۲۱٬۳۳۵
ویرایش
(ابرابزار) |
(ابرابزار) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
|شهر درگذشت = تهران | |شهر درگذشت = تهران | ||
|کشور درگذشت = ایران | |کشور درگذشت = ایران | ||
|آرامگاه = [[حرم حضرت معصومه (س)]] | |آرامگاه = [[حرم حضرت معصومه(س)]] | ||
|نام همسر = عالیه روحانی | |نام همسر = عالیه روحانی | ||
|فرزندان = علی مطهری • محمد مطهری | |فرزندان = علی مطهری • محمد مطهری | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
|اساتید = [[سیدحسن بروجردی]] • [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] | |اساتید = [[سیدحسن بروجردی]] • [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] | ||
|شاگردان = | |شاگردان = | ||
|تالیفات = انسان و سرنوشت • سیری در نهج البلاغه • مقدمهای بر جهانبینی اسلامی • مسئله حجاب • جاذبه و دافعه امامعلی | |تالیفات = انسان و سرنوشت • سیری در نهج البلاغه • مقدمهای بر جهانبینی اسلامی • مسئله حجاب • جاذبه و دافعه امامعلی(ع) • علل گرایش به مادیگری • داستان راستان • شرح مبسوط منظومه • عدل الهی | ||
|وبگاه رسمی = | |وبگاه رسمی = | ||
|امضا = | |امضا = | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
== زندگینامه و تحصیلات == | == زندگینامه و تحصیلات == | ||
مرتضی مطهری دوازدهم جمادیالاولی ۱۳۳۸ق/ سیزدهم بهمن ۱۲۹۸ در فریمان از توابع [[خراسان]] به دنیا آمد.<ref>واثقیراد، مصلح بیدار، ۱/۲۶.</ref> جد او آخوند ملامحمدعلی، عالمی با تقوا و شجاع بود که در حدود ۱۳۰۰ق/ ۱۲۶۲ش از [[مشهد]] به فریمان [[مهاجرت]] کرد.<ref>مطهری، محمدتقی، مصاحبه، چاپشده در پارهای از خورشید، ۶۷.</ref> پدرش محمدحسین که هنگام دریافت شناسنامه در زمان [[رضاشاه]] به خاطر چهره نورانی به مطهری شهره شد،<ref>مطهری، محمد، پارهای از، ۱۳۸.</ref> از عالمان درسخوانده در [[حوزه نجف]] و از نظر [[زهد]] و [[تقوا]] ممتاز بود و پس از بازگشت به [[ایران]] در فریمان به خدمات دینی پرداخت. [[امامخمینی]] در سال ۱۳۲۷ به دعوت مرتضی مطهری، سهشبانهروز مهمان پدر وی در فریمان بود.<ref>مطهری، محمد، استاد مطهری از نگاه، ۵۸؛ واثقیراد، مصلح بیدار، ۱/۲۶.</ref> و به مناسبت درگذشت وی، در ۱۰/۱۲/۱۳۵۰ در پیام تسلیتی به مطهری، اظهار کرد به پدر وی علاقه خاصی داشته است.<ref> | مرتضی مطهری دوازدهم جمادیالاولی ۱۳۳۸ق/ سیزدهم بهمن ۱۲۹۸ در فریمان از توابع [[خراسان]] به دنیا آمد.<ref>واثقیراد، مصلح بیدار، ۱/۲۶.</ref> جد او آخوند ملامحمدعلی، عالمی با تقوا و شجاع بود که در حدود ۱۳۰۰ق/ ۱۲۶۲ش از [[مشهد]] به فریمان [[مهاجرت]] کرد.<ref>مطهری، محمدتقی، مصاحبه، چاپشده در پارهای از خورشید، ۶۷.</ref> پدرش محمدحسین که هنگام دریافت شناسنامه در زمان [[رضاشاه]] به خاطر چهره نورانی به مطهری شهره شد،<ref>مطهری، محمد، پارهای از، ۱۳۸.</ref> از عالمان درسخوانده در [[حوزه نجف]] و از نظر [[زهد]] و [[تقوا]] ممتاز بود و پس از بازگشت به [[ایران]] در فریمان به خدمات دینی پرداخت. [[امامخمینی]] در سال ۱۳۲۷ به دعوت مرتضی مطهری، سهشبانهروز مهمان پدر وی در فریمان بود.<ref>مطهری، محمد، استاد مطهری از نگاه، ۵۸؛ واثقیراد، مصلح بیدار، ۱/۲۶.</ref> و به مناسبت درگذشت وی، در ۱۰/۱۲/۱۳۵۰ در پیام تسلیتی به مطهری، اظهار کرد به پدر وی علاقه خاصی داشته است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۲۴.</ref> سکینه، مادر مطهری نیز که زنی نابغه، پرحافظه، دارای بیان قوی و پزشکی سنتی،<ref>مطهری، محمدتقی، مصاحبه، چاپشده در پارهای از خورشید، ۷۶.</ref> شجاع و مدیر بود و رؤیایی نیک پیش از تولد وی دید.<ref>خردمند، شهید مطهری مرزبان بیدار، ۱۷–۱۸؛ مطهری، مجتبی، مصاحبه، چاپشده در استاد مطهری از نگاه خانواده، ۱۵.</ref> | ||
مطهری پس از آموختن [[قرآن]] در مکتبخانه، مقدمات را نزد پدر خود آموخت، در دوازدهسالگی به [[حوزه علمیه مشهد]] رفت و پس از دو سال تحصیل در این حوزه، به خاطر مشکلات خانوادگی به فریمان بازگشت و طی دو سال به مطالعه کتابهای مختلف بهویژه تاریخ پرداخت.<ref>مطهری، محمدتقی، مصاحبه، چاپشده در پارهای از خورشید، ۷۲ و ۷۵–۷۶؛ مطهری، محمدعلی، مصاحبه، چاپشده در پارهای از خورشید، ۵۱.</ref> وی که حافظه عالی، استعداد فوقالعاده و توانایی نطق و خطابه را از مادر خود به ارث برده بود، از کودکی علاقه شدیدی به کتاب داشت و در شوق به [[علم]] و [[عبادت]]، حالتهای خاصی داشت که گاهی پدر و مادر را نگران میکرد.<ref>مطهری. محمدتقی، مصاحبه، چاپشده در پارهای از خورشید، ۷۵.</ref> و چنانکه خود خاطرنشان کرده است از سیزدهسالگی تحولات روحی عجیب و پرسشهایی | مطهری پس از آموختن [[قرآن]] در مکتبخانه، مقدمات را نزد پدر خود آموخت، در دوازدهسالگی به [[حوزه علمیه مشهد]] رفت و پس از دو سال تحصیل در این حوزه، به خاطر مشکلات خانوادگی به فریمان بازگشت و طی دو سال به مطالعه کتابهای مختلف بهویژه تاریخ پرداخت.<ref>مطهری، محمدتقی، مصاحبه، چاپشده در پارهای از خورشید، ۷۲ و ۷۵–۷۶؛ مطهری، محمدعلی، مصاحبه، چاپشده در پارهای از خورشید، ۵۱.</ref> وی که حافظه عالی، استعداد فوقالعاده و توانایی نطق و خطابه را از مادر خود به ارث برده بود، از کودکی علاقه شدیدی به کتاب داشت و در شوق به [[علم]] و [[عبادت]]، حالتهای خاصی داشت که گاهی پدر و مادر را نگران میکرد.