۲۱٬۳۲۴
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''پیامبران (ع)'''، فرستادگان [[خداوند]] از میان مردم، با هدف [[هدایت]] بشر به | '''پیامبران (ع)'''، فرستادگان [[خداوند]] از میان مردم، با هدف [[هدایت]] بشر به سعادت [[دنیا و آخرت]]. | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
در [[قرآن کریم]] برای پیامبران، از دو واژه [[نبی|نبّی]] و [[رسول]] استفاده شدهاست. نبیّ از ریشه «نبأ» و از مصدر | در [[قرآن کریم]] برای پیامبران، از دو واژه [[نبی|نبّی]] و [[رسول]] استفاده شدهاست. نبیّ از ریشه «نبأ» و از مصدر «[[نبوت]]» به معنای پیامآور و آورنده خبر<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۷۸۸–۷۸۹</ref> و رسول از ماده «رسل» و به معنای فرستادهشدهاست<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۳۵۲–۳۵۳</ref>؛ با این تفاوت که «نبیّ»، گیرنده و حامل پیام الهی است، خواه ابلاغ پیام بر عهده او باشد، خواه نه؛ اما «رسول» علاوه بر دریافت پیام و [[وحی]]، مسئولیت رساندن آن را نیز بر عهده دارد.<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۷/۳۳۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۱/۵۴؛ طباطبایی، المیزان، ۲/۱۴۰</ref> در [[انجیل|کتاب مقدس]] نیز «نبیّ» به معنای خبردهنده بهویژه خبر از آینده و واسطه مردم و خدا بهکار رفتهاست و واژه «پدر» نیز برای پیامبر استفاده شدهاست.<ref>هاکس، قاموس کتاب مقدس، ۸۷۳–۸۷۴</ref> پیامبر و پیغمبر در فارسی به معنای رسول و نبی است که هر دو مترادف و به صورت عام به کار میروند.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۲۹۵۴؛ ۴/۵۱۳۰ و ۱۳/۱۹۷۳۳</ref> | ||
== نبوت عامه و خاصه == | == نبوت عامه و خاصه == | ||
دربارهٔ | دربارهٔ «نبوت عامه» یعنی اصل نبوت و فرستادهشدن رسولانی از طرف خدا به سوی مردم، بدون اینکه نظری به شخص خاص باشد، همه ادیان آسمانی هم نظرند. اثبات نبوت عامه تنها با دلیل عقلی ممکن است؛ اما «نبوت خاصه» یعنی نبوت شخص خاص و اثبات نبوت خاصه (مصداق) با [[معجزه]] یا خبر پیامبر پیشین اثبات میشود.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۴/۳۳۱ و ۴۴۷</ref> | ||
چنانکه در [[قرآن کریم]] آمدهاست، خداوند از آغاز زندگی بشر همواره برای هدایت آدمی پیامبر فرستادهاست.<ref>نحل، ۳۶؛ یونس، ۴۷</ref> [[تورات]] و انجیل<ref>هاکس، قاموس کتاب مقدس، ۸۷۳–۸۷۴</ref> و تاریخ<ref>طباطبایی، تعالیم اسلام، ۹۱–۹۲</ref> نیز این مطلب را تأیید میکنند؛ پیامبرانی که به بیان روایات، در کنار [[عقل]] که حجت درونی است، حجت بیرونی خداوند بر مردم بودهاند.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۶</ref> اندیشمندان اسلامی علت فرستادن رسولان را نیاز انسانِ ناقص در حس و عقل بشری به [[انسان کامل]] برای دریافت مکتب و راهنمای خدایی شمردهاند.<ref>ابنسینا، الشفاء، ۴۴۱–۴۴۳؛ طباطبایی، تعالیم اسلام، ۸۵–۸۶؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۱۵۴–۱۶۶</ref> | چنانکه در [[قرآن کریم]] آمدهاست، خداوند از آغاز زندگی بشر همواره برای هدایت آدمی پیامبر فرستادهاست.<ref>نحل، ۳۶؛ یونس، ۴۷</ref> [[تورات]] و [[انجیل]]<ref>هاکس، قاموس کتاب مقدس، ۸۷۳–۸۷۴</ref> و تاریخ<ref>طباطبایی، تعالیم اسلام، ۹۱–۹۲</ref> نیز این مطلب را تأیید میکنند؛ پیامبرانی که به بیان روایات، در کنار [[عقل]] که حجت درونی است، حجت بیرونی خداوند بر مردم بودهاند.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۶</ref> اندیشمندان اسلامی علت فرستادن رسولان را نیاز انسانِ ناقص در حس و عقل بشری به [[انسان کامل]] برای دریافت مکتب و راهنمای خدایی شمردهاند.<ref>ابنسینا، الشفاء، ۴۴۱–۴۴۳؛ طباطبایی، تعالیم اسلام، ۸۵–۸۶؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۱۵۴–۱۶۶</ref> | ||
== تعداد پیامبران == | == تعداد پیامبران == | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
== پیامبران را اولوالعزم == | == پیامبران را اولوالعزم == | ||
قرآن برخی از پیامبران را اولوالعزم خوانده<ref>احقاف، ۳۵</ref> و در روایات، این وصف به معنای دارنده صاحب کتاب و [[شریعت]] معرفی شدهاست<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۷</ref> و آنان عبارتاند از: نوح (ع)، ابراهیم (ع)، موسی (ع)، عیسی (ع) و محمد (ص).<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۷۵؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ۲/۸۰</ref> علت تکثر انبیا را تفاوت اوضاع زمانی و مکانی هر دوره و محدودبودن امکان | قرآن برخی از پیامبران را اولوالعزم خوانده<ref>احقاف، ۳۵</ref> و در روایات، این وصف به معنای دارنده صاحب کتاب و [[شریعت]] معرفی شدهاست<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۷</ref> و آنان عبارتاند از: نوح (ع)، ابراهیم (ع)، موسی (ع)، عیسی (ع) و محمد (ص).<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۷۵؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ۲/۸۰</ref> علت تکثر انبیا را تفاوت اوضاع زمانی و مکانی هر دوره و محدودبودن امکان تبلیغ دین و [[تحریف]] احکام برشمردهاند.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۱۵۴–۱۶۶</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
