استادان امام‌خمینی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
امام‌خمینی در ده‌سالگی تحصیلات حوزوی خود را آغاز کرده<ref>قلی‌زاده علیار، مردی شبیه خود، ۲۵.</ref> و دوره مقدمات را که آغاز دوره طلبگی شمرده می‌شود و معمولاً ادبیات عرب، [[منطق]] و اصول عقاید به [[طلاب|طلبه]] درس داده می‌شود، در خمین و [[اراک]] و بخشی از آن را در [[قم]] فرا گرفته است. استادان او در این مقطع عبارت بودند از:
امام‌خمینی در ده‌سالگی تحصیلات حوزوی خود را آغاز کرده<ref>قلی‌زاده علیار، مردی شبیه خود، ۲۵.</ref> و دوره مقدمات را که آغاز دوره طلبگی شمرده می‌شود و معمولاً ادبیات عرب، [[منطق]] و اصول عقاید به [[طلاب|طلبه]] درس داده می‌شود، در خمین و [[اراک]] و بخشی از آن را در [[قم]] فرا گرفته است. استادان او در این مقطع عبارت بودند از:


* [[میرزامحمدمهدی نجفی]]: نجفی، فرزند میرزااحمد، دایی امام‌خمینی از استادان دوره مقدمات ایشان بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۲۶.</ref> وی در مسجد جامع خمین [[امام جماعت]] بود و مردم را ارشاد می‌کرد.<ref>سمیعی، دانشنامه، ۱/۳۴۴.</ref> نجفی دستی در سیاست داشت و به رخدادهای سیاسی و اجتماعی واکنش نشان می‌داد.<ref>مرادی‌نیا، سطر اول، ۱۹۲-۱۹۳.</ref> وی گرچه با [[جنبش مشروطه]] همراه نبود، <ref>سمیعی، دانشنامه، ۱/۳۴۵.</ref> اما با خان‌ها و اربابانِ ستمگر منطقه مبارزه می‌کرد و در مبارزات علما علیه کارهای دین‌ستیزانه [[رضاشاه پهلوی]] نیز شرکت داشت.<ref>نجفی، ‌اندیشه سیاسی، ۲۴۱.</ref> با وجود مخالفت رضاشاه با [[لباس روحانیت]] و مراسم عزاداری [[امام حسین(ع)|سیدالشهدا(ع)]] وی هرگز لباس روحانیت را از تن درنیاورد و در منزلش [[عزاداری امام‌حسین(ع)]] برپا می‌کرد<ref>مسعودی خمینی، خاطرات، ۱۱۵-۱۱۶.</ref> و در سال ۱۳۱۵ درگذشت و در قم به خاک سپرده شد.<ref>مرادی‌نیا، سطر اول، ۶۹.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امام‌خمینی}}
* [[میرزامحمدمهدی نجفی]]: نجفی، فرزند میرزااحمد، دایی امام‌خمینی از استادان دوره مقدمات ایشان بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۲۶.</ref> وی در مسجد جامع خمین [[امام جماعت]] بود و مردم را ارشاد می‌کرد.<ref>سمیعی، دانشنامه، ۱/۳۴۴.</ref> نجفی دستی در سیاست داشت و به رخدادهای سیاسی و اجتماعی واکنش نشان می‌داد.<ref>مرادی‌نیا، سطر اول، ۱۹۲-۱۹۳.</ref> وی گرچه با [[نهضت مشروطه|جنبش مشروطه]] همراه نبود، <ref>سمیعی، دانشنامه، ۱/۳۴۵.</ref> اما با خان‌ها و اربابانِ ستمگر منطقه مبارزه می‌کرد و در مبارزات علما علیه کارهای دین‌ستیزانه [[رضاشاه پهلوی]] نیز شرکت داشت.<ref>نجفی، ‌اندیشه سیاسی، ۲۴۱.</ref> با وجود مخالفت رضاشاه با لباس روحانیت و مراسم عزاداری [[امام حسین(ع)|سیدالشهدا(ع)]] وی هرگز لباس روحانیت را از تن درنیاورد و در منزلش [[عزاداری امام‌حسین(ع)]] برپا می‌کرد<ref>مسعودی خمینی، خاطرات، ۱۱۵-۱۱۶.</ref> و در سال ۱۳۱۵ درگذشت و در قم به خاک سپرده شد.<ref>مرادی‌نیا، سطر اول، ۶۹.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امام‌خمینی}}


