۲۱٬۳۲۴
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
پیوند به معنای وصلکردن چیزی به چیز دیگر است<ref>معین، فرهنگ فارسی، ۱/۹۸۱–۹۸۳</ref> که در لغت عرب از آن به ترقیع تعبیر میشود<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۱/۱۵۷؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۸/۱۳۱</ref> و در کاربرد فقهی نیز مقصود از آن، وصلکردن عضوی به بدن | پیوند به معنای وصلکردن چیزی به چیز دیگر است<ref>معین، فرهنگ فارسی، ۱/۹۸۱–۹۸۳</ref> که در لغت عرب از آن به ترقیع تعبیر میشود<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۱/۱۵۷؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۸/۱۳۱</ref> و در کاربرد [[فقه|فقهی]] نیز مقصود از آن، وصلکردن عضوی به بدن انسان است<ref>بصری بحرانی، کلمة التقوی، ۴/۴۶۴؛ مشکینی، ۱۴۴؛ سیستانی، المسائل المنتخبه، ۵۷۵–۵۷۶</ref> و لازمه آن برداشتن و قطع این عضو از بدن است. فقها به این دو مسئله بهویژه مسئله دوم توجه و [[احکام شرعی]] مرتبط با آن را تبیین کردهاند. | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
فقهای پیشین به صورت صریح دربارهٔ پیوند اعضا حکم نکردهاند؛ اما | فقهای پیشین به صورت صریح دربارهٔ پیوند اعضا حکم نکردهاند؛ اما قطع اعضا را [[حرام]] شمردهاند.<ref>حلی، نهایة الإحکام فی معرفة الأحکام، ۲/۲۸۱؛ شهید اول، ذکری الشیعة فی أحکام الشریعه، ۲/۸۴</ref> در برخی روایات بر جواز پیوند دندان تصریح شدهاست و این امر میتواند ازجمله سوابق این بحث بهشمار آید.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۹/۷۸؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۴/۴۱۷؛ نوری، ۱۶/۱۹۱</ref> بررسی حکم پیوند اعضا، در آثار فقهای متأخر رواج یافته<ref>← سبزواری، ۲۹/۳۳۶–۳۴۱؛ بصری بحرانی، کلمة التقوی، ۴/۴۶۴؛ خویی، صراط النجاة، ۳/۳۹۵؛ خویی، منهاج الصالحین، ۱/۴۲۶–۴۲۷؛ خمینی، تحریر العروة الوثقی، ۸۳</ref> و برخی اقسام مختلفی را برای آن ذکر کردهاند، مانند برداشتن عضو برای پیوند در جای دیگری از بدن خود صاحب عضو یا فرد دیگری یا برداشتن عضو از [[حیوان حلالگوشت]] یا [[حیوان حرامگوشت|حرامگوشت]] و پیوند آن به انسان و پیوند بعضی اعضای مصنوعی به بدن انسان.<ref>مکارم شیرازی، بحوث فقهیه، ۳۲۷</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
[[امامخمینی]] از پیشگامان طرح این بحث است و آن را در قالب دو مسئله در [[تحریر الوسیله]] بررسی کردهاست.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۴</ref> ایشان همچنین به پرسشهای مربوط به این مسئله پاسخ دادهاست.<ref>امامخمینی، استفتائات، ۲/۴۱–۴۵</ref> | [[امامخمینی]] از پیشگامان طرح این بحث است و آن را در قالب دو مسئله در [[تحریر الوسیله]] بررسی کردهاست.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۴</ref> ایشان همچنین به پرسشهای مربوط به این مسئله پاسخ دادهاست.<ref>امامخمینی، استفتائات، ۲/۴۱–۴۵</ref> | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
== برداشتن عضو از بدن مرده == | == برداشتن عضو از بدن مرده == | ||
