۲۰٬۴۴۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شخصیت سیاسی مذهبی | عنوان = مرضیه دباغ | تصویر = مرضيه دباغ.jpg | اندازه تصویر = | توضیح تصویر = |سرشناسی = فرمانده سپاه پاسداران همدان، نماینده مجلس شورای اسلامی ایران و عضو هیئت حامل نامه امامخمینی به میخائیل گو...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
|مذهب = [[شیعه]] | |مذهب = [[شیعه]] | ||
|پیشه = | |پیشه = | ||
|مناصب = فرمانده سپاه پاسداران همدان، نماینده [[مجلس شورای اسلامی | |مناصب = فرمانده سپاه پاسداران همدان، نماینده [[مجلس شورای اسلامی]] | ||
|پس از = | |پس از = | ||
|پیش از = | |پیش از = | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
'''مرضیه دباغ'''، مبارز سیاسی، فرمانده سپاه پاسداران همدان، نماینده [[مجلس شورای اسلامی ایران]] و عضو هیئت حامل [[نامه امامخمینی به گورباچف]]. | '''مرضیه دباغ'''، مبارز سیاسی، فرمانده سپاه پاسداران همدان، نماینده [[مجلس شورای اسلامی|مجلس شورای اسلامی ایران]] و عضو هیئت حامل [[نامه امامخمینی به گورباچف]]. | ||
==زندگینامه و تحصیلات== | ==زندگینامه و تحصیلات== | ||
مرضیه حدیدچی، معروف به مرضیه دباغ، در سال ۱۳۱۸ در خانوادهای متوسط و مذهبی در [[همدان]] به دنیا آمد.<ref>مرادحاصلی خامنه، تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان (۴۲ ـ ۵۷)، ۶۳.</ref> به علت آزادمردی [[محمدحسن دباغ]]، شوهر وی، مرضیه نام خانوادگیاش را از حدیدچی به دباغ تغییر داد. پدر او، علیپاشا حدیدچی که تا پایه ششم درس خوانده بود و معلومات حوزوی نیز داشت، برای جوانان و خویشاوندان جلسات درس و بحث مذهبی برگزار میکرد و به کتابفروشی اشتغال داشت.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۷۳؛ حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۹.</ref> فاطمه احمدی مادر مرضیه نیز که اصالتاً [[تهران|تهرانی]] و از سواد قرآنی برخوردار بود، در خانه، جلسات قرآن برگزار میکرد.<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۲۰.</ref> | مرضیه حدیدچی، معروف به مرضیه دباغ، در سال ۱۳۱۸ در خانوادهای متوسط و مذهبی در [[همدان]] به دنیا آمد.<ref>مرادحاصلی خامنه، تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان (۴۲ ـ ۵۷)، ۶۳.</ref> به علت آزادمردی [[محمدحسن دباغ]]، شوهر وی، مرضیه نام خانوادگیاش را از حدیدچی به دباغ تغییر داد. پدر او، علیپاشا حدیدچی که تا پایه ششم درس خوانده بود و معلومات حوزوی نیز داشت، برای [[جوانان]] و خویشاوندان جلسات درس و بحث مذهبی برگزار میکرد و به کتابفروشی اشتغال داشت.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۷۳؛ حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۹.</ref> فاطمه احمدی مادر مرضیه نیز که اصالتاً [[تهران|تهرانی]] و از سواد قرآنی برخوردار بود، در خانه، جلسات قرآن برگزار میکرد.<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۲۰.</ref> | ||
از اتفاقات دوران خردسالی دباغ، ورود نیروهای متفقین به همدان در دوران جنگ جهانی دوم است که موجب شد خانواده او برای مصونیت، شهر را ترک و به باغی در خارج شهر نقل مکان کنند.<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۲۱؛ حدیدچی، خواهر طاهره، ۷ ـ ۸.</ref> او تحصیل را از مکتبخانهای در همدان آغاز کرد و به دلیل دختربودن، از پدر خود تنها اجازه خواندن داشت، نه نوشتن؛ بنابراین با استفاده از بریدههای کاغذ صحافی پدر، به نوشتن اقدام کرد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۷۶؛ حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۲۵.</ref> فضای فرهنگی جامعه آن روز [[ایران]] مانع از رفتن وی به مکتبخانه شد؛ به همین دلیل [[قرآن]]، [[نهج البلاغه]] و [[مفاتیح الجنان]] را نزد پدر خواند.