کاربر:Salehi/صفحه تمرین۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
(اصلاح ارقام)
 
(خالی کردن صفحه تمرین)
برچسب‌ها: خالی کردن واگردانی دستی
 
(۲۰ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''سیدابوالقاسم کاشانی'''، عالم مجاهد، رهبر روحانی نهضت ملی نفت و رئیس مجلس شورای ملی.


سیدابوالقاسم کاشانی در سال ۱۲۶۴ در تهران متولد شد. پدرش سیدمصطفی از علمای عصر خویش به ‌شمار می‌رفت که در سال ۱۲۸۰ به نجف اشرف هجرت کرد و در پی تجاوز انگلستان به قلمرو عراق، در سالخوردگی در جبهه‌های نبرد علیه متجاوزان حضور یافت (واعظ خیابانی، ۴۳۲؛ محمدی، ۲/۶۷۲ ـ ۶۷۳). سیدابوالقاسم کاشانی شانزده‌ساله بود که همراه پدر به نجف رفت و علاوه بر استفاده از درس پدر، از حوزه درسی میرزامحمدتقی شیرازی و محمدکاظم خراسانی بهره‌ برد (علوی، ۱۳؛ محمدی، ۲/۶۷۲ ـ ۶۷۳). او در ۲۵سالگی به درجه اجتهاد رسید و شیخ‌الشریعه اصفهانی و سیداسماعیل صدر در نوشته‌های خود، مقام علمی وی را با القابی مانند شکافنده دریای علم و کلید در گنج‌های دقیق ستوده‌اند (عباسی، ۲۱؛ محمدی، ۲/۶۷۳)؛ همچنین آقاضیاء‌الدین عراقی مقام اجتهاد کاشانی را تصدیق کرد و به وی اجازه نقل روایت داد (علوی، ۱۳) و میرزامحمدتقی شیرازی در زمان ۳۵سالگی کاشانی، مقلدان خود را در احتیاطات به او ارجاع می‌داد (عباسی، ۲۰).
کاشانی به دلیل ارتباط نزدیک با محمدکاظم خراسانی در قضایای جنبش مشروطیت مشاور او بود (رکن‌آبادی، ۱۹ ـ ۲۰). او در جنگ جهانی اول که نیروهای انگلیسی برخی شهرهای عراق چون فاو و بصره را اشغال کردند، در صف نخست مبارزه علمای شیعه با مهاجمان قرار گرفت (صادقی ‌تهرانی، ۴۰، ۸۹ و ۱۳۰). در این مبارزات سیدمحمدتقی خوانساری و سیدمحمدرضا بختیاری نیز یاران جهادی وی به شمار می‌رفتند (اسدی مبرهن، ۳۹). حضور کاشانی در مبارزه با اشغالگران، موجب نفوذ و قدرت فوق‌العاده او در میان عشایر عرب گردید (شریف رازی، ۳۲). وی در سال ۱۲۹۹ از مرز ایلام به ایران آمد و پیش از کودتای رضاخان پهلوی، در سی‌ام بهمن ۱۲۹۹ وارد تهران شد (واعظ خیابانی، ۴۳۳). وی که معتقد بود روحانیان باید در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی حضور فعال داشته باشند (تهوری، ۳۰)، از سال ۱۳۰۰ به صورت یک تکلیف شرعی قدم به میدان سیاست در ایران گذاشت (رکن‌آبادی، ۲۹) و در سال ۱۳۰۴ نماینده مردم تهران در مجلس مؤسسان شد (تهوری، ۲۹).