<ref>مطهری. محمدتقی، مصاحبه، چاپشده در پارهای از خورشید، ۷۵.</ref> و چنانکه خود خاطرنشان کرده است از سیزدهسالگی تحولات روحی عجیب و پرسشهایی دربارهٔ خدا در وی پدید آمده بود که میل به تنهایی را در وی پدیدمیآورد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱/۴۴۰–۴۴۱.</ref> مطهری در سال ۱۳۱۶، چندماه پس از درگذشت [[عبدالکریم حائری یزدی]] به [[حوزه علمیه قم]] رفت و در [[مدرسه فیضیه]] ساکن شد.<ref>مطهری. محمدتقی، مصاحبه، چاپشده در پارهای از خورشید، ۷۶–۷۷؛ مطهری، محمدعلی، مصاحبه، چاپشده در پارهای از خورشید، ۵۱.</ref> او یازده یا نزدیک به دوازده سال با حسینعلی منتظری همحجره، همبحث و بسیار مأنوس بود؛ به گونهای که بسیاری از امور زندگی آنان مشترک بود و منتظری از عبادت، [[تهجد]] و نظم وی ستایش کرده است.<ref>منتظری، حکیم فرزانه، ۱/۱۷۱–۱۷۳؛ منتظری، خاطرات، ۱/۸۸.</ref> مطهری کتابهای مطول و [[شرح لمعه]] را نزد [[محمد صدوقی]] و [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]] فرا گرفت<ref>خردمند، شهید مطهری مرزبان بیدار، ۳۴.</ref> و به همراه منتظری کتاب [[کفایة الاصول]] و مقدار زیادی از [[مکاسب]] را از [[سیدمحمد محقق داماد]] و بخشی از [[فرائدالاصول|رسائل]] را از [[سیدرضا بهاءالدینی]] بهره برده و با هم مباحثه کردند.<ref>منتظری، خاطرات، ۱/۸۸.</ref> وی همچنین در درس [[نهج البلاغه]] [[میرزاعلیآقا شیرازی]] در روزهای اقامت تابستانی در [[اصفهان]] حضور داشت.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ۱/۲۳۵–۲۳۶؛ شورای نظارت، مقدمه نامه تاریخی، ۹.</ref> وی در [[درس خارج اصول]] سیدمحمدحجت کوهکمرهای و درس خارج فقه محقق داماد نیز شرکت میکرد؛ همچنین از درس [[سیدمحمدتقی خوانساری]]، [[سیداحمد خوانساری]]، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] و [[سیدصدرالدین صدر]] بهره برده است؛ اما مهمترین استاد وی در [[فقه]] و [[اصول]]، [[سیدحسین بروجردی]] بود که از زمان حضور بروجردی در [[بروجرد]] و سپس مهاجرت در سال ۱۳۲۳ به [[قم]] تا زمان هجرت مطهری به تهران، از درس وی استفاده میکرد.<ref>واعظزاده، سیری در زندگی علمی و انقلاب استاد شهید مرتضی مطهری، ۱/۳۲۹.</ref> وی مدتی در درس اصول سیدعلی یثربی نیز شرکت کرد<ref>منتظری، خاطرات، ۱/۹۹ و ۱۰۲.</ref> | ||
{{ببینید|حسینعلی منتظری}} | {{ببینید|حسینعلی منتظری}} | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
{{ببینید|نهضت آزادی ایران|انقلاب سفید}} | {{ببینید|نهضت آزادی ایران|انقلاب سفید}} | ||
با این حال، امامخمینی بنا بر [[مصلحت]]، تنها پس از برگزاری [[دادگاه تجدیدنظر]] و صدور حکم، در پیامی از اقدام ستمکارانه رژیم و وضعیت دادگاه اظهار تأسف کرد و با اشاره به نگرانی خود از ابراز هر کلمهای از سوی خود که موجب شدت حکم این افراد شود، خاطرنشان ساخت رأیدهندگان این دادگاه باید در انتظار سرنوشت سختی باشند.<ref> | با این حال، امامخمینی بنا بر [[مصلحت]]، تنها پس از برگزاری [[دادگاه تجدیدنظر]] و صدور حکم، در پیامی از اقدام ستمکارانه رژیم و وضعیت دادگاه اظهار تأسف کرد و با اشاره به نگرانی خود از ابراز هر کلمهای از سوی خود که موجب شدت حکم این افراد شود، خاطرنشان ساخت رأیدهندگان این دادگاه باید در انتظار سرنوشت سختی باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۶۱.</ref> تاریخ درست این پیام با توجه به تاریخ برگزاری دادگاه تجدیدنظر، نامه مطهری و اسناد ساواک، ۱۹/۴/۱۳۴۳ است.<ref>مقدم، سرنوشت منصور (سرنوشت مؤتلفه اسلامی و منصور به روایت اسناد ساواک و شهربانی)، ۲/۲۲۱؛ مطهری، مرتضی، یاران امام، ۵۹؛ بازرگان، خاطرات، ۲/۳۱.</ref> و آنچه در [[صحیفه امام]] آمده اشتباه است. | ||
== فعالیتهای سیاسی == | == فعالیتهای سیاسی == | ||
در سال ۱۳۴۳ مرتضی مطهری در کنار [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، [[محیالدین انواری]] و [[احمد مولایی]]، به نمایندگی از سوی امامخمینی و برای راهنمایی فکری و فقهی هیئتهای [[مؤتلفه اسلامی]] انتخاب شدند. این جمعیت که به دستور امامخمینی با ائتلاف هیئتهای مذهبیِ مبارز به وجود آمد، با هدایت این افراد گامهای مؤثری در تقویت نهضت برداشت.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱۰۶–۱۰۷.</ref> مطهری در سال ۱۳۴۶ همراه با گروهی، [[حسینیه ارشاد]] تهران را بنیان نهادند. حسینیه ارشاد با هدف روشنگری نسل [[جوان]] دربارهٔ معارف اسلامی تأسیس شد و نخستین جلسه رسمی آن در آغاز سال ۱۳۴۶ برگزار شد. هر روز گویندگان بیشتری به جمع سخنرانان آن افزوده میشدند و در این میان میتوان از علی شریعتی نام برد که مطهری در واقع معرف و دعوتکننده او به حسینیه ارشاد بود.<ref>شورای نظارت، مقدمه نامه تاریخی، ۱۰–۱۱؛ مختاری، شهید مطهری در حدیث دیگران، ۸۹.</ref> با ورود شریعتی به جمع اندیشمندان حسینیه ارشاد، روند روشنگری در آن شکل فعالتری به خود گرفت<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۴۷.