دربارهٔ برداشتن عضو از بدن انسان مرده سه احتمال مطرح شدهاست: | دربارهٔ برداشتن عضو از بدن انسان مرده سه احتمال مطرح شدهاست: | ||
ممنوعیت مطلق، جواز مطلق و تفصیل میان [[مسلمان]] و غیر مسلمان.<ref>← خمینی، تحریر العروة الوثقی، ۸۳</ref> برخی از علما با استناد به [[حرمت]] | ممنوعیت مطلق، جواز مطلق و تفصیل میان [[مسلمان]] و غیر مسلمان.<ref>← خمینی، تحریر العروة الوثقی، ۸۳</ref> برخی از علما با استناد به [[حرمت]] مثلهکردن اجساد مردگان،<ref>کلینی، الکافی، ۵/۲۹–۳۰؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۵/۵۸–۵۹</ref> برداشتن عضو از بدن میت را مطلقاً چه مسلمان و چه [[کافر]] [[حرام]] دانستهاند.<ref>روحانی، المسائل المستحدثه، ۱۵۳</ref> برخی از فقها در اثبات احتمال جواز مطلق، دلایلی ذکر کردهاند؛ هرچند این دلایل را به صورت مستقل نیاوردهاند، بلکه به دنبال رد و نقد ادله قائلان به ممنوعیت مطلق بودهاند؛ از اینرو معتقدند بر مجرد برداشتن اعضای بدن [[میت]] با انگیزه یا اهداف عقلایی مانند پیوند، مثلهکردن صدق نمیکند، بلکه اگر به هدف عذاب یا عبرت دیگران باشد، مثلهکردن صادق است.<ref>مؤمن، کلمات سدیدة فی مسائل جدیده، ۱۳۱–۱۳۳</ref> برخی نیز در نقد استدلال به ممنوعیت هتک جسد مسلمان جهت پیوند اعضا بر این باورند که برداشت [[عرف]] از قطع عضو جسد مسلمان برای پیوند به دیگری در این زمان عوض شده و نه تنها هتک حساب نمیشود، بلکه اقدامی انسانی بهشمار میرود.<ref>← اسماعیلی، پیوند و خرید و فروش اجزای بدن، ۲۰۷–۲۰۸</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
دیدگاه سوم فرقگذاشتن میان مرده مسلمان و غیر مسلمان است. بیشتر فقیهان متأخر و معاصر این نظر را پذیرفتهاند.<ref>سبزواری، مهذّب الأحکام فی بیان الحلال و الحرام، ۲۹/۳۳۶؛ بصری بحرانی، کلمة التقوی، ۴/۴۶۴؛ خویی، منهاج الصالحین، ۱/۴۲۶؛ سیستانی، منهاج الصالحین، ۱/۴۶۰؛ منتظری، احکام پزشکی، ۱۲۷؛ مکارم شیرازی، بحوث فقهیه، ۱/۳۲۸</ref> امامخمینی نیز ازجمله این فقیهان است. ایشان معتقد است برداشتن عضو از بدن غیر مسلمان جایز است، چه زندگانی مسلمانی به این عضو بستگی داشته باشد یا نه.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۵</ref> برخی از فقها نداشتن احترام [[کافر]] در زمان | دیدگاه سوم فرقگذاشتن میان مرده مسلمان و غیر مسلمان است. بیشتر فقیهان متأخر و معاصر این نظر را پذیرفتهاند.<ref>سبزواری، مهذّب الأحکام فی بیان الحلال و الحرام، ۲۹/۳۳۶؛ بصری بحرانی، کلمة التقوی، ۴/۴۶۴؛ خویی، منهاج الصالحین، ۱/۴۲۶؛ سیستانی، منهاج الصالحین، ۱/۴۶۰؛ منتظری، احکام پزشکی، ۱۲۷؛ مکارم شیرازی، بحوث فقهیه، ۱/۳۲۸</ref> امامخمینی نیز ازجمله این فقیهان است. ایشان معتقد است برداشتن عضو از بدن غیر مسلمان جایز است، چه زندگانی مسلمانی به این عضو بستگی داشته باشد یا نه.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۵</ref> برخی از فقها نداشتن احترام [[کافر]] در زمان حیات و بنا بر اولویت پس از [[مرگ]] را دلیل بر جواز دانستهاند و معتقدند [[اهل ذمه]] نیز تنها در زمان حیات خود از احترام بهرهمندند و پس از مرگ، از حکم ذمه خارج میشوند.