هنگامی که دولت انگلیس با همکاری حاکمیت در ایران به قصد تمدید امتیازات نفت جنوب برای انگلیس و تغییر قانون اساسی به نفع رضاخان پهلوی، تصمیم داشت یک حکومت استبدادی خشن ایجاد کند، کاشانی با شناخت نقشه دشمن بر شدت مبارزات خود افزود (رکن‌آبادی، ۳۵). وی در سال ۱۳۱۳ در برابر اقدامات رضاشاه پهلوی مانند قانون یک‌شکل‌شدن لباس و کشف حجاب بانوان که حوادثی چون کشتار مردم در مسجد گوهرشاد را در پی داشت، از ارزش‌های اسلامی دفاع کرد (مرکز بررسی اسناد، ۱/۱۵) و این کارهای پهلوی را اموری حقارت‌آمیز برای جامعه اسلامی ایران می‌دانست (تهوری، ۳۱).
با آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به دست متفقین در سال ۱۳۲۰، دولت استعماری انگلیس که از مبارزات کاشانی در عراق ضربه سختی خورده بود با شایع‌کردن همکاری او با آلمانی‌ها، تصمیم به بازداشت او گرفت تا بدون مزاحمت وی بتواند در انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی دخالت کند؛ به همین منظور در خرداد ۱۳۲۲ چند افسر انگلیسی برای بازداشت کاشانی به خانه او هجوم بردند؛ اما ناکام ماندند و او نیز به‌ناچار پنهان شد. یک سال بعد انگلیسی‌ها در هنگام برگزاری انتخابات مجلس از محل اقامت وی در تهران باخبر شدند و او را بازداشت کردند و با وجود اینکه اهالی تهران کاشانی را نماینده خود در مجلس شورای ملی برگزیده بودند، نام وی به دستور متفقین از فهرست نام‌های نمایندگان حذف و به زندان روس‌ها در رشت منتقل شد. او را پس از چندی به زندان انگلیسی‌ها در اراک و سپس به زندانی در کرمانشاه بردند. وی سرانجام در ۲۴ مرداد ۱۳۲۴ آزاد شد و ۳۱ شهریور همین سال در میان انبوه استقبال‌کنندگان وارد تهران شد (محمدی، ۲/۶۷۴).
کاشانی در سال ۱۳۲۴ در زمان برگزاری انتخابات دوره پانزدهم مجلس شورای ملی نیز به علت مبارزه علیه دولت احمد قوام‌السلطنه دوباره بازداشت و به بهجت‌آباد قزوین تبعید شد که بر اثر اعتراض علما و مردم در ۲۱ خرداد ۱۳۲۶ آزاد شد (همان). وی در بهمن ۱۳۲۷ اعلامیه‌ای با لحن شدید علیه دولت انگلیس و دولت‌ دست‌نشانده او صادر کرد (همان). پس از حادثه ترور محمدرضا پهلوی به دست ناصر فخرایی در پانزدهم بهمن ۱۳۲۷، کاشانی عامل این ترور شناخته شد و طبق ماده پنجم قانون حکومت‌نظامی، وی و دامادش را بازداشت و به خرم‌آباد و از آنجا به لبنان تبعید کردند (مرکز بررسی اسناد، ۱/۱۸ ـ ۱۹) و پس از شانزده ماه تبعید در بیستم خرداد ۱۳۲۹ در حالی‌که مردم او را برای نمایندگی دوره شانزدهم مجلس شورای ملی انتخاب کرده بودند، به کشور بازگشت و مردم از وی تجلیل کردند (همان، ۲/۶۷۵). امام‌خمینی خاطره‌ای از زمان حبس کاشانی در قلعه فلک‌‌الافلاک و از زبان روح‌الله کمالوند خرم‌آبادی نقل کرده است که در آن کاشانی در پاسخ به یک فرمانده ارتش که سیاست را در شأن او ندانسته و از او خواسته بود با دخالت کردن در سیاست، خود را به زحمت نیندازد، به وی عتاب کرده و ضمن تحقیر او، سیاست را وظیفه خود به عنوان یک روحانی مسئول دانسته است (۱۳/۴۳۰).