* [[سیدمرتضی پسندیده]]: پسندیده برادر بزرگ امام‌خمینی نیز از استادان دوره مقدماتی ایشان بود.<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۳۳؛ رجبی، زندگی‌نامه سیاسی امام‌خمینی، ۴.</ref> امام‌خمینی چنان‌که خود نوشته است، در ادبیات بخشی از کتاب سیوطی و مطول و همچنین بخشی از منطق و در عقائد، [[شرح الباب الحادی عشر|کتاب شرح الباب الحادی عشر]] را نزد پسندیده خوانده است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۲۶.</ref>؛ چنان‌که نزد وی آموزش خط نیز می‌دید.<ref>پسندیده، خاطرات، ۲۱۷.</ref> پسندیده که در شکل‌گیری شخصیت امام‌خمینی مؤثر بود، عالمی شجاع و جسور بود و از آغاز جوانی با جریان‌های سیاسی مرتبط بود<ref>پسندیده، خاطرات، ۱۱۱.</ref> و در جریان [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی]] امام‌خمینی نیز از حامیان ایشان بود و نامه‌های خود را به ایشان با عبارت «روحی فداک» آغاز می‌کرد.<ref>انصاری، آیین برادری، ۳۴۷-۳۴۹.</ref> امام‌خمینی برای پسندیده احترام ویژه‌ای قائل بود<ref>رحیمیان، خاطرات، ۱/۱۳.</ref> و در نامه‌های خود نیز با احترام از ایشان یاد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۰؛ انصاری، آیین برادری، ۳۴۴.</ref> و درباره ایشان سفارش می‌کرد؛ چنان‌که پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بسیار به وی احترام می‌گذاشت و جلوتر از وی نیز حرکت نمی‌کرد.<ref>مرادی‌نیا، سطر اول، ۲۶۰؛ باقری بیدهندی، حضرت آیت‌الله، ۱۲۱.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سیدمرتضی پسندیده}}
* [[سیدمرتضی پسندیده]]: پسندیده برادر بزرگ امام‌خمینی نیز از استادان دوره مقدماتی ایشان بود.<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۳۳؛ رجبی، زندگی‌نامه سیاسی امام‌خمینی، ۴.</ref> امام‌خمینی چنان‌که خود نوشته است، در ادبیات بخشی از کتاب سیوطی و مطول و همچنین بخشی از منطق و در عقائد، [[شرح الباب الحادی عشر|کتاب شرح الباب الحادی عشر]] را نزد پسندیده خوانده است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۲۶.</ref>؛ چنان‌که نزد وی آموزش خط نیز می‌دید.<ref>پسندیده، خاطرات، ۲۱۷.</ref> پسندیده که در شکل‌گیری شخصیت امام‌خمینی مؤثر بود، عالمی شجاع و جسور بود و از آغاز جوانی با جریان‌های سیاسی مرتبط بود<ref>پسندیده، خاطرات، ۱۱۱.</ref> و در جریان [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی]] امام‌خمینی نیز از حامیان ایشان بود و نامه‌های خود را به ایشان با عبارت «روحی فداک» آغاز می‌کرد.<ref>انصاری، آیین برادری، ۳۴۷-۳۴۹.</ref> امام‌خمینی برای پسندیده احترام ویژه‌ای قائل بود<ref>رحیمیان، خاطرات، ۱/۱۳.</ref> و در نامه‌های خود نیز با احترام از ایشان یاد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۰؛ انصاری، آیین برادری، ۳۴۴.</ref> و درباره ایشان سفارش می‌کرد؛ چنان‌که پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بسیار به وی احترام می‌گذاشت و جلوتر از وی نیز حرکت نمی‌کرد.<ref>مرادی‌نیا، سطر اول، ۲۶۰؛ باقری بیدهندی، حضرت آیت‌الله، ۱۲۱.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سیدمرتضی پسندیده}}