امامخمینی دربارهٔ جایگاه نبوت در مجموعه [[دین]]، نبوت عامه و خاصه، رسالت و ویژگیهای انبیا، تفاوت انبیا، سخنان و مطالب فراوانی دارد و از دیدگاه روایی و عقلانی به اثبات آن پرداختهاست. ایشان اعتقاد به نبوت را از [[اصول دین]] و آن را از شروط مسلمانی شمردهاست<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۱۴–۱۱۵؛ امامخمینی، الطهاره، ۳/۴۴۴</ref> و حقیقت نبوت را در کشف و بسط حقایق هستی متجلی دیده<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۵۱–۳۵۲</ref> و پیامبر اکرم (ص) را دارای نبوت تشریعیه<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۷۹–۱۸۰</ref> و جامع اسما و صفات و مقام آگاهی بر مقدرات و سرنوشت افراد<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۴۷ و ۳/۵۴۸؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۳ و ۳۰۹؛ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۵۹</ref> و کاملترینِ نبوتها<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۳۵۴</ref> دانستهاست که با نبوت ایشان تعلیماتِ همه پیامبران بهطور جامع بر انسانها عرضه شد و قرآن به عنوان در بردارنده قوانین جامع الهی در اختیار عالمیان قرار گرفت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۱۲</ref> {{ببینید|متن=ببینید|پیامبر اکرم (ص)}}. | امامخمینی دربارهٔ جایگاه نبوت در مجموعه [[دین]]، نبوت عامه و خاصه، رسالت و ویژگیهای انبیا، تفاوت انبیا، سخنان و مطالب فراوانی دارد و از دیدگاه روایی و عقلانی به اثبات آن پرداختهاست. ایشان اعتقاد به نبوت را از [[اصول دین]] و آن را از شروط مسلمانی شمردهاست<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۱۴–۱۱۵؛ امامخمینی، الطهاره، ۳/۴۴۴</ref> و حقیقت نبوت را در کشف و بسط حقایق هستی متجلی دیده<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۵۱–۳۵۲</ref> و پیامبر اکرم (ص) را دارای نبوت تشریعیه<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۷۹–۱۸۰</ref> و جامع اسما و صفات و مقام آگاهی بر مقدرات و سرنوشت افراد<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۴۷ و ۳/۵۴۸؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۳ و ۳۰۹؛ امامخمینی، مصباح الهدایه، ۵۹</ref> و کاملترینِ نبوتها<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۳۵۴</ref> دانستهاست که با نبوت ایشان تعلیماتِ همه پیامبران بهطور جامع بر انسانها عرضه شد و قرآن به عنوان در بردارنده قوانین جامع الهی در اختیار عالمیان قرار گرفت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۱۲</ref> {{ببینید|متن=ببینید|پیامبر اکرم (ص)}}. | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
[[امامخمینی]] در آثار خود از [[پیامبران اولوالعزم]] و شماری دیگر از پیامبران ازجمله [[آدم(ع)]]<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۶۰</ref> [[یونس(ع)]]،<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۳۷</ref> [[اسماعیل(ع)]]،<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۸۳</ref> [[شعیب(ع)]]،<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۳۸</ref> [[موسی(ع)]]، [[عیسی(ع)]]، [[خضر(ع)]]<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۹</ref> و [[سلیمان(ع)]]<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۹۱–۱۹۲</ref> نام بردهاست. در این میان ایشان به | [[امامخمینی]] در آثار خود از [[پیامبران اولوالعزم]] و شماری دیگر از پیامبران ازجمله [[آدم(ع)]]<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۶۰</ref> [[یونس(ع)]]،<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۳۷</ref> [[اسماعیل(ع)]]،<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۸۳</ref> [[شعیب(ع)]]،<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۳۸</ref> [[موسی(ع)]]، [[عیسی(ع)]]، [[خضر(ع)]]<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۹</ref> و [[سلیمان(ع)]]<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۹۱–۱۹۲</ref> نام بردهاست. در این میان ایشان به پیامبران اولوالعزم عنایت ویژهای نشان دادهاست: | ||
=== حضرت نوح === | === حضرت نوح === | ||
حضرت نوح (ع) نخستین پیامبر اولوالعزم است. نام ایشان در ۴۳ جای قرآن آمدهاست، ازجمله در [[سوره مؤمنون]] و [[سوره شعراء|شعراء]]، و | حضرت نوح (ع) نخستین پیامبر اولوالعزم است. نام ایشان در ۴۳ جای قرآن آمدهاست، ازجمله در [[سوره مؤمنون]] و [[سوره شعراء|شعراء]]، و سوره ۷۱ قرآن نیز به نام ایشان است. آن حضرت ۹۵۰ سال با [[بتپرستی]] مبارزه و مردم را به [[خداپرستی]] دعوت کرد.<ref>عنکبوت، ۱۴</ref> با همه تلاشِ نوح (ع) در هدایت مردم، همه آنان جز اندکی با ایشان به مقابله برخاستند و نوح (ع) پس از ناامیدشدن از هدایت مردم از خداوند خواست آنان را از میان بردارد<ref>نوح، ۲۶–۲۷</ref> و خداوند به او فرمان داد کشتی بسازد و برای بقای نسل موجودات هستی از هر جفت از جانوران در آن جای دهد.<ref>مؤمنون، ۲۷</ref> پس از سوارشدن نوح (ع) و یارانش بر کشتی، طوفان و باران درگرفت و خداوند کافران را به وسیله آب نابود کرد و [[پسر نوح]] نیز در شمار غرقشدگان بود.<ref>هود، ۴۱–۴۳</ref> امامخمینی که به ۹۵۰ سال پیامبری نوح (ع) اشاره کرده،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۰۹؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۳۷</ref> جایگاه نوح (ع) را نزد خداوند بزرگ شمرده و یادآور شدهاست چه بسا مراد از حمله عرش،<ref>حاقه، ۱۷</ref> علم فعلی حضرت حق و مقام ولایت کبری باشد و حاملان آن چهار نفر از افراد کامل امتهای گذشته ازجمله نوح و چهار نفر از امت اسلامی باشند<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۷۳</ref> {{ببینید|متن=ببینید|عرش}}. ایشان یادآور شده به روایتی، خداوند از ۷۳ حرف [[اسم اعظم]] به عیسی (ع) دو حرف و به نوح (ع) پانزده حرف عنایت کردهاست<ref>امامخمینی، شرح دعاء السحر، ۷۶</ref> {{ببینید|متن=ببینید|اسم اعظم}}. نوح پیامبر (ع) چنانکه [[امامخمینی]] نیز اشاره کرده پس از اصلاحناپذیری کافران بر آنان [[نفرین]] کرد و از خداوند خواست آنان را نابود سازد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۲۳</ref> ایشان با الگوگیری از روایات، [[پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] را به کشتی نوح تشبیه کرده و همراهان آنان را نجاتیافته و بازماندگان از آنان را غرقشدگان دانستهاست.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، مقدمه، ۱۱</ref> | ||
=== حضرت ابراهیم === | === حضرت ابراهیم === | ||
