرفا نظیر [[عفیفالدین تلمسانی]] و [[مؤیدالدین جندی|مؤیدالدینبنمحمد جندی]] این مدرسه را تبدیل به نهضتی عظیم کردند. در طبقه سوم، شارحان ممتازی چون [[عبدالرزاق کاشانی]] (م۷۳۰ق) که از شاگردان جندی است قرار دارد. افراد شاخص این نهضت تا پایان قرن هشتم و نهم شخصیتهایی چون [[صائنالدین ترکه|صائنالدین علیبنمحمد ترکه اصفهانی]] (م۸۳۵ق) و [[عبدالرحمن جامی]] (م۸۹۸ق) بودند. این نهضت در [[عصر صفویه]] همزمان با عصر تجددِ حیات [[تمدن اسلامی]] بهویژه معارف عرفانی، دوره طلایی و درخشانی را طی کرد.<ref>حسینی قائممقامی، سِفر عشق، ۲۲–۲۳.</ref> در آغاز قرن چهاردهم، عارف حکیم، [[محمدرضا قمشهای]] (۱۲۴۱–۱۳۰۶ق) شاگردان بسیاری را تربیت کرد که [[میرزاهاشم اشکوری]]، [[حسن کرمانشاهی]]، [[میرزامحمود قمی]] و [[میرشهابالدین نیریزی شیرازی]] چهار تن از شاگردان برجسته اویند. در مدرسه این چهار تن، بزرگانی چون [[محمدعلی شاهآبادی]]، [[حسین بادکوبهای]]، [[سیدابوالحسن رفیعی قزوینی]] تربیت شدند که برجستهترین آنها شاهآبادی بود.<ref>حسینی قائممقامی، سِفر عشق، ۲۵.</ref> | مهمترین شاگرد ابنعربی، [[صدرالدین قونوی|صدرالدین ابوالمعالی محمدبناسحاق قونوی]] (۶۰۷–۶۷۳ق) بود که سمت وصایت و جانشینی او را داشت و حلقه اتصال شارحان و شیفتگان در طبقات بعدی بود.<ref>جهانگیری، محیالدین ابنعربی، چهره برجسته عرفان اسلامی، ۵۸۳.</ref> با توجه به توفیقی که قونوی در تربیت شاگردان و تأسیس مدرسه عرفانی داشت، طبقه بعدی از عرفا نظیر [[عفیفالدین تلمسانی]] و [[مؤیدالدین جندی|مؤیدالدینبنمحمد جندی]] این مدرسه را تبدیل به نهضتی عظیم کردند. در طبقه سوم، شارحان ممتازی چون [[عبدالرزاق کاشانی]] (م۷۳۰ق) که از شاگردان جندی است قرار دارد. افراد شاخص این نهضت تا پایان قرن هشتم و نهم شخصیتهایی چون [[صائنالدین ترکه|صائنالدین علیبنمحمد ترکه اصفهانی]] (م۸۳۵ق) و [[عبدالرحمن جامی]] (م۸۹۸ق) بودند. این نهضت در [[عصر صفویه]] همزمان با عصر تجددِ حیات [[تمدن اسلامی]] بهویژه معارف عرفانی، دوره طلایی و درخشانی را طی کرد.<ref>حسینی قائممقامی، سِفر عشق، ۲۲–۲۳.</ref> در آغاز قرن چهاردهم، عارف حکیم، [[محمدرضا قمشهای]] (۱۲۴۱–۱۳۰۶ق) شاگردان بسیاری را تربیت کرد که [[میرزاهاشم اشکوری]]، [[حسن کرمانشاهی]]، [[میرزامحمود قمی]] و [[میرشهابالدین نیریزی شیرازی]] چهار تن از شاگردان برجسته اویند. در مدرسه این چهار تن، بزرگانی چون [[محمدعلی شاهآبادی]]، [[حسین بادکوبهای]]، [[سیدابوالحسن رفیعی قزوینی]] تربیت شدند که برجستهترین آنها شاهآبادی بود.<ref>حسینی قائممقامی، سِفر عشق، ۲۵.</ref> | ||
امامخمینی از شاگردان شاهآبادی بود<ref>حسینی قائممقامی، سِفر عشق، ۲۹.</ref> که در طول هفت سال، مهمترین متون عرفان نظری را نزد وی فرا گرفت و در این فاصله [[حاشیه بر شرح فصوص قیصری]] را نگاشت.<ref>بدیعی، احیاگر عرفان، ۱۲۹.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی شاهآبادی}} ایشان همچنین از درس رفیعی قزوینی بهره بردهاست.{{ | امامخمینی از شاگردان شاهآبادی بود<ref>حسینی قائممقامی، سِفر عشق، ۲۹.</ref> که در طول هفت سال، مهمترین متون عرفان نظری را نزد وی فرا گرفت و در این فاصله [[حاشیه بر شرح فصوص قیصری]] را نگاشت.<ref>بدیعی، احیاگر عرفان، ۱۲۹.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی شاهآبادی}} ایشان همچنین از درس رفیعی قزوینی بهره بردهاست.{{ببینید|سیدابوالحسن رفیعی قزوینی | استادان امامخمینی}}؛ بنابراین امامخمینی حلقه اتصال با نسل اول شاگردان قمشهای در عصر حاضر است.<ref>حسینی قائممقامی، سِفر عشق، ۲۹.</ref> | ||
امامخمینی در آثار عرفانی خود از محیالدین، به عظمت یاد کردهاست و با عناوینی مانند شیخ کبیر<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۶۴ و ۶۷؛ امامخمینی، دعاء السحر، ۴۰.</ref> و شیخ عارف،<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۴۳.</ref> نام بردهاست. ایشان در نامه تاریخی خود، خطاب به [[میخائیل گورباچف]]، رهبر وقت [[شوروی]]، کتابهای عرفانی ابنعربی را به عنوان یکی از منابع شناخت [[اسلام]] معرفی کرده و به وی سفارش کردهاست که برای فهم مطالب وی، چند تن از خبرگان تیزهوش خود را که در اینگونه مسائل کاملاً دست دارند، به [[شهر قم]] بفرستد، تا پس از چند سال با توکل به خدا از عمق حقایق منازل معرفت آگاه گردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۲۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|نامه به میخائیل گورباچف}} | امامخمینی در آثار عرفانی خود از محیالدین، به عظمت یاد کردهاست و با عناوینی مانند شیخ کبیر<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۶۴ و ۶۷؛ امامخمینی، دعاء السحر، ۴۰.</ref> و شیخ عارف،<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۴۳.</ref> نام بردهاست. ایشان در نامه تاریخی خود، خطاب به [[میخائیل گورباچف]]، رهبر وقت [[شوروی]]، کتابهای عرفانی ابنعربی را به عنوان یکی از منابع شناخت [[اسلام]] معرفی کرده و به وی سفارش کردهاست که برای فهم مطالب وی، چند تن از خبرگان تیزهوش خود را که در اینگونه مسائل کاملاً دست دارند، به [[شهر قم]] بفرستد، تا پس از چند سال با توکل به خدا از عمق حقایق منازل معرفت آگاه گردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۲۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|نامه به میخائیل گورباچف}} |