خط ۳۴: خط ۳۴:
مرحله عالی درس فقه و اصول که به متن درسیِ خاصی محدود نمی‌شود و تحصیل مسئله‌محور است نه متن‌محور و استاد دیدگاه‌های خود را نیز مطرح می‌کند، درس خارج گفته می‌شود. امام‌خمینی در این مقطع نیز از چند تن از استادان بهره گرفته است:
مرحله عالی درس فقه و اصول که به متن درسیِ خاصی محدود نمی‌شود و تحصیل مسئله‌محور است نه متن‌محور و استاد دیدگاه‌های خود را نیز مطرح می‌کند، درس خارج گفته می‌شود. امام‌خمینی در این مقطع نیز از چند تن از استادان بهره گرفته است:


* [[‌عبدالکریم حائری یزدی]]: امام‌خمینی بخش عمده درس‌های خارج فقه و اصول را (از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵ق/ ۱۳۰۵ تا ۱۳۱۵ش) نزد ‌عبدالکریم حائری یزدی خوانده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۲۷.</ref> از نگاه علمی و معنوی و طول مدت تحصیل، وی از مهم‌ترین استادان امام‌خمینی بوده است<ref>استادی، پابه‌پای آفتاب، ۳/۲۱۸ و ۲۲۲.</ref> و ایشان در نوشته‌های خود از وی به «شیخنا العلامه» تعبیر می‌کند<ref>← امام‌خمین، مکاسب، ۲/۳۲۸؛ بدائع الدرر، ۱۳۱؛ التعادل و الترجیح، ۴۴.</ref>؛ چنان‌که در سروده‌های خود حائری را با تعابیری چون ابر بخشایشگر، دریای سخاوتمند، گنج نعمت، پشت و پناه مسلمانان، گنجینه دانش سلف، پناهگاه بزرگان علم و [[دین]] و ملجا طلاب علم، پشت و ملجا اسلامیان و پشتیبان کشتی [[اسلام]]، ابر فیض، پرچم‌دار عدالت و حجت کبرا پس از صاحب‌زمان، مایه عزت و کرامت و ابر رحمت برای قم یاد کرده است<ref>امام‌خمینی، دیوان امام، ۲۶۲، ۲۶۷ و ۲۷۷-۲۷۹.</ref>؛ ‌ نیز در سخنی، او را گوهرکم‌نظیر [[علم]] و [[تقوا]] و از نوادر روزگار برشمرده که با آن جایگاه علمی و اجتماعی، ساده می‌زیست، روی زمین می‌نشست و در خانه کار می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۹۷.</ref> امام‌خمینی اهمیت تاسیس [[حوزه علمیه قم]] به دست حائری را کمتر از تاسیس [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی ایران]] نمی‌شمرد و معتقد بود در صورت حضور حائری در زمان [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]]، او نیز از فرصت پیش‌آمده استفاده می‌کرد و به تاسیس نظام اسلامی دست می‌زد.<ref>دفتر سیاسی، امام و روحانیت، ۱۶۴-۱۶۵.</ref> ایشان در مباحث اصولی و فقهی دیدگاه‌های استاد را مطرح و به تجزیه و تحلیل و نقد آن می‌پرداخت.<ref>← امام‌خمینی، لمحات الاصول، ۷۱-۷۲؛ بدائع الدرر، ۷۸-۷۹.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|عبدالکریم حائری یزدی}}