حضرت ابراهیم (ع)، دومین پیامبر اولوالعزم است. در قرآن ۶۹ بار از ایشان یادشده و | حضرت ابراهیم (ع)، دومین پیامبر اولوالعزم است. در قرآن ۶۹ بار از ایشان یادشده و سوره چهاردهم قرآن به نام اوست. در قرآن از مبارزات ابراهیم (ع) با بتپرستی و شکستن بتها و بهآتشافکندن ایشان و گلستانشدن آتش به فرمان خدا یادشده است.<ref>انبیاء، ۵۱–۶۹</ref> تجدید بنای خانه کعبه به دستور خدا به دست ابراهیم (ع) و فرزندش اسماعیل (ع) انجام یافت.<ref>بقره، ۱۲۷</ref> ابراهیم (ع) پس از بنای کعبه در صدد بود فرزندش را در راه خدا [[قربانی]] کند<ref>صافات، ۱۰۲–۱۰۳</ref> که خداوند گوسفندی را برای [[فدیه]] و خونبها به جای وی فرستاد.<ref>صافات، ۱۰۷؛ بحرانی، البرهان فی تفسیرالقران، ۴/۶۱۹؛ طباطبایی، المیزان، ۱۷/۱۵۳</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
[[امامخمینی]]، حضرت ابراهیم (ع) را از پیامبران اولوالعزم دانسته که | [[امامخمینی]]، حضرت ابراهیم (ع) را از پیامبران اولوالعزم دانسته که حلیم<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۸۳</ref> و متواضع و جویای کمال بود. ایشان با درخواست از خداوند دربارهٔ چگونگی زندهکردن مردگان، از مرتبه ایمان قلبی به مقام اطمینان شهودی رسید.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۶</ref> از نگاه امامخمینی ابراهیم (ع) در رأس انبیای گذشتهاست که در برابر [[طاغوت]] و بتپرستی [[قیام]] و مبارزه کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۳۹؛ ۴/۵۰؛ ۱۷/۵۲۷ و ۲۱/۳</ref> و بهتنهایی و با تبر بساط بتپرستی نمرودیان را برچید و به این جرم به آتش افکنده شد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۳۹؛ ۴/۵۰؛ ۵/۳۵؛ ۹/۳۹۶ و ۲۰/۳۶۲</ref>؛ اما آتش به اذن خدا بر او سرد گردید<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۵۰۱</ref>؛ همچنین مسئله قربانیکردن و ذبح فرزند از آزمونهای الهی برای ابراهیم (ع) بود که نشان از رهابودن این نبی مکرم از نفسانیات و مادیات و ایثار و فداکاری و تسلیمبودن به امر خداوند دارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۵۵؛ ۱۸/۱۲۱ و ۱۹/۴۸–۴۹</ref> | ||
=== حضرت موسی === | === حضرت موسی === | ||
حضرت موسی (ع) سومین پیامبر اولوالعزم است. در وقت ولادت ایشان پسران [[بنیاسرائیل]] به دستور | حضرت موسی (ع) سومین پیامبر اولوالعزم است. در وقت ولادت ایشان پسران [[بنیاسرائیل]] به دستور فرعون کشته میشدند. ایشان تا مدتی پس از تولد، پنهانی نگهداری شد و سپس مادرش ایشان را در صندوقی گذاشت و به رود نیل سپرد و [[آسیه همسر فرعون]] او را از آب گرفت و نگهداری کرد تا اینکه [[موسی(ع)]] رشد کرد.<ref>قصص، ۷–۱۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۶/۱۰–۱۱ و ۱۵</ref> موسی (ع) به همراه برادر خود [[هارون(ع)]] مأمور به امر تبلیغ و نشر [[توحید]] و دعوت فرعون به یکتاپرستی شدند و [[تورات]] بر وی نازل شد.<ref>آل عمران، ۹۳</ref> آنان در این راه با زبان گشاده و [[معجزه]]، بنیاسرائیل را از ستم فرعون نجات دادند؛ تا اینکه در جریان هجرت بنیاسرائیل به [[صحرای سینا]] او و یارانش از آب نیل گذشتند و فرعون و سربازانش غرق شدند.<ref>بقره، ۵۰؛ طه، ۲۴–۳۲</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
امامخمینی، حضرت موسی (ع) را از پیامبران اولوالعزم<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹۱</ref> و ملقب به کلیمالله<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۴۰</ref> میداند که در قرآن سرگذشت این پیامبر بیشتر از دیگر انبیا آمدهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۸۹ و ۸/۲۹۲</ref> موسی (ع) با [[تجلی خداوند بر کوه طور | امامخمینی، حضرت موسی (ع) را از پیامبران اولوالعزم<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹۱</ref> و ملقب به کلیمالله<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۴۰</ref> میداند که در قرآن سرگذشت این پیامبر بیشتر از دیگر انبیا آمدهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۸۹ و ۸/۲۹۲</ref> موسی (ع) با [[تجلی]] خداوند بر کوه طور به حالت صعق و صحو افتاد تا به میقات محبوب رسید و مأمور به رسالت شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۱ و ۲۰/۲۴۹؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۳۶</ref> ایشان بسیار فروتن بود و با وجود جایگاه پیامبری، هنگام ملاقات با خضر از وی برای کسب کمال، طلب همراهی کرد<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۶</ref> و در [[شریعت]] ایشان توجه به دنیا و طبیعت پررنگ بودهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹۱</ref> ایشان خاطرنشان کردهاست که زندگی موسی کلیم (ع) سراسر قیام و مبارزه با [[فرعون]] بود و با وجود رشد در قصر فرعون با رسیدن به مسند پیغمبری، با عصای شبانی وی را دعوت به توحید و با ستمگریهای وی مقابله کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۵۲ و ۴/۱۰۹، ۲۱۶؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۳۶</ref> | ||
=== حضرت عیسی === | === حضرت عیسی === | ||
[[حضرت عیسی(ع)]] چهارمین پیامبر اولوالعزم است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۲/۱۴۱؛ ۳/۳۰۷ و ۱۲/۲۵۸</ref> عیسی (ع) به امر خدا بدون پدر از مادری به نام [[مریم(س)]] متولد شد<ref>آل عمران، ۵۹</ref> و مأمور شد تا [[بنیاسرائیل]] را به [[یکتاپرستی]] دعوت و [[حلال]] و [[حرام]] خدا را بر آنان بیان کند.<ref>آل عمران، ۴۹–۵۱؛ زخرف، ۵۹–۶۴</ref> شماری از مردم به او گرویدند و مخالفان در صدد کشتن او برآمدند؛ ولی نتوانستند او را بکشند و به اذن خدا به آسمان برده شد.<ref>آل عمران، ۵۵؛ نساء، ۱۵۷</ref> عیسی (ع) به دلیل شرایط خاص زندگی و رسالت تبلیغی، زن نگرفت و شماری از یاران که به آنان [[حواریون]] میگفتند، در کارها با ایشان همراهی میکردند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲/۶۲۴ و ۶۵۷–۶۵۸</ref> ایشان معجزاتی مانند زندهکردن مردگان و شفای بیماران داشتهاست.<ref>آل عمران، ۴۹</ref> | [[حضرت عیسی(ع)]] چهارمین پیامبر اولوالعزم است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۲/۱۴۱؛ ۳/۳۰۷ و ۱۲/۲۵۸</ref> عیسی (ع) به امر خدا بدون پدر از مادری به نام [[مریم(س)]] متولد شد<ref>آل عمران، ۵۹</ref> و مأمور شد تا [[بنیاسرائیل]] را به [[یکتاپرستی]] دعوت و [[حلال]] و [[حرام]] خدا را بر آنان بیان کند.<ref>آل عمران، ۴۹–۵۱؛ زخرف، ۵۹–۶۴</ref> شماری از مردم به او گرویدند و مخالفان در صدد کشتن او برآمدند؛ ولی نتوانستند او را بکشند و به اذن خدا به آسمان برده شد.<ref>آل عمران، ۵۵؛ نساء، ۱۵۷</ref> عیسی (ع) به دلیل شرایط خاص زندگی و رسالت تبلیغی، زن نگرفت و شماری از یاران که به آنان [[حواریون]] میگفتند، در کارها با ایشان همراهی میکردند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲/۶۲۴ و ۶۵۷–۶۵۸</ref> ایشان معجزاتی مانند زندهکردن مردگان و شفای بیماران داشتهاست.<ref>آل عمران، ۴۹</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