</ref> و بهتدریج بحثهای حسینیه حساستر شد. مطهری از وی که از برخی سنتهای جامعه شدیداً انتقاد میکرد، خواست تا در صحبتهای خود متعادلتر عمل کند و دستاویز در اختیار مخالفان قرار ندهد. اختلاف شریعتی و مطهری بر اساس مبانی و برداشت از [[اسلام]] بود. مطهری، شریعتی را یک جامعهشناس میدانست تا اسلامشناس؛ از سوی دیگر، [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) علیه حسینیه، فعالیت و از این اختلافات سوء استفاده میکرد و آن را گسترش میداد. سرانجام اختلاف با ناصر میناچی یکی از اعضای هیئت امنا، موجب جداشدن مطهری از حسینیه ارشاد در سال ۱۳۴۹ شد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۴۸.</ref> روزهای فعالیت مطهری در این حسینیه، سختترین دوران حیات سیاسی و دینی او بهشمار میرود.<ref>شورای نظارت، مقدمه نامه تاریخی، ۱۰–۱۱.</ref> در اسفند ۱۳۴۷، امامخمینی در پاسخ به نامهای از مطهری، با آرزوی سلامت و توفیق او در خدمت به اسلام، از وی خواست تا با زبان شیرین خود به نجات جوانان از تباهی و گمراهی همت کند. ایشان در این نامه ضمن تأیید آثار فرستادهشده از مطهری، دربارهٔ اعتماد کامل به او و بیتأثیربودن نقلقولهای احتمالی، به او اطمینان داد.<ref> | در سال ۱۳۴۳ مرتضی مطهری در کنار [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، [[محیالدین انواری]] و [[احمد مولایی]]، به نمایندگی از سوی امامخمینی و برای راهنمایی فکری و فقهی هیئتهای [[مؤتلفه اسلامی]] انتخاب شدند. این جمعیت که به دستور امامخمینی با ائتلاف هیئتهای مذهبیِ مبارز به وجود آمد، با هدایت این افراد گامهای مؤثری در تقویت نهضت برداشت.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱۰۶–۱۰۷.</ref> مطهری در سال ۱۳۴۶ همراه با گروهی، [[حسینیه ارشاد]] تهران را بنیان نهادند. حسینیه ارشاد با هدف روشنگری نسل [[جوان]] دربارهٔ معارف اسلامی تأسیس شد و نخستین جلسه رسمی آن در آغاز سال ۱۳۴۶ برگزار شد. هر روز گویندگان بیشتری به جمع سخنرانان آن افزوده میشدند و در این میان میتوان از علی شریعتی نام برد که مطهری در واقع معرف و دعوتکننده او به حسینیه ارشاد بود.<ref>شورای نظارت، مقدمه نامه تاریخی، ۱۰–۱۱؛ مختاری، شهید مطهری در حدیث دیگران، ۸۹.</ref> با ورود شریعتی به جمع اندیشمندان حسینیه ارشاد، روند روشنگری در آن شکل فعالتری به خود گرفت<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۴۷.</ref> و بهتدریج بحثهای حسینیه حساستر شد. مطهری از وی که از برخی سنتهای جامعه شدیداً انتقاد میکرد، خواست تا در صحبتهای خود متعادلتر عمل کند و دستاویز در اختیار مخالفان قرار ندهد. اختلاف شریعتی و مطهری بر اساس مبانی و برداشت از [[اسلام]] بود. مطهری، شریعتی را یک جامعهشناس میدانست تا اسلامشناس؛ از سوی دیگر، [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) علیه حسینیه، فعالیت و از این اختلافات سوء استفاده میکرد و آن را گسترش میداد. سرانجام اختلاف با ناصر میناچی یکی از اعضای هیئت امنا، موجب جداشدن مطهری از حسینیه ارشاد در سال ۱۳۴۹ شد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۴۸.</ref> روزهای فعالیت مطهری در این حسینیه، سختترین دوران حیات سیاسی و دینی او بهشمار میرود.<ref>شورای نظارت، مقدمه نامه تاریخی، ۱۰–۱۱.</ref> در اسفند ۱۳۴۷، امامخمینی در پاسخ به نامهای از مطهری، با آرزوی سلامت و توفیق او در خدمت به اسلام، از وی خواست تا با زبان شیرین خود به نجات جوانان از تباهی و گمراهی همت کند. ایشان در این نامه ضمن تأیید آثار فرستادهشده از مطهری، دربارهٔ اعتماد کامل به او و بیتأثیربودن نقلقولهای احتمالی، به او اطمینان داد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۸۹–۵۹۰.</ref> همچنین در ۲۲ اسفند ۱۳۴۷ اجازهنامهای در [[امور حسبیه]] برای وی صادر کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۲۱.</ref> | ||
{{ببینید|علی شریعتی}} | {{ببینید|علی شریعتی}} | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
یکی از اقدامات مطهری در سال ۱۳۴۸، انتشار اعلامیه به همراه سیدمحمدحسین طباطبایی و [[سیدابوالفضل زنجانی]]، برای آوارگان [[فلسطین]] و جمعآوری کمک مالی برای آنان بود. او در تماسهای خود با [[مراجع تقلید]] مشهد و قم، آنان را به اقدامات مؤثر در این زمینه ترغیب میکرد.<ref>واعظزاده، سیری در زندگی علمی و انقلاب استاد شهید مرتضی مطهری، ۱/۳۶۴.</ref> وی همچنین در سالهای ۱۳۵۱–۱۳۵۳ در مساجد [[مسجد ارک|ارک]] و [[مسجد جاوید|جاوید]] تهران سخنرانی میکرد و از آنجاکه چاپ و انتشار سخنرانیهای او در جامعه موج ایجاد میکرد، در سال ۱۳۵۴ از سوی رژیم پهلوی از سخنرانی و منبر ممنوع شد.<ref>نادری، احیاگران آیینه و آفتاب، ۶.</ref> وی در سال ۱۳۵۵ و در پی درگیری با یک استاد [[کمونیست]] دانشکده الهیات، زودتر از موعد، خود را بازنشسته کرد و در این سال موفق شد به [[نجف اشرف]] مسافرت کند و در دیدار با امامخمینی دربارهٔ مسائل مهم نهضت و حوزههای علمیه با ایشان مشورت کند.<ref>شورای نظارت، مقدمه نامه تاریخی، ۱۲.</ref> مطهری در سالهای پایانی دهه پنجاه بر آن شد به صورت مرتب به قم سفر کند و با شروع بحثهای پرمحتوا برای طلاب درسخواندهتر و فاضلتر، حرکتی را در راه غنای فکری حوزه دنبال کند.<ref>حسینی بهشتی، پارهای از، ۲۷۷.</ref> وی بدین هدف در سالهای ۵۵ و ۵۶ هر هفته به قم میرفت و در دو جلسه جداگانه به تدریس فلسفه و معارف [[قرآن]] میپرداخت.