<ref>سبزواری، مهذّب الأحکام فی بیان الحلال و الحرام، ۲۹/۳۳۶</ref> امامخمینی برداشتن عضو را از بدن مسلمان برای پیوند به دیگری، در غیر موارد ضرورت جایز نمیداند.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۴–۵۹۵</ref> پارهای از فقها دلیل جایزنبودن را اینگونه بیان کردهاند که قطع عضو از مرده مسلمان جنایت بهشمار میرود<ref>سبزواری، مهذّب الأحکام فی بیان الحلال و الحرام، ۲۹/۳۳۶؛ مکارم شیرازی، بحوث فقهیه، ۳۲۸</ref>؛ علاوه بر اینکه هتک حرمت به او نیز بهشمار میرود.<ref>مکارم شیرازی، بحوث فقهیه، ۳۳۸</ref> امامخمینی در فرض ضرورت، در پاسخ به پرسش از حکم پیوند اعضا، فرقی میان مسلمان و غیر مسلمان نگذاشته و بهطور مطلق نظر داده اگر پیوند موجب نجات از مرگ بشود، از نظر شرع مانعی وجود ندارد و میتوان عضوی از بدن دیگری را جدا کرد و به او پیوند زد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۴۳</ref> برخی دیگر نیز در هنگام ضرورت مانند حفظ جان دیگری، برداشتن عضو از بدن مرده و پیوند آن را جایز دانستهاند.<ref>روحانی، المسائل المستحدثه، ۱۵۶–۱۶۴؛ مؤمن، کلمات سدیدة فی مسائل جدیده، ۱۳۵–۱۳۶</ref> | ||
== برداشتن و اهدای عضو از بدن زنده == | == برداشتن و اهدای عضو از بدن زنده == | ||
جمعی از فقیهان دربارهٔ حکم برداشتن عضوی از بدن مسلمان زنده و پیوند آن به فرد دیگر، میان | جمعی از فقیهان دربارهٔ حکم برداشتن عضوی از بدن مسلمان زنده و پیوند آن به فرد دیگر، میان اعضای رئیسه و غیر رئیسه فرق گذاشتهاند. اعضای رئیسه به اعضایی گفته میشود که نبودن آن، نقص قابل ملاحظهای در بدن و جسد فرد بهشمار رود، مثل دست، پا یا چشم، چه این نقص موجب ضرر عظیم یا مرگ گردد یا نه.<ref>بصری بحرانی، کلمة التقوی، ۴/۴۶۶</ref> این فقها برداشتن عضو رئیسه را جایز ندانستهاند؛ هرچند برداشتن عضو غیر رئیسه را با رضایت صاحب عضو جایز دانستهاند.<ref>بصری بحرانی، کلمة التقوی، ۴/۴۶۶؛ خویی، منهاج الصالحین، ۱/۴۲۶؛ بهجت، استفتائات، ۳/۱۷۳؛ سیستانی، منهاج الصالحین، ۱/۴۶۰؛ سیستانی، المسائل المنتخبه، ۵۷۶</ref> امامخمینی نیز بر جواز برداشتن عضو انسان زنده در صورت رضایت صاحب عضو تصریح کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۴۳</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
[[امامخمینی]] اهدای عضو را فداکاری و نجات جان برادر دینی دانسته و به آن تشویق کرده و شرط جواز اهدای عضو را باقیبودن سلامت اهداکننده عضو و ادامه حیات وی دانسته و اهدای کلیه را مثال زدهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۴۳</ref> هرچند ایشان به تفاوت میان اعضای رئیسه و غیر رئیسه تصریح نکرده، اما با توجه به شرط ذکرشده مبنی بر باقیبودن سلامت اهداکننده روشن میشود ایشان نیز مانند دیگر فقها، برداشتن عضو رئیسه را جایز ندانستهاست. | [[امامخمینی]] اهدای عضو را فداکاری و نجات جان برادر دینی دانسته و به آن تشویق کرده و شرط جواز اهدای عضو را باقیبودن سلامت اهداکننده عضو و ادامه حیات وی دانسته و اهدای کلیه را مثال زدهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۴۳</ref> هرچند ایشان به تفاوت میان اعضای رئیسه و غیر رئیسه تصریح نکرده، اما با توجه به شرط ذکرشده مبنی بر باقیبودن سلامت اهداکننده روشن میشود ایشان نیز مانند دیگر فقها، برداشتن عضو رئیسه را جایز ندانستهاست. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