[[امامخمینی]] با پیروی از قرآن، حضرت عیسی (ع) را با لقب روحالله<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۷۲</ref> و کلمةالحق<ref>امامخمینی، تقریرات، ۱/۲۲</ref> یاد کرده که از مادری | [[امامخمینی]] با پیروی از قرآن، حضرت عیسی (ع) را با لقب روحالله<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۷۲</ref> و کلمةالحق<ref>امامخمینی، تقریرات، ۱/۲۲</ref> یاد کرده که از مادری باکره به دنیا آمد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۰۶</ref> به سبب تهمتهایی که یهودیان به مادر ایشان [[مریم(س)]] در شیوه تولد فرزندش زدند، عیسی (ع) به [[معجزه]] خداوند در گهواره سخن گفت و به آوردن [[کتاب آسمانی]] بشارت داد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۱۱</ref> عیسی (ع) مظهر [[اسما و صفات|صفات الهی]] بود و صفت رحمت حق بر ایشان غلبه داشت.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۵۴۸</ref> ایشان برخلاف ادعای مخالفان که میگویند کشته شد، زنده است و به [[معراج]] رفتهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۳۹</ref> کتاب نازلشده بر ایشان، [[انجیل]]، [[تحریف]] شدهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹۱</ref> و در آن توجه به معنویات بیشتر از امور دنیوی بودهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۲۶؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۲۵۵</ref> عیسی (ع) به مسائل اجتماعی و سیاسی نیز مأمور بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۵۲۷ و ۲۰/۴۱۱</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
امامخمینی پس از | امامخمینی پس از [[تسخیر لانه جاسوسی امریکا|ماجرای تصرف سفارت آمریکا در آبان ۱۳۵۸]] به اسقف هانیبال بوگینینی، فرستاده پاپ، رهبر کاتولیکهای جهان، یادآور شد که [[قرآن کریم]] از حضرت عیسی (ع) و مادر ایشان صدیقه طاهره مریم (س) در برابر اتهامات مخالفان دفاع و از علمای مسیحیان طرفداری کردهاست؛ اما پاپ در برابر جنایتهای [[رژیم پهلوی]] و آمریکا در حق ملت ایران ساکت بودهاست؛ ملت ایران انتظار دارد پاپ از ملت مظلوم ایران دلجویی کند و مانع از احقاق حق آنان از ستمگران نشود. ایشان در ادامه، مسیحیان جهان را به تبعیت از حضرت مسیح (ع) در حمایت از مظلومان جهان دعوت کرد و اینکه با معرفی رهبران ستمکار آمریکا که به اسم [[مسیحیت]] جنایت میکنند، از آبروی مسیحیان دفاع کنند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۲–۳۷</ref> {{ببینید|متن=ببینید|پاپ ژان پل دوم}} {{ببینید|متن=ببینید|تسخیر لانه جاسوسی امریکا}}. | ||
=== حضرت محمد === | === حضرت محمد === | ||
[[حضرت محمد(ص)]] آخرین پیامبر اولوالعزم در [[مکه]] متولد شد<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۳۹</ref> و در کودکی از | [[حضرت محمد(ص)]] آخرین پیامبر اولوالعزم در [[مکه]] متولد شد<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۳۹</ref> و در کودکی از پدر و [[مادر]] یتیم شد<ref>ضحی، ۵</ref> و در چهلسالگی به رسالت مبعوث شد.<ref>طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ۱/۱۰۲</ref> ایشان پس از سیزده سال دعوت در مکه، به [[مدینه]] هجرت کرد<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۹/۱۲۱</ref> و دولت تشکیل داد.<ref>احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ۱/۱۰۸؛ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۳۴ و ۷/۱۲۶</ref> امامخمینی پیامبر اکرم (ص) را از همه زوایا کاملترین بنده خدا<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۰</ref> و دارنده ۷۳ [[اسم اعظم]] خدا و از دیگر پیامبران بالاتر<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۴۷؛ امامخمینی، شرح دعاء السحر، ۷۶</ref> و [[شریعت]] ایشان را جامعترین [[دین]]<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۹۲</ref> شمردهاست. ایشان سرّ برتری پیامبر اسلام (ص) بر دیگر پیامبران را به کمال وجودی و احاطه و سلطنت آن حضرت به اسم اعظم و اسما و صفات الهی دانستهاست<ref>امامخمینی، مصباح الهدایه، ۷۵–۷۷</ref> {{ببینید|متن=ببینید|پیامبر اکرم (ص)}}{{ببینید|متن=ببینید|اسم اعظم}}{{ببینید|متن=ببینید|اسما و صفات}}. | ||
== رسالت پیامبران == | == رسالت پیامبران == | ||
در قرآن کریم و روایات سفارش به [[توحید]] و [[عدالت]]،<ref>نحل، ۳۶؛ حدید، ۲۵</ref> کاملکردن | در قرآن کریم و روایات سفارش به [[توحید]] و [[عدالت اجتماعی|عدالت]]،<ref>نحل، ۳۶؛ حدید، ۲۵</ref> کاملکردن مکارم اخلاق،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۶/۲۸۷</ref> آزادی اندیشه از قید و بند اسارت،<ref>اعراف، ۱۵۷</ref> برانگیختن خرد و فطرتهای خفته،<ref>نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، خ۱، ۱۵</ref> [[تربیت|تعلیم و تربیت]] مردم،<ref>بقره، ۱۵۱؛ جمعه، ۲</ref> بشارت بر ثوابها و ترساندن از عواقب مخالفت با خدا،<ref>فاطر، ۲۴؛ انعام، ۴۸</ref> در شمار رسالتهای پیامبران آمدهاست. در تورات و انجیل نیز رساندن خواست و مشیت خدا به مردم، تعلیم و تربیت و هدایت مردم به راه راست،<ref>هاکس، قاموس کتاب مقدس، ۸۷۴</ref> رهایی انسانها از ستم و بندگی انسانها و آمادهساختن آنان برای بندگی خدا،<ref>کتاب مقدس، سفر خروج، ب۳، ۲–۱۰ و ب۵، ۱–۴</ref> اصلاح شئون دینی، نجات جهان و دخالت در امور اجتماعی<ref>هاکس، قاموس کتاب مقدس، ۸۷۴–۸۷۵</ref> و گسترش انصاف و [[عدالت اجتماعی|عدالت]]<ref>کتاب مقدس، کتاب اشعیاء، ب۵۶، ۱</ref> از وظایف پیامبران الهی (ع) بیان شدهاست. | ||