<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۲۶؛ مرادحاصلی خامنه، تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان (۴۲ ـ ۵۷)، ۷۰.</ref> وی در چهاردهسالگی با محمدحسن دباغ که پانزده سال از او بزرگتر بود، ازدواج کرد و به دلیل شغل همسرش که تجارت بود، در آبان ۱۳۳۳ به تهران مهاجرت کرد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۷۸ ـ ۷۹.</ref> شوهر وی با حضور در بازار و خواندن اعلامیهها و بیانیهها به مبارزه سیاسی علاقهمند شد و همراه با بازاریان تهران نزد سیدابوالقاسم کاشانی | از اتفاقات دوران خردسالی دباغ، ورود نیروهای متفقین به همدان در دوران جنگ جهانی دوم است که موجب شد خانواده او برای مصونیت، شهر را ترک و به باغی در خارج شهر نقل مکان کنند.<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۲۱؛ حدیدچی، خواهر طاهره، ۷ ـ ۸.</ref> او تحصیل را از مکتبخانهای در همدان آغاز کرد و به دلیل دختربودن، از پدر خود تنها اجازه خواندن داشت، نه نوشتن؛ بنابراین با استفاده از بریدههای کاغذ صحافی پدر، به نوشتن اقدام کرد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۷۶؛ حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۲۵.</ref> فضای فرهنگی جامعه آن روز [[ایران]] مانع از رفتن وی به مکتبخانه شد؛ به همین دلیل [[قرآن]]، [[نهج البلاغه]] و [[مفاتیح الجنان]] را نزد پدر خواند.<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۲۶؛ مرادحاصلی خامنه، تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان (۴۲ ـ ۵۷)، ۷۰.</ref> وی در چهاردهسالگی با محمدحسن دباغ که پانزده سال از او بزرگتر بود، ازدواج کرد و به دلیل شغل همسرش که [[تجارت]] بود، در آبان ۱۳۳۳ به تهران مهاجرت کرد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۷۸ ـ ۷۹.</ref> شوهر وی با حضور در [[بازار]] و خواندن اعلامیهها و بیانیهها به مبارزه سیاسی علاقهمند شد و همراه با بازاریان تهران نزد [[سیدابوالقاسم کاشانی]] حضور مییافت و در [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲|واقعه ۱۵ خرداد]] میان مبارزان نامهرسانی میکرد.<ref>حدیدچی، طرحی از یک زندگی انقلابی، ۲۷/۳۲۹.</ref> | ||
دباغ در حالیکه سه فرزند داشت، نزد آقاکمال مرتضوی در تهران خیابان خراسان درسهای مقدماتی [[حوزههای علمیه|حوزه]] را فرا گرفت.<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۳۱.</ref> سپس درسهای | دباغ در حالیکه سه فرزند داشت، نزد آقاکمال مرتضوی در تهران خیابان خراسان درسهای مقدماتی [[حوزههای علمیه|حوزه]] را فرا گرفت.<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۳۱.</ref> سپس درسهای [[فقه]]، [[اصول فقه|اصول]] و [[اخلاق]] را نزد علی خوانساری خواند و به تدریس سطوح پایینتر نیز مشغول شد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۹۰؛ مرادحاصلی خامنه، تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان (۴۲ ـ ۵۷)، ۷۱.</ref> وی پس از درگذشت [[سیدحسین بروجردی]] در فروردینماه ۱۳۴۰ در تعیین [[مرجعیت]] و در قضیه [[انجمنهای ایالتی و ولایتی|لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] در سال ۱۳۴۱ با [[امامخمینی]] آشنا شد.<ref>حدیدچی، خواهر طاهره، ۱۷؛ حدیدچی، پرواز با نور، ۹.</ref> وی به یاری همسر خود در پخش اعلامیههای امامخمینی درباره انجمنهای ایالتی و ولایتی، وارد فعالیتهای سیاسی شد؛<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۹؛ مرادحاصلی خامنه، تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان (۴۲ ـ ۵۷)، ۱۳۵.</ref> اما دوست داشت ایشان را از نزدیک ببیند. پس از آزادی امامخمینی در سال ۱۳۴۲ نخستین بار در [[قم]] ایشان را ملاقات کرد که مایه تحول زیاد وی شد.<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۴۰؛ حدیدچی، پرواز با نور، ۱۰.</ref> | ||