== پیوند عضو به بدن == | == پیوند عضو به بدن == | ||
با توجه به دیدگاه امامخمینی میتوان گفت ایشان اصل پیوندزدن عضو یا اعضا را به بدن مسلمان جایز میداند؛ زیرا ایشان تنها در خصوص پیوند عضو جداشده از بدن غیر مسلمان و عضو جداشده از حیوان بهویژه | با توجه به دیدگاه امامخمینی میتوان گفت ایشان اصل پیوندزدن عضو یا اعضا را به بدن مسلمان جایز میداند؛ زیرا ایشان تنها در خصوص پیوند عضو جداشده از بدن غیر مسلمان و عضو جداشده از حیوان بهویژه حیوان نجسالعین تردید کرده و آنها را از حکم جواز پیوند به بدن مسلمان استثنا کردهاست؛ زیرا [[نماز]] در نجسالعین صحیح نیست؛ هرچند ایشان در ادامه در رفع این اشکال تلاش کرده و حلول حیات در عضو پیوندی را موجب پاکشدن و [[طهارت]] آن دانستهاست؛ چون این عضو با حیات مجدد از عضو مردار بودن خارج و تبدیل به عضو زنده و جزئی از بدن مسلمان شدهاست.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۹۹۰–۹۹۱</ref> نظر برخی از فقیهان معاصر نیز در این مسئله همسو با نظر امامخمینی است.<ref>← سبزواری، مهذّب الأحکام فی بیان الحلال و الحرام، ۲۹/۳۳۸–۳۳۹؛ وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ۲/۴۸۴؛ روحانی، منهاج الصالحین، ۳/۵۰۹؛ مکارم شیرازی، بحوث فقهیه، ۲۵۱</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
در مواردی که قطع عضو، [[حرام]] باشد، اگر عضو قطع شود، برخی پیوند آن را جایز دانستهاند.<ref>خویی، منهاج الصالحین، ۱/۴۲۶؛ وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ۲/۴۸۳</ref> در برابر، گروهی نیز پیوند چنین عضوی را جایز نمیدانند، بلکه دفنکردن عضو قطعشده را [[واجب]] میشمارند.<ref>سیستانی، منهاج الصالحین، ۱/۴۶۰؛ سیستانی، المسائل المنتخبه، ۵۷۵</ref> از عبارت امامخمینی که تنها به وجوب [[دیه]] حکم کرده و در خصوص پیوند چنین عضوی سکوت کرده، میتوان نتیجه گرفت سکوت ایشان بیانگر جواز پیوند عضوی است که با معصیت قطع شده باشد.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۴–۵۹۵</ref> برخی از فقها علاوه بر موارد ذکرشده در فرض پیشرفت بشر و دستیابی به دانش شبیهسازی اعضای بدن، پیوند آن را نیز بدون مانع دانستهاند.<ref>حائری، شبیهسازی، ۳۸</ref> | در مواردی که قطع عضو، [[حرام]] باشد، اگر عضو قطع شود، برخی پیوند آن را جایز دانستهاند.<ref>خویی، منهاج الصالحین، ۱/۴۲۶؛ وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ۲/۴۸۳</ref> در برابر، گروهی نیز پیوند چنین عضوی را جایز نمیدانند، بلکه دفنکردن عضو قطعشده را [[واجب]] میشمارند.<ref>سیستانی، منهاج الصالحین، ۱/۴۶۰؛ سیستانی، المسائل المنتخبه، ۵۷۵</ref> از عبارت امامخمینی که تنها به وجوب [[دیه]] حکم کرده و در خصوص پیوند چنین عضوی سکوت کرده، میتوان نتیجه گرفت سکوت ایشان بیانگر جواز پیوند عضوی است که با معصیت قطع شده باشد.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۴–۵۹۵</ref> برخی از فقها علاوه بر موارد ذکرشده در فرض پیشرفت بشر و دستیابی به دانش شبیهسازی اعضای بدن، پیوند آن را نیز بدون مانع دانستهاند.<ref>حائری، شبیهسازی، ۳۸</ref> | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