[[امامخمینی]] نیز تأکید دارد که انبیا (ع) نسخه شفابخش بشر و طبیبان جسم و جان انسانها هستند<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰۷–۲۰۸؛ امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۷۶</ref> و مهمترین برنامههای پیامبران (ع) برای کمال بشریت در نگاه ایشان عبارتاند از: | [[امامخمینی]] نیز تأکید دارد که انبیا (ع) نسخه شفابخش بشر و طبیبان [[جسم]] و جان انسانها هستند<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰۷–۲۰۸؛ امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۷۶</ref> و مهمترین برنامههای پیامبران (ع) برای کمال بشریت در نگاه ایشان عبارتاند از: | ||
=== دعوت به توحید === | === دعوت به توحید === | ||
افزون بر آشناکردن مردم با خدا<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۱۵ و ۴۳۷</ref> و معرفی ذات حق<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۰۹</ref> دعوت مردم به [[یکتاپرستی]] از رسالتهای مشترک همه پیامبران است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۴۱؛ ۱۴/۱۵۲ و ۱۷/۹۸</ref> {{ببینید|متن=ببینید|توحید | افزون بر آشناکردن مردم با خدا<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۱۵ و ۴۳۷</ref> و معرفی ذات حق<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۰۹</ref> دعوت مردم به [[توحید|یکتاپرستی]] از رسالتهای مشترک همه پیامبران است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۴۱؛ ۱۴/۱۵۲ و ۱۷/۹۸</ref> {{ببینید|متن=ببینید|توحید}}. | ||
=== تعلیم و تربیت === | === تعلیم و تربیت === | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
=== عدالتخواهی === | === عدالتخواهی === | ||
پیامبران از آغاز تا پایان برای گسترش [[عدالت]] و ریشهکنکردن ظلم و اصلاح جوامع بشری فرستاده شدند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۲۸؛ ۸/۲۵۵–۲۵۷؛ ۱۲/۴۲۱، ۴۸۰–۴۸۱ و ۱۷/۹۸–۹۹</ref> و در حکومت خود علاوه بر دعوت مردم به معنویات و [[سیر و سلوک]]، اقامه [[عدالت اجتماعی]] نیز در برنامه آنان قرار داشتهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۹۸ و ۲۱/۴۰۶–۴۰۷</ref> و در طرفداری از مستضعفان در برابر ظلم مستکبران و قلدرها ایستادگی کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۷۰–۳۷۱؛ ۳/۳۳۸–۳۳۹؛ ۴/۵۰–۵۳، ۲۱۵–۲۱۶ و ۱۵/۵۰۷</ref> [[موسی(ع)]] و [[عیسی(ع)]] برای نجات محرومان از ظلم و ستمِ مستکبران قیام کردند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۵۰؛ ۴/۵۰ و ۱۱/۱۵۱–۱۵۲</ref> و [[سلیمان(ع)]] و [[پیامبر اسلام(ص)]] نیز برای اقامه عدالت به پاخاستند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۷</ref> محرومان خاستگاه اصلی دعوت پیامبران و یاوران اصلیِ ایشان بودهاند و اشراف و سلاطینِ کفر و ظلم در جبهه مخالف آنان جای داشتهاند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۵۰–۵۱؛ ۶/۸۹؛ ۷/۲۴۱، ۳۲۷–۳۲۸ و ۹/۱۶۹، ۳۹۶–۳۹۸</ref> برخلاف تبلیغات نادرست مکتبهای مادی معاصر، در افیونخواندن دین<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۷ و ۳۱۶</ref> و مرتجع و کهنهپرست نامیدن پیامبران،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۸۶ و ۱۱/۵۱۳</ref> پیامبران (ع) مردم را برای مبارزه با مستکبران هوشیار و بیدار میکردند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۸۸–۸۹ و ۷/۴۴–۴۵</ref> {{ببینید|متن=ببینید|عدالت اجتماعی}}. | پیامبران از آغاز تا پایان برای گسترش [[عدالت اجتماعی|عدالت]] و ریشهکنکردن ظلم و اصلاح جوامع بشری فرستاده شدند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۲۸؛ ۸/۲۵۵–۲۵۷؛ ۱۲/۴۲۱، ۴۸۰–۴۸۱ و ۱۷/۹۸–۹۹</ref> و در حکومت خود علاوه بر دعوت مردم به معنویات و [[سیر و سلوک]]، اقامه [[عدالت اجتماعی]] نیز در برنامه آنان قرار داشتهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۹۸ و ۲۱/۴۰۶–۴۰۷</ref> و در طرفداری از مستضعفان در برابر ظلم مستکبران و قلدرها ایستادگی کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۷۰–۳۷۱؛ ۳/۳۳۸–۳۳۹؛ ۴/۵۰–۵۳، ۲۱۵–۲۱۶ و ۱۵/۵۰۷</ref> [[موسی(ع)]] و [[عیسی(ع)]] برای نجات محرومان از ظلم و ستمِ مستکبران قیام کردند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۵۰؛ ۴/۵۰ و ۱۱/۱۵۱–۱۵۲</ref> و [[سلیمان(ع)]] و [[پیامبر اسلام(ص)]] نیز برای اقامه عدالت به پاخاستند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۷</ref> محرومان خاستگاه اصلی دعوت پیامبران و یاوران اصلیِ ایشان بودهاند و اشراف و سلاطینِ کفر و ظلم در جبهه مخالف آنان جای داشتهاند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۵۰–۵۱؛ ۶/۸۹؛ ۷/۲۴۱، ۳۲۷–۳۲۸ و ۹/۱۶۹، ۳۹۶–۳۹۸</ref> برخلاف تبلیغات نادرست مکتبهای مادی معاصر، در افیونخواندن دین<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۷ و ۳۱۶</ref> و مرتجع و کهنهپرست نامیدن پیامبران،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۸۶ و ۱۱/۵۱۳</ref> پیامبران (ع) مردم را برای مبارزه با مستکبران هوشیار و بیدار میکردند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۸۸–۸۹ و ۷/۴۴–۴۵</ref> {{ببینید|متن=ببینید|عدالت اجتماعی}}. | ||
=== تشکیل حکومت و اجرای قانون === | === تشکیل حکومت و اجرای قانون === | ||