در پنجم تیر ۱۳۲۹، حاج‌علی رزم‌آرا برای تمدید و توسعه امتیاز نفت جنوب (قرارداد گس ـ گلشائیان) به نخست‌وزیری رسید (رکن‌آبادی، ۳۹) و کاشانی دراین‌باره اعلامیه‌ای صادر و مردم را به مقاومت در برابر دولت تشویق کرد. او معتقد بود نفت ایران متعلق به مردم ایران است و باید ملی شود (اسدی مبرهن، ۹۸). وی در اجتماعی که با هماهنگی سران جبهه ملی و دیگر جناح‌های سیاسی در میدان بهارستان انجام گرفت و در پایان آن قطعنامه‌ای صادر شد که به ملی‌شدن صنعت نفت اشاره می‌کرد، سخنرانی کرد و خواستار قطع چپاول ثروت ملی به دست عوامل خارجی و وابستگان داخلی شد (رکن‌آبادی، ۳۸). به دنبال آن شماری از روحانیان برجسته و مراجع تقلید ازجمله سیدمحمدتقی خوانساری اعلام کردند که پشتیبانی از ملی‌شدن صنعت نفت وظیفه هر ایرانی است (اسدی مبرهن، ۹۹). به دنبال انتشار این اعلامیه، بازار تهران به حال تعطیل درآمد، کارگران شرکت نفت دست به اعتصاب زدند و هزاران نفر از مردم در میدان بهارستان جمع شدند تا از ورود رزم‌آرا به مجلس شورای ملی جلوگیری کنند؛ اما نیروهای پلیس با توسل به زور و خشونت مردم را پراکنده کردند (موسوی، ۲۶). پس از کشته‌شدن رزم‌آرا به دست فداییان اسلام در اسفند ۱۳۲۹ طرح ملی‌شدن صنعت نفت با تلاش مشترک کاشانی، محمد مصدق و یارانش، در مجلس شورای ملی به تصویب رسید و در ۲۹ اسفند همان سال از تصویب مجلس سنا گذشت و بدین‌گونه یکی از آرزوهای مهم مردم به ثمر رسید (همان، ۴۲) (← مقاله ملی‌شدن صنعت نفت).
در جریان ملی‌شدن صنعت نفت میان کاشانی و جبهه ملی با جمعیت فداییان اسلام توافق شده بود؛ اما پس از آن، اختلافات فداییان اسلام با کاشانی و جبهه ملی بروز کرد. فداییان اسلام، شکل‌گیری حکومت اسلامی را هدف اول برنامه خود می‌دانستند و مسائلی چون ملی‌شدن صنعت نفت را از ثمرات آن حکومت می‌شمردند (عبدخدایی، ۷۶ و ۸۴)؛ در حالی‌که کاشانی و جبهه ملی، قانون اساسی مشروطه را اساس کار خود و هدف نخستین خود را حل مسئله نفت و استقلال کشور قرار داده بودند (همان، ۸۶). اختلاف موجود به‌ گونه‌ای شدت گرفت که در زمان نخست‌وزیری مصدق، برخی اعضای فداییان اسلام به زندان افتادند یا تبعید شدند و سیدمجتبی نواب صفوی رهبر این گروه نیز بیست ماه از محکومیت خود را به جرم تحریک مردم علیه مشروب‌فروشی‌ها در این دوره در زندان گذراند (همان، ۸۹). پس از ملی‌شدن صنعت نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ و برگزیده‌شدن مصدق برای نخست‌وزیری از سوی مجلس شانزدهم (رکن‌آبادی، ۴۰)، دولت مقتدر و دلسوزی نیاز بود تا قانون متناسب با آن را اجرا کند؛ بنابراین کاشانی مصدق را در انتخاب وزرای خود آزاد گذاشت؛ حتی وقتی انگلیس از پرداخت مالی شرکت نفت خودداری کرد (همان، ۴۲)، وی در حمایت از دولت مصدق مردم را به گردهم‌آیی علیه انگلیس در میدان بهارستان دعوت کرد؛ اما انگلیس ایران را به دخالت نظامی تهدید کرد و کاشانی نیز آنان را تهدید به جهاد کرد و در نهایت در ۲۹ خرداد ۱۳۳۰ دست شرکت نفت انگلیس کوتاه شد (همان، ۴۲ ـ ۴۳). در این میان کارگران شرکت نفت به تحریک حزب توده دست به اعتصاب زدند و کاشانی با اعلامیه‌ای خواستار شکستن اعتصاب شد و کارگران نیز پذیرفتند (گروهی از هواداران، ۲۳ ـ ۲۴).