* [[عبدالکریم حائری یزدی|‌عبدالکریم حائری یزدی]]: امام‌خمینی بخش عمده درس‌های خارج فقه و اصول را (از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵ق/ ۱۳۰۵ تا ۱۳۱۵ش) نزد ‌عبدالکریم حائری یزدی خوانده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۲۷.</ref> از نگاه علمی و معنوی و طول مدت تحصیل، وی از مهم‌ترین استادان امام‌خمینی بوده است<ref>استادی، پابه‌پای آفتاب، ۳/۲۱۸ و ۲۲۲.</ref> و ایشان در نوشته‌های خود از وی به «شیخنا العلامه» تعبیر می‌کند<ref>← امام‌خمین، مکاسب، ۲/۳۲۸؛ بدائع الدرر، ۱۳۱؛ التعادل و الترجیح، ۴۴.</ref>؛ چنان‌که در سروده‌های خود حائری را با تعابیری چون ابر بخشایشگر، دریای سخاوتمند، گنج نعمت، پشت و پناه مسلمانان، گنجینه دانش سلف، پناهگاه بزرگان علم و [[دین]] و ملجا طلاب علم، پشت و ملجا اسلامیان و پشتیبان کشتی [[اسلام]]، ابر فیض، پرچم‌دار عدالت و حجت کبرا پس از صاحب‌زمان، مایه عزت و کرامت و ابر رحمت برای قم یاد کرده است<ref>امام‌خمینی، دیوان امام، ۲۶۲، ۲۶۷ و ۲۷۷-۲۷۹.</ref>؛ ‌ نیز در سخنی، او را گوهرکم‌نظیر [[علم]] و [[تقوا]] و از نوادر روزگار برشمرده که با آن جایگاه علمی و اجتماعی، ساده می‌زیست، روی زمین می‌نشست و در خانه کار می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۹۷.</ref> امام‌خمینی اهمیت تاسیس [[حوزه علمیه قم]] به دست حائری را کمتر از تاسیس [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی ایران]] نمی‌شمرد و معتقد بود در صورت حضور حائری در زمان [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]]، او نیز از فرصت پیش‌آمده استفاده می‌کرد و به تاسیس نظام اسلامی دست می‌زد.<ref>دفتر سیاسی، امام و روحانیت، ۱۶۴-۱۶۵.</ref> ایشان در مباحث اصولی و فقهی دیدگاه‌های استاد را مطرح و به تجزیه و تحلیل و نقد آن می‌پرداخت.<ref>← امام‌خمینی، لمحات الاصول، ۷۱-۷۲؛ بدائع الدرر، ۷۸-۷۹.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|عبدالکریم حائری یزدی}}


* [[محمدرضا مسجدشاهی]]: مسجدشاهی از سال ۱۳۴۴ تا نیمه ۱۳۴۶ق در قم به تدریس مشغول بود.<ref>استادی، پابه‌پای آفتاب، ۳/۲۲۰.</ref> وی عالمی غیور و مبارز بود. او از [[آقانورالله اصفهانی]] در مقابله با اقدامات ضد دینی [[رضاشاه پهلوی]] حمایت کرد و برای حمایت از وی در سال ۱۳۰۶ش به همراه عده‌ای دیگر از علما به قم هجرت کرد.<ref>عفتی، اساتید و مشایخ امام‌خمینی، ۲۲۳؛ نجفی، ‌اندیشه سیاسی، ۲۴۰.</ref> امام‌خمینی از مسجدشاهی با عنوان علامه، متکلم، فقیه اصولی و ادیب متبحر یاد کرده است<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳.</ref> و خود را از افراد ثابت‌قدم درس وی شمرده که در تمام مدت حضور مسجدشاهی در قم از وی استفاده کرده است. ایشان وی را شخصیت بافضیلتی معرفی کرده که سرعت بیانش مانع از مفهوم‌شدن مطالب بلند و پرمغزش می‌شد.<ref>سبحانی، حوزه، ۱۱۶.</ref> ایشان در [[المکاسب المحرمه (کتاب)|کتاب مکاسب محرمه]]، دیدگاه‌های مسجدشاهی را به صورت مفصل مطرح و از او تجلیل کرده و نقدهایی نیز بر وی وارد کرده است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۰۰-۳۰۴.