۲۱٬۲۹۰
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== معنی == | == معنی == | ||
فقر به معنای نداری<ref>دهخدا، لغتنامه، ۱۰/۱۵۱۶۱.</ref> و نداشتن امکانات لازم برای اداره زندگی<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۶/۵۳۸۴–۵۳۸۵.</ref> است. فقیر در اصطلاح فقهی به کسی گفته میشود که نیازهای سالانه خود و خانوادهاش را ندارد و نمیتواند آنها را تأمین کند.<ref>حلی، قواعد الاحکام، ۱/۳۵۷؛ امامخمینی، استفتائات، ۱/۳۴۵.</ref> امامخمینی به ابعاد مختلف فقر توجه کرده است، بُعد عرفانی و فلسفی (فقر ذاتی انسان به خداوند)<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۷۳.</ref> {{ببینید|وجود رابط}}، اجتماعی و فرهنگی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۵۹.</ref> {{ببینید|جنگ فقر و غنا}} و بُعد اقتصادی آن. در سخن ایشان از محرومان اقتصادی با واژگانی چون فقرا و مساکین،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۱۲.</ref> پابرهنهها،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۷۵، ۱۵۹ و ۱۳/۵۴۴.</ref> کوخنشینان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۴.</ref> و مستضعفان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۵۱ و ۵/۷۴.</ref> یادشده است {{ببینید|مستضعفان}} | فقر به معنای نداری<ref>دهخدا، لغتنامه، ۱۰/۱۵۱۶۱.</ref> و نداشتن امکانات لازم برای اداره زندگی<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۶/۵۳۸۴–۵۳۸۵.</ref> است. فقیر در اصطلاح [[فقه|فقهی]] به کسی گفته میشود که نیازهای سالانه خود و [[خانواده|خانوادهاش]] را ندارد و نمیتواند آنها را تأمین کند.<ref>حلی، قواعد الاحکام، ۱/۳۵۷؛ امامخمینی، استفتائات، ۱/۳۴۵.</ref> [[امامخمینی]] به ابعاد مختلف فقر توجه کرده است، بُعد [[عرفان|عرفانی]] و [[فلسفه|فلسفی]] (فقر ذاتی انسان به خداوند)<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۷۳.</ref> {{ببینید|وجود رابط}}، اجتماعی و فرهنگی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۵۹.</ref> {{ببینید|جنگ فقر و غنا}} و بُعد اقتصادی آن. در سخن ایشان از محرومان اقتصادی با واژگانی چون فقرا و مساکین،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۱۲.</ref> پابرهنهها،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۷۵، ۱۵۹ و ۱۳/۵۴۴.</ref> کوخنشینان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۴.</ref> و مستضعفان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۵۱ و ۵/۷۴.</ref> یادشده است.{{ببینید|مستضعفان}} | ||
== نگاه اسلام به فقر == | == نگاه اسلام به فقر == | ||
در نگاه اسلامی فقر ارزش بهشمار نمیرود؛ چنانکه خداوند در [[قرآن کریم]] نعمت غنیشدن و بینیازی را به [[پیامبر(ص)]] در حالیکه فقیر بود بشارت داد<ref>ضحی، ۷؛ طباطبایی، المیزان، ۲۰/۳۱۱.</ref> و فقر را از نگرانیهایی دانسته که [[شیطان]] ایجاد میکند.<ref>بقره، ۲۶۸؛ طباطبایی، المیزان، ۲/۳۹۴.</ref> روایات نیز به مذمومبودن فقر اشاره کرده<ref>آمدی، تصنیف غرر، ۳۶۵.</ref> و آن را در کنار [[کفر]] دانستهاند<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۷۵/۱۲.</ref>؛ زیرا نتیجه آن، پیامدهای نامناسب اخلاقی<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۶۹/۴۷.</ref> و کمرنگشدن دین و کرامت انسانی<ref>نهج البلاغه، ح۳۱۱، ۵۷۶.</ref> در [[جامعه]] است، که گاه به «مرگ بزرگ» تعبیر شده است.<ref>شعیری، جامع الاخبار، ۱۱۱.</ref> در برخی مواقع فقر مالی، امری نسبی دانسته شده است. بر این مبنا میتوان به این موارد فقر اشاره کرد: فقر اختیاری، همانند رفتار امامان معصوم(ع) در بخشش مال، در حالیکه خود گرسنه سر بر بالین مینهادند،<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۳۵/۲۵۴؛ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۷/۲۶۸–۲۶۹.</ref> فقری که پیامدِ | در نگاه اسلامی فقر ارزش بهشمار نمیرود؛ چنانکه خداوند در [[قرآن کریم]] نعمت غنیشدن و بینیازی را به [[پیامبر(ص)]] در حالیکه فقیر بود بشارت داد<ref>ضحی، ۷؛ طباطبایی، المیزان، ۲۰/۳۱۱.</ref> و فقر را از نگرانیهایی دانسته که [[شیطان]] ایجاد میکند.<ref>بقره، ۲۶۸؛ طباطبایی، المیزان، ۲/۳۹۴.</ref> [[حدیث|روایات]] نیز به مذمومبودن فقر اشاره کرده<ref>آمدی، تصنیف غرر، ۳۶۵.</ref> و آن را در کنار [[کفر]] دانستهاند<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۷۵/۱۲.</ref>؛ زیرا نتیجه آن، پیامدهای نامناسب اخلاقی<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۶۹/۴۷.</ref> و کمرنگشدن [[دین]] و [[کرامت انسان|کرامت انسانی]]<ref>نهج البلاغه، ح۳۱۱، ۵۷۶.