هنگامی که انتخابات دور هفدهم مجلس شورای ملی برگزار شد، کاشانی در هجدهم بهمن ۱۳۳۰، دومین نفر از نمایندگان مردم تهران و به ریاست برگزیده شد (مرکز بررسی اسناد، ۱/۱۱۳) و وقتی مصدق استعفا کرد و محمدرضا پهلوی، احمد قوام السلطنه را به مجلس معرفی کرد، حمایت‌های کاشانی از مصدق عامل سقوط قوام‌السلطنه و بازگشت مصدق در سی‌ام تیر ۱۳۳۱ به نخست‌وزیری و نیز گرفتن حکم وزارت جنگ از پهلوی شد (رکن‌آبادی، ۴۸)؛ ولی بعداً اختلاف کاشانی با مصدق به ‌سبب درخواست مصدق برای به همه‌پرسی گذاشتن انحلال مجلس و تصویب لایحه اختیارات قانون‌گذاری دولت، بروز کرد و منجر به سقوط دولت مصدق با کودتای امریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شد (همان، ۵۰؛ عباسی، ۴۰).
کاشانی ضمن مبارزه برای ملی‌شدن صنعت نفت، از مسائل جهان اسلام به‌ویژه مسئله فلسطین نیز غافل نبود (عباسی، ۱۴۴). او از جوانی دارای افکار آزادی‌خواهانه و ستم‌ستیز بود و از این‌رو فرامنطقه‌ای با استعمار و استبداد مبارزه می‌کرد (محمدی، ۲/۶۷۳) و استعمار و استبداد را از عوامل اساسی عقب‌ماندگی مسلمانان و ملت‌های شرقی می‌دانست و تنها راه سعادت مردم این کشور‌ها را ریشه‌کن‌کردن استکبار و استعمار بر می‌شمرد (رکن‌آبادی، ۱۸۱). او همواره حملات شدیدی به استعمارگران به‌ویژه دولت‌های فرانسه، انگلیس و امریکا می‌کرد؛ چنان‌که در پیامی به مناسبت آغاز نهمین سال تأسیس سازمان ملل متحد در آبان ۱۳۳۲ به تقبیح اعمال و کردار زشت استعمار فرانسه در کشور‌های شمال افریقا به‌ویژه مراکش پرداخت (همان، ۱۸۰). وی در سال ۱۳۳۳، در مخالفت با قرارداد نفت ایران با کنسرسیوم و قرارداد موسوم به «امینی ـ پیچ» اعلامیه‌هایی صادر کرد؛ اما عوامل دولت آنها را کشف و جمع‌آوری کردند (مرکز بررسی اسناد، ۲/۷۰۴ ـ ۷۰۵).
پس از کودتای ۲۸ مرداد سیدمصطفی کاشانی، یکی از فرزندان کاشانی در انتخابات دوره هجدهم مجلس شورای ملی، علی‌رغم میل پدرش، شرکت کرد و فضل‌الله زاهدی نخست‌وزیر دولت کودتا، برای جلب نظر کاشانی، با انتخاب او مخالفتی نکرد؛ اما وی در مجلس در ردیف معدود نمایندگان اقلیت درآمد و در مخالفت با قرارداد کنسرسیوم نفت، مشروح‌ترین سخنرانی را کرد. وی پس از این سخنرانی ناگهان درگذشت و مرگ او بر اثر مسمومیت اعلام شد (علوی، ۹ ـ ۱۰).