</ref>؛ نیز در بحث مجاز از بحث‌های الفاظ در [[اصول فقه|علم اصول فقه]]، مبنای این استاد خود را نقل و تقویت کرده است.<ref>استادی، اساتید و مشایخ، ۷؛ گرامی، خاطرات، ۱۸۱.</ref> نظر ایشان در بحث غنا متاثر از نظر مسجدشاهی است.<ref>گرامی، خاطرات، ۱۸۱.</ref> وی که از استادان فقه و اصول امام‌خمینی بوده است، دانش عروض و قافیه را نیز به ایشان آموخته است و امام‌خمینی رساله وی را در این فن استنساخ کرده<ref>سبحانی، حوزه، ۱۱۶.</ref> و بخشی از فلسفه غرب، <ref>سبحانی، پابه‌پای آفتاب، ۴/۱۹۳-۱۹۴؛ استادی، پابه‌پای آفتاب، ۳/۲۲۰؛ ضیایی، نهضت فلسفی امام‌خمینی، ۱۲.</ref> ازجمله کتاب نقد فلسفه داروین نوشته مسجدشاهی را نزد مولف خوانده است.<ref>خوانساری، حوزه، ۵۱.</ref>
* [[محمدرضا مسجدشاهی]]: مسجدشاهی از سال ۱۳۴۴ تا نیمه ۱۳۴۶ق در قم به تدریس مشغول بود.<ref>استادی، پابه‌پای آفتاب، ۳/۲۲۰.</ref> وی عالمی غیور و مبارز بود. او از [[آقانورالله اصفهانی]] در مقابله با اقدامات ضد دینی [[رضاشاه پهلوی]] حمایت کرد و برای حمایت از وی در سال ۱۳۰۶ش به همراه عده‌ای دیگر از علما به قم هجرت کرد.<ref>عفتی، اساتید و مشایخ امام‌خمینی، ۲۲۳؛ نجفی، ‌اندیشه سیاسی، ۲۴۰.</ref> امام‌خمینی از مسجدشاهی با عنوان علامه، متکلم، فقیه اصولی و ادیب متبحر یاد کرده است<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳.</ref> و خود را از افراد ثابت‌قدم درس وی شمرده که در تمام مدت حضور مسجدشاهی در قم از وی استفاده کرده است. ایشان وی را شخصیت بافضیلتی معرفی کرده که سرعت بیانش مانع از مفهوم‌شدن مطالب بلند و پرمغزش می‌شد.<ref>سبحانی، حوزه، ۱۱۶.</ref> ایشان در [[المکاسب المحرمه (کتاب)|کتاب مکاسب محرمه]]، دیدگاه‌های مسجدشاهی را به صورت مفصل مطرح و از او تجلیل کرده و نقدهایی نیز بر وی وارد کرده است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۰۰-۳۰۴.</ref>؛ نیز در بحث مجاز از بحث‌های الفاظ در [[اصول فقه|علم اصول فقه]]، مبنای این استاد خود را نقل و تقویت کرده است.<ref>استادی، اساتید و مشایخ، ۷؛ گرامی، خاطرات، ۱۸۱.</ref> نظر ایشان در بحث غنا متاثر از نظر مسجدشاهی است.<ref>گرامی، خاطرات، ۱۸۱.</ref> وی که از استادان فقه و اصول امام‌خمینی بوده است، دانش عروض و قافیه را نیز به ایشان آموخته است و امام‌خمینی رساله وی را در این فن استنساخ کرده<ref>سبحانی، حوزه، ۱۱۶.</ref> و بخشی از فلسفه غرب، <ref>سبحانی، پابه‌پای آفتاب، ۴/۱۹۳-۱۹۴؛ استادی، پابه‌پای آفتاب، ۳/۲۲۰؛ ضیایی، نهضت فلسفی امام‌خمینی، ۱۲.</ref> ازجمله کتاب نقد فلسفه داروین نوشته مسجدشاهی را نزد مولف خوانده است.<ref>خوانساری، حوزه، ۵۱.</ref>
خط ۴۴: خط ۴۴:
با وجود فضای ضد فلسفه در قم در عصر امام‌خمینی، <ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۸۹-۱۹۰.</ref> استادانی در حوزه مشغول تدریس [[فلسفه]] بودند و امام‌خمینی نیز نزد برخی از آنان تحصیل کرده است:
با وجود فضای ضد فلسفه در قم در عصر امام‌خمینی، <ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۸۹-۱۹۰.</ref> استادانی در حوزه مشغول تدریس [[فلسفه]] بودند و امام‌خمینی نیز نزد برخی از آنان تحصیل کرده است:


* [[علی‌اکبر حکمی یزدی]]: حکمی یزدی، در قم به تدریس حکمت، ریاضیات و هیئت مشغول بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۲۷؛ مؤسسه تنظیم، مقدمه تقریرات فلسفه امام‌خمینی، ۱/۱۰.</ref> ایشان بارها از جایگاه مهم حکمی یزدی و قدرنشناسی برخی از مقدسان سخن گفته و او را از فیلسوفان بزرگ و از علمای صادق و پرهیزکار شمرده<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۷۱ و ۱۹/۴۲۷؛ تفسیر حمد، ۱۸۷.</ref> و یادآور شده است بزرگانی مانند [[سیدمحمدتقی خوانساری]] و [[میرزا‌­محمدتقی اشراقی]] نزد ایشان درس خوانده‌اند.<ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۸۷.</ref> امام‌خمینی نیز ریاضیات، هیئت و حساب<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۲۷.</ref> و شرح چغمینی و هیئت قدیم<ref>سبحانی، حوزه، ۱۱۶.</ref> را از میرزاعلی‌اکبر حکمی یزدی آموخته است. امام‌خمینی در فلسفه خود را شاگرد [[سیدابوالحسن رفیعی قزوینی]] می‌داند<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۳۵.</ref>؛ ولی برخی گفته‌اند که ایشان بخشی از کتاب اسفار [[ملاصدرا]] را نزد حکمی یزدی خوانده<ref>خوانساری، پابه‌پای آفتاب، ۴/۷۲؛ ضیایی، نهضت فلسفی امام‌خمینی، ۱۱.</ref> و سپس به دلیل اختلاف نظر در شیوه تدریس، درس او را ترک کرده است.<ref>سبحانی، حوزه، ۱۱۵.</ref>
* [[علی‌اکبر حکمی یزدی]]: حکمی یزدی، در قم به تدریس حکمت، ریاضیات و هیئت مشغول بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۲۷؛ مؤسسه تنظیم، مقدمه تقریرات فلسفه امام‌خمینی، ۱/۱۰.</ref> ایشان بارها از جایگاه مهم حکمی یزدی و قدرنشناسی برخی از مقدسان سخن گفته و او را از فیلسوفان بزرگ و از علمای صادق و پرهیزکار شمرده<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۷۱ و ۱۹/۴۲۷؛ تفسیر حمد، ۱۸۷.</ref> و یادآور شده است بزرگانی مانند [[سیدمحمدتقی خوانساری]] و [[میرزا‌­محمدتقی اشراقی]] نزد ایشان درس خوانده‌اند.<ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۸۷.</ref> امام‌خمینی نیز ریاضیات، هیئت و حساب<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۲۷.</ref> و شرح چغمینی و هیئت قدیم<ref>سبحانی، حوزه، ۱۱۶.</ref> را از میرزاعلی‌اکبر حکمی یزدی آموخته است. امام‌خمینی در فلسفه خود را شاگرد سیدابوالحسن رفیعی قزوینی می‌داند<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۳۵.</ref>؛ ولی برخی گفته‌اند که ایشان بخشی از کتاب اسفار [[ملاصدرا]] را نزد حکمی یزدی خوانده<ref>خوانساری، پابه‌پای آفتاب، ۴/۷۲؛ ضیایی، نهضت فلسفی امام‌خمینی، ۱۱.</ref> و سپس به دلیل اختلاف نظر در شیوه تدریس، درس او را ترک کرده است.<ref>سبحانی، حوزه، ۱۱۵.</ref>


