confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۱۸۸
ویرایش
(اصلاح نویسههای عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام) |
|||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
از وجود برخی واژگان سیاسی در قرآن مانند امام، امت، خلیفه، مستکبر، مستضعف، مصلح و برخی مفاهیم سیاسی مثل خلافت الهی انسان، امامت و رهبری، کار شورایی، ظلمزدایی و حقوق انسان، روشن میشود سیاست و اندیشه سیاسی، بخشی از آموزههای دینی به شمار میرود و قابل جداشدن از ایمان نیست (عمید زنجانی، ۲۲۶ ـ ۲۵۰). در منابع روایی نیز هدف از بعثت پیامبر اسلام(ص) و وظیفه آن حضرت، تدبیر و سیاست امور مردم دانسته شده (کلینی، ۱/۲۶۶) و معصومان(ع) نیز سیاستمدار معرفی شدهاند (مجلسی، ۹۹/۱۲۷) و سیاست به هدایت (کلینی، ۱/۲۶۶)، تدبیر، مُلک و سرپرستی (آمدی، ۳۳۱) آمدهاست و امام معصوم(ع)، زمامدار دین، نظامبخش و عزتدهنده و دلسوز مسلمانان و نیز آبادکننده دنیای آنان معرفی شده که به جهت برخورداری از علم سیاست، شایسته زمامداری است و باید اطاعت شود (ابنشعبه، ۴۳۷). | از وجود برخی واژگان سیاسی در قرآن مانند امام، امت، خلیفه، مستکبر، مستضعف، مصلح و برخی مفاهیم سیاسی مثل خلافت الهی انسان، امامت و رهبری، کار شورایی، ظلمزدایی و حقوق انسان، روشن میشود سیاست و اندیشه سیاسی، بخشی از آموزههای دینی به شمار میرود و قابل جداشدن از ایمان نیست (عمید زنجانی، ۲۲۶ ـ ۲۵۰). در منابع روایی نیز هدف از بعثت پیامبر اسلام(ص) و وظیفه آن حضرت، تدبیر و سیاست امور مردم دانسته شده (کلینی، ۱/۲۶۶) و معصومان(ع) نیز سیاستمدار معرفی شدهاند (مجلسی، ۹۹/۱۲۷) و سیاست به هدایت (کلینی، ۱/۲۶۶)، تدبیر، مُلک و سرپرستی (آمدی، ۳۳۱) آمدهاست و امام معصوم(ع)، زمامدار دین، نظامبخش و عزتدهنده و دلسوز مسلمانان و نیز آبادکننده دنیای آنان معرفی شده که به جهت برخورداری از علم سیاست، شایسته زمامداری است و باید اطاعت شود (ابنشعبه، ۴۳۷). | ||
==نظریه جدایی دین از سیاست | ==نظریه جدایی دین از سیاست== | ||
ارتباط دین و سیاست همواره موضوع بحث اندیشمندان بودهاست. دیدگاه غالب در جهان مسیحیت که ریشه در فرهنگ یونان باستان دارد، نظریه جدایی دین از سیاست است (سبحانینیا، ۱/۱۲۹ ـ ۱۳۰). این دیدگاه، از دوره رنسانس در اروپا ترویج شد و بر افکار و عقاید دانشمندان غرب چیرگی یافت (خلیلی، ۲۰۷) و با سقوط حاکمیت کلیسا و محدودشدن وظیفه آن به امور معنوی و اخلاقی و در پی پیدایش مکتبهایی چون اومانیسم، سکولاریسم و لیبرالیسم در غرب، دخالتنکردن دین در اجتماع و سیاست، قوت گرفت. این نظریه پس از آشنایی روشنفکران جهان اسلام با مکتبهای یادشده و دامنزدن دنیای غرب به آن، در میان مسلمانان نیز راه یافت (سبحانینیا، ۱/۱۲۹ ـ ۱۳۰). در جهان اسلام، افرادی چون علی عبدالرازق و طه حسین، مدافع دیدگاه جدایی دین از سیاست بودند (سروش محلاتی، ۱۳۲ و ۱۳۵). عبدالرازق معتقد بود اسلام برای حکومت، برنامه و شکل خاصی ارائه نکرده و نیاز به قدرت، حکومت و مرجعیت سیاسی، برای تحققبخشیدن به آرمانهای اسلامی، ارتباطی به جوهر اسلام ندارد و در اسلام، دین و سیاست یک واحد به هم پیوسته نیستند (عنایت، ۱۱۵ ـ ۱۲۲ و ۱۴۰). در نگاه او حکومت و وحدت سیاسی، از اهداف دنیوی است که خداوند آن را به مردم واگذار کردهاست (عبدالرازق، ۲۵۹). طه حسین نیز یکی از مبانی تمدن امروزی را جدایی دین از سیاست شمردهاست (← سروش محلاتی، ۱۳۲). | ارتباط دین و سیاست همواره موضوع بحث اندیشمندان بودهاست. دیدگاه غالب در جهان مسیحیت که ریشه در فرهنگ یونان باستان دارد، نظریه جدایی دین از سیاست است (سبحانینیا، ۱/۱۲۹ ـ ۱۳۰). این دیدگاه، از دوره رنسانس در اروپا ترویج شد و بر افکار و عقاید دانشمندان غرب چیرگی یافت (خلیلی، ۲۰۷) و با سقوط حاکمیت کلیسا و محدودشدن وظیفه آن به امور معنوی و اخلاقی و در پی پیدایش مکتبهایی چون اومانیسم، سکولاریسم و لیبرالیسم در غرب، دخالتنکردن دین در اجتماع و سیاست، قوت گرفت. این نظریه پس از آشنایی روشنفکران جهان اسلام با مکتبهای یادشده و دامنزدن دنیای غرب به آن، در میان مسلمانان نیز راه یافت (سبحانینیا، ۱/۱۲۹ ـ ۱۳۰). در جهان اسلام، افرادی چون علی عبدالرازق و طه حسین، مدافع دیدگاه جدایی دین از سیاست بودند (سروش محلاتی، ۱۳۲ و ۱۳۵). عبدالرازق معتقد بود اسلام برای حکومت، برنامه و شکل خاصی ارائه نکرده و نیاز به قدرت، حکومت و مرجعیت سیاسی، برای تحققبخشیدن به آرمانهای اسلامی، ارتباطی به جوهر اسلام ندارد و در اسلام، دین و سیاست یک واحد به هم پیوسته نیستند (عنایت، ۱۱۵ ـ ۱۲۲ و ۱۴۰). در نگاه او حکومت و وحدت سیاسی، از اهداف دنیوی است که خداوند آن را به مردم واگذار کردهاست (عبدالرازق، ۲۵۹). طه حسین نیز یکی از مبانی تمدن امروزی را جدایی دین از سیاست شمردهاست (← سروش محلاتی، ۱۳۲). | ||