در سال ۱۳۳۴ محمدرضا پهلوی برای اینکه در پیوستن به پیمان سنتو مشکلی از جانب کاشانی نداشته باشد، ترتیبی داد تا وی را به بهانه شرکت در ترور رزم‌آرا بازداشت و روانه زندان کنند؛ ولی به دلیل اعتراض روحانیان به‌ویژه مرجع تقلید وقت، سیدحسین بروجردی (← مقاله بروجردی، سیدحسین)، ناگزیر به آزادکردن وی شد (پیام انقلاب، ۳۵؛ مرکز بررسی اسناد، ۲/۶۱۹). از دیگر اقدامات بروجردی مخالفت شدید با تصمیم به اعدام کاشانی بود که پس از شکست مصدق، قرار بود رژیم پهلوی آن را اجرا کند؛ همچنین کمک‌های مادی بروجردی، در حالی‌که کاشانی سخت در تنگنا بود، بسیار قابل توجه بود (رکن‌آبادی، ۶۸؛ فاضل، ۲۳۶ ـ ۲۳۷).
امام‌خمینی به کاشانی علاقه داشت. به نقل از خدیجه ثقفی همسر امام‌خمینی، نخستین دیدار و آشنایی امام‌خمینی با کاشانی به زمان ازدواج و اقامت چندروزه امام‌خمینی در خانه محمد ثقفی، پدر همسر ایشان، که دوست و همسایه کاشانی بود بر می‌گردد. کاشانی در همان روزها، از امام‌خمینی با تعبیر «اعجوبه» یاد کرده بود (ثقفی، ۱/۵۲). امام‌خمینی در روزهای تعطیلی حوزه علمیه، که در تهران و خانه پدر همسر خود اقامت داشت، ساعات زیادی را با کاشانی می‌گذراند و در بسیاری از شب‌ها با حضور در مسجد پامنار، نماز را به او اقتدا می‌کرد (دفتر پژوهش‌های کیهان، ۱۸۸). ایشان مقاومت کاشانی را در برابر کشف حجاب در دوره رضاشاه پهلوی ستایش و خاطرنشان کرده است زمانی که رضاشاه به اسم آزادی زنان و مردان، اقدام به کشف حجاب کرد، علما را وادار می‌کردند با زنان خود به صورت بی‌حجاب در جشن‌ها شرکت کنند؛ حتی کاشانی را مکلف کردند در مجلس‌های مختلط زنانه و مردانه شرکت کند؛ اما وی شدیداً با آنان مخالفت کرد و آنان هم نتوانستند هیچ تعرضی به او بکنند (۱۳/۳۲۰). ایشان با نام‌بردن از کاشانی به عنوان یک عالم سیاسی (۲۰/۱۱۸)، وی را در ردیف میرزای شیرازی و شیخ‌فضل‌الله نوری، از علمایی شمرده که برای اسلام کار کرده و درپی پیاده‌کردن احکام اسلام بود و به همین خاطر مورد مخالفت و بدگویی جبهه ملی قرار گرفت (۱۴/۳۶۴)؛ ازجمله زمانی که کاشانی در برابر کارهای خلاف جبهه ملی موضع گرفت، آنان در مخالفت با وی سگی را در خیابان‌ها عینک زده و نام آن را «آیت الله» گذاشتند (۱۴/۴۵۶ و ۱۸/۲۴۸).