* سیدابوالحسن رفیعی قزوینی: رفیعی قزوینی پس از تاسیس [[حوزه علمیه قم]] برای تقویت و استفاده از درس حائری یزدی به قم رفت و ضمن استفاده از درس وی، به تدریس مشغول شد.<ref>رضانژاد، مقدمه مجموعه، ۲۱-۲۲؛ مطهری، نهضت مجموعه آثار، ۱۴/۵۴۰.</ref> امام‌خمینی از درس فلسفه وی استفاده کرده است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۲۷.</ref> و به مدت چهار سال شرح منظومه ملاهادی سبزواری<ref>مؤسسه تنظیم، مقدمه تقریرات فلسفه امام‌خمینی، ۱/۱۰؛ خمینی، پابه‌پای آفتاب، ۱/۵۹.</ref> و قسمتی از کتاب اسفار صدرالمتالهین را نزد وی خوانده است.<ref>مطهری، نهضت مجموعه آثار، ۱۴/۵۴۰.</ref> بنا به گزارشی دیگر، امام‌خمینی چند روزی بیشتر در درس اسفار ایشان شرکت نکرده است؛ زیرا منظومه را نزد ایشان به گونه‌ای خوانده که خود را از این درس بی‌نیاز می‌دیده است.<ref>مؤسسه تنظیم، مقدمه تقریرات فلسفه امام‌خمینی، ۱/۱۰.</ref> ایشان وجود رفیعی قزوینی را نیز برای حوزه و تحکیم بنیان‌های اعتقادی طلاب لازم می‌شمرد و بسیار تلاش کرد او را در حوزه نگه‌دارد و به [[سیدمصطفی خمینی]] و هم‌بحث‌ او [[سیدجلال‌الدین آشتیانی]] توصیه کرد مانع از هجرت رفیعی قزوینی از حوزه قم به قزوین شوند.<ref>عفتی، اساتید و مشایخ امام‌خمینی، ۲۱۵؛ بهجت، استادان امام، ۱۸۱.</ref> رفیعی قزوینی نیز احترام خاصی برای امام‌خمینی قائل بود و ایشان را عالمی بسیار فاضل، وارسته و مهذب و بانظم می‌دانست.<ref>ضیایی، نهضت فلسفی امام‌خمینی، ۱۷-۱۸.</ref> رفیعی قزوینی در زمان حیات حائری یزدی به [[قزوین]] بازگشت و طالبان حکمت برای استفاده از محضر وی به قزوین می‏‌رفتند. وی در سال‌های پایانی عمر خود، [[تهران]] را محل سکونت خود قرار داد<ref>مطهری، نهضت مجموعه آثار، ۱۴/۵۴۰.</ref> و در مسجد جمعه تهران [[امامت جماعت|امام جماعت]] بود. [[امام‌خمینی]] نیز در تابستانی که در تهران بود در نماز جماعت او شرکت می‌کرد. قزوینی به نمازگزاران مسجد خود سفارش کرد در صورت تاخیر او، برای اقامه نماز جماعت به امام‌خمینی اقتدا کنند.<ref>مطهری، نهضت مجموعه آثار، ۱۴/۵۴۰.</ref> وی از مبارزه امام‌خمینی علیه [[رژیم پهلوی]] حمایت می‌کرد<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴-۳/۱۲۶ و ۲۹۰-۲۹۱.</ref> و در وقت تبعید ایشان به [[ترکیه]] طی نامه‏‌ای خطاب به سفارت ترکیه از امام‌خمینی با عنوان «مهمان عالی‌قدر» یاد کرد که قدم به خاک ترکیه نهاده است و ایشان را یکی از مراجع بزرگ اسلام و نمونه کامل علم و فضیلت معرفی و بر ضرورت احترام ایشان تاکید کرد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۶-۵/۴۵-۴۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالحسن رفیعی قزوینی}}
* [[سید ابوالحسن رفیعی قزوینی|سیدابوالحسن رفیعی قزوینی]]: رفیعی قزوینی پس از تاسیس [[حوزه علمیه قم]] برای تقویت و استفاده از درس حائری یزدی به قم رفت و ضمن استفاده از درس وی، به تدریس مشغول شد.<ref>رضانژاد، مقدمه مجموعه، ۲۱-۲۲؛ مطهری، نهضت مجموعه آثار، ۱۴/۵۴۰.</ref> امام‌خمینی از درس فلسفه وی استفاده کرده است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۲۷.</ref> و به مدت چهار سال شرح منظومه ملاهادی سبزواری<ref>مؤسسه تنظیم، مقدمه تقریرات فلسفه امام‌خمینی، ۱/۱۰؛ خمینی، پابه‌پای آفتاب، ۱/۵۹.</ref> و قسمتی از کتاب اسفار صدرالمتالهین را نزد وی خوانده است.<ref>مطهری، نهضت مجموعه آثار، ۱۴/۵۴۰.</ref> بنا به گزارشی دیگر، امام‌خمینی چند روزی بیشتر در درس اسفار ایشان شرکت نکرده است؛ زیرا منظومه را نزد ایشان به گونه‌ای خوانده که خود را از این درس بی‌نیاز می‌دیده است.<ref>مؤسسه تنظیم، مقدمه تقریرات فلسفه امام‌خمینی، ۱/۱۰.</ref> ایشان وجود رفیعی قزوینی را نیز برای حوزه و تحکیم بنیان‌های اعتقادی طلاب لازم می‌شمرد و بسیار تلاش کرد او را در حوزه نگه‌دارد و به [[سیدمصطفی خمینی]] و هم‌بحث‌ او [[سیدجلال‌الدین آشتیانی]] توصیه کرد مانع از هجرت رفیعی قزوینی از حوزه قم به قزوین شوند.<ref>عفتی، اساتید و مشایخ امام‌خمینی، ۲۱۵؛ بهجت، استادان امام، ۱۸۱.</ref> رفیعی قزوینی نیز احترام خاصی برای امام‌خمینی قائل بود و ایشان را عالمی بسیار فاضل، وارسته و مهذب و بانظم می‌دانست.<ref>ضیایی، نهضت فلسفی امام‌خمینی، ۱۷-۱۸.</ref> رفیعی قزوینی در زمان حیات حائری یزدی به [[قزوین]] بازگشت و طالبان حکمت برای استفاده از محضر وی به قزوین می‏‌رفتند. وی در سال‌های پایانی عمر خود، [[تهران]] را محل سکونت خود قرار داد<ref>مطهری، نهضت مجموعه آثار، ۱۴/۵۴۰.</ref> و در مسجد جمعه تهران [[امامت جماعت|امام جماعت]] بود. [[امام‌خمینی]] نیز در تابستانی که در تهران بود در نماز جماعت او شرکت می‌کرد. قزوینی به نمازگزاران مسجد خود سفارش کرد در صورت تاخیر او، برای اقامه نماز جماعت به امام‌خمینی اقتدا کنند.<ref>مطهری، نهضت مجموعه آثار، ۱۴/۵۴۰.</ref> وی از مبارزه امام‌خمینی علیه [[رژیم پهلوی]] حمایت می‌کرد<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴-۳/۱۲۶ و ۲۹۰-۲۹۱.</ref> و در وقت تبعید ایشان به [[ترکیه]] طی نامه‏‌ای خطاب به سفارت ترکیه از امام‌خمینی با عنوان «مهمان عالی‌قدر» یاد کرد که قدم به خاک ترکیه نهاده است و ایشان را یکی از مراجع بزرگ اسلام و نمونه کامل علم و فضیلت معرفی و بر ضرورت احترام ایشان تاکید کرد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۶-۵/۴۵-۴۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالحسن رفیعی قزوینی}}


* [[محمدعلی حکیم ایمانی]]: امام‌خمینی در حدود بیست‌سالگی در یکی از سفرهای تابستانی به خوانسار از محمدعلی حکیم ایمانی، استاد فلسفه بهره برده است.<ref>ابن‌الرضا، ضیاء الابصار، ۲/۳۳۷-۳۳۸.</ref>
* [[محمدعلی حکیم ایمانی]]: امام‌خمینی در حدود بیست‌سالگی در یکی از سفرهای تابستانی به خوانسار از محمدعلی حکیم ایمانی، استاد فلسفه بهره برده است.<ref>ابن‌الرضا، ضیاء الابصار، ۲/۳۳۷-۳۳۸.</ref>
۲۰٬۸۷۶

ویرایش