</ref> در [[جامعه]] است، که گاه به «مرگ بزرگ» تعبیر شده است.<ref>شعیری، جامع الاخبار، ۱۱۱.</ref> در برخی مواقع فقر مالی، امری نسبی دانسته شده است. بر این مبنا میتوان به این موارد فقر اشاره کرد: فقر اختیاری، همانند رفتار [[امامان معصوم(ع)]] در بخشش مال، در حالیکه خود گرسنه سر بر بالین مینهادند،<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۳۵/۲۵۴؛ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۷/۲۶۸–۲۶۹.</ref> فقری که پیامدِ جهاد مال در راه خداست<ref>نساء، ۹۵؛ انفال، ۷۲؛ طباطبایی، المیزان، ۵/۴۷.</ref> یا فقری که برای حفظ آرمان باشد؛ چنانکه فقیربودن و همراه ائمه(ع) بودن شخص بهتر از این است که بینیاز باشد و با دیگران باشد<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۹۹.</ref> {{ببینید|مستضعفان}}. از این نگاه، فقر در مقایسه با بینیازیای که همراه با ذلت و [[ظلم]] و تجاوز است، بهتر دانسته شده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۳/۴۲۷.</ref> | ||
از نگاه امامخمینی فقر، امری مذموم و تلاش برای رفع آن بسی پسندیده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۴.</ref> و سیاستهایی که زمینه گسترش فقر در جامعه را فراهم میسازد، از گذشته مورد نکوهش ایشان بوده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۲۳.</ref>؛ اما با توجه به عوامل ایجادکننده فقر مانند [[استبداد]] و [[استعمار]] از یک سو و تلاش فقیران و طبقات ضعیف در حمایت از [[اسلام]] و [[انقلاب اسلامی]]، جایگاه آنان نزد امامخمینی مهم و ارزنده بوده<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۹–۳۴۰ و ۲۱/۸۵–۸۶.</ref> و ایشان همواره آنان را تکریم کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹ و ۳۲۰.</ref> | از نگاه امامخمینی فقر، امری مذموم و تلاش برای رفع آن بسی پسندیده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۴.</ref> و سیاستهایی که زمینه گسترش فقر در جامعه را فراهم میسازد، از گذشته مورد نکوهش ایشان بوده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۲۳.</ref>؛ اما با توجه به عوامل ایجادکننده فقر مانند [[استبداد]] و [[استعمار]] از یک سو و تلاش فقیران و طبقات ضعیف در حمایت از [[اسلام]] و [[انقلاب اسلامی]]، جایگاه آنان نزد امامخمینی مهم و ارزنده بوده<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۹–۳۴۰ و ۲۱/۸۵–۸۶.</ref> و ایشان همواره آنان را تکریم کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹ و ۳۲۰.</ref> | ||
== علتهای اجتماعی فقر == | == علتهای اجتماعی فقر == | ||
نقش عوامل فردی مانند | نقش عوامل فردی مانند سستی و نداشتن برنامه در زندگی در ایجاد و گسترش فقر، قابل توجه است، اما عوامل محیطی و اجتماعی در این زمینه، تأثیرگذاری فراگیرتری دارد. در اندیشه امامخمینی میتوان علتهای کلان اجتماعیِ پیدایش فقر را از دو منظر داخلی و خارجی بررسی کرد. ایشان این امور را از مهمترین عوامل داخلی ایجاد فقر و ناداری در جامعه میدانست: وجود حکومتهای ستمگر،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۴ و ۷/۱۴۷.</ref> اجرای برنامههای نامناسب اقتصادی، جمعشدن سرمایه در دست عدهای خاص و سوء استفاده از حاصل تلاش جمعی، وابستهکردن اقتصاد داخلی به کشورهای دیگر،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۸۳ و ۴۴۸.</ref> [[اقتصاد]] مبتنی بر فروش [[نفت]] و بیگاری برای سرمایهداران،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۷۳.</ref> نبود [[عدالت اجتماعی|عدالت]] در پخش امکانات و ثروت در کشور و به دنبال آن مهاجرت برای به دست آوردن شغل و درآمد به سوی مناطق شهری،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۸۳–۴۸۴ و ۳/۴۱۵.</ref> از میانبردن منابع طبیعی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۱۵.</ref> و بیکاری.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۰.</ref> | ||