<ref>(مهاجری، مصاحبه، چاپشده در پارهای از خورشید، ۴۴۹.</ref> | یکی از اقدامات مطهری در سال ۱۳۴۸، انتشار اعلامیه به همراه سیدمحمدحسین طباطبایی و [[سیدابوالفضل زنجانی]]، برای آوارگان [[فلسطین]] و جمعآوری کمک مالی برای آنان بود. او در تماسهای خود با [[مراجع تقلید]] مشهد و قم، آنان را به اقدامات مؤثر در این زمینه ترغیب میکرد.<ref>واعظزاده، سیری در زندگی علمی و انقلاب استاد شهید مرتضی مطهری، ۱/۳۶۴.</ref> وی همچنین در سالهای ۱۳۵۱–۱۳۵۳ در مساجد [[مسجد ارک|ارک]] و [[مسجد جاوید|جاوید]] تهران سخنرانی میکرد و از آنجاکه چاپ و انتشار سخنرانیهای او در جامعه موج ایجاد میکرد، در سال ۱۳۵۴ از سوی رژیم پهلوی از سخنرانی و منبر ممنوع شد.<ref>نادری، احیاگران آیینه و آفتاب، ۶.</ref> وی در سال ۱۳۵۵ و در پی درگیری با یک استاد [[کمونیست]] دانشکده الهیات، زودتر از موعد، خود را بازنشسته کرد و در این سال موفق شد به [[نجف اشرف]] مسافرت کند و در دیدار با امامخمینی دربارهٔ مسائل مهم نهضت و حوزههای علمیه با ایشان مشورت کند.<ref>شورای نظارت، مقدمه نامه تاریخی، ۱۲.</ref> مطهری در سالهای پایانی دهه پنجاه بر آن شد به صورت مرتب به قم سفر کند و با شروع بحثهای پرمحتوا برای طلاب درسخواندهتر و فاضلتر، حرکتی را در راه غنای فکری حوزه دنبال کند.<ref>حسینی بهشتی، پارهای از، ۲۷۷.</ref> وی بدین هدف در سالهای ۵۵ و ۵۶ هر هفته به قم میرفت و در دو جلسه جداگانه به تدریس فلسفه و معارف [[قرآن]] میپرداخت.<ref>(مهاجری، مصاحبه، چاپشده در پارهای از خورشید، ۴۴۹.</ref> | ||
پس از درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]] در اول آبان ۱۳۵۶ و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، مطهری بهطور تماموقت در خدمت نهضت قرار گرفت.<ref>شورای نظارت، مقدمه نامه تاریخی، ۱۳.</ref> وی در تدارک برگزاری مجلس ترحیم در مسجد ارک تهران که با حضور روحانیان مبارز، دانشگاهیان و روشنفکران برجسته مسلمان برگزار شد، نقش اساسی داشت.<ref>رجبی، علمای مجاهد، ۴۷۱–۴۷۲.</ref> امامخمینی در شانزده آذر ۱۳۵۶، در نامهای به مطهری، از محبت او در جریان درگذشت سیدمصطفی خمینی تشکر کرد و خواست تا از طرف ایشان از کسانی که در مسجد ارک به این مناسبت مجلس برگزار کردهاند و دیگرانی که تسلیت فرستادهاند، قدردانی کند.<ref> | پس از درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]] در اول آبان ۱۳۵۶ و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، مطهری بهطور تماموقت در خدمت نهضت قرار گرفت.<ref>شورای نظارت، مقدمه نامه تاریخی، ۱۳.</ref> وی در تدارک برگزاری مجلس ترحیم در مسجد ارک تهران که با حضور روحانیان مبارز، دانشگاهیان و روشنفکران برجسته مسلمان برگزار شد، نقش اساسی داشت.<ref>رجبی، علمای مجاهد، ۴۷۱–۴۷۲.</ref> امامخمینی در شانزده آذر ۱۳۵۶، در نامهای به مطهری، از محبت او در جریان درگذشت سیدمصطفی خمینی تشکر کرد و خواست تا از طرف ایشان از کسانی که در مسجد ارک به این مناسبت مجلس برگزار کردهاند و دیگرانی که تسلیت فرستادهاند، قدردانی کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۷۸.</ref> | ||
سالها اُنس با امامخمینی از مطهری مریدی ساخته بود که از اعماق وجود به ایشان ارادت میورزید. وی امامخمینی را حسنهای از جانب خداوند میدانست و بیش از همه شخصیت وجودی، عظمت روحی و قابلیت فوقالعاده ایشان را درک کرده بود. او امامخمینی را روح قدسی الهی، جان جانان، قهرمان قهرمانان و نور چشم و عزیز و روح ملت ایران نامید و تأکید کرد شخصیت گمشده خود را در ایشان یافته است؛ همچنین در وصف درس اخلاق امامخمینی، این درس را درس معارف و سیر و سلوک شمرد که او را سرمست میکرده است؛ به گونهای که تا جلسه بعدی درس، شدیداً تحتتأثیر آن درس اخلاق بوده است. وی تأکید کرده است بخش مهمی از شخصیتش در دوازده سال حضورش در درسهای امامخمینی شکل گرفته است. وی از روح گرم، عزم آهنین، استقامت، شجاعت، روشنبینی و چشمه جوشان امامخمینی ستایش کرده است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱/۴۴۱ و ۲۴/۸۳–۸۴.</ref> | سالها اُنس با امامخمینی از مطهری مریدی ساخته بود که از اعماق وجود به ایشان ارادت میورزید. وی امامخمینی را حسنهای از جانب خداوند میدانست و بیش از همه شخصیت وجودی، عظمت روحی و قابلیت فوقالعاده ایشان را درک کرده بود. او امامخمینی را روح قدسی الهی، جان جانان، قهرمان قهرمانان و نور چشم و عزیز و روح ملت ایران نامید و تأکید کرد شخصیت گمشده خود را در ایشان یافته است؛ همچنین در وصف درس اخلاق امامخمینی، این درس را درس معارف و سیر و سلوک شمرد که او را سرمست میکرده است؛ به گونهای که تا جلسه بعدی درس، شدیداً تحتتأثیر آن درس اخلاق بوده است. وی تأکید کرده است بخش مهمی از شخصیتش در دوازده سال حضورش در درسهای امامخمینی شکل گرفته است. وی از روح گرم، عزم آهنین، استقامت، شجاعت، روشنبینی و چشمه جوشان امامخمینی ستایش کرده است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱/۴۴۱ و ۲۴/۸۳–۸۴.</ref> | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
