امکان اشرف: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح ارقام)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''امکان اشرف'''، قاعده، ضرورت تحقق ممکن اشرف در [[مراتب وجود]] پیش از تحقق [[ممکن اخس]].
'''امکان اشرف'''، قاعده، ضرورت تحقق ممکن اشرف در [[مراتب وجود]] پیش از تحقق [[ممکن اخس]].
==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
امکان به معنای اصل‌بودن و تحقق است <ref>صاحب‌بن‌عباد، المحیط فی اللغه، ۶/۲۸۴.</ref> و در علوم گوناگون دارای معانی اصطلاحی مختلفی است، ازجمله [[امکان ذاتی]]، [[امکان عام]] و [[امکان خاص]]؛ و در بیان مراد از آن در قاعده امکان چند گفته‌ وجود دارد، ازجمله:
امکان به معنای اصل‌بودن و تحقق است <ref>صاحب‌بن‌عباد، المحیط فی اللغه، ۶/۲۸۴.</ref> و در علوم گوناگون دارای معانی اصطلاحی مختلفی است، ازجمله [[امکان ذاتی]]، [[امکان عام]] و [[امکان خاص]]؛ و در بیان مراد از آن در قاعده امکان چند گفته‌ وجود دارد، ازجمله:


# مراد امکان ذاتی است؛ زیرا این شرافت نسبت [[وجود]] به ماهیتی است که از موجودات انتزاع می‌شود. <ref>شیخانی، قاعده امکان اشرف و لوازم معرفت شناختی آن، ۱۲۸.</ref>
# مراد امکان ذاتی است؛ زیرا این شرافت نسبت [[وجود]] به ماهیتی است که از موجودات انتزاع می‌شود. <ref>شیخانی، قاعده امکان اشرف و لوازم معرفت شناختی آن، ۱۲۸.</ref>
#
# مراد از امکان، نه امکان به معنای عام و نه به معنای خاص آن است، بلکه مراد از امکان، ممکن است؛ یعنی در عنوان قاعده، مصدر «امکان» آمده و از آن، صفت ممکن اراده شده است. <ref>سبزواری، شرح المنظومه، ۳/۷۲۹ـ۷۳۰.</ref>
# مراد از امکان، نه امکان به معنای عام و نه به معنای خاص آن است، بلکه مراد از امکان، ممکن است؛ یعنی در عنوان قاعده، مصدر «امکان» آمده و از آن، صفت ممکن اراده شده است. <ref>سبزواری، شرح المنظومه، ۳/۷۲۹ـ۷۳۰.</ref>
#
# امکان به معنای عام است؛ زیرا قاعده امکان اشرف در صدد اثبات ضابطه‌ای کلی در [[فلسفه]] است تا سلب ضرورت عدم برای موجود ممکنی کند که از جهت رتبه وجودی در مقامی شریف‌تر قرار دارد؛ به عبارت دیگر قانونی است که برای موجود اشرف، امکان عام را به اثبات می‌رساند. <ref>خادمی و شجاعی، تأملات تاریخی در باب قاعده امکان اشرف، ۳۸.</ref> اشرف یعنی برتری در وجود و معنای مقابل اخس دارد، <ref>میرداماد، القبسات، ۳۳۸.</ref> از این‌رو مفاد و معنای قاعده آن است که ممکن‌الوجودی که اشرف است باید پیش از تحقق ممکن‌الوجود اخس، تحقق یابد؛ بنابراین اگر ممکن‌الوجودی در جهان متحقق باشد، باید پیش از آن، ممکن اشرف موجود باشد. <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۴؛ دینانی، قواعد فلسفی، ۱/۳۳.</ref>
# امکان به معنای عام است؛ زیرا قاعده امکان اشرف در صدد اثبات ضابطه‌ای کلی در [[فلسفه]] است تا سلب ضرورت عدم برای موجود ممکنی کند که از جهت رتبه وجودی در مقامی شریف‌تر قرار دارد؛ به عبارت دیگر قانونی است که برای موجود اشرف، امکان عام را به اثبات می‌رساند. <ref>خادمی و شجاعی، تأملات تاریخی در باب قاعده امکان اشرف، ۳۸.</ref> اشرف یعنی برتری در وجود و معنای مقابل اخس دارد، <ref>میرداماد، القبسات، ۳۳۸.</ref> از این‌رو مفاد و معنای قاعده آن است که ممکن‌الوجودی که اشرف است باید پیش از تحقق ممکن‌الوجود اخس، تحقق یابد؛ بنابراین اگر ممکن‌الوجودی در جهان متحقق باشد، باید پیش از آن، ممکن اشرف موجود باشد. <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۴؛ دینانی، قواعد فلسفی، ۱/۳۳.</ref>