== مسائل و فروع == | == مسائل و فروع == | ||
علاوه بر اصل حکم فقهی پیوند اعضا، فروع و مسائلی نیز بر این عمل مترتب است: | علاوه بر اصل حکم فقهی پیوند اعضا، فروع و مسائلی نیز بر این عمل مترتب است: | ||
# در مواردی پیوند اعضا مستلزم [[کالبدشکافی]] [[جسد]] است و حکم فقهی تشریح جسد در حالات مختلف، متفاوت است. کالبدشکافی جسد مسلمان در شرایط عادی از دیدگاه [[امامخمینی]]<ref>←امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۴</ref> و دیگر فقهای معاصر<ref>خویی، منهاج الصالحین، ۱/۴۲۶؛ سبزواری، ۲۹/۳۳۶؛ سیستانی، منهاج الصالحین، ۱/۴۵۹</ref> حرام است؛ اما در صورت بروز ضرورت مانند حفظ جان مسلمان و دسترسی نداشتن به جسد غیر مسلمان جایز خواهد بود.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۴؛ خویی، منهاج الصالحین، ۱/۴۲۶؛ فاضل، جامع المسائل، ۵۷۲</ref> دربارهٔ جواز تشریح جسد غیر مسلمان اگر غیر ذمی باشد، اختلاف نظر وجود ندارد؛ اما در غیر مسلمان ذمی اختلاف است.<ref>← وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ۲/۴۸۳؛ سبزواری، مهذّب الأحکام فی بیان الحلال و الحرام، ۲۹/۳۳۶؛ سیستانی، منهاج الصالحین، ۱/۴۵۹</ref> امامخمینی تشریح جسد | # در مواردی پیوند اعضا مستلزم [[کالبدشکافی]] [[جسد]] است و حکم فقهی تشریح جسد در حالات مختلف، متفاوت است. کالبدشکافی جسد مسلمان در شرایط عادی از دیدگاه [[امامخمینی]]<ref>←امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۴</ref> و دیگر فقهای معاصر<ref>خویی، منهاج الصالحین، ۱/۴۲۶؛ سبزواری، ۲۹/۳۳۶؛ سیستانی، منهاج الصالحین، ۱/۴۵۹</ref> حرام است؛ اما در صورت بروز ضرورت مانند حفظ جان مسلمان و دسترسی نداشتن به جسد غیر مسلمان جایز خواهد بود.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۴؛ خویی، منهاج الصالحین، ۱/۴۲۶؛ فاضل، جامع المسائل، ۵۷۲</ref> دربارهٔ جواز تشریح جسد غیر مسلمان اگر غیر ذمی باشد، اختلاف نظر وجود ندارد؛ اما در غیر مسلمان ذمی اختلاف است.<ref>← وحید خراسانی، منهاج الصالحین، ۲/۴۸۳؛ سبزواری، مهذّب الأحکام فی بیان الحلال و الحرام، ۲۹/۳۳۶؛ سیستانی، منهاج الصالحین، ۱/۴۵۹</ref> امامخمینی تشریح جسد غیر مسلمان ذمی را همچون غیر مسلمان غیر ذمی جایز میداند<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۴</ref> {{ببینید|متن=ببینید|کالبدشکافی}}. | ||
# از نظر امامخمینی و بیشتر فقیهان معاصر خرید و فروش اعضا در مواردی که قطع عضو و پیوند آن جایز باشد، مانعی ندارد<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۵؛ خویی، فقه الاعذار، ۲۵۳؛ منتظری، احکام پزشکی، ۱۳۱؛ سیستانی، المسائل المنتخبه، ۵۷۶؛ مکارم شیرازی، بحوث فقهیه، ۳۲۸؛ مؤمن، کلمات سدیدة فی مسائل جدیده، ۱۷۸</ref> {{ببینید|متن=ببینید|خرید و فروش اعضا}}. | # از نظر امامخمینی و بیشتر فقیهان معاصر خرید و فروش اعضا در مواردی که قطع عضو و پیوند آن جایز باشد، مانعی ندارد<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۵؛ خویی، فقه الاعذار، ۲۵۳؛ منتظری، احکام پزشکی، ۱۳۱؛ سیستانی، المسائل المنتخبه، ۵۷۶؛ مکارم شیرازی، بحوث فقهیه، ۳۲۸؛ مؤمن، کلمات سدیدة فی مسائل جدیده، ۱۷۸</ref> {{ببینید|متن=ببینید|خرید و فروش اعضا}}. | ||
# از نظر امامخمینی در موارد جواز قطع عضو، [[دیه]] | # از نظر امامخمینی در موارد جواز قطع عضو، [[دیه]] واجب نمیشود و این در صورتی است که نجات جان فردی متوقف بر پیوند عضو باشد؛ اما در صورتی که چنین ضرورتی در میان نباشد؛ دیه ثابت میشود، جز در مواردی که صاحب عضو، خودش اجازه قطع عضو را داده باشد. در این صورت از نظر امامخمینی و برخی دیگر از فقها<ref>بصری بحرانی، کلمة التقوی، ۴/۴۶۵</ref> هرچند قطع عضو [[حرام]] است، دیه نخواهد داشت و اگر مرده مسلمان خودش چنین اجازهای را نداده باشد، اجازه اولیای او فایدهای ندارد و دیه لازم میشود<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۴–۵۹۵</ref>؛ هرچند برخی از فقهای معاصر در همه فرضها دیه را ثابت میدانند.<ref>خویی، فقه الاعذار، ۲۴۳؛ تبریزی، المسائل المنتخبه، ۴۲۴؛ منتظری، احکام پزشکی، ۱۳۲</ref> | ||
# به باور برخی از فقها در صورتی که عضوی بر اثر جنایت قطع شود، اگر عضو قطعشده پیوند زده شود، در این صورت جانی [[قصاص]] نخواهد شد<ref>مفید، المقنعه، ۷۶۱؛ خویی، مبانی تکملة المنهاج، ۴۲/۱۹۸</ref>؛ اما از نظر مشهور در فرض یادشده، حق قصاص ساقط نخواهد شد.<ref>← خویی، مبانی تکملة المنهاج، ۴۲/۱۹۸</ref> [[امامخمینی]] نیز همسو با نظر مشهور معتقد است حق قصاص ساقط نمیشود و جانی هم اگر پس از قصاصشدن عضو جداشده خود را پیوند بزند، کسی حق جداکردن آن را ندارد.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۱۷</ref> | # به باور برخی از فقها در صورتی که عضوی بر اثر جنایت قطع شود، اگر عضو قطعشده پیوند زده شود، در این صورت جانی [[قصاص]] نخواهد شد<ref>مفید، المقنعه، ۷۶۱؛ خویی، مبانی تکملة المنهاج، ۴۲/۱۹۸</ref>؛ اما از نظر مشهور در فرض یادشده، حق قصاص ساقط نخواهد شد.<ref>← خویی، مبانی تکملة المنهاج، ۴۲/۱۹۸</ref> [[امامخمینی]] نیز همسو با نظر مشهور معتقد است حق قصاص ساقط نمیشود و جانی هم اگر پس از قصاصشدن عضو جداشده خود را پیوند بزند، کسی حق جداکردن آن را ندارد.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۱۷</ref> | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
مهدی نصرتیان-سیدابراهیم صباغیان، [https://books.khomeini.ir/books/10003/172/ پیوند اعضا]، دانشنامه امام | |||
* مهدی نصرتیان-سیدابراهیم صباغیان، [https://books.khomeini.ir/books/10003/172/ پیوند اعضا]، [[دانشنامه امامخمینی|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۱۷۲–۱۷۵. | |||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | [[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] |