در بُعد خارجی نیز [[امامخمینی]] وجود نظام ناصالح حاکم بر روابط بینالملل که به اسم [[کمونیسم]] و [[سرمایهداری]] خون مستمندان را میمکند و آنان را از حقوقشان محروم میکنند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۸.</ref> غارت ثروتهای کشور به دست دولتهای استعمارگر،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۶۸.</ref> سپردن منابع طبیعی مانند [[نفت]] و گاز به استعمارگران و بهرهبرداری آنان از این منابع<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۶۶.</ref> را ازجمله عوامل ایجادکننده فقر در [[جامعه]] برمیشمرد. در نگاه ایشان علت ایجاد فقر، ریشهای و برآمده از [[استعمار]] و [[تبعیض]] و [[استبداد]] است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۵۳؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۷.</ref> و در این نگرش میتوان دلایل حمایت پیامبران الهی از فقرا<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹.</ref> و مبارزه آنان در جبهه مستضعفان علیه ستمگران و ظالمان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۵۰.</ref> را تبیین کرد. | در بُعد خارجی نیز [[امامخمینی]] وجود نظام ناصالح حاکم بر روابط بینالملل که به اسم [[کمونیسم]] و [[سرمایهداری]] خون مستمندان را میمکند و آنان را از حقوقشان محروم میکنند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۸.</ref> غارت ثروتهای کشور به دست دولتهای استعمارگر،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۶۸.</ref> سپردن منابع طبیعی مانند [[نفت]] و گاز به استعمارگران و بهرهبرداری آنان از این منابع<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۶۶.</ref> را ازجمله عوامل ایجادکننده فقر در [[جامعه]] برمیشمرد. در نگاه ایشان علت ایجاد فقر، ریشهای و برآمده از [[استعمار]] و [[تبعیض]] و [[استبداد]] است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۵۳؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۷.</ref> و در این نگرش میتوان دلایل حمایت [[پیامبران(ع)|پیامبران الهی]] از فقرا<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹.</ref> و مبارزه آنان در جبهه [[مستضعفان]] علیه ستمگران و ظالمان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۵۰.</ref> را تبیین کرد. | ||
== پیشگیری از فقر == | == پیشگیری از فقر == | ||
برای جلوگیری از گسترش فقر در جامعه افزون بر مسئولیتهای | برای جلوگیری از گسترش فقر در جامعه افزون بر مسئولیتهای حکومت و احساس وظیفه انسانی و اسلامیِ عموم مسلمانان، لازم است افراد جامعه نیز با رعایت اصولی، برای جلوگیری از فقر تلاش کنند. از یکسو بدون شک هیچ مشکلی بدون کار و تلاش حلشدنی نیست؛ چنانکه مفهوم و تفسیر آیاتی که دربارهٔ تلاش برای کسب حلال نازل شدهاند، بر این نکته دلالت دارند که از منظر [[اسلام]] هرگز نباید [[دعا]] و نیایش را جایگزین [[کار]] و تلاش کرد<ref>حسینی شاهرودی، مقابله شریعت با فقر، فساد و تبعیض، ۱۶۴–۱۶۵.</ref> و خداوند در قرآن بهره انسان از زندگی را ناشی از سعی و کوشش او میداند.<ref>نجم، ۳۹.</ref> [[قرآن کریم]] مؤمنان را به کسب روزی حلال و پرهیز از آلودهکردن مال [[حلال]] به حرام دعوت میکند<ref>مائده، ۸۷–۸۸؛ بقره، ۱۶۸.</ref> و کسب [[حرام]] را مخالفت با خدا و با [[فطرت الهی]] برمیشمرد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۶/۱۰۷.</ref> در روایات نیز سستی و تنبلی مانع بهرهبردن از [[دنیا و آخرت]] معرفی شده و مسلمانان از آن نهی شدهاند.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۵۹.</ref> اسلام ضمن ستودن کار، آن را منشأ [[مالکیت]] معرفی کرده است<ref>امامخمینی، مکاسب، ۱/۳–۴؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۴۳۹–۴۴۱.</ref>؛ چنانکه تدبیر و برنامهریزی برای هماهنگکردن دخل و خرج، ازجمله ارکان زندگی است<ref>کلینی، کافی، ۱/۳۲ و ۵/۸۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱/۲۱۳.</ref>؛ بدینسان [[دین اسلام]] مبنایی عقیدتی برای برنامهریزی منسجم برای رفع نابسامانیهای اقتصادی ارائه میدهد؛ همچنین اندازهگیری و تدبیر در امور زندگی و بخشش زیاد را از ملاکهای اخلاق نیکو معرفی میکند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۶۸/۳۸۲.</ref> | ||
آنچه در نظام اقتصادی اسلام از خود کار اهمیت بیشتری دارد، کسب روزی حلال است. در روایات آمده است درآمد | آنچه در نظام اقتصادی اسلام از خود کار اهمیت بیشتری دارد، کسب روزی حلال است. در روایات آمده است درآمد حرام، حتی مانع از رسیدن ثواب [[صدقات]] و بهره دنیوی و اخرویِ نیکوکاری میشود.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۹۳/۴۶.</ref> امامخمینی نیز بر پایه آموزههای اسلامی بر این عقیده بود که کار باید برای درآوردن روزی حلال باشد.<ref>امامخمینی، استفتائات، ۲/۲۱۱.</ref> ایشان کار و تلاش را پیکار با فقر و تنگدستی دانسته<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۹۶ و ۲۱/۲۰۴.</ref> و معتقد است با همت، کار و تلاش و شکیبایی میتوان بسیاری از مشکلات ازجمله فقر را در کشور از میان برد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۶۶–۳۶۷.</ref>؛ چنانکه اتحاد و انسجام همه اقشار جامعه برای از میانبردن بیکاری و فقر را ضروری دانسته است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۵۱۹–۵۲۰.</ref> | ||