پیامبران الهی هر یک به صورتی برای بقای دولتی شایسته کوشش کردند. گروهی مانند [[داوود(ع)]] و سلیمان (ع) خود عهدهدار حکومت شدند و موسی (ع) همه زندگی را برای برپاکردن این کار گذراند و پیامبر اکرم (ص) کوششهای انبیای گذشته را به بهترین صورت در قالب پاکترین دولت تاریخ درآورد که تمام ویژگیهای یک حکومت شایسته در آن نمایان است.<ref>صدر، جمهوری اسلامی، ۹</ref> امامخمینی سیاست تشکیل حکومت را از وجوه هدایت انبیا (ع) و قدرت الهی را پشتیبان قدرت ایشان میداند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۳۳ و ۱۹/۲۳۶–۲۳۷</ref> و استقرار حکومت قرآنی را از اهداف [[بعثت]] آنان میشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۵۳۰–۵۳۱ و ۱۱/۱۸۴–۱۸۵</ref> از نگاه ایشان دیانت و [[سیاست]] دو رکن جداناپذیر رسالت انبیا (ع) هستند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۱۳–۲۱۸</ref> ایجاد جامعه اسلامی بدون حاکمیت قانون ممکن نیست<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۸۱–۱۸۲</ref> و پیامبران مأمور اجرای قوانین الهی و ناظر بر احکام حکومتیاند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۶۰ و ۱۱/۴۴۸–۴۴۹؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۷۳</ref> ایشان معتقد است تشکیل دولت، مقدمه برای اجرای عدالت به دست انبیای الهی است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۶۱–۳۶۲؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۷۰؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۷۱</ref> ایشان دربارهٔ پیامبر اکرم (ص) خاطرنشان کردهاست که آن حضرت در [[مدینه]] | پیامبران الهی هر یک به صورتی برای بقای دولتی شایسته کوشش کردند. گروهی مانند [[داوود(ع)]] و سلیمان (ع) خود عهدهدار حکومت شدند و موسی (ع) همه زندگی را برای برپاکردن این کار گذراند و پیامبر اکرم (ص) کوششهای انبیای گذشته را به بهترین صورت در قالب پاکترین دولت تاریخ درآورد که تمام ویژگیهای یک حکومت شایسته در آن نمایان است.<ref>صدر، جمهوری اسلامی، ۹</ref> امامخمینی سیاست تشکیل حکومت را از وجوه هدایت انبیا (ع) و قدرت الهی را پشتیبان قدرت ایشان میداند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۳۳ و ۱۹/۲۳۶–۲۳۷</ref> و استقرار حکومت قرآنی را از اهداف [[بعثت]] آنان میشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۵۳۰–۵۳۱ و ۱۱/۱۸۴–۱۸۵</ref> از نگاه ایشان دیانت و [[سیاست]] دو رکن جداناپذیر رسالت انبیا (ع) هستند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۱۳–۲۱۸</ref> ایجاد جامعه اسلامی بدون حاکمیت قانون ممکن نیست<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۸۱–۱۸۲</ref> و پیامبران مأمور اجرای قوانین الهی و ناظر بر احکام حکومتیاند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۶۰ و ۱۱/۴۴۸–۴۴۹؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۷۳</ref> ایشان معتقد است تشکیل دولت، مقدمه برای اجرای عدالت به دست انبیای الهی است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۶۱–۳۶۲؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۷۰؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۷۱</ref> ایشان دربارهٔ پیامبر اکرم (ص) خاطرنشان کردهاست که آن حضرت در [[مدینه]] حکومت تشکیل داد و وارد سیاست شد و به اطراف، مبلّغ روانه کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۱۱–۴۱۲</ref> | ||
== شیوه دعوت پیامبران == | == شیوه دعوت پیامبران == | ||
پیامبران (ع) چنانکه در قرآن آمدهاست در ابلاغ رسالت خود به مردم از روشهای حکیمانه و | پیامبران (ع) چنانکه در قرآن آمدهاست در ابلاغ رسالت خود به مردم از روشهای حکیمانه و اندرز و گفتگوی نیکو استفاده میکردند،<ref>نحل، ۱۲۵</ref> پیامشان روشن و برای همه قابل فهم بود،<ref>یس، ۱۷</ref> به زبان مردم سخن میگفتند<ref>ابراهیم، ۴</ref> و مردم را بشارت میدادند و از مخالفت خدا میترساندند.<ref>مائده، ۱۹</ref> آنان با بیدارکردن احساس دینی و تذکر به مبدأ و معاد و برطرفکردن غبار غفلت از وجدانها و با تکیه بر رضا و فرمان حق و پاداش و کیفر خدا، [[جامعه]] را به حرکت درمیآوردند.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۴۹۲</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
از نگاه امامخمینی زبان دعوت انبیا و اولیای خدا، زبان [[فلسفه]] و | از نگاه امامخمینی زبان دعوت انبیا و اولیای خدا، زبان [[فلسفه]] و برهان رایج نبوده، بلکه آنان با جان و دل مردم کار دارند و نتایج براهین را به قلب بندگان خدا میرسانند و آنان را از درون جان و دل هدایت میکنند؛ از این جهت تربیتشدگان اینان، مؤمنان و دلباختگاناند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۱۹–۲۲۰</ref> ایشان خاطرنشان ساخته که پیامبران بهتدریج رسالت خود را پیش میبردند و در آغاز دعوت با زبانی نرم و دلسوزانه و به شیوه مصالحهآمیز به اصلاح مردم دست میزدند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۸–۲۰؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۳۹</ref> و دلهای آنان را با اخلاق کریمانه، نرم و خاضع میکردند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۴۹</ref> اهمیت این شیوه دعوت به اندازهای است که خداوند به موسی (ع) سفارش میکندکه با فرعون طغیانگر و مدعی [[الوهیت]] نیز با نرمی سخن بگوید و او را از روز جزا بترساند. [[خضر(ع)]] نیز [[موسی(ع)]] را به میانهروی در کارها و [[عفو]] و بخشش و رفق و مدارا سفارش میکند<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۱۶–۳۱۸</ref>؛ البته پیامبران در صورت درماننشدن بیماریِ روحی افراد و تبدیلشدن آن به غدهای سرطانی، آن را با مبارزه از بدنه جامعه بیرون میکردند و در صورت درماننشدن فساد با نصیحت و ملایمت، از شمشیر نیز استفاده میکردند. شمشیر انبیا (ع) بسان تیغ طبیبان سبب جلوگیری از هلاکت مردم است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۰ و ۱۵/۲۱۴</ref> | ||
== اوصاف پیامبران == | == اوصاف پیامبران == | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
=== اوصاف عام === | === اوصاف عام === | ||