==پیشینه==
==پیشینه==
قاعده امکان اشرف که یکی از اصول و مبانی شریف فلسفی است و برخی فیلسوفان آن را از فروع [[قاعده الواحد]] می‌دانند. <ref>قطب‌الدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، ۳۵۲؛ میرداماد، القبسات، ۳۷۲؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۴ـ۲۵۲.</ref> میراث ارسطوست که در کتاب [[السماء و العالم]] نقل شده است. <ref>← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۴.</ref> بعدها [[ابن‌سینا]] از این قاعده در آثار خود بهره گرفته <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۴.</ref> و در تبیین ترتیب نظام وجود و سلسله «بدو» و «عود» بر این قاعده تکیه کرده است. <ref>شفیعی، ادله و براهین اثبات عالم عقل در نظام صدرایی، ۱۰۷.</ref> [[شیخ اشراق]] نیز به این قاعده اهمیت بسیاری داده و در آثارش به این قاعده توجه کرده است. <ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۴/۱۳ـ۱۴ و ۱۹ و ۶۶.</ref> [[ملاصدرا]] با اختصاص‌دادن فصلی به این قاعده به اهمیت و جایگاه آن پرداخته <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۴ـ۲۵۲.</ref> و برای اثبات آن و دفع شبهات از آن کوشیده و در اثبات عوالم مافوق از آن بهره برده است. وی پس از بیان استدلال‌های آن، قاعده‌ای دیگر به نام «قاعده امکان أخس» مطرح کرد و مدعی شد از طریق این قاعده نیز می‌توان در اثبات موجودات متوسط، مانند [[عالم اشباح مثالیه]] و [[عالم عقول]] بهره گرفت. <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۲/۵۸ و ۷/۲۵۷؛ شفیعی، ادله و براهین اثبات عالم عقل در نظام صدرایی، ۱۰۷ـ۱۰۸.</ref> شیخ اشراق برای این قاعده آثار بسیاری ذکر کرده است؛ ازجمله اثبات [[نفس ناطقه]] و بقای آن، اثبات [[سعادت]] و [[خیر]] و امور علویه که گردش افلاک را بر عهده دارند. <ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱/۵۱ و ۴/۱۳؛ دینانی، قواعد فلسفی، ۱/۳۹ـ۴۰.</ref> این قاعده برای اثبات عقول، مُثل نوریه، ارباب انواع و مانند آنهاست. <ref>← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۵.</ref>
قاعده امکان اشرف که یکی از اصول و مبانی شریف فلسفی است و برخی فیلسوفان آن را از فروع [[قاعده الواحد]] می‌دانند. <ref>قطب‌الدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، ۳۵۲؛ میرداماد، القبسات، ۳۷۲؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۴ـ۲۵۲.</ref> میراث ارسطوست که در کتاب [[السماء و العالم]] نقل شده است. <ref>← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۴.</ref> بعدها [[ابن‌سینا]] از این قاعده در آثار خود بهره گرفته <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۴.</ref> و در تبیین ترتیب نظام وجود و سلسله «بدو» و «عود» بر این قاعده تکیه کرده است. <ref>شفیعی، ادله و براهین اثبات عالم عقل در نظام صدرایی، ۱۰۷.</ref> [[شیخ اشراق]] نیز به این قاعده اهمیت بسیاری داده و در آثارش به این قاعده توجه کرده است. <ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۴/۱۳ـ۱۴ و ۱۹ و ۶۶.</ref> [[ملاصدرا]] با اختصاص‌دادن فصلی به این قاعده به اهمیت و جایگاه آن پرداخته <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۴ـ۲۵۲.</ref> و برای اثبات آن و دفع شبهات از آن کوشیده و در اثبات عوالم مافوق از آن بهره برده است. وی پس از بیان استدلال‌های آن، قاعده‌ای دیگر به نام «قاعده امکان أخس» مطرح کرد و مدعی شد از طریق این قاعده نیز می‌توان در اثبات موجودات متوسط، مانند [[عالم اشباح مثالیه]] و [[عالم عقول]] بهره گرفت. <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۲/۵۸ و ۷/۲۵۷؛ شفیعی، ادله و براهین اثبات عالم عقل در نظام صدرایی، ۱۰۷ـ۱۰۸.</ref> شیخ اشراق برای این قاعده آثار بسیاری ذکر کرده است؛ ازجمله اثبات [[نفس ناطقه]] و بقای آن، اثبات [[سعادت]] و [[خیر]] و امور علویه که گردش افلاک را بر عهده دارند. <ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱/۵۱ و ۴/۱۳؛ دینانی، قواعد فلسفی، ۱/۳۹ـ۴۰.</ref> این قاعده برای اثبات عقول، مُثل نوریه، ارباب انواع و مانند آنهاست. <ref>← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۵.</ref>


۲۰٬۲۹۱

ویرایش