از سوی دیگر، در آموزههای اسلامی بر [[قناعت]] و خویشتنداری در مصرف تأکید شده است و قناعت به معنای مصرف به اندازه احتیاجات روزمره و پرهیز از [[اسراف]] است.<ref>کلینی، کافی، ۲/۱۳۷–۱۴۰.</ref> الگوی مصرف در | از سوی دیگر، در آموزههای اسلامی بر [[قناعت]] و خویشتنداری در مصرف تأکید شده است و قناعت به معنای مصرف به اندازه احتیاجات روزمره و پرهیز از [[اسراف]] است.<ref>کلینی، کافی، ۲/۱۳۷–۱۴۰.</ref> الگوی مصرف در فرهنگ اسلامی متناسب با شرایط زمانی و مکانی متفاوت است، اما در [[قرآن کریم]] از اسراف یا همان نادیدهگرفتن الگوی مصرف، بهشدت نهی شده است<ref>اعراف، ۳۱؛ اسرا، ۲۶–۲۷.</ref>؛ چنانکه [[رسول اکرم(ص)]] بر چارپایی معمولی سوار میشد و لباس مختصری میپوشید و به نان اندکی قناعت میکرد.<ref>طبرسی، إعلام الوری، ۱/۱۵۷.</ref> [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] نیز در حالیکه حاکم امت اسلام بود، همانند مردم فقیر زندگی میکرد.<ref>کلینی، کافی، ۱/۴۱۰–۴۱۱.</ref> آن حضرت از میان جامهها، ارزانترین را برای خود انتخاب میکرد و آنکه زیباتر و گرانتر بود، به غلام خود میداد.<ref>ثقفی، الغارات، ۱/۱۰۶.</ref> [[امامخمینی]] خطاب به ثروتمندان بر لزوم توجه آنان به وضع تنگدستان و قناعت آنان به سطح پایینتری از زنگی و رفاه مادی و همراهی با طبقات محروم سفارش میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۸۵.</ref> | ||
== راهکارهای زدودن فقر == | == راهکارهای زدودن فقر == | ||
در آموزههای اسلامی و نیز در [[سخنرانیهای امامخمینی|سخنان امامخمینی]] توصیهها و راههایی برای | در آموزههای اسلامی و نیز در [[سخنرانیهای امامخمینی|سخنان امامخمینی]] توصیهها و راههایی برای فقرزدایی ارائه شده است که در دو سطح کلی «فرد و جامعه» و «دولت» قابل توجه است: | ||
=== فرد و جامعه === | === فرد و جامعه === | ||
در [[جامعه اسلامی]]، عموم مسلمانان برای فقرزدایی وظایفی به عهده دارند که عبارتاند از: | در [[جامعه اسلامی]]، عموم مسلمانان برای فقرزدایی وظایفی به عهده دارند که عبارتاند از: | ||
# انفاق: خداوند برای رفع نیازهای جامعه، | # [[انفاق]]: خداوند برای رفع نیازهای جامعه، انفاق را پایهگذاری کرده و پاداشی صد برابر برای انفاقکننده در نظر گرفته است.<ref>بقره، ۲۶۱.</ref> مردم نیز بر پایه اعتقاد الهی، باید در ریشهکنی فقر سهیم باشند.<ref>بقره، ۳؛ حسینی همدانی، انوار درخشان در تفسیر قرآن، ۱/۳۸.</ref> امامخمینی ضمن سفارش به انفاق، از مردم میخواست با انفاق، فقر در جامعه اسلامی را ریشهکن کنند تا همگان به زندگی متوسط دسترسی پیدا کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۶–۴۲۷.</ref> در این دیدگاه، انفاقِ طبقه ثروتمند در جامعه اسلامی موجب برکت مال و برقراری عدالت اجتماعی میشود<ref>دانش آشتیانی، انفاق و حکمت، ۸۶–۹۳.</ref> {{ببینید|عدالت اجتماعی}}. | ||
# زکات: از امور واجبی که [[آیات]] و [[روایات]] زیادی دربارهٔ آنها وجود دارد، | # [[زکات]]: از امور واجبی که [[قرآن|آیات]] و [[روایات]] زیادی دربارهٔ آنها وجود دارد، زکات است. [[قرآن کریم]] زکات را عامل پاکیزگی مال دانسته است<ref>توبه، ۱۰۳؛ طباطبایی، المیزان، ۹/۳۷۷.</ref>؛ چنانکه زکات را صدقهای در جهت افزایش مال معرفی کرده است.<ref>روم، ۳۹؛ طباطبایی، المیزان، ۱۶/۱۸۵.</ref> روایات نیز آن را حق فقرا بر گردن ثروتمندان دانستهاند<ref>کلینی، کافی، ۳/۴۹۸؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۱۰.</ref> و سخاوتمندترین شخص را کسی معرفی کردهاند که در دادن حق فقرا بخل نورزند.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۱۲.</ref> امامخمینی بنابر اصول اسلامی، زکات را مالیاتی اسلامی معرفی کرده است که در صورت رسیدن آن به فقرا، جامعه اسلامی را از فقر نجات خواهد داد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۳۴.</ref> | ||
# خمس: از دیگر امور در جهت رفع فقر و سایر نیازهای اجتماعی پرداخت خمس است.<ref>انفال، ۴۱؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۴۸۶؛ طباطبایی، المیزان، ۹/۸۹.</ref> نپرداختن خمس به معنای تصرف در مال دیگری است.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۴۸۷.</ref> خمس از نگاه امامخمینی از منابع درآمدی [[دولت اسلامی]] بهشمار میرود<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۱.</ref> و تنها بخشی محدود از آن میتواند نیازهای نیازمندان را رفع کند.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۲.