۲۱٬۴۰۳
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
[[فقر]] به معنای نیازمندی<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۵/۱۵۰.</ref> ناداری و ضعف مالی<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۰/۲۹۹؛ دهخدا، ۱۰/۱۵۱۶۱.</ref> و نداشتن امکانات لازم برای اداره زندگی<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۶/۵۳۸۵.</ref> است؛ در برابر «غنا» که به معنای بینیازی است.<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۰/۱۳۴.</ref> فقر و غنا از ابعاد مختلفی قابل بررسیاند: | [[فقر]] به معنای نیازمندی<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۵/۱۵۰.</ref> ناداری و ضعف مالی<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۰/۲۹۹؛ دهخدا، ۱۰/۱۵۱۶۱.</ref> و نداشتن امکانات لازم برای اداره زندگی<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۶/۵۳۸۵.</ref> است؛ در برابر «غنا» که به معنای بینیازی است.<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۰/۱۳۴.</ref> فقر و غنا از ابعاد مختلفی قابل بررسیاند: | ||
# بعد اقتصادی: فقیر در اصطلاح فقهی به کسی گفته میشود که مالک خرجی سالیانه خود بهطور بالقوه یا بالفعل نیست<ref>امامخمینی، استفتائات، ۱/۳۴۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|فقر}} در مقابل، غنی کسی است که مال یا راه درآمدی دارد و با آن هزینه سالش را تأمین میکند.<ref>طوسی، الخلاف، ۴/۲۳۸.</ref> | # بعد اقتصادی: فقیر در اصطلاح فقهی به کسی گفته میشود که مالک خرجی سالیانه خود بهطور بالقوه یا بالفعل نیست<ref>امامخمینی، استفتائات، ۱/۳۴۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|فقر}} در مقابل، غنی کسی است که مال یا راه درآمدی دارد و با آن هزینه سالش را تأمین میکند.<ref>طوسی، الخلاف، ۴/۲۳۸.</ref> | ||
# بعد عرفانی و فلسفی: فقر ذاتی انسان به [[خداوند]]<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۷۳.</ref> خصیصه ذاتی همه موجودات و انسانهاست.<ref>فاطر، ۱۵.</ref> درک این فقر، مایه افتخار است و هر کس به خدا عارفتر باشد، به این فقر معترفتر است<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۹/۱۱۸–۱۱۹.</ref> نقطه مقابل این فقر، استغنا و بینیازی جستن از خداست {{ببینید|متن=ببینید|وجود رابط}} | # بعد عرفانی و [[فلسفه|فلسفی]]: فقر ذاتی انسان به [[خداوند]]<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۷۳.</ref> خصیصه ذاتی همه موجودات و انسانهاست.<ref>فاطر، ۱۵.</ref> درک این فقر، مایه افتخار است و هر کس به خدا عارفتر باشد، به این فقر معترفتر است<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۹/۱۱۸–۱۱۹.</ref> نقطه مقابل این فقر، استغنا و بینیازی جستن از خداست {{ببینید|متن=ببینید|وجود رابط}} | ||
# بعد اجتماعی و فرهنگی فقر و غنا. | # بعد اجتماعی و فرهنگی فقر و غنا. | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
تاریخ اندیشه بشری، شاهد رویارویی همیشگی میان طرفداران برخورد بنیادی با مسئله فقر و توجیهکنندگان ضرورت وجود و استمرار آن بودهاست. این مسئله با ظهور علم | تاریخ اندیشه بشری، شاهد رویارویی همیشگی میان طرفداران برخورد بنیادی با مسئله فقر و توجیهکنندگان ضرورت وجود و استمرار آن بودهاست. این مسئله با ظهور علم اقتصاد سنتی، ابعاد جدیدتری نیز یافت.<ref>مؤمنی، اندیشه جنگ فقر و غنا، ۱۷.</ref> نظریهپردازان سنتی اقتصاد، بر پایه بنیانهای فردی مسئله فقر، معتقد بودند فقر امری کاملاً طبیعی است؛ نه [[جامعه]] مسئولیتی در قبال فرد فقیر دارد و نه او حقی برای اعتراض<ref>مؤمنی، اندیشه جنگ فقر و غنا، ۱۹.</ref> این دیدگاه که حتی حاکمیت فقر را برای عملکرد بهتر اقتصاد جامعه ضروری میپنداشت، در مواجهه با واقعیتها، به تدریج به این نظریه رسید که ریشه بسیاری از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، در توزیع نامناسب درآمدها و گسترش فقر و نابرابری است و راه نجات نیز به سمت هرچه عادلانهتر شدن الگوی توزیع درآمدها و ثروتها است؛<ref>مؤمنی، اندیشه جنگ فقر و غنا، ۲۱–۲۵.</ref> هرچند در عمل، معضل فقر همچنان در جهان پابرجا ماند.{{سخ}} | ||
در [[اسلام]]جنگ فقیر و غنی بهطور مطلق وجود ندارد، بلکه جنگ میان فقری است که مصداق استضعاف مظلومانه است با غنایی که مصداق [[استکبار|استکبارِ]] قارونمدارانه است {{ببینید|متن=ببینید|استکبار}} اسلام دین ایجاد برادری میان فقیر و غنی مؤمن است که با دمیدن روح ایمان در هر دو، غنی را به مواسات با فقیر سوق میدهد و فقیر را نیز به مال غنی بیاعتنا میسازد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶۹/۴۶.</ref> با این حال، غنای حاصل از ظلم و درآمدِ [[حرام]] و سوقدهنده به طغیان<ref>علق، ۶.</ref> با فقر مستضعفانه، جنگی به درازای تاریخ انسان دارند و [[قرآن کریم]] بارها این جنگ را به تصویر کشیدهاست و ماجرای نزاع میان ثروتمندی متکبر و سست اعتقاد با مؤمنی فقیر و معتقد که فخر و تکبر ثروتمند و هشدار مؤمن فقیر را ذکر میکند؛<ref>کهف، ۳۲–۴۴؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۲/۴۶۶–۴۸۳.</ref> و نیز جنگ مؤمنان [[بنیاسرائیل]] با [[قارون]] کافر، از آن جمله است.<ref>قصص، ۷۸؛ بیضاوی، انوار التنزیل، ۴/۱۸۵.