امام‌خمینی در تبیین دو وضعیت شهرت و غربت کاشانی خاطرنشان کرده است که از آغاز ورود کاشانی به ایران و پیش از آغاز مبارزات وی در کشور، اگر کاشانی می‌خواست از خانه خود خارج شود و به مسجد شاه برود، خبر آن را پخش می‌کردند و همه به او توجه و احترام می‌کردند؛ اما وقتی به اقتدار سیاسی و اجتماعی وی پی بُردند و مشاهده کردند که حضور وی در صحنه، به اجرایی‌شدن اسلام خواهد انجامید، علیه او جوسازی کردند و بدترین توهین را به او روا داشتند. ایشان به مجلسی سوگواری اشاره کرده است که خود در آن حضور داشته و زمانی که کاشانی وارد شده، کسی از جای خود بلند نشده است و تنها ایشان و یکی از علمای تهران به کاشانی احترام کردند و ایشان جای خود را برای کاشانی خالی کرده است.
ایشان می‌گوید بعدها کاشانی را خانه‌نشین کردند، به‌ طوری که مانند یک زندانی بود و نمی‌توانست بیرون بیاید (۱۸/۲۴۸).
با این حال، امام‌خمینی پذیرفتن منصب ریاست مجلس شورای ملی توسط کاشانی را برای پرداختن به مسائل سیاسی صرف و بی‌توجهی به مسائل دینی، اشتباه می‌دانست؛ زیرا به نظر ایشان توجه به دین و معنویت ضامن پیروزی است. ایشان تأکید کرده است در آن زمان هم به صورت مکتوب و شفاهی، از کاشانی خواسته است تا به جنبه‌های دینی بیشتر توجه کند؛ اما وی به جای تقویت جنبه‌های دینی و غلبه‌دادن آن بر جنبه‌های سیاسی، خودش به یک مقام سیاسی تبدیل شد (۵/۲۶۸)؛ چنان‌که ایشان در یک جلسه خصوصی در سال ۱۳۴۳ قیام خود را در مقایسه با اقدامات سیاسی کاشانی، صرفاً دینی دانسته است (مؤسسه تنظیم، ۳/۲۹۲ ـ ۲۹۳).
امام‌خمینی در تابستان ۱۳۴۰ در نامه‌ای جویای حال کاشانی شد (۱/۴۵) و زمانی که کاشانی به سبب کسالت در بیمارستانی در تهران، بستری شد، ایشان با تعطیل‌کردن درس خود به عیادت وی رفت. در این دیدار، کاشانی خطاب به حاضران، امام‌خمینی را بهترین فرد موجود و امید ملت ایران شمرد و در میان مراجع آینده، مایه امید بیشتر و شایسته‌ترین مرجع خواند (محلاتی، ۶/۱۴؛ گلی‌ زواره، ۷۶؛ رجبی، ۲۲۴).
امام‌خمینی در روزهای حضور در پاریس در پاسخ به دلیل تفاوت میان مبارزات در سال‌های ملی‌شدن صنعت نفت (۱۳۲۹) و مبارزات انقلاب اسلامی گفته است جنبش ۱۳۵۷ جنبه دینی دارد و رهبری جنبش، اسلامی است؛ اما در آن زمان، رهبری سیاسی و مذهبی یعنی مصدق و کاشانی از هم جدا بودند (۵/۲۶۶ ـ ۲۶۷)؛
کاشانی در ۲۳ اسفند ۱۳۴۰ و در ۷۶سالگی درگذشت و پیکرش در جوار حرم عبدالعظیم حسنی(ع) به خاک سپرده شد (محمدی، ۲/۶۷۹). مراجع تقلید و بزرگان حوزه در تهران، قم و شهرستان‌ها، مجالس ترحیم متعددی برگزار کردند؛ ازجمله مجلس ترحیمی بود که امام‌خمینی در مسجد اعظم برگزار کرد (مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۲/۹۵۴).