</ref> به اعتقاد ایشان فقرا در مالِ ثروتمندان شریکاند و اگر این سهم مالی پرداخت نشود، شخص ثروتمند به صورت تصاعدی بدهکار فقرا میشود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۰۳.</ref> {{ببینید|خمس}}. | # [[خمس]]: از دیگر امور در جهت رفع فقر و سایر نیازهای اجتماعی پرداخت خمس است.<ref>انفال، ۴۱؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۴۸۶؛ طباطبایی، المیزان، ۹/۸۹.</ref> نپرداختن خمس به معنای تصرف در مال دیگری است.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۴۸۷.</ref> خمس از نگاه امامخمینی از منابع درآمدی [[دولت اسلامی]] بهشمار میرود<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۱.</ref> و تنها بخشی محدود از آن میتواند نیازهای نیازمندان را رفع کند.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۲.</ref> به اعتقاد ایشان فقرا در مالِ ثروتمندان شریکاند و اگر این سهم مالی پرداخت نشود، شخص ثروتمند به صورت تصاعدی بدهکار فقرا میشود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۰۳.</ref> {{ببینید|خمس}}. | ||
=== دولت === | === دولت === | ||
یکی از نخستین وظایف دولتها پیشگیری از فقر و جلوگیری از گسترش آن است. در این خصوص دولت میتواند مقابله با عوامل اجتماعی و اقتصادیِ زمینهساز فقر را در دستور کار خود قرار دهد<ref>فراهانیفرد، نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام، ۵۹–۶۲.</ref>؛ برای نمونه میتوان به توزیع عادلانه ثروت از راه گرفتن [[مالیات]] بر درآمدِ ثروتمندان، توزیع مناسب و عادلانه ثروت و امکانات در جامعه و کنترل قیمتها اشاره کرد.<ref>فراهانیفرد، نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام، ۶۴–۶۶؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۵۲۴.</ref> امامخمینی با توجه به نگاهی که به | یکی از نخستین وظایف دولتها پیشگیری از فقر و جلوگیری از گسترش آن است. در این خصوص دولت میتواند مقابله با عوامل اجتماعی و اقتصادیِ زمینهساز فقر را در دستور کار خود قرار دهد<ref>فراهانیفرد، نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام، ۵۹–۶۲.</ref>؛ برای نمونه میتوان به توزیع عادلانه ثروت از راه گرفتن [[مالیات]] بر درآمدِ ثروتمندان، توزیع مناسب و عادلانه ثروت و امکانات در جامعه و کنترل قیمتها اشاره کرد.<ref>فراهانیفرد، نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام، ۶۴–۶۶؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۵۲۴.</ref> امامخمینی با توجه به نگاهی که به دولت اسلامی و اختیارات آن دارد، اموری مانند زکات و خمس و [[خراج]] را مالیات اسلامی میداند که در صورتی که به درستی پرداخت و گردآوری شود، منابع بسیار هنگفتی را در اختیار دولت اسلامی برای رفع نیازها ازجمله فقرزدایی قرار میدهد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۳۴؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۵۰.</ref>؛ همچنین دولت اسلامی میتواند با تکیه بر منابعی مانند [[انفال]] و درآمدهای [[وقف|وقفی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۰–۶۱.</ref> در جهت فقرزدایی از جامعه اسلامی گامهای مؤثری بردارد.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۱–۳۲.</ref> | ||
در اصول ۳، ۹، ۱۲، ۱۴ و ۲۹ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] وظایفی برای | در اصول ۳، ۹، ۱۲، ۱۴ و ۲۹ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] وظایفی برای [[نظام جمهوری اسلامی ایران|دولت جمهوری اسلامی]] در جهت رفع و پیشگیری از فقر و حمایت از طبقه محروم در نظر گرفته شده است. از این وظایف میتوان به برخورداری از تأمین اجتماعی به عنوان حقی همگانی اشاره کرد. بنابر قانون، دولت موظف است از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای لازم در زمینه تأمین اجتماعی را برای تمامی اقشار جامعه فراهم کند. | ||
== فقر در رژیم پهلوی == | == فقر در رژیم پهلوی == | ||
برنامههای اقتصادی [[رضاشاه پهلوی]] عامل فقرِ دهقانان، کارگران و عموم مردم ایران بود<ref>فوران، مقاومت شکننده، ۳۲۹ و ۳۵۵.</ref>؛ برای مثال در سال ۱۳۱۳ در بودجه عمومی کشور ۳۸ درصد آن به وزارت جنگ اختصاص داشت؛ در حالیکه در همان سال بودجه وزارتخانههای بهداری ۱/۲ درصد و کشاورزی نیم درصد کل بودجه عمومی کشور بود.<ref>عباسی، دولت پهلوی و توسعه اقتصادی، ۱۶۴.</ref> [[امامخمینی]] به وجود فقر در آن دوره انتقاد میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۳۵–۴۳۶.