دباغ که به دلیل نقل مکان مجدد از درس استاد دور افتاده بود، به توصیه همسر خود، برای ادامه تحصیل حوزوی به نزد سیدمحمدرضا | دباغ که به دلیل نقل مکان مجدد از درس استاد دور افتاده بود، به توصیه همسر خود، برای ادامه تحصیل حوزوی به نزد [[سیدمحمدرضا سعیدی]]؛ از شاگردان امامخمینی، در مسجد موسیبنجعفر(ع) واقع در [[تهران]] میدان خراسان رفت.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۹۱؛ رنجبر، عروج از زندان (زندگی و مبارزات شهید آیتالله سعیدی)، ۱۶۰.</ref> سعیدی زمینههای ارتباط وی را با روحانیان قم ازجمله [[حسینعلی منتظری]]، [[عبدالرحیم ربانی شیرازی]] و [[محمد منتظری]] فراهم کرد.<ref>مرادحاصلی خامنه، تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان (۴۲ ـ ۵۷)، ۶۳.</ref> این ارتباطات، دباغ را مستقیماً به عرصه مبارزه کشاند. تکثیر و توزیع [[اعلامیههای امامخمینی|اعلامیهها]] و فتواهای امامخمینی که از [[نجف]] میرسید، در تهران و دیگر شهرستانها و نیز رونویسی و تکثیر جزوه «ولایت فقیه» امامخمینی، همچنین برگزاری اردوهای مختلف بانوان در خارج از شهر ازجمله فعالیتهای دباغ بود.<ref>حدیدچی، خواهر طاهره، ۳۰ ـ ۳۱؛ رنجبر، عروج از زندان (زندگی و مبارزات شهید آیتالله سعیدی)، ۱۵۸ ـ ۱۵۹.</ref> | ||
==دوران مبارزه== | ==دوران مبارزه== | ||
پس از دستگیری و شهادت سعیدی در خرداد سال ۱۳۴۹ به دست رژیم | پس از دستگیری و شهادت سعیدی در خرداد سال ۱۳۴۹ به دست [[رژیم پهلوی]]، مرضیه دباغ با مسافرت به شهرهای مختلف به شناسایی افراد و تشکیل پایگاه مبارزه پرداخت؛<ref>مرادحاصلی خامنه، تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان (۴۲ ـ ۵۷)، ۱۳۸ ـ ۱۳۹؛ حدیدچی، پرواز با نور، ۳۳.</ref> وی در یکی از این سفرها که به دیدار همسر خود در دزفول رفته بود، به دعوت یکی از درجهداران نیروی هوایی، به مدت دوازده روز در خانه نظامیان سخنرانی کرد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۲۸؛ حدیدچی، خواهر طاهره، ۵۵.</ref> وی توانست با برخی دانشجویان مبارز دانشگاه صنعتی شریف (آریامهر)، دانشگاه علم و صنعت و دانشگاه شهید بهشتی (ملی) ارتباط برقرار کند و به یاری آنها پایگاههای تشکیلاتی در شمال (تنکابن)، جنوب (آغاجاری) و غرب (همدان) کشور دایر کند. وی در سال ۱۳۵۱ به هدف افزودن پایگاهها و خانههای امن برای مبارزان، طرح ازدواج مبارزان را به اجرا درآورد؛ چنانکه پس از شکلگیری هر ازدواجی، پایگاهی برای مبارزان فراهم میشد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۳۴؛ حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۶۰ و ۶۲.</ref> | ||
دباغ برای معالجه بیماری قلبی فرزندش سفری به [[انگلیس|انگلستان]] کرد. این سفر فرصتی برای وی فراهم آورد که با | دباغ برای معالجه بیماری قلبی فرزندش سفری به [[انگلیس|انگلستان]] کرد. این سفر فرصتی برای وی فراهم آورد که با [[اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا]] و [[انجمن های اسلامی دانشجویان امریکا و کانادا|امریکا]] آشنا شود.<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۶1 و ۶۲.</ref> این فعالیتها تحت نظر و تعقیب [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) قرار گرفت و سرانجام وی در سال ۱۳۵۲ دستگیر و به دلیل سکوت در بازجوییها، متحمل شکنجههای فراوانی شد؛<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۳۸؛ مرادحاصلی خامنه، تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان (۴۲ ـ ۵۷)، ۲۲۲ ـ ۲۲۳.</ref> اما ساواک به دستگیری و [[شکنجه]] او بسنده نکرد و دختر وی «[[رضوانه دباغ|رضوانه دبّاغ]]» را به علت جمعآوری اخبار، اشعار و سرودهایی که از رادیو مبارزان در عراق برای بزرگداشت شهدا پخش میشد، دستگیر و در کنار مادرش شکنجه کرد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۳۸ ـ ۴۱.</ref> شکنجه دختر چهاردهساله وی نیز نتوانست سکوت او را بشکند.<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۷۴ ـ ۸۰.</ref> سرانجام به دلیل عفونیشدن زخمهای ناشی از شکنجه، مرضیه دباغ با دستور [[نعمتالله نصیری]]، رئیس ساواک، برای مداوا از زندان آزاد شد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۷۴؛ حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۸۳ ـ ۸۵.</ref> | ||