در منابع موجود به جز تقریرات دروس فقه و اصول استادان کاشانی به آثار دیگری از وی اشاره نشده است (عباسی، ۱۹). از فرزندان کاشانی، سیداحمد و سیدمحمود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سیاست حضور داشتند. سیداحمد نماینده دوره‌های اول و دوم مجلس شورای اسلامی بود (مرکز بررسی اسناد، ۲/۶۸۰ ـ ۶۸۱) و سیدمحمود نیز عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و نیز سرپرست هیئت داوران ایرانی در دیوان لاهه در سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۳ و دعوای ایران و امریکا در موضوع گروگان‌های امریکا بود (جاسبی، ۱/۳۹۵؛ مهدی‌نیا، ۳۴۷ ـ ۳۴۸) (← مقاله تسخیر لانه جاسوسی امریکا). وی همچنین در دو دوره چهارم و هشتم انتخابات ریاست جمهوری، نامزد شد (حاج‌سیدجوادی، ۱۲۳ و ۲۴۴).
==پانویس==
{{پانویس}}
==منابع==
{{منابع}}
* اسدی مبرهن، شکرالله، زندگی سیاسی و اجتماعی آیت‌الله سیدمحمدتقی خوانساری، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
*  امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
*  پیام انقلاب، مجله، شماره ۲۸، ۲۳/۱۲/۱۳۵۹ش.
*  تهوری، مسلم، زندگی سیاسی آیت‌الله کاشانی، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
*  ثقفی، خدیجه، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
*  جاسبی، عبدالله، تشکل فراگیر، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
*  حاج‌سیدجوادی، سیدفرید، روایت انتخابات، قم، تسنیم اندیشه، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
*  دفتر پژوهش‌های کیهان، روایت زندگی و مبارزات آیت‌الله کاشانی، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
*  رجبی، محمدحسن، زندگینامه سیاسی امام‌خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۷ش.
*  رکن‌آبادی، غضنفر، سیاست، دیانت و آیت‌الله کاشانی، تهران، دانش و ‌اندیشه معاصر، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
*  شریف رازی، محمد، ابرمرد جهاد و اجتهاد آیت‌الله کاشانی، مجله تاریخ و فرهنگ معاصر، شماره ۶ ـ ۷، ۱۳۷۱ش.
*  صادقی طهرانی، محمد، نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی ۱۹۲۰ عراق و نقش علمای مجاهدین اسلام، قم، دارالفکر، چاپ اوّل، ۱۳۵۸ش.
*  عباسی، مهدی، زندگی و آراء سیاسی آیت‌الله کاشانی، تهران، پژوهشکده علوم و ‌اندیشه سیاسی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
*  عبدخدایی، محمدمهدی، خاطرات محمدمهدی عبدخدایی، تدوین سیدمهدی حسینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
*  علوی، مهوش‌السادات، آیت‌الله کاشانی و سیاست، تهران، سوره، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
*  فاضل لنکرانی، محمد، مصاحبه، روابط آیت‌الله بروجردی با آیت‌الله کاشانی، مجله تاریخ و فرهنگ معاصر، شماره ۶ ـ ۷، ۱۳۷۱ش.
*  گروهی از هواداران نهضت اسلامی ایران و اروپا، روحانیت و اسرار فاش‌نشده از نهضت ملی‌شدن صنعت نفت، قم، دارالفکر، ۱۳۵۸ش.
*  گلی ‌زواره قمشه‌ای، غلامرضا، سیاحت خوشید، تهران، هستی‌نما، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
*  محلاتی، فضل‌الله، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
*  محمدی، علی، آیت‌الله کاشانی، رایت استقلال، چاپ‌شده در گلشن ابرار، قم، معروف، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
*  مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، روحانی مبارز آیت‌الله کاشانی به روایت اسناد، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
*  مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
*  موسوی، سیدمحمد، زندگینامه آیت‌الله کاشانی، تهران، بشیر. بی‌تا.
*  مهدی‌نیا، جعفر، معمای اشغال سفارت آمریکا در ایران، تهران، امید فردا، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
*  واعظ خیابانی، ملّاعلی، علمای معاصر، قم، نوید اسلام، چاپ اوّل، ۱۳۸۲ش.
{{پایان}}
حبیب‌الله سلمانی آرانی

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۳۵