</ref>؛ ولی بیشتر انتقادهای ایشان به رشد فقر و ایجاد فاصله طبقاتی میان تکتک مردم، به زمان حکومت [[محمدرضا پهلوی]] بازمیگردد. ایشان به صورت کلان، استقرار و ادامه حکومت وی را موجب فقر و نیستی ملت ایران و وابستگی به [[استعمار]] میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۶۶ و ۱۷۴ و ۷/۱۴۷.</ref> به باور ایشان در زمان پهلوی دوم، اصلاحات ارضی از مهمترین عوامل گسترش فقر و ضعیفشدن ملت ایران بود؛ زیرا این اقدامات نتیجهای جز ویرانی زراعت و کوچ اجباری روستاییان به شهرها در پی نداشت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۵۲۱.</ref> {{ببینید|اصلاحات ارضی}}. ایشان معتقد بود در آن دوران، مردمِ بسیاری از امکانات رفاهی، آب، برق و بهداشت محروم بودند و عدهای بر اثر گرسنگی و بیماری و ناتوانی در خرید دارو، جان خود را از دست میدادند و عدهای دیگر مجبور به ترک خانه و خانواده خود برای کسب درآمدی ناچیز میشدند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۴۹.</ref> | برنامههای اقتصادی [[رضاشاه پهلوی]] عامل فقرِ دهقانان، [[کار و کارگر|کارگران]] و عموم مردم ایران بود<ref>فوران، مقاومت شکننده، ۳۲۹ و ۳۵۵.</ref>؛ برای مثال در سال ۱۳۱۳ در بودجه عمومی کشور ۳۸ درصد آن به وزارت جنگ اختصاص داشت؛ در حالیکه در همان سال بودجه وزارتخانههای بهداری ۱/۲ درصد و کشاورزی نیم درصد کل بودجه عمومی کشور بود.<ref>عباسی، دولت پهلوی و توسعه اقتصادی، ۱۶۴.</ref> [[امامخمینی]] به وجود فقر در آن دوره [[انتقاد]] میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۳۵–۴۳۶.</ref>؛ ولی بیشتر انتقادهای ایشان به رشد فقر و ایجاد فاصله طبقاتی میان تکتک مردم، به زمان حکومت [[محمدرضا پهلوی]] بازمیگردد. ایشان به صورت کلان، استقرار و ادامه حکومت وی را موجب فقر و نیستی ملت ایران و وابستگی به [[استعمار]] میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۶۶ و ۱۷۴ و ۷/۱۴۷.</ref> به باور ایشان در زمان پهلوی دوم، [[اصلاحات ارضی]] از مهمترین عوامل گسترش فقر و ضعیفشدن ملت ایران بود؛ زیرا این اقدامات نتیجهای جز ویرانی زراعت و کوچ اجباری روستاییان به شهرها در پی نداشت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۵۲۱.</ref> {{ببینید|اصلاحات ارضی}}. ایشان معتقد بود در آن دوران، مردمِ بسیاری از امکانات رفاهی، آب، برق و بهداشت محروم بودند و عدهای بر اثر گرسنگی و بیماری و ناتوانی در خرید دارو، جان خود را از دست میدادند و عدهای دیگر مجبور به ترک خانه و خانواده خود برای کسب درآمدی ناچیز میشدند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۴۹.</ref> | ||
یکی از عوامل گسترش | یکی از عوامل گسترش فاصله طبقاتی در [[جامعه]]، سوء استفاده رژیم و خاندان پهلوی از منابع نفتی و ایجاد طبقه مرفهی بود که عموماً از وابستگان حکومت بودند.<ref>فوران، مقاومت شکننده، ۴۶۴.</ref> امامخمینی وجود کاخها و آسمانخراشها و ایجاد شکاف طبقاتی به دست عوامل رژیم پهلوی، در کنار کوخهای محقرِ فقرا، چپاول مخازن کشور و نبود استقلال را از بیتوجهی و بیاعتقادی رژیم به [[مردم]] و مسائل اسلامی میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۱۲.</ref> ایشان اعتقاد داشت دولتمردان پهلوی از دسترنج مردم برای خاندان و رژیم خود بهره میبردند و ظاهر شهرهای بزرگ را میآراستند و این در حالی بود که اوضاع اقتصادی مردم هر روز بدتر از پیش میشد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۷۳.</ref> ایشان همواره از [[اقتصاد]] مبتنی بر [[نفت]] انتقاد میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۵۷؛ ۶/۳۴–۳۵ و ۲۱/۲۳۳.</ref> و هشدار میداد که رژیم پهلوی با بهحراجگذاشتن نفت و گاز کشور به هدف واردات، موجب از میانرفتن [[کشاورزی]] و صنایع کشور شده و این عامل بستری برای رواج فقر در کشور گشته است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۷۸ و ۳/۷۳.</ref> {{ببینید|نفت}} | ||
در شرایطی که بودجه کشور در سال ۱۳۵۴ به نسبت سال ۱۳۴۹ بیش از هفت برابر افزایش یافت ولی این افزایش درآمدِ دولت نه تنها در شرایط زندگی مردم بهبودی حاصل نکرد، بلکه با توجه به سیاستهای نادرست اقتصادی رژیم ازجمله افزایش سرسامآور بودجه نظامی، تورم و افزایش قیمتها<ref>عباسی، دولت پهلوی و توسعه اقتصادی، ۱۸۴.</ref> خود باعث دامنزدن به فقر در کشور شد. [[امامخمینی]] در همان سالها با اعتراض شدید به سیاستهای اقتصادی حکومت، گرفتن وامهای کمرشکن، خرید اسلحه از خارج، پرداخت درآمدهای کشور به عناوین مختلف به استعمارگران و برگزاری جشنهای گرانقیمت را از عوامل ایجاد | در شرایطی که بودجه کشور در سال ۱۳۵۴ به نسبت سال ۱۳۴۹ بیش از هفت برابر افزایش یافت ولی این افزایش درآمدِ دولت نه تنها در شرایط زندگی مردم بهبودی حاصل نکرد، بلکه با توجه به سیاستهای نادرست اقتصادی رژیم ازجمله افزایش سرسامآور بودجه نظامی، تورم و افزایش قیمتها<ref>عباسی، دولت پهلوی و توسعه اقتصادی، ۱۸۴.