دباغ چهار ماه بعد در حالیکه پس از چندین عمل جراحی رو به بهبود بود، دوباره با اعتراف یکی از مبارزان علیه وی دستگیر شد و پس از تحمل شکنجههای بسیار به زندان قصر منتقل شد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۴۴.</ref> در این دوره با بسیاری از فعالان سیاسی آشنا شد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۴۴ ـ ۴۵؛ مرادحاصلی خامنه، تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان (۴۲ ـ ۵۷)، ۲۴۹.</ref> وی در اینجا وانمود میکرد یک زن عامی و بیسواد است<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۴۵.</ref> و مأموران زندان، دباغ را مجبور به آموختن خواندن و نوشتن کردند؛ ولی بیماری عفونی ناشی از شکنجه جدید در زندان ادامه یافت تا جایی که همسلولیهای غیر مذهبیاش حاضر به همنشینی با وی نبودند.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۴۵.</ref> سرانجام برخی از همسلولیهای او با ارسال نامهای به | دباغ چهار ماه بعد در حالیکه پس از چندین عمل جراحی رو به بهبود بود، دوباره با اعتراف یکی از مبارزان علیه وی دستگیر شد و پس از تحمل شکنجههای بسیار به زندان قصر منتقل شد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۴۴.</ref> در این دوره با بسیاری از فعالان سیاسی آشنا شد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۴۴ ـ ۴۵؛ مرادحاصلی خامنه، تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان (۴۲ ـ ۵۷)، ۲۴۹.</ref> وی در اینجا وانمود میکرد یک زن عامی و بیسواد است<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۴۵.</ref> و مأموران زندان، دباغ را مجبور به آموختن خواندن و نوشتن کردند؛ ولی بیماری عفونی ناشی از شکنجه جدید در زندان ادامه یافت تا جایی که همسلولیهای غیر مذهبیاش حاضر به همنشینی با وی نبودند.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۴۵.</ref> سرانجام برخی از همسلولیهای او با ارسال نامهای به بنیاد فرح پهلوی، وضعیت او را شرح دادند.<ref>مرادحاصلی خامنه، تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان (۴۲ ـ ۵۷)، ۲۵۳؛ حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۰۰.</ref> دباغ از شدت عفونیشدن زخمها به حالت اغما افتاد و پس از معاینه پزشکان خارج از زندان، بیماری او سرطان پیشرفته پوست تشخیص داده شد. کمیسیون پزشکی نیز این نظر را تأیید کرد؛<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۰۰.</ref> از اینرو دادگاه که در جلسات پیشین، وی را به پانزده سال حبس محکوم کرده بود، در دادگاه سوم، حبس را به یک سال و چهار ماه، یعنی زمانی که طی شده بود، تقلیل داد و او از زندان آزاد شد.<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۰۱.</ref> | ||
پس از آزادی و سه ماه درمان، نشانههای سلامت در دباغ دیده شد؛ اما دستگیری یکی از مبارزان با اتومبیل پر از مواد منفجره و اعتراف او به تصور اینکه دباغ هنوز در زندان است، وی را ناچار به ترک کشور کرد.<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۰۵ ـ ۱۰۶؛ حدیدچی، خواهر طاهره، ۷۹ ـ ۸۰.</ref> دباغ در حالیکه هشت فرزند داشت، با گذرنامه جعلی، همراه فردی نابینا در سال ۱۳۵۳ عازم انگلستان شد. در لندن پس از مدتی اقامت در هتل هندی و کار در هتل برای امرار معاش، با جلسات سخنرانی [[عبدالکریم سروش]] آشنا شد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۴۶؛ حدیدچی، خواهر طاهره، ۸۰ ـ ۸۱.