# مسئله طرفداران شریعتی و جریان بتسازی از وی و نفی هر گونه انتقاد از او. وی همچنین در ادامه نامه با تشریح افکار شریعتی و انحرافات فکری او بهویژه در بدنام کردن روحانیت، از امامخمینی خواست تا در صورت صلاحدید نسبت به منع چاپ مجدد آثار شریعتی در اروپا و آمریکا، پیش از تجدیدنظر و اصلاح که خواست خود او در روزهای پایانی عمرش بود، اقدام کند و پایانبخش نامه نیز بعضی اخبار و اتفاقات داخل ایران بود.<ref>مطهری، مرتضی، نامه تاریخی، ۱۴–۳۰.</ref> | # مسئله طرفداران شریعتی و جریان بتسازی از وی و نفی هر گونه انتقاد از او. وی همچنین در ادامه نامه با تشریح افکار شریعتی و انحرافات فکری او بهویژه در بدنام کردن روحانیت، از امامخمینی خواست تا در صورت صلاحدید نسبت به منع چاپ مجدد آثار شریعتی در اروپا و آمریکا، پیش از تجدیدنظر و اصلاح که خواست خود او در روزهای پایانی عمرش بود، اقدام کند و پایانبخش نامه نیز بعضی اخبار و اتفاقات داخل ایران بود.<ref>مطهری، مرتضی، نامه تاریخی، ۱۴–۳۰.</ref> | ||
امامخمینی نیز در پاسخ به نامه مطهری، با ابراز نگرانی از دور بودن امثال مطهری از حوزه علمیه، حوزه را از درون آسیبپذیرتر دانست و از وی خواست با انتخاب افراد شایسته برای حضور و نظارت بر امور حوزه اقدام کند. ایشان همچنین با یادآوری تذکر خود به اتحادیه انجمنهای اسلامی اروپا، ابراز امیدواری کرد به همت اشخاصی چون مطهری، عملاً از انحرافات جلوگیری شود و اختلافات و تفرقهها کاهش یابد.<ref> | امامخمینی نیز در پاسخ به نامه مطهری، با ابراز نگرانی از دور بودن امثال مطهری از حوزه علمیه، حوزه را از درون آسیبپذیرتر دانست و از وی خواست با انتخاب افراد شایسته برای حضور و نظارت بر امور حوزه اقدام کند. ایشان همچنین با یادآوری تذکر خود به اتحادیه انجمنهای اسلامی اروپا، ابراز امیدواری کرد به همت اشخاصی چون مطهری، عملاً از انحرافات جلوگیری شود و اختلافات و تفرقهها کاهش یابد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۲۸–۳۲۹.</ref> | ||
{{ببینید|اتحایه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا}} | {{ببینید|اتحایه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا}} | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
در مهر ۱۳۵۷ پس از هجرت امامخمینی به [[فرانسه]]، مطهری برای دیدار با ایشان به [[پاریس]] رفت<ref>واثقیراد، مصلح بیدار، ۱/۷۱–۷۲.</ref> او پس از بازگشت از پاریس، در تشریح روحیات امامخمینی، به وجود چهار مرحله از [[ایمان]] در ایشان تصریح کرد: ایمان به هدف، ایمان به راهی که انتخاب کرده، ایمان به مردم براساس شناخت و بالاخره ایمان به یاری دست خدا در حوادث انقلاب.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۳۲–۱۳۳.</ref> | در مهر ۱۳۵۷ پس از هجرت امامخمینی به [[فرانسه]]، مطهری برای دیدار با ایشان به [[پاریس]] رفت<ref>واثقیراد، مصلح بیدار، ۱/۷۱–۷۲.</ref> او پس از بازگشت از پاریس، در تشریح روحیات امامخمینی، به وجود چهار مرحله از [[ایمان]] در ایشان تصریح کرد: ایمان به هدف، ایمان به راهی که انتخاب کرده، ایمان به مردم براساس شناخت و بالاخره ایمان به یاری دست خدا در حوادث انقلاب.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۳۲–۱۳۳.</ref> | ||
پس از سفر مطهری و چند نفر دیگر از سران انقلاب به پاریس و همفکری با آنان، امامخمینی گروهی پنجنفره از روحانیون را مأمور شناسایی افراد مورد اعتماد برای تشکیل شورای انقلاب کرد<ref>یزدی، آخرین تلاشها در آخرین روزها، ۸۹ و ۹۱؛ حسینی بهشتی، خاطرات ماندگار، ۲۰۰؛ بازرگان، شورای انقلاب، ۲۲.</ref> و مطهری به عنوان نماینده ایشان در گروه پنج نفره، مسئول دعوت و گزینش اعضای شورا شد که به دلیل سرعت حوادث و دقت و وسواس ایشان در بررسی افراد،<ref>هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۱۲۳؛ سحابی، ۱۱؛ یزدی، آخرین تلاشها در آخرین روزها، ۲۳.</ref> امامخمینی در ۱۴/۸/۱۳۵۷ در نامهای به بهشتی، با گلایه از تأخیر، شتاب او و مطهری را در معرفی افراد مورد اعتماد ضروری شمرد.<ref> | پس از سفر مطهری و چند نفر دیگر از سران انقلاب به پاریس و همفکری با آنان، امامخمینی گروهی پنجنفره از روحانیون را مأمور شناسایی افراد مورد اعتماد برای تشکیل شورای انقلاب کرد<ref>یزدی، آخرین تلاشها در آخرین روزها، ۸۹ و ۹۱؛ حسینی بهشتی، خاطرات ماندگار، ۲۰۰؛ بازرگان، شورای انقلاب، ۲۲.</ref> و مطهری به عنوان نماینده ایشان در گروه پنج نفره، مسئول دعوت و گزینش اعضای شورا شد که به دلیل سرعت حوادث و دقت و وسواس ایشان در بررسی افراد،<ref>هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۱۲۳؛ سحابی، ۱۱؛ یزدی، آخرین تلاشها در آخرین روزها، ۲۳.</ref> امامخمینی در ۱۴/۸/۱۳۵۷ در نامهای به بهشتی، با گلایه از تأخیر، شتاب او و مطهری را در معرفی افراد مورد اعتماد ضروری شمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۰۷.</ref> پس از تشکیل شورا، تا زمان عضویت [[سیدمحمود طالقانی]]، ریاست [[شورای انقلاب]] برعهده مطهری بود.<ref>یزدی، آخرین تلاشها در آخرین روزها، ۳۴۰.</ref> و وی تصمیمات این شورا را بیدرنگ با امامخمینی در میان میگذاشت و پس از کسب تکلیف از ایشان، به مرحله اجرا درمیآورد.<ref>جوانمرد، رفتار سیاسی شهید مطهری و انقلاب اسلامی ایران ۲۳۴.</ref> | ||
{{ببینید|شورای انقلاب اسلامی}} | {{ببینید|شورای انقلاب اسلامی}} | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
== شهادت == | == شهادت == | ||
سرانجام مرتضی مطهری در سن ۶۰سالگی، در ساعت ۲۲:۲۰ روز یازدهم اردیبهشت ۱۳۵۸، در حالیکه در پایان جلسهای فکری ـ سیاسی از خانه [[یدالله سحابی]] خارج میشد، به دست محمدعلی بصیری<ref>شورای نظارت، مقدمه نامه تاریخی، ۱۳؛ روزیطلب، ترکیب التقاط و ترور (بررسی عملکرد و اسناد گروه فرقان)، ۱۲۷ و ۲۴۸.</ref> از نیروهای گروه فرقان، به [[شهادت]] رسید. پیکر او پس از تشییع جنازه باشکوه در تهران و قم و ادای نماز به امامت [[مرجع تقلید]] وقت، سیدمحمدرضا گلپایگانی و هزاران عزادار، در [[حرم فاطمه معصومه (س)]] به خاک سپرده شد.<ref>کردی، گروه فرقان، ۱۲۹–۱۳۰؛ اطلاعات، روزنامه، ۴.</ref> در شهادت مطهری، استادش سیدمحمدحسین طباطبایی، با تأثر شدید، احساسات خود را شبیه عزیز ازدستداده و غیرقابل وصف خواند<ref>طباطبایی، مصاحبه، چاپشده در پارهای از خورشید، ۳۵۸.</ref> و بسیاری از مقامات و نهادهای [[جمهوری اسلامی ایران]]، در پیامهایی فقدان این دانشمند بزرگ را تسلیت گفتند. همچنین مراسم بزرگداشت وی در سراسر ایران و خارج از کشور برگزار شد.<ref>واثقیراد، مصلح بیدار، ۱/۸۱ و ۸۴–۱۰۱.</ref> | سرانجام مرتضی مطهری در سن ۶۰سالگی، در ساعت ۲۲:۲۰ روز یازدهم اردیبهشت ۱۳۵۸، در حالیکه در پایان جلسهای فکری ـ سیاسی از خانه [[یدالله سحابی]] خارج میشد، به دست محمدعلی بصیری<ref>شورای نظارت، مقدمه نامه تاریخی، ۱۳؛ روزیطلب، ترکیب التقاط و ترور (بررسی عملکرد و اسناد گروه فرقان)، ۱۲۷ و ۲۴۸.</ref> از نیروهای گروه فرقان، به [[شهادت]] رسید. پیکر او پس از تشییع جنازه باشکوه در تهران و قم و ادای نماز به امامت [[مرجع تقلید]] وقت، سیدمحمدرضا گلپایگانی و هزاران عزادار، در [[حرم فاطمه معصومه(س)]] به خاک سپرده شد.<ref>کردی، گروه فرقان، ۱۲۹–۱۳۰؛ اطلاعات، روزنامه، ۴.</ref> در شهادت مطهری، استادش سیدمحمدحسین طباطبایی، با تأثر شدید، احساسات خود را شبیه عزیز ازدستداده و غیرقابل وصف خواند<ref>طباطبایی، مصاحبه، چاپشده در پارهای از خورشید، ۳۵۸.</ref> و بسیاری از مقامات و نهادهای [[جمهوری اسلامی ایران]]، در پیامهایی فقدان این دانشمند بزرگ را تسلیت گفتند. همچنین مراسم بزرگداشت وی در سراسر ایران و خارج از کشور برگزار شد.<ref>واثقیراد، مصلح بیدار، ۱/۸۱ و ۸۴–۱۰۱.</ref> | ||
امامخمینی در پیامی، شهادت این متفکر دانشمند، [[اسلامشناس]]، [[فیلسوف]]، [[عالم]] و [[فقیه]] عالیمقام را به اولیای اسلام و ملت ایران تبریک و تسلیت گفت؛ تسلیت در شهادت شخصیتی که در اسلامشناسی و فنون مختلف اسلام و [[قرآن]]، کمنظیر بود و جنبههای مختلف در وجودش جمع بود و آثارش بدون استثنا خوب و انسانساز است. ایشان مطهری را کسی شمرد که عمر شریف خود را در راه اهداف اسلام گذراند و با کجرویها و انحرافات، سرسختانه مبارزه کرد. همچنین وی را فرزند بسیار عزیز، پاره تن و حاصل عمر خود خواند که در سوگ ازدستدادن او نشسته است و شهادت او صدمهای جبرانناپذیر برای جامعه اسلامی است؛ با این حال، وجود چنین شخصیتهای فداکاری که در زندگی و پس از [[مرگ]] نورافشانی کرده و میکنند را به جامعه اسلامی تبریک گفت. ایشان تأکید کرد مطهری که در طهارت روح، قوت ایمان و قدرت بیان کمنظیر بود، به ملأ اعلی پیوست؛ اما بدخواهان بدانند که با رفتن مطهری، شخصیت اسلامی و علمی و فلسفی او از میان نمیرود و چنانکه اسلام از عصر [[وحی]] تاکنون، با شهادت و [[فداکاری]]، رشد کرده است، ملت نیز با شهادت عزیزان خود در مبارزه مصممتر خواهد شد.<ref> | امامخمینی در پیامی، شهادت این متفکر دانشمند، [[اسلامشناس]]، [[فیلسوف]]، [[عالم]] و [[فقیه]] عالیمقام را به اولیای اسلام و ملت ایران تبریک و تسلیت گفت؛ تسلیت در شهادت شخصیتی که در اسلامشناسی و فنون مختلف اسلام و [[قرآن]]، کمنظیر بود و جنبههای مختلف در وجودش جمع بود و آثارش بدون استثنا خوب و انسانساز است. ایشان مطهری را کسی شمرد که عمر شریف خود را در راه اهداف اسلام گذراند و با کجرویها و انحرافات، سرسختانه مبارزه کرد. همچنین وی را فرزند بسیار عزیز، پاره تن و حاصل عمر خود خواند که در سوگ ازدستدادن او نشسته است و شهادت او صدمهای جبرانناپذیر برای جامعه اسلامی است؛ با این حال، وجود چنین شخصیتهای فداکاری که در زندگی و پس از [[مرگ]] نورافشانی کرده و میکنند را به جامعه اسلامی تبریک گفت. ایشان تأکید کرد مطهری که در طهارت روح، قوت ایمان و قدرت بیان کمنظیر بود، به ملأ اعلی پیوست؛ اما بدخواهان بدانند که با رفتن مطهری، شخصیت اسلامی و علمی و فلسفی او از میان نمیرود و چنانکه اسلام از عصر [[وحی]] تاکنون، با شهادت و [[فداکاری]]، رشد کرده است، ملت نیز با شهادت عزیزان خود در مبارزه مصممتر خواهد شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۷۸–۱۷۹.</ref> ایشان در ادامه پیام، روز پنجشنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۵۸ را عزای عمومی اعلام کرد و خود نیز دو روز در [[مدرسه فیضیه]] مراسم سوگواری برپا کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۷۹.</ref> | ||
امامخمینی که در مراسم یادبود مطهری بهشدت متأثر بود،<ref>واثقیراد، مصلح بیدار، ۱/۹۱.</ref> در سخنانی که در مدرسه فیضیه بیان کرد، شهادت را مایه افتخار و [[سعادت]] مردان خدا دانست و با اشاره به [[روایت|حدیث]] «لایزال یؤیّد هذا الدّینَ بالرَّجل الفاجر»، ریختن خون این «شهید عزیز» را موجب تأیید دین خدا و انقلاب شمرد. ایشان با بهکاربردن جمله «بریزید خونهای ما را، زندگی ما دوام پیدا میکند» تأکید کرد [[ترور]] این شخصیتهای بزرگ و متفکران، که ناشی از بیمنطقی مخالفان است، نهضت را زنده و ملت را بیدارتر میکند.<ref> | امامخمینی که در مراسم یادبود مطهری بهشدت متأثر بود،<ref>واثقیراد، مصلح بیدار، ۱/۹۱.</ref> در سخنانی که در مدرسه فیضیه بیان کرد، شهادت را مایه افتخار و [[سعادت]] مردان خدا دانست و با اشاره به [[روایت|حدیث]] «لایزال یؤیّد هذا الدّینَ بالرَّجل الفاجر»، ریختن خون این «شهید عزیز» را موجب تأیید دین خدا و انقلاب شمرد. ایشان با بهکاربردن جمله «بریزید خونهای ما را، زندگی ما دوام پیدا میکند» تأکید کرد [[ترور]] این شخصیتهای بزرگ و متفکران، که ناشی از بیمنطقی مخالفان است، نهضت را زنده و ملت را بیدارتر میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۸۲–۱۸۴.</ref> | ||
امامخمینی همچنین از طریق دیدارهای حضوری و نامه، به پیامهای تسلیت شخصیتهای ایرانی و مقامات دولتهای خارجی پاسخ گفت و از آنها تشکر کرد. ایشان در ۱۶/۲/۱۳۵۸، در نامهای به [[سیدمحمد خاتمی]]، ضمن تشکر از پیام تسلیت او، از وی خواست تا به پیامهای تسلیت انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا و ایرانیهای مقیم اروپا نیز پاسخ دهد و سلام و تشکر ایشان را به آنان برساند؛<ref> | امامخمینی همچنین از طریق دیدارهای حضوری و نامه، به پیامهای تسلیت شخصیتهای ایرانی و مقامات دولتهای خارجی پاسخ گفت و از آنها تشکر کرد. ایشان در ۱۶/۲/۱۳۵۸، در نامهای به [[سیدمحمد خاتمی]]، ضمن تشکر از پیام تسلیت او، از وی خواست تا به پیامهای تسلیت انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا و ایرانیهای مقیم اروپا نیز پاسخ دهد و سلام و تشکر ایشان را به آنان برساند؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۹۴.</ref> نیز در پاسخ برخی دیگر از شخصیتهای داخلی مانند [[سیدابراهیم حقشناس]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۰۷.</ref> [[علی انصاری]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۰۸.</ref> [[عطاءالله اشرفی اصفهانی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۰۹.</ref> (سید فخرالدین) افقهی سبزواری،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۱۰.</ref> [[سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی]] و علما و مردم تبریز<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۴۹.</ref> [[سیدمهدی یثربی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۴۲.</ref> و [[سیدحسین خادمی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۲۵.</ref> از پیامهای تسلیت آنان تشکر کرد. ایشان همچنین از تسلیت رئیسجمهور سومالی که سفیر این کشور آن را ابلاغ کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۹۷.</ref> و تلگرامهای تسلیت رئیسجمهوری لیبی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۰۲.</ref> و رئیس [[امارات متحده عربی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۴۷.</ref> قدردانی کرد. ایشان در ۱۹/۲/۱۳۵۸ نیز در جمع دانشجویان تهران، با بیان مبارزات علما و دستاوردهای انقلاب اسلامی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۱۱–۲۱۹.</ref> تأکید کرد اگرچه ضایعه شهادت مطهری، بزرگ است، اما نباید از این حوادث ترسید؛ زیرا اسلام نیز از آغاز با این فداکاریها پیش رفته و امروز موج پیشروندهای که این شهادتها در ایران و سایر کشورهای جهان ایجاد میکند، موجب رساتر شدن فریاد مردم و رسوایی بیشتر دشمنان است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۱۹–۲۲۰.</ref> | ||
امامخمینی همچنین در سخنانی با اشاره به سازمانهای [[حقوق بشر]] که [[مجازات]] متهمین را خشونت تلقی و با آن مخالفت میکنند، از سکوت آنان در برابر قتل شخصیتی فیلسوف و عالم مانند مطهری که سلامت نفس او و بیآزاری او را در مدت قریب به بیست سال آشنایی شهادت میداد، سؤال کرد؛<ref> | امامخمینی همچنین در سخنانی با اشاره به سازمانهای [[حقوق بشر]] که [[مجازات]] متهمین را خشونت تلقی و با آن مخالفت میکنند، از سکوت آنان در برابر قتل شخصیتی فیلسوف و عالم مانند مطهری که سلامت نفس او و بیآزاری او را در مدت قریب به بیست سال آشنایی شهادت میداد، سؤال کرد؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۱۲–۳۱۳ و ۴۱۵.</ref> نیز در ۵/۳/۱۳۵۸ در پیامی که به مناسبت [[ترور]] نافرجام [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] صادر کرد، خطاب به [[ابرقدرتها]] تأکید کرد که این ترورها هرچند حسابشده و با پشتیبانی قدرتهای بزرگ اجرا شود، نمیتواند شخصیت انسانی مطهری و هاشمی را ترور کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۹۵.</ref> همچنین ایشان در ۲۷/۱۲/۱۳۵۸، در پیامی به ملت ایران، ترور دانشمندی چون مطهری را خسارتی جبرانناپذیر به [[انقلاب]] و کشور شمرد و با ابراز ناتوانی از بیان احساسات خود دربارهٔ مطهری، وی را فرزندی عزیز برای خود و پشتوانهای محکم برای حوزههای دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برای ملت و کشور خواند که دست خیانتکار دشمن، همگان را از ثمرات ارزشمند او محروم کرد. ایشان در ادامه با اشاره به شایعاتی دربارهٔ تلاش گروههای ضداسلام و انقلاب، برای [[تبلیغ]] در جهت دور کردن جوانان دانشگاهی از کتابهای این استاد، به دانشجویان و طبقه [[روشنفکر]] متعهد توصیه کرد اجازه ندهند دسیسههای غیر اسلامی به فراموشی این کتابها منجر شود؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۸۷–۱۸۸.</ref> همچنین در ۱۰/۱۲/۱۳۵۹، در سخنانی در جمع کارکنان [[مدرسه عالی شهیدمطهری]]، تقدم [[تهذیب]] بر علم در آموزشهای حوزه و دانشگاه را موجب تربیت اشخاصی چون مطهری دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۶۹.</ref> | ||
{{ببینید|اکبر هاشمی رفسنجانی}} | {{ببینید|اکبر هاشمی رفسنجانی}} | ||
امامخمینی در دومین و سومین سالگرد شهادت مطهری نیز، بار دیگر به آثار جاوید او که پرتوی از وجدان بیدار و روح سرشار از [[عشق]] به مکتب او است، اشاره کرد و با تأکید بر اینکه هیچ شخص دیگری را نمیشناسد که همه آثارش بیاستثنا خوب باشد، تمام آثار قلم و زبان مطهری را بیاستثنا، خوب، انسانساز، آموزنده و روانبخش و برای [[عارف]] و عامی سودمند شمرد و ابراز امیدواری کرد با بهرهگیری از ثمرات این درخت پرثمر، دانشمندانی پربها تربیت شوند؛<ref> | امامخمینی در دومین و سومین سالگرد شهادت مطهری نیز، بار دیگر به آثار جاوید او که پرتوی از وجدان بیدار و روح سرشار از [[عشق]] به مکتب او است، اشاره کرد و با تأکید بر اینکه هیچ شخص دیگری را نمیشناسد که همه آثارش بیاستثنا خوب باشد، تمام آثار قلم و زبان مطهری را بیاستثنا، خوب، انسانساز، آموزنده و روانبخش و برای [[عارف]] و عامی سودمند شمرد و ابراز امیدواری کرد با بهرهگیری از ثمرات این درخت پرثمر، دانشمندانی پربها تربیت شوند؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۲۵ و ۱۶/۲۴۲.</ref> چنانکه پس از انتشار یادنامه مطهری که به مناسبت دومین سالگرد او منتشر شد، امامخمینی نسخهای از این یادنامه را به عروس خود [[فاطمه طباطبایی]] هدیه و او را به مطالعه آثار مطهری سفارش کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۵۲۳.</ref> | ||
== آثار و تألیفات == | == آثار و تألیفات == | ||
در [[جمهوری اسلامی ایران]]، روز شهادت مرتضی مطهری به عنوان روز بزرگداشت [[معلم]] نامگذاری شد و از مقام معلمان و استادان حوزه و دانشگاه تجلیل میشود. مطهری در مباحث گوناگون فلسفی، کلامی، تاریخی، عرفانی و اجتماعی صاحبنظر بود و آثار و اندیشههایش مورد توجه بوده و هست.<ref>اطلاعات، حوزه، ۴.</ref> آثار مرتضی مطهری به بیش از یکصد جلد میرسد. معروفترین آثار ایشان عبارتاند از: مقدمه و حواشی و تعلیقات بر چهار جلد کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، انسان و سرنوشت، سیری در نهج البلاغه، آشنایی با علوم اسلامی، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، مسئله حجاب، جاذبه و دافعه امامعلی | در [[جمهوری اسلامی ایران]]، روز شهادت مرتضی مطهری به عنوان روز بزرگداشت [[معلم]] نامگذاری شد و از مقام معلمان و استادان حوزه و دانشگاه تجلیل میشود. مطهری در مباحث گوناگون فلسفی، کلامی، تاریخی، عرفانی و اجتماعی صاحبنظر بود و آثار و اندیشههایش مورد توجه بوده و هست.<ref>اطلاعات، حوزه، ۴.</ref> آثار مرتضی مطهری به بیش از یکصد جلد میرسد. معروفترین آثار ایشان عبارتاند از: مقدمه و حواشی و تعلیقات بر چهار جلد کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، انسان و سرنوشت، سیری در نهج البلاغه، آشنایی با علوم اسلامی، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، مسئله حجاب، جاذبه و دافعه امامعلی(ع)، علل گرایش به مادیگری، داستان راستان، نهضتهای اسلامی در یکصد سال اخیر، خدمات متقابل اسلام و ایران، عدل الهی، شرح مبسوط منظومه، فلسفه تاریخ، نظام حقوق زن در اسلام. انتشارات صدرا مجموعه آثار او را تاکنون در بیش از ۳۰ جلد و مجموعه یادداشتهای وی را تاکنون در ۱۶ جلد منتشر کرده است.<ref>واثقیراد، مصلح بیدار، ۱/۶۲–۶۴؛ صدرا.</ref> | ||
== فرزندان == | == فرزندان == | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۷۰: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
* محمد خردمند ـ سمیه تام، [https://books.khomeini.ir/books/10005/72/ مطهری، مرتضی]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۹، ص۳۹۱–۴۰۲. | * محمد خردمند ـ سمیه تام، [https://books.khomeini.ir/books/10005/72/ مطهری، مرتضی]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۹، ص۳۹۱–۴۰۲. | ||
[[رده:شاگردان | [[رده:شاگردان امامخمینی]] | ||
[[رده:شخصیتهای حوزوی]] | [[رده:شخصیتهای حوزوی]] | ||
[[رده:مسئولان جمهوری اسلامی ایران]] | [[رده:مسئولان جمهوری اسلامی ایران]] | ||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | [[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | ||
[[رده:مقالههای جلد نهم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد نهم دانشنامه]] |