اوصافی چون [[عصمت]] و [[اعجاز]] از اوصاف خاص بهشمار میرود.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۱۵۸، ۱۹۴–۱۹۵ و ۲۰۰</ref> در اوصاف عام مانند [[شجاعت]] و | اوصافی چون [[عصمت]] و [[معجزه|اعجاز]] از اوصاف خاص بهشمار میرود.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۱۵۸، ۱۹۴–۱۹۵ و ۲۰۰</ref> در اوصاف عام مانند [[شجاعت]] و فصاحت گرچه بهتنهایی نشانه نبوت شمرده نمیشوند؛ اما پیامبران در این امتیازات در مرتبه اعلای آن جای دارند. در [[تورات]] و [[انجیل]] نیز به ویژگیهای خاص و عام پیامبران (ع) ازجمله معجزه و خبر از آینده، [[سادهزیستی]]، فصاحت، شجاعت، [[امانت]]، محبت و [[عبادت]] اشاره شدهاست.<ref>هاکس، قاموس کتاب مقدس، ۸۵۱ و ۸۷۴</ref> ازجمله ویژگیهای خاص عبارتند از: | ||
==== عصمت ==== | ==== عصمت ==== | ||
متکلمان اسلامی عصمت را از خصوصیات ممتاز پیامبران شمردهاند که در روایت و تفاسیر علما از آن به مصونیت از گناه و اشتباه تعبیر شدهاست<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۱۳۱؛ سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۱/۳۲۴–۳۲۶؛ حلی، أنوار الملکوت، ۱۹۵–۱۹۶؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۱۵۸</ref> {{ببینید|متن=ببینید|عصمت}}. در بیان [[امامخمینی]] عصمت، حقیقت نوری است که از [[یقین]] و اطمینان پیامبر به نور و مشاهده حقیقت مطلق نشئت میگیرد و به سبب این طمأنینه و یقین، پلیدیهای | متکلمان اسلامی عصمت را از خصوصیات ممتاز پیامبران شمردهاند که در روایت و تفاسیر علما از آن به مصونیت از گناه و اشتباه تعبیر شدهاست<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۱۳۱؛ سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۱/۳۲۴–۳۲۶؛ حلی، أنوار الملکوت، ۱۹۵–۱۹۶؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۱۵۸</ref> {{ببینید|متن=ببینید|عصمت}}. در بیان [[امامخمینی]] عصمت، حقیقت نوری است که از [[یقین]] و اطمینان پیامبر به نور و مشاهده حقیقت مطلق نشئت میگیرد و به سبب این [[طمأنینه]] و یقین، پلیدیهای شک و تردید در پیامبر راه نمییابد و او از لغزش و خطا مصون میماند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۵۲</ref> پیامبران (ع) همه جا را محضر خدا میبینند و در محضر خدا هرگز [[گناه]] نمیکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۱۰</ref> علم و دانش پیامبران مانند بشر اجتهادی نیست، بلکه علم آنان [[علم لدنی|لدنی]] است که بر حسب مراتب آنان از [[علم الهی]] یا [[لوح محفوظ]] گرفته میشود.<ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۹۴–۱۹۵</ref> | ||
==== اعجاز ==== | ==== اعجاز ==== | ||
امامخمینی همانند دیگر اندیشمندان اسلامی<ref>حلی، کشف المراد، ۳۵۰–۳۵۱؛ جرجانی، شرح المواقف، ۸/۲۲۲–۲۲۳</ref> معتقد است پیامبران برای اثبات قدرت خود و ناتوانی دیگران و ضرورت پیروی از خود به دلیل عقل به اذن خداوند از [[معجزه]] و کار خارقالعاده استفاده کردهاند<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۴۵</ref>؛ البته همواره سادهدلان بودهاند که درخواست معجزه کردهاند و عقلا و حکما به سبب دانایی خویش نبوت را میپذیرفتند.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۱۹۰–۱۹۱</ref> شماری از پیامبران برای اثبات حقانیت خود از معجزه استفاده کردهاند، مانند عصا و ید بیضای موسی (ع)<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۱۴؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۴</ref> و سخنگفتن در گهواره<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۴۷ و ۱۱/۴۰۶</ref> و زندهکردن مردگان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۸۱</ref> از سوی عیسی (ع) {{ببینید|متن=ببینید|معجزه}}. امامخمینی خاطرنشان کردهاست که [[قرآن]] سرآمد معجزات انبیا (ع) و جامع معارف است و عقل بشری از درک آن عاجز است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۱۰؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۴۳–۴۴؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳–۲۶۴</ref> {{ببینید|متن=ببینید|قرآن}}. | امامخمینی همانند دیگر اندیشمندان اسلامی<ref>حلی، کشف المراد، ۳۵۰–۳۵۱؛ جرجانی، شرح المواقف، ۸/۲۲۲–۲۲۳</ref> معتقد است پیامبران برای اثبات قدرت خود و ناتوانی دیگران و ضرورت پیروی از خود به دلیل عقل به اذن خداوند از [[معجزه]] و کار خارقالعاده استفاده کردهاند<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۴۵</ref>؛ البته همواره سادهدلان بودهاند که درخواست معجزه کردهاند و عقلا و [[حکما]] به سبب دانایی خویش [[نبوت]] را میپذیرفتند.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۱۹۰–۱۹۱</ref> شماری از پیامبران برای اثبات حقانیت خود از معجزه استفاده کردهاند، مانند عصا و ید بیضای موسی (ع)<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۱۴؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹۴</ref> و سخنگفتن در گهواره<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۴۷ و ۱۱/۴۰۶</ref> و زندهکردن مردگان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۸۱</ref> از سوی عیسی (ع) {{ببینید|متن=ببینید|معجزه}}. امامخمینی خاطرنشان کردهاست که [[قرآن]] سرآمد معجزات انبیا (ع) و جامع معارف است و عقل بشری از درک آن عاجز است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۱۰؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۴۳–۴۴؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳–۲۶۴</ref> {{ببینید|متن=ببینید|قرآن}}. | ||
=== اوصاف عام === | === اوصاف عام === | ||