</ref> | پس از آزادی و سه ماه درمان، نشانههای سلامت در دباغ دیده شد؛ اما دستگیری یکی از مبارزان با اتومبیل پر از مواد منفجره و اعتراف او به تصور اینکه دباغ هنوز در زندان است، وی را ناچار به ترک کشور کرد.<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۰۵ ـ ۱۰۶؛ حدیدچی، خواهر طاهره، ۷۹ ـ ۸۰.</ref> دباغ در حالیکه هشت فرزند داشت، با گذرنامه جعلی، همراه فردی نابینا در سال ۱۳۵۳ عازم [[انگلستان]] شد. در لندن پس از مدتی اقامت در هتل هندی و کار در هتل برای امرار معاش، با جلسات سخنرانی [[عبدالکریم سروش]] آشنا شد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۴۶؛ حدیدچی، خواهر طاهره، ۸۰ ـ ۸۱.</ref> | ||
او پس از سه ماه اقامت در لندن به همراه [[محمد منتظری]] عازم [[سوریه]] شد.<ref>حدیدچی، خواهر طاهره، ۸۱.</ref> در سوریه که پایگاه اصلی گروه منتظری بود، دباغ با افرادی، چون [[سیدمحمد غرضی]]، [[سیدسراجالدین موسوی]]، [[ناصر آلادپوش]] و [[علی جنتی]] همراه شد و برنامههایی مانند [[حج|سفر حج]] و تبلیغ اندیشه [[امامخمینی]] را طراحی و اجرا کرد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۴۶؛ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۱۸۹/۲ ـ ۱۹۰؛ طاهری و رجبی، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۴۲ ـ ۴۳.</ref> وی یک بار با گذرنامه جعلی و هویتی لیبیایی به [[عربستان]] رفت<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۴۶.</ref> و پس از بازگشت به عنوان نماینده گروه منتظری برای دیدار با امامخمینی به [[نجف|نجف اشرف]] عزیمت کرد و ضمن دیدار با ایشان، به شرح عملکرد گروه و مشکلات پیش رو پرداخت<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۴۶؛ حدیدچی، خواهر طاهره، ۸۲.</ref> وی به درخواست امامخمینی، از شرایط زندان و شکنجههای ساواک گفت. او در این دیدار از امامخمینی برای ماندن یا بازگشت به ایران کسب تکلیف کرد. ایشان نیز از وی خواست تا تغییر شرایط بماند.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۱۳؛ حدیدچی، خواهر طاهره، ۸۲؛ حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۱۷ ـ ۱۱۸.</ref> | او پس از سه ماه اقامت در لندن به همراه [[محمد منتظری]] عازم [[سوریه]] شد.<ref>حدیدچی، خواهر طاهره، ۸۱.</ref> در سوریه که پایگاه اصلی گروه منتظری بود، دباغ با افرادی، چون [[سیدمحمد غرضی]]، [[سیدسراجالدین موسوی]]، [[ناصر آلادپوش]] و [[علی جنتی]] همراه شد و برنامههایی مانند [[حج|سفر حج]] و تبلیغ اندیشه [[امامخمینی]] را طراحی و اجرا کرد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۴۶؛ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۱۸۹/۲ ـ ۱۹۰؛ طاهری و رجبی، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۴۲ ـ ۴۳.</ref> وی یک بار با گذرنامه جعلی و هویتی لیبیایی به [[عربستان]] رفت<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۴۶.</ref> و پس از بازگشت به عنوان نماینده گروه منتظری برای دیدار با امامخمینی به [[نجف|نجف اشرف]] عزیمت کرد و ضمن دیدار با ایشان، به شرح عملکرد گروه و مشکلات پیش رو پرداخت<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۴۶؛ حدیدچی، خواهر طاهره، ۸۲.</ref> وی به درخواست امامخمینی، از شرایط زندان و شکنجههای [[ساواک]] گفت. او در این دیدار از امامخمینی برای ماندن یا بازگشت به ایران کسب تکلیف کرد. ایشان نیز از وی خواست تا تغییر شرایط بماند.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۱۳؛ حدیدچی، خواهر طاهره، ۸۲؛ حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۱۷ ـ ۱۱۸.</ref> | ||