</ref>{{سخ}} | در [[اسلام]] جنگ فقیر و غنی بهطور مطلق وجود ندارد، بلکه جنگ میان فقری است که مصداق استضعاف مظلومانه است با غنایی که مصداق [[استکبار|استکبارِ]] قارونمدارانه است {{ببینید|متن=ببینید|استکبار}} اسلام دین ایجاد برادری میان فقیر و غنی مؤمن است که با دمیدن روح ایمان در هر دو، غنی را به مواسات با فقیر سوق میدهد و فقیر را نیز به مال غنی بیاعتنا میسازد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶۹/۴۶.</ref> با این حال، غنای حاصل از ظلم و درآمدِ [[حرام]] و سوقدهنده به طغیان<ref>علق، ۶.</ref> با فقر مستضعفانه، جنگی به درازای تاریخ انسان دارند و [[قرآن کریم]] بارها این جنگ را به تصویر کشیدهاست و ماجرای نزاع میان ثروتمندی متکبر و سست اعتقاد با مؤمنی فقیر و معتقد که فخر و تکبر ثروتمند و هشدار مؤمن فقیر را ذکر میکند؛<ref>کهف، ۳۲–۴۴؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۲/۴۶۶–۴۸۳.</ref> و نیز جنگ مؤمنان [[بنیاسرائیل]] با [[قارون]] کافر، از آن جمله است.<ref>قصص، ۷۸؛ بیضاوی، انوار التنزیل، ۴/۱۸۵.</ref>{{سخ}} | ||
تاریخ پیامبران الهی، گواه جنگ همیشگی میان [[محرومین]] و قدرتمندان است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۹۳.</ref> بنا بر آیات قرآن، همیشه مرفهان غارتگر و رفاهطلب، در برابر پیامبران (ع) صف کشیده، به مال و مکنت خود نازیدهاند و پرچم مخالفت با [[پیامبران(ع)]] را برافراشتهاند<ref>مؤمنون، ۳۳؛ سبأ، ۳۴–۳۵؛ زخرف، ۲۳.</ref>؛ در برابر، فقیرانِ محروم و مؤمن، غالباً یاور پیامبران (ع) بودهاند؛<ref>مائده، ۱۲؛ طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ۱/۳۱۸.</ref> از آن جمله میتوان به فرعونیان دنیادار که بنیاسرائیل را به بردگی میگرفتند و اموال و حقوق آنان را [[غصب]] میکردند.<ref>یونس، ۸۸؛ شعراء، ۵۸–۶۷؛ زخرف، ۵۱–۵۳؛ دخان، ۱۷–۲۵.</ref> یا کسانی که [[حضرت نوح(ع)|نوح پیامبر (ع)]] و مؤمنان همراهش را مشتی حقیر میپنداشتند؛<ref>هود، ۲۷؛ شعراء، ۱۱۱.</ref> اشاره کرد.{{سخ}} | تاریخ پیامبران الهی، گواه جنگ همیشگی میان [[محرومین]] و قدرتمندان است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۹۳.</ref> بنا بر آیات قرآن، همیشه مرفهان غارتگر و رفاهطلب، در برابر پیامبران (ع) صف کشیده، به مال و مکنت خود نازیدهاند و پرچم مخالفت با [[پیامبران(ع)]] را برافراشتهاند<ref>مؤمنون، ۳۳؛ سبأ، ۳۴–۳۵؛ زخرف، ۲۳.</ref>؛ در برابر، فقیرانِ محروم و مؤمن، غالباً یاور پیامبران (ع) بودهاند؛<ref>مائده، ۱۲؛ طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ۱/۳۱۸.</ref> از آن جمله میتوان به فرعونیان دنیادار که بنیاسرائیل را به بردگی میگرفتند و اموال و حقوق آنان را [[غصب]] میکردند.<ref>یونس، ۸۸؛ شعراء، ۵۸–۶۷؛ زخرف، ۵۱–۵۳؛ دخان، ۱۷–۲۵.</ref> یا کسانی که [[حضرت نوح(ع)|نوح پیامبر (ع)]] و مؤمنان همراهش را مشتی حقیر میپنداشتند؛<ref>هود، ۲۷؛ شعراء، ۱۱۱.</ref> اشاره کرد.{{سخ}} | ||
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از مطرح شدن نظریات مرتضی مطهری در زمینه نظام [[اقتصاد اسلام،]] میان برخی از علما و نیز در مطبوعات این بحث درگرفت که آیا از دیدگاه اسلام، میان فقر و غنا جنگ وجود دارد یا نه. نظر برخی از علما این بود که چنین جنگی در اسلام وجود ندارد.<ref>نصراصفهانی و اکبری، جنگ فقر و غنا از دیدگاه امامخمینی، ۲۱۲.</ref> [[امامخمینی]] برای نخستینبار در ششم مرداد ۱۳۶۶ و در پیام به | پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] و بعد از مطرح شدن نظریات [[مرتضی مطهری]] در زمینه نظام [[اقتصاد اسلام،]] میان برخی از علما و نیز در [[مطبوعات]] این بحث درگرفت که آیا از دیدگاه اسلام، میان فقر و غنا جنگ وجود دارد یا نه. نظر برخی از علما این بود که چنین جنگی در اسلام وجود ندارد.<ref>نصراصفهانی و اکبری، جنگ فقر و غنا از دیدگاه امامخمینی، ۲۱۲.</ref> [[امامخمینی]] برای نخستینبار در ششم مرداد ۱۳۶۶ و در پیام به حجاج بیتاللهالحرام، با تعبیر «جنگ فقر و غنا»، بر وجود این جنگ صحه گذاشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۳.</ref> ابداع این مفهوم از سوی ایشان با مبانی فقهی و فلسفی اسلامی و نه برپایه دیدگاههای طبقاتی [[مارکسیست]]ها<ref>فتحاللهی، جنگ فقر و غنا در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۶۵.</ref> یکی از مهمترین مؤلفههای مرزبندی میان اسلام ناب محمدی و [[اسلام آمریکایی]] بود. {{ببینید|متن=ببینید|اسلام ناب محمدی}} | ||
== ماهیت و حقیقت == | == ماهیت و حقیقت == | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
دربارهٔ جنگ فقر و غنا، دو برداشت وجود دارد: | دربارهٔ جنگ فقر و غنا، دو برداشت وجود دارد: | ||
اول اینکه مقصود از آن، مبارزه با یک ساختار اجتماعی اقتصادی است که در درون خود دو طبقه فقیر و غنی را به وجود میآورد و فقر و غنا دو پدیدهای است که در این ساختار خودنمایی میکند و حالت میانهای متصور نیست. امروز در بسیای از کشورهای جهان سوم چنین ساختاری حاکمیت دارد که علتالعلل آن حاکمیت سرمایهداری بر نظام بینالمللی است؛ نظامی که در آن حرف اول و آخر را سرمایه میزند و هیچ ارزش و معیار دیگری مطرح نیست.<ref>نصر اصفهانی و اکبری، جنگ فقر و غنا از دیدگاه امامخمینی، ۲۱۵.</ref> به باور امامخمینی استعمارگران با اجرای نظامهای اقتصادیِ ظالمانه به کمک عاملان خود، مردم را به دو قشر اقلیت ثروتمند، صاحب قدرت و فاسد و اکثریت مظلوم، گرسنه و محروم تقسیم میکنند.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۷.</ref>{{سخ}} | اول اینکه مقصود از آن، مبارزه با یک ساختار اجتماعی اقتصادی است که در درون خود دو طبقه فقیر و غنی را به وجود میآورد و فقر و غنا دو پدیدهای است که در این ساختار خودنمایی میکند و حالت میانهای متصور نیست. امروز در بسیای از کشورهای جهان سوم چنین ساختاری حاکمیت دارد که علتالعلل آن حاکمیت سرمایهداری بر نظام بینالمللی است؛ نظامی که در آن حرف اول و آخر را سرمایه میزند و هیچ ارزش و معیار دیگری مطرح نیست.<ref>نصر اصفهانی و اکبری، جنگ فقر و غنا از دیدگاه امامخمینی، ۲۱۵.</ref> به باور امامخمینی استعمارگران با اجرای نظامهای اقتصادیِ ظالمانه به کمک عاملان خود، مردم را به دو قشر اقلیت ثروتمند، صاحب قدرت و فاسد و اکثریت مظلوم، گرسنه و محروم تقسیم میکنند.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۷.</ref>{{سخ}} | ||
ایشان با تبیین این سیاستِ فرعونی، معتقد بود غارتگران بینالمللی با غارت ثروتها و منافع کشورها، ملتها را در فقر و وابستگی قرار میدهند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۵۷ و ۱۰/۱۵۹.</ref> و با ایجاد مراکز انحصاریِ چندملیتی عملاً نبض اقتصاد جهانی را در دست گرفتهاند و همه راههای عرضه، توزیع و تقاضای جهانی را منحصر به خود کردهاند. تودههای فقیر نیز با القائات خودساخته باور کردهاند که باید برای ادامه حیاتشان به چرخه استثمار پایبند باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۹.</ref>{{سخ}} | ایشان با تبیین این سیاستِ فرعونی، معتقد بود غارتگران بینالمللی با غارت ثروتها و منافع کشورها، ملتها را در فقر و وابستگی قرار میدهند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۵۷ و ۱۰/۱۵۹.</ref> و با ایجاد مراکز انحصاریِ چندملیتی عملاً نبض اقتصاد جهانی را در دست گرفتهاند و همه راههای عرضه، توزیع و تقاضای جهانی را منحصر به خود کردهاند. تودههای فقیر نیز با القائات خودساخته باور کردهاند که باید برای ادامه حیاتشان به چرخه [[استعمار و استثمار|استثمار]] پایبند باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۹.</ref>{{سخ}} | ||
در آیات قرآن کریم، یکی از ویژگیهای سیاست فرعونی، «گروه گروه» کردن مردم و نیازمند نگهداشتن اکثر مردم است<ref>قصص، ۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۶/۹.</ref> و ثروتمندان غارتگر همیشه دست در دست قدرتمندان، به استثمار توده اقدام میکنند<ref>نساء، ۵۱؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۶/۱۴.</ref> و مقصود امامخمینی از جنگ فقر و غنا، جنگ با چنین ساختاری است. این نبرد یک مبارزه دایمی و مقدس است که تا شکستهشدن طلسم حاکمیت سرمایه بر جهان، ادامه دارد. با نابودی این ساختار و از دل ویرانه آن، جامعهای پدید میآید که همه انسانها در آن از یک زندگی مرفه با حاکمیت ارزشها و معیارهای معنوی و متعالی برخوردار باشند.<ref>نصر اصفهانی و اکبری، جنگ فقر و غنا از دیدگاه امامخمینی، ۲۱۵–۲۱۶.</ref>{{سخ}} | در آیات قرآن کریم، یکی از ویژگیهای سیاست فرعونی، «گروه گروه» کردن مردم و نیازمند نگهداشتن اکثر مردم است<ref>قصص، ۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۶/۹.</ref> و ثروتمندان غارتگر همیشه دست در دست قدرتمندان، به استثمار توده اقدام میکنند<ref>نساء، ۵۱؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۶/۱۴.</ref> و مقصود امامخمینی از جنگ فقر و غنا، جنگ با چنین ساختاری است. این نبرد یک مبارزه دایمی و مقدس است که تا شکستهشدن طلسم حاکمیت سرمایه بر جهان، ادامه دارد. با نابودی این ساختار و از دل ویرانه آن، جامعهای پدید میآید که همه انسانها در آن از یک زندگی مرفه با حاکمیت [[ارزشها]] و معیارهای معنوی و متعالی برخوردار باشند.<ref>نصر اصفهانی و اکبری، جنگ فقر و غنا از دیدگاه امامخمینی، ۲۱۵–۲۱۶.</ref>{{سخ}} | ||
دربرداشت دوم، مقصود از فقر و غنا، جنگ میان فقرای متدین با اغنیای ظالم است. در این برداشت نمیتوان فقیر و غنی را بهکلی ارزش یا ضد ارزش دانست. فقرای مظلوم و اغنیای غیر ظالم مورد حمایت هستند و نبرد علیه اغنیا و سرمایهداران ظالم خواهد بود. بدیهی است نتیجه نهایی این نبرد، احقاق حقوق فقرا و شکست و نابودی اغنیا است. این دو برداشت، هردو با هم قابل جمعاند.<ref>نصر اصفهانی و اکبری، جنگ فقر و غنا از دیدگاه امامخمینی، ۲۱۶.</ref> | دربرداشت دوم، مقصود از فقر و غنا، جنگ میان فقرای متدین با اغنیای ظالم است. در این برداشت نمیتوان فقیر و غنی را بهکلی ارزش یا ضد ارزش دانست. فقرای مظلوم و اغنیای غیر ظالم مورد حمایت هستند و نبرد علیه اغنیا و سرمایهداران ظالم خواهد بود. بدیهی است نتیجه نهایی این نبرد، احقاق حقوق فقرا و شکست و نابودی اغنیا است. این دو برداشت، هردو با هم قابل جمعاند.<ref>نصر اصفهانی و اکبری، جنگ فقر و غنا از دیدگاه امامخمینی، ۲۱۶.</ref> | ||
== خاستگاه اصالت مبارزه == | == خاستگاه اصالت مبارزه == | ||
زندگی و حیات آدمی در همه ابعاد وجودی، مبارزهای کلی و پیچیدهاست که با هدف آزادی و رهایی انسان، فرد و جامعه و رسیدن به کمال ممکن پی گرفته میشود.<ref>جمشیدی، اندیشه سیاسی، ۳۸۷.</ref> در اندیشه سیاسی امامخمینی میتوان نوعی اصالت قائل شدن برای مبارزه و عمل را ادراک کرد. البته این مبارزه، مادی نیست که در عرصه فیزیک و طبیعت جریان داشته باشد.<ref>فتحاللهی، جنگ فقر و غنا در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۶۹–۷۰.</ref> به تعبیر امامخمینی جنگ ایمان و رذالت است که نمیتواند مادی و متعلق به عالم طبیعت باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۶۶ و ۲۱/۲۸۴.</ref> در تفکر امامخمینی، مبارزه و | زندگی و حیات آدمی در همه ابعاد وجودی، مبارزهای کلی و پیچیدهاست که با هدف آزادی و رهایی انسان، فرد و جامعه و رسیدن به کمال ممکن پی گرفته میشود.<ref>جمشیدی، اندیشه سیاسی، ۳۸۷.</ref> در اندیشه سیاسی امامخمینی میتوان نوعی اصالت قائل شدن برای مبارزه و عمل را ادراک کرد. البته این مبارزه، مادی نیست که در عرصه فیزیک و طبیعت جریان داشته باشد.<ref>فتحاللهی، جنگ فقر و غنا در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۶۹–۷۰.</ref> به تعبیر امامخمینی جنگ ایمان و رذالت است که نمیتواند مادی و متعلق به عالم طبیعت باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۶۶ و ۲۱/۲۸۴.</ref> در تفکر امامخمینی، مبارزه و [[قیام]]، فصل مشترک [[سیاست]] و [[عرفان]] است.<ref>جمشیدی، مفهوم و ماهیت قیام، ۳۱.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|قیام}} و مبارزه، مفهومی عام است که از تنبه و بیداری آغاز میشود و تا رسیدن به کمال انسانیت انسان و قرب حق ادامه دارد. تربیت نفس و [[جهاد]] در برابر دشمنان اسلام و [[ظلم]] و بیدادگری نیز وظیفهای همگانی است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۱؛ امامخمینی، جهاد اکبر، ۶۲؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۲۵.</ref>{{سخ}} | ||
در واقع دو نوع جنگ است؛ یک جنگ درون انسان و برای شکلدادن به هویت انسانی انسان و مبارزه دیگر در صحنه اجتماع است که جریانهای اجتماعی حق و باطل و رحمانی و شیطانی با هم در مبارزه هستند.<ref>فتحاللهی، جنگ فقر و غنا در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۷۰.</ref> ابتکار امامخمینی برای نشاندادن ماهیت این مبارزات در جوامع انسانی، کاربرد تعبیر جنگ فقر و غنا بود. جنگ فقر و غنا، تبیین عملیاتی و اجتماعی اصالت مبارزه در تکوین شخصیت جوامع انسانی است.<ref>فتحاللهی، جنگ فقر و غنا در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۷۰.</ref> این جنگ را میتوان به رود درخشانی تشبیه کرد که در همه تاریخ جریان دارد؛ چنانکه مبارزه مستضعفان به رهبری پیامبران در طول تاریخ با طاغوتهای مستکبر هرگز تعطیل نشدهاست.<ref>نصر اصفهانی و اکبری، جنگ فقر و غنا از دیدگاه امامخمینی، ۲۱۱.</ref>{{سخ}} | در واقع دو نوع جنگ است؛ یک جنگ درون انسان و برای شکلدادن به هویت انسانی انسان و مبارزه دیگر در صحنه اجتماع است که جریانهای اجتماعی حق و باطل و رحمانی و شیطانی با هم در مبارزه هستند.<ref>فتحاللهی، جنگ فقر و غنا در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۷۰.</ref> ابتکار امامخمینی برای نشاندادن ماهیت این مبارزات در جوامع انسانی، کاربرد تعبیر جنگ فقر و غنا بود. جنگ فقر و غنا، تبیین عملیاتی و اجتماعی اصالت مبارزه در تکوین شخصیت جوامع انسانی است.<ref>فتحاللهی، جنگ فقر و غنا در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۷۰.</ref> این جنگ را میتوان به رود درخشانی تشبیه کرد که در همه تاریخ جریان دارد؛ چنانکه مبارزه [[مستضعفان]] به رهبری [[پیامبران(ع)|پیامبران]] در طول تاریخ با طاغوتهای مستکبر هرگز تعطیل نشدهاست.<ref>نصر اصفهانی و اکبری، جنگ فقر و غنا از دیدگاه امامخمینی، ۲۱۱.</ref>{{سخ}} | ||
بنابراین جوهر بحث جنگ فقر و غنا، سیاسی است و نه اقتصادی. امامخمینی جنگ فقر و غنا و تمایز [[اسلام ناب محمدی]] و اسلام آمریکایی را در یک مجموعه متصلبههم و در مناسبت با هم میدید.<ref>فتحاللهی، جنگ فقر و غنا در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۷۹.</ref> این بحث یک عقبه فلسفی و عرفانی نیز در اندیشه امامخمینی و تعریف ایشان از انسان دارد.<ref>فتحاللهی، جنگ فقر و غنا در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۷۹.</ref> | بنابراین جوهر بحث جنگ فقر و غنا، سیاسی است و نه اقتصادی. امامخمینی جنگ فقر و غنا و تمایز [[اسلام ناب محمدی]] و اسلام آمریکایی را در یک مجموعه متصلبههم و در مناسبت با هم میدید.<ref>فتحاللهی، جنگ فقر و غنا در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۷۹.</ref> این بحث یک عقبه فلسفی و عرفانی نیز در اندیشه امامخمینی و تعریف ایشان از انسان دارد.<ref>فتحاللهی، جنگ فقر و غنا در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۷۹.</ref> | ||
== ویژگیهای جنگ فقر و غنا == | == ویژگیهای جنگ فقر و غنا == | ||
فقر و غنا ذاتاً با هم مخالفاند و معنای جنگ فقر و غنا، این است که در اسلام ناب محمدی، نه تنها این دو در کنار هم نیستند، بلکه اسلام به جنگ دایمی این دو میاندیشد و طبعاً از جناح مقابل غنا حمایت میکند. این به معنای تأیید اسلام از فقر نیست. اسلام میخواهد فقیر را از زیر بار مستکبر بیرون آورد تا دیگر فقیر و غنی وجود نداشته باشد و همه برابر باشند. این برابری هم با برابری مارکسیستها متفاوت است. پیام این جنگ نابودی فقر و محرومیتزدایی است.<ref>نصر اصفهانی و اکبری، جنگ فقر و غنا از دیدگاه امامخمینی، ۱۹۹.</ref>{{سخ}} | فقر و غنا ذاتاً با هم مخالفاند و معنای جنگ فقر و غنا، این است که در اسلام ناب محمدی، نه تنها این دو در کنار هم نیستند، بلکه اسلام به جنگ دایمی این دو میاندیشد و طبعاً از جناح مقابل غنا حمایت میکند. این به معنای تأیید اسلام از فقر نیست. اسلام میخواهد فقیر را از زیر بار مستکبر بیرون آورد تا دیگر فقیر و غنی وجود نداشته باشد و همه برابر باشند. این برابری هم با برابری مارکسیستها متفاوت است. پیام این جنگ نابودی فقر و محرومیتزدایی است.<ref>نصر اصفهانی و اکبری، جنگ فقر و غنا از دیدگاه امامخمینی، ۱۹۹.</ref>{{سخ}} | ||
امامخمینی جنگ فقر و غنا را جنگ حق و باطل و جنگ ایمان و رذالت نامید. به کار بردن عنوان جنگ برای مواجهه فقر و غنا، نمایانگر آن است که مسئله به اندازه یک جنگ تمامعیار حساسیت و فوریت دارد و مسئولیتشناسی میطلبد و نیز درست مانند معرکه نبرد، همه سرنوشت جامعه به چگونگی برخورد با این مسئله بستگی دارد.<ref>مؤمنی، اندیشه جنگ فقر و غنا، ۳۷.</ref> در توضیح این مسئله ایشان تصریح میکرد که جهتگیری اقتصاد اسلام در راستای حفظ منافع محرومان و گسترش مشارکت عمومی آنان است و مبارزه اسلام با زراندوزان، بزرگترین هدیه و بشارت آزادی انسان از اسارت فقر و تهیدستی است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰.</ref> با بررسی اندیشه امامخمینی، میتوان ویژگیهایی برای این جنگ در نظر گرفت که عبارتاند از: | امامخمینی جنگ فقر و غنا را جنگ حق و باطل و جنگ [[ایمان]] و رذالت نامید. به کار بردن عنوان جنگ برای مواجهه فقر و غنا، نمایانگر آن است که مسئله به اندازه یک جنگ تمامعیار حساسیت و فوریت دارد و مسئولیتشناسی میطلبد و نیز درست مانند معرکه نبرد، همه سرنوشت [[جامعه]] به چگونگی برخورد با این مسئله بستگی دارد.<ref>مؤمنی، اندیشه جنگ فقر و غنا، ۳۷.</ref> در توضیح این مسئله ایشان تصریح میکرد که جهتگیری اقتصاد اسلام در راستای حفظ منافع محرومان و گسترش مشارکت عمومی آنان است و مبارزه اسلام با زراندوزان، بزرگترین هدیه و بشارت آزادی انسان از اسارت فقر و تهیدستی است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰.</ref> با بررسی اندیشه امامخمینی، میتوان ویژگیهایی برای این جنگ در نظر گرفت که عبارتاند از: | ||
# | # [[مشروعیت]]، قداست و ضرورت: امامخمینی با تبیین آیات قرآن کریم و [[سیره رسول خدا(ص)]] و همه پیامبران بزرگ، بر مشروعیت و قداست جنگ فقر و غنا در طول تاریخ، تأکید کرد. ایشان براساس آیات قرآن کریم که دشمن اصلی پیامبران الهی را همواره مستکبران، مترفین و سرمایهدارانی میداند که آرمان و پیام پیامبران را با اهداف و منافع خود در تضاد میدیدند.<ref>سبا، ۳۴ و ۳۵؛ زخرف، ۲۳.</ref> معتقد بود تمام [[ادیان آسمانی]] از میان تودههای محروم برخاسته و با کمک مستضعفان بر مستکبران حمله بردهاند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۲۷.</ref> همچنین با یادآوری ضرورت و اهمیت جدال فقرا با مستکبرین و ثروتمندانی که به حقوق آنها تجاوز کردهاند، این مسئله را از مباحث پربسامد و مهم قرآن کریم میشمرد و معتقد بود در تمام قرآن، یک آیه هم مبنی بر ملایمت با این گروه وجود ندارد و منطق قرآن این است که [[پیامبر اکرم(ص)]] را وادار به جنگ با سرمایهداران میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۱۴.</ref> قرآن کریم، کتاب سلحشوری و جنگجویی علیه قدرتمندان و زورمندان است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۹۲.</ref> و همه جنگهای پیامبران علیه اغنیا و ثروتمندان بودهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹؛ ۶/۱۵۹ و ۸/۲۹۲–۲۹۳.</ref> | ||
# جهانی و همگانیبودن: امامخمینی با وصف تاریخ پیامبران الهی که تاریخ بسیج مستمندان علیه غارتگران بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۹۳.</ref> این جنگ را یک جنگ جهانی همگانی و تاریخی میدانست که آغاز شدهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۴–۸۵.</ref> ایشان با کاربرد تعبیر «جنگ فقر و غنا»، اصل دفاع مقدس را نیز در نهضت جهانی فقر و غنا تحلیل کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۳ و ۲۱/۲۸۴.</ref> و هم آن را به مثابه چارچوبی در تداوم این دفاع در نظر گرفت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۵.</ref> از نظر ایشان این جنگ که جنگ همهجانبه استضعاف در برابر استکبار بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۸.</ref> هم فراتاریخی بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۴.</ref> هم فراجغرافیایی و دعوت به آن نیز وجهی کاملاً جهانی داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۵.</ref> | # جهانی و همگانیبودن: امامخمینی با وصف تاریخ پیامبران الهی که تاریخ بسیج مستمندان علیه غارتگران بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۹۳.</ref> این جنگ را یک جنگ جهانی همگانی و تاریخی میدانست که آغاز شدهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۴–۸۵.</ref> ایشان با کاربرد تعبیر «جنگ فقر و غنا»، اصل دفاع مقدس را نیز در نهضت جهانی فقر و غنا تحلیل کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۳ و ۲۱/۲۸۴.</ref> و هم آن را به مثابه چارچوبی در تداوم این دفاع در نظر گرفت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۵.</ref> از نظر ایشان این جنگ که جنگ همهجانبه استضعاف در برابر [[استکبار]] بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۸.</ref> هم فراتاریخی بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۴.</ref> هم فراجغرافیایی و دعوت به آن نیز وجهی کاملاً جهانی داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۵.</ref> | ||
# مرز اسلام ناب و اسلام آمریکایی: امامخمینی در پیام استقامت در ۲۹/۴/۱۳۶۷ اسلام آمریکایی را با ویژگیهای قابل توجهی تشریح کرد. از نظر ایشان، اسلام آمریکایی همان اسلام اشرافیت، اسلام پول و زور و اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایهداران بر مظلومان و پابرهنهها است و چنین اسلامی هیچ نسبتی با اسلام ناب محمدی ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۰–۸۱.</ref> اسلام ناب، سه شاخص مهم دارد و آن حفظ منافع محرومان، گسترش مشارکت عموم مردم و مبارزه با زراندوزی است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰.</ref> از نگاه ایشان یکی از مشخصههای تفکیک و تمایز میان اسلام ناب محمدی با اسلام آمریکایی، اعتقاد به این جنگ است. اسلام ناب با سرمایهداری ظالمانه و محرومکننده تودههای مردم موافق نیست و آن را مخالف عدالت اجتماعی میداند و بهطور جدی در کتاب و سنت محکوم میکند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۴.</ref>؛ روحانیت متعهد و معتقدان به اسلام ناب نیز هرگز با سرمایهداران زالوصفت سر آشتی نداشته و نخواهند داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۶.</ref> شاید طرح نظریه جنگ فقر و غنا، به گونهای حاکی از نگرانی جدی امامخمینی از نبودِ مرزبندی میان اسلام ناب و اسلام آمریکایی در اندیشه مسلمانان باشد؛ جنگ فقر و غنا میتوانست این مرزبندی را تثبیت کند.<ref>فتحاللهی، جنگ فقر و غنا در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۷۱–۷۲.</ref> اسلام آمریکایی نه تنها هیچ جنگی میان فقر و غنا قائل نیست بلکه تضاد این دو را نیز به نفع طبقه سرمایهدار حل میکند<ref>نصر اصفهانی و اکبری، جنگ فقر و غنا از دیدگاه امامخمینی، ۲۰۰.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|اسلام ناب محمدی}} | # مرز اسلام ناب و [[اسلام آمریکایی]]: امامخمینی در پیام استقامت در ۲۹/۴/۱۳۶۷ اسلام آمریکایی را با ویژگیهای قابل توجهی تشریح کرد. از نظر ایشان، اسلام آمریکایی همان اسلام اشرافیت، اسلام پول و زور و اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایهداران بر مظلومان و پابرهنهها است و چنین اسلامی هیچ نسبتی با اسلام ناب محمدی ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۰–۸۱.</ref> اسلام ناب، سه شاخص مهم دارد و آن حفظ منافع محرومان، گسترش مشارکت عموم مردم و مبارزه با زراندوزی است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰.</ref> از نگاه ایشان یکی از مشخصههای تفکیک و تمایز میان اسلام ناب محمدی با اسلام آمریکایی، اعتقاد به این جنگ است. اسلام ناب با سرمایهداری ظالمانه و محرومکننده تودههای مردم موافق نیست و آن را مخالف [[عدالت اجتماعی]] میداند و بهطور جدی در [[کتاب (منبع اجتهاد)|کتاب]] و [[سنت]] محکوم میکند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۴.</ref>؛ روحانیت متعهد و معتقدان به اسلام ناب نیز هرگز با سرمایهداران زالوصفت سر آشتی نداشته و نخواهند داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۶.</ref> شاید طرح نظریه جنگ فقر و غنا، به گونهای حاکی از نگرانی جدی امامخمینی از نبودِ مرزبندی میان اسلام ناب و اسلام آمریکایی در اندیشه مسلمانان باشد؛ جنگ فقر و غنا میتوانست این مرزبندی را تثبیت کند.<ref>فتحاللهی، جنگ فقر و غنا در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۷۱–۷۲.</ref> اسلام آمریکایی نه تنها هیچ جنگی میان فقر و غنا قائل نیست بلکه تضاد این دو را نیز به نفع طبقه سرمایهدار حل میکند<ref>نصر اصفهانی و اکبری، جنگ فقر و غنا از دیدگاه امامخمینی، ۲۰۰.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|اسلام ناب محمدی}} | ||
# نشانه رشد جامعه و پیروزی فقرا: جنگ فقر و غنا، گشایشی تاریخی است که آغازش به مثابه پیروزی برای فقراست. فقرا پیش از آغاز این جنگ به حساب نمیآیند؛ ولی وقتی جامعه به حدی از رشد میرسد که این جنگ آغاز میشود، عنصر تعیینکننده جوامع میشوند.<ref>فتحاللهی، جنگ فقر و غنا در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۷۳.</ref> جنگ فقر و غنا در واقع صفتی است که به جنگها داده میشود، نه صرف جنگ فقیر و غنی. این جنگ وصف یک دوره تاریخی جدید است که آغاز شدهاست. آغاز این جنگ که یک پیروزی برای فقرا است مسیر | # نشانه رشد جامعه و پیروزی فقرا: جنگ فقر و غنا، گشایشی تاریخی است که آغازش به مثابه [[پیروزی]] برای فقراست. فقرا پیش از آغاز این جنگ به حساب نمیآیند؛ ولی وقتی جامعه به حدی از رشد میرسد که این جنگ آغاز میشود، عنصر تعیینکننده جوامع میشوند.<ref>فتحاللهی، جنگ فقر و غنا در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۷۳.</ref> جنگ فقر و غنا در واقع صفتی است که به جنگها داده میشود، نه صرف جنگ فقیر و غنی. این جنگ وصف یک دوره تاریخی جدید است که آغاز شدهاست. آغاز این جنگ که یک پیروزی برای فقرا است مسیر تاریخ را به نفع فقرا تغییر داده و رشدی برای جامعه بشری محسوب میشود.<ref>فتحاللهی، جنگ فقر و غنا در اندیشه سیاسی امامخمینی، ۷۳ و ۷۵.</ref> امامخمینی نفس آغاز جنگ را پیروزی میدانست و دربارهٔ [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] به عنوان یک مصداق از جنگ فقر و غنا معتقد بود ملت ایران هر روز از این جنگ برکتی به دست آوردهاست و ایشان به برخی از آن اشاره کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۲ و ۲۸۴.</ref> | ||
# وظیفه حکومت الهی: ظهور پدیده فقر و غنا یکی از بحثهای مهم در مفهوم [[عدالت]] است. در [[حکومت اسلامی]]، اگر بنابر هر علت ذاتی یا اعتباری، فقر پدید آید، تلاش برای رفع آن، بر حکومت واجب است. جامعه فقیر بهطور قطع معلول نظام مزیت، [[ظلم]] و [[تبعیض]] است و نتیجه این جامعه شکاف فقر و غنا است.<ref>پورفرج و انصاری سامانی، بررسی نظریه عدالت استحقاقی، ۵۸.</ref> امامخمینی حکومت اسلامی را نظامی عادلانه میدانست که با دغدغه کمک به [[مستضعفان]] و رفع تبعیض و شکاف طبقاتی، به برقراری عدالت اجتماعی همت میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۰۱؛ ۶/۴۵۳؛ ۸/۲۹۱ و ۲۰/۳۴۰.</ref> این حکومت، موظف است پشتیبان مظلومان و دشمن ظالمان باشد و برای حمایت از محرومان و نجات آنها برنامهریزی و تلاش کند<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۷.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|حکومت اسلامی}} | # وظیفه حکومت الهی: ظهور پدیده فقر و غنا یکی از بحثهای مهم در مفهوم [[عدالت اجتماعی|عدالت]] است. در [[حکومت اسلامی]]، اگر بنابر هر علت ذاتی یا اعتباری، فقر پدید آید، تلاش برای رفع آن، بر حکومت واجب است. جامعه فقیر بهطور قطع معلول نظام مزیت، [[ظلم]] و [[تبعیض]] است و نتیجه این جامعه شکاف فقر و غنا است.<ref>پورفرج و انصاری سامانی، بررسی نظریه عدالت استحقاقی، ۵۸.</ref> امامخمینی حکومت اسلامی را نظامی عادلانه میدانست که با دغدغه کمک به [[مستضعفان]] و رفع تبعیض و شکاف طبقاتی، به برقراری عدالت اجتماعی همت میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۰۱؛ ۶/۴۵۳؛ ۸/۲۹۱ و ۲۰/۳۴۰.</ref> این حکومت، موظف است پشتیبان مظلومان و دشمن ظالمان باشد و برای حمایت از محرومان و نجات آنها برنامهریزی و تلاش کند<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۷.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|حکومت اسلامی}} | ||
== شبههزدایی از مفهوم جنگ فقر و غنا == | == شبههزدایی از مفهوم جنگ فقر و غنا == | ||
تعابیر امامخمینی از جنگ فقر و غنا و دایمیدانستن این جنگ، همچنین اصرار بر حمایت نظام اسلامی از فقرا، موجب شد برخی از منتقدان، این تعابیر را به معنی نفی غنا، نامحترمبودن ثروتهای مشروع و محترمبودن فقر برداشت کنند؛ بدین معنی که ایشان غنا را بهطور مطلق ضد ارزش میداند و فقر را ارزشمند؛ در حالیکه فقر امری مثبت و دارای ارزش نیست. فقر ارمغان ظلم، [[استثمار]]، سودجویی و فرهنگ غلط است و این پدیده در قرآن کریم و [[روایات]] نیز مذمت شدهاست<ref>نصر اصفهانی و اکبری، جنگ فقر و غنا از دیدگاه امامخمینی، ۲۱۳–۲۱۴.</ref> و در برخی روایات در حد [[کفر]] شمرده شدهاست.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۵/۱۲.</ref> در اندیشه امامخمینی نیز نه تنها [[رفاه]] و | تعابیر امامخمینی از جنگ فقر و غنا و دایمیدانستن این جنگ، همچنین اصرار بر حمایت نظام اسلامی از فقرا، موجب شد برخی از منتقدان، این تعابیر را به معنی نفی غنا، نامحترمبودن ثروتهای مشروع و محترمبودن فقر برداشت کنند؛ بدین معنی که ایشان غنا را بهطور مطلق ضد ارزش میداند و [[فقر]] را ارزشمند؛ در حالیکه فقر امری مثبت و دارای ارزش نیست. فقر ارمغان ظلم، [[استثمار]]، سودجویی و فرهنگ غلط است و این پدیده در قرآن کریم و [[روایات]] نیز مذمت شدهاست<ref>نصر اصفهانی و اکبری، جنگ فقر و غنا از دیدگاه امامخمینی، ۲۱۳–۲۱۴.</ref> و در برخی روایات در حد [[کفر]] شمرده شدهاست.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷۵/۱۲.</ref> در اندیشه امامخمینی نیز نه تنها [[رفاه]] و ثروت نفی نمیشود بلکه با شرایط و ویژگیهایی برای جامعه ضروری دانسته شدهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۷۳؛ ۱۲/۱۰ و ۱۵/۴۹۱.</ref>؛ از اینرو حکومت و مسئولان، از یک سو و عالمان دین از سوی دیگر، موظفاند مبارزه با فقر و نظام ناصحیح استکباری و استثماری اقتصادی حاکم بر جهان را در صدر برنامهها قرار دهند و با ارائه برنامههای سازنده و دربرگیرنده منافع محرومان و پابرهنگان، موجبات ریشهکنی فقر و نجات فقیران و محرومان را فراهم آورند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۷ و ۳۴۰.</ref> و اجرای نظام اقتصادی اسلام، تأمینکننده منافع محرومان خواهد بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۹۱ و ۲۰/۳۴۱.</ref>{{سخ}} | ||
امامخمینی با اشاره به جنگ پیامبر اکرم (ص) با زورمندانِ غاصبِ و تلاش همیشگی آن حضرت برای بازستاندن حق مظلومان از ثروتمندانِ استثمارگر<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۶۱–۱۶۲، ۲۱۴ و ۳۱۹.</ref> معتقد بود سرمایهداران و مرفهان بیدرد با نصیحت و پندواندرز متنبه نمیشوند و کسانی که تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادیِ مستضعفان و محرومانِ جهان با سرمایهداری و رفاهطلبی منافات ندارد، با الفبای مبارزه بیگانهاند و مبارزه و رفاه، قیام و راحتطلبی مقولاتی است که هرگز با هم جمع نمیشوند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۶.</ref> اغنیایی که یک طرف جنگ فقر و غنا هستند، ثروتمندان زراندوز<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۷۱.</ref> مرفه و عیّاش<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۸ و ۴۰۸.</ref> هرزهگر<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۵.</ref> | امامخمینی با اشاره به جنگ پیامبر اکرم (ص) با زورمندانِ غاصبِ و تلاش همیشگی آن حضرت برای بازستاندن حق مظلومان از ثروتمندانِ استثمارگر<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۶۱–۱۶۲، ۲۱۴ و ۳۱۹.</ref> معتقد بود سرمایهداران و مرفهان بیدرد با نصیحت و پندواندرز متنبه نمیشوند و کسانی که تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادیِ مستضعفان و محرومانِ جهان با [[سرمایهداری]] و رفاهطلبی منافات ندارد، با الفبای مبارزه بیگانهاند و مبارزه و رفاه، [[قیام]] و راحتطلبی مقولاتی است که هرگز با هم جمع نمیشوند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۶.</ref> اغنیایی که یک طرف جنگ فقر و غنا هستند، ثروتمندان زراندوز<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۷۱.</ref> مرفه و عیّاش<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۸ و ۴۰۸.</ref> هرزهگر<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۵.</ref> فاسد<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۹.</ref> بیدرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۸۶.</ref> دین بهدنیا فروش<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۳.</ref> و زالوصفتانی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۶.</ref> هستند که به چپاول فقیران همت دارند؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۳.</ref> کاخنشینانی که گرسنگی را نمیشناسند و تنها توجه به منافع خودشان دارند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۸.</ref> طرف دیگر این جبهه کوخنشینانیاند که اموالشان به ظلم غارت شده و حق آنان پایمال شدهاست؛ کسانی که منشأ برکاتاند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۳.</ref> اهل تلاش و کوششاند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۴–۳۷۵.</ref> برای رسیدن به هدف والایشان سختیها و مشقتها را صبورانه تحمل میکنند و به پیش میروند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۵.</ref>{{سخ}} | ||
امامخمینی با اشاره به جهل و بیخبری محرومان که زمینه این چپاول را فراهم میکند، آگاهیبخشی به مستضعفان و آشناکردن آنها به حقوقشان را راهکاری مهم در این مبارزه میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۱۸ و ۷/۴۵، ۲۹۰، ۳۸۹.</ref> ایشان همچنین فریاد برائت از مشرکان در موسم [[حج]] را فریاد برائت فقر و تهیدستی گرسنگان و محرومان میدانست که دزدان بینالمللی، حاصل زحمات شبانهروزیشان را به یغما برده و به اسم سرمایهداری و [[سوسیالیسم]] و [[کمونیسم]]، شریان حیات اقتصاد جهان را به دست گرفتهاند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|حج ابراهیمی}}{{سخ}} | امامخمینی با اشاره به جهل و بیخبری محرومان که زمینه این چپاول را فراهم میکند، آگاهیبخشی به [[مستضعفان]] و آشناکردن آنها به حقوقشان را راهکاری مهم در این مبارزه میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۱۸ و ۷/۴۵، ۲۹۰، ۳۸۹.</ref> ایشان همچنین فریاد برائت از مشرکان در موسم [[حج]] را فریاد برائت فقر و تهیدستی گرسنگان و محرومان میدانست که دزدان بینالمللی، حاصل زحمات شبانهروزیشان را به یغما برده و به اسم سرمایهداری و [[سوسیالیسم]] و [[کمونیسم]]، شریان حیات اقتصاد جهان را به دست گرفتهاند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|حج ابراهیمی}}{{سخ}} | ||
بهطور کلی امامخمینی نگاهی ساختاری به حوزههای مختلف، ازجمله | بهطور کلی امامخمینی نگاهی ساختاری به حوزههای مختلف، ازجمله [[اقتصاد]]، داشت و معتقد بود حوزههای مهم سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در یکدیگر تأثیر و تأثر متقابل دارند و تنها عملکرد همسوی همه آنها میتواند یک نظام اجتماعی تحت عنوان نظام اجتماعی اسلامی را شکل دهد. این نظام اجتماعی متأثر از نوعی [[معرفتشناسی]] (اعتقاد به طبیعت و ماوراء طبیعت) و یک انسانشناسی خاص (تکبعدی نبودن انسان) است و هدفش رشد و تعالی ابعاد انسانیت است. در این چارچوب، اقتصاد اصولاً یک ابزار است برای رسیدن به هدف اصلی.<ref>فوزی، نگرش امامخمینی به اقتصاد اسلامی، ۱۱۸–۱۱۹.</ref> پیاده کردن مقاصد اسلام بهویژه برنامههای اقتصادی آن و مقابله با اقتصاد بیمار سرمایهداری غرب و اشتراکی شرق نیز، بدون حاکمیت همهجانبه اسلام میسر نیست.<ref>فوزی، نگرش امامخمینی به اقتصاد اسلامی، ۱۱۹.</ref> امامخمینی از روح اقتصاد اسلامی که به نفع [[محرومان]] و مستضعفان است، دفاع میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۱.</ref> و معتقد بود [[حکومت اسلامی]]، اجازه بهرهکشی زراندوزان ظالم از مستضعفان محروم را نمیدهد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۶۱.</ref> و با اجرای نظام اقتصادی اسلام، اختلاف طبقاتی در درون جامعه نیز متعادل و قابل قبول میشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۹۱.</ref> در این صورت سرمایهها تنها در دست گروهی خاص قرار نمیگیرد و محرومیت سهم ثابت فقیران نخواهد بود. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
== پیوند به به بیرون == | == پیوند به به بیرون == | ||
احمد حیدری، [https://books.khomeini.ir/books/10004/174/ «جنگ فقر و غنا»]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۴، ص۱۷۴–۱۸۱. | |||
* احمد حیدری، [https://books.khomeini.ir/books/10004/174/ «جنگ فقر و غنا»]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۴، ص۱۷۴–۱۸۱. | |||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | [[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] |