ویژگیهای عمومی پیامبران بسیارند. [[صداقت]] در گفتار و عمل،<ref>مریم، ۵۰ و ۵۶</ref> پایبندی به وعدهها،<ref>مریم، ۵۴</ref> [[امانتداری]]،<ref>شعراء، ۱۰۷، ۱۲۵، ۱۴۳ و ۱۶۲</ref> [[اخلاص]]،<ref>مریم، ۵۱، شعراء، ۱۰۹، ۱۲۷، ۱۴۵ و ۱۶۴</ref> [[صبر]] و [[استقامت]]،<ref>احقاف، ۳۵</ref> [[توکل بر خدا]]،<ref>هود، ۵۶</ref> دلسوزی برای امت،<ref>اعراف، ۵۰</ref> [[علم]] و [[حکمت]]،<ref>بقره، ۱۵۱</ref> خداترسی<ref>احزاب، ۳۹</ref> و | ویژگیهای عمومی پیامبران بسیارند. [[صداقت]] در گفتار و عمل،<ref>مریم، ۵۰ و ۵۶</ref> پایبندی به وعدهها،<ref>مریم، ۵۴</ref> [[امانتداری]]،<ref>شعراء، ۱۰۷، ۱۲۵، ۱۴۳ و ۱۶۲</ref> [[اخلاص]]،<ref>مریم، ۵۱، شعراء، ۱۰۹، ۱۲۷، ۱۴۵ و ۱۶۴</ref> [[صبر]] و [[استقامت]]،<ref>احقاف، ۳۵</ref> [[توکل بر خدا]]،<ref>هود، ۵۶</ref> دلسوزی برای امت،<ref>اعراف، ۵۰</ref> [[علم]] و [[حکمت]]،<ref>بقره، ۱۵۱</ref> خداترسی<ref>احزاب، ۳۹</ref> و احسان و نیکوکاری<ref>آل عمران، ۱۴۲–۱۴۳؛ صافات، ۱۰۴–۱۰۵ و ۱۲۰–۱۲۱</ref> ازجمله این ویژگیها هستند. امامخمینی نیز به چند ویژگی عمومی پیامبران اشاره کردهاست: | ||
==== صبر و استقامت ==== | ==== صبر و استقامت ==== | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
== لزوم پیروی از راه پیامبران == | == لزوم پیروی از راه پیامبران == | ||
پیامبران (ع) در طول تاریخ در جهت رشد و کمال عقلانی و عاطفی و الفتبخشی به مردم<ref>بقره، ۲۱۳</ref> و تکامل معنوی و مادی بشر قدم برداشتهاند<ref>طالقانی، پرتوی از قرآن، ۲/۱۱۰؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۵/۵۲۱</ref> و سیره آنان اسوه و راهنمای بشریت است<ref>احزاب، ۲۱، ممتحنه، ۶؛ نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، خ۱۵۹، ۲۲۵</ref>؛ از اینرو امامخمینی نیز خاطرنشان کرده که پیامبران (ع) برای تأمین [[سعادت]] و نیازمندیهای بشر فرستاده شدهاند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹۰–۱۹۱</ref> ایشان تأکید دارد که بر همه مردم [[واجب]] است از دستورهای فرستادگان خدا اطاعت کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۸۸ و ۹/۱۱؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۸۳</ref> روحانیان نیز که جانشینان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۵۸</ref> و حجت پیامبران بر روی زمین<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۶۰ و ۲۰/۳۳۸؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۷۹</ref> و وارث آنان در [[تعلیم و تربیت]]<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۹۸–۱۰۵؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۲۰–۴۲۱</ref> هستند، وظیفه دارند مروج تعلیمات آنان باشند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۰۶–۴۰۷</ref> و شریعتهای رسولان خدا را بیکم و کاست به مردم برسانند<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۷۰</ref> و در راه نجات [[اسلام]] از شر بدخواهان و تحریفگران بکوشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۶۰ و ۲۰/۳۳۸</ref> آنان باید همانند پیامبران، در امور سیاسی وارد شوند و در برابر [[ظلم]] بایستند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۱۳–۲۱۴</ref> و با در نظرگرفتن مصالح جامعه و [[هدایت]] مردم به [[صراط مستقیم]] بکوشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۳۱–۴۳۳ و ۱۵/۲۱۱–۲۱۶</ref> | پیامبران (ع) در طول تاریخ در جهت رشد و کمال عقلانی و عاطفی و الفتبخشی به مردم<ref>بقره، ۲۱۳</ref> و تکامل معنوی و مادی بشر قدم برداشتهاند<ref>طالقانی، پرتوی از قرآن، ۲/۱۱۰؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۵/۵۲۱</ref> و سیره آنان اسوه و راهنمای بشریت است<ref>احزاب، ۲۱، ممتحنه، ۶؛ نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، خ۱۵۹، ۲۲۵</ref>؛ از اینرو امامخمینی نیز خاطرنشان کرده که پیامبران (ع) برای تأمین [[سعادت]] و نیازمندیهای بشر فرستاده شدهاند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹۰–۱۹۱</ref> ایشان تأکید دارد که بر همه مردم [[واجب]] است از دستورهای فرستادگان خدا اطاعت کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۸۸ و ۹/۱۱؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۸۳</ref> روحانیان نیز که جانشینان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۵۸</ref> و حجت پیامبران بر روی زمین<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۶۰ و ۲۰/۳۳۸؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۷۹</ref> و وارث آنان در [[تربیت|تعلیم و تربیت]]<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۹۸–۱۰۵؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۲۰–۴۲۱</ref> هستند، وظیفه دارند مروج تعلیمات آنان باشند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۰۶–۴۰۷</ref> و شریعتهای رسولان خدا را بیکم و کاست به مردم برسانند<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۷۰</ref> و در راه نجات [[اسلام]] از شر بدخواهان و تحریفگران بکوشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۶۰ و ۲۰/۳۳۸</ref> آنان باید همانند پیامبران، در امور سیاسی وارد شوند و در برابر [[ظلم]] بایستند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۱۳–۲۱۴</ref> و با در نظرگرفتن مصالح جامعه و [[هدایت]] مردم به [[صراط مستقیم]] بکوشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۳۱–۴۳۳ و ۱۵/۲۱۱–۲۱۶</ref> | ||
امامخمینی [[انقلاب اسلامی ایران]] را انقلابی توحیدی و در مسیر حرکت پیامبران دانستهاست که در ادامه راه نیز نباید جز به خدا به قدرتی دیگر وابسته شود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۴۶–۴۴۷ و ۱۵/۱۴۶–۱۴۷</ref> در نگاه ایشان انقلاب ایران همچون حرکتهای انبیا (ع) با شماری کم و از صفر آغاز به فعالیت کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۴۰–۲۴۱</ref> و مردم مبارز ایران در راه براندازی نظام طاغوتی پهلوی ایستادگی از خود نشان دادند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۷۵؛ ۱۷/۴۱۳–۴۱۴ و ۱۹/۵۴–۵۵</ref> و به پیروی از پیامبران (ع) از کشتهشدن در راه خدا برای رسیدن به [[پیروزی]] رویگردان نبودند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۵۰–۱۵۲</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == |