|
|
(۵۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| '''غائله کردستان'''، بحران و درگیری در مناطق کردنشین ایران به دست گروههای ضد انقلاب پس از پیروزی انقلاب اسلامی.
| |
|
| |
|
| کردستان از استانهای غربی ایران به مرکزیت سنندج است. این استان از شرق با استان زنجان، از غرب با کشور عراق، از جنوب با استان کرمانشاه و از شمال با استان آذربایجان غربی همسایه است (مصاحب، 2/2194). مردم منطقه، کردزبان و از اقوام ایرانی ـ آریاییاند که در حوالی قرن هفتم پیش از میلاد در غرب ایران کنونی ساکن شدهاند (دهخدا، 11/16087؛ دریاباری، 463). بیشتر مردم منطقه مسلمان شافعی مذهباند (آبنوس، 8؛ رضوی، سیدعباس، 254) و طریقت قادریه و نقشبندیه در منطقه رواج دارد (کیهان، 27/2/1388، 1). کردهای ساکن در آذربایجان غربی و کرمانشاه نیز در فرهنگ و تاریخ با مردم کردستان مشترکاند.
| |
|
| |
| ==پیشینه==
| |
| کردها از اقلیتهای قومی و زبانی ایران به شمار میآیند و دنباله قومی آنان در کشورهای ترکیه، عراق و سوریه قرار دارد. به سبب نزدیکبودن کردها با آذربایجان و عثمانی و بر اثر آشنایی برخی از فعالان و نیروهای کرد عثمانی با اندیشههای ناسیونالیستی از اوایل سده بیستم، احساسات قومگرایانه در میان کردها شکل گرفت (محمدپور، 40). انگلستان نیز در ایجاد و گسترش آن در میان قومیتهای مسلمان نقش داشت (واحد مطالعات، 10). پس از جنگ جهانی دوم و در سالهای 1320 تا 1324، جداییطلبی در میان کردهای ایران در سطح گستردهتری مطرح شد (دریاباری، 471). باقراوف رئیسجمهور آذربایجان شوروی در جریان اشغال کردستان به دست ارتش شوروی در جنگ جهانی دوم، به سران کردستان ازجمله قاضی محمد (قاضی و روحانی دارای نفوذ در مهاباد) وعده داد در صورت کمک کردها به ارتش شوروی، به آنان برای خودمختاری کمک خواهد کرد (واحد مطالعات، 11). وی قاضی محمد را به باکو دعوت کرد و از وی خواست حزبی انقلابی و دموکراتیک تشکیل دهد. او به این درخواست پاسخ مثبت داد و حزب دموکرات کردستان را تأسیس کرد (کینان، 182 ـ 185؛ کریمی، 6). این حزب در سال 1324، جمهوری خودمختار کردستان با حمایت شوروی و با حضور افسران روسی به ریاست قاضی محمد در حالیکه لباس افسران روسی بر تن داشت تأسیس شد (محمدپور، 40 ـ 41؛ خوشحالی، 31)؛ اما با عقبنشینی ارتش شوروی از ایران، در سال 1325، این جمهوری از هم پاشید (دفتر سیاسی سپاه، 25؛ ارفع، 100). پس از این، رژیم پهلوی هر گونه نشانه قومگرایی کردی را از میان برد و نشر مطبوعات به زبان کردی و آموزش و کاربرد این زبان در محافل رسمی ممنوع شد (کاتم، 81 ـ 82) و هر گونه فعالیت تشکیلاتی سرکوب گشت (کوچرا، 239 ـ 240) و امنیت منطقه به خانها و رؤسای عشایر سپرده شد (نخعی و یکتا، 1/172).
| |
|
| |
| ==پس از انقلاب اسلامی==
| |
| با اوجگیری انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 مردم کردستان همبستگی خود با انقلاب را اعلان کردند (واحد مطالعات، 12؛ بریر و بلانشه، 260 ـ 261) که تشکر ویژه و مکتوب امامخمینی را در پی داشت (4/311 ـ 312 و 5/445 و 452). آنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز از نظام جمهوری اسلامی حمایت (خلیلی، اکبر، 2/80 ـ 81) و با راهپیمایی هر گونه حرکت تجزیهطلبی و تضعیف نظام اسلامی را محکوم کردند (کیهان، 8/12/1357، 8). با وجود همدلی و همراهی توده مردم کرد با نظام جمهوری اسلامی، برخی از احزاب سیاسی به مبارزه با آن برخاستند. برخی از این احزاب بومی بودند و برخی از دیگر مناطق ایران به کردستان آمده بودند. دو گروه با گرایشهای مارکسیستی یعنی حزب دموکرات کردستان ایران به رهبری عبدالرحمن قاسملو (اسماعیلی، 139 ـ 140) و سازمان کومله (سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان) با مدیریت عبدالله مهتدی (الیاسی، 12/25؛ دفتر سیاسی سپاه، 26) از مهمترین گروههای معارض بودند (فوزی، 1/461).
| |
|
| |
| حزب دموکرات که از حمایت امریکا و حکومت بعثی عراق برخوردار بود (طبری، 300)، با شعار خودمختاری برای کردستان و دموکراسی برای ایران، مبارزه با نظام جمهوری اسلامی را آغاز کرد (بهجت، 94 ـ 95؛ خلیلی، اکبر، 2/60 ـ 61). قاسملو ایجاد خودمختاری و جامعهای سوسیالیستی را هدف این حزب شمرد (فوزی، 1/470). گروه جداییطلب «خبات» به رهبری سیدجلال حسینی و سپاه رزگاری به فرماندهی شیخعثمان نقشبندی (صادقی، 24 ـ 25)، سازمان کمونیستی چریکهای فداییان خلق (محمدپور، 49؛ فوزی، 2/464)، سلطنتطلبان و بقایای رژیم پهلوی چون عزیز پالیزبان نماینده دستنشانده در مجلس شورای رژیم پهلوی و اعضای سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در منطقه (مقصودی، 311؛ جمهوری اسلامی، 30/4/1358، 8؛ 17/5/1358، 3 و 29/5/1358، 4) نیز با ضد انقلاب و شورشیان همراه شدند.
| |
| برخی از گروههای عراقی نیز در کنار دموکراتها با جمهوری اسلامی مبارزه میکردند (جمهوری اسلامی، 2/5/1358، 7 و 25/6/1358، 2). عوامل امریکا نیز برای دامنزدن به غائله در کردستان در رفت و آمد بودند (همان، 19/7/1358، 1). عزالدین حسینی از روحانیان وابسته به ساواک (چمران، 163) و امامجمعه مهاباد رهبر معنوی احزاب سیاسی منطقه به شمار میرفت (نخعی و یکتا، 1/158؛ فوزی، 1/466؛ اسماعیلی، 140) و بیشتر گروههای الحادی و مخالف نظام او را به رهبری پذیرفته بودند (محمدپور، 51؛ فوزی، 1/466 ـ 467). از دیگر هدایتگران بحران کردستان احمد مفتیزاده از رهبران مذهبی و رئیس حزب مساوات بود که مواضع متعادلتری نسبت به دیگران داشت (فوزی، 1/467). ضعف و نوپایی دولت مرکزی، موقعیت ویژه جغرافیایی و نژادی (اسماعیلی، 139)، تفاوت مذهبی، فقر اقتصادی مناطق مرزی (چمران، 28) و احساس عدم مشارکت در قدرت سیاسی (فوزی، 1/485 ـ 486) وضعیت نابهنجار فرهنگی ـ اقتصادی در همه ایران بهویژه در مناطق کردنشین، کردستان را به کانونی برای عملیات تجزیهطلبانه تبدیل کرد (چمران، 28)؛ چنانکه نبود روحانیانِ بومی فعال و تشکیلات منسجم اسلامی (واحد مطالعات، 17) و از طرفی وجود تبلیغات مخالفانِ انقلاب علیه نظام جمهوری اسلامی و ترساندن مردم از نیروهای مسلح (حیدری، 322)، دامنزدن به تمایزهای قومی و مذهبی و حضورنداشتن نیروهای امنیتی (چمران، 27 ـ 29 و 34؛ بهجت، 16 و 27) زمینههایی بود که احزاب سیاسی خواستههای خود را به نام مردم کردستان تبلیغ و تحمیل کنند (واحد مطالعات، 17). برخی از نشریههای داخلی نیز از مخالفان و اشرار حمایت میکردند و دانشگاه تهران که در آن زمان پایگاهی برای گروههای مختلف بود، به ستاد کمکرسانیِ آنان تبدیل شده بود. حزب بعث عراق نیز بدون پردهپوشی، از تجزیهطلبان حمایت میکرد (رضوی، سیدعباس، 249؛ حبیبی، 181).
| |
|
| |
| ==آغاز بحران==
| |
| بحران کردستان در چند مرحله به وقوع پیوست. ده روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی حزب دموکرات با استفاده از عوامل خود در مراکز نظامی، پادگان مهاباد را گرفتند (نخعی و یکتا، 1/164) و در پنجم اسفند 1357 پسوه و پیرانشهر را تصرف کردند (روزیطلب، 163). دموکراتها و همپیمانان آنان در شهرهای سقز و مریوان از طرفداران خود خواستند به پادگانها حمله کنند (نخعی و یکتا، 1/194) و در 27 اسفند 1357 با استفاده از سلاحهای غارتشده پادگان مهاباد و با بهرهگیری از وقوع درگیری میان دو کمیته انقلاب اسلامی در سنندج به سرپرستی احمد مفتیزاده و کمیته انقلاب اسلامی به سرپرستی علی صفدری، از روحانیان اعزامی از قم (همان، 1/371)، پادگان نظامی سنندج را محاصره کردند و عدهای از سربازان را کشتند؛ ولی نتوانستند پادگان را تصرف کنند (اسماعیلی، 143؛ چمران، 37 ـ 38). مهاجمانْ رادیو و تلویزیون مرکز کردستان را اشغال کردند و با استفاده از آن مردم را علیه ارتش تحریک میکردند (نخعی و یکتا، 1/174). این درگیری پنج روز طول کشید و در پی آن نزدیک صد تن از نیروهای نظامی و مردم کشته و دویست تن زخمی شدند (صادقی، 29). برخی بزرگان مذهبی و محلی کرد تلاش کردند بحران را کاهش دهند و از افراطیگری جلوگیری کنند که موفق نشدند و گروههای افراطی چپگرا با درخواستهای غیر واقعبینانه به بازیگران اصلی تحولات کردستان تبدیل شدند (محمدپور، 53). حزب دموکرات و کومله و عزالدین حسینی همهپرسی جمهوری اسلامی (در روزهای 10 و 11 فروردین 1358) را با دستاویز مبهمبودن محتوای جمهوری اسلامی تحریم کردند (همان، 57) و سعی کردند با ایجاد ناامنی و حمله به صندوقهای رأی مانع از برگزاری آن شوند (کیهان، 11/1/1358، 4).
| |
|
| |
| در 27 فروردین 1358 به دنبال تجمع حزب دموکرات در نقده از شهرهای آذربایجان غربی، گلولهای مشکوک شلیک شد و پس از آن، درگیری آغاز شد و عدهای از مردم به دست دموکراتها کشته شدند و آشوب سراسر شهر را دربر گرفت (حسنی، 176 ـ 185؛ چمران، 37 ـ 38). تهاجم حزب دموکرات از تابستان 1358 علیه نظام اسلامی و نهادهای انقلابی و هواداران آن شدت گرفت. در 23 تیر این حزب با دیگر گروههای معارض با محاصره سپاه پاسداران مریوان نیمی از 25 پاسدار بومی را به طور فجیعی به شهادت رساندند (فوزی، 1/479 ـ 480؛ چمران، 43). غارت اموال هواداران جمهوری اسلامی (جمهوری اسلامی، 2/5/1358، 7)، تیرباران خبرنگاران (همان، 3/6/1358، 2)، ربودن پزشکان و پرستاران (همان، 25/6/1358، 2)، کشتار اعضای جهاد سازندگی (همان، 22/7/1358، 1)، مثلهکردن اسیران (همان، 19/10/1358، 5). کشتن افراد مذهبی (همان، 3/10/1358، 1)، حمله به نمازگزاران جمعه (همان، 12/12/1358، 4) ازجمله کارهای آنان بود.
| |
|
| |
| در 14 مرداد حزب دموکرات نامهای به امامخمینی نوشت و درباره ورود دولت و ارتش به کردستان هشدار داد (چمران، 49). در 26 مرداد این گروه مسلح به پاوه حمله کرد و شمار بسیاری از پاسداران و مردم بومی پاوه را به شهادت رساند (← مقاله پاوه). در پی آن نیز به پادگان سنندج حمله کردند و گروهی را به شهادت رساندند (جمهوری اسلامی، 29/5/1358، 1). افراد مسلح برای بهتسلیمواداشتن مدافعان انقلاب، زنان و کودکان بیگناه را به گروگان میگرفتند (رضوی، سیدعباس، 249). دموکراتها سرنشینان اتوبوسها را به گروگان گرفته، پاسداران و ارتشیان را سر میبریدند (رضوی، مسعود، 288). آنان در مهر 1358 به سردشت حمله کردند و 52 پاسدار را شهید و 130 پاسدار دیگر را اسیر کردند (کیهان، 17/7/1358، 3 و 12). در اردیبهشت 1360 به دنبال تبانی حزب دموکرات با حزب بعث عراق، جنگندههای عراقی زندانیان را اعم از سپاهی، ارتشی و جهاد سازندگی که در زندان «دولتو» سردشت نگهداری میشد، بمباران کردند که 120 تن از اسیران شهید شدند (هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، 151). با این همه، گروههای ضد انقلاب در این مرحله شکست خوردند و به عراق پناه بردند و جنگ و گریز آنان با نیروهای جمهوری اسلامی تا پایان جنگ تحمیلی ادامه داشت (← ادامه مقاله).
| |
|
| |
| ==دولت موقت و کردستان==
| |
| مهدی بازرگان رئیس دولت موقت معتقد بود مشکل کردستان راه حل نظامی ندارد و مسئله باید از راه مذاکره حل و فصل شود (اسماعیلی، 148 ـ 149)؛ از اینرو هیئتهایی را که به هیئت حُسن نیت شهرت یافت، برای مذاکره با سران گروههای سیاسی به کردستان فرستاد. در 30 بهمن 1357، داریوش فروهر وزیر کار، محمد مکری، سفیر ایران در اتحاد جماهیر شوروی، ابراهیم یونسی و اسماعیل اردلان از شخصیتهای کرد، حسین نوری همدانی از استادان برجسته حوزه قم و احمدعلی بابایی از نیروهای ملیمذهبی، برای مذاکره با گروههای سیاسی به مهاباد رفتند. حزب دموکرات و کومله، با انتشار بیانیهای اعلام کرد خلق کُرد باید در اداره حکومت مرکزی، مشارکت داشته باشد و پادگانها زیر نظر شورای انقلابی اداره و استانهای کردنشین به عنوان واحد خودمختار شناخته شوند و فردای آن روز با سقوط پادگان مهاباد به دست حزب دموکرات، مذاکرات بینتیجه ماند (فوزی، 1/468 ـ 469). پس از آن در جریان مذاکرات هیئت اعزامی به سنندج (← ادامه مقاله)، ولیالله قرنی نخستین رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح، برخلاف خواسته وزارت کشورِ دولت موقت، برای جلوگیری از سقوط پادگان سنندج مبادرت به مانور هوایی کرد و عدهای از نیروهای مردمی، پاسداران و سربازان را در زیر باران گلوله مهاجمان، با فداکاریِ خلبان احمد کشوری وارد پادگان کرد (نخعی و یکتا، 1/387). قرنی که بهشدت مورد انتقاد گروههای چپ غیر مذهبی و نیز سازمان مجاهدین خلق قرار داشت، فردای آن روز به دستور دولت موقت به جرم نافرمانی از دستور از کار برکنار شد (فوزی، 1/477؛ اسماعیلی، 142).
| |
|
| |
| پس از هجوم گروههای معارض در تیر 1358به سپاه مریوان، دولت موقت با فرستادن هیئتی به سرپرستی مصطفی چمران به مریوان تلاش کرد تا با مذاکره طرفین را آرام کند (فوزی، 1/479 ـ 480؛ چمران، 43 ـ 46)؛ اما احزاب سیاسی نه تنها تن به مذاکره ندادند بلکه بر دامنه عملیات خود افزودند (صادقی، 31؛ محمدپور، 58). دولت موقت ناگزیر در مقابله با اشرار مواضع تندتری در پیش گرفت و شورای انقلاب و دولت موقت در 28 مرداد 1358، حزب دموکرات را به جهت حمایت خارجی و تلاش برای تجزیه کشور منحل اعلام کردند (کیهان، 28/5//1358، 1؛ هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، 344). در 25 مهر 1358 داریوش فروهر به نمایندگی از دولت مذاکراتی را با سران مهاجمان در کردستان انجام داد (رضوی، مسعود، 291). در زمستان همان سال هیئت حُسن نیت (واحد مطالعات، 21) و با حضور چند تن از اعضای دولت چون هاشم صباغیان وزیر کشور، عزتالله سحابی رئیس سازمان برنامه و بودجه و مصطفی چمران وزیر دفاع، برای حل بحران راهی کردستان شدند (یوسفی اشکوری، 1/243). از موارد توافق هیئت حسن نیت با حزب دموکرات کردستان خروج پاسداران انقلاب از منطقه بود (محمدپور، 65؛ رضوی، مسعود، 291). به گفته دستاندرکاران امور کردستان این مذاکرات نشانه درک صحیح نداشتنِ دولت از تحولات کردستان بود و موجب طولانیترشدن بحران (محمدپور، 42) و تضعیف نیروهای نظامی و طرفداران انقلاب در کردستان گردید (همان، 65؛ رضایی، 66). سازمان مجاهدین خلق از گروههای خارج از منطقه نیز پس از این جریان دفاتر حزبی و تشکیلاتی خود را در منطقه گسترش داد (کاظمی، 69).
| |
|
| |
| در هنگام مذاکره دولت با سران دموکراتها و سفارش به ارتش مبنی بر قطع عملیات نظامی (محمدپور، 63؛ چمران، 131 ـ 132)، احزاب ضد انقلاب به نیروهای انقلاب و ستون ارتش در بانه حمله کردند و سازمان چریکهای فدایی خلق با سپر قراردادن زنها و بچهها سربازها را به گلوله بستند و 35 تن را به شهادت رساندند و مردم مریوان که از نمایندگان جمهوری اسلامی استقبال کرده بودند ازجمله ملامصطفی مردوخ از روحانیان منطقه را تیرباران کردند (چمران، 131 ـ 134). بسیاری از محلههای سنندج و جادههای آن به دست گروههای ضد انقلاب افتاد؛ به گونهای که از 4/2/1359 تا 26/2/1359 شهر سنندج در خطر اشغال نیروهای ضد انقلاب قرار گرفت؛ ولی با رسیدن نیروهای کمکی بهتدریج سنندج و جادههای اطراف آن پاکسازی شد و ضد انقلاب به شهرهای مهاباد، مریوان و سقز گریخت (محمدپور، 59؛ نداف، تاریخ بیست سال، 510).
| |
|
| |
| ==نگاه و شیوه کار امامخمینی==
| |
| امامخمینی خواهان همدلی و مشارکت همه ایرانیان در پیشبرد جمهوری اسلامی ایران و استفاده از دستاوردهای آن بود و بر آن بود که همه اقشار مردم از فارس و کرد و ترک و عرب به حقوق بر حق خود برسند (6/403). ایشان در آستانه پیروزی انقلاب، در 18 بهمن 1357، در دیدار با گروهی از مردم و علمای کردستان، با ابراز همدلی با مردم کرد، همه را به وحدت و الفت دعوت کرد و با اشاره به منشأ اختلافات، بنیعباس را از عوامل قدیمی اختلاف در میان امت اسلامی و استعمارگران را از عوامل جدید این اختلاف شمرد (6/94)؛ چنانکه از اهداف ایشان در کردستان دفاع از اسلام (6/371)، حفظ امنیت مردم کرد و دفاع از منافع و مصالح و نوامیس ملت (6/384)، تمامیت ارضی کشور و اقتدار نیروهای مسلح کشور (8/137؛ فوزی، 1/475) بود.
| |
|
| |
| امامخمینی زمینههای نارضایتی بهجایمانده از رژیم پهلوی چون فقر و عقبماندگی منطقه (10/345 و 11/329) که معلول بىتوجهى یا دشمنى رژیم پهلوی با خلق کرد بوده (16/438) و تحریک مردم و بیان طرح مداوم کاستیها و نارساییهای اقتصادی و اجتماعی به وسیله احزاب معاند (8/148 و 16/438؛ چمران، 35) و رهبری کسانی مانند عزالدین حسینی و عبدالرحمان قاسملو را به عنوان افرادی فاسد و جنایتکار (9/298) در تداوم بحران کردستان مؤثر میدانست. از نگاه ایشان، مخالفان نظام اسلامی در پی آن بودند که در پوشش خودمختارى، خاک کردستان را از جمهورى اسلامى ایران جدا (8/137؛ 10/296 و 21/280) و ایران را پارهپاره و پس از آن کودتا کنند (10/296). ایشان وابستگان به رژیم پهلوی و افراد وابسته به رژیم صهیونیستی اسرائیل (9/489) و ابرقدرتهای جهانی را نیز به سبب بهخطرافتادن منافع نامشروعشان، در توطئه کردستان دخیل میدانست (9/318 و 312) و بر آن بود که قدرتهای جهانی برای محو اسلام و ایجاد نظامی کمونیستی در کردستان (9/371) و نابودی نهضت اسلامی ایران (11/130) در منطقه بحران ایجاد میکنند. اسناد لانه جاسوسی نیز مؤید گفتههای امامخمینی است (مؤسسه مطالعات، 3/772 ـ 773 و 811 ـ 814). ایشان حساب توده مردم کُرد را از ضد انقلاب جدا میدانست و معتقد بود باید حساب افراد ساده و فریبخورده را با درایت و رفتار اسلامی از گروههای ضد انقلاب جدا کرد.
| |
| ایشان راهکارهایی را در این جهت به کار گرفت ازجمله:
| |
| 1. روشنگری: امامخمینی از آغاز بحران کردستان با سخنرانی، پیام، فرستادن نماینده و دیدار با افراد مؤثر در منطقه روشنگری کرد. ایشان در 7 اسفند 1357، در دیدار با گروهی از علمای کردستان آنان را به اتحاد با دیگر اقشار مردم ایران توصیه کرد و از مأموران دولتی و علمای کردستان خواست به هم بپیوندند و نغمههای مفسدهجویان را دسیسه بیگانگان بدانند (6/244 ـ 245؛ نخعی و یکتا، 1/223) و در 7 فروردین 1358 در سخنانی مردم کردستان را برادر خواند و اعلام کرد که حکومت اسلامی به کسی ستم نخواهد کرد (6/418). با توفیق نسبی نیروهای مسلح در بر قراری امنیت (رضوی، مسعود، 290)، امامخمینی در 16 شهریور 1358 عفو عمومی داد (9/446) (← مقاله عفو(2)). ایشان در 29 مهر 1358، در دیدار با مردم با اشاره به تبلیغات سوء گروههای مخالف در کردستان علیه نظام جمهوری اسلامی، تأکید کرد نظام اسلامی مخالف نژادپرستی است و اسلام دین رحمت است و با اشاره به فرمان عفو عمومی یادآور شد کسانی که دست از شرارت بردارند، به جز سران جنایتکار حزب دموکرات، بقیه بخشیده خواهند شد و در امان خواهند بود (10/291 ـ 292 و 297).
| |
| 2. گفتگو و مذاکره: امامخمینی با آنکه در صداقت رهبران احزاب سیاسی منطقه تردید داشت، باب مذاکره با آنان را باز گذاشت. در آخر اسفند 1357، هیئت بلندپایهای از سوی ایشان شامل سیدمحمود طالقانی، سیدمحمد حسینی بهشتی، اکبر هاشمی رفسنجانی از شورای انقلاب و سیداحمد صدر حاجسیدجوادی از وزارت کشور به کردستان رفتند (فوزی، 1/475) و با مردم و گروههای سیاسی دیدار کردند و در دوم فروردین 1358 آتشبس شد. آزادی بازداشتشدگان و بازگرداندن سلاحهای بهغارترفته و حملهنکردن به پادگانها ازجمله مواد توافق میان دولت و گروههای سیاسی بود (نخعی و یکتا، 1/431). امامخمینی خود نیز در دو نوبت در 8/1/1358و 19/2/1358 با قاسملو و هیئت همراه درباره مسائل کردستان گفتگو کرد (مؤسسه تنظیم، 1/44 و 83 ـ 84) و با هیئت حُسن نیتِ دولت موقت نیز همراهی نشان داد. دولت موقت در شهریور 1358، سیدمحمود طالقانی و هاشم صباغیان را مأمور کرد تا نظر امامخمینی را درباره مذاکره با گروههای مخالف در کردستان، جویا شوند که ایشان ضمن اشاره به سوء نیت گروههای مخالف، برای مسدودنشدن تلاشهای دولت با ادامه مذاکرات موافقت کرد. این مذاکرات پس از استعفای دولت موقت نیز زیر نظر شورای انقلاب ادامه پیدا کرد (محمدپور، 63). ایشان پس از شنیدن گزارش دور اول مذاکرات هیئت حسن نیت، در پیامی در آبان 1358 با تأکید بر برادری همه اقشار مردم مسلمان ایران و معیار تقوا و تعهد در ارزشگذاریها، بر حق اداره امور داخلی کردستان به دست مردم کُرد تأکید کرد (11/55 ـ 57). حمایت ایشان از گفتگوهای دوجانبه، خرسندیِ مردم را فراهم آورد؛ ولی این گفتگوها به دلیل زیادهخواهی احزاب مخالف دوام نیاورد (محمدپور، 65).
| |
| 3. گسترش خدمت به مردم: خدمت به مردم و رفع مشکلات منطقه از راهکارهای مهم امامخمینی برای پایانیافتن این غائله بود. ایشان در 30 بهمن 1357، حسین نوری از مدرسان و علمای قم را برای شناخت دقیق مشکلات مردم کردستان به غرب کشور فرستاد و در نامهای به احمد مفتیزاده، ضمن تشکر از زحمات وی در بهثمررسیدن انقلاب، از وی خواست مشکلات خود را با نوری در میان بگذارد (6/196 ـ 197). در 24/5/1358 عبدالرحیم ربانی شیرازی از علمای مبارز با صلاحدید امامخمینی به کردستان و آذربایجان سفر کرد و پس از بازگشت پیشنهادهای سازندهای را برای آرامش کردستان به ایشان ارائه کرد (حریم امام، 23). نیز در 6 شهریور 1358 حسین کرمانی از روحانیان آشنا با منطقه کردستان را به آن ناحیه فرستاد و به وی سفارش کرد تا با همکاری و مشورت با علما و روحانیان منطقه و نیروهای نظامی و سپاه در رفع کمبودهاى منطقه تلاش کند و برای بازگرداندن آرامش به منطقه بکوشد (9/355). همچنین در 10 شهریور 1358 عبدالمجید معادیخواه را به همراه نماینده وزارت کشور و نماینده جهادسازندگی برای رسیدگی به وضع عمرانی به کردستان فرستاد (9/374). جهاد سازندگی مأمور شد تا به وضع عمرانی منطقه رسیدگی کند (9/374). امامخمینی در 13 شهریور 1358 برای اجرای طرحهای رفاهی و عمرانی کردستان، بر تخصیص درآمد یک روز فروش نفت معادل 450 میلیون تومان تأکید کرد (9/418) و در ادامه در پاسخ انتظار بیشتر و سریعتر مردم برای آبادانی منطقه، عمران و امنیت را به هم وابسته دانست و شرح داد که در شرایط ناامنی نمیتوان آنچنانکه باید خدمت کرد و جاده و بیمارستان ساخت (10/298 ـ 299).
| |
| از سوی دیگر، سیدموسی موسوی پس از پایان کار مجلس خبرگان قانون اساسی (آبان 1358) به نمایندگی امامخمینی در غرب کشور منصوب شد و در استانهای کرمانشاه و کردستان به فعالیت مشغول گردید (خلیلی، منصور، 1/428). وی برای هماهنگی روحانیان منطقه مرکز بزرگ اسلامی به مرکزیت سنندج را ایجاد کرد و این مرکز خدمات شایان توجهی را در رسیدگی به روحانیان و الفت میان شیعیان و اهل سنت منطقه انجام داد (موسوی، 12). امامخمینی در 2/6/1361 مأموریت موسوی را برای رسیدگی به کارهای مذهبی و اجتماعی گذشته تمدید و به وی سفارش کرد کارها را با قاطعیت و تلاش بیشترى پی گیرد و ارگانهای دولتی و مردمی نیز با وی همکاری کنند (16/438). موسوی تا پایان زندگی امامخمینی در کردستان به خدمت مشغول بود.
| |
| 4. حضور مردم در صحنه: تأکید امامخمینی بر آن بود که مسائل کردستان باید با کمک مردم حل شود. در دوم شهریور 1358، امامخمینی ضمن خادمخواندن خود برای مردم کردستان، از آنان خواست، افراد خائن از حزب دموکرات و دیگران را بازداشت و تحویل مراجع قضایی دهند (9/346) و در ششم شهریور به مردم متدین کردستان یادآور شد، برابر اعتقاد مذاهب اهل سنت اطاعت از اولوالامر و دولت از واجبات است و کسانی که از دستورهای دولت اسلامی سرپیچی میکنند، به قرآن و اسلام باور ندارند و بر علمای اهل تسنن لازم دانست در صورت اطلاع از مخفیگاههای اشرار، آنان را به مراجع صاحب صلاحیت معرفی و با آنان معامله مرتد از اسلام کنند (9/351). ایشان با اشاره به پنهانشدن جنایتکاران و مفسدان در میان توده مردم از مردم کردستان خواست خود در صدد تصفیه و معرفی اشرار برآیند (10/297).
| |
| 5. مدارا توأم با قاطعیت: در پی حمله گروههای ضد انقلاب ازجمله کومله و چریکهای فدایی خلق در اسفند 1357 به مراکز نظامی سنندج (فوزی، 1/475؛ نخعی و یکتا، 1/194)، امامخمینی در پیامی به مردم کردستان، با انتقاد شدید از شرارت گروههای ضد انقلاب، وظیفه نیروهاى مسلح را دفاع از منافع و مصالح ملت برشمرد و به نظامیان اجازه داد هر گونه حمله به خود و ناموس مردم را دفع کنند (6/384). ایشان در اول مرداد 1358 در پیامی ضمن حمایت از سپاه و ارتش و دیگر قوا و برحذرداشتن مطبوعات داخلی از تضعیف قوای امنیتی، همه مردم ایران را برادر و برابر خواند و به اعضای سازمانها و گروههای نظامی مناطق کردنشین وعده داد در صورت تسلیمشدن و تحویل اسلحه و مهمات در امان خواهند بود و به تحویلدهندگانِ سران اشرار وعده پاداش داد (9/317) و به مسئولان اعلام کرد از طریق استاندار سنندج با آنان مذاکره کنند و در صورت حلنشدن مسئله، سران آنان را بازداشت کنند (رضوی، مسعود، 288).
| |
|
| |
| در پی هجوم حزب دموکرات در 27 مرداد 1358 برای تصرف پاوه و شهرهای کردستان، امامخمینی از جایگاه خود به عنوان فرمانده کل قوا به مسئولان نظامی دستور صریح داد اشرار و مهاجمان را بازداشت و به محاکم صالحه تسلیم کنند و مانع فرار آنان به خارج از کشور شوند (9/286). ایشان حزب دمکرات را گروهی خرابکار، فاسد، مُفسِد، کشنده پاسدارانِ بیگناه و حزب شیطان خواند (9/296 ـ 297) و با محاصرهشدن نیروهای ارتش در سنندج به دست حزب دمکرات و گروگان گرفتهشدن زنان، در 28 مرداد به همه قواى انتظامى و پاسداران انقلاب دستور داد با نیروی کافی به طرف سنندج بروند و با شدت اشرار را سرکوب کنند. ایشان تأخیر در این مأموریت را تخلف از وظیفه و موجب مؤاخذه شمرد (9/306) و در پیامی ضمن وابستهشمردن این حزب به امریکا و صهیونیسم و بیان برادرکشیهای این گروه در آستانه روز قدس، آن را غیر قانونی و عضویت در آن را ممنوع اعلام کرد (9/311). در آغاز شهریور 1358 وقتی سیدابوالحسن بنیصدر رئیسجمهور و (جانشین)فرمانده کل قوا به ایشان اطلاع داد که گردانی از ارتش در کردستان گرفتار ضد انقلاب شده و تنها راه نجات آنان نیازمند شدت عمل است، ایشان بر لزوم نجات محاصرهشدگان بدون توجه به عواقب آن تأکید کرد (9/367).
| |
|
| |
| امامخمینی با توجه به شرارتهای گروههای مسلح، در 8 شهریور 1358 به مسئولان یادآور شد اسلام دین رحمت است و کسانی که سزاوار رحمت نباشند مشمول غضب میشوند و سران گروههای ضد انقلاب که در کردستان به فتنهگری برخاسته، با سوء استفاده از آزادی میخواهند به اسم دموکراسی و دموکرات منطقه را به مرام کمونیستی بکشانند، از یهود بنیقریظه بدترند و باید سرکوب شوند (9/370 ـ 372). ایشان در 12 شهریور در پیامی به علما و روحانیان کُرد، ضمن تکذیب شایعه بسیج عمومی ایشان علیه مردم کُرد که از سوی سران اشرار با جعل امضا به ایشان نسبت داده شده بود، به افشای ماهیت جنایتکارانه گروههای ضد انقلاب و دستنشانده پرداخت و شواهدی از نادرستی این شایعه دروغ را بازگو کرد و بر حقوق مردم کرد در کنار سایر قشرها و اقوام ایرانی تأکید ورزید و خاطرنشان کرد اگر هم بسیج عمومی داده شود در حمایت از مردم کرد و دفع شرارت اشرار و خیانتکاران خواهد بود (9/388 ـ 389). در 23 شهریور نیز در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی انتخاب قاسملو را برای نمایندگی خبرگان غیر قانونی خواند و یادآور شد اگر وی در این مجلس شرکت میکرد، ایشان قصد داشته او را به سبب خیانتهایش نگه دارد (9/532). با این حال، ایشان در اسفند 1359 در نامهای به سیدمحمد حسینی بهشتی رئیس دیوان عالی کشور با درخواست دادگاه انقلاب سنندج، درباره بخشیدن مجرمانی که در کردستان به گونهای با گروههای مسلحِ مخالف نظام همکاری کردهاند و از کرده خود پشیماناند موافقت کرد (21/667).
| |
|
| |
| از سوی دیگر، علما و مراجع تقلید از اقدامات امامخمینی در برقراری امنیت مردم کُرد و حفظ تمامیت ارضی کشور حمایت کردند (اسفندیاری، 280)؛ چنانکه سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدحسن طباطبایی قمی و سیدعبدالله شیرازی از اقدامات امامخمینی در امنیت کردستان حمایت کردند و ایشان نیز از آنان قدردانی کرد (9/318، 320 و 323) و سیدمحمود طالقانی در خطبههای نماز عید فطر جنایتهای دموکراتها و کمونیستها در کردستان را بهشدت محکوم کرد (اسفندیاری، 280؛ جمهوری اسلامی، 3/6/1358، 10).
| |
|
| |
| ==مهار غائله کردستان==
| |
| نخستین هجوم دموکراتها در بهار 1358 به سنندج و حومه با فداکاری نیروهای مسلح مهار شد. در پی فرمان امامخمینی در دفع غائله گروههای ضد انقلاب در هجوم به سنندج در بهار 1358 به دستور قرنی و با فداکاری خلبان احمد کشوری گروهی از مردم و پاسداران و سربازان از کرمانشاه به داخل پادگان سنندج فرستاده شدند که بر قدرت مدافعان افزوده شد (نخعی و یکتا، 1/387 ـ 388). هجوم ضد انقلاب در مرداد 1358 به نیروهای مدافع نظام اسلامی و فرمان امامخمینی به مقابله با آنان، سبب شد که اصناف گوناگون مردم در داخل کشور و بسیاری از مسلمانان خارج از کشور برای برقراری امنیت کردستان اعلام آمادگی کنند؛ ولی ایشان از اهالی کرمانشاه که برای مبارزه با اشرار دستهجمعی راهی سنندج بودند، خواست امور را به قوای انتظامی و سپاه بسپارند (9/307) و بسیج عمومی را لازم ندانست و سرکوبی اشرار را به قوای مسلح واگذار کرد (9/329). واحدهایی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی و ژاندارمری پس از پاکسازی پاوه با عبور از گردنه شمشی عازم مریوان شدند و از مریوان به بانه رفتند و در 15 شهریور شهر مرزی سردشت را از دست گروهها آزاد ساختند؛ چنانکه یگانهایی از محور کرمانشاه ـ کامیاران سه هزار سلاح را از مسیر جمعآوری کردند و در دوم شهریور وارد سنندج شده، پس از آن، دیواندره و تکاب و بوکان را پاکسازی کردند (صادقی، 33؛ محمدپور، 67). پس از آزادسازی پاوه عزالدین حسینی و قاسملو به عراق گریختند (محمدپور، 59). محمد بروجردی از سپاه پاسداران و سرهنگ علی صیاد شیرازی از ارتش در مقابله با تجزیهطلبان کردستان نقش ممتازی در سطح فرماندهی ایفا کردند (استکی؛ رضایی، 65 ـ 66) و بروجردی بعدها در کردستان به شهادت رسید (شیرازی، 7). نیروهای هوانیروز نیز بهویژه علیاکبر شیرودی در رفع و دفع غائله کردستان و مقابله با اشرار و آزادسازی پاوه نقش چشمگیری داشتند (ایران، 18).
| |
|
| |
| مردم کردستان که از آغاز انقلاب از جمهوری اسلامی حمایت و با تحصن در مسجد جامع سنندج نارضایتی خود را از حضور ضد انقلاب ابراز کردند (کیهان، 28/1/1358، 7)، با گسترش فعالیتهای نیروهای انقلابی بیش از پیش به صحنه آمدند. فرستادگان امامخمینی به کردستان و جهاد سازندگی و سپاه پاسداران با پیروی از رهنمودهای ایشان مبنی بر حل مسئله کردستان از طریق مردم (روحی، 146)، روحانیان، بسیجیان و سپاهیان با استفاده از ابزارهای فرهنگی ماهیت و جنایتهای گروههای ضد انقلاب ازجمله دموکرات و کومله را به مردم نشان دادند (جمهوری اسلامی، 18/6/1358، 1؛ رضوی، سیدعباس، 252). وجود نیروهای انقلاب، حضور فضلای جوان حوزه، معلمان و دانشجویان روشنفکر و متعهد در مدارس و آموزشگاهها و مجالس پرسش و پاسخ و گفتگوهای رودرو با جوانان، بر جداشدن مردم از اشرار بسیار مؤثر بودند. جهاد سازندگی همه تواناییهای خود را برای رسیدگی به رفاه و آسایش مردم در کردستان و آذربایجان غربی به کار گرفت و با وجود ناامنی و تهدید دایمیِ عوامل دموکرات و کومله، به مردم محروم خدمات بسیار رساند و در این راه، شمار زیادی از اعضای جهاد سازندگی به شهادت رسیدند (رضوی، سیدعباس، 253 ـ 254) (← مقاله جهاد سازندگی). رفتار خوب و رعایت اخلاق اسلامی و قوانین دینی در میان مدافعان انقلاب، مهمترین عامل نفوذ و موفقیت آنان در کردستان بود (روحی، 149؛ بهرامی، 12؛ حیدری، 100). ارتش و سپاه شهرها و روستاهایی را که دموکراتها در آن پناه میگرفتند، هدف قرار نمیدادند. در رویارویی مدافعان انقلاب با اشرار کردستان، سعی شد به بیگناهان آسیبی نرسد (نداف، بازخوانی حوادث). بازداشتشدگان از کومله و دموکرات، در زندان از همان غذایی استفاده میکردند که محافظان آنان استفاده میکردند و در زندان کتاب، روزنامه، مجله در اختیار داشتند و از امکانات بهداشتی و رفاهی برخوردار بودند. با وجود خشونت و جنایتهای فراوان دموکراتها در برابر سربازان ارتش و پاسداران انقلاب اسلامی، با دموکراتهای بازداشتشده زخمی با مهربانی برخورد میشد و پس از مداوا و به دستآوردن تندرستی محاکمه میشدند. نیروهای مؤمن در زندان با استدلال و برهان آنان را به اشتباهات خود آگاه میکردند (رضوی، سیدعباس، 253).
| |
|
| |
| رفتار مناسب نیروهای مسلح با توده مردم کردستان بر همدلی و اقبال آنان به جمهوری اسلامی افزود و هزاران نفر از هواداران احزاب مخالف و ضد انقلاب اماننامه دریافت کردند (نداف، بازخوانی حوادث)، بلکه پس از آزادی هر منطقه تقاضا میکردند که در کنار رزمندگان با اشرار نبرد کنند (رضوی، سیدعباس، 229 و 232). بیشتر روحانیان کردستان نیز با نظام جمهوری اسلامی همکاری کردند و گروهی از آنان به دست ضد انقلاب به شهادت رسیدند (هاشمی رفسنجانی، پس از بحران، 244) که ازجمله آنان کریم شهریکندی امامجمعه مهاباد بود (رضوی، سیدعباس، 255). رفتارهای کریمانه با مردمان شافعیمذهب کرد و احترام به مذهب و فرهنگ بومی آنان موجب شد شهروندان در کردستان و آذربایجان غربی و کرمانشاه به کمک انقلاب برخیزند و با تشکیل سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد همراه پاسداران انقلاب با اشرار مبارزه کنند (همان، 254 ـ 255؛ رضایی، 66) (← مقاله سازمان پیشمرگان مسلمان کرد). ژاندارمری نیز عدهای از عشایر کُرد را به عنوان جوانمرد در کنار خود داشت (چمران، 144 ـ 145) و چند هزار تن از رزمندگان بومی مناطق کردنشین در کنار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند (خامنهای، 8؛ جمهوری اسلامی، 29/2/1394، 3).
| |
|
| |
| ==دوران جنگ تحمیلی==
| |
| پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، مشکل کردستان به تناوبِ ضعف و قوتِ ارتش عراق کم و زیاد میشد. حزب دموکرات و کومله که از گذشته با حزب بعث عراق در ارتباط بودند با آغاز تجاوز عراق به ایران در 31 شهریور 1359، وابستگی خود را آشکار کردند (محمدپور، 60) و در طول جنگ عامل دشمن بودند و فعالیت میکردند و پس از هر عملیات ایذایی به عراق باز میگشتند (بهجت، 97 ـ 136). برخی از گروهها مانند رزگاری در زمینه انتقال اخبار و اطلاعات جبهه و گرفتن اسیر و اقدامات ایذائی با دستگاه اطلاعاتی عراق همکاری میکردند (صادقی، 24)؛ اما قوای مسلح بهویژه سپاه پاسداران با قدرت وارد عمل شد و شهرها و محورهای مواصلاتی را از تصرف ضد انقلاب بیرون آورد (همدانی، 53 ـ 60) و با اقداماتی مانند تشکیل قرارگاه حمزه سیدالشهدا از سال 1361 تا 1364 امنیت نسبی را در کردستان برقرار کرد (محمدپور، 60؛ هاشمی رفسنجانی، آرامش و چالش، 56، 98 ـ 99، 102 و 129). رزمندگان اسلام با عملیات منظم دسترسی ضد انقلاب به خاک عراق را قطع کردند (کاظمی، 70 ـ 71) و در سال 1362 با انجام عملیات والفجر 2 و 4 بخشهای وسیع دیگری از کردستان (واحد مطالعات، 24)، ازجمله بوکان و محور پیرانشهر ـ سنندج را آزاد کردند (کاظمی، 70 ـ 71). در سالهای 1363 ـ 1366 با وجود شدتگرفتن فعالیت تروریستی گروهها در کردستان (واحد مطالعات، 24)، پاکسازی و بازسازی ادامه پیدا کرد و اشرار بازداشت شدند یا از کشور فرار کردند (همان، 24 ـ 25).
| |
|
| |
| غائله کردستان با وجود تحمیل هزینههای سنگین انسانی و مادی بر نظام جمهوری اسلامی ایران و مناطق کردنشین، در اهداف خود ناکام ماند. چهره واقعی گروههای ضد انقلاب بهویژه همدستی آنان با رژیم عراق در جنگ تحمیلی افشا شد. از سوی دیگر، خدمات نهادهای انقلابی ازجمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جهاد سازندگی به مردم بر شکست این غائله پردامنه بسیار مؤثر بود (محمدپور، 71 ـ 72).
| |
| ==پانویس==
| |
| {{پانویس|۲}}
| |
| ==منابع==
| |
| {{منابع}}
| |
| * آبنوس، اسفندیار، نگاهی به فرهنگ و آیین های مردم کردستان، روزنامه اعتماد، 26/7/1386ش.
| |
| * ارفع، حسن، کردها و یک بررسی تاریخی و سیاسی، نیویورک، 1966م.
| |
| * استکی، جواد، مصاحبه، خبرگزاری فارس، پایگاه اطلاعرسانی، 31/2/1389ش.
| |
| * اسفندیاری، محمد، پیک آفتاب، قم، صحیفه خرد، چاپ اول، 1383ش.
| |
| * اسماعیلی، خیرالله، دولت موقت، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1380ش.
| |
| * الیاسی، محمدحسین، عملیات روانی ضد شورشگری سپاه در بحران کردستان، مجله عملیات روانی، شماره 12، 1385ش.
| |
| * امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، 1389ش.
| |
| * ایران، روزنامه، 19/1/1394ش.
| |
| * بریر، کلر و پیر بلانشه، ایران، انقلاب به نام خدا، ترجمه قاسم صنعوی، تهران، سحاب کتاب، چاپ اول، 1358ش.
| |
| * بهجت، علی، انقلاب اسلامی، کردستان و مواضع، گروهها و سازمانها، بینا، بیتا.
| |
| * بهرامی، قدرتالله، نقش سپاه در مبارزه با ضد انقلاب، روزنامه کیهان، 6/2/1388ش.
| |
| * جمهوری اسلامی، روزنامه، 30/4/1358.
| |
| * 2/5/1358.
| |
| * 17/5/1358.
| |
| * 29/5/1358.
| |
| * 3/6/1358.
| |
| * 8/6/1358.
| |
| * 18/6/1358.
| |
| * 25/6/1358.
| |
| * 19/7/1358.
| |
| * 22/7/1358.
| |
| * 19/10/1358.
| |
| * 3/10/1358.
| |
| * 12/12/1358 و 29/2/1394ش.
| |
| * چمران، مصطفی، کردستان، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، 1380ش.
| |
| * حبیبی، حمید، گروگانگیری و آغاز جنگ ایران و عراق، تهران، معارف، چاپ اول، 1382ش.
| |
| * حریم امام، مجله، آیه استقامت.
| |
| * نگاهی به زندگانی آیتالله عبدالرحیم شیرازی، شماره 159، 14/12/1393ش.
| |
| * حسنی، غلامرضا، خاطرات حجتالاسلام غلامرضا حسنی، تدوین عبدالرحیم اباذری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1384ش.
| |
| * حیدری، سبزعلی، خاطرات و خطرات هشت سال دفاع مقدس، قم، صحیفه خرد، چاپ اول، 1384ش.
| |
| * خامنهای، سیدعلی، روزنامه دنیای اقتصاد، 23/2/1388ش.
| |
| * خلیلی، اکبر، گامبهگام با انقلاب، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1377ش.
| |
| * خلیلی، منصور، موسوی قهدریجانی، سیدموسی (حجتالاسلام)، چاپشده در فرهنگنامه رجال روحانی عصر امامخمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1389ش.
| |
| * خوشحالی، بهزاد، قاضی محمد و جمهوری در آئینه اسناد، همدان، فردوس، چاپ اول 1380ش.
| |
| * دریاباری، سیدمحمدحسین، احزاب، گروههای سیاسی کردستان قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مجله یاد، شماره 53 ـ 54 و 55 ـ 56، 1378ش.
| |
| * دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، کردستان، امپریالیزم و گروههای وابسته، تهران، سپاه پاسداران، چاپ سوم، 1359ش.
| |
| * دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1373ش.
| |
| * رضایی، محسن، آشنای غریب، ناگفتههای دکتر محسن رضایی، تهران، جبهه نسل سوم انقلاب اسلامی ایران، چاپ اول، 1384ش.
| |
| * رضوی، سیدعباس، مدارا با شهروندان در اندیشه و سیرت امامخمینی، مجله حوزه، شماره، 171، 1393ش.
| |
| * رضوی، مسعود، هاشمی و انقلاب، تهران، همشهری، چاپ اول، 1376ش.
| |
| * روحی، نبیالله، مردمی کردن امنیت در مدیریت بحران، بررسی مورد کردستان، مجله سیاست دفاعی، شماره 52 ـ 53، 1384ش.
| |
| * روزیطلب، محمدحسن، صخره سخت، تهران، مرکز اسنادانقلاب اسلامی، چاپ اول، 1392ش.
| |
| * شیرازی، فاطمه، انقلابی آرام و شجاع، مجله شاهد یاران، شماره 67، 1390ش.
| |
| * صادقی، رضا، کردستان در جنگِ ضد شورشگری و دفاع مقدس، تهران، مرکز اسناد دفاع مقدس، چاپ اول، 1390ش.
| |
| * طبری، احسان، کژراهه، خاطراتی از تاریخ حزب توده، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، 1366ش.
| |
| * فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، تهران، عروج، چاپ اول، 1384ش.
| |
| * کاتم، ریچارد، ناسیونالیسم در ایران، ترجمه احمد تدین، تهران، کویر، چاپ دوم، 1378ش.
| |
| * کاظمی، احمد، نقش سپاه در برقراری امنیت منطقه شمال غرب کشور، چاپشده در مجموعه مقالات نقش سپاه در دفاع و امنیت ملی کشور، به اهتمام میرعلی محمدنژاد، تهران، نیروی زمینی سپاه، چاپ اول، 1375ش.
| |
| * کریمی، عرفان، روزنامه رسالت، 17/6/1388ش.
| |
| * کوچرا، کریس، جنبش ملی کرد، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، نگاه، چاپ اول، 1373ش.
| |
| * کینان، درک، کردها و کردستان، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، نگاه، چاپ اول، 1372ش.
| |
| * کیهان، روزنامه، 8/12/1357.
| |
| * 11/1/1358.
| |
| * 16/1/1358.
| |
| * 17/7/1358.
| |
| * 28/1/1358.
| |
| * 28/5/1358 و 27/2/1388ش.
| |
| * محمدپور، محمد، بررسی بحران کردستان در آستانه جنگ تحمیلی، پژوهشنامه دفاع مقدس، شماره 9، 1393ش.
| |
| * مصاحب، غلامحسین، دایرةالمعارف فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، 1383ش.
| |
| * مقصودی، مجتبی، تحولات قومی در ایران، علل و زمینهها، تهران، مؤسسه مطالعات ملی، چاپ اول، 1380ش.
| |
| * مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، محضر نور، فهرست دیدارهای امامخمینی، تهران، چاپ دوم، 1374ش.
| |
| * مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، تهران، چاپ اول، 1386ش.
| |
| * موسوی قهدریجانی، سیدموسی، مصاحبه با آیتالله سیدموسی موسوی، مجله گویه، تدوین سیدمحمدحسین دریاباری، شمارههای 191، 192و193، سال 1387ش.
| |
| * نخعی، هادی و حسین یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، پیدایش نظام جدید، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1375ش.
| |
| * نداف، مجید، تاریخ بیستساله پاسداری از انقلاب اسلامی در غرب کشور، تهران، دانشگاه جامع امامحسین(ع)، چاپ اول، 1389ش.
| |
| * نداف، مجید، مصاحبه، بازخوانی حوادث کردستان و مواضع امامخمینی، چمران و بازرگان، پرتال امامخمینی، 1/12/1394ش.
| |
| * واحد مطالعات و تحقیقات سازمان تبلیغات اسلامی، نگاهی کوتاه بر اهم رویداهای انقلاب، تهران، چاپ اول، 1370ش.
| |
| * هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال 1360، عبور از بحران، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپششم، 1378ش.
| |
| * هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال 1361، پس از بحران، به اهتمام فاطمه هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، 1380ش.
| |
| * هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال 1362، آرامش و چالش، به کوشش مهدی هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، 1381ش.
| |
| * هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سالهای 1357 ـ 1358، انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، 1383ش.
| |
| * همدانی، حسین، مهتاب خین، نگارش حسین بهزاد، تهران، فاتحان، چاپ اول، 1389ش.
| |
| * یوسفی اشکوری، حسن، سیری در زندگی، آثار و افکار مهندس مهدی بازرگان، در تکاپوی آزادی، تهران، قلم، چاپ اول، 1379ش.
| |
| {{پایان}}
| |
| ابراهیم صالحی حاجیآبادی ـ سیدعباس رضوی
| |