</ref> خود باعث دامنزدن به فقر در کشور شد. [[امامخمینی]] در همان سالها با اعتراض شدید به سیاستهای اقتصادی حکومت، گرفتن وامهای کمرشکن، خرید [[ابزار جنگی|اسلحه]] از خارج، پرداخت درآمدهای کشور به عناوین مختلف به استعمارگران و برگزاری جشنهای گرانقیمت را از عوامل ایجاد تورم و گرانی شدید و گسترش فقر میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۶–۷ و ۱۷۱–۱۷۲.</ref> ایشان معتقد بود باقیماندن پهلوی برای مردم نتیجهای جز فقر و بدبختی نخواهد داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۶۶.</ref> | ||
== فقرزدایی در جمهوری اسلامی ایران == | == فقرزدایی در جمهوری اسلامی ایران == | ||
با توجه به فقر گسترده در کشور و فاصله طبقاتی عمیق در رژیم | با توجه به فقر گسترده در کشور و فاصله طبقاتی عمیق در [[رژیم پهلوی]]، امامخمینی برای پس از سرنگونی این رژیم، خواهان استقرار نظامی بود که علاوه بر [[امانت و امانتداری|امانتداری]] به تقسیم عادلانه امکانات و ثروت بپردازد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۴۸.</ref>؛ ازجمله اقدامات ایشان پس از تشکیل [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی در ایران]]، ایجاد بنیادها و نهادهای چندی برای رفع فقر و محرومیت در کشور بود. ایشان در کنار وظایف و برنامههای اصولی دولت برای ریشهکن کردن فقر، راههای فوری و عملی دیگری نیز پیشرو گذاشت که از آن جمله میتوان به تشکیل بنیاد مستضعفان در دهم اسفند ۱۳۵۷ (که با [[مصادره اموال]] منقول و غیر منقولِ خاندان پهلوی به نفع مستمندان همراه بود)<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۶۷.</ref> {{ببینید|بنیاد مستضعفان}}، تشکیل [[کمیته امداد امام خمینی|کمیته امداد امامخمینی]] در نوزدهم اسفند همان سال<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۶۷.</ref>، افتتاح حساب صد برای ساخت خانه برای فقرا<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۱۹.</ref> {{ببینید|بنیاد مسکن انقلاب اسلامی}}، تأسیس جهاد سازندگی در سال ۱۳۵۸ برای آبادانی روستاها و مناطق محروم<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۷۹.</ref> و [[طرح شهید رجایی]] (به منظور تحت پوشش قرار گرفتن افراد مسن و کارافتاده برای خدمات عمومی و کمکرسانی)<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۶۵.</ref> اشاره کرد؛ چنانکه بانیان و قانونگذارانِ قانون اساسی نیز در اصول ۳، ۲۹ و ۴۳ به موضوع فقرزدایی توجه ویژه کردهاند. موضوع رسیدگی به مسئله فقر چنان نزد امامخمینی پراهمیت بود که تشکیل نخستین جلسه هیئت دولت در جمهوری اسلامی با سفارش ایشان به رسیدگی به فقرا و مستضعفان همراه گردید.<ref>موسوی، خاطره، ۱/۲۱۹.</ref> رسیدگی و ایجاد خدمات رفاهی، بهداشتی و آموزشی در مدتی کوتاه در آغاز انقلاب با وجود [[جنگ]] و تحریمها، نشان از موفقیت نسبی دولتها در مهار فقر و توجه به فقرزدایی در [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی]] داشته است.<ref>مدنی، فقر در ایران (۱)، ۱۱۹–۱۲۰.</ref> | ||
از سوی دیگر، یکی از مواردی که امامخمینی در راه مبارزه با فقر به آن توصیه میکرد، تشریح علتهای گسترش و موانع ریشهکنسازی آن در [[جامعه]] بود. ایشان در این مسیر از همه اقشار تحصیلکرده، اعم از حوزوی و دانشگاهی دعوت کرد تا با زبان، قلم و موقعیت خویش به تشریح ظلم سرمایهداران به فقرا بپردازند و با جایگزینکردن طرحهای سازنده به جای نظامهای غلط اقتصاد حاکم، منافع فقرا را در اقتصاد کشور در نظر گیرند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۹–۳۴۰.</ref> ایشان از روحانیان نیز خواست طبق وظیفه شرعی خود در ریشهکنکردن فقر پیشقدم شوند و با فقرا و مستمندان بیشتر نشست و برخاست داشته باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰–۳۴۱.</ref> | از سوی دیگر، یکی از مواردی که امامخمینی در راه مبارزه با فقر به آن توصیه میکرد، تشریح علتهای گسترش و موانع ریشهکنسازی آن در [[جامعه]] بود. ایشان در این مسیر از همه اقشار تحصیلکرده، اعم از حوزوی و دانشگاهی دعوت کرد تا با زبان، قلم و موقعیت خویش به تشریح ظلم سرمایهداران به فقرا بپردازند و با جایگزینکردن طرحهای سازنده به جای نظامهای غلط اقتصاد حاکم، منافع فقرا را در اقتصاد کشور در نظر گیرند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۹–۳۴۰.</ref> ایشان از روحانیان نیز خواست طبق وظیفه شرعی خود در ریشهکنکردن فقر پیشقدم شوند و با فقرا و مستمندان بیشتر نشست و برخاست داشته باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰–۳۴۱.</ref> | ||