دباغ پس از ۴۵ روز اقامت در [[عراق]] با دریافت اجازه از امامخمینی برای طی دورههای جنگی چریکی در [[لبنان]]، عازم [[سوریه]] و لبنان شد و در یکی از پایگاههای [[سازمان آزادیبخش فلسطین]] به آموزش نظامی پرداخت<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۴۶؛ جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۲۲ ـ ۱۲۳.</ref> و در چند عملیات نامنظم علیه [[اسرائیل]] شرکت کرد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۴۶.</ref> او در لبنان با [[امامموسی صدر]] و [[مصطفی چمران]] نیز آشنا شد و پس از این تاریخ میان دو کشور سوریه و لبنان در تردد بود و گاه آموزش نظامی زنان مبارزی که با این هدف به لبنان میآمدند، به وی واگذار میشد.<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۱۹ ـ ۱۲۰ و ۱۳۲؛ مرادحاصلی خامنه، تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان (۴۲ ـ ۵۷)، ۱۴۷.</ref> اسمهای مستعار او در طول مبارزه خواهر طاهره، دباغ و زینت احمدی نیلی بود.<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۵.</ref> | دباغ پس از ۴۵ روز اقامت در [[عراق]] با دریافت اجازه از امامخمینی برای طی دورههای جنگی چریکی در [[لبنان]]، عازم [[سوریه]] و لبنان شد و در یکی از پایگاههای [[سازمان آزادیبخش فلسطین]] به آموزش نظامی پرداخت<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۴۶؛ جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۲۲ ـ ۱۲۳.</ref> و در چند عملیات نامنظم علیه [[اسرائیل]] شرکت کرد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۴۶.</ref> او در لبنان با [[امامموسی صدر]] و [[مصطفی چمران]] نیز آشنا شد و پس از این تاریخ میان دو کشور سوریه و لبنان در تردد بود و گاه آموزش نظامی زنان مبارزی که با این هدف به لبنان میآمدند، به وی واگذار میشد.<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۱۹ ـ ۱۲۰ و ۱۳۲؛ مرادحاصلی خامنه، تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان (۴۲ ـ ۵۷)، ۱۴۷.</ref> اسمهای مستعار او در طول مبارزه خواهر طاهره، دباغ و زینت احمدی نیلی بود.<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۵.</ref> | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
ازجمله فعالیتهای دباغ به همراه گروه منتظری، شرکت در راهپیمایی اعتراضآمیز لندن به مناسبت بزرگداشت [[علی شریعتی]] در تابستان ۱۳۵۶ و برنامه اعتصاب غذای گسترده در کلیسای «سنماری» در پاریس است که در مهر ۱۳۵۶ و در اعتراض به افزایش دستگیریها و شکنجه [[حکومت پهلوی|رژیم پهلوی]] برگزار شد.<ref>طاهری و رجبی، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۴۴ ـ ۴۵ و ۴۹؛ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۲۴۹/۲.</ref> دباغ پس از خبر درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]]، با تبلیغ اینکه او مسموم شده و ضربهای سنگین به نهضت مردمی وارد شدهاست، در برگزاری تظاهرات علیه رژیم پهلوی در لندن در آبان ۱۳۵۶ نقش داشت.<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۴۷ ـ ۱۴۸.</ref> | ازجمله فعالیتهای دباغ به همراه گروه منتظری، شرکت در راهپیمایی اعتراضآمیز لندن به مناسبت بزرگداشت [[علی شریعتی]] در تابستان ۱۳۵۶ و برنامه اعتصاب غذای گسترده در کلیسای «سنماری» در پاریس است که در مهر ۱۳۵۶ و در اعتراض به افزایش دستگیریها و شکنجه [[حکومت پهلوی|رژیم پهلوی]] برگزار شد.<ref>طاهری و رجبی، شهید محمد منتظری به روایت اسناد ساواک، ۴۴ ـ ۴۵ و ۴۹؛ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۲۴۹/۲.</ref> دباغ پس از خبر درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]]، با تبلیغ اینکه او مسموم شده و ضربهای سنگین به نهضت مردمی وارد شدهاست، در برگزاری تظاهرات علیه رژیم پهلوی در لندن در آبان ۱۳۵۶ نقش داشت.<ref>حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۴۷ ـ ۱۴۸.</ref> | ||
==پیوستن به امامخمینی در پاریس== | ==پیوستن به امامخمینی در پاریس== | ||
پس از | پس از [[هجرت امامخمینی|هجرت امامخمینی به پاریس]]، دباغ نیز به ایشان پیوست و ضمن انجام امور داخلی خانه امامخمینی، حفاظت از ایشان را به عهده گرفت.<ref>جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۵۶؛ مرادحاصلی خامنه، تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان (۴۲ ـ ۵۷)، ۱۵۳.</ref> او پشت در اتاق امامخمینی میخوابید. نامهها و مرسولات پستی ایشان را میگشود تا اگر توطئهای در این قالب صورت گرفته باشد، خنثی شود.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۱۴.</ref> در ۱۰ بهمن ۱۳۵۷، خبرنگاری اصرار داشت به امامخمینی نزدیک شود که وی با او درگیر شد و بر اثر حرکات فیزیکی و فشار عصبی بیهوش<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۱۴ ـ ۱۵؛ حدیدچی، خواهر طاهره، ۹۲ ـ ۹۳.</ref> و به بیمارستان منتقل شد و مدتی تحت درمان قرار گرفت. در [[بازگشت امامخمینی]] به دستور ایشان مبنی بر حضورنیافتن [[زنان]] در پرواز، دباغ در [[نوفل لوشاتو]] ماند و پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] در ۲۸ بهمن ۱۳۵۷ به [[ایران]] بازگشت.<ref>حدیدچی، طرحی از یک زندگی انقلابی، ۲۶؛ حدیدچی، پرواز با نور، ۱۶ و ۱۹.</ref> | ||
==مسئولیتها و فعالیتها== | ==مسئولیتها و فعالیتها== | ||
دباغ پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به دلیل سابقه در آموزشهای نظامی و رزمی، در تشکیل [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]] نقشی اساسی ایفا کرد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۵۱.</ref> او به حکم [[جواد منصوری]]، نخستین فرمانده سپاه، همراه با [[حسن لاهوتی]]، نماینده امامخمینی در سپاه، مأموریت یافت تا به تشکیل سپاه غرب کشور اقدام کنند.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۵۱؛ حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۸۴.</ref> وی پس از راهاندازی سپاه و تشکیلات مرکزی در کردستان، فرماندهی سپاه همدان را از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۱ به عهده گرفت.<ref>جمهوری اسلامی، ۱۳۷۷/۱۱/۴؛ حدیدچی، پرواز با نور، ۵۲.</ref> وی در شهر [[همدان]] در مبارزه با شورشها و آشوبطلبیهای فرقههای ضد انقلاب و دموکراتها و قاچاقچیان اسلحه و مواد مخدر حضوری مستقیم داشت و دو بار از توطئه سوء قصد جان سالم بهدربرد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۵۲ ـ ۵۳؛ حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۲۳۱ ـ ۲۳۲.</ref> | دباغ پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به دلیل سابقه در آموزشهای نظامی و رزمی، در تشکیل [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]] نقشی اساسی ایفا کرد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۵۱.</ref> او به حکم [[جواد منصوری]]، نخستین فرمانده سپاه، همراه با [[حسن لاهوتی]]، نماینده امامخمینی در سپاه، مأموریت یافت تا به تشکیل سپاه غرب کشور اقدام کنند.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۵۱؛ حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۱۸۴.</ref> وی پس از راهاندازی سپاه و تشکیلات مرکزی در کردستان، فرماندهی سپاه همدان را از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۱ به عهده گرفت.<ref>جمهوری اسلامی، ۱۳۷۷/۱۱/۴؛ حدیدچی، پرواز با نور، ۵۲.</ref> وی در شهر [[همدان]] در مبارزه با شورشها و آشوبطلبیهای فرقههای [[ضد انقلاب]] و دموکراتها و قاچاقچیان اسلحه و مواد مخدر حضوری مستقیم داشت و دو بار از توطئه سوء قصد جان سالم بهدربرد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۵۲ ـ ۵۳؛ حدیدچی، خاطرات مرضیه حدیدچی، ۲۳۱ ـ ۲۳۲.</ref> | ||
او در سال ۱۳۶۱ طی عملیات گشت و شناسایی در غرب کشور، بر اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه پا مجروح شد. پس از آن با کنارهگیری از فرماندهی سپاه همدان، مسئولیت بسیج خواهران در تهران را پذیرفت.<ref>حدیدچی، خواهر طاهره، ۱۰۸؛ حدیدچی، پرواز با، ۵۳.</ref> وی از طرف گروههای موسوم به چپ در انتخابات دوره دوم و سوم مجلس شورای اسلامی در حوزه تهران شرکت کرد و به مجلس راه یافت و در هر دو دوره عضو کمیسیون اصل نود بود.<ref>آقایی و بسطامی، مجلس شورای اسلامی، دوره دوم، ۴۸؛ جهانمحمدی، مجلس شورای اسلامی، دوره سوم، ۳۳۱.</ref> وی در [[جمعیت زنان جمهوری اسلامی ایران]] که از سال ۱۳۶۵ به دبیرکلی [[زهرا مصطفوی]] فرزند [[امامخمینی]] تأسیس شد، به عنوان قائممقام فعالیت کردهاست.<ref>شادلو، اطلاعاتی درباره احزاب و جناحهای سیاسی ایران امروز، ۴۹۴.</ref> | او در سال ۱۳۶۱ طی عملیات گشت و شناسایی در غرب کشور، بر اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه پا مجروح شد. پس از آن با کنارهگیری از فرماندهی سپاه همدان، مسئولیت بسیج خواهران در تهران را پذیرفت.<ref>حدیدچی، خواهر طاهره، ۱۰۸؛ حدیدچی، پرواز با، ۵۳.</ref> وی از طرف گروههای موسوم به چپ در انتخابات دوره دوم و سوم [[مجلس شورای اسلامی]] در حوزه تهران شرکت کرد و به مجلس راه یافت و در هر دو دوره عضو کمیسیون اصل نود بود.<ref>آقایی و بسطامی، مجلس شورای اسلامی، دوره دوم، ۴۸؛ جهانمحمدی، مجلس شورای اسلامی، دوره سوم، ۳۳۱.</ref> وی در [[جمعیت زنان جمهوری اسلامی ایران]] که از سال ۱۳۶۵ به دبیرکلی [[زهرا مصطفوی]] فرزند [[امامخمینی]] تأسیس شد، به عنوان قائممقام فعالیت کردهاست.<ref>شادلو، اطلاعاتی درباره احزاب و جناحهای سیاسی ایران امروز، ۴۹۴.</ref> | ||
==ابلاغ نامه امامخمینی به گورباچف== | ==ابلاغ نامه امامخمینی به گورباچف== | ||
امامخمینی در ۱۱ بهمن ۱۳۶۷ دباغ را در هیئتی به ریاست [[عبدالله جوادی آملی]] و عضویت [[محمدجواد اردشیر لاریجانی]]، برای ابلاغ نامه خود به میخائیل | امامخمینی در ۱۱ بهمن ۱۳۶۷ دباغ را در هیئتی به ریاست [[عبدالله جوادی آملی]] و عضویت [[محمدجواد اردشیر لاریجانی]]، برای ابلاغ نامه خود به [[میخائیل گورباچف]]، رهبر [[شوروی|اتحاد جماهیر شوروی]]، مبنی بر دعوت به مطالعه [[اسلام]]، به مسکو فرستاد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۲۰/۲۱ ـ ۲۲۶.</ref> {{ببینید|میخائیل گورباچف}} هنگام ورود آنان، گورباچف به دستدادن با اعضای هیئت اقدام کرد؛ اما دباغ از دستدادن خودداری کرد و در اقدامی مشابه با گورباچف هنگام خداحافظی، این بار دباغ چادر خود را روی دست کشید و با دست پوشیده دست داد.<ref>حدیدچی، پرواز با نور، ۶۴ ـ ۶۵.</ref> | ||
==درگذشت== | ==درگذشت== | ||
دباغ پس از دورهای بیماری در ۱۳۹۵/۸/۲۷ در ۷۷سالگی درگذشت و پس از تشییع جنازه در [[مرقد امامخمینی|حرم امامخمینی]] بهخاک سپرده شد.<ref>شرق، ۱۳۹۵/۸/۲۹، ۱۹</ref> خاطرات چندی از دباغ در قالب کتابهایی، مانند پرواز با نور، خاطرات مرضیه حدیدچی و خواهر طاهره و گفتگو با نشریات منتشر شدهاست. | دباغ پس از دورهای بیماری در ۱۳۹۵/۸/۲۷ در ۷۷سالگی درگذشت و پس از تشییع جنازه در [[مرقد امامخمینی|حرم امامخمینی]] بهخاک سپرده شد.<ref>شرق، ۱۳۹۵/۸/۲۹، ۱۹</ref> خاطرات چندی از دباغ در قالب کتابهایی، مانند پرواز با نور، خاطرات مرضیه حدیدچی و خواهر طاهره و گفتگو با نشریات منتشر شدهاست. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
پروینسادات قوامی، [https://books.khomeini.ir/books/10005/336/ دانشجویان]، دانشنامه | |||
* پروینسادات قوامی، [https://books.khomeini.ir/books/10005/336/ دانشجویان]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۵، ص۳۳۶–۳۴۱. | |||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | [[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | ||
[[رده:مقالههای جلد پنجم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد پنجم دانشنامه]] |