== سیره عملی امامخمینی == | == سیره عملی امامخمینی == | ||
امامخمینی در مقام یک روحانی، سابقهای طولانی در مبارزه با فقر و کمک به فقرا داشت. ایشان در سالهای پیش از انقلاب و در موقعیتهای حساس نیز به فکر فقرا بود<ref>برهانی، خاطره، ۱/۲۱۵.</ref>؛ همچنین در حوزه درس خود نیز توجه میکرد اگر طلبهای نیازمند بود، گاه بدون اینکه شخص متوجه شود، به وی کمک میکرد.<ref>رجایی، برداشتهایی از سیره امامخمینی، ۱/۲۱۶–۲۱۷.</ref> ایشان حتی در دورانی که در بهمن ۱۳۴۲ در تهران از سوی رژیم پهلوی در حصر به سر میبرد، نگرانی شدیدی از وضع نیازمندان، بهویژه در سرمای زمستان داشت افزون بر تأکید بر رسیدگی به وضع فقرا از طریق وجوه خیریه و [[سهم امام]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۵۶.</ref> در نامهای به فرزند خود [[سیدمصطفی خمینی]] نگرانی خود را ابراز کرد و با فرستادن مبلغ شصت هزار تومان برای تقسیم میان نیازمندان، از وی خواست پیگیر رسیدگی به آنان از طریق افراد توانمند باشد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۶۰.</ref> و روز بعد در نامهای به عموم مردم با ابراز دوباره نگرانی خود بر رسیدگی به وضع نیازمندان ازجمله از طریق وجوه بریه و وجوه شرعی تأکید کرد و دوباره اجازه صرف سهم امام(ع) را در صورت کفایتنکردن سایر موارد داد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۱۱.</ref> ایشان هنگام [[تبعید]] در [[ترکیه]] و [[نجف]] نیز در نامههایی که به ایران مینوشت، بر رسیدگی به فقرا در زمستان ازجمله تهیه ذغال تأکید میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۲۸ و ۲/۵۱؛ روحانی، خاطره، ۱/۴۱۴.</ref> | امامخمینی در مقام یک روحانی، سابقهای طولانی در مبارزه با فقر و کمک به فقرا داشت. ایشان در سالهای پیش از [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] و در موقعیتهای حساس نیز به فکر فقرا بود<ref>برهانی، خاطره، ۱/۲۱۵.</ref>؛ همچنین در حوزه درس خود نیز توجه میکرد اگر طلبهای نیازمند بود، گاه بدون اینکه شخص متوجه شود، به وی کمک میکرد.<ref>رجایی، برداشتهایی از سیره امامخمینی، ۱/۲۱۶–۲۱۷.</ref> ایشان حتی در دورانی که در بهمن ۱۳۴۲ در تهران از سوی [[رژیم پهلوی]] در حصر به سر میبرد، نگرانی شدیدی از وضع نیازمندان، بهویژه در سرمای زمستان داشت افزون بر تأکید بر رسیدگی به وضع فقرا از طریق وجوه خیریه و [[سهم امام]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۵۶.</ref> در نامهای به فرزند خود [[سیدمصطفی خمینی]] نگرانی خود را ابراز کرد و با فرستادن مبلغ شصت هزار تومان برای تقسیم میان نیازمندان، از وی خواست پیگیر رسیدگی به آنان از طریق افراد توانمند باشد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۶۰.</ref> و روز بعد در نامهای به عموم مردم با ابراز دوباره نگرانی خود بر رسیدگی به وضع نیازمندان ازجمله از طریق وجوه بریه و وجوه شرعی تأکید کرد و دوباره اجازه صرف سهم امام(ع) را در صورت کفایتنکردن سایر موارد داد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۱۱.</ref> ایشان هنگام [[تبعید امامخمینی|تبعید]] در [[ترکیه]] و [[نجف]] نیز در نامههایی که به ایران مینوشت، بر رسیدگی به فقرا در زمستان ازجمله تهیه ذغال تأکید میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۲۸ و ۲/۵۱؛ روحانی، خاطره، ۱/۴۱۴.</ref> | ||
پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، | پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، امامخمینی به برآوردهکردن نیازهای اولیه فقرا تأکید میکرد<ref>بازرگان، خاطره، ۱/۲۱۹.</ref> و علاوه بر نگاه یک رهبر به مسئله فقر در [[جامعه]]، نگاهی فردی نیز به این موضوع داشت<ref>خمینی، خاطره، ۱/۲۲۰؛ رجایی، برداشتهایی از سیره امامخمینی، ۱/۲۲۱.</ref>؛ ایشان گاهی در قرار دیدارشان با فقیران، خود به استقبال آنان میرفت؛ در حالیکه این عمل، خلاف رویه بسیاری از مسئولان آن زمان بود<ref>مصطفوی، خاطره، ۱/۲۲۱.</ref>؛ چنانکه تأکید میکرد افرادی که برای خواندن صیغه [[عقد]] به حضور ایشان میروند، تا جای ممکن از مردم فقیر جامعه باشند.<ref>آشتیانی، خاطره، ۱/۲۲۴.</ref> همچنین همواره هدایا و نذوراتی که به ایشان داده میشد، به فقرا و افرادی که خود میشناخت میبخشید<ref>عقیقی بخشایشی، خاطره، ۱/۲۲۶–۲۲۷؛ رحیمیان، خاطره، ۱/۲۲۷.</ref>؛ چنانکه در سال ۱۳۶۴ دستور داد تا زمینهای موروثی ایشان میان فقیران تقسیم شود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۳۲.</ref> {{ببینید|حیدرعلی جلالی خمینی}} | ||
== پانویس == | == پانویس == |